در شب هجران مرا پروانه وصلی فرست
ور نه از دردت جهانی را بسوزانم چو شمع
بی جمال عالم آرای تو روزم چون شب است
با کمال عشق تو در عین نقصانم چو شمع
#حافظ
ور نه از دردت جهانی را بسوزانم چو شمع
بی جمال عالم آرای تو روزم چون شب است
با کمال عشق تو در عین نقصانم چو شمع
#حافظ
گلبرگ را ز سنبل مشکین نقاب کن
یعنی که رخ بپوش و جهانی خراب کن
بفشان عرق ز چهره و اطراف باغ را
چون شیشههای دیده ما پرگلاب کن
ایام گل چو عمر به رفتن شتاب کرد
ساقی به دور باده گلگون شتاب کن
بگشا به شیوه نرگس پرخواب مست را
و از رشک چشم نرگس رعنا به خواب کن
بوی بنفشه بشنو و زلف نگار گیر
بنگر به رنگ لاله و عزم شراب کن
زان جا که رسم و عادت عاشقکشی توست
با دشمنان قدح کش و با ما عتاب کن
همچون حباب دیده به روی قدح گشای
وین خانه را قیاس اساس از حباب کن
حافظ وصال میطلبد از ره دعا
یا رب دعای خسته دلان مستجاب کن
#حافظ
یعنی که رخ بپوش و جهانی خراب کن
بفشان عرق ز چهره و اطراف باغ را
چون شیشههای دیده ما پرگلاب کن
ایام گل چو عمر به رفتن شتاب کرد
ساقی به دور باده گلگون شتاب کن
بگشا به شیوه نرگس پرخواب مست را
و از رشک چشم نرگس رعنا به خواب کن
بوی بنفشه بشنو و زلف نگار گیر
بنگر به رنگ لاله و عزم شراب کن
زان جا که رسم و عادت عاشقکشی توست
با دشمنان قدح کش و با ما عتاب کن
همچون حباب دیده به روی قدح گشای
وین خانه را قیاس اساس از حباب کن
حافظ وصال میطلبد از ره دعا
یا رب دعای خسته دلان مستجاب کن
#حافظ
"ستایشِ شیر یزدان"
پیداست که هیچی همه را چون بستاید
من ذره تو خورشید، من و مدح تو حاشا
اندیشه بخاری و رگ خامه گیاهی
با فکر چه نیروی و به تحریر چه یارا؟!
خواهم که ز جوش نَفَس و ولولهی شوق
بر شیوهی عشّاق کنم مدح تو انشا
ای داغِ غمت مردمکِ دیدهیِ اشيا
عکسِ تو هر آیینه ز هر آینه پیدا!
نقشِ قدمِ مورچه پیشت به شبِ تار
چون جوهرِ آیینه ز آیینه هویدا
در پیشِ نگاهِ تو فَلَک پردهیِ عینک
در چشمِ خیالِ تو جهان محمل ليلى!
میخوارِ تو را ننگ ز پیمانهی جمشید
بیمار تو را رنج ز تیمار مسیحا!
هم موجهی رفتار تو ذوقِ رخِ يوسف
هم جادهی راه تو رگ خواب زلیخا!
در گردِ خرام تو نگه ریشهی طوبی
در بزمِ تماشایِ تو مژگان ید بیضا!!
رفتارِ تو گر آینهیِ خاک زداید
از پردهی هر ذرّه دَمَد دیدهی بینا
اعجاز تو گر سوی نباتات گراید
از ریشهی هر برگ برآید لب گویا!
در عرضِ ثنایت نَفَسم جوهر معنا
در بزم ولایت لقبم غالب شیدا!
سیرابسفالم زِ نَمِ رَشحِهیِ کوثر
گلپوشمَزارم ز هجومِ پیِ مولی!!
"میرزا اسدالله غالب دهلوی"
"ستایشِ شیر یزدان"
پیداست که هیچی همه را چون بستاید
من ذره تو خورشید، من و مدح تو حاشا
اندیشه بخاری و رگ خامه گیاهی
با فکر چه نیروی و به تحریر چه یارا؟!
خواهم که ز جوش نَفَس و ولولهی شوق
بر شیوهی عشّاق کنم مدح تو انشا
ای داغِ غمت مردمکِ دیدهیِ اشيا
عکسِ تو هر آیینه ز هر آینه پیدا!
نقشِ قدمِ مورچه پیشت به شبِ تار
چون جوهرِ آیینه ز آیینه هویدا
در پیشِ نگاهِ تو فَلَک پردهیِ عینک
در چشمِ خیالِ تو جهان محمل ليلى!
میخوارِ تو را ننگ ز پیمانهی جمشید
بیمار تو را رنج ز تیمار مسیحا!
