Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
گر بیاید غم بگویم:
آنکه غم میخورد رفت
رو به بازار و رَبابی
از برای من بخر!
ببینید جانِ شادیخواه و شادخوارِ #مولانا که شیفتهی شادی و #سماع و #موسیقی است چه تصویری خلق کرده! غم را در هیات انسانی دیده و گفته اگر چنین انسانی درِ خانهی دلم را بکوبد و بخواهد وارد شود اصطلاحا دست به سرش میکنم و میگویم آن کس که روزگاری خواهان و خریدارِ غم و اندوه بود از اینجا رفت! سپس از غم همچون بندهی خدمتکاری میخواهم به بازار برود و رَبابی برای من بخرد!
گمان نکنم تاکنون کسی غم را از پیِ خرید شادی به بازار فرستاده باشد. چنین کاری تنها از مولانا ساخته است. اوست که میتواند عینِ غم را تبدیل به شادی کند. اِعجاز عشق همین است که مرده را زنده و گریه را خنده میکند. چنان که فرماید:
مرده بُدَم، زنده شدم
گریه بُدَم، خنده شدم
دولت عشق آمد و من
دولتِ پاینده شدم...
آنکه غم میخورد رفت
رو به بازار و رَبابی
از برای من بخر!
ببینید جانِ شادیخواه و شادخوارِ #مولانا که شیفتهی شادی و #سماع و #موسیقی است چه تصویری خلق کرده! غم را در هیات انسانی دیده و گفته اگر چنین انسانی درِ خانهی دلم را بکوبد و بخواهد وارد شود اصطلاحا دست به سرش میکنم و میگویم آن کس که روزگاری خواهان و خریدارِ غم و اندوه بود از اینجا رفت! سپس از غم همچون بندهی خدمتکاری میخواهم به بازار برود و رَبابی برای من بخرد!
گمان نکنم تاکنون کسی غم را از پیِ خرید شادی به بازار فرستاده باشد. چنین کاری تنها از مولانا ساخته است. اوست که میتواند عینِ غم را تبدیل به شادی کند. اِعجاز عشق همین است که مرده را زنده و گریه را خنده میکند. چنان که فرماید:
مرده بُدَم، زنده شدم
گریه بُدَم، خنده شدم
دولت عشق آمد و من
دولتِ پاینده شدم...
Tasnife Man Che Danam
Shahram Nazeri-Saz.Sookhte.Com
آواز #استاد_ناظری
غزل ۱۵۱۷
#دیوان_شمس_حضرت_مولانا
#چنین_مجنون_چرایی
#زهراغریبیان_لواسانی
مگر می شود این غزل مولانای نازنین را با آواز زیبای استاد ناظری شنید و عاشق نشد ؟
مرا گویی که رایی من چه دانم
چنین مجنون چرایی من چه دانم
مرا گویی بدین زاری که هستی
به عشقم چون برآیی من چه دانم
منم در موج دریاهای عشقت
مرا گویی کجایی من چه دانم
مرا گویی به قربانگاه جانها
نمیترسی که آیی من چه دانم
امواج کلمات این شعر ، جانت را دستخوش تلاطم می کند و بر پا می خیزی
و چرخ زنان از زمین جدا می شوی
و چون مولانا به سماع می پردازی .
موسیقی بهترین وسیله برای بیان ناگفته هاست.
و این فریاد روح است .
روحی که می خواهد از خاک رها شود .
روحی که دلش می خواهد
به جای همه مرغان پرواز کند .
#حضرت_عشق_مولانا
#حضرت_شمس
#سماع
غزل ۱۵۱۷
#دیوان_شمس_حضرت_مولانا
#چنین_مجنون_چرایی
#زهراغریبیان_لواسانی
مگر می شود این غزل مولانای نازنین را با آواز زیبای استاد ناظری شنید و عاشق نشد ؟
مرا گویی که رایی من چه دانم
چنین مجنون چرایی من چه دانم
مرا گویی بدین زاری که هستی
به عشقم چون برآیی من چه دانم
منم در موج دریاهای عشقت
مرا گویی کجایی من چه دانم
مرا گویی به قربانگاه جانها
نمیترسی که آیی من چه دانم
امواج کلمات این شعر ، جانت را دستخوش تلاطم می کند و بر پا می خیزی
و چرخ زنان از زمین جدا می شوی
و چون مولانا به سماع می پردازی .
موسیقی بهترین وسیله برای بیان ناگفته هاست.
و این فریاد روح است .
روحی که می خواهد از خاک رها شود .
روحی که دلش می خواهد
به جای همه مرغان پرواز کند .
#حضرت_عشق_مولانا
#حضرت_شمس
#سماع
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
باز آمدم باز آمدم از پیش آن یار آمدم
در من نگر در من نگر بهر تو غمخوار آمدم
شاد آمدم شاد آمدم از جمله آزاد آمدم
چندین هزاران سال شد تا من به گفتار آمدم
آنجا روم آنجا روم بالا بدم بالا روم
بازم رهان بازم رهان کاینجا به زنهار آمدم
من مرغ لاهوتی بدم دیدی که ناسوتی شدم
دامش ندیدم ناگهان در وی گرفتار آمدم
من نور پاکم ای پسر نه مشت خاکم مختصر
آخر صدف من نیستم من در شهوار آمدم
#مولانا
#سماع