Forwarded from نقدى بر اسلام
💥 شرحى بر زندگى #سكينه دختر امام حسين
https://t.me/naghde_eslamm/27696
#قسمت_سوم
یک روایت ضعيف میگوید زمانى كه #سکینه با اصبغ بن عبدالعزیز بن مروان که در مصر بود ازدواج کرد از مدینه به سوى مصر حرکت کرد و در دمشق درگذشت,
ولى روايت صحيحترى كه اكثر مورخين به آن اشاره كرده اند اين است كه او در مدينه دفن شد.
#متن_عربي : وأما سكينة بنت الحسين فإنها تزوجت بالأصبغ بن عبد العزيز بن مروان الذي كان بمصر، ورحلت إليه، فمات قبل أن تصل إليه، فيحتمل أنها قدمت دمشق وماتت بها
قال: والصحيح أنها ماتت بالمدينة وأمرهم الوالي ألا يدفنوها حتى يحضرها
#منبع: مختصر تاريخ دمشق، ابن منظور، ج ١ ص ٣٠٥
لينك صفحه كتاب:
http://lib.efatwa.ir/40433/1/305
از این رو در #قبرستان_باب_الصغیر، قبری منسوب به سکینه است.(حتی اگر این روایت ضعیف را هم بپذیریم قبر سکینه در باب الصغیر یعنی قلب شهر دمشق است نه سی کیلومتر دورتر از مرکز شهر كه #آخوندهاى_شيعه آنرا بعنوان قبر سكينه معرفى ميكنند)
#سيد_محسن_امين_عاملى از علماى نامدار شيعه در كتاب معروف #اعيان_الشيعه توضيح ميدهد:
و اما اين موضوع قبر منسوب به سكينه در دمشق در مقبره باب الصغير بنا بر اجماع مورخان صحيح نميباشد و صحيح آن است كه او در #مدينه دفن شد
قبری که امروزه در قبرستان باب الصغیر دمشق سوریه واقع است و در گمان برخی، منسوب به سکینه می باشد هیچ ارتباطی به سکینه جز تشابه اسمی ندارد و بی شک مربوط به سکینه دیگری است که دختر یکی از ملوک بوده است.
چنان که بر صندوقی که بر این قبر نهاده بودند به خط کوفی مشجّر عنوان «سکینه بنت الملک» نوشته شده بوده و سيدمحسن امين عاملي ادامه ميدهد كه حاج شیخ #عباس_قمی نیز آن را دیده و برای سیدمحسن امین بازگو نموده است.
خود محسن امین نیز آن را دیده و تصریح می کند که مربوط به دختر یکی از ملوک است که نام سکینه را داشته و چون صندوق از کلمه «الملک» به بعد دچار شکستگی شده است معلوم نیست که کدام شاه و حاکم مراد است.
#متن_عربى ادعاى سيد محسن امين: اما القبر المنسوب إليها بدمشق في مقبرة الباب الصغير فهو غير صحيح لاجماع أهل التواريخ على أنها دفنت بالمدينة ويوجد على هذا القبر المنسوب إليها بدمشق صندوق من الخشب كتبت عليه آية الكرسي بخط كوفي مشجر رأيته وأخبرني الثقة العدل الورع الزاهد العابد الشيخ عباس القمي النجفي الذي هو ماهر في قراءة الخطوط الكوفية بدمشق في رجب أو شعبان سنة ١٣٥٦ ان الاسم المكتوب باخر الكتابة التي على الصندوق سكينة بنت الملك، بلا شك ولا ريب. وكسر ما بعد لفظة الملك، فالقبر إذا لاحدى بنات الملوك المسماة سكينة.
#منبع: امين عاملي، سيد محسن، أعيان الشيعه، ج ۳، ص ۴۹۲٫
لينكه صفحه كتاب:
http://lib.eshia.ir/7
ادامه دارد ......
https://t.me/naghde_eslamm/27696
#قسمت_سوم
یک روایت ضعيف میگوید زمانى كه #سکینه با اصبغ بن عبدالعزیز بن مروان که در مصر بود ازدواج کرد از مدینه به سوى مصر حرکت کرد و در دمشق درگذشت,
ولى روايت صحيحترى كه اكثر مورخين به آن اشاره كرده اند اين است كه او در مدينه دفن شد.
