خردِ درون
14.5K subscribers
1.34K photos
1.08K videos
293 files
394 links
با ارتقا فرکانس وجودی ،جنبه های متعالی رویدادها را رویت می

کنیم.
Download Telegram
وقتی مردم #برخی چیزها را #زیبا می‌دانند،
چیزهای دیگر #زشت می‌شوند.
وقتی مردم بعضی چیزها را #خوب می‌دانند،
چیزهای دیگر #بد می‌شوند.
#بودن و #نبودن یکدیگر را می‌آفرینند.
#سخت و #ساده یکدیگر را پشتیبانند.
#بلند و #کوتاه یکدیگر را تعریف می‌کنند.
#پستی و #بلندی به یکدیگر وابسته‌اند.
#قبل و #بعد به دنبال هم می‌آیند.

بنابراین #فرزانه،👇

#بدون انجام دادن کاری #عمل می‌کند
و بدون به‌زبان آوردن #کلمه‌ای آموزش می‌دهد.
اتفاقات #رخ می‌دهند و او به آنها اجازه‌ی #روی‌دادن می‌دهد؛
چیزها #ناپدید می‌شوند و او به آنها اجازه‌ی از #بین‌رفتن می‌دهد.
او داراست، بدون آنکه #مالک چیزی باشد،
عمل می‌کند، بدون آنکه #انتظاری داشته باشد.
وقتی کارش به #پایان می‌رسد، آن را #فراموش می‌کند.
به همین دلیل برای همیشه #جاوید باقی می‌ماند.
@kheradedaroun
درخواست #غیرضروری نداشته باشید! شما برای #آرامشی که قطع نشود دعا نمی کنید. اگر #دعا کنید، آن موهبت داده خواهد شد! خداوند هنگامی که درخواست از #دل برخیزد پاسخ خواهد داد. من می دانم که شما درب را می کوبید. ولی کدام درب را؟ در حالی که درب دل خود را #بسته نگه داشته اید، چگونه فریادتان می تواند موفق به #گشودن درب دیگر شود؟ بر در دل خودتان بکوبید. خداوند، #ساکن خانه قلب تان، #رخ خواهد نمود.

@kheradedaroun
آموزه‌ای بودایی در کتاب #سالاتا سوتا است که آن را با نام #تیر می‌شناسند. این آموزه می‌گويد اگر تیری به شما #اصابت کند، در آنجایی که به بدن شما اصابت کرده است احساس #درد خواهید کرد.

حال اگر تیر دومی به سمت شما بیايد و دقیقا به #همان نقطه‌ی قبلی برخورد کند، شدت درد شما نه‌تنها دو برابر نمی‌شود که حداقل #ده برابر بیشتر می‌شود.

اتفاقات #ناخوشايند و ناخواسته نظیر "طرد شدن ازسوی ديگران"، "از دست دادن چیزی ارزشمند"، و "مصدوم شدن در تصادفات" که گاهی در زندگی رخ می‌دهند، مانند آن #اولین تیر هستند که سبب #مقداری درد می‌شوند.

اما #دومین_تیر را خودمان شلیک می‌کنیم که همان داستان ‌پردازی‌ها، #واکنش‌ها و اضطراب‌های ما نسبت به اتفاقات ناخوشايند و ناخواسته‌ای است که برای ما #رخ داده‌اند.

تمام این موارد، دامنه‌ی #رنج‌های ما را وسعت می‌بخشند. بیشتر اوقات بزرگ‌ترین فاجعه‌ای که عمیقا خود را در اندیشه‌ی آن غرق می‌کنیم اصلاً اتفاق نیفتاده است.


#تیر_های_دوم_را_شناسایی_کنید....

@kheradedaroun
#پایانی در کار نیست.

هیچ چیز باشکوه تر از #آغازِ مسیر نیست. قلبت با امکانات #اوج می گیرد، اولین گام کودکانه را در #ناشناخته بر می داری. لرزان اما زنده قدم می زنی.

