4_5962969316289676841.pdf
1.1 MB
📌مقاله #علمی در مورد تاثیر داروی "#کلروکین_فسفات" بر درمان کرویید19
با عنوان: «اتفاق نظر متخصصان در استفاده از داروی کلروکین فسفات جهت درمان بیماری التهاب ریه ناشی از #ویروس_کرونا نوع جدید»
از مجله اینترنتی انجمن پزشکی چین
تاریخ انتشار:2020/02/20
🔸مترجمان : رضا بنیادی ایلخچی ، محمد جواد صادقی نسب از گروه #زبان_چینی #دانشگاه_تهران
منبع:
رسانه دانشجویی دانشگاه تهران
@ut_ac
@kaveh_farhadi
با عنوان: «اتفاق نظر متخصصان در استفاده از داروی کلروکین فسفات جهت درمان بیماری التهاب ریه ناشی از #ویروس_کرونا نوع جدید»
از مجله اینترنتی انجمن پزشکی چین
تاریخ انتشار:2020/02/20
🔸مترجمان : رضا بنیادی ایلخچی ، محمد جواد صادقی نسب از گروه #زبان_چینی #دانشگاه_تهران
منبع:
رسانه دانشجویی دانشگاه تهران
@ut_ac
@kaveh_farhadi
kaveh farhadi کاوه فرهادی
فلسفهٔ #جورجو_آگامبن، رشتههای علمی، سنتهای فکری و موضوعات گوناگون را میکاود تا از طریق این بررسی، سؤالات سیاسی و فلسفیِ انتقادی را مطرح کند. موضوعات و مضامینی که او به آنها میپردازد، پردامنه و گسترده هستند: از مذهب، حقوق و زبان گرفته تا #سرمایهداری،…
بخشی از #متن_مصاحبه:
#جولیت_کرف:
والاترین نمونهٔ این انسان معاصر،
#فیلسوف است یا #شاعر؟
#جورجو_آگامبن:
من مایل نیستم که این دو را در برابر هم قرار بدهم. به یک معنا، #تجربه_زیسته هردوی آنها در زبان رخ میدهد.
#زبان، #خانهٔ_حقیقت است و من به هر فیلسوفی که این خانه را به زبانشناس یا شاعر واگذار کند، بدگمانم.
ما باید پاسدار خانهٔ #حقیقت باشیم. باید از زبان مراقبت کنیم و من بر آنم که یکی از معضلات اساسی رسانههای جمعی این است که آنها چنان دغدغهای ندارند. روزنامهنگاران نیز، مسئول زبان هستند و بهوسیله آن قضاوت میشوند
#شاعر
#فیلسوف
#زبان
#حقیقت
#تجربه_زیسته
#فلسفه_جورج_آگامین
#فلسفه_ی_انتقادی
#سویههای_ناپیدای_وضعیت_جهان
( گزینش متن: دوست فرهیختهام جناب دکتر اردستانی عزیز )
متن مصاحبه:
https://t.me/kaveh_farhadi/5235
@kaveh_farhadi
#جولیت_کرف:
والاترین نمونهٔ این انسان معاصر،
#فیلسوف است یا #شاعر؟
#جورجو_آگامبن:
من مایل نیستم که این دو را در برابر هم قرار بدهم. به یک معنا، #تجربه_زیسته هردوی آنها در زبان رخ میدهد.
#زبان، #خانهٔ_حقیقت است و من به هر فیلسوفی که این خانه را به زبانشناس یا شاعر واگذار کند، بدگمانم.
ما باید پاسدار خانهٔ #حقیقت باشیم. باید از زبان مراقبت کنیم و من بر آنم که یکی از معضلات اساسی رسانههای جمعی این است که آنها چنان دغدغهای ندارند. روزنامهنگاران نیز، مسئول زبان هستند و بهوسیله آن قضاوت میشوند
#شاعر
#فیلسوف
#زبان
#حقیقت
#تجربه_زیسته
#فلسفه_جورج_آگامین
#فلسفه_ی_انتقادی
#سویههای_ناپیدای_وضعیت_جهان
( گزینش متن: دوست فرهیختهام جناب دکتر اردستانی عزیز )
متن مصاحبه:
https://t.me/kaveh_farhadi/5235
@kaveh_farhadi
Telegram
kaveh farhadi کاوه فرهادی
فلسفهٔ #جورجو_آگامبن،
رشتههای علمی، سنتهای فکری و موضوعات گوناگون را میکاود تا از طریق این بررسی، سؤالات سیاسی و فلسفیِ انتقادی را مطرح کند. موضوعات و مضامینی که او به آنها میپردازد، پردامنه و گسترده هستند: از مذهب، حقوق و زبان گرفته تا #سرمایهداری،…
رشتههای علمی، سنتهای فکری و موضوعات گوناگون را میکاود تا از طریق این بررسی، سؤالات سیاسی و فلسفیِ انتقادی را مطرح کند. موضوعات و مضامینی که او به آنها میپردازد، پردامنه و گسترده هستند: از مذهب، حقوق و زبان گرفته تا #سرمایهداری،…
kaveh farhadi کاوه فرهادی
بخشی از #متن_مصاحبه: #جولیت_کرف: والاترین نمونهٔ این انسان معاصر، #فیلسوف است یا #شاعر؟ #جورجو_آگامبن: من مایل نیستم که این دو را در برابر هم قرار بدهم. به یک معنا، #تجربه_زیسته هردوی آنها در زبان رخ میدهد. #زبان، #خانهٔ_حقیقت است و من به هر فیلسوفی…
#شاعر
#فیلسوف
#زبان
#حقیقت
#تجربه_زیسته
#فلسفه_جورج_آگامین
#فلسفه_ی_انتقادی
#سویههای_ناپیدای_وضعیت_جهان
✅متن مصاحبه👇:
https://t.me/kaveh_farhadi/5235
✅گزینش متنی از مصاحبه👇:
https://t.me/kaveh_farhadi/5249
✔ پاسخ برادر فرهیختهام دکتر #میثم_سفیدخوش
عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی به گزینش فوق از متن مصاحبه:
"دو #پرسش در کار است.
نخست اینکه چرا گمان می کنیم
«هستی سخن می گوید»؟
گاهی فکر می کنم این اسطوره ای ترین حکم فیلسوفان اسطوره گریز است و نشانه ی رسوایی آنها در نبرد با اسطوره. دوم و پیرو آن نسبت حقیقت و زبان است.
#حقیقت در #ادبیات_فلسفی باید با #ماهیت گره می خورد ولی نیروی اسطوره ساز داد از اسطوره ستیز گرفت و آن را با هستی پیوند زد.
به این ترتیب پرسشی پیشاروی ما گشود:
نسبت هستی و زبان چیست؟
اکنون باید بگردیم در انبان استعاره هایمان چیزی پیدا کنیم. و آخرین آنها: زبان خانه ی حقیقت است. پشت این دفاع از شکوه زبان آیا دوگانه ی حقیقت و زبان نهفته نیست؟"
#پرسش
#هستی_سخن_میگوید؟
#نسبت_هستی_و_زبان؟
#دوگانه_حقیقت_و_زبان
#حقیقت
#ماهیت
#اسطوره
#دیگری
#فیلسوفان_اسطوره_گریز
#یادداشت
#دکتر_میثم_سپیدخوش
@kaveh_farhadi
#فیلسوف
#زبان
#حقیقت
#تجربه_زیسته
#فلسفه_جورج_آگامین
#فلسفه_ی_انتقادی
#سویههای_ناپیدای_وضعیت_جهان
✅متن مصاحبه👇:
https://t.me/kaveh_farhadi/5235
✅گزینش متنی از مصاحبه👇:
https://t.me/kaveh_farhadi/5249
✔ پاسخ برادر فرهیختهام دکتر #میثم_سفیدخوش
عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی به گزینش فوق از متن مصاحبه:
"دو #پرسش در کار است.
