10 ستون اصلی و پایهای #کارآفرینی
⭕️ @jobteamir
1) که هستید و کجا خواهید رفت..؟!
نقاط قوت و ضعفتان چیست؟ آنها را پیدا کنید.
رویا و هدفتان چیست؟ دنبال #ایده هایی باشید که فکر کردن به آنها هم تکانتان دهد!
به چه مهارتها و دانشهایی برای جنگیدن با خطرات راهتان نیاز دارید؟ آنها را شناسایی کنید.
2) #کسبوکار درست و مناسبی را انتخاب کنید!
وقت و انرژی و منابعتان را بر روی کاری بگذارید که بازگشت سرمایهای بالایی دارد.
از هر منبعی که میتوانید برای تحقیق استفاده کنید؛ کتاب، اینترنت، دوست و آشنا و به خصوص حرفهایها
رقبایتان چه کسانی هستند؟ اندازه بازارتان چقدر است؟ شما میخواهید چه سهمی را از این #بازار داشته باشید؟
3) شما همان اندازه 'موفق هستید که اطرافیانتان #موفق هستند
برای محقق شدن #ایده ای که دارید، چه کسانی را و با چه مهارتهایی لازم است تا گرد هم آورید و کار را شروع کنید؟
با آن دسته از شریکهای خود که برای #موفقیت شما و #مشتریان، #سرمایهگذاران، تامینکنندگان، مشاوران و… شما حیاتی میباشند در ارتباط باشید.
افراد، گروهها و #سازمان هایی را که به پیشبرد اهداف و فعالیتهای ترویجی کسب و کارتان کمک میکنند، پیدا کنید.
4) روح موفقیت را در #شرکت خود بدمید!
فرهنگ سازمانی #شرکت تان را صمیمی و خودمانی کنید و این صمیمیت را روز به روز تقویت کنید.
جوّ و برنامههای #شرکت را طوری ایجاد کنید که همواره برای #موفقیت هایی هرچند کوچک، بتوانید جشن بگیرید و به خودتان و تیمتان امید ببخشید!
این را به خاطر داشته باشید که تغییر فرهنگ و رفتار، نیازمند تلاش پیوسته و نظارت و بررسی مداوم است.
5) مهم ترین اِلِمان کلیدی را بشناسید
انرژی و منابعتان باید در مسیری صحیح و با هدف افزایش شانس #موفقیت تان، جهتدهی شوند.
یک معیار اصلی و کلیدی را برای ارزیابی کلی فعالیتهای #شرکت شرکت داشته باشید.
در آینده و با بزرگتر شدن #سازمان تان، با چه معیارهایی میخواهید میزان #موفقیت تان را بسنجید و تحت نظر داشته باشید؟
6) ارزیابی صحیح سرمایه مورد نیاز
سرمایه لازم را به طور جداگانه برای داشتن بهترین، بد و بدترین عملکرد، تخمین بزنید.
حوزه فعالیتتان را بشناسید. ریسکهایی را که ممکن است برای #سرمایهگذار تان وجود داشته باشد، شناسایی کنید. او باید از این ریسکها مطلع بشود.
اگر سرمایه اولیه خود را با قرض تامین کردهاید، درباره ریسک و موقعیتهای تهدیدکنندهای که منابع مالیتان را تهدید میکند، با صاحبان سرمایه و همچنین خودتان رو راست باشید!
7) از انگیزه بخشهای مناسب بهره ببرید
در میزان انگیزه دادن به #کارکنان تان، تعادل را رعایت کنید. نه خیلی لوسشان کنید و نه…..!
انگیزه دادن میتواند همانقدر که تاثیر مثبت به جای میگذارد، خطرناک و مخرب نیز باشد!
بپذیرید که ممکن است یک سری اتفاقات غیر قابل پیش بینی، اهدافتان را تهدید کند. محکم باشید و برای این اتفاقات، خودتان را آماده کنید!
8) یکدل و با احساس باشید!
با افرادی که مفید هستند و کمکتان میکنند، یکدل شوید و اجازه دهید ارتباط صمیمی مناسبی بینتان شکل بگیرد.
دنیا را همانطور که هست بپذیرید، نه آنطور که میخواهید باشد.
به مردم گوش دهید، #مشتریان خود را درک کنید و خود را به جای آنها بگذارید.
9) از تجربه کردن نترسید!
آزمایش کنید: سعی کنید خودتان را نسبت به رقیبانتان متفاوت و متمایز کنید.
بیاموزید: فرضیهها و نظریات مرتبط با اهداف و کسب و کارتان را بررسی کنید.
تنظیم کنید: اهدافتان را با آموختهها و تجربیاتتان تطبیق دهید.
ارزشگذاری کنید: به درد بخورها را رشد دهید و به درد نخورها را حذف کنید!
10) دیگر چه کار کنیم؟
مطمئن شوید که همواره و در طی مسیر بلند مدت #موفقیت تان ، تصمیمهای درست و به جا میگیرید.
بنویسید: درباره اهداف و دورنماهایی که داشتید و دارید؛ مشکلاتی که برایتان در مسیر پیش آمد و روشی که برای غلبه بر آنها به کار گرفتید، بنویسید.
همواره پایان قصه را تصور کنید: #شرکت را میفروشید؟ به نسل بعد منتقل میکنید؟ یا به یک غول #اقتصادی؟
⭕️ @jobteamir
⭕️ @jobteamir
1) که هستید و کجا خواهید رفت..؟!
نقاط قوت و ضعفتان چیست؟ آنها را پیدا کنید.
رویا و هدفتان چیست؟ دنبال #ایده هایی باشید که فکر کردن به آنها هم تکانتان دهد!
به چه مهارتها و دانشهایی برای جنگیدن با خطرات راهتان نیاز دارید؟ آنها را شناسایی کنید.
2) #کسبوکار درست و مناسبی را انتخاب کنید!
وقت و انرژی و منابعتان را بر روی کاری بگذارید که بازگشت سرمایهای بالایی دارد.
از هر منبعی که میتوانید برای تحقیق استفاده کنید؛ کتاب، اینترنت، دوست و آشنا و به خصوص حرفهایها
رقبایتان چه کسانی هستند؟ اندازه بازارتان چقدر است؟ شما میخواهید چه سهمی را از این #بازار داشته باشید؟
3) شما همان اندازه 'موفق هستید که اطرافیانتان #موفق هستند
برای محقق شدن #ایده ای که دارید، چه کسانی را و با چه مهارتهایی لازم است تا گرد هم آورید و کار را شروع کنید؟
با آن دسته از شریکهای خود که برای #موفقیت شما و #مشتریان، #سرمایهگذاران، تامینکنندگان، مشاوران و… شما حیاتی میباشند در ارتباط باشید.
افراد، گروهها و #سازمان هایی را که به پیشبرد اهداف و فعالیتهای ترویجی کسب و کارتان کمک میکنند، پیدا کنید.
4) روح موفقیت را در #شرکت خود بدمید!
فرهنگ سازمانی #شرکت تان را صمیمی و خودمانی کنید و این صمیمیت را روز به روز تقویت کنید.
جوّ و برنامههای #شرکت را طوری ایجاد کنید که همواره برای #موفقیت هایی هرچند کوچک، بتوانید جشن بگیرید و به خودتان و تیمتان امید ببخشید!
این را به خاطر داشته باشید که تغییر فرهنگ و رفتار، نیازمند تلاش پیوسته و نظارت و بررسی مداوم است.
5) مهم ترین اِلِمان کلیدی را بشناسید
انرژی و منابعتان باید در مسیری صحیح و با هدف افزایش شانس #موفقیت تان، جهتدهی شوند.
یک معیار اصلی و کلیدی را برای ارزیابی کلی فعالیتهای #شرکت شرکت داشته باشید.
در آینده و با بزرگتر شدن #سازمان تان، با چه معیارهایی میخواهید میزان #موفقیت تان را بسنجید و تحت نظر داشته باشید؟
6) ارزیابی صحیح سرمایه مورد نیاز
سرمایه لازم را به طور جداگانه برای داشتن بهترین، بد و بدترین عملکرد، تخمین بزنید.
حوزه فعالیتتان را بشناسید. ریسکهایی را که ممکن است برای #سرمایهگذار تان وجود داشته باشد، شناسایی کنید. او باید از این ریسکها مطلع بشود.
اگر سرمایه اولیه خود را با قرض تامین کردهاید، درباره ریسک و موقعیتهای تهدیدکنندهای که منابع مالیتان را تهدید میکند، با صاحبان سرمایه و همچنین خودتان رو راست باشید!
7) از انگیزه بخشهای مناسب بهره ببرید
در میزان انگیزه دادن به #کارکنان تان، تعادل را رعایت کنید. نه خیلی لوسشان کنید و نه…..!
انگیزه دادن میتواند همانقدر که تاثیر مثبت به جای میگذارد، خطرناک و مخرب نیز باشد!
بپذیرید که ممکن است یک سری اتفاقات غیر قابل پیش بینی، اهدافتان را تهدید کند. محکم باشید و برای این اتفاقات، خودتان را آماده کنید!
8) یکدل و با احساس باشید!
با افرادی که مفید هستند و کمکتان میکنند، یکدل شوید و اجازه دهید ارتباط صمیمی مناسبی بینتان شکل بگیرد.
دنیا را همانطور که هست بپذیرید، نه آنطور که میخواهید باشد.
به مردم گوش دهید، #مشتریان خود را درک کنید و خود را به جای آنها بگذارید.
9) از تجربه کردن نترسید!
آزمایش کنید: سعی کنید خودتان را نسبت به رقیبانتان متفاوت و متمایز کنید.
بیاموزید: فرضیهها و نظریات مرتبط با اهداف و کسب و کارتان را بررسی کنید.
تنظیم کنید: اهدافتان را با آموختهها و تجربیاتتان تطبیق دهید.
ارزشگذاری کنید: به درد بخورها را رشد دهید و به درد نخورها را حذف کنید!
10) دیگر چه کار کنیم؟
مطمئن شوید که همواره و در طی مسیر بلند مدت #موفقیت تان ، تصمیمهای درست و به جا میگیرید.
بنویسید: درباره اهداف و دورنماهایی که داشتید و دارید؛ مشکلاتی که برایتان در مسیر پیش آمد و روشی که برای غلبه بر آنها به کار گرفتید، بنویسید.
همواره پایان قصه را تصور کنید: #شرکت را میفروشید؟ به نسل بعد منتقل میکنید؟ یا به یک غول #اقتصادی؟
⭕️ @jobteamir
به تیمتان آزادی عمل بدهید!
