معرفی عارفان
1.26K subscribers
34.2K photos
12.3K videos
3.22K files
2.77K links
چه گفتم در وفا افزا جفا و جور افزودی
جفا کن جور کن جانا،غلط گفتم خطا کردم

فیض
Download Telegram
هر چه گویم مثال است؛ مِِثل نیست. مثال دیگر است و مِثل دیگر. حق تعالی نور خود را به مصباح (چراغ) تشبیه کرده است جهت مثال، و وجود اولیا را به زجاجه (شیشه ، آبگینه)؛ این جهت مثال است. نور او در کون مکان نگنجد؛ در زجاجه و مصباح کی گنجد؟ مشارق انوار حق جل و جلاله در دل کی گنجد الا چون طالب آن باشی، آن را در دل یابی، نه از روی ظرفیت که آن نور در آنجاست، بلکه آن را آنجا یابی همچنانکه نقش خود را در آینه یابی و، مع هذا، نقش تو در آینه نیست؛ الا چون در آینه نظر کنی، خود را ببینی.

چیزهایی که نا معقول نماید، چون آن سخن را مثال گویند، معقول گردد؛ و چون معقول گردد، محسوس شود، همچنانکه بگویی که چون یکی چشم بر هم می نهد، چیزهای عجب می بیند و صور و اشکال محسوس مشاهده می کند؛ و چون چشم می گشاید، هیچ نمی بیند. این را هیچ کس معقول نداند و باور نکند، الا چون به مثال بگویی، معلوم شود؛ و این چون باشد؟ همچون کسی در خواب صد هزار چیز می بیند که در بیداری از آن ممکن نیست که یک چیز ببیند. و چون مهندسی که در باطن خانه تصور کرد و عرض و طول و شکل و هیئت آن را؛ کسی را این معقول ننماید، الا چون صورت آن بر کاغذ نگارد، ظاهر شود؛ و چون معین کند کیفیت آن را، معقول گردد؛ و بعد از آن چون معقول شود، خانه بنا کند؛ بر آن نسق محسوس شود.

فیه ما فیه
‍ 〇🍂
خود را جا می‌گذارد
تا هیچ‌کس نفهمد
که رفته است

بی‌آن‌كه دَر بگشاید
از خانه بیرون می‌رود
و مَحو می‌شود
مثل مَهی سرگردان در تاریکی.

■●شاعر: #عمران_صلاحی | ۱ اسفند۱۳۲۵تهران -- ۱۱مهر۱۳۸۵ تهران |
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
به دلجویی و دلداری درآمد یار پنهانک
شب آمد چون مه تابان شه خون خوار پنهانک

دهان بر می‌نهاد او دست یعنی دم مزن خامش
و می‌فرمود چشم او درآ در کار پنهانک

چو کرد آن لطف او مستم در گلزار بشکستم
همی‌دزدیدم آن گل‌ها از آن گلزار پنهانک

بدو گفتم که ای دلبر چه مکرانگیز و عیاری
برانگیزان یکی مکری خوش ای عیار پنهانک

بنه بر گوش من آن لب اگر چه خلوتست و شب
مهل تا برزند بادی بر آن اسرار پنهانک

از آن اسرار عاشق کش مشو امشب مها خامش
نوای چنگ عشرت را بجنبان تار پنهانک

بده ای دلبر خندان به رسم صدقه پنهان
از آن دو لعل جان افزای شکربار پنهانک

که غمازان همه مستند اندر خواب گفت آری
ولیکن هست از این مستان یکی هشیار پنهانک
#دیوان_شمس
#غزل۱۳۱۴
عقلم از خانه به در رفت، وَگَر مِی این است
دیدم از پیش که در خانهٔ دینم چه شود

صرف شد عمرِ گرانمایه به معشوقه و مِی
تا از آنم چه به پیش آید، از اینم چه شود؟


#حضرت_حافظ
چارلی چاپلین میگه:

آدم خوبی باش
ولی!
وقتت رو
برای اثباتش به دیگران
تلف نکن .... !

همیشه آنچه که درباره " من " میدانی باور کن ,
نه آنچه که پشت سر "من" شنیده ای 

" من " همانم که دیده ای نه آنکه شنیده ای.......!
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
گرگی استخوانی در گلویش گیر کرده بود،
به‌ دنبال کسی می‌گشت که آن را در آورد،
تا به لک لک رسید و از او درخواست کرد
تا او را نجات دهد و در مقابل گرگ مزدی
به لک لک بدهد.
لک لک منقارش را داخل دهان گرگ کرد
و استخوان را درآورد و طلب پاداش کرد.
گرگ به او گفت همین که سرت را
سالم از دهانم بیرون آوردی برایت کافیست.