نخست اینکه چرا گمان می کنیم
«هستی سخن می گوید»؟
گاهی فکر می کنم این اسطوره ای ترین حکم فیلسوفان اسطوره گریز است و نشانه ی رسوایی آنها در نبرد با اسطوره. دوم و پیرو آن نسبت حقیقت و زبان است.
#حقیقت در #ادبیات_فلسفی باید با #ماهیت گره می خورد ولی نیروی اسطوره ساز داد از اسطوره ستیز گرفت و آن را با هستی پیوند زد.
به این ترتیب پرسشی پیشاروی ما گشود:
نسبت هستی و زبان چیست؟
اکنون باید بگردیم در انبان استعاره هایمان چیزی پیدا کنیم. و آخرین آنها: زبان خانه ی حقیقت است. پشت این دفاع از شکوه زبان آیا دوگانه ی حقیقت و زبان نهفته نیست؟"
#پرسش
#هستی_سخن_میگوید؟
#نسبت_هستی_و_زبان؟
#دوگانه_حقیقت_و_زبان
#حقیقت
#ماهیت
#اسطوره
#دیگری
#فیلسوفان_اسطوره_گریز
#یادداشت
#دکتر_میثم_سپیدخوش
@kaveh_farhadi
Telegram
kaveh farhadi کاوه فرهادی
فلسفهٔ #جورجو_آگامبن،
رشتههای علمی، سنتهای فکری و موضوعات گوناگون را میکاود تا از طریق این بررسی، سؤالات سیاسی و فلسفیِ انتقادی را مطرح کند. موضوعات و مضامینی که او به آنها میپردازد، پردامنه و گسترده هستند: از مذهب، حقوق و زبان گرفته تا #سرمایهداری،…
رشتههای علمی، سنتهای فکری و موضوعات گوناگون را میکاود تا از طریق این بررسی، سؤالات سیاسی و فلسفیِ انتقادی را مطرح کند. موضوعات و مضامینی که او به آنها میپردازد، پردامنه و گسترده هستند: از مذهب، حقوق و زبان گرفته تا #سرمایهداری،…
kaveh farhadi کاوه فرهادی
🌐 ۲۸ اردیبهشت سالروز تولد حکیم عمر خیام و روز ملی ریاضیات گرامی باد. ℵ @qomat #زادروز_خیام #زوز_ملی_ریاضیات #٢٨_ارديبهشت #زادروز_عمر_خیام_نیشابوری @kaveh_farhadi
📌 #خیام و #ویتگنشتاین
رهایی ذهن افسونزده توسط #زبان
✍🏻 با همراهی #مهدی_کرباسیان
( ریاضیدان و پژوهشگر در حوزهی #فلسفه_ریاضیات و #فلسفه_تکنولوژی)
ویتگنشتاین متأخر میتواند نشان دهد که صورتبندی اشتباه گزاره و کاربرد نابجای واژه در یک مسئله ساده روزمره مثل (معمای منسوب به خیام) چگونه رهزن ذهن میشود..
(متن کامل در ذیل آمدهاست 👇)
#خیام
#معمای_خیام
#ویتگنشتیان
#فلسفه_ریاضیات
#فلسفه_زبان
#بزرگداشت_خیام
@kaveh_farhadi
رهایی ذهن افسونزده توسط #زبان
✍🏻 با همراهی #مهدی_کرباسیان
( ریاضیدان و پژوهشگر در حوزهی #فلسفه_ریاضیات و #فلسفه_تکنولوژی)
ویتگنشتاین متأخر میتواند نشان دهد که صورتبندی اشتباه گزاره و کاربرد نابجای واژه در یک مسئله ساده روزمره مثل (معمای منسوب به خیام) چگونه رهزن ذهن میشود..
(متن کامل در ذیل آمدهاست 👇)
#خیام
#معمای_خیام
#ویتگنشتیان
#فلسفه_ریاضیات
#فلسفه_زبان
#بزرگداشت_خیام
@kaveh_farhadi
kaveh farhadi کاوه فرهادی
📌 #خیام و #ویتگنشتاین رهایی ذهن افسونزده توسط #زبان ✍🏻 با همراهی #مهدی_کرباسیان ( ریاضیدان و پژوهشگر در حوزهی #فلسفه_ریاضیات و #فلسفه_تکنولوژی) ویتگنشتاین متأخر میتواند نشان دهد که صورتبندی اشتباه گزاره و کاربرد نابجای واژه در یک مسئله ساده روزمره…
📌 #خیام و #ویتگنشتاین،
رهایی ذهن افسونزده توسط #زبان
✍🏻 #مهدی_کرباسیان
( ریاضیدان و پژوهشگر در حوزهی #فلسفه_ریاضیات و #فلسفه_تکنولوژی)
✅(قسمت اول)
اگر چه خیام و ویتگنشتاین به لحاظ تاریخی حدود ۹ قرن با هم فاصله دارند، اما در گوشه هایی از اندیشه و زندگی به هم نزدیک میشوند.
ویتگنشتاین در«تراکتاتوس - رساله فلسفی-منطقی» میگوید:
«مرگ رویدادی در زندگی نیست. ما زندگی نمیکنیم تا مرگ را تجربه کنیم. اگر ابدیت را بی زمانی معنا کنیم نه مدت زمانی نامحدود، آن گاه زندگی ابدی متعلق به کسانی است که در حال زندگی میکنند. زندگی ما پایانی ندارد، همان طور که میدان دید ما مرزی ندارد. نه تنها تضمینی برای فناناپذیریِ زمانی روح انسان، یعنی زندگی ابدی آن پس از مرگ، وجود ندارد، بلکه این فرض، پیش از هر چیز، از به انجام رساندن هدفی که همیشه برای آن به کار رفته است کاملا ناتوان است. مگر با بقای ابدی من معمایی حل خواهد شد؟ آیا آن زندگی ابدی خودش همان قدر معماگونه نیست که زندگی کنونی؟ راه حل معمای زندگی در مکان و زمان، بیرون از مکان و زمان واقع است.»
#خیام (فارغ از آنکه با نگاه این دو فیلسوف بزرگ در این خصوص چقدر موافق باشیم یا خیر!) ۹ قرن قبل از آن میسراید:
«کس مشکل اسرار اجل را نگشاد
کس یک قدم از دایره بیرون ننهاد
من مینگرم ز مبتدی تا استاد
عجز است به دست هر که از مادر زاد»
«چون نیست حقیقت و یقین اندر دست
نتوان به امید شک همه عمر نشست
هان تا ننهیم جام می از کف دست
در بی خبری مرد چه هشیار و چه مست»
«ای بس که نباشیم و جهان خواهد بود
نی نام زما و نینشان خواهد بود
زین پیش نبودیم و نبد هیچ خلل
زین پس چو نباشیم همان خواهد بود»
#ویتگنشتاین در قرن بیستم میلادی در دانشگاه کمبریج #فلسفه_ریاضیات تدریس میکرد،
#خیام ۹۰۰ سال قبل، #اصل_پنجم_اقلیدس در هندسه را اثبات و تقویم جلالی را محاسبه میکرد. اما ویتگنشتاین تنها فیلسوفی است که تمامی فلسفه اش در اهمیت «زبان» پی ریزی شده است. از نظر او مرزهای اندیشه با مرزهای زبان محدود میشود. یعنی هر آنچه قابل توصیف زبانی نباشد، قابل اندیشیدن نیست.
