ای شب آشفته برو وی غم ناگفته برو
ای خرد خفته برو دولت بیدار بیا
ای دل آواره بیا وی جگر پاره بیا
ور ره در بسته بود از ره دیوار بیا
#مولانا
ای خرد خفته برو دولت بیدار بیا
ای دل آواره بیا وی جگر پاره بیا
ور ره در بسته بود از ره دیوار بیا
#مولانا
چون جهان میبگذرد، بگذر تو نیز
ترک او گیر و بدو منگر تو نیز
زانک هر چیزی که آن پاینده نیست
هرک دلبندد درو دل زنده نیست
#شیخ_عطار_نیشابوری
ترک او گیر و بدو منگر تو نیز
زانک هر چیزی که آن پاینده نیست
هرک دلبندد درو دل زنده نیست
#شیخ_عطار_نیشابوری
زهی عشق زهی عشق که ما راست خدایا
چه نغزست و چه خوبست چه زیباست خدایا
از آن آب حیاتست که ما چرخ زنانیم
نه از کف و نه از نای نه دفهاست خدایا...
#مولانا
چه نغزست و چه خوبست چه زیباست خدایا
از آن آب حیاتست که ما چرخ زنانیم
نه از کف و نه از نای نه دفهاست خدایا...
#مولانا
با جان دو روزه تو چنان گشتی جفت
با تو سخن مرگ نمیشاید گفت
جان طالب منزلست و منزل مرگست
اما خر تو میانهٔ راه بخفت
#مولانا
با تو سخن مرگ نمیشاید گفت
جان طالب منزلست و منزل مرگست
اما خر تو میانهٔ راه بخفت
#مولانا
بازآی که یار بر سر پیمانست
از مهر تو برنگشت صد چندانست
تو بر سر مهری که ترا یکجانست
او چون باشد که جان جان جانست
#مولانا
از مهر تو برنگشت صد چندانست
تو بر سر مهری که ترا یکجانست
او چون باشد که جان جان جانست
#مولانا
با عشق نشین که گوهر کان تو است
آنکس را جو که تا ابد آن تو است
آنرا بمخوان جان که غم جان تو است
بر خویش حرام کن اگر نان تو است
#مولانا
آنکس را جو که تا ابد آن تو است
آنرا بمخوان جان که غم جان تو است
بر خویش حرام کن اگر نان تو است
#مولانا
بیـا تا گل برافشانیـم و می در سـاغر اندازیـم
فلک را سقف بشـکافیم و طرحـی نـو در اندازیم
اگر غـم لشـکر انگـیزد که خـون عاشـقان ریزد
من و سـاقی به هم تازیم و بنیادش براندازیم
#حافظ
فلک را سقف بشـکافیم و طرحـی نـو در اندازیم
اگر غـم لشـکر انگـیزد که خـون عاشـقان ریزد
من و سـاقی به هم تازیم و بنیادش براندازیم
#حافظ
بوی باران
محمدرضا شجریان
بوی باران بوی سبزه بوی خاک
شاخههای شسته باران خورده پاک
آسمان آبی و ابر سپید
برگهای سبز بید
عطر نرگس رقص باد
نغمهی شوق پرستوهای شاد
خلوت گرم کبوترهای مست
نرم نرمک میرسد اینک بهار
خوش به حال روزگار
خوش به حال چشمهها و دشتها
خوش به حال دانهها و سبزهها
خوش به حال غنچههای نیمه باز
خوش به حال دختر میخک که میخندد به ناز
خوش به حال جام لبریز از شراب
خوش به حال آفتاب
ای دل من گرچه در این روزگار
جامهی رنگین نمیپوشی به کام
بادهی رنگین نمینوشی ز جام
نقل و سبزه در میان سفره نیست
جامت از آن مِی که میباید تهیست
ای دریغ از تو اگر چون گل نرقصی با نسیم
ای دریغ از من اگر مستم نسازد آفتاب
ای دریغ از ما اگر کامی نگیریم از بهار
گر نکوبی شیشه غم را به سنگ
هفت رنگش میشود هفتاد رنگ
▪️فریدون مشیری
با صدای استاد شجریان و شعر فریدون مشیری
شاخههای شسته باران خورده پاک
آسمان آبی و ابر سپید
برگهای سبز بید
عطر نرگس رقص باد
نغمهی شوق پرستوهای شاد
خلوت گرم کبوترهای مست
نرم نرمک میرسد اینک بهار
خوش به حال روزگار
خوش به حال چشمهها و دشتها
خوش به حال دانهها و سبزهها
خوش به حال غنچههای نیمه باز
خوش به حال دختر میخک که میخندد به ناز
خوش به حال جام لبریز از شراب
خوش به حال آفتاب
ای دل من گرچه در این روزگار
جامهی رنگین نمیپوشی به کام
بادهی رنگین نمینوشی ز جام
نقل و سبزه در میان سفره نیست
جامت از آن مِی که میباید تهیست
ای دریغ از تو اگر چون گل نرقصی با نسیم
ای دریغ از من اگر مستم نسازد آفتاب
ای دریغ از ما اگر کامی نگیریم از بهار
گر نکوبی شیشه غم را به سنگ
هفت رنگش میشود هفتاد رنگ
▪️فریدون مشیری
با صدای استاد شجریان و شعر فریدون مشیری
مشنو ای دوست
که غیر از تو مرا یاری هست
یا شب و روز، بجز فکر تواَم کاری هست
گر بگویم که مرا با تو سر و کاری نیست
در و دیوار گواهی بدهد کاری هست ...
