معرفی عارفان
. همان بازی کنم با زُلف و خالت که با مَن میکند هر شب خیالت ... #نظامی. خسرو و شیرین
#رباعیات_سعدی
#رباعی_سیوچهارم
دستارچهای کان بت دلبر دارد
گر بویی ازان باد صبا بردارد
بر مردهٔ صد ساله اگر برگذرد
در حال ز خاک تیره سر بردارد
#سعدی
#رباعی_سیوچهارم
دستارچهای کان بت دلبر دارد
گر بویی ازان باد صبا بردارد
بر مردهٔ صد ساله اگر برگذرد
در حال ز خاک تیره سر بردارد
#سعدی
معرفی عارفان
شبِ ما را به درِ صبح نه آن قفل زدند که به مفتاح دعاهای سحر بگشاید #وحشی_بافقی
#رباعیات_سعدی
#رباعی_بیستم_و_ششم
گویند رها کنش که یاری بدخوست
خوبیش نیرزد به درشتی که دروست
بالله بگذارید میان من و دوست
نیک و بد و رنج و راحت از دوست نکوست
#سعدی
#رباعی_بیستم_و_ششم
گویند رها کنش که یاری بدخوست
خوبیش نیرزد به درشتی که دروست
بالله بگذارید میان من و دوست
نیک و بد و رنج و راحت از دوست نکوست
#سعدی
معرفی عارفان
خیز که امروز جهان آن ماست جان و جهان ساقی و مهمان ماست خیز که فرمان ده جان و جهان از کرم امروز به فرمان ماست #مولانا
#رباعیات_سعدی
#رباعی_سیوششم
کس نیست که غم از دل ما داند برد
یا چارهٔ کار عشق بتواند برد
گفتم که به شوخی ببرد دست از ما
زین دست که او پیاده میداند برد
#سعدی
#رباعی_سیوششم
کس نیست که غم از دل ما داند برد
یا چارهٔ کار عشق بتواند برد
گفتم که به شوخی ببرد دست از ما
زین دست که او پیاده میداند برد
#سعدی
معرفی عارفان
به نام خدایی که جان آفرید سخن گفتن اندر زبان آفرید خداوند بخشندهٔ دستگیر کریم خطا بخش پوزش پذیر عزیزی که هر کز درش سر بتافت به هر در که شد هیچ عزت نیافت حضرت سعدی
#رباعیات_سعدی
#رباعی_سیونهم
چون بخت به تدبیر نکو نتوان کرد
بیفایده سعی و گفت و گو نتوان کرد
گفتم بروم صبر کنم یک چندی
هم صبر برو که صبر ازو نتوان کرد
#سعدی
#رباعی_سیونهم
چون بخت به تدبیر نکو نتوان کرد
بیفایده سعی و گفت و گو نتوان کرد
گفتم بروم صبر کنم یک چندی
هم صبر برو که صبر ازو نتوان کرد
#سعدی
معرفی عارفان
کشیدهایم قلم بر جريدهٔ عالم ازین چه غم که نیارند در قلم ما را. #شوقی_ساوجی 📘 صیادان معنی به سهو از قلمِ روزگار افتادم چو شعرِ خوب که از انتخاب میافتد. #منصف_تهرانی 📘 تذکره صبح گلشن
#رباعیات_سعدی
#رباعی_چهلم
شمع ار چه به گریه جانگدازی میکرد
گریه زده خندهٔ مجازی میکرد
آن شوخ سرش را ببریدند و هنوز
استاده بد و زباندرازی میکرد
#سعدی
#رباعی_چهلم
شمع ار چه به گریه جانگدازی میکرد
گریه زده خندهٔ مجازی میکرد
آن شوخ سرش را ببریدند و هنوز
استاده بد و زباندرازی میکرد
#سعدی
معرفی عارفان
