معرفی عارفان
1.25K subscribers
35.6K photos
13.2K videos
3.25K files
2.82K links
چه گفتم در وفا افزا جفا و جور افزودی
جفا کن جور کن جانا،غلط گفتم خطا کردم

فیض
Download Telegram
معرفی عارفان
داستان رستم و سهراب #باز_گشتن_رستم_بزابلستان فردوسی « شاهنامه » « سهراب » بخش ۲۴ ( #قسمت_سوم ) ۲۹ نگوئی ،،، چه آمدت پیش ، از پدر ، چرا بردریدت بدینسان ،،، جگر ، ۳۰ فغانش ، ز ایوان به کیوان رسید ، همی زار بگریست ،،، هر ، کآن شنید ، ۳۱ به‌پرده‌درون…
داستان رستم و سهراب
#باز_گشتن_رستم_بزابلستان
فردوسی « شاهنامه » « سهراب »
بخش ۲۴
( #قسمت_چهارم )




۴۳

همی گفت : ، اگر دخمه زرّین کنم ،

ز مشکِ سیه ، گِردش آگین کنم ،

۴۴

چو من رفته باشم ،،، نمانَد بجای ،

وگرنه ،،، مرا خود جز این ، نیست رای ،

۴۵

چه سازم من اکنون سزاوارِ اوی؟ ،

که مانَد ازو ،،، در جهان ، رنگ و بوی ،

۴۶

یکی دخمه کردش ، ز سم ستور ،

جهانی ، ز زاری ، همی گشت کور ،

۴۷

تراشید تابوتش ، از عودِ خام ،

بَرو ، برزده بندِ زرّین ستام ،

۴۸

به گیتی ، همه ،،، پُر شد این داستان ،

که چون کُشت فرزند را ، پهلوان ،

۴۹

جهان ، سربسر ، پُر ز تیمار گشت ،

هر آنکس که بشنید ،،، غمخوار گشت ،

۵۰

به‌رستم ، بر این ،،، سال ، چندی گذشت ،

به گِردِ دلش ،،، شادمانی نگشت ،

۵۱

به‌آخِر ، شکیبائی آورد پیش ،

که جز آن نمی‌دید ، هنجارِ خویش ،

۵۲

جهان را ، بسی هست زانسان به یاد ،

بسی داغ ،،، بر جانِ هر کس نهاد ،

۵۳

کِرا ، در جهان ،،، هست هوش و خِرَد ،

کجا ، او فریبِ زمانه خورَد؟ ،


#کرا = هر که را ، هر کسی را

۵۴

چو ، ایرانیان ،،، زین ، خبر یافتند ،

بر آن آتشِ غم ،،، همی تافتند ،

۵۵

وزان‌روی ، هومان به توران رسید ،

بگفت او به افراسیاب ، آنچه دید ،

۵۶

از او ، مانده بُد شاهِ توران شگفت ،

وز آن کار ، اندازه اندر گرفت ،





#پایان_بخش ۲۴ و #پایان_داستان_رستم_و_سهراب_در_برخی_نسخه‌ها_و_سایت_گنجور




بخش ۲۵ : « غریو آمد از شهرِ توران‌زمین »

بخش ۲۳ : « بفرمود رستم که تا پیشکار »




نظر دوستان را به نکتهٔ زیر جلب می‌کنم :

در بعضی نسخه‌ها همچنین ‌سایت ‌گنجور ، داستانرستمو سهراب ‌در اینجا پایان ‌می‌یابد . بعضی ‌نسخه‌ها از جمله‌ نسخه‌ای ‌که ‌بنده‌ دارم‌ یک بخش ‌دیگر با عنوان :


« آگاهی ‌یافتن‌ مادر سهراب ‌از کشته‌شدن‌ پسرش‌ »

درج‌ شده ‌است ‌که آخرین بخش بر اساس نسخه‌ای که بنده دارم را در #شش_قسمت ‌تقدیم‌ می‌نمایم .


👇👇👇



ادامه دارد 👇👇👇
معرفی عارفان
داستان رستم و سهراب #آگاهی_یافتن_مادر_سهراب_از_کشته_شدن_پسرش فردوسی « شاهنامه » « سهراب » بخش ۲۵ ( #قسمت_پنجم ) ۴۸ بیاورد خفتان و درع و کمان ، همان ،،، نیزه و تیغ و گُرزِ گران ، ۴۹ بسی ، بر همی زد ،،، گِران‌گُرز را ، همی یاد کرد ، آن بَر و بُرز را…
داستان رستم و سهراب
#آگاهی_یافتن_مادر_سهراب_از_کشته_شدن_پسرش
فردوسی « شاهنامه » « سهراب »
بخش ۲۵
( #قسمت_ششم )




۵۹

به روز و به شب ، مویه کرد و گریست ،

پس از مرگِ سهراب ،،، سالی بزیست ،

۶۰

سرانجام ، هم ،،، در غمِ او بمُرد ،

روانش بشد سویِ سهرابِ گُرد ،

۶۱

چنین گفت بهرامِ نیکوسُخُن ،

که با مُردگان ، آشنایی مکن ،

۶۲

نه ایدر ، همی ماند خواهی دراز ،

بسیچیده باش و ، درنگی مساز ،

۶۳

چنین است رسمِ سرای کُهُن ،

سرش ، هیچ پیدا نبینی ز بُن ،

۶۴

به تو داد یک روز نوبت ،،، پدر ،

سزد ، گر ترا نوبت آید بسر ،

۶۵

چنین است و ، رازش نیامد پدید ،

نیابی به خیره ،،، چه جویی کلید؟ ،

۶۶

درِ بسته را ، کس نداند گشاد ،

بِدان رنج ،،، عمرِ تو ، گردد به‌باد ،

۶۷

دل اندر سرایِ سپنجی ، مبند ،

سپنجی ،،، نباشد بسی سودمند ،

۶۸

بدین داستان ، من سخن ساختم ،

دگر ، بر سیاوش بپرداختم ،

۶۹

یکی داستان است ، پُر آبِ چشم ،

دلِ نازک ، از رستم آید به‌خشم ،



#پایان_بخش ۲۵

#پایان_داستان_رستم_و_سهراب




« داستان سیاوش - آغازِ داستان »

بخش ۲۴ : « وز آنجایگه ، شاه لشکر بِراند »
این داستان را با تشویق دوستان به پایان بردیم اگر در نحوه‌ی ارائه‌ی داستان #حکیم_فردوسی نقص و نارسایی داشتیم از #فردوسی بزرگ و دوستان امید بخشایش داریم
🙏🌸🙏🌸🙏🌸