Forwarded from نقدى بر اسلام
▪️ چه كسانى قرآن را نوشته و هدفشان چه بوده است؟
#قسمت_بيست_و_يكم
▪️حروف مقطعه چه هستند؟
فرضیه چهارم یعنی در نظر گرفتن متن قرآن به عنوان نامه هایی که همراه با دیگر ملحقات براي محمد فرستاده میشده است، به ما کمک میکند تا حروف مقطعه را (مانند "الم"، "طه"، "یاسین" ) در ابتداي سوره ها رمزگشایی کنیم. از دیرباز بین #یهودیان و #مسیحیان رسم بود تا براي شماره گذاري از حروف گماتریک استفاده کنند.
جدول زیر عدد معادل با هر حرف را نشان میدهد:
بنابراین میتوان حروف مقطعه در قرآن را شماره سطور مکتوباتی دانست که به همراه نامه ها ارسال میشده است. در گذشته به جاي صفحه از سطور براي تعیین میزان یک متن استفاده میشد
می شد.
پس الم یعنی ٧١ ام سطر از یک کتاب.
پس :
الم ﴿١﴾ تِلْکَ آیاتُ الْکِتَابِ الْحَکِیمِ ﴿٢﴾ در سوره (لقمان) را میتوان اینگونه ترجمه کرد:
٧١ سطر از آیات کتاب حکیم. (تصوير نمودار و شماره حروف در انتهاى اين متن موجود است)به همین ترتیب:
#سوره ١٢:
الر تِلْکَ آیاتُ الْکِتَابِ الْمُبِین
﴿١﴾إِنَّا أَنزَلْنَاهُ قرآنا عَرَبِیا لَّعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ﴿٢﴾
٢٣١ سطر از آیات کتاب مبین که ما آنرا به صورت یک مناجات عربی براي کسانی که عقلی در سر دارند، فرستاده ایم.
#سوره ٢٧:
طس تِلْکَ آیاتُ الْقرآن وَکِتَابٍ
مُّبِینٍ﴿١﴾
٦٩ سطر از آیات قرآن و کتاب مبین.
#سوره ٥٠:
ق وَالْقرآن الْمَجِیدِ﴿١﴾
١٠٠ سطر از یک کتاب به همراه مناجات نامه ستایش.
#سوره ٦٨:
ن وَالْقَلَ مِ وَمَا یسْطُرُونَ﴿١﴾
٥٠ آیه از یک کتاب به همراه قلم و آنچه با آن مینویسند.
در آخرین آیه، به همراه سطوري از کتاب قلم و دیگر ملزومات جهت نامه نگاري براي محمد ارسال شده است.
پس هنگامی که ما متن را به صورت نامه در نظر بگیریم، میتوانیم براحتی منظور از حروف مقطعه و آیات نخستین هر سوره را رمز گشایی کنیم.
سیره ابن هشام در داستانی در منازعه محمد با یهودیان یثرب، به حروف مقطعه اشاره اي میکند كه رمز و راز اين حروف را با آن چيزى كه ما در اينجا نوشتيم را براى ما برملا ميكند. كه در قسمت بعد به آن خواهيم پرداخت
ادامه دارد .....
https://t.me/naghde_eslamm/33824
#قسمت_بيست_و_يكم
▪️حروف مقطعه چه هستند؟
فرضیه چهارم یعنی در نظر گرفتن متن قرآن به عنوان نامه هایی که همراه با دیگر ملحقات براي محمد فرستاده میشده است، به ما کمک میکند تا حروف مقطعه را (مانند "الم"، "طه"، "یاسین" ) در ابتداي سوره ها رمزگشایی کنیم. از دیرباز بین #یهودیان و #مسیحیان رسم بود تا براي شماره گذاري از حروف گماتریک استفاده کنند.
جدول زیر عدد معادل با هر حرف را نشان میدهد:
بنابراین میتوان حروف مقطعه در قرآن را شماره سطور مکتوباتی دانست که به همراه نامه ها ارسال میشده است. در گذشته به جاي صفحه از سطور براي تعیین میزان یک متن استفاده میشد
می شد.
پس الم یعنی ٧١ ام سطر از یک کتاب.
