به ساقی درنگر در مست منگر
به یوسف درنگر در دست منگر
ایا ماهی جان در شست قالب
ببین صیاد را در شست منگر
به هستی بخش و مستی بخش بگرو
منال از نیست و اندر هست منگر
#مولانــــا
به یوسف درنگر در دست منگر
ایا ماهی جان در شست قالب
ببین صیاد را در شست منگر
به هستی بخش و مستی بخش بگرو
منال از نیست و اندر هست منگر
#مولانــــا
شیدایی
@AvayeMehregan
در همه دیر مغان نیست چو من شیدایی
خرقه جایی گره و باده و دفتر جایی
تصنیف شیدایی
• آواز : محمدرضا شجریان
• آهنگساز : پرویز مشکاتیان
خرقه جایی گره و باده و دفتر جایی
تصنیف شیدایی
• آواز : محمدرضا شجریان
• آهنگساز : پرویز مشکاتیان
گفت رنج احمقی قهر خداست
رنج و کوری نیست قهر، آن ابتلاست
مثنوی
بیماران و کورها مورد غضب خداوند نیستند و فقط بیمارند ولی احمق ها و نادان ها مورد قهر خداوند هستند.
رنج و کوری نیست قهر، آن ابتلاست
مثنوی
بیماران و کورها مورد غضب خداوند نیستند و فقط بیمارند ولی احمق ها و نادان ها مورد قهر خداوند هستند.
غزالی
صوفیان از پیشتازان خلق به سوی خداوند وسیرتشان نیکوترین سیرتها و راهشان درست ترین راهها و اخلاقشان پاکیزه ترین اخلاقهاست...
همه حرکات و سکنات ظاهر و باطنشان مقتبس از نور چراغ نبوت است.
صوفیان از پیشتازان خلق به سوی خداوند وسیرتشان نیکوترین سیرتها و راهشان درست ترین راهها و اخلاقشان پاکیزه ترین اخلاقهاست...
همه حرکات و سکنات ظاهر و باطنشان مقتبس از نور چراغ نبوت است.
کار مرید با جستجوست و کار مراد با گفتگوست، کار مرید بر ریاضت است و کار مراد بعنایت است، مرید مرقع خدمت پوشد، مراد شراب وصلت نوشد و لباس قربت پوشد، مرید محاسبهٔ افلاک کند، مراد حکم بر ادراک کند، مرید کوه کَنَد به رنج، مراد فرو شود بگنج. آگر کسی خواهد که حقیقت مريد و مراد بداند این دو را بنویسد پس بر خواند: مرید در زیر یا دو نقطه دارد چون دو نقطه بگذاشت جز مراد نیست مرید مرحوم است و مراد معصوم است. رباعی :
یک قوم در اختیار خود بی خبرند
یک قوم در اختیار حق در نظرند
بگذشته زِ هر دو راه قومی دگرند
کز خود نه به خویشتن همی بر گذرند
باب مرید و مراد
خواجه عبدالله انصاری
یک قوم در اختیار خود بی خبرند
یک قوم در اختیار حق در نظرند
بگذشته زِ هر دو راه قومی دگرند
کز خود نه به خویشتن همی بر گذرند
باب مرید و مراد
خواجه عبدالله انصاری
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
من پی گمشدهام آمدهام
ارغوانم را میخواهم...
ارغوانم را میخواهم...
هو
و علیک بقرائت القرآن مع وجد و طرب و فکر لطیف. و اقرأ القرآن کأنّه ما أنزل إلّا فی شأنک فقط. و اجمع هذه الخصال فی نفسک فتکون من المفلحین.
قرآن را باید با وجد و طرب و فکر لطیف بخوانی. قرآن را چنان بخوان که گویی تنها در شأن تو نازل شده است. این صفات را در جان خویش جمع بیاور و آنگاه از رستگاران خواهی بود.
شهابالدین سهروردی مشهور به شیخ اشراق
مجموعه مصنفات
و علیک بقرائت القرآن مع وجد و طرب و فکر لطیف. و اقرأ القرآن کأنّه ما أنزل إلّا فی شأنک فقط. و اجمع هذه الخصال فی نفسک فتکون من المفلحین.
قرآن را باید با وجد و طرب و فکر لطیف بخوانی. قرآن را چنان بخوان که گویی تنها در شأن تو نازل شده است. این صفات را در جان خویش جمع بیاور و آنگاه از رستگاران خواهی بود.
شهابالدین سهروردی مشهور به شیخ اشراق
مجموعه مصنفات
#مولانا_میگوید:
بعضی باشند سلام دهند و از سلام ایشان بوی عود می آید بعضی باشند سلام کنند و از سلام ایشان بوی دود آید اینرا کسی داند که او را شامه ای باشد..
