معرفی عارفان
1.26K subscribers
35.5K photos
13.2K videos
3.25K files
2.82K links
چه گفتم در وفا افزا جفا و جور افزودی
جفا کن جور کن جانا،غلط گفتم خطا کردم

فیض
Download Telegram
ای قوم به حج رفته کجایید کجایید
معشوق همین جاست بیایید بیایید

معشوق تو همسایه و دیوار به دیوار
در بادیه سرگشته شما در چه هوایید

گر صورت بی‌صورت معشوق ببینید
هم خواجه و هم خانه و هم کعبه شمایید

ده بار از آن راه بدان خانه برفتید
یک بار از این خانه بر این بام برآیید

آن خانه لطیفست نشان‌هاش بگفتید
از خواجه آن خانه نشانی بنمایید

یک دسته گل کو اگر آن باغ بدیدید
یک گوهر جان کو اگر از بحر خدایید

با این همه آن رنج شما گنج شما باد
افسوس که بر گنج شما پرده شمایید


حضرت مولانا
Tasnife Gholab
Homayoun Shajarian Sohrab Pournazeri
مقدارِ یارِ هم‌نفس چون
من نداند هیچ‌کس
ماهی که برخشک اوفتد
قیمت بداند آب را
VID-20230527-WA0013.mp4
950.1 KB
‏فیلم از طرف s
در دستِ مَنَت همیشه دامن بادا!
           وآنجا که ترا پای سَرِ من بادا

    برگم نَبُوَد* که کس ترا دارد دوست
    ای دوست! همه جهانْت دشمن بادا


              #سنایی
بهتر است انسان چیزی نداند،
تا اینکه خیلی از چیزهای نیمه تمام بداند،
بهتر است که با عقاید خودمان یک ابله کم عقل باشیم،
تا آنکه با عقاید دیگران یک دانشمند به نظر آییم.

#نیچه
زندگی دشوارترین امتحان است!
بسیاری از مردم مردود می شوند چون سعی می کنند از روی دست هم بنویسند، غافل از این که سوالات موجود در برگه‌ ی هر کسی فرق میکند.

#میلان_کوندرا
معرفت به ذاتِ آدماست.
نه پیشینه،
نه جایگاه و نه نسبت!
معرفت،
یه چیزی شبیهِ یه مهره‌ی
یاقوتی رنگه
که دور قلب بعضی‌هامون هست
پیوسته به یه نخِ نامرئی!
دورِ قلب ِ بعضی‌هامون نه!
بیخودی تو آدما دنبالِ توجیه نگردین!
معرفت به ذاتِ آدماست...👌👌
رفته بودم به سوی بحر محیط

که در آن بحر شنا باید کرد

بحر جوشید و روان گفت به من

سر خود در سر ما باید کرد

#شاه_نعمت_الله_ولی
یک شاهدی است ما را در غیب و در شهادت
در غیب و در شهات یک شاهدی است ما را

جام و می‌اند با هم با ساقیند همدم
جامی به نوش جانا شادی ما خدا را

#شاه_نعمت_الله_ولی
شاد کردن قلبی با یک عمل
بهتر از هزاران سَری است که
به نیایش خم شده باشد.


مهاتما گاندی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#انگیزشی در بابِ تاثیر همنشین

آدمیان از راه همنشینی، بر هم اثر می گذارند
از اینرو‌ در کتب اخلاقی و عرفانی از اهمیت صحبت یا همنشینی بسیار سخن رفته است

همنشین اهل معنی باش تا
هم عطا یابی و هم باشی فتا

#حضرت_مولانا

مولانا در فیه مافیه می فرماید: دوستان را در دل رنجها باشد که آن به هیچ دارویی خوش نشود نه به خفتن نه به گشتن و نه به خوردن الا به دیدار دوست

همنشینی مقبلان چون کیمیاست
چون نظرشان کیمیایی خود کجاست

#مثنوی_معنوی

و به همان نسبت پرهیز از همنشینی بدان تاکید شده است چرا که تاثیرات ماندگاری بر آدمی خواهد گذاشت

هرکه با ناراستان همسنگ شد
در کمی افتاد و عقلش دنگ شد
همنشین ، تو را در عالَم خویش کِشد.

