گر می نخوری طعنه مزن مستانرا
بنیاد مکن تو حیله و دستانرا
تو غره بدان مشو که می مینخوری
صد لقمه خوری که می غلامست آنرا
#خیام، رباعی شماره 4
بنیاد مکن تو حیله و دستانرا
تو غره بدان مشو که می مینخوری
صد لقمه خوری که می غلامست آنرا
#خیام، رباعی شماره 4
#حضرت_مولانا
بند بگسل باش آزاد ای پسر
چند باشی بند سیم و بند زر
گر بریزی بحر را در کوزهای
چند گنجدقسمت یک روزهای
بند بگسل باش آزاد ای پسر
چند باشی بند سیم و بند زر
گر بریزی بحر را در کوزهای
چند گنجدقسمت یک روزهای
مُشک را گفتند :
ﺗﻮ ﺭﺍ ﯾﮏ ﻋﯿﺐ ﻫﺴﺖ،
ﺑﺎ ﻫﺮ ﮐﻪ ﻧﺸﯿﻨﯽ
ﺍﺯ ﺑﻮﯼ ﺧﻮﺷﺖ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺩﻫﯽ.
ﮔﻔﺖ:
ﺯﯾﺮﺍ ﮐﻪ ﻧﻨﮕﺮﻡ ﺑﺎ ﮐﯽ ﺍﻡ،
ﺑﻪ ﺁﻥ ﺑﻨﮕﺮﻡ ﮐﻪ ﻣﻦ ﮐﯽ ﺍﻡ !
#فیه_ما_فیه
#مولانا
ﺗﻮ ﺭﺍ ﯾﮏ ﻋﯿﺐ ﻫﺴﺖ،
ﺑﺎ ﻫﺮ ﮐﻪ ﻧﺸﯿﻨﯽ
ﺍﺯ ﺑﻮﯼ ﺧﻮﺷﺖ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺩﻫﯽ.
ﮔﻔﺖ:
ﺯﯾﺮﺍ ﮐﻪ ﻧﻨﮕﺮﻡ ﺑﺎ ﮐﯽ ﺍﻡ،
ﺑﻪ ﺁﻥ ﺑﻨﮕﺮﻡ ﮐﻪ ﻣﻦ ﮐﯽ ﺍﻡ !
#فیه_ما_فیه
#مولانا
-بنگر ز جهان، چه طَرْف بربستم؟
هیچ.
وز حاصل عمر چیست در دستم؟
هیچ.
شمع طربم ولی چو بنشستم،
هیچ.
من جام جمم؛
ولی چو بشکستم،
هیچ...
#خیام📕
هیچ.
وز حاصل عمر چیست در دستم؟
هیچ.
شمع طربم ولی چو بنشستم،
هیچ.
من جام جمم؛
ولی چو بشکستم،
هیچ...
#خیام📕
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
زیباترین شهر برفی جهان در چین 😍
یکی پرسید از آن مجنون غمناک
که ای خالص عیار و از هوس پاک
چرا شبها تو را آه و فغان است
که شب آسایش پیر و جوان است
جوابش گفت آن مجنون بیدل
که ای از فیض شب گردیده غافل
به شبها عاشقان را راز باشد
به شب کوی وفا، در باز باشد
به شب بردند عیسی را به افلاک
به چرخ چارمین از عالم خاک
به شب قرآن فرود آمد ز معبود
به شب حقّ، جرم آدم را ببخشود
پیمبر را به شب معراج دادند
دلش نور و سرش را تاج دادند
مرا انسی از آن باشد به شبها
که آمد لیلیم در شب به دنیا
به عشق او به شبها میزنم گام
که شب لیل است و با لیلی است
همنام.
#نظامی_گنجوی
که ای خالص عیار و از هوس پاک
چرا شبها تو را آه و فغان است
که شب آسایش پیر و جوان است
جوابش گفت آن مجنون بیدل
که ای از فیض شب گردیده غافل
به شبها عاشقان را راز باشد
به شب کوی وفا، در باز باشد
به شب بردند عیسی را به افلاک
به چرخ چارمین از عالم خاک
به شب قرآن فرود آمد ز معبود
به شب حقّ، جرم آدم را ببخشود
پیمبر را به شب معراج دادند
دلش نور و سرش را تاج دادند
مرا انسی از آن باشد به شبها
که آمد لیلیم در شب به دنیا
به عشق او به شبها میزنم گام
که شب لیل است و با لیلی است
همنام.