از نظر او فیلسوف کسی است که بیماری فهم انسان در #پیچیدگیهای_زبان را درمان کند. در دوره اول خود ( ویتگنشتاین متقدم) و در رساله فلسفی - منطقی (تراکتاتوس) بر این باور است که ساختار واقعیت، ساختار زبان را شکل میدهد. در دوره دوم ( ویتگنشتاین متأخر) و در « پژوهش های فلسفی» اما آنتی تز خود را مطرح میکند و بر این نکته تأکید میکند که ساختار زبان است که امر واقع را ساختار می بخشد. در واقع از نظر او برای فهم صحیح امر واقع باید بر کاربرد دقیق زبان متمرکز شد و کار فلسفه جز این نیست که با فهم دقیق ساختار زبان، واژه ها و گزاره ها، از فریب و افسون زدگی ذهن نجات دهد و از این راه به نجات امر واقع آمده و اجازه ظهور و کشف شدن واقعیت را به انسان هدیه دهد. یک مثال ملموس از فریب و افسون زدگی ذهن و پوشاندن امر واقع توسط زبان، در معمای منسوب به خیام قابل ردیابی و نشان دادن است. ویتگنشتاین متأخر میتواند نشان دهد که صورتبندی اشتباه گزاره و کاربرد نابجای واژه در یک مسئله ساده روزمره مثل ( معمای منسوب به خیام) چگونه رهزن ذهن میشود. در معامله صورت گرفته، معنای کاربردی واژه «پرداخت» باید معادل پولی باشد که فروشنده دریافت کرده است و در برابر آن جنس خود را فروخته است یعنی ۲۵۰ دینار و نه ۲۷۰ دینار.۲۰ دینار در دست شاگرد فروشنده و ۳۰ دینار بقیه در دست سه خریدار است که در مجموع میشود ۳۰۰ دینار و ۱۰ دینار کسری هم وجود ندارد. اما صورت بندی اشتباه و انتخاب نقطه عزیمت، گزاره های اضافی و استفاده نابجا از واژه « پرداخت» در حالیکه ۲۰ دینار از ۲۷۰ دینار در واقع «دزدی» است و نه « پرداخت» به رهزنی ذهن منجر میشود. در حقیقت در این مثال میتوان دید که عدم وضوح و پیچیدگیهای زبان در تشریح موقعیت، چگونه میتواند در واقعیت صلب و انعطاف ناپذیری حتی نظیر ریاضیات، کژتابی ایجاد کند.
#خیام
#معمای_خیام
#ویتگنشتاین
#فلسفه_ریاضیات
#فلسفه_زبان
#بزرگداشت_خیام
(ادامه دارد👇)
@kaveh_farhadi
رهایی ذهن افسونزده توسط #زبان
✍🏻 #مهدی_کرباسیان
( ریاضیدان و پژوهشگر در حوزهی #فلسفه_ریاضیات و #فلسفه_تکنولوژی)
✅(قسمت اول)
اگر چه خیام و ویتگنشتاین به لحاظ تاریخی حدود ۹ قرن با هم فاصله دارند، اما در گوشه هایی از اندیشه و زندگی به هم نزدیک میشوند.
ویتگنشتاین در«تراکتاتوس - رساله فلسفی-منطقی» میگوید:
«مرگ رویدادی در زندگی نیست. ما زندگی نمیکنیم تا مرگ را تجربه کنیم. اگر ابدیت را بی زمانی معنا کنیم نه مدت زمانی نامحدود، آن گاه زندگی ابدی متعلق به کسانی است که در حال زندگی میکنند. زندگی ما پایانی ندارد، همان طور که میدان دید ما مرزی ندارد. نه تنها تضمینی برای فناناپذیریِ زمانی روح انسان، یعنی زندگی ابدی آن پس از مرگ، وجود ندارد، بلکه این فرض، پیش از هر چیز، از به انجام رساندن هدفی که همیشه برای آن به کار رفته است کاملا ناتوان است. مگر با بقای ابدی من معمایی حل خواهد شد؟ آیا آن زندگی ابدی خودش همان قدر معماگونه نیست که زندگی کنونی؟ راه حل معمای زندگی در مکان و زمان، بیرون از مکان و زمان واقع است.»
#خیام (فارغ از آنکه با نگاه این دو فیلسوف بزرگ در این خصوص چقدر موافق باشیم یا خیر!) ۹ قرن قبل از آن میسراید:
«کس مشکل اسرار اجل را نگشاد
کس یک قدم از دایره بیرون ننهاد
من مینگرم ز مبتدی تا استاد
عجز است به دست هر که از مادر زاد»
«چون نیست حقیقت و یقین اندر دست
نتوان به امید شک همه عمر نشست
هان تا ننهیم جام می از کف دست
در بی خبری مرد چه هشیار و چه مست»
«ای بس که نباشیم و جهان خواهد بود
نی نام زما و نینشان خواهد بود
زین پیش نبودیم و نبد هیچ خلل
زین پس چو نباشیم همان خواهد بود»
#ویتگنشتاین در قرن بیستم میلادی در دانشگاه کمبریج #فلسفه_ریاضیات تدریس میکرد،
#خیام ۹۰۰ سال قبل، #اصل_پنجم_اقلیدس در هندسه را اثبات و تقویم جلالی را محاسبه میکرد. اما ویتگنشتاین تنها فیلسوفی است که تمامی فلسفه اش در اهمیت «زبان» پی ریزی شده است. از نظر او مرزهای اندیشه با مرزهای زبان محدود میشود. یعنی هر آنچه قابل توصیف زبانی نباشد، قابل اندیشیدن نیست.
از نظر او فیلسوف کسی است که بیماری فهم انسان در #پیچیدگیهای_زبان را درمان کند. در دوره اول خود ( ویتگنشتاین متقدم) و در رساله فلسفی - منطقی (تراکتاتوس) بر این باور است که ساختار واقعیت، ساختار زبان را شکل میدهد. در دوره دوم ( ویتگنشتاین متأخر) و در « پژوهش های فلسفی» اما آنتی تز خود را مطرح میکند و بر این نکته تأکید میکند که ساختار زبان است که امر واقع را ساختار می بخشد. در واقع از نظر او برای فهم صحیح امر واقع باید بر کاربرد دقیق زبان متمرکز شد و کار فلسفه جز این نیست که با فهم دقیق ساختار زبان، واژه ها و گزاره ها، از فریب و افسون زدگی ذهن نجات دهد و از این راه به نجات امر واقع آمده و اجازه ظهور و کشف شدن واقعیت را به انسان هدیه دهد. یک مثال ملموس از فریب و افسون زدگی ذهن و پوشاندن امر واقع توسط زبان، در معمای منسوب به خیام قابل ردیابی و نشان دادن است. ویتگنشتاین متأخر میتواند نشان دهد که صورتبندی اشتباه گزاره و کاربرد نابجای واژه در یک مسئله ساده روزمره مثل ( معمای منسوب به خیام) چگونه رهزن ذهن میشود. در معامله صورت گرفته، معنای کاربردی واژه «پرداخت» باید معادل پولی باشد که فروشنده دریافت کرده است و در برابر آن جنس خود را فروخته است یعنی ۲۵۰ دینار و نه ۲۷۰ دینار.۲۰ دینار در دست شاگرد فروشنده و ۳۰ دینار بقیه در دست سه خریدار است که در مجموع میشود ۳۰۰ دینار و ۱۰ دینار کسری هم وجود ندارد. اما صورت بندی اشتباه و انتخاب نقطه عزیمت، گزاره های اضافی و استفاده نابجا از واژه « پرداخت» در حالیکه ۲۰ دینار از ۲۷۰ دینار در واقع «دزدی» است و نه « پرداخت» به رهزنی ذهن منجر میشود. در حقیقت در این مثال میتوان دید که عدم وضوح و پیچیدگیهای زبان در تشریح موقعیت، چگونه میتواند در واقعیت صلب و انعطاف ناپذیری حتی نظیر ریاضیات، کژتابی ایجاد کند.