پس :
الم ﴿١﴾ تِلْکَ آیاتُ الْکِتَابِ الْحَکِیمِ ﴿٢﴾ در سوره (لقمان) را میتوان اینگونه ترجمه کرد:
٧١ سطر از آیات کتاب حکیم. (تصوير نمودار و شماره حروف در انتهاى اين متن موجود است)به همین ترتیب:
#سوره ١٢:
الر تِلْکَ آیاتُ الْکِتَابِ الْمُبِین
﴿١﴾إِنَّا أَنزَلْنَاهُ قرآنا عَرَبِیا لَّعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ﴿٢﴾
٢٣١ سطر از آیات کتاب مبین که ما آنرا به صورت یک مناجات عربی براي کسانی که عقلی در سر دارند، فرستاده ایم.
#سوره ٢٧:
طس تِلْکَ آیاتُ الْقرآن وَکِتَابٍ
مُّبِینٍ﴿١﴾
٦٩ سطر از آیات قرآن و کتاب مبین.
#سوره ٥٠:
ق وَالْقرآن الْمَجِیدِ﴿١﴾
١٠٠ سطر از یک کتاب به همراه مناجات نامه ستایش.
#سوره ٦٨:
ن وَالْقَلَ مِ وَمَا یسْطُرُونَ﴿١﴾
٥٠ آیه از یک کتاب به همراه قلم و آنچه با آن مینویسند.
در آخرین آیه، به همراه سطوري از کتاب قلم و دیگر ملزومات جهت نامه نگاري براي محمد ارسال شده است.
پس هنگامی که ما متن را به صورت نامه در نظر بگیریم، میتوانیم براحتی منظور از حروف مقطعه و آیات نخستین هر سوره را رمز گشایی کنیم.
سیره ابن هشام در داستانی در منازعه محمد با یهودیان یثرب، به حروف مقطعه اشاره اي میکند كه رمز و راز اين حروف را با آن چيزى كه ما در اينجا نوشتيم را براى ما برملا ميكند. كه در قسمت بعد به آن خواهيم پرداخت
ادامه دارد .....
https://t.me/naghde_eslamm/33824
Telegram
نقدى بر اسلام
چه كسانى قرآن را نوشته و هدف آنها چه بوده است؟
آيا قرآن ميتواند تنها نامه هاى شخصى محمد بوده باشد؟
آيا ميتوان پاسخ اين سئوال را در آيه قرآنى يافت؟
براى يافتن پاسخ به اين سئوالات مقاله مربوطه در كانال نقد اسلام را به دقت مطالعه كنيد.
اين مقاله بزودى در كانال…
آيا قرآن ميتواند تنها نامه هاى شخصى محمد بوده باشد؟
آيا ميتوان پاسخ اين سئوال را در آيه قرآنى يافت؟
براى يافتن پاسخ به اين سئوالات مقاله مربوطه در كانال نقد اسلام را به دقت مطالعه كنيد.
اين مقاله بزودى در كانال…
Forwarded from نقدى بر اسلام
اين جدول عدد معادل با هر حرف را نشان میدهد:
بنابراین میتوان حروف مقطعه در قرآن را شماره سطور مکتوباتی دانست که به همراه نامه ها ارسال میشده است. در گذشته به جاي صفحه از سطور براي تعیین میزان یک متن استفاده میشد
پس الم یعنی ٧١ ام سطر از یک کتاب پس:
الم ﴿١﴾ تِلْکَ آیاتُ الْکِتَابِ الْحَکِیمِ ﴿٢﴾ در سوره (لقمان) را میتوان اینگونه ترجمه کرد:
٧١ سطر از آیات کتاب حکیم.
به همین ترتیب: #سوره ١٢:
الر تِلْکَ آیاتُ الْکِتَابِ الْمُبِین
﴿١﴾إِنَّا أَنزَلْنَاهُ قرآنا عَرَبِیا لَّعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ﴿٢﴾
٢٣١ سطر از آیات کتاب مبین که ما آنرا به صورت یک مناجات عربی براي کسانی که عقلی در سر دارند، فرستاده ایم.