هم موجهی رفتار تو ذوقِ رخِ يوسف
هم جادهی راه تو رگ خواب زلیخا!
در گردِ خرام تو نگه ریشهی طوبی
در بزمِ تماشایِ تو مژگان ید بیضا!!
رفتارِ تو گر آینهیِ خاک زداید
از پردهی هر ذرّه دَمَد دیدهی بینا
اعجاز تو گر سوی نباتات گراید
از ریشهی هر برگ برآید لب گویا!
در عرضِ ثنایت نَفَسم جوهر معنا
در بزم ولایت لقبم غالب شیدا!
سیرابسفالم زِ نَمِ رَشحِهیِ کوثر
گلپوشمَزارم ز هجومِ پیِ مولی!!
"میرزا اسدالله غالب دهلوی"
معرفی عارفان
حکایت عارف شدن عطار نیشابوری عطار در محل کسب خود مشغول به کار بود که درویشی از آنجا گذر کرد. درویش درخواست خود را با عطار در میان گذاشت، اما عطار همچنان به کار خود میپرداخت و درویش را نادیده گرفت. دل درویش از این رویداد چرکین شد و به عطار گفت: تو که تا…
#رباعیات_سعدی
#رباعی_چهل_و_یکم
ای باد چو عزم آن زمین خواهی کرد
رخ در رخ یار نازنین خواهی کرد
از ماش بسی دعا و خدمت برسان
گو یاد ز دوستان چنین خواهی کرد؟
#سعدی
#رباعی_چهل_و_یکم
ای باد چو عزم آن زمین خواهی کرد
رخ در رخ یار نازنین خواهی کرد
از ماش بسی دعا و خدمت برسان
گو یاد ز دوستان چنین خواهی کرد؟
#سعدی
موزە سنگی هفت تنان
موزە سنگ هفت تنان نام عمارتی زیبا در شهر شیراز میباشد کە باتمام زیبایی و شکوهی کە از نظر معماری و نقاشی دیوارهایش دارد اما بیشتر معروفیت و جایگاە خود را از وجود هفت قبر متعلق بە هفت نفری دارا میباشد کە بنابر روایات جایگاهی عرفانی و مقدس دارا بودەاند و همین امر سبب گشتە کە بە دستور کریم خان زند بر روی این هفت قبر کە بە هفت تنان معروف میباشند هفت سنگ بدون کتیبە نصب گردد و در کنار آنها عمارتی بناگردد و از آن زمان تاکنون میعادگاە عاشقان عارف مسلک گردد.
موزە سنگ هفت تنان نام عمارتی زیبا در شهر شیراز میباشد کە باتمام زیبایی و شکوهی کە از نظر معماری و نقاشی دیوارهایش دارد اما بیشتر معروفیت و جایگاە خود را از وجود هفت قبر متعلق بە هفت نفری دارا میباشد کە بنابر روایات جایگاهی عرفانی و مقدس دارا بودەاند و همین امر سبب گشتە کە بە دستور کریم خان زند بر روی این هفت قبر کە بە هفت تنان معروف میباشند هفت سنگ بدون کتیبە نصب گردد و در کنار آنها عمارتی بناگردد و از آن زمان تاکنون میعادگاە عاشقان عارف مسلک گردد.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
در این شب آرام ..
دعایتان میکنم بخیر
نگاهتان میکنم به پاکی
یادتان میکنم بخوبی
هرجا هستید
بهترینها را برایتان آرزو دارم
شبی زیباو سراسر آرامش
در آغوش پر مهرخدا داشته باشید
شب بخیر
دعایتان میکنم بخیر
نگاهتان میکنم به پاکی
یادتان میکنم بخوبی
هرجا هستید
بهترینها را برایتان آرزو دارم
شبی زیباو سراسر آرامش
در آغوش پر مهرخدا داشته باشید
شب بخیر
#یک حبه نور
مَا أَصَابَ مِن مُّصِيبَةٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ ۗ وَمَن يُؤْمِن بِاللَّهِ يَهْدِ قَلْبَهُ ۚ وَاللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ
هیچ واقعه و حادثهای جز به فرمان و اجازهی خدا رخ نمیدهد و هر کس که به خدا ایمان داشته باشد، خدا دل او را به ثبات ، آرامش و خوشنودی به قضا و قدر الهی میرساند و رهنمود میگرداند، و خداوند از هر چیزی کاملاً آگاه است.
#تغابن-آیه ۱۱
مَا أَصَابَ مِن مُّصِيبَةٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ ۗ وَمَن يُؤْمِن بِاللَّهِ يَهْدِ قَلْبَهُ ۚ وَاللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ
هیچ واقعه و حادثهای جز به فرمان و اجازهی خدا رخ نمیدهد و هر کس که به خدا ایمان داشته باشد، خدا دل او را به ثبات ، آرامش و خوشنودی به قضا و قدر الهی میرساند و رهنمود میگرداند، و خداوند از هر چیزی کاملاً آگاه است.