#متن_عربي : وأما سكينة بنت الحسين فإنها تزوجت بالأصبغ بن عبد العزيز بن مروان الذي كان بمصر، ورحلت إليه، فمات قبل أن تصل إليه، فيحتمل أنها قدمت دمشق وماتت بها
قال: والصحيح أنها ماتت بالمدينة وأمرهم الوالي ألا يدفنوها حتى يحضرها
#منبع: مختصر تاريخ دمشق، ابن منظور، ج ١ ص ٣٠٥
لينك صفحه كتاب:
http://lib.efatwa.ir/40433/1/305
از این رو در #قبرستان_باب_الصغیر، قبری منسوب به سکینه است.(حتی اگر این روایت ضعیف را هم بپذیریم قبر سکینه در باب الصغیر یعنی قلب شهر دمشق است نه سی کیلومتر دورتر از مرکز شهر كه #آخوندهاى_شيعه آنرا بعنوان قبر سكينه معرفى ميكنند)
#سيد_محسن_امين_عاملى از علماى نامدار شيعه در كتاب معروف #اعيان_الشيعه توضيح ميدهد:
و اما اين موضوع قبر منسوب به سكينه در دمشق در مقبره باب الصغير بنا بر اجماع مورخان صحيح نميباشد و صحيح آن است كه او در #مدينه دفن شد
قبری که امروزه در قبرستان باب الصغیر دمشق سوریه واقع است و در گمان برخی، منسوب به سکینه می باشد هیچ ارتباطی به سکینه جز تشابه اسمی ندارد و بی شک مربوط به سکینه دیگری است که دختر یکی از ملوک بوده است.
چنان که بر صندوقی که بر این قبر نهاده بودند به خط کوفی مشجّر عنوان «سکینه بنت الملک» نوشته شده بوده و سيدمحسن امين عاملي ادامه ميدهد كه حاج شیخ #عباس_قمی نیز آن را دیده و برای سیدمحسن امین بازگو نموده است.
خود محسن امین نیز آن را دیده و تصریح می کند که مربوط به دختر یکی از ملوک است که نام سکینه را داشته و چون صندوق از کلمه «الملک» به بعد دچار شکستگی شده است معلوم نیست که کدام شاه و حاکم مراد است.
#متن_عربى ادعاى سيد محسن امين: اما القبر المنسوب إليها بدمشق في مقبرة الباب الصغير فهو غير صحيح لاجماع أهل التواريخ على أنها دفنت بالمدينة ويوجد على هذا القبر المنسوب إليها بدمشق صندوق من الخشب كتبت عليه آية الكرسي بخط كوفي مشجر رأيته وأخبرني الثقة العدل الورع الزاهد العابد الشيخ عباس القمي النجفي الذي هو ماهر في قراءة الخطوط الكوفية بدمشق في رجب أو شعبان سنة ١٣٥٦ ان الاسم المكتوب باخر الكتابة التي على الصندوق سكينة بنت الملك، بلا شك ولا ريب. وكسر ما بعد لفظة الملك، فالقبر إذا لاحدى بنات الملوك المسماة سكينة.
#منبع: امين عاملي، سيد محسن، أعيان الشيعه، ج ۳، ص ۴۹۲٫
لينكه صفحه كتاب:
http://lib.eshia.ir/7
ادامه دارد ......
Telegram
نقدى بر اسلام
سيكنه دختر حسين بن على
بانوئى هنرمند و آوازه خوان كه توسط #آخوندها و اسلامگرايان زن ستيز مورد ظلم و سانسور قرار گرفته است.
بزودى مقاله اى در مورد زندگى اين بانوى هنرمند در كانال نقد اسلام خدمت شما ارائه خواهد شد.
@naghde_eslamm
بانوئى هنرمند و آوازه خوان كه توسط #آخوندها و اسلامگرايان زن ستيز مورد ظلم و سانسور قرار گرفته است.
بزودى مقاله اى در مورد زندگى اين بانوى هنرمند در كانال نقد اسلام خدمت شما ارائه خواهد شد.
@naghde_eslamm
Forwarded from نقدى بر اسلام
▪️رد ادعاى دروغين آخوندها در مورد علم غيب امام على، با استناد به نهج البلاغه
#متن_عربي:
خطبه ٢٠٧: و من كلام له في بعض أيام صفين و قد رأى الحسن ابنه يتسرع إلى الحرب
اِمْلِكُوا عَنِّي هَذَا اَلْغُلاَمَ لاَ يَهُدَّنِي فَإِنَّنِي أَنْفَسُ
بِهَذَيْنِ يَعْنِي اَلْحَسَنَ وَ اَلْحُسَيْنَ عَلَى اَلْمَوْتِ
لِئَلاَّ يَنْقَطِعَ بِهِمَا نَسْلُ رَسُولِ اَللَّهِ قال السيد
الشريف قوله املكوا عني هذا الغلام من أعلى الكلام و أفصحه
#ترجمه:
سخنى از آن حضرت در يكى از روزهاى جنگ صفين فرزندش حسن را ديد كه به جنگ مىشتابد و چنين فرمود:
نگه داريد و مانع شويد اين پسر را از جنگ تا با مرگ خود پشت مرا نشكند. نميخواهم كه اين دو [يعنى حسن و حسين] به كام مرگ افتند و با مرگ آنها نسل رسول الله منقطع شود.
سخن امام كه ميگويد: «املكوا عنى هذا الغلام» از برترين سخنان و فصيحترين آنهاست.