@jobteamir
حداقل از زمان فردریک تیلور، پدر #مدیریت علمی، «کنترل» محور اصلی #سازمان ها بوده است: کنترل هزینهها، قیمتها، #سرمایهگذاری و مخصوصا افراد.
به نظر میرسد که کنترل آن چیزی است که یک #مدیر باید انجام دهد: ایجاد اهداف، نظارت بر تبعیت بر روشهای کار، هدایت و شکلدهی آینده #کسبوکار .
با آنکه به نظر میرسد کنترل از بالا به پایین، بهخصوص برای رئیس #شرکت، ضروری است، اما این نوع کنترل هزینههای جدی به همراه دارد که بسیاری از آنها از معرض دید پنهان هستند. علاوه بر این، یک جایگزین وجود دارد؛ یک جایگزین واقعی و عملی.
این جایگزین طی دههها در #شرکت های مختلف در سراسر جهان کار کرده است و بهطور خاص در #فرانسه، عهدهدار شروع یک جنبش بوده است. #شرکت هایی به بزرگی میشلن (شرکت تایرسازی) و کارفور (شرکت خردهفروشی) ساختارهای کنترل خود را زیر سوال بردند و با جایگزینی آنها نتایج واقعی بهدست آوردند. این جایگزین هرگز یک نام خاص نداشته است؛ اما اخیرا این موضوع بیشتر برای عموم مطرح شده و آن را آزادسازی شرکتی (corporate liberation) مینامیم.
این #ایده را میتوان به سادگی بیان کرد: یک #شرکت آزاد که به کارمندانش اجازه میدهد تا آزادی و مسوولیت انجام فعالیتهایی را داشته باشند که از نظر آنها–نه #مدیران شان- برای #شرکت بهترین تصمیم ممکن است. البته این به آن معنی نیست که این #شرکت ها #مدیریت نمیشوند. بلکه برعکس، فعالیتهای خاصی که از صد شرکت آزاد مشاهده کردهایم، چیزی خلاف این را اثبات میکند.
بهعنوان مثال، هر روز صبح، #مدیر چنین شرکتی خواهد پرسید که آیا چیزی وجود دارد که تیم او را از انجام بهترین عملکردش بازدارد. ممکن است این مساله چندان غیرمعمول به نظر نرسد اما نکته اول این است که وقتی تیم او یک مشکل یا یک فرصت را به اشتراک میگذارد، یک راهحل ارائه نخواهد داد. در عوض، او از آنها میخواهد تا راهحل خودشان را پیدا کنند. وقتی یک پروژه جدید شروع میشود، #مدیر آن برنامهای برای انجام آن پیشنهاد نمیکند؛ در عوض، از تیم میخواهد این کار را انجام دهند.
در ایجاد این انتخابها، او دو نکته اساسی را رعایت کرد. او بهجای اینکه بهعنوان یک ناظر بر تیمش نظارت کند، خودش را در خدمت تیمش قرار میدهد و این کار در عوض اثر مستقیمی بر رفتار تیمش دارد: این کار آنها را آزاد میگذارد تا بهجای اینکه منفعلانه منتظر دستور از بالا باشند، ابتکار و #خلاقیت شان را بهکار گیرند.
انسانها نیازهای روانشناختی همگانی معینی دارند: نیاز به رفتار برابر، نیاز به رشد شخصی و تمرین خودرهبری. هر کدام از این نیازها بارها و بهطور سیستماتیک با سلسلهمراتب مدیریتی «دستور و کنترل» انکار شدهاند. شاید مهمترین منفعت آزادسازی یک #سازمان، خلق محیطی است که بهجای سرکوب این نیازهای همگانی، آنها را تامین کند.
بنابراین یکی از قابلتوجهترین یافتهها در مورد #شرکت های آزاد، میزان بینهایت بالای تعهد و انگیزه ذاتی بین کارمندان است. در واقع، در #شرکت های آزاد، #کارمندان غیرمتعهد بسیار کمی باقی میمانند و #کارمندان مسموم خودشان #شرکت را ترک میکنند. در نتیجه به #بهرهوری تیمی بالاتر و عملکرد شرکتی بهتر میانجامد.
اما آزادسازی یک #شرکت سنتی ساده نیست. برخی مدیران برای دستیابی به چنین مهارتهایی نیاز به آموزش دارند؛ مهارتهایی که آنها را از گفتن بایدها و نبایدها به #کارمندان بازدارد و در عوض هنر گوش دادن را به آنها بیاموزد.
@jobteamir
@jobteamir
حداقل از زمان فردریک تیلور، پدر #مدیریت علمی، «کنترل» محور اصلی #سازمان ها بوده است: کنترل هزینهها، قیمتها، #سرمایهگذاری و مخصوصا افراد.
به نظر میرسد که کنترل آن چیزی است که یک #مدیر باید انجام دهد: ایجاد اهداف، نظارت بر تبعیت بر روشهای کار، هدایت و شکلدهی آینده #کسبوکار .
با آنکه به نظر میرسد کنترل از بالا به پایین، بهخصوص برای رئیس #شرکت، ضروری است، اما این نوع کنترل هزینههای جدی به همراه دارد که بسیاری از آنها از معرض دید پنهان هستند. علاوه بر این، یک جایگزین وجود دارد؛ یک جایگزین واقعی و عملی.
این جایگزین طی دههها در #شرکت های مختلف در سراسر جهان کار کرده است و بهطور خاص در #فرانسه، عهدهدار شروع یک جنبش بوده است. #شرکت هایی به بزرگی میشلن (شرکت تایرسازی) و کارفور (شرکت خردهفروشی) ساختارهای کنترل خود را زیر سوال بردند و با جایگزینی آنها نتایج واقعی بهدست آوردند. این جایگزین هرگز یک نام خاص نداشته است؛ اما اخیرا این موضوع بیشتر برای عموم مطرح شده و آن را آزادسازی شرکتی (corporate liberation) مینامیم.
این #ایده را میتوان به سادگی بیان کرد: یک #شرکت آزاد که به کارمندانش اجازه میدهد تا آزادی و مسوولیت انجام فعالیتهایی را داشته باشند که از نظر آنها–نه #مدیران شان- برای #شرکت بهترین تصمیم ممکن است. البته این به آن معنی نیست که این #شرکت ها #مدیریت نمیشوند. بلکه برعکس، فعالیتهای خاصی که از صد شرکت آزاد مشاهده کردهایم، چیزی خلاف این را اثبات میکند.
بهعنوان مثال، هر روز صبح، #مدیر چنین شرکتی خواهد پرسید که آیا چیزی وجود دارد که تیم او را از انجام بهترین عملکردش بازدارد. ممکن است این مساله چندان غیرمعمول به نظر نرسد اما نکته اول این است که وقتی تیم او یک مشکل یا یک فرصت را به اشتراک میگذارد، یک راهحل ارائه نخواهد داد. در عوض، او از آنها میخواهد تا راهحل خودشان را پیدا کنند. وقتی یک پروژه جدید شروع میشود، #مدیر آن برنامهای برای انجام آن پیشنهاد نمیکند؛ در عوض، از تیم میخواهد این کار را انجام دهند.
در ایجاد این انتخابها، او دو نکته اساسی را رعایت کرد. او بهجای اینکه بهعنوان یک ناظر بر تیمش نظارت کند، خودش را در خدمت تیمش قرار میدهد و این کار در عوض اثر مستقیمی بر رفتار تیمش دارد: این کار آنها را آزاد میگذارد تا بهجای اینکه منفعلانه منتظر دستور از بالا باشند، ابتکار و #خلاقیت شان را بهکار گیرند.
انسانها نیازهای روانشناختی همگانی معینی دارند: نیاز به رفتار برابر، نیاز به رشد شخصی و تمرین خودرهبری. هر کدام از این نیازها بارها و بهطور سیستماتیک با سلسلهمراتب مدیریتی «دستور و کنترل» انکار شدهاند. شاید مهمترین منفعت آزادسازی یک #سازمان، خلق محیطی است که بهجای سرکوب این نیازهای همگانی، آنها را تامین کند.
بنابراین یکی از قابلتوجهترین یافتهها در مورد #شرکت های آزاد، میزان بینهایت بالای تعهد و انگیزه ذاتی بین کارمندان است. در واقع، در #شرکت های آزاد، #کارمندان غیرمتعهد بسیار کمی باقی میمانند و #کارمندان مسموم خودشان #شرکت را ترک میکنند. در نتیجه به #بهرهوری تیمی بالاتر و عملکرد شرکتی بهتر میانجامد.
اما آزادسازی یک #شرکت سنتی ساده نیست. برخی مدیران برای دستیابی به چنین مهارتهایی نیاز به آموزش دارند؛ مهارتهایی که آنها را از گفتن بایدها و نبایدها به #کارمندان بازدارد و در عوض هنر گوش دادن را به آنها بیاموزد.
@jobteamir
هرکس بیکار است خودش مقصر است؟!
#نویسنده: امیر حسین خالقی
💯@jobteamir
به عنوان یک مدافع #اقتصاد #بازار که #اشتغال دولتی را نه تنها مطلوب نمیداند، بلکه آن را مصیبت تلقی می کند عرض می کنم این حرف البته بیراه نیست و در مواردی رواست، ولی زمانی رئیس قوه مجریه می تواند این را در پشت تریبون بگوید که پیش از آن شرایطی برقرار باشد:
۱. اداره کار و تعزیرات و #سازمان حمایت و هزار بوروکرات پرت از اوضاع را به جان کارفرما نینداخته باشد.
۲. قانونهای حداقل حقوق اجباری و مقررات دست و پاگیر برای #کسبوکار را به حداقل رسانده و شهروندان را نیازمند امضای طلایی دولتی ها نکرده باشد.
۳. امکان فعالیت "مناسب" اتحادیه ها و تشکل های نیروی کار را برای توان افزایی #کارمندان و کارگران فراهم کرده باشد.
۴. با سیاست های پولی و مالی نادرست و مداخله های بیجا ثبات #اقتصاد را به خطر نینداخته باشد.
۵. امکان ارتباط آزادانه #اقتصادی کشورش با دیگر کشورهای جهان را فراهم کرده باشد.
۶. امکان فعالیت کارآمد و آزاد #دانشگاه ها و مراکز مهارت آموزی را ایجاد کرده باشد.
۷. هزینه های خودش را در حد معقول کاهش داده باشد و از ثروت عمومی و جیب مردم خرج نورچشمی هایش نکند.
