.
اگر كسي #رنجيده است، چگونه مي تواند فروتن و بردبار باشد؟ فرد خشمگين از #نگهداشتن حساب ها لذت مي برد و مي گويد: من كه اينهمه به او خوبي كردم، از او #محافظت كردم، اين قدر خوبي به او كردم، ببين چگونه جواب مرا داد؟ وقتي كه به او آن قدر كمك كردم، حالا او قادر نيست به من كمك كند. اين دفترچه #حساب افراد #خشمگين است. چطور كسي مي تواند فروتن و افتاده باشد، اگر پر از خشم است؟ كسي كه پر از #خشم است، هميشه حساب همه چيز را دارد. بنابراين، او فروتن و افتاده نيست. چنين كسي چطور مي تواند #سعادتمند باشد؟ هر كس كه خود را متواضع و فروتن كند، #متعالي خواهد شد.
@kheradedaroun
اگر كسي #رنجيده است، چگونه مي تواند فروتن و بردبار باشد؟ فرد خشمگين از #نگهداشتن حساب ها لذت مي برد و مي گويد: من كه اينهمه به او خوبي كردم، از او #محافظت كردم، اين قدر خوبي به او كردم، ببين چگونه جواب مرا داد؟ وقتي كه به او آن قدر كمك كردم، حالا او قادر نيست به من كمك كند. اين دفترچه #حساب افراد #خشمگين است. چطور كسي مي تواند فروتن و افتاده باشد، اگر پر از خشم است؟ كسي كه پر از #خشم است، هميشه حساب همه چيز را دارد. بنابراين، او فروتن و افتاده نيست. چنين كسي چطور مي تواند #سعادتمند باشد؟ هر كس كه خود را متواضع و فروتن كند، #متعالي خواهد شد.
@kheradedaroun
#قهر کردن یک نوع اختلال #شخصیتی و نوعی بیماری روانی است که فرد با تکیه بر آن از #روبرویی با مشکلاتش می گریزد و طرف مقابل را #تنبیه می کند. کسانی که زیاد #قهر می کنند افرادی هستند که #تصور می کنند بهترین کار برای تسلط روی افراد، این است که آنها را تحت کنترل #درآورند. البته این شیوه برخورد، #خودخواهانه به نظر می رسد چون بدین ترتیب فرصت حرف زدن را از طرف مقابل هم #سلب می کنند. قهر کردن یکی از اختلالات شخصیت نابالغ است که ممکن است ریشه در #کودکی فرد داشته باشد.
این افراد معمولا راه حلهای #موقت و ناکار آمدی مثل قهر کردن را به شیوه های صحیح حل مشکلات #ترجیح می دهند.
#قهر، حاصل #خشم افراد درونگرا، کم جرات، #منفعل پرخاشگر، خجالتی و پرتوقع است. این افراد به دلیل #عدم بلوغ شخصیت در ابراز #احساساتشان ناتوان هستند. قهر، رفتاری برای بیان #اعتراض است و از جانب کسانی که بیماری #رفتاری دارند انجام می شود.
برای برخورد با کسانی که به صورت مداوم #قهر می کنند مهمترین نکته اینست که نباید به آنها برای قهرشان #جایزه داد.
@kheradedaroun
این افراد معمولا راه حلهای #موقت و ناکار آمدی مثل قهر کردن را به شیوه های صحیح حل مشکلات #ترجیح می دهند.
#قهر، حاصل #خشم افراد درونگرا، کم جرات، #منفعل پرخاشگر، خجالتی و پرتوقع است. این افراد به دلیل #عدم بلوغ شخصیت در ابراز #احساساتشان ناتوان هستند. قهر، رفتاری برای بیان #اعتراض است و از جانب کسانی که بیماری #رفتاری دارند انجام می شود.
برای برخورد با کسانی که به صورت مداوم #قهر می کنند مهمترین نکته اینست که نباید به آنها برای قهرشان #جایزه داد.
