معرفی عارفان
1.23K subscribers
33.8K photos
12.2K videos
3.21K files
2.75K links
چه گفتم در وفا افزا جفا و جور افزودی
جفا کن جور کن جانا،غلط گفتم خطا کردم

فیض
Download Telegram
آغوش
شاهرخ
شاهرخ
من محو
تماشاتم
شما ماهی‌ای را که روزگار در گرداب انداخته، به قلاب می‌گیرید و این‌گونه او را به اضطراب می‌اندازید، پرنده‌ای را که در آسمان سرگردان مانده و آشیانه‌اش را گم کرده، با صدایِ صفیرِ تیر کمان می‌ترسانید؛ عجب آن است که شما می‌دانید که خود هم مانند آن ماهی و آن پرنده در معرضِ فنا هستید و باز هم با آنها چنین می‌کنید؛ اگر جاودانه می‌زیستید چه می‌کردید؟!

ابوالعلا معری
آغوش
شاهرخ
شاهرخ
من محو
تماشاتم
و چون خواهی که شر کسی از تو مصروف بود تو شر خود از دیگران مصروف دار. و هیچ اندیشه مدار. و این راهی عظیم است که تو را وانمودم.

عین القضات همدانی
نامه_ها
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
هستی غیر از
نور چیزی نیست...

و هرچه در جهان است
و بعد از این به وجود می‌آید نور است،

لذا جهان جز اشراق نمی‌باشد.



شیخ_اشراق
شهاب_الدین_سهروردی
VID-20240817-WA0080.mp4
6.4 MB
*🔺خبر ویژه | خاطره مرحوم قیصر امین‌پور از ابداع و ذوق شعری استاد شهریار*
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM

لیلا شدن
به چشم و زلف و خال نیست
مجنون شدن
به عربده و قیل و قال ن
یست

صدها مؤذن آمد و
صدها اذان سرود
اما از این میانه
یکی چون بلال نیست

گفتی که با دعا
به خدا می‌رسی،
ولی هر شب کمیل خواندی و
هیچت کمال ن
یست

این های و هوی پوچ
دعا نیست ادعاست!
وقتی که
آب چشمه‌ی چشمت زلال نیست..
.



📻 #بیداد_خراسانی
#دکتر_کریم_زمانی:

همه عارفان گفته‌اند كه سالك
بايد اهل طلب باشد

طلب يكى از مهم‌ترين وادى‌هاى سلوك است
طلب اگر حقيقى باشد، شخص آماده است،
بهاى آن را بپردازد
وگرنه با كوچكترين مانع از جا در مى‌رود.

پرداخت بهاى طلب همان قربانى‌كردن است چون هيچ كمالى مفت و بى‌هزينه به دست نمى‌آيد.

ما انسان ها هر لحظه در حال قربانى كردن هستيم منتهى بعضى‌ها خوبى را قربانى بدى مى‌كنند و بعضى برعكس بدى‌ها را قربانى خوبى‌ها...

با اين كه همهٔ آیين‌هاى معنوى داراى رسم قربانى هستند، ولى غالباً اين رسم در پوسته و قشر ظاهر خلاصه مى‌شود

حال آن كه قربانى بايد درونى باشد
يعنى زشتى‌هاى نفس قربانى والايى‌ها
و كمالات اخلاقى گردد
دروغ، قربانى راستى گردد،
كينه ، قربانى مهربانى 

بدين ترتيب با قربانى كردن بدى‌ها
جامعه‌اى بهشتى بر پا مى‌گردد


پس:
چو اسماعيل قربان شو در اين عشق



#حضرت_مولانا
#میناگر_عشق
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM


چو اسماعیل قربان شو در
این عشق



#حضرت_مولانا
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM


یک نگاه از تو و در باختنِ جان از من
یک اشارت ز تو و بردن فرمان از من

جان به کف، منتظر عیدِ لقایت تا کی؟
روی بنمای،
جمال از تو و قربان از من!



#فیض_کاشانی


     ذوالنون مصری گوید:
جوانی به منا ساکن نشسته بود
         و همه خلق
   به قربانی مشغول بودند

من اندر وی نگاه می کردم
     تا چه کند و کیست

جوان گفت: بار خدایا...
         همه خلق
به قربانها مشغولند

     و من می‌خواهم
تا نفْس خود را قربان کن
م

    تو از من بپذیر....




   #کشف_المحجوب
      #هجویری
اگر تا قیامت بگویم ز تو
به پایان نیاید سر و پا توی



#مولانای_جان
از این چاه هستی چو یوسف برآ
که بستان و ریحان و صحرا توی


#مولانای_جان
به فردا میفکن فراق و وصال
که سرخیل امروز و فردا توی

تو گویی گرفتار هجرم مگر
که واصل توی هجر گیرا توی

#مولانای_جان
تماشا مرو نک تماشا توی
جهان و نهان و هویدا توی

چه این جا روی و چه آن جا روی
که مقصود از این جا و آن جا توی

#مولانای_جان
ساقی ، به من آوَر قدحِ پیرِ مغان را ،

تا ، تازه کند جودتِ او ، جوهرِ جان را ،




یک جام به من بخش ، از آن خُمّ قدیمی ،

زان می ، که کند مست ، زمین را و زمان را ،




زان باده ، که در نشئه‌ی او ، آبِ حیات است ،

زان باده ، که او ، جلوه دهد عینِ عیان را ،




زان باده ، که تابا‌ن‌شد از او ، طلعتِ خورشید ،

زان باده ، که سرمست کند ، پیر و جوان را ،




قومی که ازین باده چشیدند ، درین حال ،

گفتند به مستی ، همه اسرارِ نهان را ،




ما را ، سخن از یارِ قدیم است درین راه ،

زین بیش مگویید ، حدیثِ حدثان را ،




قاسم ، همه یار است ،،، به جز یار ، دگر نیست ،

روشن بُوَد این نکته ، حریفِ همه‌دان را ،




#قاسم_انوار


یکی می‌گوید:
من شنیده‌ام که کعبه‌ای‌ست
ولیکن چندانک نظر می‌کنم کعبه را نمی‌بینم؛
بروم بر بام نظر کنم کعبه را

چون بر بام می‌رود و گردن دراز می‌کند نمی‌بیند؛
کعبه را منکر می‌شود.

دیدن کعبه به مجرّدِ این حاصل نشود
چون از جایِ خود نمی‌تواند دیدن.

همچنانک در زمستان پوستین را به جان می‌طلبیدی چون تابستان شد پوستین را می‌اندازی و خاطر از آن منتفّر می‌شود؛ اکنون طلب کردنِ پوستین جهتِ تحصیلِ گرما بود زیرا تو عاشقِ گرما بودی. در زمستان بواسطهٔ مانع، گرما نمی‌یافتی و محتاج وسیلتِ پوستین بودی؛

امّا چ
ون مانع نماند پوستین را انداختی.




#فیه_ما_فیه
#حضرت_مولانا
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
در باب عبارت:
«رزق شما در آسمان است»
در اشعار #مولانا




#عبدالجبار_کاکایی 📻
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM


بنگر که خلق را به که داد و چگونه گفت؛
روزی که خطبه کرد نبی بر سرِ غدیر

دست علی گرفت و بدو داد جای خو
یش
گر دست او گرفت
تو جز دست او مگی
ر


#ناصر_خسرو
حلّاجِ اِشارت‌گو ،

از خلق ، به دار آمد ،





وز تندیِ اسرارم ،

حلّاج ، زَنَد دارم ،





#مولانا