۸. سیستم حقوقی قدرتمند و فرآیندهای قانونی مناسب برای رفع تعارض بین فعالان #اقتصادی و کارفرما و نیروی کار مستقر کرده باشد.
خلاصه که نسلی که بابک زنجانی ها را دیده است، بعید است ارزش هایی مثل سخت کوشی و یادگیری مهارت های ارزش افزا را جدی بگیرد، والله اعلم.
💯@jobteamir
#نویسنده: امیر حسین خالقی
💯@jobteamir
به عنوان یک مدافع #اقتصاد #بازار که #اشتغال دولتی را نه تنها مطلوب نمیداند، بلکه آن را مصیبت تلقی می کند عرض می کنم این حرف البته بیراه نیست و در مواردی رواست، ولی زمانی رئیس قوه مجریه می تواند این را در پشت تریبون بگوید که پیش از آن شرایطی برقرار باشد:
۱. اداره کار و تعزیرات و #سازمان حمایت و هزار بوروکرات پرت از اوضاع را به جان کارفرما نینداخته باشد.
۲. قانونهای حداقل حقوق اجباری و مقررات دست و پاگیر برای #کسبوکار را به حداقل رسانده و شهروندان را نیازمند امضای طلایی دولتی ها نکرده باشد.
۳. امکان فعالیت "مناسب" اتحادیه ها و تشکل های نیروی کار را برای توان افزایی #کارمندان و کارگران فراهم کرده باشد.
۴. با سیاست های پولی و مالی نادرست و مداخله های بیجا ثبات #اقتصاد را به خطر نینداخته باشد.
۵. امکان ارتباط آزادانه #اقتصادی کشورش با دیگر کشورهای جهان را فراهم کرده باشد.
۶. امکان فعالیت کارآمد و آزاد #دانشگاه ها و مراکز مهارت آموزی را ایجاد کرده باشد.
۷. هزینه های خودش را در حد معقول کاهش داده باشد و از ثروت عمومی و جیب مردم خرج نورچشمی هایش نکند.
۸. سیستم حقوقی قدرتمند و فرآیندهای قانونی مناسب برای رفع تعارض بین فعالان #اقتصادی و کارفرما و نیروی کار مستقر کرده باشد.
خلاصه که نسلی که بابک زنجانی ها را دیده است، بعید است ارزش هایی مثل سخت کوشی و یادگیری مهارت های ارزش افزا را جدی بگیرد، والله اعلم.
💯@jobteamir
برخی از کارکنان فقط حقوق میگیرند و بس; و بی خیال و بی تفاوت هستند. در #سازمان شما چند نفر از این کارکنان بی تفاوت هستند؟
💯@jobteamir
💯@jobteamir
راهکارهایی برای بازاریابی با بودجه صفر
💯@jobteamir
۱- بازاریابی مقاله: یکی از اسرار پنهان ارتقای #کسبوکار است. کسانی که مقالاتشان در مجلات، سایتها و وبلاگها منتشر میشود در بین خطوط کسی هست که مخفیانه به #فروش یا ترویج یک #محصول یا خدمت است. این یک #بازاریابی مستقیم نیست، ولی حتی میتوان آن را موثرتر نیز دانست به خصوص اگر پیام مقاله بهطور عاطفی با مخاطبان هدف ارتباط برقرار کند. علاوه بر این اگر مقاله شما از روی سایت کپی و منتشر شود به میزان قابل توجهی به ارتقای کسبوکار شما کمک کند .
۲-رسانههای اجتماعی: پروفایلی جذاب برای #کسبوکار در شبکههایی مانند تلگرام، اینستاگرام، لینکدین، فیسبوک، توئیتر و مایاسپیس ایجاد شود. تلگرام ۴۵ میلیون کاربر در ایران دارد. فیسبوک دارای ۸۰۰ میلیون کاربر است که همچنان نیز در حال گسترش است که میتواند یک منبع رایگان برای تبلیغ #کسبوکار شما باشد.
۳- ساخت وبلاگ: اطلاعات #کسبوکار بهطور منظم در وبلاگ قرار گیرد. گوگل به محتوای تازه و به روز علاقه وافری داردو بارها و بارها آنها را فهرستبندی میکند و کلمات کلیدی را به پایگاه دادههای خود اضافه میکند و به این طریق #مشتریان را به وبلاگ رهنمون میسازد.
۴- سیستم بازاریابی از طریق ایمیل: #بازاریابی ایمیلی نوعی #بازاریابی مستقیم است که به واسطه رایانامه (ایمیل) صورت میگیرد. در این #بازاریابی میتوان کالا یا خدمات را از طریق ایمیل به مخاطبان معرفی کرد. #بازاریابی پست الکترونیک یکی از ابزارهای بسیار قوی و منحصربهفردی است که میتوان بدون هزینه و به سرعت و به صورتی کاملا حرفهای، به #مشتریان پیام تبلیغاتی خود را ارسال کرد و کمک زیادی در معرفی تواناییهای #کسبوکار است.
۵- بازاریابی تالارهای گفتوگو: این روش توسط بازاریابان اینترنتی خبره بیشتر استفاده میشود. کافی است که به گروهها پیوسته و تبدیل به یک عضو فعال شوید. پس از آن ترافیک زیادی از طرف تالارهای گفتوگو به سمت وبسایت هدایت خواهد شد.
٦- ایجاد ویدیوهای با كانسپت قوی و مردمی كه علیرغم تبلیغ غیرمستقیم، توسط خود مردم نیز كپی شود. (مشابه دابسمش ها) و وایرال ویدئوها
٧- استفاده از همكاران #فروش و تولید #سازمان در WOM تبلیغات دهان به دهان #سازمان یافته در بین صاحبان فروشگاهها و یا فروشندگان B2B و همین طور دوستان ایشان كه محتوا را به لإیه بعدی منتقل نمایند. (استفاده از ایشان بعنوان عوامل مرچندایزینگ در كسب و كارهای FMCG)
٨- ایجاد محتوا #بازاریابی مهیج نظیر گوریلاماركتینگ كه بارها كپی و خودجوش در وب و جراید نمایش شود.
٩- آموزش ماركتینگ به كلیه عوامل #سازمان: قبل از شروع خرج كرد بودجه های كلان #ماركتینگ بایستی فرهنگ سازمانی استفاده آن ایجاد گردد و همه عوامل و بخصوص #مدیران ارشد واحدهای #سازمان #آموزش ماركتینگ و MBA ببینند. #سازمان ماركتینگ دان و ماركتینگ محور، بالاترین ارزش برای مرحله بعدی یعنی خرج بودجه است.
١٠- ایونت ها: استفاده از محل های تجمع در جهت ایجاد ایونت و اطلاع رسانی.
١١- پارتنرشیپ: شركایی پیدا کنید كه روی پلن ماركتینگ مشترک #سرمایهگذاری کرده و در سود شریك شود.
💯@jobteamir
💯@jobteamir
۱- بازاریابی مقاله: یکی از اسرار پنهان ارتقای #کسبوکار است. کسانی که مقالاتشان در مجلات، سایتها و وبلاگها منتشر میشود در بین خطوط کسی هست که مخفیانه به #فروش یا ترویج یک #محصول یا خدمت است. این یک #بازاریابی مستقیم نیست، ولی حتی میتوان آن را موثرتر نیز دانست به خصوص اگر پیام مقاله بهطور عاطفی با مخاطبان هدف ارتباط برقرار کند. علاوه بر این اگر مقاله شما از روی سایت کپی و منتشر شود به میزان قابل توجهی به ارتقای کسبوکار شما کمک کند .
۲-رسانههای اجتماعی: پروفایلی جذاب برای #کسبوکار در شبکههایی مانند تلگرام، اینستاگرام، لینکدین، فیسبوک، توئیتر و مایاسپیس ایجاد شود. تلگرام ۴۵ میلیون کاربر در ایران دارد. فیسبوک دارای ۸۰۰ میلیون کاربر است که همچنان نیز در حال گسترش است که میتواند یک منبع رایگان برای تبلیغ #کسبوکار شما باشد.
۳- ساخت وبلاگ: اطلاعات #کسبوکار بهطور منظم در وبلاگ قرار گیرد. گوگل به محتوای تازه و به روز علاقه وافری داردو بارها و بارها آنها را فهرستبندی میکند و کلمات کلیدی را به پایگاه دادههای خود اضافه میکند و به این طریق #مشتریان را به وبلاگ رهنمون میسازد.
۴- سیستم بازاریابی از طریق ایمیل: #بازاریابی ایمیلی نوعی #بازاریابی مستقیم است که به واسطه رایانامه (ایمیل) صورت میگیرد. در این #بازاریابی میتوان کالا یا خدمات را از طریق ایمیل به مخاطبان معرفی کرد. #بازاریابی پست الکترونیک یکی از ابزارهای بسیار قوی و منحصربهفردی است که میتوان بدون هزینه و به سرعت و به صورتی کاملا حرفهای، به #مشتریان پیام تبلیغاتی خود را ارسال کرد و کمک زیادی در معرفی تواناییهای #کسبوکار است.
۵- بازاریابی تالارهای گفتوگو: این روش توسط بازاریابان اینترنتی خبره بیشتر استفاده میشود. کافی است که به گروهها پیوسته و تبدیل به یک عضو فعال شوید. پس از آن ترافیک زیادی از طرف تالارهای گفتوگو به سمت وبسایت هدایت خواهد شد.
٦- ایجاد ویدیوهای با كانسپت قوی و مردمی كه علیرغم تبلیغ غیرمستقیم، توسط خود مردم نیز كپی شود. (مشابه دابسمش ها) و وایرال ویدئوها
٧- استفاده از همكاران #فروش و تولید #سازمان در WOM تبلیغات دهان به دهان #سازمان یافته در بین صاحبان فروشگاهها و یا فروشندگان B2B و همین طور دوستان ایشان كه محتوا را به لإیه بعدی منتقل نمایند. (استفاده از ایشان بعنوان عوامل مرچندایزینگ در كسب و كارهای FMCG)
٨- ایجاد محتوا #بازاریابی مهیج نظیر گوریلاماركتینگ كه بارها كپی و خودجوش در وب و جراید نمایش شود.
٩- آموزش ماركتینگ به كلیه عوامل #سازمان: قبل از شروع خرج كرد بودجه های كلان #ماركتینگ بایستی فرهنگ سازمانی استفاده آن ایجاد گردد و همه عوامل و بخصوص #مدیران ارشد واحدهای #سازمان #آموزش ماركتینگ و MBA ببینند. #سازمان ماركتینگ دان و ماركتینگ محور، بالاترین ارزش برای مرحله بعدی یعنی خرج بودجه است.