#تغابن-آیه ۱۱
صبح که می شود
دنبال اتفاقات خوب بگرد
دنبالِ آدم هایِ خوبی
که حالِ خوبت را
با لبخند هایشان
به روزگارت سنجاق کنی
یک روزِ خوب، اتفاق نمی افتد
ساخته می شود.
زندڪَی،بودن می خواهد
شادے،عشق می خواهد
عاشق،انڪَیزه می خواهد
انڪَیزه،سبب می خواهد
و چہ سببےبالاترازآنڪہ
خالقي هست
ڪہ سراسر امیداست
سبڪ زندڪَیت رنڪَ خدا
🌺🌺🌺
یار مهربانم
درود
بامداد سه شنبه ات نیکو
🌺🌺🌺
امروزت به قشنگی بهشت
به زیبایی گلها
به شادی لبخند
رضایت مادر
و به محکمی
پیوند قلب هـا
که یاد آور خوبیهاست
امروزت پراز شادی و نشاط
🌺🌺🌺
شادباشی
دنبال اتفاقات خوب بگرد
دنبالِ آدم هایِ خوبی
که حالِ خوبت را
با لبخند هایشان
به روزگارت سنجاق کنی
یک روزِ خوب، اتفاق نمی افتد
ساخته می شود.
زندڪَی،بودن می خواهد
شادے،عشق می خواهد
عاشق،انڪَیزه می خواهد
انڪَیزه،سبب می خواهد
و چہ سببےبالاترازآنڪہ
خالقي هست
ڪہ سراسر امیداست
سبڪ زندڪَیت رنڪَ خدا
🌺🌺🌺
یار مهربانم
درود
بامداد سه شنبه ات نیکو
🌺🌺🌺
امروزت به قشنگی بهشت
به زیبایی گلها
به شادی لبخند
رضایت مادر
و به محکمی
پیوند قلب هـا
که یاد آور خوبیهاست
امروزت پراز شادی و نشاط
🌺🌺🌺
شادباشی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
شکر خدا که عبد خدای خدیجه ایم
ما بنده ایم و زیر لوای خدیجه ایم
ما عاقبت به خیرِ دعای خدیجه ایم
سینه کبودهای عزای خدیجه ایم
🏴 سالروز وفات حضرت خدیجه کبری(س) تسلیت باد🏴
ما بنده ایم و زیر لوای خدیجه ایم
ما عاقبت به خیرِ دعای خدیجه ایم
سینه کبودهای عزای خدیجه ایم
🏴 سالروز وفات حضرت خدیجه کبری(س) تسلیت باد🏴
بیا هر روز که بیدار می شویم،
پنجره دل را بگشاییم و فریاد بزنیم:
"ای عشق،روزت بخیر"
بیا اجازه ندهیم عادت بیاید در روزگارمان جا خوش کند…
بیا که نگذاریم غم و غصه، به حالمان لبخند بزند...
بیا زندگی را تکرار نکنیم،
بی بهانه هر صبح آغاز شویم…
دوباره عاشق شویم…
دوباره ببینیم…
دوره ببوییم…
دوباره لمس کنیم…
زندگی را،
بودنمان را،
احساسمان را،
خودِ خودمان را…
خدایا شکرت ، برای همه چیز 🙏
پنجره دل را بگشاییم و فریاد بزنیم:
"ای عشق،روزت بخیر"
بیا اجازه ندهیم عادت بیاید در روزگارمان جا خوش کند…
بیا که نگذاریم غم و غصه، به حالمان لبخند بزند...
بیا زندگی را تکرار نکنیم،
بی بهانه هر صبح آغاز شویم…
دوباره عاشق شویم…
دوباره ببینیم…
دوره ببوییم…
دوباره لمس کنیم…
زندگی را،
بودنمان را،
احساسمان را،
خودِ خودمان را…
خدایا شکرت ، برای همه چیز 🙏
سلام ای یار دور از ما نشسته ؛
سلام ای بدتر از ما دل شکسته !
سلام ای آشنا همچون غریبان ؛
سلام ای عشق من ، ای بهتر از جان !
سلام سالار گلهای بهاری ؛
سلام ای برتر از صوت قناری !
سلام خورشید من در روز سردم ؛
سلام ای مرهم و داروی دردم !
سلام ای با وفا ای با مروت ؛
سلام ای ساز و گیتار محبت !
سلام کردم نگی در یاد ما نیست ؛
سلام کردم نگی اهل وفا نیست !
