Forwarded from اتچ بات
من با این بدن #محدود نیستم.
من زندگیِ بی حد و مرزم.
من هرگز زاده نشده و هرگز نمیمیرم.
فقط به دلیل درک غلط ما است که فکر می کنیم شخصی که دوستش داریم پس از #مرگ دیگر وجود ندارد.
این به این دلیل است که ما به یکی از اشکال، به یکی از مظاهر متعدد آن شخص دلبسته ایم و درنتیجه هنگامی که آن #فرم میرود رنج کشیده و احساس ناراحتی میکنیم.
شخصی که دوستش داریم همچنان اینجاست. او در اطراف ماست، درون ماست و به ما #لبخند میزند.
ما در توهممان نمی توانیم او را تشخیص دهیم، و می گوییم:
او دیگر وجود ندارد.ما بارها و بارها میپرسیم: "تو کجائی، چرا مرا تنها رها کردی و رفتی."
این درد و رنجِ عظیم بخاطر #ادراک اشتباه است. اما عزیز ما نرفته است. اگر بتوانیم این را درک کنیم خیلی کمتر رنج خواهیم برد.
هنگامی که شما در حال مرگ باشید، ممکن است از بدنتان زیاد آگاه نباشید.
ممکن است در آن وضعیت، بی حسی را تجربه کنید اما همچنان درون این باور که شما این بدن هستید گیر افتاده اید.
شما در این تصور گرفتار شده اید که متلاشی شدن این بدن، #متلاشی شدنِ خودِ شماست.به همین خاطر است که میترسید.
میترسید که هیچ شوید. متلاشی شدن بدن نمی تواند بر #ماهیت حقیقیِ فردی که در حال مرگ است تأثیر بگذارد.
شما باید به فردی که در حال مرگ است توضیح دهید که او #زندگیِ نامحدود است.
این بدن صرفا فقط یک #تجلی و نمود است مثل یک ابر.
وقتی یک ابر دیگر ابر نباشد، از بین نمیرود و تبدیل به #هیچ نمیشود بلکه دگرگون شده و #تبدیل به باران میشود.
بنابراین ما نباید خودمان را با بدنمان یکی بپنداریم.
وقتی کسی که دوستش داریم را از دست میدهیم باید به یاد بیاوریم که آن فرد تبدیل به هیچ نشده است.
یک چیز نمیتواند تبدیل به هیچ چیز شود.
#تیک نات هان
تیک نات هان/نورانور
برگرفته از کانال تفحص خویش
@khetadedaroun
من زندگیِ بی حد و مرزم.
من هرگز زاده نشده و هرگز نمیمیرم.
فقط به دلیل درک غلط ما است که فکر می کنیم شخصی که دوستش داریم پس از #مرگ دیگر وجود ندارد.
این به این دلیل است که ما به یکی از اشکال، به یکی از مظاهر متعدد آن شخص دلبسته ایم و درنتیجه هنگامی که آن #فرم میرود رنج کشیده و احساس ناراحتی میکنیم.
شخصی که دوستش داریم همچنان اینجاست. او در اطراف ماست، درون ماست و به ما #لبخند میزند.
ما در توهممان نمی توانیم او را تشخیص دهیم، و می گوییم:
او دیگر وجود ندارد.ما بارها و بارها میپرسیم: "تو کجائی، چرا مرا تنها رها کردی و رفتی."
این درد و رنجِ عظیم بخاطر #ادراک اشتباه است. اما عزیز ما نرفته است. اگر بتوانیم این را درک کنیم خیلی کمتر رنج خواهیم برد.
هنگامی که شما در حال مرگ باشید، ممکن است از بدنتان زیاد آگاه نباشید.
ممکن است در آن وضعیت، بی حسی را تجربه کنید اما همچنان درون این باور که شما این بدن هستید گیر افتاده اید.
شما در این تصور گرفتار شده اید که متلاشی شدن این بدن، #متلاشی شدنِ خودِ شماست.به همین خاطر است که میترسید.