ذهن هر چه می اندیشد در احساسات فرد تاثیر میگذارد و بی آنکه خودش متوجه شود این ا حساس بتدریج تبدیل به رفتار ش میشود. رفتاری که یا مطلوب است یا نا خوشایند. ذهن مثبت هاله ای از روشنی به اطراف میپراکند و ذهن منفی آدمها را فراری میدهد . اینکه میگویند وقتی تنهایی مواظب افکارت باش به این علت است .
نگذاریم افکار منفی عادت ما بشود..
بعضی باشند سلام دهند و از سلام ایشان بوی عود می آید بعضی باشند سلام کنند و از سلام ایشان بوی دود آید اینرا کسی داند که او را شامه ای باشد..
ذهن هر چه می اندیشد در احساسات فرد تاثیر میگذارد و بی آنکه خودش متوجه شود این ا حساس بتدریج تبدیل به رفتار ش میشود. رفتاری که یا مطلوب است یا نا خوشایند. ذهن مثبت هاله ای از روشنی به اطراف میپراکند و ذهن منفی آدمها را فراری میدهد . اینکه میگویند وقتی تنهایی مواظب افکارت باش به این علت است .
نگذاریم افکار منفی عادت ما بشود..
تحول روحی شمس
شمس در خانواده متوسط الحالی متولد شده بود . گفته اند شغل پدر او بزازی بوده است. از همان آوان کودکی حالاتی داشته که غیر عادی و غریب می نموده و مایه نگرانی پدرو مادر بوده است. این حالات غیر عادی را آشنایی او با تصوف و تجربه عوالم سیر و سلوک تشدید می کرده است.
تحول روانی که او در معرض آن قرار گرفته بود چنان ژرف و پر نیرو بود که در تقاضاهای جسمانی و واکنشهای مزاجی او نیز موثر می افتاد . اشتهای او بسیار ضعیف بود خوابش کم و کوتاه شده بود.اما او نه احساس ضعف ، بلکه احساس سبکی و قوت بیشتری میکرد.پدر در مانده بود و نمی دانست که بر فرزند دلبندم چه میگذرد. ظاهراً او تنها فرزند وی بود ناز پرورده و عزیز کرده و پدر حق داشت که دلواپس حال او باشد.می گفت : تو را چه شد ؟
در مقالات ص ۷۴۰ شمس میگوید :
«این سخن بود که به خردگی اشتهای مرا برده بود.سه چهار روز میگذرد چیزی نمیخورم.پدر میگفت :وای بر پسر من .گفتم آخر ضعیف نمی شوم قوتم چنان که اگر بخواهی چون مرغ از روزن بیرون بپرم . لقمه فرو نمی رفت.»
پاسخ می شنید پدر «مرا هیچ نشد ، دیوانه ام ؟کسی را جامه دریدم ؟ در تو افتادم؛؟ »
می گفت :پس این چه وضعی است ؟ می دانم دیوانه نیستی اما نمی دانم چه روشی داری .
#شمس_تبریزی
#دکتر_موحد
شمس در خانواده متوسط الحالی متولد شده بود . گفته اند شغل پدر او بزازی بوده است. از همان آوان کودکی حالاتی داشته که غیر عادی و غریب می نموده و مایه نگرانی پدرو مادر بوده است. این حالات غیر عادی را آشنایی او با تصوف و تجربه عوالم سیر و سلوک تشدید می کرده است.
تحول روانی که او در معرض آن قرار گرفته بود چنان ژرف و پر نیرو بود که در تقاضاهای جسمانی و واکنشهای مزاجی او نیز موثر می افتاد . اشتهای او بسیار ضعیف بود خوابش کم و کوتاه شده بود.اما او نه احساس ضعف ، بلکه احساس سبکی و قوت بیشتری میکرد.پدر در مانده بود و نمی دانست که بر فرزند دلبندم چه میگذرد. ظاهراً او تنها فرزند وی بود ناز پرورده و عزیز کرده و پدر حق داشت که دلواپس حال او باشد.می گفت : تو را چه شد ؟
در مقالات ص ۷۴۰ شمس میگوید :
«این سخن بود که به خردگی اشتهای مرا برده بود.سه چهار روز میگذرد چیزی نمیخورم.پدر میگفت :وای بر پسر من .گفتم آخر ضعیف نمی شوم قوتم چنان که اگر بخواهی چون مرغ از روزن بیرون بپرم . لقمه فرو نمی رفت.»
پاسخ می شنید پدر «مرا هیچ نشد ، دیوانه ام ؟کسی را جامه دریدم ؟ در تو افتادم؛؟ »
می گفت :پس این چه وضعی است ؟ می دانم دیوانه نیستی اما نمی دانم چه روشی داری .
#شمس_تبریزی
#دکتر_موحد