#نظامی_گنجوی
زر بپاش و خواجهٔ زر پاش باش
سر بنه بر پاش و خاکپاش باش
زهد بگذار و به میخانه خرام
در خرابات مغان قلاش باش
لذتی از عمر اگر خواهی برو
همنشین زندگی اوباش باش
روز امروزت غنیمت می شمر
دی گذشت آسوده از فرداش باش
گر بیابی سید هر دو سرا
ناظر آن دیدهٔ بیناش باش
#شاہ_نعمت_اللہ_ولی
سر بنه بر پاش و خاکپاش باش
زهد بگذار و به میخانه خرام
در خرابات مغان قلاش باش
لذتی از عمر اگر خواهی برو
همنشین زندگی اوباش باش
روز امروزت غنیمت می شمر
دی گذشت آسوده از فرداش باش
گر بیابی سید هر دو سرا
ناظر آن دیدهٔ بیناش باش
#شاہ_نعمت_اللہ_ولی
شیر خدا بند گسستن گرفت
ساقی جان شیشه شکستن گرفت
دزد دلم گشت گرفتار یار
دزد مرا دست ببستن گرفت
دوش چه شب بود که در نیم شب
برق ز رخسار تو جستن گرفت
عشق تو آورد شراب و کباب
عقل به یک گوشه نشستن گرفت
ساغر می قهقهه آغاز کرد
خابیه خونابه گرستن گرفت
در دل خم باده چو انداخت تیر
بال و پر غصه گسستن گرفت
پیر خرد دید که سرده توی
دست ز مستان تو شستن گرفت
طفل دلم را به کرم شیر ده
چون سر پستان تو جستن گرفت
جان من از شیر تو شد شیرگیر
وز سگی نفس برستن گرفت
ساقی باقی چو به جان باده داد
عمر ابد یافت و بزستن گرفت
بیش مگو راز که دلبر به خشم
جانب من کژ نگرستن گرفت
#مولانا
ساقی جان شیشه شکستن گرفت
دزد دلم گشت گرفتار یار
دزد مرا دست ببستن گرفت
دوش چه شب بود که در نیم شب
برق ز رخسار تو جستن گرفت
عشق تو آورد شراب و کباب
عقل به یک گوشه نشستن گرفت
ساغر می قهقهه آغاز کرد
خابیه خونابه گرستن گرفت
در دل خم باده چو انداخت تیر
بال و پر غصه گسستن گرفت
پیر خرد دید که سرده توی
دست ز مستان تو شستن گرفت
طفل دلم را به کرم شیر ده
چون سر پستان تو جستن گرفت
جان من از شیر تو شد شیرگیر
وز سگی نفس برستن گرفت
ساقی باقی چو به جان باده داد
عمر ابد یافت و بزستن گرفت
بیش مگو راز که دلبر به خشم
جانب من کژ نگرستن گرفت
#مولانا
#سعدی_گلستان
باب اول در سیرت پادشاهان
یکی از ملوک خراسان، محمود سبکتکین را در عالم خواب دید که جمله وجود او ریخته بود و خاک شده مگر چشمان او که همچنان در چشم خانه همی گردید و نظر می کرد.
سایر حکما از تاویل این فرو ماندند مگر درویشی که بجای آورد و گفت : هنوز نگران است که ملکش با دگران است.
بس نامور به زیر زمین دفـــــــــــن کرده اند
کز هستیش به روی زمین یک نشان نماند
وان پیر لاشه را که نـــــــــــمودند زیر خاک
خاکش چنان بــــــخورد کزو استخوان نماند
زنده است نام فرخ نوشـــــــیروان به خیر
گرچه بسی گــــذشت که نوشیروان نماند
خیری کـن ای فلان و غنیمت شمار عمر
زان پیشتر که بانـــــــــگ بر آید فلان نماند
باب اول در سیرت پادشاهان
یکی از ملوک خراسان، محمود سبکتکین را در عالم خواب دید که جمله وجود او ریخته بود و خاک شده مگر چشمان او که همچنان در چشم خانه همی گردید و نظر می کرد.
سایر حکما از تاویل این فرو ماندند مگر درویشی که بجای آورد و گفت : هنوز نگران است که ملکش با دگران است.
بس نامور به زیر زمین دفـــــــــــن کرده اند
کز هستیش به روی زمین یک نشان نماند
وان پیر لاشه را که نـــــــــــمودند زیر خاک
خاکش چنان بــــــخورد کزو استخوان نماند
زنده است نام فرخ نوشـــــــیروان به خیر
گرچه بسی گــــذشت که نوشیروان نماند
خیری کـن ای فلان و غنیمت شمار عمر
زان پیشتر که بانـــــــــگ بر آید فلان نماند
می پنداشتم که تنهایی...
دیگر دست از جان من نخواهد کشید و خستگی...
دیگر روح مرا ترک نخواهد گفت.
تو طلوع کردی و عشق باز آمد...
شعر شکوفه کرد و کبوتر شادی بال زنان بازگشت...
تنهایی و خستگی بر خاک ریخت. ...
من با توام، و آینه های خالی...
از تصویر های مهر و امید سرشار می شوند.
#احمد_شاملو
دیگر دست از جان من نخواهد کشید و خستگی...
دیگر روح مرا ترک نخواهد گفت.
تو طلوع کردی و عشق باز آمد...
شعر شکوفه کرد و کبوتر شادی بال زنان بازگشت...
تنهایی و خستگی بر خاک ریخت. ...
من با توام، و آینه های خالی...
از تصویر های مهر و امید سرشار می شوند.
#احمد_شاملو
#حکایت
آورده اند که :
نادانی بر آن شد
تا به الاغی سخن گفتن بیاموزد ،
پیاپی با درازگوش بیچاره حرف می زد و به گمان خود الاغ در حال پیشرفت بود.