١٠- ایونت ها: استفاده از محل های تجمع در جهت ایجاد ایونت و اطلاع رسانی.
١١- پارتنرشیپ: شركایی پیدا کنید كه روی پلن ماركتینگ مشترک #سرمایهگذاری کرده و در سود شریك شود.
💯@jobteamir
برای جذب درجه یک ها باید بدانید، آنها چه میخواهند؟
💯@jobteamir
اگر نگران پرداخت حقوق آدم های درجه یک هستید، کاملا اشتباه میکنید!
همانطور که #کارآفرین هایی مثل شما معنی حضور در #کسبوکار را از نو ساخته اند، کارمندهای درجه یک هم به کار و شغل نگاه جدیدی دارند.
پنج چیزی که کارمندهای درجه یک در محیط کار به دنبالش هستند:
۱. آدمها: عالی ها میخواهند با عالی ها کار کنند. خیلی از کسانی که به گوگل و اپل می پیوندند به خاطر این است که می دانند عالی ها آنجا کار میکنند.
۲. چالش: عالی ها میخواهند بخشی از یک چیز عالی باشند. استعداد، جذب چالش های فوق العاده میشود، فقط روی ویژگی های یک شغل خوب مانور ندهید، آن ها را با ویژگی های کار با کیفیت وسوسه کنید.
۳. موقعیت: عالی ها موقعیتی برای پیشرفت می خواهند. می خواهند بدانند شما یک #سازمان رو به جلو هستید با نگرشی به سمت اهداف بزرگ، جاه طلبی ها و برنامه های توسعه دارید. آنها نمیخواهند فقط تماشاگر باشند، دوست دارند در پیشرفت #شرکت نقش داشته باشند و به اتفاق افتادنش کمک کنند.
۴. رشد: عالی ها میخواهند در #سازمان هایی باشند که برای رشد و توسعه کارکنانشان #سرمایهگذاری میکنند. اگر به شرکتی معروف شوید که به زندگی کارکنانش اهمیت می دهد، آنچنان زنگ بارانتان میکنند که نمی دانید با آن ها چه کنید.
۵. پول: البته که عالی ها میخواند در ازای کار عالی که انجام می دهند، پول خوبی هم بگیرند.
#منبع: #کتاب "دیوانگان ثروت ساز"
#نویسنده: دارن هاردی
💯@jobteamir
💯@jobteamir
اگر نگران پرداخت حقوق آدم های درجه یک هستید، کاملا اشتباه میکنید!
همانطور که #کارآفرین هایی مثل شما معنی حضور در #کسبوکار را از نو ساخته اند، کارمندهای درجه یک هم به کار و شغل نگاه جدیدی دارند.
پنج چیزی که کارمندهای درجه یک در محیط کار به دنبالش هستند:
۱. آدمها: عالی ها میخواهند با عالی ها کار کنند. خیلی از کسانی که به گوگل و اپل می پیوندند به خاطر این است که می دانند عالی ها آنجا کار میکنند.
۲. چالش: عالی ها میخواهند بخشی از یک چیز عالی باشند. استعداد، جذب چالش های فوق العاده میشود، فقط روی ویژگی های یک شغل خوب مانور ندهید، آن ها را با ویژگی های کار با کیفیت وسوسه کنید.
۳. موقعیت: عالی ها موقعیتی برای پیشرفت می خواهند. می خواهند بدانند شما یک #سازمان رو به جلو هستید با نگرشی به سمت اهداف بزرگ، جاه طلبی ها و برنامه های توسعه دارید. آنها نمیخواهند فقط تماشاگر باشند، دوست دارند در پیشرفت #شرکت نقش داشته باشند و به اتفاق افتادنش کمک کنند.
۴. رشد: عالی ها میخواهند در #سازمان هایی باشند که برای رشد و توسعه کارکنانشان #سرمایهگذاری میکنند. اگر به شرکتی معروف شوید که به زندگی کارکنانش اهمیت می دهد، آنچنان زنگ بارانتان میکنند که نمی دانید با آن ها چه کنید.
۵. پول: البته که عالی ها میخواند در ازای کار عالی که انجام می دهند، پول خوبی هم بگیرند.
#منبع: #کتاب "دیوانگان ثروت ساز"
#نویسنده: دارن هاردی
💯@jobteamir
تئوری Z ( #مدیریت ژاپنی-آمریکایی)
ویلیام اوچی (WILLIAM OUCHI) بنیانگذار تئوری مزبور معتقد است كه حمایت از كاركنان در تمام دوران خدمت، ایجاد صمیمیت و تفاهم عمیق درمیان آنان، اشتراك مساعی در تصمیم گیری، مسئولیت مشترك و خودداری از كنترل و نظارت نزدیك به كار اعضای #سازمان سبب می شود كه #كاركنان #سازمان را متعلق به خود بدانند و صادقانه تمام نیروی فكری و توانائیهای خود را به منظور بازدهی بیشتر به كار گیرند.
👈هم اكنون در سراسر جهان #مدیریت ژاپنی به عنوان نمونه ای از #مدیریت موفق برشمرده می شود. این الگو توانسته است به آنچه كه مازلو در سلسله مراتب نیازها، نیاز به همبستگی می خواند تحقق بخشد. به عقیده مازلو تمام مردم برای همبستگی یا عشق و علاقه ای كه می تواند به واسطه احساس تعلق به گروه یا #سازمان ارضا شود نیاز دارند. در زندگی صنعتی امروز، #كاركنان معمولا” نیاز به همبستگی شان ارضا نشده است، چنین می پندارند كه هیچ تكیه گاهی ندارند و از این رو احساس سرگشتگی می كنند.
〰به نظر «اوكی» این نیاز برمبنای تئوری z و با ایجاد همبستگی میان #كاركنان و #سازمان تامین می شود. البته باید توجه داشت كه هر نوع الگوی مدیریتی با فرهنگ آن مرزوبوم مطابقت دارد و نمی توان آن را به سایر كشورها تعمیم داد.
#مدیریت آمریكایی با آن فرهنگ مطابقت دارد و #مدیریت ژاپنی با فرهنگ ملت #ژاپن و #مدیریت ایرانی نیز بالطبع از الگوی فرهنگی این مرز و بوم نشأت خواهدگرفت.
💥ویژگی سازمانهای آمریکایی:
1⃣استخدام کوتاه مدت
2⃣گرایش به تخصص های جزیی
3⃣جابه جایی و انتقال زیاد
4⃣تصمیم گیری فردی
5⃣مسئولیت فردی
6⃣ارزیابی و کنترل های متعدد و رسمی
7⃣ارتقاء عمودی و سریع
8⃣توجه ابزاری به فرد
💥ویژگی سازمانهای ژاپنی:
1⃣استخدام مادام العمر
2⃣گرایش به کلی و منعطف بودن وظایف شغل
3⃣جابه جایی و انتقال کم
4⃣تصمیم گیری جمعی (گروهی)
5⃣مسئولیت جمعی
6⃣ارزیابی و کنترل های کم و غیررسمی
7⃣ارتقا افقی و بطئی (نظام ارشدیت)
8⃣توجه انسانی به فرد
💥ویژگی سازمانهای بانظریه Z
1⃣استخدام بلندمدت
2⃣گرایش متعادل به تخصصی بودن
3⃣جابه جایی و انتقال منطقی و معقول
4⃣تصمیم گیری توافقی
5⃣مسئولیت فردی
6⃣ارزیابی بطئی و تدریجی همراه با کنترل از طریق استانداردهای رسمی
7⃣ارتقاء منطقی و معقول
8⃣توجه انسانی به فرد و التفات به تمامی ابعاد فرد در #سازمان.
💯@jobteamir
ویلیام اوچی (WILLIAM OUCHI) بنیانگذار تئوری مزبور معتقد است كه حمایت از كاركنان در تمام دوران خدمت، ایجاد صمیمیت و تفاهم عمیق درمیان آنان، اشتراك مساعی در تصمیم گیری، مسئولیت مشترك و خودداری از كنترل و نظارت نزدیك به كار اعضای #سازمان سبب می شود كه #كاركنان #سازمان را متعلق به خود بدانند و صادقانه تمام نیروی فكری و توانائیهای خود را به منظور بازدهی بیشتر به كار گیرند.
👈هم اكنون در سراسر جهان #مدیریت ژاپنی به عنوان نمونه ای از #مدیریت موفق برشمرده می شود. این الگو توانسته است به آنچه كه مازلو در سلسله مراتب نیازها، نیاز به همبستگی می خواند تحقق بخشد. به عقیده مازلو تمام مردم برای همبستگی یا عشق و علاقه ای كه می تواند به واسطه احساس تعلق به گروه یا #سازمان ارضا شود نیاز دارند. در زندگی صنعتی امروز، #كاركنان معمولا” نیاز به همبستگی شان ارضا نشده است، چنین می پندارند كه هیچ تكیه گاهی ندارند و از این رو احساس سرگشتگی می كنند.
〰به نظر «اوكی» این نیاز برمبنای تئوری z و با ایجاد همبستگی میان #كاركنان و #سازمان تامین می شود. البته باید توجه داشت كه هر نوع الگوی مدیریتی با فرهنگ آن مرزوبوم مطابقت دارد و نمی توان آن را به سایر كشورها تعمیم داد.
#مدیریت آمریكایی با آن فرهنگ مطابقت دارد و #مدیریت ژاپنی با فرهنگ ملت #ژاپن و #مدیریت ایرانی نیز بالطبع از الگوی فرهنگی این مرز و بوم نشأت خواهدگرفت.
💥ویژگی سازمانهای آمریکایی:
1⃣استخدام کوتاه مدت
2⃣گرایش به تخصص های جزیی
3⃣جابه جایی و انتقال زیاد
4⃣تصمیم گیری فردی
5⃣مسئولیت فردی
6⃣ارزیابی و کنترل های متعدد و رسمی
7⃣ارتقاء عمودی و سریع
8⃣توجه ابزاری به فرد
💥ویژگی سازمانهای ژاپنی:
1⃣استخدام مادام العمر
2⃣گرایش به کلی و منعطف بودن وظایف شغل
3⃣جابه جایی و انتقال کم
4⃣تصمیم گیری جمعی (گروهی)
5⃣مسئولیت جمعی
6⃣ارزیابی و کنترل های کم و غیررسمی
7⃣ارتقا افقی و بطئی (نظام ارشدیت)
8⃣توجه انسانی به فرد
💥ویژگی سازمانهای بانظریه Z
1⃣استخدام بلندمدت
2⃣گرایش متعادل به تخصصی بودن
3⃣جابه جایی و انتقال منطقی و معقول
4⃣تصمیم گیری توافقی
5⃣مسئولیت فردی
6⃣ارزیابی بطئی و تدریجی همراه با کنترل از طریق استانداردهای رسمی
7⃣ارتقاء منطقی و معقول
8⃣توجه انسانی به فرد و التفات به تمامی ابعاد فرد در #سازمان.