@kheradedaroun
Forwarded from آرشیو دوره جامع آموزشی سروش
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from اتچ بات
#اندوه، اندوهِ تو را #شفا میدهد
تو را از #هویت گرفتن با "کسی که اندهگین است" شفا می دهد
یا از "کسی که میخواهد از غم #رها باشد".
تو را به زندگی #نزدیک می کند. تو را با "اآنچه که هست" #هم راستا می کند.
قلب #شکسته ات را به سوی #عشق گشاده می کند
#خشم، خشمِ تو را #شفا میدهد
خشم در آن مرکز #سوزانش، به تو نشان می دهد که هیچ "فرد خشمگین"ی وجود #ندارد. تنها یک #نیرو است؛ زندگی. انرژیِ خالصی که ما آن را "خشم" می نامیم و از آن #ناآگاهانه فرار می کنیم. خشم به تو ارزش عمیقت را #یادآوری میکند. کمکت می کند تا صدای #ناب خود را بشنوی.
#ترس، ترسِ تو را #شفا می دهد.
تو را از داستانِ "من میترسم" #آزاد می کند. ترس یک انفجار #زندگی است. یک نگهبانِ عالی است که به درستی شناخته #نشده است. ترس، هیجانِ حرکت به سمت #ناشناخته را می شناسد.
#شرم، شرم تو را #شفا می دهد.
زمانی که شرم به #سراغمان می آید، دلیلی برای شرمگین بودن وجود #ندارد. شرم فقط میخواهد با یک #عشق بدون شرط، در آن حضور گرمی که تو هستی، در برگرفته شود. و در آنجا، به آرامی به سمت #منبع خود باز می گردد. فقط سعی می کند تا تو را #محافظت کند.
به سادگی، از این باور که باید #احساسات خود را شفا دهید، #شفا یابید!!
تمام احساسات در #بطن خود، بی تقصیرند. آنها با یک درس، با یک #هدیه به سراغمان می آیند. اگر فقط اجازه دهیم در ما #جاری شوند...
@kheradedaroun
تو را از #هویت گرفتن با "کسی که اندهگین است" شفا می دهد
یا از "کسی که میخواهد از غم #رها باشد".
تو را به زندگی #نزدیک می کند. تو را با "اآنچه که هست" #هم راستا می کند.
قلب #شکسته ات را به سوی #عشق گشاده می کند
#خشم، خشمِ تو را #شفا میدهد
خشم در آن مرکز #سوزانش، به تو نشان می دهد که هیچ "فرد خشمگین"ی وجود #ندارد. تنها یک #نیرو است؛ زندگی. انرژیِ خالصی که ما آن را "خشم" می نامیم و از آن #ناآگاهانه فرار می کنیم. خشم به تو ارزش عمیقت را #یادآوری میکند. کمکت می کند تا صدای #ناب خود را بشنوی.
#ترس، ترسِ تو را #شفا می دهد.
تو را از داستانِ "من میترسم" #آزاد می کند. ترس یک انفجار #زندگی است. یک نگهبانِ عالی است که به درستی شناخته #نشده است. ترس، هیجانِ حرکت به سمت #ناشناخته را می شناسد.
#شرم، شرم تو را #شفا می دهد.
زمانی که شرم به #سراغمان می آید، دلیلی برای شرمگین بودن وجود #ندارد. شرم فقط میخواهد با یک #عشق بدون شرط، در آن حضور گرمی که تو هستی، در برگرفته شود. و در آنجا، به آرامی به سمت #منبع خود باز می گردد. فقط سعی می کند تا تو را #محافظت کند.
به سادگی، از این باور که باید #احساسات خود را شفا دهید، #شفا یابید!!
تمام احساسات در #بطن خود، بی تقصیرند. آنها با یک درس، با یک #هدیه به سراغمان می آیند. اگر فقط اجازه دهیم در ما #جاری شوند...
@kheradedaroun
Telegram
attach 📎
ما برای هر چیزی #نامی انتخاب می کنیم؛ حتی برای تجربیاتمان.
میگوییم: ناراحتی. خشم. ترس. عصبانیت. شعف. کسالت. اشتیاق.
اما احساسات، فقط انرژیهایی در حال #حرکتند.
