معرفی عارفان
1.19K subscribers
33.5K photos
12.1K videos
3.2K files
2.74K links
چه گفتم در وفا افزا جفا و جور افزودی
جفا کن جور کن جانا،غلط گفتم خطا کردم

فیض
Download Telegram
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM

ای جان من!
خواه دانی و خواه نه،
دم که هست همیشه
در ذکرِ «هو» می‌باشد

یعنی در «هو» می‌آید و
در «هو» می‌رود
و عطایِ محض‌ِحق‌تعالى‌ست همه‌کس را.

وای بر ما که قدر این عطا نمی‌دانیم
و شکر این نعمت نمی‌گذاریم!

پس فهم بایدکرد که
دم که می‌آید ومی‌رود،
در کدام حرف وکدام صوت است؛

پس هرکه دانست،
خود را در این معنا رفیق کرده
و فهم را در این عمیق غریق؛

تا به حدی‌که خود را باخت و
معشوق را یافت.




#شرح_رساله_معرفت
#شیخ_نجم_الدین_کبری
عشق بنده ای است خانه زاد که در شهرستان ازل پرورده شدست، سلطان ازل و ابد شحنگی کونین بدو ارزانی داشته، و این شحنه هر وقتی بر طرفی زند و هر مدتی نظر بر اقلیمی افکند. و در منشور او حسن نبشته است که در هر شهری که روی نهد، بایدکه خبر بدان شهر رسد، گاوی از برای او قربان کنند، و تا گاو نفس را نکشند قدم در آن شهر ننهد.


#شیخ_شهاب_الدین_سهروردی
#رسالة_فی_حقیقة_العشق
عاقبت استاد صورتها شکست
پرده‌ها از یکدگرشان برگسست
تا که راز او نداند هر کسی
کرد مزدوران بهر جانب بسی
ترک آن صورتگری یکسر بکرد
دیگر آن صورت بهر جایی نکرد
فرد بنشست از همه خلق جهان
دیگرش هرگز نیامد یاد آن


#شیخ_عطار_نیشابوری
جانا مرا چه سوزی چون بال و پر ندارم
خون دلم چه ریزی چون دل دگر ندارم

در زاری و نزاری چون زیر چنگ زارم
زاری مرا تمام است چون زور و زر ندارم

روزی گرم بخوانی از بس که شاد گردم
گر ره بود بر آتش بیم خطر ندارم

گر پرده‌های عالم در پیش چشم داری
گر چشم دارم آخر چشم از تو بر ندارم

در پیش بارگاهت از دور بازماندم
کز بیم دور باشت روی گذر ندارم

نه نه تو شمع جانی پروانهٔ توام من
زان با تو پر زنم من کز تو خبر ندارم

عالم پر است از تو غایب منم ز غفلت
تو حاضری ولیکن من آن نظر ندارم

عطار در هوایت پر سوخت از غم تو
پرواز چون نمایم چون هیچ پر ندارم

#شیخ عطار نیشابوری⚘
چون خداوند تعالی خواهد که

بنده ای را به درجه اولیا رساند

درِ ذکر بر وی گشاده گرداند،

چون راحت ذکر بیابد

درِ قرب بر او بازگشاید

پس او را به مجلس انس برد،

پس بر کرسی توحید نشاند،

پس حجاب ها از وی برگیرد و

اندر سرای فردانیت فرود آرد و

جلال و عظمت بر وی کشف کند،

چشمش بر جلال و عظمت افتد از خود فانی گردد


اندر نگاه داشت خدای افتد و


از دعوی های نفس بیرون آید.


#شیخ_ابوسعید_خراز
غمهای جهان در دل پر غم داریم
وز بحر الم، دیدهٔ پر نم داریم

پس حوصلهٔ تمام عالم باید
ما را که غم تمام عالم داریم

#شیخ_بهایی
مستان که گام در حرم کبریا نهند
یک جام وصل را دو جهان در بها دهند
سنگی که سجده‌گاه نماز ریای ماست
ترسم که در ترازوی اعمال ما نهند

#شیخ_بهایی
تو گدایی دور شو از پادشاه
ورنه بر جان تو آید دور باش

گر وصال شاه می‌ داری طمع
از وجود خویشتن مهجور باش

گر می وصلش به دریا درکشی
مست لایعقل مشو مخمور باش

نه چو بی مغزان به یک می مست شو
نه به یک دردی همه معذور باش

همچو آن حلاج بدمستی مکن
یا حسینی باش یا منصور باش


#شیخ_عطار
.
      ندانی که شوریده حالان مست
     چرا برفشانند در رقص دست؟

       گشاید دری بر دل از واردات
      فشاند سر دست بر کاینات

     حلالش بود رقص بر یاد دوست
    که هر آستینیش جانی در اوست

       #شیخ اجل سعدی بوستان

     
اساس جهان آفرینش بر عشق است؛
از خلقت آدم خاکی تا ملکوتیان مجرد،
همه متحرک به  عشق‌اند،

عشقِ حقیقی که عشق اكبر است
شوق به لقای حق است و این است
نیروی جاذبه‌ی جهان و این است مبدا شور
و شرهای آفرینش و آنچه حافظ و نگهبان
موجودات جهان است عشق عالی است،
عشقی که ساری در تمام موجودات است.

اگر عشق نمی‌بود موجودات مضمحل می‌شدند.
همه‌ی موجوداتِ جهان در سیر بطرف معشوقِ خود رنجها می‌کشند
و دشواری‌ها تحمل می‌کنند
تا بوصال او برسند
و از شرابِ  عشق ازلی سیراب شوند،
غايت نهایت این عشق تشبه به خداست

#شیخ_شهاب_الدین_سهروردی