معرفی عارفان
1.26K subscribers
35.5K photos
13.2K videos
3.25K files
2.82K links
چه گفتم در وفا افزا جفا و جور افزودی
جفا کن جور کن جانا،غلط گفتم خطا کردم

فیض
Download Telegram
من ترک عشق و شاهد و ساغر نمی‌کنم
صدبار توبه کردم و دیگر نمی‌کنم

باغ بهشت و سایه طوبی و قصر و حور
با خاک کوی دوست برابر نمی‌کنم

تلقین و درس اهل نظر یک اشارت است
گفتم کنایتی و مکرر نمی‌کنم

هرگز نمی‌شود زسر خود خبر مرا
تا در میان میکده سر بر نمی‌کنم

#حافظ
مکن پیشه خود بجز راستی
اگر راستی کارت آراستی

#سعدی
اگر از من بخواهند نیکوکاری، مهربانی و عدالت را به ترتیب تقدم ردیف کنم، اول مهربانی، دوم عدالت و سوم نیکوکاری را نام می‌برم ...
زیرا مهربانی به خودی خود عدالت و نیکوکاری را به کار می‌گیرد، و یک سیستم عدالت بی عیب در بطن خود به اندازه کافی نیکوکاری دارد ...
نیکوکاری چیزی است که وقتی نه مهربانی هست و نه عدالت، باقی می‌ماند

#ژوزه_ساراماگو
📕 نوت بوک
به من می‌گفت:
"چشم هاى تو مرا به اين روز انداخت.
اين نگاهِ تو كارِ مرا به اينجا كشانده.
تاب و تحمل نگاه هاى تو را نداشتم.
نمی‌دیدی كه چشم بر زمين مى دوختم؟"
به او گفتم:
"در چشم هاى من دقيق تر نگاه كن!
جز تو هيچ چيزى در آن نيست..."

📕 #چشمهایش
#بزرگ_علوی
چو سحرگاه ز گلشن مه عیار برآمد
چه بسی نعره مستان که زگلزاربرآمد

ز رخ ماه خصالش ز لطیفی وصالش
همه رابخت فزون شدهمه را کاربرآمد

مولانا
Tasnif Deldadeh
Iraj Bastami @Avazsonnati
ایرج بسطامی
دلداده
تو ای پری کجایی
حسین قوامی
شبی که آواز نی تو شنیدم
چو آهوی تشنه پی تو دویدم

دوان دوان تا لب چشمه رسیدم
نشانه ای از نی و نغمه ندیدم

تو ای پری کجایی که رخ نمی‌نمایی
از آن بهشت پنهان دری نمی‌گشای

من همه جا پی تو گشته‌ام
از مَه و مِهر نشان گرفته‌ام

بوی تو را ز گل شنیده‌ام
دامن گل از آن گرفته‌ام

تو ای پری کجایی که رخ نمی‌نمایی
از آن بهشت پنهان دری نمی‌گشایی

شعر از هوشنگ ابتهاج
۲۱ مرداد
#روز_ملی_دریای_خزر
گرامیداشت گنجینه ارزشمند محیط زیست ایران
ملت عشق از همه دینها جداست

عاشقان را ملت و مذهب خداست

#مولانای_جان
Ahange Soroush
Salar Aghili
یا هو یا هو یا حقُ هوالهو
ما مست و خرابیم .....
خُم گونه بجوشیم .......
مرا می‌بینی و هر دَم زیادَت می‌کنی دَردَم
تو را می‌بینم و میلم زیادَت می‌شود هر دَم

به سامانم نمی‌پرسی، نمی‌دانم چه سر داری
به درمانم نمی‌کوشی، نمی‌دانی مگر دردم؟

نه راه است این که بُگذاری مرا بر خاک و بُگریزی
گُذاری آر و بازم پرس تا خاکِ رَهَت گردم

ندارم دستت از دامن، به جز در خاک و آن دَم هَم
که بر خاکم روان گَردی بگیرد دامنت گَردم

