معرفی عارفان
1.12K subscribers
32.8K photos
11.8K videos
3.18K files
2.7K links
چه گفتم در وفا افزا جفا و جور افزودی
جفا کن جور کن جانا،غلط گفتم خطا کردم

فیض
Download Telegram
مولانا می‌گوید وقتی که انسان عاشق خدا شود، بحث جبر و اختیار هم پایان می‌گیرد. چون عاشق با جذبهٔ عشق، اختیار خود را در خواستهٔ حضرت معشوق مستهلک می‌کند و وجود جزئی خود را به هستیِ مطلق وصل می‌گرداند و از این اتحاد به اختیار مطلق می‌رسد. چون اختیار نسبی و نیم بند خود را به اختیار مطلق حق پیوند می‌زند و با آن اختیار بیکران همسو می‌شود.
و بدین سان است دعای بندهٔ عاشق:

کِای خداوندِ کریم و بردبار
دِه امانم زین دو شاخهٔ اختیار

جذبِ یک راهه، صراط المستقیم
بِه ز دو راههٔ مردد ای کریم

زین دو ره، گرچه همه مقصد تویی
لیک خود جان کندن آمد این دویی

زین دو ره گرچه به جز عزمِ تو نیست
لیک هرگز رزم، چون بزمِ تو نیست
(دفتر ششم ۲۰۶-۲۰۳)


#کریم_زمانی/ شرح فیه مافیه
Audio
خنده می (شمع و گل و پروانه)
با صدای استاد #ایرج
شعر #کریم_فکور
آهنگ #اسفندیارمنفردزاده
ELAHEYE NAZ
Ashkan Yazdani
قطعه《الهه ناز》

خواننده: #اشكان_يزدانى

آهنگساز: #اكبر_محسنى
تنظيم: رهى سينكى

باز، ای الهه ناز، با دل من بساز
کین غم جانگداز، برود ز برم
گر، دل من نیاسود، از گناه تو بود....
#کریم_فکور
کانال تلگرامی smsu43@
الهه - نامه رسان
«نامه رسان»

خواننده: #الهه
آهنگساز: #جواد_لشگری
ترانه سرا: #کریم_فکور

کانال بزم موسیقی

کس ندارد خبر از راز نهان من و تو
تا بود باد صبا نامه رسان من و تو
گر چه شد عشق ما آرام جان من و تو
می‌زند شعله ها بر آشیان من و تو
صحبت عشق و محبت شب و روز باشد میان من و تو،ورد زبان من و تو
زندگی اخر شود در سایه بخت جوان من و تو
یک دم از آن من و تو
من به کنج قفسی جویمت هر نفسی
جان رسد بر لب اگر چون به دادم نرسی
کی به غیر تو باشدم کسی،در رهت بلا دیده ام بسی
ز جهان تو را می‌خواهم من،ز تو هم وفا می‌خواهم من
آرد پیک سحر بر من از تو خبر
تا رسد از راه نامه رسانم،نام تو باشد ورد زبانم
مولانا می‌گوید وقتی که انسان عاشق خدا شود، بحث جبر و اختیار هم پایان می‌گیرد. چون عاشق با جذبهٔ عشق، اختیار خود را در خواستهٔ حضرت معشوق مستهلک می‌کند و وجود جزئی خود را به هستیِ مطلق وصل می‌گرداند و از این اتحاد به اختیار مطلق می‌رسد. چون اختیار نسبی و نیم بند خود را به اختیار مطلق حق پیوند می‌زند و با آن اختیار بیکران همسو می‌شود.
و بدین سان است دعای بندهٔ عاشق:

کِای خداوندِ کریم و بردبار
دِه امانم زین دو شاخهٔ اختیار

جذبِ یک راهه، صراط المستقیم
بِه ز دو راههٔ مردد ای کریم

زین دو ره، گرچه همه مقصد تویی
لیک خود جان کندن آمد این دویی

زین دو ره گرچه به جز عزمِ تو نیست
لیک هرگز رزم، چون بزمِ تو نیست
(دفتر ششم ۲۰۶-۲۰۳)


#کریم_زمانی/ شرح فیه مافیه
توصیف "انسان کامل" از زبان مولانا:

کو یکی مرغی، ضعیفی بی گناه واندرون او، سلیمان با سپاه؟

کجاست آن پرنده ای که جسما" ناتوان است و مرتکب معاصی هم نمی شود؟ در کالبد ضعیف او، سلیمان  حقیقت با همۀ سپاهیانش جای گرفته است. [این بیت وصف انسان کامل است. "مرغ ضعیف" و در عین حال "بی گناه" تمثیل انسان کامل است. چراکه، بلحاظ جسمانی، ضعیف و ناچیز است و در چشم ظاهربینان حقیر می آید. اما، بلحاظ روحی، بسیار نیرومند و والامقام است. انسان کامل مرتکب گناه نمی شود و همیشه  مغلوب و مقهور تصرّفات الهی ست. به این ترتیب است که حقیقت با اقسام تجلّیاتش در دل او جای می    گیرد.]