💯@jobteamir
مزایای استخدام کسی که بارها شغل خود را عوض کرده است!
#نویسنده: Liz Ryan
📌هیچ شرکتی نباید یک متقاضی را صرفا به خاطر دانشگاهی که در آن درس خوانده یا اینکه بارها شغلش را عوض کرده، رد کند. چنین رویکردی عواقب و ریسکهای خودش را دارد. تحصیل در یک #دانشگاه رده بالا، لزوما به این معنا نیست که فرد دارای توانایی حل مساله، هوشمندی و #خلاقیت است.
🛑من با میلیونها نفر مصاحبه کردهام. متقاضیانی که از مدارس فوقالعاده رقابتی فارغالتحصیل شدهاند، لزوما از بقیه بهتر نیستند. کسی که تمام تمرکزش، کسب نمره بالا بوده است، باهوشتر یا با قابلیتتر از بقیه افراد نیست. وقتی تمام هموغم شما، دریافت مدرک دانشگاهی باشد، این یعنی شما بلدی به اهداف و معیارهایی دست پیدا کنی که دیگران برایت تعیین کردهاند. در عرصه #کسبوکار، باید بتوانیم نه تنها برای رسیدن به اهدافی که برایمان تعیین کردهاند بکوشیم، بلکه خودمان برای خودمان هدفگذاری کنیم و دنبال علایقمان باشیم. هیچ شرکتی با استخدام کسی که تمام دغدغهاش در ۲۰ سال اول زندگی، گرفتن نمره ۲۰ بوده است، سود نمیبرد.
🎯سعی کنید کسانی که #استخدام میکنید، از همه گروهها باشند: هم از فارغالتحصیلان دانشگاههای معتبر، هم از سایر دانشگاهها و حتی از میان کسانی که تحصیلات دانشگاهی ندارند. دنیا به سرعت در حال تغییر است. هر سازمانی به تلفیقی از دیدگاهها و نظرات مختلف نیاز دارد. این نه تنها خودخواهانه، بلکه نادانی است اگر فکر کنیم استخدام فارغالتحصیلان دانشگاههای دهان پر کن، #موفقیت شرکتمان را تضمین میکند.
♨️اما برویم سراغ پیشینه شغلی متقاضی. بسیاری از کسانی که در گذشته شغلهای کوتاهمدت داشتهاند، خودشان انتخاب نکردهاند که شغلشان را مدام تغییر دهند. آنها طبق یک روال پیش نرفتهاند و فراز و نشیبهای زیادی داشتهاند. آنها میدانند چطور بر ناملایمات غلبه کنند. آنها میدانند وقتی کار نیاز دارند، چطور کار پیدا کنند. این کاملا بدیهی است و #مدیران استخدام باید این را بدانند، اما متاسفانه افرادی که در جایگاه #استخدام هستند، از این مساله غافلند.
💢برای استخدام فردی که بارها «از این شاخه به آن شاخه پریده»، دلایل بسیاری وجود دارد، از جمله:
1⃣ کسانی که شغل خود را بارها عوض کردهاند، از ورود به محیطهای جدید و کشف ناشناختههای یک #سازمان جدید نمیترسند. چون این کار را بارها انجام دادهاند. کسانی که شغل خود را بارها تغییر دادهاند، میدانند چگونه در مسیر زندگی و دائما یاد بگیرند و این مهارتی است که همه سازمانها نیاز دارند.
2⃣ این افراد، در مقایسه با افرادی که سالها در یک #سازمان میمانند، دایره ارتباطات گستردهتری دارند. شبکه ارتباطی گسترده یعنی ایدههای بیشتر، حمایت معنوی بیشتر و ارتباط با گروههای مختلف و متنوع و اینها فاکتورهای مهمی برای #موفقیت #کارکنان و #سازمان شما هستند.
3⃣ کسانی که شغل خود را بارها تغییر دادهاند، برای #مدیران مختلف کار کردهاند. آنها میدانند چگونه خود را با سبکهای مدیریتی مختلف وفق دهند.
4⃣ کسی که به میل و خواسته خود، شغل خود را بارها عوض کرده است، به تواناییهایش ایمان دارد و میداند اگر محیط قدیمی پاسخگوی نیازهایش نبود، میتواند وارد یک محیط جدید شود. آیا نمیخواهید کسی را استخدام کنید که اعتماد به نفس دارد و جایگاهش را میداند؟
5⃣ کسانی که مدام شغل خود را تغییر میدهند، در هر سازمانی که باشند، مهارتهای جدید یاد میگیرند و چیزهای جدید کشف میکنند. آنها تجربهای دارند که سایر #کارکنان کمتر دارند: تجربه «تازهوارد بودن». وقتی در یک محیط جدید هستیم، بیشتر از هر زمانی یاد میگیریم.
6⃣ این افراد به مواجهه با تغییر عادت دارند. آنها برای آنکه #موفق شوند، نیازی به حفظ وضعیت موجود ندارند. آیا شما میخواهید کسبوکارتان تا سالیان سال در یک وضعیت بماند؟ گمان نمیکنم!
7⃣ این افراد براحتی میتوانند نشانههای #موفقیت یا شکست یک برنامه، فرآیند یا طرح را تشخیص دهند. وقتی کسی میگوید «چند تا پیراهن بیشتر پاره کردهام»، منظورش را میدانیم. این افراد برای کسب تجربه بارها زمین خوردهاند و پروژههای #موفق و ناموفق بسیاری را پشت سر گذاشتهاند. این زمین خوردنها و زخمها برای هر سازمانی ارزشمندند.
💯 @jobteamir
#نویسنده: Liz Ryan
📌هیچ شرکتی نباید یک متقاضی را صرفا به خاطر دانشگاهی که در آن درس خوانده یا اینکه بارها شغلش را عوض کرده، رد کند. چنین رویکردی عواقب و ریسکهای خودش را دارد. تحصیل در یک #دانشگاه رده بالا، لزوما به این معنا نیست که فرد دارای توانایی حل مساله، هوشمندی و #خلاقیت است.
🛑من با میلیونها نفر مصاحبه کردهام. متقاضیانی که از مدارس فوقالعاده رقابتی فارغالتحصیل شدهاند، لزوما از بقیه بهتر نیستند. کسی که تمام تمرکزش، کسب نمره بالا بوده است، باهوشتر یا با قابلیتتر از بقیه افراد نیست. وقتی تمام هموغم شما، دریافت مدرک دانشگاهی باشد، این یعنی شما بلدی به اهداف و معیارهایی دست پیدا کنی که دیگران برایت تعیین کردهاند. در عرصه #کسبوکار، باید بتوانیم نه تنها برای رسیدن به اهدافی که برایمان تعیین کردهاند بکوشیم، بلکه خودمان برای خودمان هدفگذاری کنیم و دنبال علایقمان باشیم. هیچ شرکتی با استخدام کسی که تمام دغدغهاش در ۲۰ سال اول زندگی، گرفتن نمره ۲۰ بوده است، سود نمیبرد.
🎯سعی کنید کسانی که #استخدام میکنید، از همه گروهها باشند: هم از فارغالتحصیلان دانشگاههای معتبر، هم از سایر دانشگاهها و حتی از میان کسانی که تحصیلات دانشگاهی ندارند. دنیا به سرعت در حال تغییر است. هر سازمانی به تلفیقی از دیدگاهها و نظرات مختلف نیاز دارد. این نه تنها خودخواهانه، بلکه نادانی است اگر فکر کنیم استخدام فارغالتحصیلان دانشگاههای دهان پر کن، #موفقیت شرکتمان را تضمین میکند.
♨️اما برویم سراغ پیشینه شغلی متقاضی. بسیاری از کسانی که در گذشته شغلهای کوتاهمدت داشتهاند، خودشان انتخاب نکردهاند که شغلشان را مدام تغییر دهند. آنها طبق یک روال پیش نرفتهاند و فراز و نشیبهای زیادی داشتهاند. آنها میدانند چطور بر ناملایمات غلبه کنند. آنها میدانند وقتی کار نیاز دارند، چطور کار پیدا کنند. این کاملا بدیهی است و #مدیران استخدام باید این را بدانند، اما متاسفانه افرادی که در جایگاه #استخدام هستند، از این مساله غافلند.
💢برای استخدام فردی که بارها «از این شاخه به آن شاخه پریده»، دلایل بسیاری وجود دارد، از جمله:
1⃣ کسانی که شغل خود را بارها عوض کردهاند، از ورود به محیطهای جدید و کشف ناشناختههای یک #سازمان جدید نمیترسند. چون این کار را بارها انجام دادهاند. کسانی که شغل خود را بارها تغییر دادهاند، میدانند چگونه در مسیر زندگی و دائما یاد بگیرند و این مهارتی است که همه سازمانها نیاز دارند.
2⃣ این افراد، در مقایسه با افرادی که سالها در یک #سازمان میمانند، دایره ارتباطات گستردهتری دارند. شبکه ارتباطی گسترده یعنی ایدههای بیشتر، حمایت معنوی بیشتر و ارتباط با گروههای مختلف و متنوع و اینها فاکتورهای مهمی برای #موفقیت #کارکنان و #سازمان شما هستند.
3⃣ کسانی که شغل خود را بارها تغییر دادهاند، برای #مدیران مختلف کار کردهاند. آنها میدانند چگونه خود را با سبکهای مدیریتی مختلف وفق دهند.
4⃣ کسی که به میل و خواسته خود، شغل خود را بارها عوض کرده است، به تواناییهایش ایمان دارد و میداند اگر محیط قدیمی پاسخگوی نیازهایش نبود، میتواند وارد یک محیط جدید شود. آیا نمیخواهید کسی را استخدام کنید که اعتماد به نفس دارد و جایگاهش را میداند؟
5⃣ کسانی که مدام شغل خود را تغییر میدهند، در هر سازمانی که باشند، مهارتهای جدید یاد میگیرند و چیزهای جدید کشف میکنند. آنها تجربهای دارند که سایر #کارکنان کمتر دارند: تجربه «تازهوارد بودن». وقتی در یک محیط جدید هستیم، بیشتر از هر زمانی یاد میگیریم.
