معرفی عارفان
1.26K subscribers
35K photos
12.9K videos
3.24K files
2.8K links
چه گفتم در وفا افزا جفا و جور افزودی
جفا کن جور کن جانا،غلط گفتم خطا کردم

فیض
Download Telegram
همه‌ٔ ما تا زنده‌ایم
بین اوقاتِ غم و شادی تاب می‌خوریم
درست مثلِ گذشتِ روزگار
که بر محورِ شب و روز تاب می‌خورد
زندگی یک تابِ بازی است
دنیا ما را بین غم و شادی تاب می‌دهد
تا یاد بگیریم چگونه به تعادل برسیم
غم و شادی به نوبت فرا می‌رسند
باید هنگامِ شادی با فروتنی
و هنگامِ غم با اُمید
خودمان را محکم نگه داریم
و به خدا مطمئن باشیم
که ما را نخواهد انداخت
پس با آرامش و اطمینان بازی کنیم

🌺🌺🌺

یارمهربانم
درود
بامداد پنجشنبه ات نیکو

🌺🌺🌺

امروزت
با طراوت
و چون صدای باران
گوش نواز
دلت سرشار از شادی
زندگيت شیرین تر از عسل
دنیایت غرق درشادی و آرامش
روزت به زیبایی دل مهربونت

🌺🌺🌺

شادباشی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
تپنده بـاد
قلب‌هایی که درهر تپش
عـشق و مهربانی را
بی دریغ
نثار انسانهای دیگر می کنند

کوچکترین مهربانی
و‌امـید دادن بـه کسی

شـاید بـزرگـتریـن
معجزه‌ها را ایجاد کند

پس مـهربانی را دریغ
نکنیم
سنگین دلا سنگین دلا ،
با ما مکن جور و جفا

ما خستگان نازک دِلیم
این شیشه راسنگی بس است


#جناب فیض کاشانی
Chahar Mezrab va Avaz ba Setar
Shahram Nazeri
مردن عاشق نمی میراندش
در چراغ تازه می گیراندش
آلبوم"چشم به راه"،

#اثر استاد شهرام ناظری
#شعر از هوشنگ ابتهاج
نان و حلوا چیست؟ گوید با تو، فاش
این همه سعی تو از بهر معاش
نان و حلوا چیست؟ فرزند و زنت
اوفتاده همچو غل در گردنت
چند باشی بهر این حلوا و نان
زیر منت، از فلان و از فلان؟
برد این حلوا و نان، آرام تو
شست از لوح تو کل نام تو