#خیام
#معمای_خیام
#ویتگنشتاین
#فلسفه_ریاضیات
#فلسفه_زبان
#بزرگداشت_خیام
(ادامه دارد👇)
@kaveh_farhadi
kaveh farhadi کاوه فرهادی
📌 #خیام و #ویتگنشتاین رهایی ذهن افسونزده توسط #زبان ✍🏻 با همراهی #مهدی_کرباسیان ( ریاضیدان و پژوهشگر در حوزهی #فلسفه_ریاضیات و #فلسفه_تکنولوژی) ویتگنشتاین متأخر میتواند نشان دهد که صورتبندی اشتباه گزاره و کاربرد نابجای واژه در یک مسئله ساده روزمره…
📌 #خیام و #ویتگنشتاین،
رهایی ذهن افسون زده توسط #زبان
✍🏻 #مهدی_کرباسیان
( ریاضیدان و پژوهشگر در حوزهی #فلسفه_ریاضیات و #فلسفه_تکنولوژی)
✅✅ (قسمت دوم )
ویتگنشتاین در رساله #پژوهشهای_فلسفی میگوید: «مسائلي كه از تفسير نادرست شكلهاي زباني ما ناشي ميشوند، داراي خصلت عميق و ناآراميهايي ژرف هستند و ريشههایشان در ما به اندازه شكلهاي زبانمان ژرف است و اهميت آنها به اندازه اهميت زبان ماست.»
اما #مفهوم_بازیهای_زبانی در ( ویتگنشتاین متأخر) مفهومی دیگر و به این معنا است که كاربردهاى مختلف يك لفظ، با توجه به کانتکست های مختلفی كه انسان درگير آنهاست، تعيين مى شود.
به عبارتى ديگر، واژه ها در هر ساحت از ساحتهای زندگى داراى كاربردى است كه متفاوت از كاربرد آن در يك ساحت ديگر است.
بر اين اساس هر ساحت زندگى داراى زبان خاص خود است. بازى هاى زبانى به تعداد حوزه هاى موجود زندگى است و تعداد معانى يك لفظ به تعداد بازى هاى زبانى است كه در آنها كاربرد دارد.
بر اين اساس براى شناخت معناى يك گزاره یا واژه لازم است كه بازى زبانى مرتبط را شناخت و درک کرد و از نظر ویتگنشتاین کار فیلسوف تنها توضیح و تفسیر بازیهای زبانی به منظور رهایی ذهن افسون زده از فریب زبان است.
#خیام
#معمای_خیام
#ویتگنشتاین
#فلسفه_ریاضیات
#فلسفه_زبان
#بزرگداشت_خیام
@kaveh_farhadi
رهایی ذهن افسون زده توسط #زبان
✍🏻 #مهدی_کرباسیان
( ریاضیدان و پژوهشگر در حوزهی #فلسفه_ریاضیات و #فلسفه_تکنولوژی)
✅✅ (قسمت دوم )
ویتگنشتاین در رساله #پژوهشهای_فلسفی میگوید: «مسائلي كه از تفسير نادرست شكلهاي زباني ما ناشي ميشوند، داراي خصلت عميق و ناآراميهايي ژرف هستند و ريشههایشان در ما به اندازه شكلهاي زبانمان ژرف است و اهميت آنها به اندازه اهميت زبان ماست.»
اما #مفهوم_بازیهای_زبانی در ( ویتگنشتاین متأخر) مفهومی دیگر و به این معنا است که كاربردهاى مختلف يك لفظ، با توجه به کانتکست های مختلفی كه انسان درگير آنهاست، تعيين مى شود.
به عبارتى ديگر، واژه ها در هر ساحت از ساحتهای زندگى داراى كاربردى است كه متفاوت از كاربرد آن در يك ساحت ديگر است.
بر اين اساس هر ساحت زندگى داراى زبان خاص خود است. بازى هاى زبانى به تعداد حوزه هاى موجود زندگى است و تعداد معانى يك لفظ به تعداد بازى هاى زبانى است كه در آنها كاربرد دارد.
بر اين اساس براى شناخت معناى يك گزاره یا واژه لازم است كه بازى زبانى مرتبط را شناخت و درک کرد و از نظر ویتگنشتاین کار فیلسوف تنها توضیح و تفسیر بازیهای زبانی به منظور رهایی ذهن افسون زده از فریب زبان است.
#خیام
#معمای_خیام
#ویتگنشتاین
#فلسفه_ریاضیات
#فلسفه_زبان
#بزرگداشت_خیام
@kaveh_farhadi
kaveh farhadi کاوه فرهادی
#فواید_گفتگو_برای_جامعه ✍️ استاد مصطفی ملکیان 1️⃣در جامعه ی #اهل_گفتگو، موقعیت هر فرد را قوت سخن او تعیین می کند، نه اینکه موقعیت او، قوت سخنش را مشخص کند! در جامعه ای که اهل گفتگو نیست، عده ای بر صدر می نشینند و آن گاه هر آنچه که آن ها بگویند باید بر…
ما #گفتوگو میکنیم یا #جدل؟
«گفتوگو»، #زبان_تمدنها است.
هیچ تمدنی بدون گفتوگو شکل نگرفته و بدون آن نیز دوام نیافته است. انسانهای متمدن، حتی برای حل مسائل درونی و درمان بیماریهای روحی خویش به گفتوگو با روانشناسان و مشاوران متخصص پناه میآورند. پایه و بنیان رواندرمانی، مگر چیزی غیر از نشستهای صمیمی و گفتوگوهای طولانی است؟
وقتی میتوان درونیترین مسائل انسانی را از راه گفتوگو حل و فصل کرد، چرا در مسائل عینی و علمی و اجتماعی نتوانیم؟
با وجود این، «گفتوگو» گاه تبدیل به جدل میشود. جدل و به تعبیر متون دینی، «مِراء»، آفت گفتوگو است. در متون دینی، از پیامبر اسلام نقل شده است که پرهیزگارترین شما، کسی است که مِراء نمیکند، اگرچه حق با او است(شهید اول، الأربعون حدیثا، ص56).
از امام علی(ع) نیز نقل کردهاند که هیج بندهای به حقیقت ایمان نمیرسد، مگر اینکه مراء را رها کند، حتی آنجا که حق با او است(کنز العمال، ح9024).
از همه شگفتتر روایتی است که بر پایۀ آن پیامبر(ص) فرمودهاند: خدا در شب معراج، پس از شرک، مرا از چیزی به اندازۀ جدل، نهی نکرد.
میدانیم که توبۀ مشهور ابوحامد غزالی نیز از مناظره و مراء بود. او بر سر قبر ابراهیم خلیل(ع)، با خدای خویش عهد کرد که دیگر با کسی مناظره نکند.
حافظ هم که میگوید «گفتوگو آیین درویشی نبود»، مرادش از گفتوگو، جدل است، نه گپوگفت.