6⃣ این افراد به مواجهه با تغییر عادت دارند. آنها برای آنکه #موفق شوند، نیازی به حفظ وضعیت موجود ندارند. آیا شما میخواهید کسبوکارتان تا سالیان سال در یک وضعیت بماند؟ گمان نمیکنم!
7⃣ این افراد براحتی میتوانند نشانههای #موفقیت یا شکست یک برنامه، فرآیند یا طرح را تشخیص دهند. وقتی کسی میگوید «چند تا پیراهن بیشتر پاره کردهام»، منظورش را میدانیم. این افراد برای کسب تجربه بارها زمین خوردهاند و پروژههای #موفق و ناموفق بسیاری را پشت سر گذاشتهاند. این زمین خوردنها و زخمها برای هر سازمانی ارزشمندند.
💯 @jobteamir
چگونه یک مدیر خوب باشیم؟
یک سئوال که همواره در علم #مدیریت مطرح بوده است، این است که چگونه میتوان یک #مدیر خوب بود و یک #مدیر با انجام چه وظایفی میتواند به یک #مدیر مثبت و سازنده تبدیل شود.
همانطور که میدانیم مهمترین وظیفه یک #مدیر هدایت تیمهای کاری برای دستیابی به نتایج مطلوب میباشد. اگر این هدایت به درستی صورت پذیرد و رضایت اعضای تیم نیز تامین شود میتوان #مدیر را #موفق و توانمند نامید.
پنج وظیفه اصلی یک #مدیر خوب
برای یک #مدیر خوب میتوان وظایف مختلفی را تعریف کرد. مهمترین این وظایف عبارتند از:
۱- هدایت و #رهبری
یک مدیر بایستی توانایی انگیزه دادن و ایجاد نگرش مثبت را بین اعضای تیم خود داشته باشد. یک تشکر ساده یا حتی تذکر دوستانه میتواند به اعضای تیم این بازخورد را بدهد که مدیر فعالیتهای آنها را مدنظر دارد و آنها و عملکردشان برای #مدیر مهم هستند. #مدیران میتوانند با استفاده از مشوقهای مختلف به هدایت هدفمند #کارکنان خود بپردازند.
۲- تیمسازی
یک #مدیر #موفق باید بتواند یک تیم همگون و منسجم را برای خود ایجاد کند. گزینش اعضای یک #تیم_کاری بسیار پیچیدهایی میباشد که یک #مدیر خوب با دقت و صرف زمان زیاد آن را انجام خواهد داد. تعیین جایگاه درست برای اعضای تیم نیز از دیگر موضوعاتی است که میتواند یک تیم را به سمت #موفقیت سوق دهد. #مدیران بایستی همواره اشتیاق و انگیزه اعضای تیمهای خود را در بالاترین درجه نگهدارند.
۳- نتیجهگرایی
یک #مدیر کاربلد میداند که نتیجه گرفتن در امور مختلف میتواند جایگاه او و تیمش را ارتقاء دهد. تعیین اهداف درست و متناسب با استراتژی #سازمان میتواند در نتیجه گرفتن تیم نقش داشته باشند. یک #مدیر خوب، اهدافی متناسب با #تیم_کاری و تواناییهای آنها تعریف میکند و امکان #آموزش برای اعضای تیم به جهت کسب مهارت در زمینههای مختلف را فراهم میآورد.
۴- ارتباطات و شبکهسازی
مدیری میتواند خوب و #موفق باشد که بتواند ارتباطات قوی با سایر اعضا برقرار کند. هر چه شبکه ارتباطی بین اعضای یک تیم قویتر باشد کار #مدیریت تیم آسانتر میشود. ارتباطات موجود بین اعضای یک تیم باعث ایجاد حس اعتماد بیشتر بین آنها میشود.
یک #مدیر #موفق باید بداند که ایجاد رابطه سالم و قوی با #کارکنان میتواند باعث انتقال سریعتر پیامها به او شود. بسیاری از پیامهایی که توسط #کارکنان به مدیران منتقل میشوند حاوی نکات ارزشمندی در #مدیریت کلان میباشند.
۵- پویایی و پیگیر بودن
تمامی وظایفی که برای یک #مدیر خوب تعریف شد بر روی یکدیگر تاثیر دارند. یک #مدیر بایستی پویا و فعال باشد و بصورت خستگی ناپذیر امور مختلف را کنترل و پیگیری نماید. نامیدی برای یک #مدیر هرگز معنا نمییابد. یک #مدیر بایستی بتواند با چالشهای مختلف مقابله کند و همواره آماده تصمیمگیریهای جدّی باشد. روحیه قویی که یک #مدیر از خود بروز میدهد او را تبدیل به یک #مدیر خوب خواهد کرد.
در مجموع یک #مدیر خوب انتقادپذیر است و سعی میکند شیوههای نادرست را اصلاح کند.
دارای ارتباطات قوی است که از این ارتباطات برای ایجاد تعامل و اعتماد متقابل بهره میبرد. دستیابی به نتایج برای او اهمیت ویژهای دارد.
نقش مکمل را درون تیم دارد و سعی میکند ناتواناییهای افراد را پوشش دهد.
برای #کارکنان خود ارزش بالایی قائل است. هرگز به خود مغرور نمیشود.
👈 عضویت در کانال جاب تیم 👇
💯@jobteamir
یک سئوال که همواره در علم #مدیریت مطرح بوده است، این است که چگونه میتوان یک #مدیر خوب بود و یک #مدیر با انجام چه وظایفی میتواند به یک #مدیر مثبت و سازنده تبدیل شود.
همانطور که میدانیم مهمترین وظیفه یک #مدیر هدایت تیمهای کاری برای دستیابی به نتایج مطلوب میباشد. اگر این هدایت به درستی صورت پذیرد و رضایت اعضای تیم نیز تامین شود میتوان #مدیر را #موفق و توانمند نامید.
پنج وظیفه اصلی یک #مدیر خوب
برای یک #مدیر خوب میتوان وظایف مختلفی را تعریف کرد. مهمترین این وظایف عبارتند از:
۱- هدایت و #رهبری
یک مدیر بایستی توانایی انگیزه دادن و ایجاد نگرش مثبت را بین اعضای تیم خود داشته باشد. یک تشکر ساده یا حتی تذکر دوستانه میتواند به اعضای تیم این بازخورد را بدهد که مدیر فعالیتهای آنها را مدنظر دارد و آنها و عملکردشان برای #مدیر مهم هستند. #مدیران میتوانند با استفاده از مشوقهای مختلف به هدایت هدفمند #کارکنان خود بپردازند.
۲- تیمسازی
یک #مدیر #موفق باید بتواند یک تیم همگون و منسجم را برای خود ایجاد کند. گزینش اعضای یک #تیم_کاری بسیار پیچیدهایی میباشد که یک #مدیر خوب با دقت و صرف زمان زیاد آن را انجام خواهد داد. تعیین جایگاه درست برای اعضای تیم نیز از دیگر موضوعاتی است که میتواند یک تیم را به سمت #موفقیت سوق دهد. #مدیران بایستی همواره اشتیاق و انگیزه اعضای تیمهای خود را در بالاترین درجه نگهدارند.
۳- نتیجهگرایی
یک #مدیر کاربلد میداند که نتیجه گرفتن در امور مختلف میتواند جایگاه او و تیمش را ارتقاء دهد. تعیین اهداف درست و متناسب با استراتژی #سازمان میتواند در نتیجه گرفتن تیم نقش داشته باشند. یک #مدیر خوب، اهدافی متناسب با #تیم_کاری و تواناییهای آنها تعریف میکند و امکان #آموزش برای اعضای تیم به جهت کسب مهارت در زمینههای مختلف را فراهم میآورد.
۴- ارتباطات و شبکهسازی
مدیری میتواند خوب و #موفق باشد که بتواند ارتباطات قوی با سایر اعضا برقرار کند. هر چه شبکه ارتباطی بین اعضای یک تیم قویتر باشد کار #مدیریت تیم آسانتر میشود. ارتباطات موجود بین اعضای یک تیم باعث ایجاد حس اعتماد بیشتر بین آنها میشود.
یک #مدیر #موفق باید بداند که ایجاد رابطه سالم و قوی با #کارکنان میتواند باعث انتقال سریعتر پیامها به او شود. بسیاری از پیامهایی که توسط #کارکنان به مدیران منتقل میشوند حاوی نکات ارزشمندی در #مدیریت کلان میباشند.
۵- پویایی و پیگیر بودن
تمامی وظایفی که برای یک #مدیر خوب تعریف شد بر روی یکدیگر تاثیر دارند. یک #مدیر بایستی پویا و فعال باشد و بصورت خستگی ناپذیر امور مختلف را کنترل و پیگیری نماید. نامیدی برای یک #مدیر هرگز معنا نمییابد. یک #مدیر بایستی بتواند با چالشهای مختلف مقابله کند و همواره آماده تصمیمگیریهای جدّی باشد. روحیه قویی که یک #مدیر از خود بروز میدهد او را تبدیل به یک #مدیر خوب خواهد کرد.
در مجموع یک #مدیر خوب انتقادپذیر است و سعی میکند شیوههای نادرست را اصلاح کند.
دارای ارتباطات قوی است که از این ارتباطات برای ایجاد تعامل و اعتماد متقابل بهره میبرد. دستیابی به نتایج برای او اهمیت ویژهای دارد.
نقش مکمل را درون تیم دارد و سعی میکند ناتواناییهای افراد را پوشش دهد.
برای #کارکنان خود ارزش بالایی قائل است. هرگز به خود مغرور نمیشود.
👈 عضویت در کانال جاب تیم 👇
💯@jobteamir
4 کلید موفقیت در کسب و کار
💠 کليد اول : تخصص
عبارت است از توانايي شما در بکار بستن استعدادتان آنهم در قسمتي حياتي که براي شما يا #مشتريان تان ارزشمند است. انتخاب اين قسمت که در چه زمينه اي تخصص داشته باشيد در #موفقيت بلند مدت شما بسيار تعيين کننده است. شما در چه زمينه اي تخصص و مهارت داريد؟
جنبه هاي مثبت خود را تقويت کرده، موارد ضعيف را در اولين فرصت ممکن، شناسائي و اصلاح نمائيد.
💠 کليد دوم: تمايز
عبارت است از اينکه چگونه در يک يا چند زمينه که تخصص داريد يا کارايي شما بهتر است برتري خود را نشان دهيد. توانايي شما در متمايز کردن خود براساس کيفيت کار بالا بسيار مهم و کانون فعاليت شغلي شماست. شما به عنوان يک فرد بايد حداقل در يک زمينه کاري برتر باشيد. اگر از کارفرما يا #کارمندان شما درباره شما بپرسند:
برتري او در چه زمینه اي است؟ آنها چه جوابي در مورد شما خواهند داد؟
در کدام قسمت کار، شما برجسته هستيد؟
چه کاري را بهتر از هر کسي انجام مي دهيد؟
چه کاري را اگر شما انجام دهيد سود زيادي نصيب #سازمان شما مي شود؟
اگر تاکنون در حرفه خود يک زمينه را مشخص نکرده ايد تا در آن بهترين باشيد، بايد زودتر اقدام کنيد.
نقشه شما براي تبديل شدن به فردي برجسته، در حرفه خود چيست؟ و چگونه ميزان برتري خود را چه از نظر دانش و چه از نظر مهارت در يک زمينه کاري اندازه مي گيريد؟ اين اندازه گيري، استاندارد شما را براي کارايي نشان مي دهد.
💠 کليد سوم: تقسيم بندی
عبارتست از توانايي شما در مشخص کردن افراد و سازمانهايي که سود بيشتري براي شما دارند. نحوه کار بدين صورت است که شما به طور واضح مهمترين #مشتريان خود را مشخص مي کنيد. و براي جلب رضايت اين گروه خاص از #مشتريان تصميم گيري مي کنيد.
💠 کليد آخر تمرکز
عبارتست از توانايي شما در تمرکز ذهني بر روي خدماتي است که براي آن شخص يا #سازمان اهميت دارد. اين چهار استراتژي نقطه کانوني حياتي براي رسيدن به دستاوردهای فوق العاده در #سازمان و حرفه شماست.
از خود بپرسيد:
کدام مهارت است که اگر آن را در خود تقويت کنيد بيشترين اثر مثبت را در حرفه شما به جا مي گذارد؟
پاسخي که به اين سؤال مي دهيد را به عنوان يک هدف بنويسيد و براي آن يک ضرب العجل تعيين کنيد. براي خود طرح و نقشه داشته باشيد و براي رسيدن به هدف پر تلاش باشيد تا بر آن نائل شويد. اين کليد واقعي رسيدن به #موفقيت شغلي است.
👈 عضویت در کانال جاب تیم 👇
💯@jobteamir
💠 کليد اول : تخصص
عبارت است از توانايي شما در بکار بستن استعدادتان آنهم در قسمتي حياتي که براي شما يا #مشتريان تان ارزشمند است. انتخاب اين قسمت که در چه زمينه اي تخصص داشته باشيد در #موفقيت بلند مدت شما بسيار تعيين کننده است. شما در چه زمينه اي تخصص و مهارت داريد؟
جنبه هاي مثبت خود را تقويت کرده، موارد ضعيف را در اولين فرصت ممکن، شناسائي و اصلاح نمائيد.
💠 کليد دوم: تمايز
عبارت است از اينکه چگونه در يک يا چند زمينه که تخصص داريد يا کارايي شما بهتر است برتري خود را نشان دهيد. توانايي شما در متمايز کردن خود براساس کيفيت کار بالا بسيار مهم و کانون فعاليت شغلي شماست. شما به عنوان يک فرد بايد حداقل در يک زمينه کاري برتر باشيد. اگر از کارفرما يا #کارمندان شما درباره شما بپرسند:
برتري او در چه زمینه اي است؟ آنها چه جوابي در مورد شما خواهند داد؟
در کدام قسمت کار، شما برجسته هستيد؟
چه کاري را بهتر از هر کسي انجام مي دهيد؟
چه کاري را اگر شما انجام دهيد سود زيادي نصيب #سازمان شما مي شود؟
اگر تاکنون در حرفه خود يک زمينه را مشخص نکرده ايد تا در آن بهترين باشيد، بايد زودتر اقدام کنيد.
نقشه شما براي تبديل شدن به فردي برجسته، در حرفه خود چيست؟ و چگونه ميزان برتري خود را چه از نظر دانش و چه از نظر مهارت در يک زمينه کاري اندازه مي گيريد؟ اين اندازه گيري، استاندارد شما را براي کارايي نشان مي دهد.
💠 کليد سوم: تقسيم بندی
عبارتست از توانايي شما در مشخص کردن افراد و سازمانهايي که سود بيشتري براي شما دارند. نحوه کار بدين صورت است که شما به طور واضح مهمترين #مشتريان خود را مشخص مي کنيد. و براي جلب رضايت اين گروه خاص از #مشتريان تصميم گيري مي کنيد.
💠 کليد آخر تمرکز
عبارتست از توانايي شما در تمرکز ذهني بر روي خدماتي است که براي آن شخص يا #سازمان اهميت دارد. اين چهار استراتژي نقطه کانوني حياتي براي رسيدن به دستاوردهای فوق العاده در #سازمان و حرفه شماست.
از خود بپرسيد:
کدام مهارت است که اگر آن را در خود تقويت کنيد بيشترين اثر مثبت را در حرفه شما به جا مي گذارد؟
پاسخي که به اين سؤال مي دهيد را به عنوان يک هدف بنويسيد و براي آن يک ضرب العجل تعيين کنيد. براي خود طرح و نقشه داشته باشيد و براي رسيدن به هدف پر تلاش باشيد تا بر آن نائل شويد. اين کليد واقعي رسيدن به #موفقيت شغلي است.
👈 عضویت در کانال جاب تیم 👇
💯@jobteamir
#کارآفرین باشیم یا بنیان گذار #استارتاپ...؟!
☑️ می خواهیم درباره یک بحث قدیمی (مثل بحث اول مرغ بود یا تخم مرغ) بپردازیم. اینکه هر بنیانگذار استارتاپی یک #کارآفرین است؟! و یا برعکس؟ تا به حال حتما از خودمان بارها پرسیده ایم تفاوت #استارتاپ ها با #کارآفرینی چیست؟ این دو مقوله چه ربطی هم دارند و کدام یک زیر مجموعه دیگری است؟
🔘 شاید وقتی تعاریف متداول #کارآفرینی و #استارتاپ را متوجه شویم معما تا حدود زیادی قابل حل خواهد شد. پرسش این است: کارآفرینی دقیقا به چه معناست؟ ویکیپدیا اینگونه این مفهوم را تعریف کرده است: « #کارآفرینی (به انگلیسی: Entrepreneurship) به فرایند خلق ارزش جدید (مادی یا معنوی) از طریق یک تلاش متعهدانه با در نظر گرفتن ریسکهای ناشی از آن اطلاق میشود.
🔘 واژه #کارآفرینی از کلمه فرانسوی “Entrepreneurs” به معنای “متعهد شدن” نشئت گرفته است.» جوزف شومپیتر فرایند #کارآفرینی را “تخریب #خلاق ” مینامد. به عبارت دیگر ویژگی تعیینکننده در #کارآفرینی انجام کارهای جدید یا ابداع روشهای نوین در امور جاری است.
🔘 پس بنا به تعریف تئوری (این تعریفی است که در کارشناسی ارشد مدیریت #کارآفرینی هم به ما گفته بودند)، #کارآفرینی یک فرآیند است که منجر به ایجاد ارزش می شود؛ با در نظر گرفتن تلاشهایی به همراه ریسکهای ناشی.
🔘 متوجه میشویم که میتوان به #کارآفرینی، #ارزشآفرینی نیز اطلاق کرد، چون فرآیندی است که باعث ایجاد یک ارزش میشود. (شاید بتوان برای درک این موضوع به تاکید بر واژه ارزش پیشنهادی در بوم مدل #کسبوکار هم فکر کرد.)
🔘 #کارآفرین لازم نیست حتما تعداد زیادی شغل ایجاد کند، بلکه همین که ارزشی ایجاد میکند که خود فرد در این فرآیند دخیل است باعث خلق #کارآفرینی شده است. تا اینجا با مفهوم کارآفرینی و کارآفرین آشنا شدیم. حال نوبت به #استارتاپ میرسد.
🔘 باز هم بنا به نقل ویکیپدیا این تعریف را داریم که: «شرکت نوپا یا #استارتاپ (به انگلیسی: startup، کوتاهشدهٔ عبارت
به یک #شرکت یا #کسبوکار گفته میشود که معمولاً بهتازگی و در نتیجهٔ #کارآفرینی ایجاد شده است، رشد سریعی دارد، و در جهت تولید راهحلی #نوآورانه و دوامپذیر برای رفع یک نیاز در #بازار شکل گرفته است. اما تعریف استیو بلنک دیگری دارد که تصور می کنم بهتر و مناسب تر است: «یک #سازمان موقت است که به منظور یافتن یک مدل #کسبوکار قابلتکرار و مقیاسپذیر طراحی شده است.»
🔘 بنابراین #استارتاپ یک #سازمان ( #سازمان مجموعهٔ هدفمندی است که پیرو یک نظام ( سیستم) است، و دارای مرزها و حدودی است که آن را از محیط خود جدا میسازد) موقت ( یعنی بعد از طی مراحلی از بین می رود) که به دنبال یافتن یک مدل #کسبوکار قابلتکرار و مقیاسپذیر است.
🔘 #استارتاپ زمانی که بوم مدل #کسبوکار پایداری داشت که قابلیت های فوق را دارند دیگر #استارتاپ نیست بلکه یک #کسبوکار شرکتی است.
🔘 در هر صورت #استارتاپ ها را میتوان نوعی از #کارآفرینی تلقی کرد. چون در موارد دیگر #کارآفرینی می توان از مدل کسب و کاری استفاده کرد که قبلا موجود است به طور مثال یک تولیدکننده صنایع غذایی تقریبا در یک بازار شناختهشده با بسیاری از موارد که از قبل مشخص هستند روبهرو است ولی #استارتاپ از روز اول محصول و مشتری خود را نشناخته و صرفا با یک چشمانداز به طی مسیر می پردازد و با بهرهگیری از فرآیند توسعه مشتری محصول را تکمیل کند.
🔘 از طرف دیگر هر #کارآفرینی را نمیتوان بنیانگذار #استارتاپ دانست ولی هر بنیانگذار #استارتاپ به نوعی در حال #کارآفرینی ( #ارزشآفرینی) است.
☑️ البته ممکن است بسیاری کماکان این سوال را مطرح کنند که آیا هر صاحب اپ یا وبسایت، یک #کارآفرین محسوب میشود؟ نظر شما چیست؟
👈 عضویت در کانال جاب تیم 👇
💯@jobteamir
☑️ می خواهیم درباره یک بحث قدیمی (مثل بحث اول مرغ بود یا تخم مرغ) بپردازیم. اینکه هر بنیانگذار استارتاپی یک #کارآفرین است؟! و یا برعکس؟ تا به حال حتما از خودمان بارها پرسیده ایم تفاوت #استارتاپ ها با #کارآفرینی چیست؟ این دو مقوله چه ربطی هم دارند و کدام یک زیر مجموعه دیگری است؟
🔘 شاید وقتی تعاریف متداول #کارآفرینی و #استارتاپ را متوجه شویم معما تا حدود زیادی قابل حل خواهد شد. پرسش این است: کارآفرینی دقیقا به چه معناست؟ ویکیپدیا اینگونه این مفهوم را تعریف کرده است: « #کارآفرینی (به انگلیسی: Entrepreneurship) به فرایند خلق ارزش جدید (مادی یا معنوی) از طریق یک تلاش متعهدانه با در نظر گرفتن ریسکهای ناشی از آن اطلاق میشود.
🔘 واژه #کارآفرینی از کلمه فرانسوی “Entrepreneurs” به معنای “متعهد شدن” نشئت گرفته است.» جوزف شومپیتر فرایند #کارآفرینی را “تخریب #خلاق ” مینامد. به عبارت دیگر ویژگی تعیینکننده در #کارآفرینی انجام کارهای جدید یا ابداع روشهای نوین در امور جاری است.
🔘 پس بنا به تعریف تئوری (این تعریفی است که در کارشناسی ارشد مدیریت #کارآفرینی هم به ما گفته بودند)، #کارآفرینی یک فرآیند است که منجر به ایجاد ارزش می شود؛ با در نظر گرفتن تلاشهایی به همراه ریسکهای ناشی.
🔘 متوجه میشویم که میتوان به #کارآفرینی، #ارزشآفرینی نیز اطلاق کرد، چون فرآیندی است که باعث ایجاد یک ارزش میشود. (شاید بتوان برای درک این موضوع به تاکید بر واژه ارزش پیشنهادی در بوم مدل #کسبوکار هم فکر کرد.)
🔘 #کارآفرین لازم نیست حتما تعداد زیادی شغل ایجاد کند، بلکه همین که ارزشی ایجاد میکند که خود فرد در این فرآیند دخیل است باعث خلق #کارآفرینی شده است. تا اینجا با مفهوم کارآفرینی و کارآفرین آشنا شدیم. حال نوبت به #استارتاپ میرسد.
🔘 باز هم بنا به نقل ویکیپدیا این تعریف را داریم که: «شرکت نوپا یا #استارتاپ (به انگلیسی: startup، کوتاهشدهٔ عبارت
به یک #شرکت یا #کسبوکار گفته میشود که معمولاً بهتازگی و در نتیجهٔ #کارآفرینی ایجاد شده است، رشد سریعی دارد، و در جهت تولید راهحلی #نوآورانه و دوامپذیر برای رفع یک نیاز در #بازار شکل گرفته است. اما تعریف استیو بلنک دیگری دارد که تصور می کنم بهتر و مناسب تر است: «یک #سازمان موقت است که به منظور یافتن یک مدل #کسبوکار قابلتکرار و مقیاسپذیر طراحی شده است.»
🔘 بنابراین #استارتاپ یک #سازمان ( #سازمان مجموعهٔ هدفمندی است که پیرو یک نظام ( سیستم) است، و دارای مرزها و حدودی است که آن را از محیط خود جدا میسازد) موقت ( یعنی بعد از طی مراحلی از بین می رود) که به دنبال یافتن یک مدل #کسبوکار قابلتکرار و مقیاسپذیر است.
🔘 #استارتاپ زمانی که بوم مدل #کسبوکار پایداری داشت که قابلیت های فوق را دارند دیگر #استارتاپ نیست بلکه یک #کسبوکار شرکتی است.
🔘 در هر صورت #استارتاپ ها را میتوان نوعی از #کارآفرینی تلقی کرد. چون در موارد دیگر #کارآفرینی می توان از مدل کسب و کاری استفاده کرد که قبلا موجود است به طور مثال یک تولیدکننده صنایع غذایی تقریبا در یک بازار شناختهشده با بسیاری از موارد که از قبل مشخص هستند روبهرو است ولی #استارتاپ از روز اول محصول و مشتری خود را نشناخته و صرفا با یک چشمانداز به طی مسیر می پردازد و با بهرهگیری از فرآیند توسعه مشتری محصول را تکمیل کند.
🔘 از طرف دیگر هر #کارآفرینی را نمیتوان بنیانگذار #استارتاپ دانست ولی هر بنیانگذار #استارتاپ به نوعی در حال #کارآفرینی ( #ارزشآفرینی) است.
☑️ البته ممکن است بسیاری کماکان این سوال را مطرح کنند که آیا هر صاحب اپ یا وبسایت، یک #کارآفرین محسوب میشود؟ نظر شما چیست؟
👈 عضویت در کانال جاب تیم 👇
💯@jobteamir
10 مهارتی که بیکاران باید بیاموزند
🔺 کسانی که قرار است در آینده صاحب شغل شوند خوب است این موارد را بدانند:
🔺نتیجه یک گزارش میدانی از 260 کارفرما نشان می دهد، سه مدرک تحصیلی در رشتههای دانشگاهی که بیشترین تقاضا را دارد، #مدیریت بازرگانی، علوم مهندسی، و #فناوری اطلاعات بوده است. اما در بین همهی مدارک تحصیلی و تخصصها، کارفرمایان در پی بهکارگماری افرادی هستند که توانایی #کار_تیمی خوبی داشته باشند و به عنوان یک تصمیمگیرندهی قاطع و توانا در حل مسائل و مشکلات ظاهر شوند.
❗️ در این بررسی به ترتیب اهمیت، به 10 مهارتی که کارفرمایان به دنبال آن هستند اشاره شده است. این مهارت ها عبارتاند از:
1️⃣ قابلیت کار در یک ساختار گروهی
2️⃣ قابلیت تصمیمگیری و حل مشکلات
3️⃣ قابلیت برقراری ارتباط کلامی با افراد داخل و بیرون #سازمان
4️⃣ قابلیت برنامهریزی، سازماندهی و اولویتبندی کارها
5️⃣ قابلیت به دستآوردن و فرآوری اطلاعات
6️⃣ قابلیت تحلیل دادههای کیفی
7️⃣ دانش تکنیکی مربوط به شغل
8️⃣ مهارت در نرمافزارهای رایانهای
9️⃣ توانایی در ایجاد و نوشتن گزارش
🔟 توانایی #فروش و تحت تاثیر قرار دادن دیگران
👈 عضویت در کانال جاب تیم👇
💯 @jobteamir
🔺 کسانی که قرار است در آینده صاحب شغل شوند خوب است این موارد را بدانند:
🔺نتیجه یک گزارش میدانی از 260 کارفرما نشان می دهد، سه مدرک تحصیلی در رشتههای دانشگاهی که بیشترین تقاضا را دارد، #مدیریت بازرگانی، علوم مهندسی، و #فناوری اطلاعات بوده است. اما در بین همهی مدارک تحصیلی و تخصصها، کارفرمایان در پی بهکارگماری افرادی هستند که توانایی #کار_تیمی خوبی داشته باشند و به عنوان یک تصمیمگیرندهی قاطع و توانا در حل مسائل و مشکلات ظاهر شوند.
❗️ در این بررسی به ترتیب اهمیت، به 10 مهارتی که کارفرمایان به دنبال آن هستند اشاره شده است. این مهارت ها عبارتاند از:
1️⃣ قابلیت کار در یک ساختار گروهی
2️⃣ قابلیت تصمیمگیری و حل مشکلات
3️⃣ قابلیت برقراری ارتباط کلامی با افراد داخل و بیرون #سازمان
4️⃣ قابلیت برنامهریزی، سازماندهی و اولویتبندی کارها
5️⃣ قابلیت به دستآوردن و فرآوری اطلاعات
6️⃣ قابلیت تحلیل دادههای کیفی
7️⃣ دانش تکنیکی مربوط به شغل
8️⃣ مهارت در نرمافزارهای رایانهای
9️⃣ توانایی در ایجاد و نوشتن گزارش
🔟 توانایی #فروش و تحت تاثیر قرار دادن دیگران
👈 عضویت در کانال جاب تیم👇
💯 @jobteamir
🔥 ای آر پی erp یک نرم افزار مدیریت منابع انسانی و مشتریان است که نمی توان از آن تعریف جامع و کاملی داشت، هر سیستم erp با توجه به نیازها و منابع شرکت پیاده سازی می شود، اما به طور کلی erp در راستای یکپارچه سازی منابع شرکت و وظایف کارمندان برنامه ریزی می شود که با توجه به سطح دسترسی هر شخص و نوع همکاری آن با شرکت متفاوت است، erp اختصاصی می تواند برای شما یک سیستم مدیریت منابع انسانی، مدیریت مالی، مدیریت مشتریان و سیستم نظارتی بر انجام شدن وظایف باشد
نرم افزار مدیریت کاربردی سازمان، ساخته شده توسط گروه مهندسین جاب تیم، یک ابزار هوشمند و کامل، که کنترل سازمان شما را آسان تر ساخته و بازدهی عملکرد را بالا میبرد.
https://jobteam.ir/Service/801-erp
#erp #نرم_افزار #منابع_انسانی #نرم_افزار_مدیریت #سازمان #جاب_تیم #برنامه_نویسی #programming #jobteam
نرم افزار مدیریت کاربردی سازمان، ساخته شده توسط گروه مهندسین جاب تیم، یک ابزار هوشمند و کامل، که کنترل سازمان شما را آسان تر ساخته و بازدهی عملکرد را بالا میبرد.
https://jobteam.ir/Service/801-erp
#erp #نرم_افزار #منابع_انسانی #نرم_افزار_مدیریت #سازمان #جاب_تیم #برنامه_نویسی #programming #jobteam
جاب تیم
طراحی نرم افزار ERP چیست؟ کاربرد نرم افزار ERP
نرم افزار erp سیستم برنامهریزی منابع سازمان است که نمی توان از آن تعریف جامع و کاملی داشت. طراحی erp با توجه به نیازها و منابع شرکت انجام می شود.