فرو رفت از غمِ عشقت دَمَم دَم می‌دهی تا کی؟
دَمار از من برآوردی نمی‌گویی برآوردم

شبی دل را به تاریکی ز زلفت باز می‌جُستم
رُخَت می‌دیدم و جامی هلالی باز می‌خوردم

کشیدم در بَرَت ناگاه و شد در تابِ گیسویت
نهادم بر لبت لب را و جان و دل فِدا کردم

توخوش می‌باش باحافظ،بروگوخصم جان می‌ده
چوگرمی ازتو می‌بینم،چه باک ازخصمِ دَم سَردم

#حضرت_حافظ
پیوسته باید که از اندامِ مومن یکی به خداوند مشغول باشد؛
یا به دل او را یاد کند،
یا به زبان، ذکر او هَمی‌گوید،
یا به چشم، دیدارِ وی می‌بیند،
یا به دست، سخاوت می‌کند،
یا به قدم، زیارت مردان همی‌رَود،
یا به تَن، خدمت مؤمنان همی‌کند،
یا از ایمان، یقینی همی‌وَرزد،
یا از خِرد، معرفت همی‌دارد،
یا از کار، اخلاص هَمی‌ورزد،
یا از قیامت حَذر می‌کند.
این چنین کس، من کفیلم که چون سر از گور بَرکند، کَفن‌کِشان می‌رود تا به بهشت.

#ابوالحسن_خرقانی
‍ " درخت دوستی "

درختِ دوستی بنشان که کامِ دل به بار آرد
نهالِ دشمنی برکن که رنجِ بیشمار آرد
حافظ

□ پندی از این خوش تر نیست که آدمی در مزرع دلها درخت دوستی و مهربانی بنشاند و هر نهال دشمنی و خارخار مایی و منی را از دل بیرون کند. وقتی مصاحبه گران از برتراند راسل خواستند که جوهر همه نصیحت های خود را به آیندگان در یکی دو دقیقه خلاصه کند، گفت: " من به دو نصیحت بسنده می کنم. یکی آنکه سخن نامعقول را نشنوند و نگویند و نپذیرند و دیگر آنکه مهربانی را بهتر از کینه توزی و دشمنی دانند. "

برگرفته از کتاب " در صحبت حافظ "
به قلم حسین الهی قمشه ای
نگارگری اثر کمال الدین بهزاد
ای هجر تو وصل جاودانی
واندوه تو عین شادمانی
در عشق تو نیم ذره حسرت
خوشتر ز حیات جاودانی

بی یاد حضور تو زمانی
کفر است حدیث زندگانی
صد جان و هزار جان نثارت
آن لحظه که از درم برانی

کار دو جهان من برآید
گر یک نفسم به خویش خوانی
با خوندان و راندنم چه کار است
خواه این کن و خواه آن تو دانی

گر قهر کنی سزای آنم
ور لطف کنی برای آنی
صد دل باید به هر زمانم
تا تو ببری به دلستانی

گر بر فکنی نقاب از روی
جبریل سزد به جان‌فشانی
کس نتواند جمال تو دید
زیرا که ز دیده بس نهانی

نی نی که به جز تو کس نبیند
چون جمله تویی بدین عیانی
در عشق تو گر بمرد عطار
شد زندهٔ دایم از معانی

#شیخ_عطار_نیشابوری
اگر بخواهی هر چیزی را ترک کنی:
کاملا و تماماً‌ آنرا زندگی کن و نترس
تا ژرفترین نقطه اش حرکت کن تا درک کنی.

در واقع فرد با ادراک کامل،رها می شود توسط تجربه کردن و پخته شدن
نه توسط یک عهد و پیمان
با یک ادراک ضمنی و خاموش درک کن که زندگی مدرسه ای است که باید از آن عبور کنی و عجله ای نداشته باش
اگر هنوز احساس می کنی که یک آرزوی نهفته برای ثروت داری، برو و پول انباشته کن و کارت را با آن تمام کن
در واقع انباشتن پول بی معنی است پس اگر هوشمند باشی بزودی کارت با آن تمام می شود و اگر بقدر کافی هوشمند نباشی، زمانِ بیشتر لازم داری
و #تجربه، آن هوشمندی را به تو خواهد داد
وقتی در یک رابطه بوده ای و ناکام شده ای،
ناکامی و جاذبه هر دو در تو هستند و رنج در همین است
هنوز کارت با سکس تمام نشده است و عمیقاً برایت جذاب هم هست،
ولی همچنین ناکام هم هستی
و حالا تو شروع به مبارزه می کنی،
اما با چه چیزی؟
اراده ی تو، بر علیه نیروی جنسی خودت !!!
درست مانند اینکه دست چپ تو با دست راستت بجنگد!!!
احمقانه است ، هرگز قادر نخواهی بود که پیروز شوی
تنها وقتی که چیزی درک شد،می تواند ترک شود
بدون تلاشی از سوی اراده ی تو