در منطق، جدل را از صناعات خمس(در کنار برهان و خطابه و...) دانستهاند و در ادبیات قرآن کریم، «جدال احسن» همپایۀ حکمت و موعظه است؛ اما متأسفانه آنچه اکنون در میان ما رایج و راسخ است، «مراء» یا جدل مذموم است، نه جدل منطقی و نه جدال احسن و نه گفتوگو. جدل، بدل گفتوگو است. نیاز ما به گفتوگو، گاهی گذر ما را به جدل میاندازد و میخواهیم جای خالی آن را با این پر کنیم. از یک سو ما به چیزی به اندازۀ گفتوگو نیاز نداریم و از سوی دیگر، هیچ چیز به اندازۀ جدل، ما را از نعمت گفتوگو محروم نمیکند. اکنون در صدها و هزاران گروه مجازی و محفل علمی و سیاسی، جدل فرمانروایی میکند و انسانهای بسیاری به این خیال خام که در حال گفتوگو با یکدیگرند، در ورطۀ مجادلات بیثمر و بیپایان افتادهاند. مرز میان گفتوگو و جدل، بسیار باریک و مبهم است. تفاوتهای جدل با گفتوگو، باید موضوع چندین رسالۀ دانشگاهی باشد. آنچه من در اینجا یادآوری میکنم، چند نکتۀ ساده و سربسته است:
1. هدف گفتوگو، این است که من بدانم در ضمیر شما چه میگذرد و شما بدانید که درد من چیست؛ اما جدل، تشنۀ پیروزی است و شهوت استیلا بر غیر دارد.
2. پایان جدل، دشمنی است و پایان گفتوگو، دوستی. ذهن و زبان جدلیون، در تسخیر سوء ظن به دیگران یا خودخواهی است؛ اما گفتوگو، راهی است برای کاستن از افتراقها و سوءتفاهمها. گفتوگو ما را به یکدیگر نزدیکتر میکند و جدل، دورتر و دشمنتر. گفتوگو، اگر گرهی نگشاید، گره را کورتر نمیکند.
3. در گفتوگو، میان اندیشه و صاحب اندیشه فرق میگذاریم. یعنی مخالفت ما با اندیشهای، به دشمنی ما با صاحب آن اندیشه نمیانجامد.
4. در گفتوگو میکوشیم که حرف دیگری را بفهمیم و در جدل میکوشیم که حرف خود را در گوش او فرو کنیم.
5. اهل جدل، درد حقیقت ندارند. از همین رو هیچگاه به هیچ خطایی یا جفایی اعتراف نمیکنند. اما در گفتوگوی سالم، طرفین گهگاه میپذیرند که در فلان مسئله خطا کردهاند یا دچار غفلت یا مبالغه شدهاند یا تند رفتهاند.
6. جدل، استثمار گفتوگو است؛ یعنی گفتوگو در جدل، بهانهای بیش نیست. بدین رو اهل جدل، گاهی این بهانه را وامینهند و از ابزاری دیگر استفاده میکنند که هیچ سنخیتی با گفتوگو ندارد؛ مانند زورگویی و تهدید و نصیحت و افشاگری و تجاوز به حریم خصوصی افراد.
7. جدلگرایان، معمولا زبانی درشتگو و پر از نیش و کنایه دارند؛ اگرچه هر درشتگویی جدلگرا نیست و هر جدلگرایی درشتگو نیست.
8. جدل گذشتهگرا است؛ اما گفتوگو آیندهساز است. در جدل، شما از راهی دفاع میکنید که آن را طی کردهاید؛ اما در گفتوگو راهی را میجویید که آینده را بسازد. از همین رو گفتوگو پیشرونده است؛ اما جدل، هر بار به نقطۀ آغاز برمیگردد.
9. در گفتوگو میکوشیم که چیزی بیاموزیم؛ در جدل، کوشش ما بیشتر برای آن است که دیگران را شیرفهم کنیم.
10. سماجت و افراط در پیگیری مباحث، از نشانههای اهل جدل است. اهل گفتوگو به همان آسانی که وارد گفتوگو میشوند، آن را رها میکنند و میدانند که کجا و کی باید کنار بکشند؛ اما جدلیون تا بالا بردن پرجم پیروزی و اعتراف خصم به شکست، دستوپا میزنند.
✍️ رضا بابایی.
@kaveh_farhadi
«گفتوگو»، #زبان_تمدنها است.
هیچ تمدنی بدون گفتوگو شکل نگرفته و بدون آن نیز دوام نیافته است. انسانهای متمدن، حتی برای حل مسائل درونی و درمان بیماریهای روحی خویش به گفتوگو با روانشناسان و مشاوران متخصص پناه میآورند. پایه و بنیان رواندرمانی، مگر چیزی غیر از نشستهای صمیمی و گفتوگوهای طولانی است؟
وقتی میتوان درونیترین مسائل انسانی را از راه گفتوگو حل و فصل کرد، چرا در مسائل عینی و علمی و اجتماعی نتوانیم؟
با وجود این، «گفتوگو» گاه تبدیل به جدل میشود. جدل و به تعبیر متون دینی، «مِراء»، آفت گفتوگو است. در متون دینی، از پیامبر اسلام نقل شده است که پرهیزگارترین شما، کسی است که مِراء نمیکند، اگرچه حق با او است(شهید اول، الأربعون حدیثا، ص56).
از امام علی(ع) نیز نقل کردهاند که هیج بندهای به حقیقت ایمان نمیرسد، مگر اینکه مراء را رها کند، حتی آنجا که حق با او است(کنز العمال، ح9024).
از همه شگفتتر روایتی است که بر پایۀ آن پیامبر(ص) فرمودهاند: خدا در شب معراج، پس از شرک، مرا از چیزی به اندازۀ جدل، نهی نکرد.
میدانیم که توبۀ مشهور ابوحامد غزالی نیز از مناظره و مراء بود. او بر سر قبر ابراهیم خلیل(ع)، با خدای خویش عهد کرد که دیگر با کسی مناظره نکند.
حافظ هم که میگوید «گفتوگو آیین درویشی نبود»، مرادش از گفتوگو، جدل است، نه گپوگفت.
در منطق، جدل را از صناعات خمس(در کنار برهان و خطابه و...) دانستهاند و در ادبیات قرآن کریم، «جدال احسن» همپایۀ حکمت و موعظه است؛ اما متأسفانه آنچه اکنون در میان ما رایج و راسخ است، «مراء» یا جدل مذموم است، نه جدل منطقی و نه جدال احسن و نه گفتوگو. جدل، بدل گفتوگو است. نیاز ما به گفتوگو، گاهی گذر ما را به جدل میاندازد و میخواهیم جای خالی آن را با این پر کنیم. از یک سو ما به چیزی به اندازۀ گفتوگو نیاز نداریم و از سوی دیگر، هیچ چیز به اندازۀ جدل، ما را از نعمت گفتوگو محروم نمیکند. اکنون در صدها و هزاران گروه مجازی و محفل علمی و سیاسی، جدل فرمانروایی میکند و انسانهای بسیاری به این خیال خام که در حال گفتوگو با یکدیگرند، در ورطۀ مجادلات بیثمر و بیپایان افتادهاند. مرز میان گفتوگو و جدل، بسیار باریک و مبهم است. تفاوتهای جدل با گفتوگو، باید موضوع چندین رسالۀ دانشگاهی باشد. آنچه من در اینجا یادآوری میکنم، چند نکتۀ ساده و سربسته است:
1. هدف گفتوگو، این است که من بدانم در ضمیر شما چه میگذرد و شما بدانید که درد من چیست؛ اما جدل، تشنۀ پیروزی است و شهوت استیلا بر غیر دارد.