@naghde_eslamm
بنابراین میتوان حروف مقطعه در قرآن را شماره سطور مکتوباتی دانست که به همراه نامه ها ارسال میشده است. در گذشته به جاي صفحه از سطور براي تعیین میزان یک متن استفاده میشد
پس الم یعنی ٧١ ام سطر از یک کتاب پس:
الم ﴿١﴾ تِلْکَ آیاتُ الْکِتَابِ الْحَکِیمِ ﴿٢﴾ در سوره (لقمان) را میتوان اینگونه ترجمه کرد:
٧١ سطر از آیات کتاب حکیم.
به همین ترتیب: #سوره ١٢:
الر تِلْکَ آیاتُ الْکِتَابِ الْمُبِین
﴿١﴾إِنَّا أَنزَلْنَاهُ قرآنا عَرَبِیا لَّعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ﴿٢﴾
٢٣١ سطر از آیات کتاب مبین که ما آنرا به صورت یک مناجات عربی براي کسانی که عقلی در سر دارند، فرستاده ایم.
@naghde_eslamm
Forwarded from نقدى بر اسلام
▪️ چه كسانى قرآن را نوشته و هدفشان چه بوده است؟
#قسمت_بيست_و_چهارم
اگر سوره ها را با ترتیب زمانی (اگرچه دقیقا نمیدانیم زمان ارسال هر سوره یا نامه را مشخص کنیم) مطالعه کنیم، متوجه میشویم که نویسنده به تدریج در نقش الله یا فرشته ظاهر شده است یا در واقع به تدریج با جملاتی مواجه می شویم که ضمیر آن تنها به الله قابل اطلاق است.
در سوره های کوتاه پایان کتاب قرآن که به لحاظ نزول یا ارسال مقدم هستند بر سوره های مفصل تر ( همانطور که کرونولوژی نولدکه نیز اینرا تایید میکند)، الله همیشه به صورت سوم شخص ظاهر میشود. در #سوره_ناس، آخرین سوره کتاب، مشخص است که الله سوم شخص مفرد است و متن شکل یک ادعا یا موعظه را دارد؛
قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاس ﴿١﴾ مَلِكِ النَّاسِ ﴿٢﴾ إِلَٰهِ
النَّاسِ ﴿٣﴾ مِنْ شَرِّ الْوَسْوَاسِ الْخَنَّاسِ ﴿٤﴾ الَّذِي
يُوَسْوِسُ فِي صُدُورِ النَّاسِ ﴿٥﴾ مِنَ الْجِنَّةِ وَالنَّاسِ
﴿٦﴾
#ترجمه: بگو پناه می برم به پروردگار مردم . پادشاه مردم. معبود مردم. از شر وسوسه گر نهانی. آن کس که در سینه های مردم وسوسه میکند . چه از جن و [چه از] انس.》
به همین ترتیب از سوره های ۱۱۳ تا سوره ۹۵ در همه جا الله به صورت سوم شخص مفرد ظاهر شده و در اغلب موارد از کلمه "رب" استفاده میشود.
در جاهایی هم که ضمیر اول شخص به کار رفته براحتی میتوان تصور کرد که منظور نویسندگان است. برای مثال در #قدر و #کوثر گفته می شود که ما به تو کوثر عطا کردیم یا اینکه قرآن را در شب قدر نازل کردیم . در تمامی این آیات، میتوانیم "ما" را نویسندگان تصور کنیم و در همه جا الله با کلمه رب ظاهر می شود. اما در سوره ۹۵(#سورهتین) الله به انجیر و زیتون، کوه سینا، و "این سرزمین امین" قسم میخورد که انسان را در نیکوترین حالت آفریده است.
وَالتِّينِ وَالزَّيْتُونِ ﴿١﴾وَطُورِ سِينِينَ ﴿٢﴾وَهَٰذَا الْبَلَدِ
الْأَمِينِ ﴿٣﴾لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ فِي أَحْسَنِ تَقْوِيمٍ
﴿٤﴾ثُمَّ رَدَدْنَاهُ أَسْفَلَ سَافِلِينَ ﴿٥﴾إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا
وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ فَلَهُمْ أَجْرٌ غَيْرُ مَمْنُونٍ ﴿٦﴾فَمَا
يُكَذِّبُكَ بَعْدُ بِالدِّينِ ﴿٧﴾أَلَيْسَ اللَّهُ بِأَحْكَمِ
الْحَاكِمِينَ ﴿٨﴾
#ترجمه: سوگند به انجیر و زیتون . و طور سینا، و این شهر امن و امان.(که) براستی انسان را در نیکوترین اعتدال آفریدیم . سپس او را به پست ترین [مراتب] پستی بازگرداندیم. مگر کسانی را که گرویده و کار های شایسته کرده اند که پاداشی بی منت خواهند داشت. پس چه چیز تو را بعد [از این] به تکذیب جزا وامی دارد. آیا الله نیکوترین داوران نیست .》
اگر کمی دقت کنیم زمینه متن به هیچ وجه به #مکه و #حجاز اشاره ندارد .