پس هرگز چیزی را صرفا با تصمیم ترک نکن و برای هیچ کاری از نیروی اراده استفاده نکن وگرنه دچار تضاد و رنج مجدد خواهی شد

#تجربه تنها راه است
راه دیگری وجود ندارد
شاید زمان بسیار زیادی طول بکشد
ولی هیچ کاری نمی توان کرد
میانبر دیگری وجود ندارد
انسان ناتوان است و باید توسط تجربه، هوشمندی را کسب کند و هرآنچه را که کامل درک شود ، می توانی رها کنی
بعد از آن دیگر علاقه ای به دنیا ی بیرون وجود ندارد و دیگر در هزار و یک جهت حرکت نمی کنی
اینک دوست داری خودت را بشناسی و خواسته شناختِ خویش ، جای تمام خواسته های دیگر را می گیرد
و سپس چیرگی کامل بر تمام حواس فرا می رسد.

#اشو
#شمس گفت : کسی یک شبه صاحب ایمان نمی‌شود.
زمانی که فکر می کند یک مومن است، اتفاقی در زندگیش می‌افتد که او را تبدیل به یک کافر می‌کند.

پس از آن روزی می‌رسد که او دوباره مومن می‌شود و روزی دوباره کافر!

او همینطور ادامه می‌دهد تا زمانی که به یک مرحله ی خاص می‌رسد. ما انسان‌ها دائما در حال تردید و تزلزل هستیم.

مشخص هست که تا به یک مرحله ی خاص برسیم، گاه به یک سمت رفته و گاهی به سمتی دیگر.

گاهی مومن، گاهی منکر و گاهی متردد می‌شویم. گاهی بهشتی و گاهی جهنمی. تنها این گونه می‌توانیم به جلو حرکت کنیم.

در هر قدم به حق و حقیقت و به خداوند نزدیکتر می‌شویم. بدون شک و شبهه ایمانی بدست نمی‌آید.

ملت_عشق
#اليف_شافاک
#حضرت_مولانا:

اختیار آن را نکو باشد که او
مالک خود باشد اندر اتقوا


قوه‌ی اختيار و قدرت انتخاب برای کسی خوب است که در امتثال فرمان خداوند که امر به تقوی می‌کند، مالك نفس خود باشد.
(...منظور بیت: قدرت اختیار با آنکه نقطه‌ی فصل انسان از سایر موجودات طبیعی، و از گرانبهاترین نعمت‌های الهی است؛ با اینحال برای کسی مفید است که قدرت صیانت نفس داشته باشد، و الا این نعمت بزرگ برای افراد غیر مهذب، عاملی ویرانگر خواهد بود.)

چون نباشد حفظ و تقوی، زینهار
دور کن آلت، بینداز اختیار

اگر قدرت خویشتن‌داری و صیانت نفس نداری، برحذر باش که وسیله‌ی ارتکاب زشتی‌ها را از خود دور کنی و این نوع آزادی عمل را رها سازی.


شرح مثنوی
دفتر پنجم
چه کارهایی که می‌بایست بکنیم
و هرگز نکردیم!

برای اینکه به ملاحظاتی پایبند بودیم..
فرصتی مناسب را انتظار می‌کشیدیم..
تنبلی می‌کردیم و برای اینکه مدام
به خود می‌گفتیم:
«چیزی نیست، همیشه فرصت خواهیم داشت..»

زیرا نمی‌دانستیم هر روزی که می‌گذرد..؛
بی جانشین و هر لحظه نایافتنی است..!

ازین روی تصمیم‌گیری، تلاش و
عشق‌ورزی را به وقتی دیگر وا نهاده بودیم...


#آندره_ژید
مائده_های_زمینی
سیر هر کس تا کمال وی بود

قرب هر کس حسب حال وی بود


#شیخ_عطار_نیشابوری