گرگ نماد افراد نالایق است.
وقتی به فرد نالایقی خدمت می‌کنی
تنها انتظارت این باشد که گزندی از
او نبینی.
گاهی اشتباهمان در زندگی این است
که به برخی آدم‌ها جایگاهی می‌بخشیم
که هرگز لیاقت آن را ندارند.
به نوعی باید گفت لطف به ناسپاس،
بزرگترین خطاست.
چون تو در قرآن حق بگریختی
با روان انبیا آمیختی

هست قرآن حالهای انبیا
ماهیان بحر پاک کبریا

ور بخوانی و نه‌ای قرآن‌ پذیر
انبیا و اولیا را دیده گیر

ور پذیرایی چو بر خوانی قصص
مرغ جانت تنگ آید در قفس

مرغ کو اندر قفس زندانیست
می‌نجوید رستن از نادانست

روحهایی کز قفسها رسته‌اند
انبیاء رهبر شایسته‌اند

از برون آوازشان آید ز دین
که ره رستن ترا اینست این

ما بدین رستیم زین تنگین قفس
جز که این ره نیست چارهٔ این قفس

خویش را رنجور سازی زار زار
تا ترا بیرون کنند از اشتهار

که اشتهار خلق بند محکمست
در ره این از بند آهن کی کمست

#مولانا
گفت: پیلی را آوردند بر سر چشمه‌ای که آب خورد،
خود را در آب می‌دید و می‌رمید
او مى‌پنداشت که از دیگری می‌رمد ، نمی‌دانست که از خود می‌رمد!

همه اخلاق بد ، از ظلم و کین و حسد و حرص و بی‌رحمی و کبر ، چون در توست ، نمی‌رنجی!
چون آن را در دیگری می بینی
می‌رمی و می‌رنجی!


#مولانا
#فیه ما فیه
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
           هر کاو، صنمِ نکو سِرشتی دارد
          در خلوتِ خویشتن، بهشتی دارد!

         با هر که چنین سعادتی دست دهد
        الحق که خجسته سرنوشتی دارد!

  #مسجد_نصیر_الملک

#نظمی_تبریزی  
#شیراز  
شمشیر ازل بدست مردان خداست
گوی ابدی در خم چوگان خداست

آن تن که چو کوه طور روشن آید
نور خود از او طلب که او کان خداست


#مولانای_جان
وا فریادا ز عشق وا فریادا
کارم به یکی طرفه نگار افتادا

گر داد من شکسته دادا دادا
ور نه من و عشق هر چه بادا بادا


#ابوسعید_ابوالخیر
همه خوردند و بخفتند و تهی گشت وطن

وقت آن شد که درآییم خرامان به چمن


#مولانا
Ghoghaye Setaregan
Parvin
#غوغای ستارگان

#زنده یاد پروین
دل چو فارغ گشت، تن در ره دهیم

بی‌دل و تن سر بدان درگه نهیم


#شیخ_عطار_نیشابوری
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
شاید فردایی نباشد ...!

به مادرت بگو :
که او برایت دوست داشتنی ترین
آدم دنیاست ..
به پدرت بگو : که به او
افتخار میکنی
به برادر مسافرت بگو :
که دلت برایش تنگ شده
به خواهرت بگو :
که مردی که با تو باشد،
خواهد دانست با زیباترین
دختر دنیا ازدواج کرده است

به دوستت بگو :
از تو به خاطر صبرت با من
سپاسگزارم
به فرزندانت بگو :
که بسیار دوستشان داری،
امشب در کنارشان بخواب
به محبوبت بگو :
لبخندت، زندگی من است
به او بگو : که تو بهانه آرامش
و آسایشی ...

شاید فردایی نباشد ...!
پس عذرخواهی کن
عذرخواهی کن از تمام کسانی
که به آنها بدی کردی
و ببخش همه کسانی که تو را آزردند
بخند...
تا همه آفریدگان ببینند
انسان ارزش زندگی را می داند...
ور کسی گوید نباید طاعتی
لعنتی بارد برو هر ساعتی

تو مکن در یک نفس طاعت رها
پس منه طاعت چو کردی بر بها


#شیخ_عطار_نیشابوری
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
من از کجا پند از کجا،باده بگردان ساقیا
آن جام جان افزای را،برریز بر جان ساقیا

بر دست من نه جام جان ای دستگیر عاشقان
دور از لب بیگانگان پیش آر پنهان ساقیا

ای جان جان ما نامدیم از بهر نان
برجه گدارویی مکن در بزم سلطان ساقیا

اول بگیر آن جام مه بر کفه آن پیر نه
چون مست گردد پیر ده رو سوی مستان ساقیا

برخیز ای ساقی بیا،ای دشمن شرم و حیا
تا بخت ما خندان شود،پیش آی خندان ساقیا

#مولانا
Marsiyeh jangal
Hoshang Ebtehaj
ای جنگل
ای خشم
ای شعله ور چون آذرخش پیرهن چاک
با من بگو از سرگذشت آن سپیدار
آن سهمگین پیکر که با فریاد تندر
چون پاره ای از آسمان افتاد بر خاک

#هوشنگ_ابتهاج
نامرادی و مراد این جهان
تابجنبی بگذرد در یک زمان

هرچ آن در یک نفس می‌بگذرد
عمر هم بی آن نفس می‌بگذرد

#شیخ_عطار_نیشابوری