معرفی عارفان
1.12K subscribers
32.8K photos
11.8K videos
3.18K files
2.7K links
چه گفتم در وفا افزا جفا و جور افزودی
جفا کن جور کن جانا،غلط گفتم خطا کردم

فیض
Download Telegram
هرگز متکبّر بوی معرفت نشنود.

گفتند: نشان متکبّر چیست؟
گفت: آن که(در) هژده هزار عالم نفْسی بیند خبیث‌تر و پلیدتر از نفسِ خویش!





#تذکرة_الاولیاء
ذکر بایزید بسطامی
الهی
تو را سپاس میگويیم
از اينکہ دوباره خورشيد مهرت
ازپشت پرده ی
تاريکی و ظلمت طلوع کرد
و جلوه ی صبح را
بر دنيای کائنات گستراند

به نام خدای همه
#یک حبه نور

[یا أَیُّهَا الْإِنْسانُ ما غَرَّکَ بِرَبِّکَ الْکَرِیمِ"]

اى انسان چه چیز تو را در برابر پروردگار كريمت مغرور كرده است؟!


[سوره انفطار | ایه۶]
باید کاری که شروع کرده‌اید را تمام کنید.
باید آنقدر سمج باشید که سختی‌ها در مقابل تلاش شما کم بیاورند.
شک نکنید که هر لحظه که کم بیاورید شکست خورده‌اید.

فراموش نکنید که برای رسیدن به موفقیت
باید با سختی‌ها و دشواری‌ها مبارزه‌ کنید و سد‌ها را از مقابل راه‌تان بردارید.
باید مسیر را طی کنید و باید موفق شوید. این شما نیستید که کم می‌آورید، سختی‌ها باید خسته شوند.

🌺🌺🌺

یار مهربانم
درود
بامداد شنبه ات نیکو

🌺🌺🌺

پاهاتو از گلیمت،
تویِ رؤیاهات دراز‌تر کن!
این جهان بی‌نهایته...
فرمول‌ها رو بهم بزن...
جهانت رو تغییر بده؛
با انرژی، لبخند و قدمی تازه...!
امروزت پر انرژی

🌺🌺🌺

شاد باشی
آیا تو باز گشته ای ؟
آبی که پای کوه خارا می شست
و شکل فاخته را
به ذهن تیر کمان کودک می آموخت ؟
آیا تو بازگشته ای
طاووس سبز
ابری که آسمان را
در گوشه های سمت تو آبی می کرد
و عصر را به منفی تصویر جفتی شیدا می آراست
زیر پرنده ها و صدا ؟
به راستی
آیا تو بازگشته ای ؟
کسی نمی داند ، اما
این کوه پیر باز
زیر نهیب واقعه
خواب زمرد و فیروزه می بیند

#منوچهر_آتشی
#خواب_کوه
#اتفاق_آخر
زویا ثابت زلفای یارم
@Jane_oshaagh
#زویا_ثابت
نصنیف زُلفای یارُم بینظیره
محلی خراسانی
تنظیم #کامبیز_روشن_روان

کامبیز روشن‌روان (زادهٔ ۱۹ خرداد ۱۳۲۸) موسیقی‌دان، آهنگساز، نوازنده، رهبر ارکستر و آموزگار موسیقی اهل ایران است. او به‌عنوان یکی از آهنگسازان سرشناس در موسیقی کلاسیک و سنتی ایرانی، آثار متنوعی در این سبک‌ها با استفاده از فرم‌های شناخته شدهٔ غربی و ایرانی مانند: سمفونی، سونات، پوئم سمفونیک، کنسرتو، فرم‌های موسیقی ردیفی و موسیقی محلی ساخته یا تنظیم کرده‌است.
ای دیده! اگر کور نِه‌ای گور ببین
وینْ عالَمِ پُرفتنه و پُرشور ببین

شاهان و سَران و سَروران زیرِ گِل‌اند
روهای چو مَه در دهنِ مور ببین

خیّام نیشابوری
رودکی فرماید:

هرکه نامُخت از گذشت روزگار
نیز ناموزد ز هیچ آموزگار
آنقدر بارِ ندامت به وجودم جمع است
که اگر پایم از این پیچ و خم آید بیرون

لنگ لنـگان درِ دروازه‌ی هســتی گـیرم
نگذارم که کــسی از عــدم آید بیــرون!