2. پایان جدل، دشمنی است و پایان گفتوگو، دوستی. ذهن و زبان جدلیون، در تسخیر سوء ظن به دیگران یا خودخواهی است؛ اما گفتوگو، راهی است برای کاستن از افتراقها و سوءتفاهمها. گفتوگو ما را به یکدیگر نزدیکتر میکند و جدل، دورتر و دشمنتر. گفتوگو، اگر گرهی نگشاید، گره را کورتر نمیکند.
3. در گفتوگو، میان اندیشه و صاحب اندیشه فرق میگذاریم. یعنی مخالفت ما با اندیشهای، به دشمنی ما با صاحب آن اندیشه نمیانجامد.
4. در گفتوگو میکوشیم که حرف دیگری را بفهمیم و در جدل میکوشیم که حرف خود را در گوش او فرو کنیم.
5. اهل جدل، درد حقیقت ندارند. از همین رو هیچگاه به هیچ خطایی یا جفایی اعتراف نمیکنند. اما در گفتوگوی سالم، طرفین گهگاه میپذیرند که در فلان مسئله خطا کردهاند یا دچار غفلت یا مبالغه شدهاند یا تند رفتهاند.
6. جدل، استثمار گفتوگو است؛ یعنی گفتوگو در جدل، بهانهای بیش نیست. بدین رو اهل جدل، گاهی این بهانه را وامینهند و از ابزاری دیگر استفاده میکنند که هیچ سنخیتی با گفتوگو ندارد؛ مانند زورگویی و تهدید و نصیحت و افشاگری و تجاوز به حریم خصوصی افراد.
7. جدلگرایان، معمولا زبانی درشتگو و پر از نیش و کنایه دارند؛ اگرچه هر درشتگویی جدلگرا نیست و هر جدلگرایی درشتگو نیست.
8. جدل گذشتهگرا است؛ اما گفتوگو آیندهساز است. در جدل، شما از راهی دفاع میکنید که آن را طی کردهاید؛ اما در گفتوگو راهی را میجویید که آینده را بسازد. از همین رو گفتوگو پیشرونده است؛ اما جدل، هر بار به نقطۀ آغاز برمیگردد.
9. در گفتوگو میکوشیم که چیزی بیاموزیم؛ در جدل، کوشش ما بیشتر برای آن است که دیگران را شیرفهم کنیم.
10. سماجت و افراط در پیگیری مباحث، از نشانههای اهل جدل است. اهل گفتوگو به همان آسانی که وارد گفتوگو میشوند، آن را رها میکنند و میدانند که کجا و کی باید کنار بکشند؛ اما جدلیون تا بالا بردن پرجم پیروزی و اعتراف خصم به شکست، دستوپا میزنند.
✍️ رضا بابایی.
@kaveh_farhadi
kaveh farhadi کاوه فرهادی
🍂به یاد #دکتر_مهرداد_بهار پژوهشهای #اسطورهشناسی در ایران با نام مهرداد بهار گره خورده است؛ کسی که تمام عمر خود را به مطالعه در زمینه فرهنگ، اساطیر و آیینهای ایرانی اختصاص داد و بنیانگذار طرحهای علمی ارزشمندی در این زمینه بود. ۲۲ آبانماه سالگرد…
🍂ادامه: به یاد دکتر مهرداد بهار
🔰پژوهشهای اسطورهشناسی در ایران با نام مهرداد بهار گره خورده است؛ کسی که تمام عمر خود را به مطالعه در زمینه فرهنگ، اساطیر و آیینهای ایرانی اختصاص داد و بنیانگذار طرحهای علمی ارزشمندی در این زمینه بود. ۲۲ آبانماه سالگرد درگذشت ملک مهرداد بهار زبانشناس و اسطورهشناس ایرانی است. او پنجمین فرزند محمدتقی بهار «ملکالشعرا» بود که ۱۰ مهر ۱۳۰۸ خورشیدی دیده به جهان گشود. او در ۲۱ سالگی پدر خود را از دست داد. مهرداد بهار در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران تحصیل کرد و در ۱۳۳۶ خورشیدی موفق به دریافت درجه لیسانس ادبیات فارسی از دانشگاه تهران شد. در فروردینماه سال ۱۳۳۸ به انگلستان رفت و در «مدرسه مطالعات زبانهای شرقی و آفریقایی» دانشگاه لندن نزد استادانی چون مری بویس، مکنزی و هنینگ به ادامه تحصیل در رشته مطالعات کهن و میانه ایرانی پرداخت. بهار در ۱۳۴۴ خورشیدی پس از چهار سال مدرک فوق لیسانس خود را گرفت و در ۱۳۴۶ با دفاع از پایاننامه خود با عنوان «آفرینش در اساطیر ایران» موفق به دریافت دکترا در رشته زبان شناسی و زبان های ایرانی باستان از دانشگاه تهران شد. مهرداد بهار در سال ۱۳۵۱- ۱۳۵۲ در «فرهنگستان زبان ایران» موفق به تاسیس پژوهشکده زبانهای ایرانی میانه و باستان گروه زبان پارسی میانه شد که در آنجا طی هفت سال متون پهلوی بسیاری به یاری او انتشار یافت. در کنار فرهنگستان زبان ایران، در فرهنگستان ادب و هنر ایران گروه اساطیر را با هدف تدوین دانشنامه اساطیر ایران تشکیل داد. وی #نخستین کسی بود که در ایران به پژوهش درباره #اساطیر_ایران پرداخت و در این زمینه شاگردان بسیاری پروراند.
🔰زمینه اصلی پژوهشهای بهار اساطیر و ادیان ایرانی است که در این خصوص بیشتر به بنمایههای هندواروپایی و تنوع ادیان و آیینهای ایران باستان و تأثیر اساطیر و ادیان بینالنهرین بر پارهای از آنها تأکید و توجه دارد. مهمترین آثار بهار عبارت است از:
واژهنامه بُنْدِهِش،
واژهنامه گزیدههای زادِسْپَرَم،
اساطیر ایران،
جستاری چند در فرهنگ ایران و ادیان آسیایی و نیز چند کتاب برای کودکان که برای فهرست آثار کامل وی به «کتابشناسی دکتر مهرداد بهار» میتوان رجوع کرد.
وی سرانجام بر اثر بیماری سرطان خون در ۲۲ آبانماه ۱۳۷۳ در سن ۶۵ سالگی درگذشت و در قطعه هنرمندان بهشت زهرا به خاک سپرده شد.
تلخیص شده از منبع؛
@Department_Of_History_UT
#مهرداد_بهار
#ملکاشعرای_بهار
#اسطوره_شناسی
#اساطیر_ایران
#زبانشناس
#زبان_پارسی
#فرهنگ_آیینهای_ایرانی
@kaveh_farhadi
🔰پژوهشهای اسطورهشناسی در ایران با نام مهرداد بهار گره خورده است؛ کسی که تمام عمر خود را به مطالعه در زمینه فرهنگ، اساطیر و آیینهای ایرانی اختصاص داد و بنیانگذار طرحهای علمی ارزشمندی در این زمینه بود. ۲۲ آبانماه سالگرد درگذشت ملک مهرداد بهار زبانشناس و اسطورهشناس ایرانی است. او پنجمین فرزند محمدتقی بهار «ملکالشعرا» بود که ۱۰ مهر ۱۳۰۸ خورشیدی دیده به جهان گشود. او در ۲۱ سالگی پدر خود را از دست داد. مهرداد بهار در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران تحصیل کرد و در ۱۳۳۶ خورشیدی موفق به دریافت درجه لیسانس ادبیات فارسی از دانشگاه تهران شد. در فروردینماه سال ۱۳۳۸ به انگلستان رفت و در «مدرسه مطالعات زبانهای شرقی و آفریقایی» دانشگاه لندن نزد استادانی چون مری بویس، مکنزی و هنینگ به ادامه تحصیل در رشته مطالعات کهن و میانه ایرانی پرداخت. بهار در ۱۳۴۴ خورشیدی پس از چهار سال مدرک فوق لیسانس خود را گرفت و در ۱۳۴۶ با دفاع از پایاننامه خود با عنوان «آفرینش در اساطیر ایران» موفق به دریافت دکترا در رشته زبان شناسی و زبان های ایرانی باستان از دانشگاه تهران شد. مهرداد بهار در سال ۱۳۵۱- ۱۳۵۲ در «فرهنگستان زبان ایران» موفق به تاسیس پژوهشکده زبانهای ایرانی میانه و باستان گروه زبان پارسی میانه شد که در آنجا طی هفت سال متون پهلوی بسیاری به یاری او انتشار یافت. در کنار فرهنگستان زبان ایران، در فرهنگستان ادب و هنر ایران گروه اساطیر را با هدف تدوین دانشنامه اساطیر ایران تشکیل داد. وی #نخستین کسی بود که در ایران به پژوهش درباره #اساطیر_ایران پرداخت و در این زمینه شاگردان بسیاری پروراند.