الله به کوه سینا، به انجیر و زیتونی و سرزمین امین قسم میخورد . بر خلاف نظر مفسرین، منظور از شهر امین و امن، مکه نیست .
بعید است که نویسنده مکه را که از نظر وی شهری مملو از گناه و شرک است و به قول خودش هر لحظه عذاب الهی ممکن بر سر آنان فرود آید ، شهری "امین" بخواند .
ادامه دارد .....
https://t.me/naghde_eslamm/33824
#قسمت_بيست_و_چهارم
اگر سوره ها را با ترتیب زمانی (اگرچه دقیقا نمیدانیم زمان ارسال هر سوره یا نامه را مشخص کنیم) مطالعه کنیم، متوجه میشویم که نویسنده به تدریج در نقش الله یا فرشته ظاهر شده است یا در واقع به تدریج با جملاتی مواجه می شویم که ضمیر آن تنها به الله قابل اطلاق است.
در سوره های کوتاه پایان کتاب قرآن که به لحاظ نزول یا ارسال مقدم هستند بر سوره های مفصل تر ( همانطور که کرونولوژی نولدکه نیز اینرا تایید میکند)، الله همیشه به صورت سوم شخص ظاهر میشود. در #سوره_ناس، آخرین سوره کتاب، مشخص است که الله سوم شخص مفرد است و متن شکل یک ادعا یا موعظه را دارد؛
قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاس ﴿١﴾ مَلِكِ النَّاسِ ﴿٢﴾ إِلَٰهِ
النَّاسِ ﴿٣﴾ مِنْ شَرِّ الْوَسْوَاسِ الْخَنَّاسِ ﴿٤﴾ الَّذِي
يُوَسْوِسُ فِي صُدُورِ النَّاسِ ﴿٥﴾ مِنَ الْجِنَّةِ وَالنَّاسِ
﴿٦﴾
#ترجمه: بگو پناه می برم به پروردگار مردم . پادشاه مردم. معبود مردم. از شر وسوسه گر نهانی. آن کس که در سینه های مردم وسوسه میکند . چه از جن و [چه از] انس.》
به همین ترتیب از سوره های ۱۱۳ تا سوره ۹۵ در همه جا الله به صورت سوم شخص مفرد ظاهر شده و در اغلب موارد از کلمه "رب" استفاده میشود.
در جاهایی هم که ضمیر اول شخص به کار رفته براحتی میتوان تصور کرد که منظور نویسندگان است. برای مثال در #قدر و #کوثر گفته می شود که ما به تو کوثر عطا کردیم یا اینکه قرآن را در شب قدر نازل کردیم . در تمامی این آیات، میتوانیم "ما" را نویسندگان تصور کنیم و در همه جا الله با کلمه رب ظاهر می شود. اما در سوره ۹۵(#سورهتین) الله به انجیر و زیتون، کوه سینا، و "این سرزمین امین" قسم میخورد که انسان را در نیکوترین حالت آفریده است.
وَالتِّينِ وَالزَّيْتُونِ ﴿١﴾وَطُورِ سِينِينَ ﴿٢﴾وَهَٰذَا الْبَلَدِ
الْأَمِينِ ﴿٣﴾لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ فِي أَحْسَنِ تَقْوِيمٍ
﴿٤﴾ثُمَّ رَدَدْنَاهُ أَسْفَلَ سَافِلِينَ ﴿٥﴾إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا
وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ فَلَهُمْ أَجْرٌ غَيْرُ مَمْنُونٍ ﴿٦﴾فَمَا
يُكَذِّبُكَ بَعْدُ بِالدِّينِ ﴿٧﴾أَلَيْسَ اللَّهُ بِأَحْكَمِ
الْحَاكِمِينَ ﴿٨﴾
#ترجمه: سوگند به انجیر و زیتون . و طور سینا، و این شهر امن و امان.(که) براستی انسان را در نیکوترین اعتدال آفریدیم . سپس او را به پست ترین [مراتب] پستی بازگرداندیم. مگر کسانی را که گرویده و کار های شایسته کرده اند که پاداشی بی منت خواهند داشت. پس چه چیز تو را بعد [از این] به تکذیب جزا وامی دارد. آیا الله نیکوترین داوران نیست .》
اگر کمی دقت کنیم زمینه متن به هیچ وجه به #مکه و #حجاز اشاره ندارد .