سلام کردم نگی تو بی وفایی ؛
سلام کردم بگم خوب نیست جدایی !
#شهریار
سلام ای بدتر از ما دل شکسته !
سلام ای آشنا همچون غریبان ؛
سلام ای عشق من ، ای بهتر از جان !
سلام سالار گلهای بهاری ؛
سلام ای برتر از صوت قناری !
سلام خورشید من در روز سردم ؛
سلام ای مرهم و داروی دردم !
سلام ای با وفا ای با مروت ؛
سلام ای ساز و گیتار محبت !
سلام کردم نگی در یاد ما نیست ؛
سلام کردم نگی اهل وفا نیست !
سلام کردم نگی تو بی وفایی ؛
سلام کردم بگم خوب نیست جدایی !
#شهریار
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
فرقی نمیکند شب چگونه گذشت،هر صبح زندگی متولد میشود
صبح بزرگترین پاداش برای کسانیست ک زنده مانده اند!
صبح مثل معجزه میماند،آغاز یک زندگیست که به پایان رسیده بود
صبح بزرگترین پاداش برای کسانیست ک زنده مانده اند!
صبح مثل معجزه میماند،آغاز یک زندگیست که به پایان رسیده بود
هر سری لایق سودای تو نبود لیکن
از تو در هیچ سری نیست که سودائی نیست
جای آن هست که بنوازی و دستم گیری
که به جز سایهٔ لطف تو مرا جائی نیست
#خواجوی_کرمانی
از تو در هیچ سری نیست که سودائی نیست
جای آن هست که بنوازی و دستم گیری
که به جز سایهٔ لطف تو مرا جائی نیست
#خواجوی_کرمانی
در قمار عشق آخر، باختم دل و دین را
وازدم در این بازی، عقل مصلحت بین را
فصل نوبهار آمد، جام جم چه میجویی
از می کهن پرکن، کاسهٔ سفالین را
آن که در نظر بازی ، عیب کوهکن کردی
کاش یک نظر دیدی، عشوههای شیرین را
باد غیرت آتش زد، در سرای عطاران
تا به چهره افشاندی، چین زلف مشکین را
گر ز قد رخسارت، مژدهای به باغ آرند
باغبان بسوزاند، شاخ سرو و نسرین را
چون ز تاب می رویت از عرق بیالاید
آسمان بپوشاند، روی ماه و پروین را
در کمال خرسند، نیش غم توان خوردن
گر به خنده بگشایی آن دو لعل نوشین را
گر تو پرده از صورت، برکنار بگذاری
از میانه بر چینی، نقش چین و ماچین را
دفتر فروغی شد پر ز عنبر سارا
تا به رخ رقم کردی خط عنبرآگین را
#فروغی_بسطامی
وازدم در این بازی، عقل مصلحت بین را
فصل نوبهار آمد، جام جم چه میجویی
از می کهن پرکن، کاسهٔ سفالین را
آن که در نظر بازی ، عیب کوهکن کردی
کاش یک نظر دیدی، عشوههای شیرین را
باد غیرت آتش زد، در سرای عطاران
تا به چهره افشاندی، چین زلف مشکین را
گر ز قد رخسارت، مژدهای به باغ آرند
باغبان بسوزاند، شاخ سرو و نسرین را
چون ز تاب می رویت از عرق بیالاید
آسمان بپوشاند، روی ماه و پروین را
در کمال خرسند، نیش غم توان خوردن
گر به خنده بگشایی آن دو لعل نوشین را
گر تو پرده از صورت، برکنار بگذاری
از میانه بر چینی، نقش چین و ماچین را
دفتر فروغی شد پر ز عنبر سارا
تا به رخ رقم کردی خط عنبرآگین را
#فروغی_بسطامی
دریغا که بگذشت عمــــــــــر عزیز
بخواهد گذشت این دمی چند نیز
گذشتت آنچه در ناصوابی گذشت
ور این نیــــز هم در نیابی گذشت
کنون وقت تخم است اگر پروری
گر امیدواری که خرمـــــــــن بری
غنیمت شمار این گـــــرامی نفس
که بی مرغ قیمت نـــــدارد قفس
مکن عمر ضایع به افسوس و حیف
که فرصت عزیزست و الوقت سیف
حضرت سعـدی
بخواهد گذشت این دمی چند نیز
گذشتت آنچه در ناصوابی گذشت
ور این نیــــز هم در نیابی گذشت
کنون وقت تخم است اگر پروری
گر امیدواری که خرمـــــــــن بری
غنیمت شمار این گـــــرامی نفس
که بی مرغ قیمت نـــــدارد قفس
مکن عمر ضایع به افسوس و حیف
که فرصت عزیزست و الوقت سیف
حضرت سعـدی