چون بنالد زار، بی شُکر و گله
افتد اندر هفت گردون، غلغله

همین که آن پرندۀ به ظاهر حقیر و کوچک (انسان کامل) به ناله و نیایش پردازد، نه از روی سپاس و نه از روی شکایت، در هفت آسمان غلغله برپا می شود. [دعای انسان کامل، قاطع و مؤثر است. چراکه او به قضا (حکم الهی) رضا و تن درداده است. نه هنگام بلا گله می کند و نه همچون معامله گران، تنها هنگام خوشی و نعمت، شکر می کند. پس محرّک او در دعا، نه جلب منفعت است و نه دفع زیان، زیرا او عاشق نعمت دهنده است نه نعمت. برخلاف آنان که خدا را فقط برای جلب سود و دفع ضرر می خواهند (نگاه کنید به انواع و اقسام نذر و نیازها و سفره ها و ولیمه ها که برای حاجات دنیوی صورت می گیرند!!!)].

هر دَمَش صد نامه، صد پیک از خدا
یاربی زو، شصت لبّیک از خدا

دمادم از جانب خداوند برای او صد نامه و صد پیک می رسد. او یک "یا ربّی" می گوید و در عوض از جانب خداوند شصت بار "لبّیگ" به او می رسد.

صورتش بر خاک و جان بر لامکان
لامکانی فوق وهم سالکان

کالبد جسمانی آن عاشق عارف، روی زمین خاکی ست، درحالی که روحش به عالم غیب متصل است. همان عالم غیبی که از وهم و گمان سالکان مبتدی، برتر و بالاتر است. [برخی ساده اندیشان تصور می کنند که  "لامکان" هم بالاخره برای خود مکانی ست. حال آنکه لامکان عبارتست از عالم الهی یا عالم غیب که برتر از مکان است. مولانا توضیح می دهد که: مقصود از لامکان اینست که خداوند برتر از هر مکان است و در عین حال هیچ مکانی هم از او خالی نیست.

بل مکان و لامکان، در حکم او
همچو در حکمِ بهشتی، چارجو

بلکه مکان و لامکان تحت فرمان او قرار دارد. همچنان که چهار رود جاری در بهشت کاملا" تحت تصرف و فرمان اولیاء الله قرار دارد. (چارجو = چهار جوی آب = چهار نحر جاری در بهشت که وصف آن در قسمتی از آیۀ 15 سورۀ محمد آمده است).

مثنوی، دفتر اول، قصه طوطی و بازرگان
منبع: شرح کامل مثنوی معنوی

استاد #کریم_زمانی
عشق‏ آفرین و فتنه ‏گر و نازپرورى
از هر كسى كه فكر كنى دل رباترى
خوبان بى‏ شمار در این شهر دیده ‏ام
اما تو نازنین بخدا چیز دیگرى
شیرین چو خاطرات دل ‏انگیز عاشقان
هر فتنه همچو باده و خندان چو ساغرى
اما هزار حیف كه با این جمال و حسن
عاشق فریب و حادثه جوى و فسونگرى
بگسست قید عالم و رام تو شد فكور
محبوب من، تو با همه عالم برابرى

#کریم_فکور
دختر ترکمن
رامش و رامین
«دختر ترکمن»
دوآوایی

#رامش و #رامین
ترانه #کریم_فکور
آهنگ #عطاالله_خرم
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#اسماالله
#کریم

کریم کسی است که چون دست یافت، گذشت کند ،چون وعده داد وفا کند ، چون ببخشد افزون از نهایت چشمداشت بدهد و باک ندارد که چقدر و به چه کس بخشیده و اگر حاجت به غیر او برده شود خشنود نگردد و چون به او جفا شود گله و سرزنش را به نهایت نرساند و کسی را که به او پناه آورده تباه نسازد و او را از آوردن اسباب و میانجی گران بی نیاز سازد.
پس هر که این صفات بدون تکلف برای او فراهم گردد کریم مطلق می باشد و او تنها خداست . گاهی بنده اندک اندک به کسب آن نائل میشود ولی تنها در برخی امور و با نوعی تکلف ؛ از همین رو گاهی به کرم متصف میشود .

