رو مگردان یک زمان از من
که تا از درد تو

چرخ را بر هم نســـــوزد
دود آتشدان من


#مولانا

کاشکی از غیر تو آگه نبودی جان من
خود ندانستی به جز تو جان معنی دان من

تا نه ردی کردمی و نی تردد نی قبول
بودمی بی‌دام و بی‌خاشاک در عمان من

#مولانــــا

به آهی می‌توان دل را ز مطلب‌ها تهی کردن
که یک قاصد برای بردن صد نامه بس باشد


صائب_تبریزی

دشمنِ دوست‌نما را نتوان كرد علاج

شاخه را مرغ چه داند كه قفس خواهد شد

صائب_تبریزی

می میرم از این درد
که جانِ دگرم نیست

تا از غمِ عشقِ تو دگر بار بمیرم...


#سیمین_بهبهانی

دوش از طرف بام کسی پرتو مه تافت
از ظلمت شب رخت به مهتاب کشیدیم

#وحشی_بافقی

ز فلک فتاد طشتم به محیط غرقه گشتم
به درون بحر جز تو دلم آشنا ندارد
مولانا

آن زلف سیاه و قد رعناش نگر
شیرینی آن لعل شکرخاش نگر

گفتم که زکوة حسن یک بوسه بده
برگشت و به خنده گفت سوداش نگر

مولانا

‍ حق تعالی را خود بوئی است محسوس ، به مشام رسد چنانکه بوی مشک و عنبر ، اما چه ماند به مشک و عنبر !
چون تجلی خواهد بود ، آن بوی مقدمه بیاید ، آدمی مست مست شود .


شمس_تبریزی

خوشا آن حالت مستی
که با ما عهد می‌بستی...

#مولانا

شد خارها گلزارها
از عشق رویت بارها

تا صد هزار اقرارها
افکند در ایمان ما

مولانا

بودن..
 
گر بدین سان زیست باید پست 
من چه بی‌شرمم اگر فانوسِ عمرم را به رسوایی نیاویزم
بر بلندِ كاجِ خشکِ كوچۀ بن‌بست.

گر بدین‌سان زیست باید پاک
من چه ناپاكم اگر ننشانم از ایمانِ خود، چون كوه
یادگاری جاودانه بر ترازِ بی‌بقای خاک.

#احمد_شاملو

«ترانه های شرقی و مجموعه اشعار» 1
#فدریکو_گارسیا_لورکا
با صدا و ترجمه‌ی درخشان #احمد_شاملو
موسیقی #آتاهوالپا_یوپانکی

«ترانه های شرقی و مجموعه اشعار» 2
#فدریکو_گارسیا_لورکا
با صدا و ترجمه‌ی درخشان #احمد_شاملو
موسیقی #آتاهوالپا_یوپانکی

«ترانه های شرقی و مجموعه اشعار» 3
#فدریکو_گارسیا_لورکا
با صدا و ترجمه‌ی درخشان #احمد_شاملو
موسیقی #آتاهوالپا_یوپانکی

تا چند از این غرور بسیار ترا
تا کی ز خیال هر نمودار ترا

سبحان‌الله که از تو کاری عجب است
تو هیچ نه و این همه پندار ترا

#مولانــــا

ای عزیز! مهم‌ترین ذکر مراقبت است که مقام عندیّت است و مصاحبت با حق تعالی.
همنشین از همنشین خو می‌گیرد و بدان شناخته می‌‌شود ....
روز را به مراقب از واردات و صادرات جان خویش همت گمار و شب را به محاسبه آن چه در روز اندوختی و جمع نمودی.


علامه حسن زاده آملی

تا کی باشی ز دور نظارهٔ ما

ما چاره‌گریم و عشق بیچاره ما

جان کیست کمینه طفل گهوارهٔ ما

دل کیست یکی غریب آوارهٔ ما

#مولانــــا

خود را به خیل درافکنم مست آنجا
تا بنگرم آن جان جهان هست آنجا

یا پای رساندم به مقصود و مراد
یا سر بدهم همچو دل از دست آنجا

#مولانــــا