میترسید که هیچ شوید. متلاشی شدن بدن نمی تواند بر #ماهیت حقیقیِ فردی که در حال مرگ است تأثیر بگذارد.
شما باید به فردی که در حال مرگ است توضیح دهید که او #زندگیِ نامحدود است.
این بدن صرفا فقط یک #تجلی و نمود است مثل یک ابر.
وقتی یک ابر دیگر ابر نباشد، از بین نمیرود و تبدیل به #هیچ نمیشود بلکه دگرگون شده و #تبدیل به باران میشود.
بنابراین ما نباید خودمان را با بدنمان یکی بپنداریم.
وقتی کسی که دوستش داریم را از دست میدهیم باید به یاد بیاوریم که آن فرد تبدیل به هیچ نشده است.
یک چیز نمیتواند تبدیل به هیچ چیز شود.
#تیک نات هان
تیک نات هان/نورانور
برگرفته از کانال تفحص خویش
@khetadedaroun
Telegram
attach 📎
گاهی اوقات، باید #شفا یافتن را فراموش کنی،
باید تلاش برای داشتنِ احساس بهتر، #غلبه بر زخمهای احساسی یا تلاش برای بودن در هر جایی به غیر از جایی که هستی را #متوقف کنی.
تو باید هر روز را همان گونه که هست، در بر بگیری.
و باید به خودت اجازهی هر چیزی را #بدهی:
اجازهی شکستن، #متلاشی بودن، آشفته بودن، و احساس حقارت و ضعف کردن.
اجازه گریه کردن و فریاد زدن: من از #پسش بر نمیآیم.
اجازه اعتراف به از دست دادنِ زندگیای که رویایش را در سر داشتی.
اجازهی زمین خوردن، تنها و ناامید و عمیقا #ویران شده
حتی اجازهي این که بخواهی #بمیری.
و بعد آنجا، در #تاریک ترین مکان ها ممکن است که شروع به #کشف زندگی کنی.
و یاد بگیری که همه شروع ها را دست بداری:
یک نفس
گرم شدن #صورتت با نور خورشید
صدای آواز یک پرنده کوچک بر روی درخت
و سادگیِ خامِ یک لحظهی زندگیِ انسان.
جهنم، با عشق و صبر، #تغییر می کند.
و تو کامل بودن را در شکستگی های خود بازمیابی.
دیگر ایدهی #شفا یافتن را رها میکنی و بهبود را در چیزی #ابدیتر پیدا میکنی:
خودِ قابل اعتمادت؛ زیبا، حقیقی، و کاملا #غیر قابل اصلاح.
@kheradedaroun
باید تلاش برای داشتنِ احساس بهتر، #غلبه بر زخمهای احساسی یا تلاش برای بودن در هر جایی به غیر از جایی که هستی را #متوقف کنی.
تو باید هر روز را همان گونه که هست، در بر بگیری.
و باید به خودت اجازهی هر چیزی را #بدهی:
اجازهی شکستن، #متلاشی بودن، آشفته بودن، و احساس حقارت و ضعف کردن.
اجازه گریه کردن و فریاد زدن: من از #پسش بر نمیآیم.
اجازه اعتراف به از دست دادنِ زندگیای که رویایش را در سر داشتی.
اجازهی زمین خوردن، تنها و ناامید و عمیقا #ویران شده
حتی اجازهي این که بخواهی #بمیری.
و بعد آنجا، در #تاریک ترین مکان ها ممکن است که شروع به #کشف زندگی کنی.
و یاد بگیری که همه شروع ها را دست بداری:
یک نفس
گرم شدن #صورتت با نور خورشید
صدای آواز یک پرنده کوچک بر روی درخت
و سادگیِ خامِ یک لحظهی زندگیِ انسان.
جهنم، با عشق و صبر، #تغییر می کند.
و تو کامل بودن را در شکستگی های خود بازمیابی.
دیگر ایدهی #شفا یافتن را رها میکنی و بهبود را در چیزی #ابدیتر پیدا میکنی:
خودِ قابل اعتمادت؛ زیبا، حقیقی، و کاملا #غیر قابل اصلاح.
@kheradedaroun