#شمس_تبریزی

ای خُنُک زشتی که خوبَش شُد حَریف
وایِ گُل‌رویی که جُفتَش شُد خَریف

#مثنوی_مولانا

خوشا به حال آن زشت رفتاری که یک همنشین خوب پیدا کرد و وای به حال آن گُلی که همنشین پاییز شد.
۶ خرداد سالروز درگذشت عبدالجواد ادیب نیشابوری

(زاده سال ۱۲۸۱ق نیشابور -- درگذشته ۶ خرداد ۱۳۰۵ مشهد) استاد و مدرس ادبیات فارسی و عربی

در تاریخ ادبیات ۱۵۰ سال اخیر نیشابور، دو نفر معروف به ادیب بودند: یکی عبدالجواد بجنگردی معروف و به ادیب اول، و دیگری محمدتقی ادیب نیشابوری معروف به ادیب دوم و متخلص به راموز که شاگرد ادیب اول بود.
او در سال ۱۲۹۷ قمری در مشهد به «مدرسه خیرات خان» و «مدرسه فاضل خان» و «مدرسه نواب» رفت و از سال ۱۳۰۴ تا ۱۳۴۴ در دو سطح عالی و متوسط تدریس می‌کرد. شیوه تدریس او خطابی بود و شاگرد اجازه بحث و سؤال نداشت و می‌دانست که با این روش، درس را به‌گونه‌ای تقریر می‌کند که هیچ اشکالی حتی برای شاگردی با پایین‌ترین سطح استعداد برجای نمی‌ماند.
وی فارسی و عربی را فصیح می‌گفت و به‌یاری حافظه‌ قوی، تمام دانسته‌هایش را به طرز منسجم به‌شاگردانش القا می‌کرد و همین امر سبب بود که حلقه‌های درسی‌اش، آنچنان شیرین و جذاب شود که گاهی بیشتر از ۳۰۰ طلبه در آن شرکت می‌کردند. در مکتب او ادبا و فضلای بسیاری پرورش یافتند و به‌دست افراد مکتب او، نخستین دانشکده‌های ادبیات در ایران تأسیس شد.

آثار:
ادیب چشمان ضعیفی داشته از این رو آثار زیادی از او برجای نمانده‌است. از وی علاوه بر دیوان اشعار به‌نام لآلی مکنون، «بخشی ازشرح معلقات سبعه و رساله‌ای در جمع بین عروض عربی و فارسی» باقیست.

شاگردان:
عبدالاعلی سبزواری
محمدتقی بهار
محمد پروین گنابادی
بدیع‌الزمان فروزانفر
ادیب طوسی
ضیاءالدین سجادی
علی‌محمد سجادی
محمود حلبی
محمدتقی مدرس رضوی
حسین فقیه سبزواری
محمد فرخ
محمدتقی ادیب نیشابوری
محمدعلی بامداد
جلال‌الدین تهرانی
حسن مشکات طبسی
محمدباقر محسنی ملایری.
او زندگی بسیار ساده و برخلاف محیط علمی آن روز، وضع ظاهری‌اش آمیزه‌ای از سنت‌های قدیم و جدید بود. با آنکه تنگدست بود ولی از مناعت طبع و عزت نفس بالایی برخوردار بود، درآمد او فقط مستمری سالانه مدرسه نواب مشهد و مقداری از ملک ارثی‌اش بود. دعوت هیچ‌ یک از ثروتمندان و خان‌های خراسان را قبول نمی‌کرد، در مقابل صاحب منصبان و بزرگان سر تعظیم فرود نیاورد. مدح کسی را نمی‌گفت (تنها قصیده‌اش - مربوط به مدح - درباره مظفرالدین شاه، به سبب افتتاح مجلس شورای ملی بود) او در عمرش فقط یک ریاست قبول کرد، ریاست انجمن ادبی خراسان و زندگی او در درس و بحث خلاصه می‌شد.
ادیب ضمن کسب علوم دینی، به‌تدریج بر دانسته‌های ادبی و تاریخی خود افزود. او همچنین نظریات ملاصدرا را می‌پسندید و در نجوم و جبر و مقابله و حساب و هندسه آگاهی داشت، اما تخصص او در علوم ادبی بود. او تمام قاموس و برهان قاطع را در حفظ کرده و افزون بر دوازده هزار بیت از اشعار عرب جاهلی را به‌خاطر سپرده بود.

