معرفی عارفان
1.26K subscribers
34.2K photos
12.4K videos
3.22K files
2.77K links
چه گفتم در وفا افزا جفا و جور افزودی
جفا کن جور کن جانا،غلط گفتم خطا کردم

فیض
Download Telegram
ای جان من.
عاشق و معشوق هر دو یک ذاتند،
اگر چه دو می نمایند.

هر که دو می بیند در خروش است
و آن که یک می بیند خاموش است
و آن که هیچ نمی بیند بیهوش است.
این همه رنگهای اوست؛
این جا کیست که در میان آید
و زبان به مدحش گشاید؟

هموست که در بی نهایتی خویش
حيران است؛
هیهات، هیهات!

از آن گاه که بادِ عشق
دریای وحدت را در جنبش آورد،
موجها زدن گرفت
و ظهور به بطون رود و
قیامت قائم شود...



#شرح_رساله_معرفت
#شیخ_نجم_الدین_کبری
"انّ الله جمیل و یحبّ الجمال"


مراد از جمیل، پاکی است
و مراد از پاکی، بی انبازی

یعني حق سبحانه پاک و بی انباز است
و دوست می دارد پاکان و بی انبازان را.

مراد از پاکان و بي انبازان عاشقانند
یعني همیشه در بحر وحدتِ "لاشریک" غرقند
روی دلشان از غبار، مصفا گشته
و از کدورات بشری به کلی رسته

و مراد از پاکان آنانند که
مشتاق و نگرانِ روی یارند
و حيران بر روی جانانند

ما عاشق اوییم و او عاشق ماست


پس مراد از جمال، محبت است.
جایي که محبت است، جمال است.

آری ! هر چیزی را جمالی است
و هیچ چیز نیست که جمال ندارد
زیرا که از آن حُسن
هر کس به قدرِ قابلیت نصیبی دارد.



#شرح_رساله_معرفت
#شیخ_نجم_الدین_کبری
هر چند که فضل از علم است؛

عاقلان را شرع، تکلیف آمده
بیدلان را عشق، تشریف آمده


آری! هر چندکه فضل از علم است
اما وصل از عشق است؛

از این معنا تشریف جانبازی
و سراندازی نصیب بیدلان آمد

که مشتاقان لقا و مدهوشانِ محبت،
از یاد خود فراموشند
و مستان دیوانه، در یاد او پروانه وار
در شمع تابناک ذات پر و بال خود سوزند

هیهات، هیهات!
عاشقان از پایۀ عبودیت
به مقام اعلا تا به سایۀ عرش عروج میکنند
به حکمِ «الصلوة معراج المؤمنين»

آری... در دایره احدیت،
بی سر و پایِ خویش رفتن طریق عاشقان است.



#شرح_رساله_معرفت
شیخ_نجم_الدین_کبری
هیهات، هیهات!

چه آتشی است که در خرمن جان بیچارگان افروخته

و این چه ناوکی است که
هدف دل بی دلان دوخته،

و این چه نمکی است که
بر کباب جگرسوختگان ریخته؟

نه دستی دارم که در دامنش آویزم،
و نه پایی دارم که از کویش گریزم

گر بخوانی ور برانی روی و سر بر آستانم
بنده را فرمان نباشد هر چه فرمایی بر آنم

اگر بخوانی، عين عنایت است
و اگر برانی، عين هدایت؛
بلکه در راه عشق، قهر و لطف دوست یک کنایت است.

خوشا کنایت دوست در راه عشق...





#شرح_رساله_معرفت
#شیخ_نجم_الدین_کبری



هر چند که فضل از علم است؛

عاقلان را شرع، تکلیف آمده
بیدلان را عشق، تشریف آمده



آری! هر چندکه فضل از علم است
اما وصل از عشق است؛

از این معنا تشریف جانبازی
و سراندازی نصیب بیدلان آمد

که مشتاقان لقا و مدهوشانِ محبت،
از یاد خود فراموشند
و مستان دیوانه، در یاد او پروانه وار
در شمع تابناک ذات پر و بال خود سوزند

هیهات، هیهات!
عاشقان از پایۀ عبودیت
به مقام اعلا تا به سایۀ عرش عروج میکنند
به حکمِ «الصلوة معراج المؤمنين»

آری... در دایره احدیت،
بی سر و پایِ خویش رفتن طریق عاشقان است.



#شرح_رساله_معرفت
#شیخ_نجم_الدین_کبری
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM

معشوق در هاهوت،
عاشق در لاهوت،
عارف در جبروت،
واصف در ملکوت،
واقف در ناسوت؛
نزول تا اینجا بود.

چون وقوف یافت، به وصف شتافت
و در رؤیتِ معشوق، عاشق خود را یافت
و چون خود را یافت، معشوق را یافت.

ناگاه سپاه غيرت از کمينگاه وحدت بتاخت
و همه را زیر تیغ ساخته،
به جز شاهِ عشق هیچ نگذاشت.


و «کُنت کَنزاً مخفیاً» عروج کرد




#شرح_رساله_معرفت
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
دنیا مراد تن است
عقبی مراد جان است.
پس چون عاشق، این هر دو را
در محبتِ محبوب فدا سازد آن گاه به خدا رسد...



تسبیح عاشقان است سر زلف آن نگار
در هر خمی نوشته ببين یار یار یار




#شرح_رساله_معرفت
#شیخ_نجم_الدین_کبری

خدایْ را بندگانند که
بِدو جنبند و بِدو روند و بِدو شنوند و بِدو گویند
و بِدو باشند، و از غيرِ او در سِتْرند،
و از عالمِ چگونگی بی‌خبر،
و در نظرشان جز حق نیست و از او باشند.

هیهات، هیهات! آن‌چه شد از برای من شد
و آن‌چه کرد از برایِ من کرد
و آنچه گذشت من بودم و آنچه هست منم
و آن‌چه آید من باشم.

من نخواستم که وی را ببینم،
وی بخواست که مرا بیند؛
پس او عاشقِ من است و من معشوقِ وی‌ام.
بی‌من وی کجا و بی‌او من چه‌ام؟
یعنی از غیب به عشقِ من در رؤیت آمد.

این همه سازها به ماست
و این همه رازها از بهرِ ماست.
پس به همه حال ما را در میان مبين؛
چون اوست همه او را دان و او را ببين.


#شرح_رساله_معرفت
#شیخ_نجم_الدین_کبری
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM

ای جان من!
خواه دانی و خواه نه،
دم که هست همیشه
در ذکرِ «هو» می‌باشد

یعنی در «هو» می‌آید و
در «هو» می‌رود
و عطایِ محض‌ِحق‌تعالى‌ست همه‌کس را.

وای بر ما که قدر این عطا نمی‌دانیم
و شکر این نعمت نمی‌گذاریم!

پس فهم بایدکرد که
دم که می‌آید ومی‌رود،
در کدام حرف وکدام صوت است؛

پس هرکه دانست،
خود را در این معنا رفیق کرده
و فهم را در این عمیق غریق؛

تا به حدی‌که خود را باخت و
معشوق را یافت.




#شرح_رساله_معرفت
#شیخ_نجم_الدین_کبری