#علم_الیقین
#فیض_کاشانی


شرح می‌خواهد بیان این سخن
لیک می‌ترسم از اَفهامِ کهن


بیان سخن من نیازمند به شرح است ولی می‌ترسم که فهم‌های کهنه و فرسوده و ناتوان راز و اسرار سخن مرا درک نکنند و بر اوهام بی‌معنی و خیالات بی اساس ره پویند.


فهم‌های کهنه‌ی کوته‌نظر
صد خیالِ بد در آرَد در فِکَر


درک‌های کهنه و فرسوده‌ی کوتاه‌نظران، برای افکار و اندیشه‌های دیگران، صدها خیال بد و ناروا پدید می‌آورد.


#شرح_مثنوی_مولانا
#کریم_زمانی


پرتو حق است آن، معشوق نیست
خالق است آن، گوئیا مخلوق نیست

زن در واقع معشوق مرد نیست بلکه پرتوی است از جمال حضرت حق تعالی. او جلوه‌ای است از خالق در کِسوَت مخلوق.

نجم رازی گوید: آدم چون در جمالِ حوا
نگریست. پرتو جمال حق دید بر مشاهده‌ی حوا ظاهر شده که كُلُّ جَمِيلٍ مِنْ جَمَالِ اللهِ.
مولانا در این ابیات نظر درخشان خود را در مورد زن اظهار کرده است. در مثنوی ابیاتی در مذمت زن نیز دیده می‌شود، اما به یقین توان گفت که آن ابیات عقیده‌ی شخصی مولانا نیست بل او دید عرفیِ زمانه‌ی خود را در بارۀ زن منعکس کرده است چنانکه زندگی شخصی او نشان می‌دهد که سلوکش با زنان بسیار محترمانه و محبت‌آمیز بوده است.
مولانا در این ابیات اهمیت زن را در صفت مهرآمیز و عاطفی او می‌داند که ترجمان صفت رحمت الهی است نه جنبه‌های جسمی و جنسیِ او. اگر مردی جنبه‌های عاطفی و احساسات لطیف زنان را درک کند قطعاً از آن طریق به حق و حقیقت راه پیدا کند چنانکه ابن‌عربی نیز در فَصّ بیست و هفتم از كتاب فصوص‌الحکم (فصّ محمدی) زن را والاترین مظهر خدا می‌داند و وصلت با او را همطراز با اتحاد عاشقانه با خدا می‌شمرد. او می‌گوید زن برای عارف، کامل‌ترین مظهر تجلّی خلاقیت خداوند است: فَشُهُودُ الْحَقِّ فِي النِّسَاءِ أَعْظَمُ الشُّهُودِ وَأَكْمَلُهُ.
براساس نظر ابن‌عربی که بسیاری از شارحان مثنوی بدان استناد جسته‌اند مرد فقط جنبه‌ی فاعلی دارد. بدان سبب که مرد زن را باردار می‌کند. اما زن هم جنبه‌ی فعل پذیری (انفعالی) دارد و هم جنبۀ فاعلی از آنرو که هم از مرد، نطفه می‌پذیرد و هم نطفه را می‌پرورد و آنرا به انسان کامل مبدل می‌کند.
به هر حال این نـظر مشعشع مولانا درباره‌ی زن، آن هم در قرون وسطی بس اعجاب‌انگیز است!


#شرح_مثنوی_مولانا
#کریم_زمانی
فریاد...هایده
@Serre_Eshgh
"فریاد"
آواز: بانو
#هایده
ترانه‌سرا:
#کریم_فکور
آهنگ و تنظیم: استاد
#انوشیروان_روحانی

امیدم را مگیر از من خدایا
دل تنگ مرا مشکن خدایا...
Ghesseh Eshgh
Elaheh
«قصه عشق»
#الهه
شعر #کریم_فکور
آهنگ : #فرانسیس_لی
تنظیم #واروژان


#زادروز
#کریم_فکور (۵ اسفند ۱۳۰۴ - ۷ شهریور ۱۳۷۵)