حکایت عارف شدن عطار نیشابوری عطار در محل کسب خود مشغول به کار بود که درویشی از آنجا گذر کرد. درویش درخواست خود را با عطار در میان گذاشت، اما عطار همچنان به کار خود میپرداخت و درویش را نادیده گرفت. دل درویش از این رویداد چرکین شد و به عطار گفت: تو که تا…
#رباعیات_سعدی
#رباعی_چهل_و_یکم
ای باد چو عزم آن زمین خواهی کرد
رخ در رخ یار نازنین خواهی کرد
از ماش بسی دعا و خدمت برسان
گو یاد ز دوستان چنین خواهی کرد؟
#سعدی
#رباعی_چهل_و_یکم
ای باد چو عزم آن زمین خواهی کرد
رخ در رخ یار نازنین خواهی کرد
از ماش بسی دعا و خدمت برسان
گو یاد ز دوستان چنین خواهی کرد؟
#سعدی
امروز ندانم ز چه مست آمده ای
کز اولِ صبح، مست مست آمده ای
گر خونِ دلم خوری ز دستت ندهم
زیرا که به خونِ دل بدست آمده ای
#حضرت_مولانا
#رباعیات
کز اولِ صبح، مست مست آمده ای
گر خونِ دلم خوری ز دستت ندهم
زیرا که به خونِ دل بدست آمده ای
#حضرت_مولانا
#رباعیات
معشوقه خانگی بکاری ناید
کو عشوه نماید و وفا ننماید
معشوقه کسی باید کاندر لب گور
از باغ فلک هزار در بگشاید
#رباعیات_حضرت_مولانا
کو عشوه نماید و وفا ننماید
معشوقه کسی باید کاندر لب گور
از باغ فلک هزار در بگشاید
#رباعیات_حضرت_مولانا
معشوقه خانگی بکاری ناید
کو عشوه نماید و وفا ننماید
معشوقه کسی باید کاندر لب گور
از باغ فلک هزار در بگشاید
#رباعیات_حضرت_مولانا
کو عشوه نماید و وفا ننماید
معشوقه کسی باید کاندر لب گور
از باغ فلک هزار در بگشاید
#رباعیات_حضرت_مولانا
معشوقه خانگی بکاری ناید
کو عشوه نماید و وفا ننماید
معشوقه کسی باید کاندر لب گور
از باغ فلک هزار در بگشاید
#رباعیات_حضرت_مولانا
کو عشوه نماید و وفا ننماید
معشوقه کسی باید کاندر لب گور
از باغ فلک هزار در بگشاید
#رباعیات_حضرت_مولانا
هستی اثری ز نرگس مست تو بود
آب رخ نیستی هم از هست تو بود
گفتم که مگر دست کسی در تو رسد
چون به دیدم که خود همه دست تو بود
#رباعیات_حضرت_مولانا
آب رخ نیستی هم از هست تو بود
گفتم که مگر دست کسی در تو رسد
چون به دیدم که خود همه دست تو بود
#رباعیات_حضرت_مولانا
عشق آیینه ایست کاندرو زنگی نیست
بابیخردان دراین سخن جنگی نیست
دانی که کرا عشق مسلم باشد
آنرا که زبدنامی او ننگی نیست
#رباعیات
#شیخ_احمد_جام
#ژنده_پیل
بابیخردان دراین سخن جنگی نیست
دانی که کرا عشق مسلم باشد
آنرا که زبدنامی او ننگی نیست
#رباعیات
#شیخ_احمد_جام
#ژنده_پیل
جانی و جهانی و جهان با تو خوش است
ور زخم زنی زخم سنان با تو خوش است
خود معدن کیمیاست خاک از کف تو
هرچند که ناخوشست آن با تو خوش است
#رباعیات حضرت مولانا
ور زخم زنی زخم سنان با تو خوش است
خود معدن کیمیاست خاک از کف تو
هرچند که ناخوشست آن با تو خوش است
#رباعیات حضرت مولانا