الله به کوه سینا، به انجیر و زیتونی و سرزمین امین قسم میخورد . بر خلاف نظر مفسرین، منظور از شهر امین و امن، مکه نیست .
بعید است که نویسنده مکه را که از نظر وی شهری مملو از گناه و شرک است و به قول خودش هر لحظه عذاب الهی ممکن بر سر آنان فرود آید ، شهری "امین" بخواند .
ادامه دارد .....
https://t.me/naghde_eslamm/33824
Telegram
نقدى بر اسلام
چه كسانى قرآن را نوشته و هدف آنها چه بوده است؟
آيا قرآن ميتواند تنها نامه هاى شخصى محمد بوده باشد؟
آيا ميتوان پاسخ اين سئوال را در آيه قرآنى يافت؟
براى يافتن پاسخ به اين سئوالات مقاله مربوطه در كانال نقد اسلام را به دقت مطالعه كنيد.
اين مقاله بزودى در كانال…
آيا قرآن ميتواند تنها نامه هاى شخصى محمد بوده باشد؟
آيا ميتوان پاسخ اين سئوال را در آيه قرآنى يافت؟
براى يافتن پاسخ به اين سئوالات مقاله مربوطه در كانال نقد اسلام را به دقت مطالعه كنيد.
اين مقاله بزودى در كانال…
Forwarded from نقدى بر اسلام
▪️ چه كسانى قرآن را نوشته و هدفشان چه بوده است؟
#قسمت_بيست_و_پنجم
بنابراین این سوره یک بخشی از ذکر و موعظه ای است که به نظر نویسندگان متنی الهی تصور می شده و موضوع آن به هیچ عنوان به حجاز مربوط نمی شود. همچنین بعید است که متن, #محمد را خطاب قرار دهد . زیرا گفته می شود که "چه چیز تو را به تکذیب وا داشت ". احتمالا محمد تکذیب کننده نبوده است (و حداقل این چیزی نیست که یک مسلمان حاضر باشد بپذیرد) و اگر میخواست مشرکین را خطاب قرار دهند آنها را به صورت جمع خطاب میکرد. به نظر می رسد این تکه از متن (به اصطلاح) الهی انتخاب شده است تا محمد آن را برای مشرکین بخواند.
باز هم از سوره های ۹۵ تا ۸۶، به جز ۹۰ (که مانند سوره ۹۵ است) الله با کلمه "رب" و سوم شخص مفرد ظاهر می شود. از سوره ۸۶ (اعلی) نویسنده (الله در این سوره سوم شخص است) سخن عجیبی بر زبان می راند:
ترجمه: سوگند به آسمان بارش انگیز (۱۱) سوگند به زمین شکافدار(آماده کشت) (۱۲) [که] در حقیقت قرآن گفتاری قاطع و روشنگر است(۱۳) و آن شوخی نیست (۱۴) آنان دست به نیرنگ می زنند (۱۵) و [من نیز] دست به نیرنگ می زنم (۱۶) پس کافران را مهلت ده و کمی آنان را به حال خود واگذار (۱۷)
دقت کنید که در آیه شانزده ضمیر اول شخص مفرد است و مشخصا منظور شخص نویسنده است.
