رد خون، کانال رسمی کمند(مریم روحپرور)
22.9K subscribers
63 photos
7 videos
36 links
رمان‌های #ماهی #حامی #ترنج #طعم‌جنون #رخپاک #زمردسیاه #عشق‌خاموش #معجزه‌دریا #تاونهان #آغوش‌آتش #متهوش #چتر_بی_باران #گرگم_به_هوا
پارت گذاری رمان های #متهوش و #رد_خون یک شب در میون از یک رمان، به جز تعطیلات رسمی
کپی حتی با ذکر نام پیگرد قانونی دارد
Download Telegram
#رد_خون
#پارت_دویست_هشتاد_سه

رهام عصبی از سر جایش بلند شد و گفت:
-برو
-اما شها...
-گفتم برو
در را روی او بست و تماس گرفت گوشی را دم گوشش گذاشت، صدای خسته ی آن مرد را شنید:
-جانم دایی
-این دختره به من مربوط نیست
دایی لبخند زد و گفت:
-این یعنی راضیش نکردی
-همین که که سالم مونده کتک نخورده از من باید شکر هم بکنید، زنگ زدم بگم به من مربوط نیست، خودت می دونی با این بیمار روانیت
-شهاب میشه عربده نزنی؟ گوشم کر شد!
خشمگین از لای دندان هایش غرید:
-زنده بمونه یا نمونه به من مربوط نیست، گفتم خودت پیگیرش باشی، به من مربوط نیست
-یعنی به آرومی نمی تونی بگی، حتما باید این خشم رو سر دایی بیچارت خالی بشه؟
بی توجه به حرف دایی مابقی محتویات لیوان که زیاد هم بود سر کشید، چهره در هم کشید و دایی گفت:
-واقعا کسیو نداره که بچشو پیشش بذاره؟
-داره اما همشون یه مشت بی غیرت پر مدعا هستن، این جوری میشه که بی کسو کاره
-خب این مشکلش بچشه، خیالش راحت بشه معلومه که می خواد زودتر خوب بشه وگرنه اصلا پیش من نمی اومد
-به من مربوط نیست هر غلطی می خواد بکنه
-به تو مربوط نیست پس این عصبانیت واسه چیه؟
لیوان را روی میز تحریر کوبید و نخ سیگار را برداشت بین لبش گذاشت چرخید با دیدن فندکی روی میز کنار تخت همان سمت رفت و دایی گفت:
-خشمت زبون زده، اینو همه می دونن، اما این خشم با بقیش فرق داره، در پس این خشم یه نگرانی عجیب غریبه!
سیگارش را روشن کرد عصبی بین انگشتش گرفت و گفت:
-دایی اصلا حوصله ی شنیدن این حرفای بیخودو ندارم، زنگ زدم بگم خودت می دونی و اون
-باشه اگر بی خیال شدی خودم فردا زنگ میزنم، یعنی می دونی که من این کارو نمی کنم، یعنی هیچ دکتری این کارو نمی کنه که زنگ بزنه مریض بیا من درمونت کنم، اما شرایطش خاصه، بین مرگ و زندگیه و بالاخره یه آشنای ریز هست، واسه همین زنگ میزنم اما اگر بازم نیومد، دیگه منم نمی تونم کاری کنم
پک عمیقی به سیگارش زد به دیوار و آن قاب نگاه کرد، به آن دختر تاریک عکس، دایی با لبخند گفت:
-اجازه بدی بخوابم
-باشه
تماس را قطع کرد و چرخید زیر لب غرید:
-دیگه به من چه
گوشی را روی تخت پرت کرد و سمت در اتاق رفت، بازش کرد و بلند گفت:
-بزن از اول اومدم
-ایول
ویژگی‌های کانال VIP

🔺در طول هفته یک شب در میون دو پارت گذاشته میشه، اما تو vip هر شب پارت داریم،(البته از همین ابتدا کلی پارت تو کانال آماده ی خوندنه) کانال خلوت و بدون تبلیغات و دسترسی راحت تر به پارتا، از همه مهم تر حمایت از نویسنده❤️

کافیه تنها با پرداخت 40هزار تومان عضو کانال VIP #رد_خون  بشید 🔥

مریم روح پرور زمین
۵۸۹۲۱۰۱۳۵۶۴۸۶۳۹۵


شات واریز رو برای *یکی از دو آیدی ادمین ارسال کنید و منتظر پاسخ باشید، لطفا فقط برای یک نفر ارسال کنید🍃🌱
@Darya_1320
@Tanin0489

در کانال وی آی پی پارت 600هستیم