خردمندی این را دید و بگفت :
ای نادان! بیهوده تلاش مکن
و خود را مضحکه دیگران قرار نده
الاغ از تو سخن گفتن نمی آموزد
ولی تو می توانی
خاموشی را از او بیاموزی.
# امثال و حکم
آورده اند که :
نادانی بر آن شد
تا به الاغی سخن گفتن بیاموزد ،
پیاپی با درازگوش بیچاره حرف می زد و به گمان خود الاغ در حال پیشرفت بود.
خردمندی این را دید و بگفت :
ای نادان! بیهوده تلاش مکن
و خود را مضحکه دیگران قرار نده
الاغ از تو سخن گفتن نمی آموزد
ولی تو می توانی
خاموشی را از او بیاموزی.
# امثال و حکم
به جز یاهو و یا من هو،
نمی گویم به روز و شب
چه گویم چون که در عالم،
کسی دیگر نمیدانم...
#شاه نعمت الله ولی
نمی گویم به روز و شب
چه گویم چون که در عالم،
کسی دیگر نمیدانم...
#شاه نعمت الله ولی
#پیام_عارفانه
اين سينۀ تو حَرَمِ خاصِ خداست.
تا توانی هيچ نامحرم را در حَرَمِ خاص راه مده!
#جنید بغدادی
اين سينۀ تو حَرَمِ خاصِ خداست.
تا توانی هيچ نامحرم را در حَرَمِ خاص راه مده!
#جنید بغدادی
# مذهب عشق
در گذشته من از دوست خود،روی برمی تافتم،
اگر کیش وی را،همسان مذهب خویش،نمی یافتم
لیکن امروز، قلب من ، پذیرای هر نقش شده است:
چراگاه آهوان،صومعه ی راهبان
بتکده،کعبه، الواح تورات،مصحف قرآن
من،به دین عشق،سرسپرده ام،
و به هر سوی که کاروانهای آن،
رهسپار شود، راه خواهم جست!
آری عشق، هموارگر همه ی ناهمواری ها
دین و ایمان من است!
#محیی الدین ابن عربی
در گذشته من از دوست خود،روی برمی تافتم،
اگر کیش وی را،همسان مذهب خویش،نمی یافتم
لیکن امروز، قلب من ، پذیرای هر نقش شده است:
چراگاه آهوان،صومعه ی راهبان
بتکده،کعبه، الواح تورات،مصحف قرآن
من،به دین عشق،سرسپرده ام،
و به هر سوی که کاروانهای آن،
رهسپار شود، راه خواهم جست!
آری عشق، هموارگر همه ی ناهمواری ها
دین و ایمان من است!
#محیی الدین ابن عربی
دلم در عشق تو جان برنتابد
که دل جز عشق جانان برنتابد
چو عشقت هست دل را جان نخواهد
که یک دل بیش یک جان برنتابد
#شیخ_عطار_نیشابوری
که دل جز عشق جانان برنتابد
چو عشقت هست دل را جان نخواهد
که یک دل بیش یک جان برنتابد
#شیخ_عطار_نیشابوری
از جمله چیزها که اثر عظیم دارد در راه سلوک، راست گفتن است.
سالِک اگر دروغ گوید، نفس خو کند، پس هر خواب و هر واقعه که بیند دروغ باشد.
سالک باید که خود را شکسته دارد و تواضع پیشه کند که اثرِ عظیم دارد. و در خَلق به چشم شفقت نگاه کند و چنان پندارد که خلق، فرزندان و برادران اویند.
و سالک باید که حسد بر کس نبرد که عظیم زیان دارد و هرگز قسم نخورد اگر چه به راست باشد.
سالک باید که گاه گاه در میانهی روز با خود ترنمی کند (آواز بخواند) و ابیاتی (اشعاری) لایق آن حال که از انفاس بزرگان آمده بود را با خود بگوید که مؤثّرند.
حضرت شیخ سهروردی
سالِک اگر دروغ گوید، نفس خو کند، پس هر خواب و هر واقعه که بیند دروغ باشد.
سالک باید که خود را شکسته دارد و تواضع پیشه کند که اثرِ عظیم دارد. و در خَلق به چشم شفقت نگاه کند و چنان پندارد که خلق، فرزندان و برادران اویند.
و سالک باید که حسد بر کس نبرد که عظیم زیان دارد و هرگز قسم نخورد اگر چه به راست باشد.
سالک باید که گاه گاه در میانهی روز با خود ترنمی کند (آواز بخواند) و ابیاتی (اشعاری) لایق آن حال که از انفاس بزرگان آمده بود را با خود بگوید که مؤثّرند.
حضرت شیخ سهروردی
سخن حقيقي
نتيجه كار و حال است، نه ثمره حفظ و قال
از عيان است، نه از بيان
از اسرار است، نه از تكرار
و از جوشيدن است، نه از كوشيدن.
#حضرت_عطار_نیشابوری
نتيجه كار و حال است، نه ثمره حفظ و قال
از عيان است، نه از بيان
از اسرار است، نه از تكرار
و از جوشيدن است، نه از كوشيدن.
#حضرت_عطار_نیشابوری