مسیح کاشانی


شطح شاعر در جلوگیری از زاد و ولد
به وقتِ غَرَض

«در ویرانه‌یی یک چندی سگان بَرِ همدیگر خفته بودند؛ همانا که سراج‌الدینِ تتری فرمود که این بیچارگان چه خوش اتحادی دارند و چه خوش خفته‌اند و بر همدیگر چفسیده!

[مولانا] فرمود که آری، سراج‌الدین اگر دوستی و اتحادِ ایشان را خواهی که دریابی جیفه‌یی[=لاشه‌ای] و اِمّا جگربندی در میانِ ایشان انداز تا حالِ ایشان را کشف کنی؛ همچنین حالِ اهلِ دنیا و مال‌پرستان بر این منوال است که می‌بینی؛ وقتی که عَرَضی[=متاع و بهره‌ای] و غَرَضی در میان نیست بنده و محبِّ یکدیگرند و چون مُحَقّری از عَرَض دنیا[=بهرهٔ عارضی و ناپایدار دنیا] در میانه درآید عِرضِ[=آبرو] چندین‌ساله را به باد دهند و حقِّ مُمالَحت [=همسفرگی] را به یک سو نهند؛ پس اتفاقِ اهلِ نفاق نَقاقی[سود و بهره] ندارد و همین مثالی است که می‌بینی.

(مناقب العارفین، تصحیح تحسین یازیجی، به کوشش توفیق سبحانی، ص۱۲۰، نشر دوستان)

تا سگان را وجود پیدا نیست
مشفق و مهربان یکدگرند

لقمه‌ای در میانشان انداز
که تهیگاه یکدگر بِدَرَند

(شیخ اجل سعدی، مواعظ)
بر گرد تو این عالم خار سر دیوار است
بر بوی گل وصلت خاری است که می خارم

چون خار چنین باشد گلزار تو چون باشد
ای خورده و ای برده اسرار تو اسرارم

#مولانای_جان
خورشید بود مه را بر چرخ حریف ای جان
دانم که بنگذاری در مجلس اغیارم

رفتم بر درویشی گفتا که خدا یارت
گویی به دعای او شد چون تو شهی یارم

#مولانای_جان
گرد دل من جانا دزدیده همی‌گردی
دانم که چه می جویی ای دلبر عیارم

در زیر قبا جانا شمعی پنهان داری
خواهی که زنی آتش در خرمن و انبارم

#مولانای_جان
بر ضرب دف حکمت این خلق همی‌رقصند
بی‌پرده تو رقصد یک پرده نپندارم

آواز دفت پنهان وین رقص جهان پیدا
پنهان بود این خارش هر جای که می خارم

#مولانای_جان
خامش کنم از غیرت زیرا ز نبات تو
ابر شکرافشانم جز قند نمی‌بارم
در آبم و در خاکم در آتش و در بادم
این چار بگرد من اما نه از این چارم
گه ترکم و گه هندو گه رومی و گه زنگی
از نقش تو است ای جان اقرارم و انکارم
تبریز دل و جانم با شمس حق است این جا
هر چند به تن اکنون تصدیع نمی‌آرم


#مولانای_جان
خلق در ملک خدای از همه جنسی باشد
حاکمان خرده نگیرند که ما رندانیم

گر کسی را عملی هست و امیدی دارد
ما گداییم درین ملک نه بازرگانیم

#حضرت_سعدی
گر بدانستی که خواهد مرد ناگه در میان
جامه چندین کی تنیدی پیله گرد خویشتن

خرم آنکو خورد و بخشید و پریشان کرد و رفت
تا چنین افسون ندانی دست بر افعی مزن

#سعدی