#سعدی
که غیر از تو مرا یاری هست
یا شب و روز، بجز فکر تواَم کاری هست
گر بگویم که مرا با تو سر و کاری نیست
در و دیوار گواهی بدهد کاری هست ...
#سعدی
تو بمان با من، تنها تو بمان
در دل ساغر هستی تو بجوش
من همین یک نفس از جرعۀ جانم باقیست
آخرین جرعۀ این جام تهی را تو بنوش...
#فریدون_مشیری
در دل ساغر هستی تو بجوش
من همین یک نفس از جرعۀ جانم باقیست
آخرین جرعۀ این جام تهی را تو بنوش...
#فریدون_مشیری
معرفی عارفان
دلا ، تو چیستی؟ ، هستی تو؟ ، یا نه؟ ، وگر ، نه نیستی ، نه هست ، چونی؟ ، #عطار
زبونِ عشق شو ،، تا ، برکشندت ،
که هر گاهی که کم گشتی ،، فزونی ،
خود ، از رفعت ،، وِرایِ هر دو کونی ،
چرا همصحبتِ این نفسِ دونی؟ ،
دلا ، تو چیستی؟ ،، هستی تو؟ ، یا ، نه؟ ،
وگر ،،، نه نیستی ،، نه هست ،، چونی؟ ،
#عطار
که هر گاهی که کم گشتی ،، فزونی ،
خود ، از رفعت ،، وِرایِ هر دو کونی ،
چرا همصحبتِ این نفسِ دونی؟ ،
دلا ، تو چیستی؟ ،، هستی تو؟ ، یا ، نه؟ ،
وگر ،،، نه نیستی ،، نه هست ،، چونی؟ ،
#عطار
عهد جوانی گذشت،
در غم بود و نبود
نوبت پیری رسید،
صد غم دیگر فزود
حاصل ما از جهان
نیست به جز درد و غم
هیچ ندانم چراست
این همه رشک حسود
#شیخ_بهایی
در غم بود و نبود
نوبت پیری رسید،
صد غم دیگر فزود
حاصل ما از جهان
نیست به جز درد و غم
هیچ ندانم چراست
این همه رشک حسود
#شیخ_بهایی
با نی گفتم که بر تو بیداد ز کیست
بیهیچ زیان ناله و فریاد تو چیست
گفتا ز شکر بریدند اینک مرا
بیناله و فریاد نمیدانم زیست
#مولانا
بیهیچ زیان ناله و فریاد تو چیست
گفتا ز شکر بریدند اینک مرا
بیناله و فریاد نمیدانم زیست
#مولانا
به خودمشغول میگردم که ازخود یار میجویم
گهی در دل گهی در سینه افگار میجویم
دمی کو هست پیشم تا نگردد هیچکس آگه
همیگویم نشانش از در و دیوار میجویم
#عبدالقادرگیلانی
گهی در دل گهی در سینه افگار میجویم
دمی کو هست پیشم تا نگردد هیچکس آگه
همیگویم نشانش از در و دیوار میجویم
#عبدالقادرگیلانی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
دلت به وصلِ گل ای بلبلِ صبا خوش باد
که در چمن همه گلبانگِ عاشقانه ی توست
حافظ
که در چمن همه گلبانگِ عاشقانه ی توست
حافظ
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ای ماه اگر به گوشه گلشن نظر کنی
گل را ز حال بلبل بیدل خبر کنی
گویی که جمله چشم امیدم به راه تست
شاید گرم به گوشه چشمی نظر کنی
ما بینوا و مفلس و تو کیمیافروش
آخر چه باشد ار مس ما را به زر کنی
ما همچو خاک راه فتاده به کوی دوست
واجب کند که بر سر خاکی گذر کنی
ای ساقی مراد چه باشد اگر شبی
از جام وصل خویش مرا بی خبر کنی
جهان ملک خاتون
گل را ز حال بلبل بیدل خبر کنی
گویی که جمله چشم امیدم به راه تست
شاید گرم به گوشه چشمی نظر کنی
ما بینوا و مفلس و تو کیمیافروش
آخر چه باشد ار مس ما را به زر کنی
ما همچو خاک راه فتاده به کوی دوست
واجب کند که بر سر خاکی گذر کنی
ای ساقی مراد چه باشد اگر شبی
از جام وصل خویش مرا بی خبر کنی
جهان ملک خاتون