۶ خرداد سالروز درگذشت علامه قزوینی

(زاده ۱۱ فروردین ۱۲۵۶ تهران -- درگذشته ۶ خرداد ۱۳۲۸ تهران) ادیب و پژوهشگر تاریخ و فرهنگ ایران

او که اجدادش اهل قلم و فرهنگ بودند، صرف و نحو و فقه و کلام و حکمت را نخست نزد پدرش و حسن آشتیانی، فضل‌اله نوری، محمد آملی، ادیب پیشاوری و هادی نجم‌آبادی نحصیل کرد و از شمس‌العلما در علوم و هیئت و ریاضی و تاریخ و تاریخ ادب و رجال و عَروض و قافیه بهره‌ برد. سپس در مدرسه آلیانس تهران به فراگیری زبان فرانسه پرداخت و زبان عربی را به دوستان و آشنایان جوانش می‌آموخت. فرزندان فضل‌اله نوری ضیاءالدین و میرزا هادی، مدت سه سال نحو و محمدعلی فروغی و برادرش ابوالحسن فروغی از او عربی آموختند. پدر فروغی‌ها، محمدحسین فروغی او را به همکاری در روزنامه تربیت تشویق کرد و با روش کار و تحقیق ادبی و تاریخی اروپاییان آشنا ساخت. وی به‌زودی شهرتی در زمینه‌های مختلف ادبی پیدا کرد و در تألیف بخش تاریخ اسلام در کتاب تاریخ مفصل ایران که کتاب درسی مدارس بود شرکت داشت.
در سال ۱۲۸۳ به دعوت برادرش به لندن رفت و در آنجا با جمعی از بزرگان، از جمله ادوارد براون آشنایی یافت و بعد با سفر به فرانسه و رجوع به کتابخانه ملی پاریس، به‌تحقیق و تصحیح چندین کتاب کهن پارسی همت گماشت.
وی در سال ۱۳۱۸ با توجه به مشکلاتی که اتباع خارجی مقیم در اروپا به علت بروز جنگ جهانی دوم گرفتار آن شده بودند، تصمیم به بازگشت به ایران گرفت و بعد از ۳۶ سال دوری، به ایران بازگشت. در ایران نیز تمام اوقات او صرف مطالعه و تحقیق و تصحیح متون کهن می‌شد و تصحیح دیوان حافظ با همکاری قاسم غنی یادگار آنان است.
محمد قزوینی در ۷۲ ِسالگی درگذشت و در شهرری در کنار مزار ابوالفتوح رازی به‌خاک سپرده شد.

آثار
تصحیح:
مرزبان‌نامه
المعجم فی‌معاییر اشعارالعجم
چهارمقاله نظامی عروضی سمرقندی
تاریخ جهانگشای جوینی
دیوان حافظ
شَدالازار فی حط‌الاوزار عن زوارالمزار
سیاست‌نامه

مقالات:
بیست مقاله قزوینی، جلد اول (به کوشش ابراهیم پورداوود) ۱۳۰۷
بیست مقاله قزوینی، جلد دوم (به کوشش عباس اقبال آشتیانی) ۱۳۱۳

نامه‌ها و یادداشت‌ها:
نامه‌های قزوینی به‌ تقی‌زاده (به‌کوشش ایرج افشار)
یادداشت‌های قزوینی، در ۱۰ جلد (به کوشش ایرج افشار)
مسائل پاریسیه، در ۴ جلد (به‌ کوشش ایرج افشار و علی‌محمد هنری
مادام که در راه هوا و هوسی
از کعبهٔ وصل هردمی باز پسی

در بادیهٔ طلب چو جهدی بنمای
باشد که به کعبهٔ وصالش برسی


#مولانای_جان
ماهی که نه زیر و نی به بالاست کجاست
جانی که نه بی‌ما و نه با ماست کجاست

اینجا آنجا مگو بگو راست کجاست
عالم همه اوست آنکه بیناست کجاست

#مولانای_جان
ای همه منزل شده از تو ره بی‌رهه
بی‌قدمی رقص بین بی‌دهنی قهقهه

از سر پستان عشق چونک دمی شیر یافت
قامت سروی گرفت کودکک یک مهه

#مولانای_جان
روی ببینید روی بهر خدا عاشقان
گر چه زنخ زد بسی کوردلی ابلهه

والله کو یوسف است بشنو از من از آنک
بودم با یوسفی هم نمک و هم چهه


#مولانای_جان
ای روی تو نوبهار خندان
احسنت زهی نگار خندان

می بینمت ای نگار در خلد
بر شاخ درخت انار خندان


#مولانای_جان