معرفی عارفان
1.26K subscribers
35.4K photos
13.1K videos
3.25K files
2.81K links
چه گفتم در وفا افزا جفا و جور افزودی
جفا کن جور کن جانا،غلط گفتم خطا کردم

فیض
Download Telegram
نخستین مرتبه بودن، شنیدن است،
شنیدن کلام خدا.
آفرینش، با شنیدن آغاز می‌شود و با شنیدن به پایان می‌رسد.
عارف اهل دل، همواره در حال شنیدن است؛
شنیدن کلمات خدا.


شیخ محی الدین ابن عربی
تنها راهزنی كه دار و ندار آدمی را به تاراج می برد، اندیشه های منفی خود او است.


کنفسیوس
هشیار سری بود ز سودای تو مست

خوش آنکه ز روی تو دلش رفت ز دست


#حضرت_سعدی
اصلاحیه

ما چاره عالمیم و بیچاره تو

جعلی از مولانا نیست

ایشون با این واژه ها همین یک بیت رو دادند


ما بر سر هر پشته گم کرده سر رشته
بیچاره تو گشته تو چاره بیچاره
مولانا😊🙏
دی با تو چنان شدم به یک خاست و نشست
کز من اثری نماند جز باد به دست
از شرم بمیرم ار بپرسی فردا
کان دلشده زنده هست گویند که هست
انوری
دم به دم از ره دل پیک خیالش رسدم
تابشی نو به نو از حسن و جمالش رسدم
یا رب این بوی طرب از طرف فردوس است
یا نسیمی است که از روز وصالش رسدم
مولانا
درد به پستی نشست صاف ز دردی برست
گردن گرگان شکست یوسف کنعان رسید
صبح دروغین گذشت صبح سعادت رسید
جان شد و جان بقا از بر جانان رسید
محنت ایوب را فاقه یعقوب را
چاره دیگر نبود رحمت رحمان رسید
مولانا
ای طوطی عیسی نفس وی بلبل شیرین نوا
هین زهره را کالیوه کن زان نغمه‌های جان فزا
دعوی خوبی کن بیا تا صد عدو و آشنا
با چهره‌ای چون زعفران با چشم تر آید گوا
غم جمله را نالان کند تا مرد و زن افغان کند
که داد ده ما را ز غم کو گشت در ظلم اژدها
غم را بدرانی شکم با دورباش زیر و بم
تا غلغل افتد در عدم از عدل تو ای خوش صدا
ساقی تو ما را یاد کن صد خیک را پرباد کن
ارواح را فرهاد کن در عشق آن شیرین لقا
مولانا
ای دل ز جهانیان چرا داری بیم
حق محسن و منعم و کریمست و رحیم

تیر کرمش ز شصت احسان قدیم
در حاجت بنده می‌کند موی دو نیم

#مولانای_جان
ای دل چو بهر خسی نشینی چکنم
وز باغ مدام گل نچینی چکنم

عالم همه از جمال او روشن شد
تو دیده نداری که ببینی چکنم

#مولانای_جان
ای جان و جهان، جان و جهان گم کردم
ای ماه زمین و آسمان گم کردم

می بر کف من منه بنه بر دهنم
کز مستی تو راه دهان گم کردم

#مولانای_جان
Homayoun Shajarian Bidar Sho [ musicmedia.ir ]
Homayoun Shajarian [ musicmedia.ir ]
آمد ندای آسمان آمد طبیب عاشقان