🔰زمینه اصلی پژوهشهای بهار اساطیر و ادیان ایرانی است که در این خصوص بیشتر به بنمایههای هندواروپایی و تنوع ادیان و آیینهای ایران باستان و تأثیر اساطیر و ادیان بینالنهرین بر پارهای از آنها تأکید و توجه دارد. مهمترین آثار بهار عبارت است از:
واژهنامه بُنْدِهِش،
واژهنامه گزیدههای زادِسْپَرَم،
اساطیر ایران،
جستاری چند در فرهنگ ایران و ادیان آسیایی و نیز چند کتاب برای کودکان که برای فهرست آثار کامل وی به «کتابشناسی دکتر مهرداد بهار» میتوان رجوع کرد.
وی سرانجام بر اثر بیماری سرطان خون در ۲۲ آبانماه ۱۳۷۳ در سن ۶۵ سالگی درگذشت و در قطعه هنرمندان بهشت زهرا به خاک سپرده شد.
تلخیص شده از منبع؛
@Department_Of_History_UT
#مهرداد_بهار
#ملکاشعرای_بهار
#اسطوره_شناسی
#اساطیر_ایران
#زبانشناس
#زبان_پارسی
#فرهنگ_آیینهای_ایرانی
@kaveh_farhadi
Forwarded from kaveh farhadi کاوه فرهادی
📌 #خیام و #ویتگنشتاین
رهایی ذهن افسونزده توسط #زبان
✍🏻 #مهدی_کرباسیان
( ریاضیدان و پژوهشگر در حوزهی #فلسفه_ریاضیات و #فلسفه_تکنولوژی)
ویتگنشتاین متأخر میتواند نشان دهد که صورتبندی اشتباه گزاره و کاربرد نابجای واژه در یک مسئله ساده روزمره مثل (معمای منسوب به خیام) چگونه رهزن ذهن میشود..
(متن کامل در ذیل آمدهاست 👇)
#خیام
#معمای_خیام
#ویتگنشتیان
#فلسفه_ریاضیات
#فلسفه_زبان
#بزرگداشت_خیام
@kaveh_farhadi
رهایی ذهن افسونزده توسط #زبان
✍🏻 #مهدی_کرباسیان
( ریاضیدان و پژوهشگر در حوزهی #فلسفه_ریاضیات و #فلسفه_تکنولوژی)
ویتگنشتاین متأخر میتواند نشان دهد که صورتبندی اشتباه گزاره و کاربرد نابجای واژه در یک مسئله ساده روزمره مثل (معمای منسوب به خیام) چگونه رهزن ذهن میشود..
(متن کامل در ذیل آمدهاست 👇)
#خیام
#معمای_خیام
#ویتگنشتیان
#فلسفه_ریاضیات
#فلسفه_زبان
#بزرگداشت_خیام
@kaveh_farhadi
Forwarded from kaveh farhadi کاوه فرهادی
📌 #خیام و #ویتگنشتاین،
رهایی ذهن افسونزده توسط #زبان
✍🏻 #مهدی_کرباسیان
( ریاضیدان و پژوهشگر در حوزهی #فلسفه_ریاضیات و #فلسفه_تکنولوژی)
✅(قسمت اول)
اگر چه خیام و ویتگنشتاین به لحاظ تاریخی حدود ۹ قرن با هم فاصله دارند، اما در گوشه هایی از اندیشه و زندگی به هم نزدیک میشوند.
ویتگنشتاین در«تراکتاتوس - رساله فلسفی-منطقی» میگوید:
«مرگ رویدادی در زندگی نیست. ما زندگی نمیکنیم تا مرگ را تجربه کنیم. اگر ابدیت را بی زمانی معنا کنیم نه مدت زمانی نامحدود، آن گاه زندگی ابدی متعلق به کسانی است که در حال زندگی میکنند. زندگی ما پایانی ندارد، همان طور که میدان دید ما مرزی ندارد. نه تنها تضمینی برای فناناپذیریِ زمانی روح انسان، یعنی زندگی ابدی آن پس از مرگ، وجود ندارد، بلکه این فرض، پیش از هر چیز، از به انجام رساندن هدفی که همیشه برای آن به کار رفته است کاملا ناتوان است. مگر با بقای ابدی من معمایی حل خواهد شد؟ آیا آن زندگی ابدی خودش همان قدر معماگونه نیست که زندگی کنونی؟ راه حل معمای زندگی در مکان و زمان، بیرون از مکان و زمان واقع است.»
#خیام (فارغ از آنکه با نگاه این دو فیلسوف بزرگ در این خصوص چقدر موافق باشیم یا خیر!) ۹ قرن قبل از آن میسراید:
«کس مشکل اسرار اجل را نگشاد
کس یک قدم از دایره بیرون ننهاد
من مینگرم ز مبتدی تا استاد
عجز است به دست هر که از مادر زاد»
«چون نیست حقیقت و یقین اندر دست
نتوان به امید شک همه عمر نشست
هان تا ننهیم جام می از کف دست
در بی خبری مرد چه هشیار و چه مست»
«ای بس که نباشیم و جهان خواهد بود
نی نام زما و نینشان خواهد بود
زین پیش نبودیم و نبد هیچ خلل
زین پس چو نباشیم همان خواهد بود»
#ویتگنشتاین در قرن بیستم میلادی در دانشگاه کمبریج #فلسفه_ریاضیات تدریس میکرد،
#خیام ۹۰۰ سال قبل، #اصل_پنجم_اقلیدس در هندسه را اثبات و تقویم جلالی را محاسبه میکرد. اما ویتگنشتاین تنها فیلسوفی است که تمامی فلسفه اش در اهمیت «زبان» پی ریزی شده است. از نظر او مرزهای اندیشه با مرزهای زبان محدود میشود. یعنی هر آنچه قابل توصیف زبانی نباشد، قابل اندیشیدن نیست.