آن هرگز درمورد رسیدن به انتها و خط پایان #نبود. بلکه همیشه درمورد عاشق شدن به شروع بود. و زندگی همیشه یک #آغاز است. هر گام، هر نفس، هر روزِ کاملاً تازه، هر دعوتی به تسلیم، هر غروب، هر طلوع، هر موج شادی و اندوه، هر فرصتی برای #اعتماد.

امواج اقیانوس پایان #نمیگیرند. آنها فقط به اقیانوسشان، به منبعشان باز #میگردند، دوباره ظاهر می شوند، فرو می افتند، همچون بچه های بینهایت #بازی می کنند، در عشقی ناگفتتی می افتند. از منظر  منبع اصلاً هیچ چیزی جز رقص #رخ نداده است. در این وسعتِ حضور، آغازها پایانند و پایانها آغاز.

ما در تقاطعِ جاده ها #دیدار می کنیم. من شما را نمی شناسم و شما مرا نمی شناسید. ما توسط سرنوشت یا شانس کنار هم آورده #شده ایم و در اعماق اقیانوس #می رقصیم.

اگر #اکسیژن تو تمام شود، من تو را #نفس می کشم.

@kheradedaroun
#خوشحالی یک مقصد یا یک هدف نیست،
خوشحالی نمیتواند #تولید شود یا خرید و فروش شود
خوشحالی هیچ #ربطی به این که چه داری و چقدر داری ندارد،
و اصلا قابل کنترل نیست،

خوشحالی به سادگی فقط #اتفاق می افتد،

خوشحالی وقتی اتفاق می افتد که دست از #جستجویش برداری،
خوشحالی وقتی #رخ میدهد که دست از سخت تلاش کردن برداری،
خوشحالی زمانی پیش می‌آید که اصلا #انتظارش را نداری،

خوشحالی در فاصله‌ی #بین افکارت رخ میدهد
خوشحالی در سکوتی که در پس زمینه‌ی صداهاست رخ میدهد،
خوشحالی در #سکون صبحگاهی یا هنگام غروب خورشید یا وقتی که قلبت #می‌شکند رخ میدهد،

خوشحالی میتواند در بطن اندوه، سوگواری، شک، ترس و آشفتگی اتفاق بیفتد،

خوشحالی میتواند زمانی که غمگینی #اتفاق بیفتد چرا که خوشحالی هیچ متضادی ندارد، هیچ دشمن و هیچ #محدودیتی ندارد

خوشحالی هرگز دور نبوده است،
خوشحالی مثل آسمان است، همیشه #هست حتی اگر باران ببارد، حتی اگر هوا #طوفانی باشد،

خوشحالی را جستجو نکن
فقط آن را #باش، بشناس، و به #یاد بیاور

بگذار خوشحالی #اتفاق بیفتد.

@kheradedaroun
چه اتفاقی میفتد وقتی ما همهٔ شرح‌ها در مورد آنچه این لحظه هست یا نیست را #رها کنیم و عمیقاً حس‌های کنونی را احساس کنیم؟

وقتی به ورای داستانِ آنچه احساس می‌کنید، بروید، خواهید دید که هرگز واقعاً آنچه را که از آن #فرار می‌کردید، نمی‌شناسید و با انرژی خام زندگی دیدار می‌کنید. شما برهنه در برابر زندگی می‌ایستید و این #شفای واقعی است.

این، دور انداختنِ همهٔ تصورات در مورد اینکه این لحظه ‌#چگونه باید باشد، است. این آن است. این پایان جستجوی معنوی است. رهایی و شادمانی و روشن‌ضمیری در هیچ جای دیگر به‌ جز اینجا یافته #نمی‌شوند: درست در مقابل ما.

آن چیزی نیست که بتوان با فکر کردن به آن رسید، زیرا آن به تفکر شکل می‌دهد. آن چیزی نیست که بتوان در پایان جست‌وجویی #طولانی به آن رسید، زیرا آن خودِ چیزی است که در وهلۀ اول به جست‌وجو اجازۀ #ظهور می‌دهد. در حقیقت آن چیزی نیست که بتوان در موردش صحبت کرد، زیرا آن چیزی است که صحبت کردن در آن شکل می‌گیرد. آن این لحظه است و هر چیزی که در آن #رخ می‌دهد.