بدون استفاده از کلمات، و فرای برچسبهای مفهومی، ما واقعا نمیتوانیم بدانیم که در حال تجربهی چه #حالتی هستیم.
برچسبِ "اندوه" را کنار بگذار و حالا ببین این حال چیست؟
توصیفِ #خشم را کنار بگذار. این چیست؟
مفهمومِ #کسالت را رها کن و ببین این انرژیِ خامِ زندگی که در درونت #میتپد چیست؟
#کنجکاو شو.
بگذار این تجربه ی کنونی ِ تو، تجربهای #شگفت انگیز شود.
دیگر احساسات را "مثبت" یا "منفی"، "روشن" یا "تاریک"، "درست" یا "غلط" #نخوان.
به آن حسِ درون بدنت #بازگرد.
به زندگیِ #خام.
گِز گِز کردنِ زنده ی احساسات – گرم، زِبر، شدید، کدر
آن حس ِ رقصان در شکم، قفسه سینه، در گردن و یا در سر.
جدا نشدنی از آنچه که تو هستی. صمیمی. #مقدس.
این #مراقبه است.
جایی که ابعاد افقی و عمودی، زمان و بی زمانی به هم میرسند.
تضاد ها در همدیگر محو میشوند و ...
تنها عشقی بینام، باقی #میماند.
@kheradedaroun
میگوییم: ناراحتی. خشم. ترس. عصبانیت. شعف. کسالت. اشتیاق.
اما احساسات، فقط انرژیهایی در حال #حرکتند.
بدون استفاده از کلمات، و فرای برچسبهای مفهومی، ما واقعا نمیتوانیم بدانیم که در حال تجربهی چه #حالتی هستیم.
برچسبِ "اندوه" را کنار بگذار و حالا ببین این حال چیست؟
توصیفِ #خشم را کنار بگذار. این چیست؟
مفهمومِ #کسالت را رها کن و ببین این انرژیِ خامِ زندگی که در درونت #میتپد چیست؟
#کنجکاو شو.
بگذار این تجربه ی کنونی ِ تو، تجربهای #شگفت انگیز شود.
دیگر احساسات را "مثبت" یا "منفی"، "روشن" یا "تاریک"، "درست" یا "غلط" #نخوان.
به آن حسِ درون بدنت #بازگرد.
به زندگیِ #خام.
گِز گِز کردنِ زنده ی احساسات – گرم، زِبر، شدید، کدر
آن حس ِ رقصان در شکم، قفسه سینه، در گردن و یا در سر.
جدا نشدنی از آنچه که تو هستی. صمیمی. #مقدس.
این #مراقبه است.
جایی که ابعاد افقی و عمودی، زمان و بی زمانی به هم میرسند.
تضاد ها در همدیگر محو میشوند و ...
تنها عشقی بینام، باقی #میماند.
@kheradedaroun
من نمیخواهم تو را #اصلاح کنم،
نمیخواهم به تو #جوابی دهم،
نمیخواهم تو را #تحت تاثیر قرار دهم،
من حتی نمیخواهم تو را #تغییر دهم،
من فقط میخواهم تو را «دقیقا همان طور که هستی» #ملاقات کنم ،
فرای داستان ها و امیدها و آرزوهایت،
فرای بازیها و نقابهایت،
#اینجا و #اکنون
اگر اکنون سردرگمی، بگذار #سردرگم باشی
اگر ترسیدهای، بگذار #ترسیده باشی
اگر #بیحوصله،ای بیا با هم #بیحوصله باشیم!
اگر در #خشم میسوزی بیا با هم #بسوزیم و ببینیم چه #اتفاقی میافتد،
من میخواهم چیزی که واقعا «اینجا» هست را #ملاقات کنم.
بعد از آن شاید تغییری #شگرف ممکن شود.