#شیخ_بهایی
درمانده ی دَردیم ولی خرم و شادیم

ما را چه غم از درد چو محبوب طبیبست


#حضرت شاه‌نعمت‌الله‌ولی
سرگشته چو آسیای گردان کنمت
بی‌سر گردان چو گوی گردان کنمت

گفتی بروم با دگری درسازم
با هر که بسازی زود ویران کنمت


#مولانا
عشقِ مهِ من کارِ عظیمی است و لیک

من بندهٔ آنم که غلامش عشق است


#مولانای
از در دل درشدم امروز دیدم حال او
زردروی و جامه چاک و بی‌یسار و بی‌یمین

گفتمش چونی دلا او گریه درشدهای های
از فراق ماه روی همنشان همنشین


#مولانا
ای چراغ آسمان و رحمت حق بر زمین
ناله من گوش دار و درد حال من ببین

از میان صد بلا من سوی تو بگریختم
دست رحمت بر سرم نه یا بجنبان آستین


#مولانا
از حسرت دهانش آمد به تنگ جانم
خود ڪام تنگدستان ڪے زان دهن برآید
 
گویند ذڪر خیرش در خیل عشقبازان
هر جا ڪه نام حافظ در انجمن برآید ،
 
#حافظ
خوشا دلی که مدام از پی نظر نرود
به هر درش که بخوانند بی‌خبر نرود

طمع در آن لب شیرین نکردنم اولی
ولی چگونه مگس از پی شکر نرود

سواد دیده غمدیده‌ام به اشک مشوی
که نقش خال توام هرگز از نظر نرود

ز من چو باد صبا بوی خود دریغ مدار
چرا که بی سر زلف توام به سر نرود

دلا مباش چنین هرزه گرد و هرجایی
که هیچ کار ز پیشت بدین هنر نرود

مکن به چشم حقارت نگاه در من مست
که آبروی شریعت بدین قدر نرود

من گدا هوس سروقامتی دارم
که دست در کمرش جز به سیم و زر نرود

تو کز مکارم اخلاق عالمی دگری
وفای عهد من از خاطرت به در نرود

سیاه نامه‌تر از خود کسی نمی‌بینم
چگونه چون قلمم دود دل به سر نرود

به تاج هدهدم از ره مبر که باز سفید
چو باشه در پی هر صید مختصر نرود

بیار باده و اول به دست حافظ ده
به شرط آن که ز مجلس سخن به در نرود
 

#حضرت_حافظ
گر بیازارد مرا موری نیازارم ورا
خود کجاآزارمردم ای برادرمن کجا

نزد ما زاری به از آزاربی زاری مباش
تا نگیرد بر سر بازار آزاری تو را

درطریقت هرچه فرمائی به جان منت بریم
ماجرا بگذار با ما ماجرا آخر چرا

کفر باشد در طریق عاشقان آزار دل
گر مسلمانی چرا آزار می داری روا

‍ حضرت شاه نعمت الله ولی
مبند، ای دل، بجز در یار خود دل
امید از هر که داری جمله بگسل

ز منزلگاه دونان رخت بربند
ورای هر دو عالم جوی منزل

برون کن از درون سودای گیتی
ازین سودا بجز سودا چه حاصل؟

منه دل بر چنین محنت سرایی
که هرگز زو نیابی راحت دل

دل از جان و جهان بردار کلی
نخست آنگه قدم زن در مراحل

که راهی بس خطرناک است و تاریک
که کاری سخت دشوار است و مشکل

نمی‌بینی چو روی دوست، باری
حجابی پیش روی خود فروهل

ز شوق او تپان می‌باش پیوست
میان خاک و خون، چون مرغ بسمل

چو روی حق نبینی دیده بر دوز
نباید دید، باری، روی باطل

تو هم بربند بار خود از آنجا
که همراهانت بربستند محمل

قدم بر فرق عالم نه، عراقی،
نمانی تا درینجا پای در گل

#جناب_عراقی
گه خیال روی او گاهی خیال خوی او
در سر شوریده عشق بهشت و نار هست

هم دل و هم جان فداکن یار هم جان و دلست
جان بر جانان فراوان دل بر دلدار هست

#فیض_کاشانی
Che Konam [Nex1Music.IR]
Sina Sarlak
اگر برای ابد
هوای دیدن تو
نیفتد از سرمن چه کنم ؟
هجوم زخم تورا
نمی‌کشد تن من
برای کشته شدن چه کنم ؟؟؟

آهنگ زیبای چه کنم
باصدای سینا سرلک
هزار جهد بکردم که سر عشق بپوشم
نبود بر سر آتش میسرم که نجوشم

به هوش بودم از اول که دل به کس نسپارم
شمایل تو بدیدم نه عقل ماند و نه هوشم

حکایتی ز دهانت به گوش جان من آمد
دگر نصیحت مردم حکایت است به گوشم

مگر تو روی بپوشی و فتنه بازنشانی
که من قرار ندارم که دیده از تو بپوشم

من رمیده دل آن به که در سماع نیایم
که گر به پای درآیم به در برند به دوشم

بیا به صلح من امروز در کنار من امشب
که دیده خواب نکرده‌ست از انتظار تو دوشم

مرا به هیچ بدادی و من هنوز بر آنم
که از وجود تو مویی به عالمی نفروشم

مرا مگوی که سعدی طریق عشق رها کن
سخن چه فایده گفتن چو پند می‌ننیوشم

به راه بادیه رفتن به از نشستن باطل
که گر مراد نیابم به قدر وسع بکوشم

سعدی
Shokufeha
Vigen
#شکوفه
#ویگن


آخرین روزهای اسفند است
از سرِ شاخِ این برهنه چنار
مرغکی با ترنمی بیدار
می زند نغمـه ...

نیست معلومم
آخرین شِکوِه از زمستان است
یا نخستین ترانه ‌های بهار ...

#شفیعی_کدکنی
سر ز بالین به چه امید برآرم سحری
که در آن روز نبینم رخت ای همچو پری

آه از آن شب که نگیری خبر از من در خواب
وای از آن روز که من از تو نگیرم خبری

#عمادخراسانی