هیچ‌چیزی برای به‌دست آوردن نیست» این آموزه نیست. #اعتراف است.
آنچه اینجا دیده می‌شود.

@kheradedaroun
گاهی تو باید زیرِ بار یک احساس بد #بروی تا احساس بهتری #پیدا کنی،

گاهی باید از این که “همه چیز بهتر خواهد شد” #ناامیدی شوی تا حالت بهتر شود.

گاهی، شفا یافتن وقتی #رخ میدهد که در برابر امواجِ قدرتمند‌ِ احساسات، #حاضر باقی بمانیم…


گاهی بدنمان می‌لرزد، به #تشنج می‌افتد، درد می‌گیرد، عرق میکند و می‌سوزد‌ تا از سموم و انرژی های مدفون شده #رها شود..

#ذهن می‌گوید: “حالم دارد بدتر میشود”.
قلب اما میداند که همه چیز #خوب است….

#شفای حقیقی به معنی از بین رفتن علائم نیست،
پس شجاع باش و #اعتماد کن و بدان که علائم قبل از #ناپدید شدن، #تشدید پیدا میکنند…

در این حالت، ممکن است عاشق خود شوی و فارغ از هر اتفاقی در آینده، امروز برای داشتن یک روز دیگر، با #شکرگزاری زانو بزنی…

شاید بدتر شدن، #بهترین اتفاقی بود که میتوانست برایت بیفتد…

چرا که تو هیچ وقت #حضور عشق را اینگونه واضح احساس نکرده بودی،
و مسیرت هیچ وقت این گونه #مشخص نبوده است.
و تو هیچ وقت این گونه احساس #زنده بودن نکرده بودی.

@kheradedaroun
اگر نفس كشيدنتان #سالم باشد، ‌هر چيز ديگري خود به خود سلامتش را #باز مي يابد.

نفس كشيدن، ‌يعني زندگي، ولي مردم از آن #غافلند.
اگر قرار است در شما تحولي #رخ دهد، از طريق تغيير در نفس كشيدنتان رخ خواهد داد. همه شما اشتباه تنفس مي كنيد؛ زيرا جامعه به طرز نادرستي #شرطي شده است...

هنگاميكه كودكي به گريه مي افتد، وقتي مادرش او را از گريه كردن #منع مي كند، براي اينكه بتواند گريه اش را متوقف سازد، بايد نفسش را حبس كند؛ ‌زيرا اين تنها راه #توقف گريه است.

((اگر نفستان را #حبس كنيد،‌ همه چيز متوقف #مي شود. سپس به تدريج به پديده اي جامد تبديل مي شويد كه عصباني نمي شود، ‌گريه نمي كند، اين كار را يا آن كار را #نمي كند و هزار و يك چيز ديگر. كودك آرام آرام مي فهمد كه اگر نفسهاي سطحي بكشد،‌ همه چيز در #اختيارش خواهد بود.

اگر او كامل و طبيعي تنفس كند- همانطور كه هر كودكي در بدو تولد نفس مي كشد- #غير قابل كنترل مي شود.))

@kheradedaroun
کسانی که وهم بیداری وجدایی از مردمان دیگر را دارند با تامل بخوانند.👇


مدتی قبل باور داشتم که #فردی نادر، خاص و روشن‌ضمیرم. چه تکبری! چه جدایی‌ای! چقدر خسته‌کننده است که مجبور باشی آن #هویت را حفظ کنی! اکنون همۀ آن‌ها محو شده‌اند. #بیهودگی آن به‌دقت دیده شد و محو شد:

«من روشن‌ضمیرم، تو #نیستی!
من این را درک کردم، تو نه!
من جست‌وجو را #پایان داده‌ام، تو نه!
من یک شخص نیستم، اما تو هنوز یک شخص #هستی!
رهایی اینجا رخ داده است، اما آنجا #رخ نداده است!»

این‌ها فقط راه‌های مختلفی برای #جدا کردن من از تو هستند. در آنجا نوعی خشونت وجود دارد و دقیقاً همان خشونت است که به‌دقت دیده می‌شود و فریبش #آشکار می‌گردد.

@kheradedaroun