@khetadedaroun
نمیخواهم به تو #جوابی دهم،
نمیخواهم تو را #تحت تاثیر قرار دهم،
من حتی نمیخواهم تو را #تغییر دهم،
من فقط میخواهم تو را «دقیقا همان طور که هستی» #ملاقات کنم ،
فرای داستان ها و امیدها و آرزوهایت،
فرای بازیها و نقابهایت،
#اینجا و #اکنون
اگر اکنون سردرگمی، بگذار #سردرگم باشی
اگر ترسیدهای، بگذار #ترسیده باشی
اگر #بیحوصله،ای بیا با هم #بیحوصله باشیم!
اگر در #خشم میسوزی بیا با هم #بسوزیم و ببینیم چه #اتفاقی میافتد،
من میخواهم چیزی که واقعا «اینجا» هست را #ملاقات کنم.
بعد از آن شاید تغییری #شگرف ممکن شود.
@khetadedaroun
قایقی كوچك داشتم و تنها روی دریاچه #میراندم.
ساعتها روی دریاچه #میماندم.
"چنین روی داد كه شبی با چشمان بسته، شب زیبا را به مراقبه نشسته بودم. قایقی خالی از سوی دیگر آمد و به قایقم برخورد كرد. چشمانم بسته بود، پس انگاشتم،
"كسی با قایقش #اینجاست و با قایق من برخورد كرده."
خشم برخاست..
چشمانم را بازكردم و میخواستم با #خشم به مرد چیزی بگویم؛
ولی دریافتم كه قایق خالی است. آنوقت #راهی نداشتم.
خشمم را چگونه میتوانستم بیان كنم؟
قایق #خالی بود.
فقط در مسیر مخالف در حركت بوده و
آمده و به قایق من برخورد كرده.
پس كاری نمیتوانستم #انجام دهم.
امكان نداشت كه خشم را روی #قایقی خالی
فرافكنم."
"چشمانم را بستم. خشم آنجا بود، ولی #راهی به بیرون نمی یافت،
چشمانم را بستم و با خشم به عقب #شناور شدم.
و آن قایق خالی، #ادراك من شد.
در آن شب ساكت، در درونم به #نقطه ای رسیدم.
آن قایق خالی #مرشد من شد.
واینك اگر كسی بیاید و به من توهین كند، می خندم و میگویم '.
این قایق هم #خالی است'.،
چشمانم را می بندم و به #درون میروم.“
@kheradedaroun
ساعتها روی دریاچه #میماندم.
"چنین روی داد كه شبی با چشمان بسته، شب زیبا را به مراقبه نشسته بودم. قایقی خالی از سوی دیگر آمد و به قایقم برخورد كرد. چشمانم بسته بود، پس انگاشتم،
"كسی با قایقش #اینجاست و با قایق من برخورد كرده."
خشم برخاست..
چشمانم را بازكردم و میخواستم با #خشم به مرد چیزی بگویم؛
ولی دریافتم كه قایق خالی است. آنوقت #راهی نداشتم.
خشمم را چگونه میتوانستم بیان كنم؟
قایق #خالی بود.
فقط در مسیر مخالف در حركت بوده و
آمده و به قایق من برخورد كرده.
پس كاری نمیتوانستم #انجام دهم.
امكان نداشت كه خشم را روی #قایقی خالی
فرافكنم."
"چشمانم را بستم. خشم آنجا بود، ولی #راهی به بیرون نمی یافت،
چشمانم را بستم و با خشم به عقب #شناور شدم.
و آن قایق خالی، #ادراك من شد.
در آن شب ساكت، در درونم به #نقطه ای رسیدم.
آن قایق خالی #مرشد من شد.
واینك اگر كسی بیاید و به من توهین كند، می خندم و میگویم '.
این قایق هم #خالی است'.،
چشمانم را می بندم و به #درون میروم.“
@kheradedaroun
Forwarded from عکس نگار
من بزرگترین ادیان آسمانی را #مطالعه کردهام
تمام آنچه را که خدایان و آموزگاران عرفانی گفته اند #انجام داده ام
من پسر خوبی بودم ولی به #آرامش نرسیدم، خانه را نیافتم...
فقط افکار دست دوم از آدم های دست دوم
به نام #عرفان و معنویت، به دام انکار افتادم.
#خشم را انکار کردم و نامش را آرامش گذاشتم.
