اگر آدمی را شادی در دل می آید
برای آنست که دلی را شاد کرده است؛
و اگر غمگین می شود
کسی را غمگین کرده است ....
#فیه_ما_فیه_مولانا
برای آنست که دلی را شاد کرده است؛
و اگر غمگین می شود
کسی را غمگین کرده است ....
#فیه_ما_فیه_مولانا
#حضرت_مولانــــا
تفسیر اَنَالحَق گفتنِ برخی از صوفیه مانند منصور حلاج
آخِر، این "اَنَا الحَق گفتن"، مردم می پندارند که دعویِ بزرگی است!
"اَنَا العَبد گفتن" دعویِ بزرگ است!
اَنَا الحَق، عظیم تواضع است!
زیرا این که می گوید:
"من عبد خدایم"، دو هستی اثبات می کند:
یکی خود را و یکی خدا را!
اما آن که "اَنَا الحَق" می گوید، خود را عدم کرد، به باد داد!
می گوید: "اَنَا الحَق" یعنی من نیستم، همه اوست!
جز خدا را هستی نیست!
من به کلی عدم محض اَم و هیچ اَم! تواضع در این بیشتر است.
این است که مردم فهم نمی کنند.
#فیه_مافیه
تفسیر اَنَالحَق گفتنِ برخی از صوفیه مانند منصور حلاج
آخِر، این "اَنَا الحَق گفتن"، مردم می پندارند که دعویِ بزرگی است!
"اَنَا العَبد گفتن" دعویِ بزرگ است!
اَنَا الحَق، عظیم تواضع است!
زیرا این که می گوید:
"من عبد خدایم"، دو هستی اثبات می کند:
یکی خود را و یکی خدا را!
اما آن که "اَنَا الحَق" می گوید، خود را عدم کرد، به باد داد!
می گوید: "اَنَا الحَق" یعنی من نیستم، همه اوست!
جز خدا را هستی نیست!
من به کلی عدم محض اَم و هیچ اَم! تواضع در این بیشتر است.
این است که مردم فهم نمی کنند.
#فیه_مافیه
#حضرت_مولانــــا
تفسیر اَنَالحَق گفتنِ برخی از صوفیه مانند منصور حلاج
آخِر، این "اَنَا الحَق گفتن"، مردم می پندارند که دعویِ بزرگی است!
"اَنَا العَبد گفتن" دعویِ بزرگ است!
اَنَا الحَق، عظیم تواضع است!
زیرا این که می گوید:
"من عبد خدایم"، دو هستی اثبات می کند:
یکی خود را و یکی خدا را!
اما آن که "اَنَا الحَق" می گوید، خود را عدم کرد، به باد داد!
می گوید: "اَنَا الحَق" یعنی من نیستم، همه اوست!
جز خدا را هستی نیست!
من به کلی عدم محض اَم و هیچ اَم! تواضع در این بیشتر است.
این است که مردم فهم نمی کنند.
#فیه_مافیه
تفسیر اَنَالحَق گفتنِ برخی از صوفیه مانند منصور حلاج
آخِر، این "اَنَا الحَق گفتن"، مردم می پندارند که دعویِ بزرگی است!
"اَنَا العَبد گفتن" دعویِ بزرگ است!
اَنَا الحَق، عظیم تواضع است!
زیرا این که می گوید:
"من عبد خدایم"، دو هستی اثبات می کند:
یکی خود را و یکی خدا را!
اما آن که "اَنَا الحَق" می گوید، خود را عدم کرد، به باد داد!
می گوید: "اَنَا الحَق" یعنی من نیستم، همه اوست!
جز خدا را هستی نیست!
من به کلی عدم محض اَم و هیچ اَم! تواضع در این بیشتر است.
این است که مردم فهم نمی کنند.
#فیه_مافیه
آدمی را خیال هر چیز با آن چیز میبرد:
خیالِ باغ به باغ می برد،
و خیالِ دکان به دکان.
اما درین خیالات تزویر پنهان است.
نمیبینی که فلان جایگاه میروی،
پشیمان میشوی و میگویی
پنداشتم که خیر باشد، آن خود نبود.
#فیه_ما_فیه
خیالِ باغ به باغ می برد،
و خیالِ دکان به دکان.
اما درین خیالات تزویر پنهان است.
نمیبینی که فلان جایگاه میروی،
پشیمان میشوی و میگویی
پنداشتم که خیر باشد، آن خود نبود.
#فیه_ما_فیه
فرمود:
این که میگویند در نفسِ آدمی
شرّی هست که در حیوانات و سِباع (درنده) نیست،
نه از آنروست که آدمی از ایشان بدتر است.
از آن روست که:
آن خویِ بد و شرِِّ نفس و شومیهایی که در آدم است، برحَسَب گوهرِ خفی است که در اوست،
که این اخلاق و شومیها و شرّ،
حجابِ آن گوهر شده است،
چندان که گوهر نفیستر
و عظیمتر
و شریفتر،
حجابِ او بیشتر.