#سئوال:
مگر نه اينكه على علم غيب داشت، چطور نميدانست حسن و حسين در اين جنگ كشته نميشوند؟
مگر نه اينكه محمد نويد شهادت حسين در كربلا را داده بود؟
منبع: خطبه ٢٠٧ نهج البلاغه
منابع و تصاوير كتاب(١ - ٢)
@Naghde_Eslamm
#متن_عربي:
خطبه ٢٠٧: و من كلام له في بعض أيام صفين و قد رأى الحسن ابنه يتسرع إلى الحرب
اِمْلِكُوا عَنِّي هَذَا اَلْغُلاَمَ لاَ يَهُدَّنِي فَإِنَّنِي أَنْفَسُ
بِهَذَيْنِ يَعْنِي اَلْحَسَنَ وَ اَلْحُسَيْنَ عَلَى اَلْمَوْتِ
لِئَلاَّ يَنْقَطِعَ بِهِمَا نَسْلُ رَسُولِ اَللَّهِ قال السيد
الشريف قوله املكوا عني هذا الغلام من أعلى الكلام و أفصحه
#ترجمه:
سخنى از آن حضرت در يكى از روزهاى جنگ صفين فرزندش حسن را ديد كه به جنگ مىشتابد و چنين فرمود:
نگه داريد و مانع شويد اين پسر را از جنگ تا با مرگ خود پشت مرا نشكند. نميخواهم كه اين دو [يعنى حسن و حسين] به كام مرگ افتند و با مرگ آنها نسل رسول الله منقطع شود.
سخن امام كه ميگويد: «املكوا عنى هذا الغلام» از برترين سخنان و فصيحترين آنهاست.
#سئوال:
مگر نه اينكه على علم غيب داشت، چطور نميدانست حسن و حسين در اين جنگ كشته نميشوند؟
مگر نه اينكه محمد نويد شهادت حسين در كربلا را داده بود؟
منبع: خطبه ٢٠٧ نهج البلاغه
منابع و تصاوير كتاب(١ - ٢)
@Naghde_Eslamm
Forwarded from نقدى بر اسلام
▪️مذهب شيعه بوسيله جعل و سانسور و تحريف كتابهاى تاريخى بوجود آمده است(٤٢)
فاطمه حسين را گم ميكند و محمد نيز گريان به دنبال حسين ميگردد
▪️سانسور و تحريف(تصاوير بالا):
ادعاى جعلى علم غيب و رد شدن آن توسط علماى شيعه
▪️علامه مرعشى نجفي از علماى بزرگ شيعه در ص ٤٤٩ از ج ١١ كتاب شرح احقاق الحق(لينك صفحه) روايتى در مورد مفقود شدن حسين در خردسالى بدين مضمون مينويسد: روزى فاطمه گريان به سوى محمد آمد و دليل گريه اش را مفقود شدن حسين اعلام كرد كه او را پيدا نميكند، محمد نيز شروع به گريه ميكند و براى يافتن حسين به جستجو ميپردازد كه يك يهودى دليل گريه اش را ميپرسد و او ميگويد پسرم(نوه)ام گم شده.
#متن_عربي: إن فاطمة جاءت إلى رسول الله وهي تبكي فقال: ما يبكيك؟ قال: ضاع مني الحسين فلا أجده، فقام النبي وقد اغرورقت عيناه وذهب ليطلبه فلقيه يهودي فقال: يا محمد مالك تبكي؟ فقال: ضاع ابني،
▪️ادمين:
مگر نه اينكه شيعه ها ادعا ميكنند محمد و فاطمه علم غيب داشتند؟
بهتر نبود به جاى گريه و زارى از علم غيبشان براى يافتن اين بچه استفاده كنند؟
كلا مذهب شيعه را اين جعليات تشكيل داده است.
@naghde_eslamm
فاطمه حسين را گم ميكند و محمد نيز گريان به دنبال حسين ميگردد
▪️سانسور و تحريف(تصاوير بالا):
ادعاى جعلى علم غيب و رد شدن آن توسط علماى شيعه
▪️علامه مرعشى نجفي از علماى بزرگ شيعه در ص ٤٤٩ از ج ١١ كتاب شرح احقاق الحق(لينك صفحه) روايتى در مورد مفقود شدن حسين در خردسالى بدين مضمون مينويسد: روزى فاطمه گريان به سوى محمد آمد و دليل گريه اش را مفقود شدن حسين اعلام كرد كه او را پيدا نميكند، محمد نيز شروع به گريه ميكند و براى يافتن حسين به جستجو ميپردازد كه يك يهودى دليل گريه اش را ميپرسد و او ميگويد پسرم(نوه)ام گم شده.
#متن_عربي: إن فاطمة جاءت إلى رسول الله وهي تبكي فقال: ما يبكيك؟ قال: ضاع مني الحسين فلا أجده، فقام النبي وقد اغرورقت عيناه وذهب ليطلبه فلقيه يهودي فقال: يا محمد مالك تبكي؟ فقال: ضاع ابني،
▪️ادمين:
مگر نه اينكه شيعه ها ادعا ميكنند محمد و فاطمه علم غيب داشتند؟
بهتر نبود به جاى گريه و زارى از علم غيبشان براى يافتن اين بچه استفاده كنند؟
كلا مذهب شيعه را اين جعليات تشكيل داده است.
@naghde_eslamm