در بن هر موی صد بت بیش میبینم عیان
در میان این همه بت عزم ایمان چون کنم
نه ز ایمانم نشانی نه ز کفرم رونقی
در میان این و آن درمانده حیران چون کنم
#شیخ_عطار_نیشابوری
در میان این همه بت عزم ایمان چون کنم
نه ز ایمانم نشانی نه ز کفرم رونقی
در میان این و آن درمانده حیران چون کنم
#شیخ_عطار_نیشابوری
ای چاره در من چاره گر
حیران شو و نظاره گر
بنگر کز این جمله صور
این دم کدامت می کنم
گه راست مانند الف
گه کژ چو حرف مختلف
یک لحظه پخته می شوی
یک لحظه خامت می کنم
#مولانای_جان
حیران شو و نظاره گر
بنگر کز این جمله صور
این دم کدامت می کنم
گه راست مانند الف
گه کژ چو حرف مختلف
یک لحظه پخته می شوی
یک لحظه خامت می کنم
#مولانای_جان
ندارد حال ما اندیشهٔ مستقبل دیگر
کهگمکردیم در آغوش دی، امروز و فردا را
#بیدلدهلوی
به تصحیح اکبر بهداروند
الذی إبتکر العناق، کان أخرساً. أراد أن یقول کل شیء دفعة واحدة...
آنکه آغوش را کشف کرد، لال بود. میخواست همهچیز را یکباره بیان کند...
#غادهالسمان
کهگمکردیم در آغوش دی، امروز و فردا را
#بیدلدهلوی
به تصحیح اکبر بهداروند
الذی إبتکر العناق، کان أخرساً. أراد أن یقول کل شیء دفعة واحدة...
آنکه آغوش را کشف کرد، لال بود. میخواست همهچیز را یکباره بیان کند...
#غادهالسمان
هر دل که از آن نگار خالی است
باغی است که از بهار خالی است
از کودکِ اشک میشود پُر
هر جا ز توام کنار خالی است
با اینهمه ریشهکاریِ سعی
دستم چو کفِ چنار خالی است
چون شیشهٔ ساعتم، سبکروح
روزی که دل از غبار خالی است
طغرا، شده گلشن از بتان پُر
افسوس که جای یار خالی است
#طغرای_مشهدی
باغی است که از بهار خالی است
از کودکِ اشک میشود پُر
هر جا ز توام کنار خالی است
با اینهمه ریشهکاریِ سعی
دستم چو کفِ چنار خالی است
چون شیشهٔ ساعتم، سبکروح
روزی که دل از غبار خالی است
طغرا، شده گلشن از بتان پُر
افسوس که جای یار خالی است
#طغرای_مشهدی
دل پر درد را درمان تو سازی
شفای جان بیمارم تو باشی
اگر چه سخت دشوار است کارم
شود آسان، چو در کارم تو باشی.....
#عراقی
.
شفای جان بیمارم تو باشی
اگر چه سخت دشوار است کارم
شود آسان، چو در کارم تو باشی.....
#عراقی
.
تا چنـد اسیــر رنـگ و بـو خواهی شد
چند از پی هر زشت و نکو خواهی شد
گـر چشــمه زمـزمی و گـر آب حیات
آخــر به دل خـــاک فــرو خواهی شد
#خیام
.
چند از پی هر زشت و نکو خواهی شد
گـر چشــمه زمـزمی و گـر آب حیات
آخــر به دل خـــاک فــرو خواهی شد
#خیام
.
آن که نهاده در دلم حسرت یک نظاره را
بر لب من کجا نهد لعل شرابخواره را
رشتهٔ عمر پاره شد بس که ز دست جور او
دوختهام به یکدگر سینهٔ پاره پاره را
#فروغی_بسطامی
.
بر لب من کجا نهد لعل شرابخواره را
رشتهٔ عمر پاره شد بس که ز دست جور او
دوختهام به یکدگر سینهٔ پاره پاره را
#فروغی_بسطامی
.
منم بر آنکه چو جورت کشیدهام در حشر
قلم کشند، گناهان بیحسابم را
دل کباب مرا نیست بی لبت، نمکی
سخن بگو نمکی بر فشان کبابم را
#سلمانساوجی
کلیات سلمان ساوجی به تصحیح رشید یاسمی
علّمتُ أطفالَ العالم
كيف يهجّون اسمكِ
فتحولت شفاهُهُم إلى أشجار توتْ
وقتی به بچههای جهان یاد دادم نامت را هجی کنند دهانشان به درخت توت بدل شد
قلم کشند، گناهان بیحسابم را
دل کباب مرا نیست بی لبت، نمکی
سخن بگو نمکی بر فشان کبابم را
#سلمانساوجی
کلیات سلمان ساوجی به تصحیح رشید یاسمی
علّمتُ أطفالَ العالم
كيف يهجّون اسمكِ
فتحولت شفاهُهُم إلى أشجار توتْ
وقتی به بچههای جهان یاد دادم نامت را هجی کنند دهانشان به درخت توت بدل شد
جناب عنصری بلخی به ما اثبات میکنند که حتی در قرن چهارم که ایشان میزیستند هم در عشق و عاشقی پول حرف اول را میزده است:
گفتم صنما پیشۀ تو؟ گفت: ستم
گفتم نگری بغمگنان؟ گفتا: کم
گفتم که به زر بوسه دهی؟ گفت: دهم
گفتم بجز از بوسه دهی؟ گفت: نعم
#عنصریبلخی
گفتم صنما پیشۀ تو؟ گفت: ستم
گفتم نگری بغمگنان؟ گفتا: کم
گفتم که به زر بوسه دهی؟ گفت: دهم
گفتم بجز از بوسه دهی؟ گفت: نعم
#عنصریبلخی
چون شیشه ای که در بزم تا پا نهد بیفتد
با آنکه کم نشستم، بسیار گریه کردم
من ابرم و تو نرگس، عالم به خوابِ غفلت
دیدم که هیچ کس نیست بیدار، گریه گردم
خندان چو برق رفتی، گریان چو ابر ماندم
دیدم که بر نگشتی، ناچار گریه کردم
رفیع مشهدی
با آنکه کم نشستم، بسیار گریه کردم
من ابرم و تو نرگس، عالم به خوابِ غفلت
دیدم که هیچ کس نیست بیدار، گریه گردم
خندان چو برق رفتی، گریان چو ابر ماندم
دیدم که بر نگشتی، ناچار گریه کردم
رفیع مشهدی
عاشقت گشتم و درگیرت شدم...
به لب و چشم و رُخت میخ شدم...
کاش از اول گذار بودی من رهگذری
عاشقت گشتم و از غصه تو پیر شدم
#سیادت 🍃🌺
غروب تون خوش 🍃🌺
به لب و چشم و رُخت میخ شدم...
کاش از اول گذار بودی من رهگذری
عاشقت گشتم و از غصه تو پیر شدم
#سیادت 🍃🌺
غروب تون خوش 🍃🌺