و رفع این حُجُب ممکن نشود الّا به مجاهدات بسیار.
اعظمِ مجاهدات، آمیختن است با یارانی که روی به حق آوردهاند و از این عالَم اِعراض (دوری) کردهاند.
هرجا که قفل بزرگ نهند، دالّ بر آن است که آنجا چیزی نفیس و ثمین (گرانبها) هست.
#فیه_ما_فیه
#مولانا
این که میگویند در نفسِ آدمی
شرّی هست که در حیوانات و سِباع (درنده) نیست،
نه از آنروست که آدمی از ایشان بدتر است.
از آن روست که:
آن خویِ بد و شرِِّ نفس و شومیهایی که در آدم است، برحَسَب گوهرِ خفی است که در اوست،
که این اخلاق و شومیها و شرّ،
حجابِ آن گوهر شده است،
چندان که گوهر نفیستر
و عظیمتر
و شریفتر،
حجابِ او بیشتر.
و رفع این حُجُب ممکن نشود الّا به مجاهدات بسیار.
اعظمِ مجاهدات، آمیختن است با یارانی که روی به حق آوردهاند و از این عالَم اِعراض (دوری) کردهاند.
هرجا که قفل بزرگ نهند، دالّ بر آن است که آنجا چیزی نفیس و ثمین (گرانبها) هست.
#فیه_ما_فیه
#مولانا
دوستان را در دل رنجها باشد
که آن به هیچ دارویی خوش نشود، نه به خفتن، نه به گشتن و نه به خوردن
الّا به دیدار دوست . . .
#فیه_ما_فیه
که آن به هیچ دارویی خوش نشود، نه به خفتن، نه به گشتن و نه به خوردن
الّا به دیدار دوست . . .
#فیه_ما_فیه
شناخت ورای همه است
باختست و شناخت است. بعضی را داد و عطا هست، اما شناخت نیست، و بعضی را شناخت هست، اما باخت نیست. اما چون این هر دو باشد، عظیم موافق کسی باشد. این چنین کس بی نظیر باشد. نظیر این مثلا مردی راه میرود اما نمی داند که این راهست یا بیراهی، میرودعلی العمیا، بوک آواز خروسی یا نشان آبادانی ای پدید آید. کو این، و کو آن که راه می داند ومیرود و محتاج نشان و علامت نیست؟ کار او دارد. پس، شناخت ورای همه است.
#فیه_ما_فیه
#مولانا
باختست و شناخت یعنی در ازای از دست دادن ، معرفتی حاصل میشود.
باختست و شناخت است. بعضی را داد و عطا هست، اما شناخت نیست، و بعضی را شناخت هست، اما باخت نیست. اما چون این هر دو باشد، عظیم موافق کسی باشد. این چنین کس بی نظیر باشد. نظیر این مثلا مردی راه میرود اما نمی داند که این راهست یا بیراهی، میرودعلی العمیا، بوک آواز خروسی یا نشان آبادانی ای پدید آید. کو این، و کو آن که راه می داند ومیرود و محتاج نشان و علامت نیست؟ کار او دارد. پس، شناخت ورای همه است.
#فیه_ما_فیه
#مولانا
باختست و شناخت یعنی در ازای از دست دادن ، معرفتی حاصل میشود.
چون تو خواهی که جایی روی،
اوّل دلِ تو میرود و میبیند
و بر احوالِ آن، مُطلّع میشود،
آن گه دل باز میگردد
و بَدَن را میکِشاند.
#فیه_ما_فیه
اوّل دلِ تو میرود و میبیند
و بر احوالِ آن، مُطلّع میشود،
آن گه دل باز میگردد
و بَدَن را میکِشاند.
#فیه_ما_فیه
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
از حق امید دارم که شما این سخنها را هم،
از اندرون خود بشنوید که مفید آنست،
اگر هزار دزد بیرونی بیایند، در را نتوانند باز کردن تا از اندرون دزدی یار ایشان نباشد که از اندرون باز کند.
هزار سخن از بیرون بگوی تا از اندرون مُصدِقی (تاییدکننده) نباشد،
سود ندارد،
همچنانکه درختی را تا بیخ (ریشه) او تری نباشد،
اگر هزار سیل آب بر او ریزی سود ندارد،
اول آنجا در بیخ او تری بباید تا آب مدد او شود.
#فیه_مافیه
#مولانا
از اندرون خود بشنوید که مفید آنست،
اگر هزار دزد بیرونی بیایند، در را نتوانند باز کردن تا از اندرون دزدی یار ایشان نباشد که از اندرون باز کند.
هزار سخن از بیرون بگوی تا از اندرون مُصدِقی (تاییدکننده) نباشد،
سود ندارد،
همچنانکه درختی را تا بیخ (ریشه) او تری نباشد،
اگر هزار سیل آب بر او ریزی سود ندارد،
اول آنجا در بیخ او تری بباید تا آب مدد او شود.
#فیه_مافیه
#مولانا