از نظر او فیلسوف کسی است که بیماری فهم انسان در #پیچیدگیهای_زبان را درمان کند. در دوره اول خود ( ویتگنشتاین متقدم) و در رساله فلسفی - منطقی (تراکتاتوس) بر این باور است که ساختار واقعیت، ساختار زبان را شکل میدهد. در دوره دوم ( ویتگنشتاین متأخر) و در « پژوهش های فلسفی» اما آنتی تز خود را مطرح میکند و بر این نکته تأکید میکند که ساختار زبان است که امر واقع را ساختار می بخشد. در واقع از نظر او برای فهم صحیح امر واقع باید بر کاربرد دقیق زبان متمرکز شد و کار فلسفه جز این نیست که با فهم دقیق ساختار زبان، واژه ها و گزاره ها، از فریب و افسون زدگی ذهن نجات دهد و از این راه به نجات امر واقع آمده و اجازه ظهور و کشف شدن واقعیت را به انسان هدیه دهد. یک مثال ملموس از فریب و افسون زدگی ذهن و پوشاندن امر واقع توسط زبان، در معمای منسوب به خیام قابل ردیابی و نشان دادن است. ویتگنشتاین متأخر میتواند نشان دهد که صورتبندی اشتباه گزاره و کاربرد نابجای واژه در یک مسئله ساده روزمره مثل ( معمای منسوب به خیام) چگونه رهزن ذهن میشود. در معامله صورت گرفته، معنای کاربردی واژه «پرداخت» باید معادل پولی باشد که فروشنده دریافت کرده است و در برابر آن جنس خود را فروخته است یعنی ۲۵۰ دینار و نه ۲۷۰ دینار.۲۰ دینار در دست شاگرد فروشنده و ۳۰ دینار بقیه در دست سه خریدار است که در مجموع میشود ۳۰۰ دینار و ۱۰ دینار کسری هم وجود ندارد. اما صورت بندی اشتباه و انتخاب نقطه عزیمت، گزاره های اضافی و استفاده نابجا از واژه « پرداخت» در حالیکه ۲۰ دینار از ۲۷۰ دینار در واقع «دزدی» است و نه « پرداخت» به رهزنی ذهن منجر میشود. در حقیقت در این مثال میتوان دید که عدم وضوح و پیچیدگیهای زبان در تشریح موقعیت، چگونه میتواند در واقعیت صلب و انعطاف ناپذیری حتی نظیر ریاضیات، کژتابی ایجاد کند.
#خیام
#معمای_خیام
#ویتگنشتاین
#فلسفه_ریاضیات
#فلسفه_زبان
#بزرگداشت_خیام
(ادامه دارد👇)
@kaveh_farhadi
رهایی ذهن افسونزده توسط #زبان
✍🏻 #مهدی_کرباسیان
( ریاضیدان و پژوهشگر در حوزهی #فلسفه_ریاضیات و #فلسفه_تکنولوژی)
✅(قسمت اول)
اگر چه خیام و ویتگنشتاین به لحاظ تاریخی حدود ۹ قرن با هم فاصله دارند، اما در گوشه هایی از اندیشه و زندگی به هم نزدیک میشوند.
ویتگنشتاین در«تراکتاتوس - رساله فلسفی-منطقی» میگوید:
«مرگ رویدادی در زندگی نیست. ما زندگی نمیکنیم تا مرگ را تجربه کنیم. اگر ابدیت را بی زمانی معنا کنیم نه مدت زمانی نامحدود، آن گاه زندگی ابدی متعلق به کسانی است که در حال زندگی میکنند. زندگی ما پایانی ندارد، همان طور که میدان دید ما مرزی ندارد. نه تنها تضمینی برای فناناپذیریِ زمانی روح انسان، یعنی زندگی ابدی آن پس از مرگ، وجود ندارد، بلکه این فرض، پیش از هر چیز، از به انجام رساندن هدفی که همیشه برای آن به کار رفته است کاملا ناتوان است. مگر با بقای ابدی من معمایی حل خواهد شد؟ آیا آن زندگی ابدی خودش همان قدر معماگونه نیست که زندگی کنونی؟ راه حل معمای زندگی در مکان و زمان، بیرون از مکان و زمان واقع است.»
#خیام (فارغ از آنکه با نگاه این دو فیلسوف بزرگ در این خصوص چقدر موافق باشیم یا خیر!) ۹ قرن قبل از آن میسراید:
«کس مشکل اسرار اجل را نگشاد
کس یک قدم از دایره بیرون ننهاد
من مینگرم ز مبتدی تا استاد
عجز است به دست هر که از مادر زاد»
«چون نیست حقیقت و یقین اندر دست
نتوان به امید شک همه عمر نشست
هان تا ننهیم جام می از کف دست
در بی خبری مرد چه هشیار و چه مست»
«ای بس که نباشیم و جهان خواهد بود
نی نام زما و نینشان خواهد بود
زین پیش نبودیم و نبد هیچ خلل
زین پس چو نباشیم همان خواهد بود»
#ویتگنشتاین در قرن بیستم میلادی در دانشگاه کمبریج #فلسفه_ریاضیات تدریس میکرد،
#خیام ۹۰۰ سال قبل، #اصل_پنجم_اقلیدس در هندسه را اثبات و تقویم جلالی را محاسبه میکرد. اما ویتگنشتاین تنها فیلسوفی است که تمامی فلسفه اش در اهمیت «زبان» پی ریزی شده است. از نظر او مرزهای اندیشه با مرزهای زبان محدود میشود. یعنی هر آنچه قابل توصیف زبانی نباشد، قابل اندیشیدن نیست.
از نظر او فیلسوف کسی است که بیماری فهم انسان در #پیچیدگیهای_زبان را درمان کند. در دوره اول خود ( ویتگنشتاین متقدم) و در رساله فلسفی - منطقی (تراکتاتوس) بر این باور است که ساختار واقعیت، ساختار زبان را شکل میدهد. در دوره دوم ( ویتگنشتاین متأخر) و در « پژوهش های فلسفی» اما آنتی تز خود را مطرح میکند و بر این نکته تأکید میکند که ساختار زبان است که امر واقع را ساختار می بخشد. در واقع از نظر او برای فهم صحیح امر واقع باید بر کاربرد دقیق زبان متمرکز شد و کار فلسفه جز این نیست که با فهم دقیق ساختار زبان، واژه ها و گزاره ها، از فریب و افسون زدگی ذهن نجات دهد و از این راه به نجات امر واقع آمده و اجازه ظهور و کشف شدن واقعیت را به انسان هدیه دهد. یک مثال ملموس از فریب و افسون زدگی ذهن و پوشاندن امر واقع توسط زبان، در معمای منسوب به خیام قابل ردیابی و نشان دادن است. ویتگنشتاین متأخر میتواند نشان دهد که صورتبندی اشتباه گزاره و کاربرد نابجای واژه در یک مسئله ساده روزمره مثل ( معمای منسوب به خیام) چگونه رهزن ذهن میشود. در معامله صورت گرفته، معنای کاربردی واژه «پرداخت» باید معادل پولی باشد که فروشنده دریافت کرده است و در برابر آن جنس خود را فروخته است یعنی ۲۵۰ دینار و نه ۲۷۰ دینار.۲۰ دینار در دست شاگرد فروشنده و ۳۰ دینار بقیه در دست سه خریدار است که در مجموع میشود ۳۰۰ دینار و ۱۰ دینار کسری هم وجود ندارد. اما صورت بندی اشتباه و انتخاب نقطه عزیمت، گزاره های اضافی و استفاده نابجا از واژه « پرداخت» در حالیکه ۲۰ دینار از ۲۷۰ دینار در واقع «دزدی» است و نه « پرداخت» به رهزنی ذهن منجر میشود. در حقیقت در این مثال میتوان دید که عدم وضوح و پیچیدگیهای زبان در تشریح موقعیت، چگونه میتواند در واقعیت صلب و انعطاف ناپذیری حتی نظیر ریاضیات، کژتابی ایجاد کند.
#خیام
#معمای_خیام
#ویتگنشتاین
#فلسفه_ریاضیات
#فلسفه_زبان
#بزرگداشت_خیام
(ادامه دارد👇)
@kaveh_farhadi