شرم را #انکار کردم و قدرت نامیدمش.
تمایل جنسی را انکار کردم و خلوص نامیدمش.
من انسانیتم را انکار کردم و نامش را گذاشتم بیداری معنوی؛
#تمایلاتم را انکار کردم و خود را روشن ضمیر نامیدم.
اکنون، خانه ام را در "سادگی" یافته ام.
من فروتن شده ام. هیچ چیز #نمیدانم.
من یک ابر میبینم و اشکها روی گونه ام سرازیر #میشود
و دیدن چهره یک دوست قدیمی، با بی نقص بودنش مرا #شوکه می کند.
یا یک تیر چراغ برق در یک پیاده روی بعد از ظهر، با آن #درخشش بی نظیرش به من سر خم می کند.
همه چیز مرا به سمت #خدا میکشد. نمیتوانم جلویش را بگیرم.
من به زبان انسان ها حرف #میزنم ولی کاملا انسان نیستم.
من یک گنجشکم در سپیده دم. صدایم، خانه من است.
بدن من، #معبد من است
محراب من، عزیز از دست رفته من و سوگ من است.
من آرامش را در #بطن ناآرامی یافتم.
و آسایش را در #بی قراریِ تمنایم برای زندگی یافتم.
دوست من، اجازه میدهی لحظه ای #کنارت بنشینم؟
آنچه را که در #قلبت میگذرد با من در میان میگذاری؟ ( من به اندازه تو گم شده ام)
آیا اشکها و #لرزش هایت را به من میدهی؟
میشود تا وقتی بند میایند در آغوش #بگیرمت؟
تو هم مرا در آغوش #میگیری؟
میشود تا آخر، مراقب هم #باشیم؟
خدایا
من دین #حقیقی را یافته ام
سادگی، انسانیت، مهربانی.
@kheradedaroun
تمام آنچه را که خدایان و آموزگاران عرفانی گفته اند #انجام داده ام
من پسر خوبی بودم ولی به #آرامش نرسیدم، خانه را نیافتم...
فقط افکار دست دوم از آدم های دست دوم
به نام #عرفان و معنویت، به دام انکار افتادم.
#خشم را انکار کردم و نامش را آرامش گذاشتم.
شرم را #انکار کردم و قدرت نامیدمش.
تمایل جنسی را انکار کردم و خلوص نامیدمش.
من انسانیتم را انکار کردم و نامش را گذاشتم بیداری معنوی؛
#تمایلاتم را انکار کردم و خود را روشن ضمیر نامیدم.
اکنون، خانه ام را در "سادگی" یافته ام.
من فروتن شده ام. هیچ چیز #نمیدانم.
من یک ابر میبینم و اشکها روی گونه ام سرازیر #میشود
و دیدن چهره یک دوست قدیمی، با بی نقص بودنش مرا #شوکه می کند.
یا یک تیر چراغ برق در یک پیاده روی بعد از ظهر، با آن #درخشش بی نظیرش به من سر خم می کند.
همه چیز مرا به سمت #خدا میکشد. نمیتوانم جلویش را بگیرم.
من به زبان انسان ها حرف #میزنم ولی کاملا انسان نیستم.
من یک گنجشکم در سپیده دم. صدایم، خانه من است.
بدن من، #معبد من است
محراب من، عزیز از دست رفته من و سوگ من است.
من آرامش را در #بطن ناآرامی یافتم.
و آسایش را در #بی قراریِ تمنایم برای زندگی یافتم.
دوست من، اجازه میدهی لحظه ای #کنارت بنشینم؟
آنچه را که در #قلبت میگذرد با من در میان میگذاری؟ ( من به اندازه تو گم شده ام)
آیا اشکها و #لرزش هایت را به من میدهی؟
میشود تا وقتی بند میایند در آغوش #بگیرمت؟
تو هم مرا در آغوش #میگیری؟
میشود تا آخر، مراقب هم #باشیم؟
خدایا
من دین #حقیقی را یافته ام
سادگی، انسانیت، مهربانی.
@kheradedaroun
Forwarded from آرشیو دوره جامع آموزشی سروش
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM