... و دیگر هیچ
✍ رضا رضائی
آیا اکثریت مردم به اخبار و هیاهوهای خبری توجه میکنند؟
میگفتند افرادی که به تحولات سیاسی توجه ندارند، در زمان بحرانها غافلگیر شده و چون از قبل نمیدانستند چه خبر است، فکری برای آیندهی خود نمیکنند، یا میگویند: بیتفاوتی به تحولات داخلی و بینالمللی ضریب ریسک سرمایهگذاری یا کسب و پیشه را بالا میبرد، یا میگویند جوانانی که نسبت به مسائل سیاسی بیتفاوت هستند، سرخوردگان آینده نساز هستند.
اما ظاهراً باید گفت: خدا را شکر که مردم از خبرسازها جنجالآفرینان عبور کردند، همانطور که از حاکمیت عبور کردند، در واقع امر، دیگرکسی برای بردوباخت تیم ملی، و وحشت سازی برای حملهی آمریکا و تبلیغات برای انتخابات و حتی افزایش کمرشکن گرانی در سال ۱۴۰۳ نیز تره خورد نمیکنند.
احتمالاً این پدیده را مارپیچ سکوت، بیحسی اجتماعی یا سکوت قبل از طوفان بنامند؛ اما به نظر نگارنده، مردم بهنوعی هوشمندی و خردورزی رسیدند که نهتنها به تهدید و ارعاب و التماس برای حضور در انتخابات اسفندماه توجهی ندارند حتی به اطلاعیه جبههی اصلاحات و مصاحبههای رنگارنگ بهظاهر سیاسیون و مخالفان ج.ا نیز توجه ندارند و مشغول کار و زندگی خود هستند حتی با یک بینش امیدوارانهی خاص در حال تدارک برای عید نوروز و مسافرت هستند.
اما چطور ممکن است که بااینهمه گرانی و افزایش فقر و غارت منابع و مهاجرت نخبگان و سعود ناکارآمدی کارگزاران و افزایش تناقضات در موضعگیریهای سیاسی حاکمان و اشکتمساح ریختن برای کشتهشدگان مظلوم غزه و کرمان، نه کسی به خیابان میآید و نه تقی و نه توقی می خورد؟، از آن طرف هم هده ای را آرام اخراج میکنند و بازداشت میکنند و اعدام میکنند و نههایی و نه هویی انجام میشود؟
اینکه عدهای میگویند حاکمیت در حال خود براندازی و خودتخریبی است و بین دو سال تا پنج سال آینده، نتیجه مشخص میشود و یا عده ای می گویند باید به فکر زمان صفر و شروع دوران پسا ج . ا باشیم نیز هیچ حرکت اجتماعی را ایجاد نکرده یا ظواهر آن بروز پیدا نکرده است.
در واقع امر، به سوال آغازین باید اینگونه پاسخ داد که جامعه متأثر از مرجعیت رسانهای نیست، جامعه متأثر از بگیروببند نیست، جامعه متأثر از وعده و تبلیغات نیست، جامعه به مهندسی افکار آشنا شده و حتی ترفندهای شب تبلیغات را میشناسد، جامعه از روشنفکرنما و روحانینما و سلبریتی نما و سیاسی نما و بنگاههای تبلیغاتی عبور کرده و در درون خود به آرامشی رسیده که میگوید: ... و دیگر هیچ.
یعنی: #زن_زندگی_آزادی و دیگر هیچ.
با افزایش سطح هوشیاری و خردمندی جامعه، این بار زن بهعنوان نماد تحولخواهی اجتماعی نوین و همچون آشپزی ماهر، در حال پختن آشی است که نهتنها زندگیبخش و آزادی آفرین است که آبادی و شادی را هم به همراه خواهد داشت.
مشخصه، ویژگی یا آدرس این ادعا چیست؟ سکوت، حفظ آرامش، #اتحاد درونی ملی، #تولید_امید، هیجان گریزی، #خشونت_پرهیزی، #نه_به_انتخابات، #نه_به_اعدام ، نه به تنش زایی ملی و منطقه ای , عدم افشای کانون های اعتراضی سراسری و ... دیگر هیچ.
پاینده باد ایران آزاد، آباد و شاد
#پایگاه_خبری_جانبازان_جنگ_تحمیلی
@janbazanesabz
✍ رضا رضائی
آیا اکثریت مردم به اخبار و هیاهوهای خبری توجه میکنند؟
میگفتند افرادی که به تحولات سیاسی توجه ندارند، در زمان بحرانها غافلگیر شده و چون از قبل نمیدانستند چه خبر است، فکری برای آیندهی خود نمیکنند، یا میگویند: بیتفاوتی به تحولات داخلی و بینالمللی ضریب ریسک سرمایهگذاری یا کسب و پیشه را بالا میبرد، یا میگویند جوانانی که نسبت به مسائل سیاسی بیتفاوت هستند، سرخوردگان آینده نساز هستند.
اما ظاهراً باید گفت: خدا را شکر که مردم از خبرسازها جنجالآفرینان عبور کردند، همانطور که از حاکمیت عبور کردند، در واقع امر، دیگرکسی برای بردوباخت تیم ملی، و وحشت سازی برای حملهی آمریکا و تبلیغات برای انتخابات و حتی افزایش کمرشکن گرانی در سال ۱۴۰۳ نیز تره خورد نمیکنند.
احتمالاً این پدیده را مارپیچ سکوت، بیحسی اجتماعی یا سکوت قبل از طوفان بنامند؛ اما به نظر نگارنده، مردم بهنوعی هوشمندی و خردورزی رسیدند که نهتنها به تهدید و ارعاب و التماس برای حضور در انتخابات اسفندماه توجهی ندارند حتی به اطلاعیه جبههی اصلاحات و مصاحبههای رنگارنگ بهظاهر سیاسیون و مخالفان ج.ا نیز توجه ندارند و مشغول کار و زندگی خود هستند حتی با یک بینش امیدوارانهی خاص در حال تدارک برای عید نوروز و مسافرت هستند.
اما چطور ممکن است که بااینهمه گرانی و افزایش فقر و غارت منابع و مهاجرت نخبگان و سعود ناکارآمدی کارگزاران و افزایش تناقضات در موضعگیریهای سیاسی حاکمان و اشکتمساح ریختن برای کشتهشدگان مظلوم غزه و کرمان، نه کسی به خیابان میآید و نه تقی و نه توقی می خورد؟، از آن طرف هم هده ای را آرام اخراج میکنند و بازداشت میکنند و اعدام میکنند و نههایی و نه هویی انجام میشود؟
اینکه عدهای میگویند حاکمیت در حال خود براندازی و خودتخریبی است و بین دو سال تا پنج سال آینده، نتیجه مشخص میشود و یا عده ای می گویند باید به فکر زمان صفر و شروع دوران پسا ج . ا باشیم نیز هیچ حرکت اجتماعی را ایجاد نکرده یا ظواهر آن بروز پیدا نکرده است.
در واقع امر، به سوال آغازین باید اینگونه پاسخ داد که جامعه متأثر از مرجعیت رسانهای نیست، جامعه متأثر از بگیروببند نیست، جامعه متأثر از وعده و تبلیغات نیست، جامعه به مهندسی افکار آشنا شده و حتی ترفندهای شب تبلیغات را میشناسد، جامعه از روشنفکرنما و روحانینما و سلبریتی نما و سیاسی نما و بنگاههای تبلیغاتی عبور کرده و در درون خود به آرامشی رسیده که میگوید: ... و دیگر هیچ.
یعنی: #زن_زندگی_آزادی و دیگر هیچ.
با افزایش سطح هوشیاری و خردمندی جامعه، این بار زن بهعنوان نماد تحولخواهی اجتماعی نوین و همچون آشپزی ماهر، در حال پختن آشی است که نهتنها زندگیبخش و آزادی آفرین است که آبادی و شادی را هم به همراه خواهد داشت.
مشخصه، ویژگی یا آدرس این ادعا چیست؟ سکوت، حفظ آرامش، #اتحاد درونی ملی، #تولید_امید، هیجان گریزی، #خشونت_پرهیزی، #نه_به_انتخابات، #نه_به_اعدام ، نه به تنش زایی ملی و منطقه ای , عدم افشای کانون های اعتراضی سراسری و ... دیگر هیچ.
پاینده باد ایران آزاد، آباد و شاد
#پایگاه_خبری_جانبازان_جنگ_تحمیلی
@janbazanesabz
مطالبهگری امیدوارانه
✍️ رضارضائی
آیا همهی مطالبات از رئیسجمهور منتخب ناشی از ناامیدی، استیصال و انفعال است؟
مقدمه: بسیاری از مردم عزیزی که در انتخابات ۱۴۰۳ شرکت کرده / نکردهاند، خود را مطالبه گران جامعه مدنی برای رسیدن به توسعهی اقتصادی پایدار دانسته و مطالبهگری در دوران ایشان را امری طبیعی و بخشی از حقوق شهروندی میدانند.
یکم: با این مقدمه، میتوان دو گونه مطالبهگری ناامیدانه و امیدوارانه را تعریف کرد.
دوم: مطالبهگری ناامیدانه به منزلهی سرریزشدن خواستهها و توقعات سرخورده شده توأم با ناامیدی است که علاوه بر انحراف از اصل مطالبهگری مؤثر، موجب خدشهدار شدن اتحاد مردم بخصوص اتحاد ۵۰ درصدیها، ۶۰ درصدیها و ۸۰ درصدیها خواهد شد.
سوم: مطالبهگری امیدوارانه علاوه بر پویایی جامعه و بالارفتن سطح مشارکت مردم در مسائل سیاسی – اجتماعی، موجب بالارفتن ضریب اعتماد بین دولت – ملت میشود.
چهارم: مطالبهگر شدن جامعه بخشی از فرایند توسعهی حضور مردم و حرکت به سمت تشکیل احزاب، انجمنها و هرگونه تشکل مردمی است که هم باعث رفع ژستهای روشنفکرنمایی میشود و هم مدعیان رهبری اجتماعی را به سمت عملگرایی بهجای شعار زدگی میبرد.
پنجم: مطالبهگری امیدوارانه در ذات خودش، همکاری و تلاش نیز به همراه دارد که پیامد آن احساس همیاری در خلق تغییرات است.
ششم: مطالبهگری امیدوارانه اگر با عناصر #آگاهیبخشی، #شفافسازی، #هوشمندی، #خشونت_پرهیزی، #توسعهطلبی، #رفع_تبعیض، استیفای #حقوق_شهروندی، تکریم زنان، دختران و جوانان، توجه ویژه به #محرومیتزدایی، تلاش برای #تنشزدایی و برقراری روابط عزتمندانه در سطح بینالمللی، گشایشهای اقتصادی و کاربست #خرد_جمعی باشد، به مطالبهگری تحولخواهانه تبدیل میشود.
هفتم: مطالبهگری باید از تمامی صاحبمنصبان و افراد ذینفوذ و کارگزاران حکومت انجام شود نه اینکه چون رئیسجمهور جدیدی آمده، فقط او مورد خطاب قرار گیرد و همچنین لازم است که دیگر افراد حلقهی قدرت نیز ظرفیت خود را بالا برده و تاب تحمل مطالبات مردمی را داشته باشند (نه اینکه مثلاً چون ما مطالبهی آزادی زندانی سیاسی و مطبوعاتی و رسانهای بخصوص فرد خاصی را کردیم، بلافاصله برای ما پیام هشدار هواشناسی نارنجی و اخطار نهایی قرمز عدم تردد و اسکان در کنار رودخانه و مسیلهای فضای مجازی صادر شود).
نتیجه: مطالبهگری باید به یک کنشگری عمومی خشونت پرهیز در چارچوب توسعهی گفتمانی و برای درک بیشتر و اشتراک معنا تبدیل شود و اثربخشی آن نیز در پرهیز از مطالبهگری ناامیدانه، غیرمنطقی، غیراصولی، نا به جا و غیرمرتبط است.
به امید آنکه راه مطالبهگری و گفتمان ملی باز شود و همه بتوانیم در آزادی کامل و بدون پرداخت هزینه، به تعامل سازنده بپردازیم.
پاینده باد ایران آزاد
#پایگاه_خبری_جانبازان_جنگ_تحمیلی
@janbazanesabz
✍️ رضارضائی
آیا همهی مطالبات از رئیسجمهور منتخب ناشی از ناامیدی، استیصال و انفعال است؟
مقدمه: بسیاری از مردم عزیزی که در انتخابات ۱۴۰۳ شرکت کرده / نکردهاند، خود را مطالبه گران جامعه مدنی برای رسیدن به توسعهی اقتصادی پایدار دانسته و مطالبهگری در دوران ایشان را امری طبیعی و بخشی از حقوق شهروندی میدانند.
یکم: با این مقدمه، میتوان دو گونه مطالبهگری ناامیدانه و امیدوارانه را تعریف کرد.
دوم: مطالبهگری ناامیدانه به منزلهی سرریزشدن خواستهها و توقعات سرخورده شده توأم با ناامیدی است که علاوه بر انحراف از اصل مطالبهگری مؤثر، موجب خدشهدار شدن اتحاد مردم بخصوص اتحاد ۵۰ درصدیها، ۶۰ درصدیها و ۸۰ درصدیها خواهد شد.
سوم: مطالبهگری امیدوارانه علاوه بر پویایی جامعه و بالارفتن سطح مشارکت مردم در مسائل سیاسی – اجتماعی، موجب بالارفتن ضریب اعتماد بین دولت – ملت میشود.
چهارم: مطالبهگر شدن جامعه بخشی از فرایند توسعهی حضور مردم و حرکت به سمت تشکیل احزاب، انجمنها و هرگونه تشکل مردمی است که هم باعث رفع ژستهای روشنفکرنمایی میشود و هم مدعیان رهبری اجتماعی را به سمت عملگرایی بهجای شعار زدگی میبرد.
پنجم: مطالبهگری امیدوارانه در ذات خودش، همکاری و تلاش نیز به همراه دارد که پیامد آن احساس همیاری در خلق تغییرات است.
ششم: مطالبهگری امیدوارانه اگر با عناصر #آگاهیبخشی، #شفافسازی، #هوشمندی، #خشونت_پرهیزی، #توسعهطلبی، #رفع_تبعیض، استیفای #حقوق_شهروندی، تکریم زنان، دختران و جوانان، توجه ویژه به #محرومیتزدایی، تلاش برای #تنشزدایی و برقراری روابط عزتمندانه در سطح بینالمللی، گشایشهای اقتصادی و کاربست #خرد_جمعی باشد، به مطالبهگری تحولخواهانه تبدیل میشود.
هفتم: مطالبهگری باید از تمامی صاحبمنصبان و افراد ذینفوذ و کارگزاران حکومت انجام شود نه اینکه چون رئیسجمهور جدیدی آمده، فقط او مورد خطاب قرار گیرد و همچنین لازم است که دیگر افراد حلقهی قدرت نیز ظرفیت خود را بالا برده و تاب تحمل مطالبات مردمی را داشته باشند (نه اینکه مثلاً چون ما مطالبهی آزادی زندانی سیاسی و مطبوعاتی و رسانهای بخصوص فرد خاصی را کردیم، بلافاصله برای ما پیام هشدار هواشناسی نارنجی و اخطار نهایی قرمز عدم تردد و اسکان در کنار رودخانه و مسیلهای فضای مجازی صادر شود).
نتیجه: مطالبهگری باید به یک کنشگری عمومی خشونت پرهیز در چارچوب توسعهی گفتمانی و برای درک بیشتر و اشتراک معنا تبدیل شود و اثربخشی آن نیز در پرهیز از مطالبهگری ناامیدانه، غیرمنطقی، غیراصولی، نا به جا و غیرمرتبط است.
به امید آنکه راه مطالبهگری و گفتمان ملی باز شود و همه بتوانیم در آزادی کامل و بدون پرداخت هزینه، به تعامل سازنده بپردازیم.
پاینده باد ایران آزاد
#پایگاه_خبری_جانبازان_جنگ_تحمیلی
@janbazanesabz