خواهی که آید پیش تو بیمار شو بیمار شو

این سینه را چون غار دان خلوتگه آن یار دان

گر یار غاری هین بیا در غار شو در غار شو

مولانا
تو هیچ عهد نبستی که عاقبت نشکستی
مرا بر آتش سوزان نشاندی و ننشستی

بنای مهر نمودی که پایدار نمانَد
مرا به بند ببستی خود از کمند بجَستی

دلم شکستی و رفتی خلاف شرط مودّت
به احتیاط رو اکنسون که آبگینه شکستی

چراغْ چون تو نباشد به هیچ خانه ولیکن
کس این سرای نبندد در این چنین که تو بستی

گرَم عذاب نمایی به داغ و درد جدایی
شکنجه صبر ندارم بریز خونم و رَستی

بیا که ما سرِ هستی و کبریا و رُعونت
به زیر پای نهادیم و پای بر سر هستی

گرَت به گوشهٔ چشمی نظر بُود به اسیران
دوای درد من اول که بی‌گناه بخستی

هر آن کَست که ببیند روا بود که بگوید
که من بهشت بدیدم به راستی و درستی

گرت کسی بپرستد ملامتش نکنم من
تو هم در آینه بنگر که خویشتن بپرستی

عجب مدار که سعدی به یاد دوست بنالد
که عشق موجب شوق است و خَمر علت مستی


سعدی علیه الرحمه

 
قرائت لُبّ لُباب مثنوی - 77
حکایت سلطان ابراهیم ادهم قدس سره
دکتر عبدالکریم سروش

گُزیده هایی از بهترین های مثنوی
از کتاب لُب لُباب
اثر:ملاحسین کاشفی


حکایت سلطان ابراهیم
پریشانی
محسن چاووشی
قطعه پریشانی
#محسن_چاووشی


آن دوست که من دارم وان یار که من دانم
شیرین دهنی دارد دور از لب و دندانم

بخت این نکند با من کان شاخ صنوبر را
بنشینم و بنشانم گل بر سرش افشانم

ای روی دلارایت مجموعه زیبایی
مجموع چه غم دارد از من که پریشانم

دریاب که نقشی ماند از طرح وجود من
چون یاد تو می‌آرم خود هیچ نمی‌مانم

با وصل نمی‌پیچم وز هجر نمی‌نالم
حکم آن چه تو فرمایی من بنده فرمانم

ای خوبتر از لیلی بیم است که چون مجنون
عشق تو بگرداند در کوه و بیابانم

یک پشت زمین دشمن گر روی به من آرند
از روی تو بیزارم گر روی بگردانم

در دام تو محبوسم در دست تو مغلوبم
وز ذوق تو مدهوشم در وصف تو حیرانم

دستی ز غمت بر دل پایی ز پیت در گل
با این همه صبرم هست وز روی تو نتوانم

در خفیه همی‌نالم وین طرفه که در عالم
عشاق نمی‌خسبند از ناله پنهانم

بینی که چه گرم آتش در سوخته می‌گیرد
تو گرمتری ز آتش من سوخته تر ز آنم

گویند مکن سعدی جان در سر این سودا
گر جان برود شاید من زنده به جانانم

#حضرت _سعدی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
‌در این بازار اگر سودی است؛
با درویش خرسند است!
خدایا منعمم گردان به درویشی و خرسندی!

ساز آواز ماهور

• آواز : محمدرضا شجریان
• کمانچه‌: سعید فرجپوری


آواز استادجان شجریان💠
VID-20240530-WA0127.mp4
18 MB
‏فیلم از طرف تجاری
اگر بُتی از خدا وجود داشته باشد، آن بت، عشق است
اما آن بت در میان بتهای سنگی گم شده است.
اگر معبدی از خدا وجود داشته باشد، آن معبد، قلب است. اما معابد گلی و سنگی آن را پوشانده اند
خدا بخاطر بتها و معابد، گم شده است. و دیدار او بخاطر باصطلاح روحانیون که خود را واسطه بین انسانها و خدا میدانند مشکل شده است
و بخاطر آوازهای نیایش و ستایش برای او، شنیدن صدای خود او غیر ممکن شده است
اگر سکوت و عشق به زندگی انسان برگردد، همراه با آن خدا هم به زندگی بشر برخواهد گشت

#اشو
به زیر چرخ دل شادمان نمی‌باشد
گل شکفته درین بوستان نمی‌باشد

خروش سیل حوادث بلند می‌گوید
که خواب امن درین خاکدان نمی‌باشد

#صائب_تبریزی
بعضى ياد آورى ها لازم است
ولى كافى نيست!
در زندگى همه ى ما،
آدم هايى هستند كه،
بايد هزاران بار به يادشان بياورى!p
كه كجا بودند بدون شما
به كجا رسيدند در كنار شما
و چه بى چشم و رويند بعد از شما

علی قاضی نظام