نویسنده از محمد می خواهد که موقتا دست از موعظه بردارد تا او به نیرنگی دست زند. ما نمی دانیم او قصد چه نیرنگی دارد . آیا او متوجه شده است که این موعظه های کوتاه و ترساندن از عذاب قیامت قریب الوقوع جوابگو نیستند؟
آیا وی به این نتیجه رسیده که برای تاثیر گذاری بیشتر باید مستقیما متنی به محمد داد که به زعم وی از زبان خدا یا فرشته ای جاری شده باشد؟
آیا باید شروع کنند به ترجمه ذکر و داستان هایی از کتب مقدس و تاویل و تفسیر آنها برای محمد؟ نویسنده سوگند میخورد که قرآن روشن و واضح است؛ اما گویا از نظر مشرکین چنین نبود و احتمالا وی به این فکر افتاده که موعظه ها و سخنان واضح تری را برای محمد ارسال کند.
از سوره های ۸۵ تا ۷۷ نیز الله تنها به شکل سوم شخص ظاهر می شود و هیچ کجا جمله ای ذکر نمی شود که بتوان لاجرم آنرا به الله نسبت داد.
اما در سوره ۷۶ (#سوره_انسان) در همان اولین آیه نوشته می شود:
هَلْ أَتَى عَلَى الْإِنْسَانِ حِينٌ مِنَ الدَّهْرِ لَمْ يَكُنْ
شَيْئًا مَذْكُورًا ﴿۱
#ترجمه: آیا زمانی طولانی برای انسان گذشت که چیز قابل ذکری نبود؟
سپس ناگهان الله به شکل اول شخص جمع ظاهر می شود:
#ترجمه: ما انسان را از نطفه مختلطی آفریدیم و او را می آزماییم بدین جهت او را شنوا و بینا قرار دادیم (۲) ماه را به او نشان دادیم خواه شاکر باشد و پذیرا گردد یا ناسپاس (۳). ما برای کافران زنجیرها و غلها و شعله های سوزان آماده کرده ایم (۴) ...》
ادامه دارد .....
https://t.me/naghde_eslamm/33824
#قسمت_بيست_و_پنجم
بنابراین این سوره یک بخشی از ذکر و موعظه ای است که به نظر نویسندگان متنی الهی تصور می شده و موضوع آن به هیچ عنوان به حجاز مربوط نمی شود. همچنین بعید است که متن, #محمد را خطاب قرار دهد . زیرا گفته می شود که "چه چیز تو را به تکذیب وا داشت ". احتمالا محمد تکذیب کننده نبوده است (و حداقل این چیزی نیست که یک مسلمان حاضر باشد بپذیرد) و اگر میخواست مشرکین را خطاب قرار دهند آنها را به صورت جمع خطاب میکرد. به نظر می رسد این تکه از متن (به اصطلاح) الهی انتخاب شده است تا محمد آن را برای مشرکین بخواند.
باز هم از سوره های ۹۵ تا ۸۶، به جز ۹۰ (که مانند سوره ۹۵ است) الله با کلمه "رب" و سوم شخص مفرد ظاهر می شود. از سوره ۸۶ (اعلی) نویسنده (الله در این سوره سوم شخص است) سخن عجیبی بر زبان می راند:
ترجمه: سوگند به آسمان بارش انگیز (۱۱) سوگند به زمین شکافدار(آماده کشت) (۱۲) [که] در حقیقت قرآن گفتاری قاطع و روشنگر است(۱۳) و آن شوخی نیست (۱۴) آنان دست به نیرنگ می زنند (۱۵) و [من نیز] دست به نیرنگ می زنم (۱۶) پس کافران را مهلت ده و کمی آنان را به حال خود واگذار (۱۷)
دقت کنید که در آیه شانزده ضمیر اول شخص مفرد است و مشخصا منظور شخص نویسنده است.
نویسنده از محمد می خواهد که موقتا دست از موعظه بردارد تا او به نیرنگی دست زند. ما نمی دانیم او قصد چه نیرنگی دارد . آیا او متوجه شده است که این موعظه های کوتاه و ترساندن از عذاب قیامت قریب الوقوع جوابگو نیستند؟
آیا وی به این نتیجه رسیده که برای تاثیر گذاری بیشتر باید مستقیما متنی به محمد داد که به زعم وی از زبان خدا یا فرشته ای جاری شده باشد؟
آیا باید شروع کنند به ترجمه ذکر و داستان هایی از کتب مقدس و تاویل و تفسیر آنها برای محمد؟ نویسنده سوگند میخورد که قرآن روشن و واضح است؛ اما گویا از نظر مشرکین چنین نبود و احتمالا وی به این فکر افتاده که موعظه ها و سخنان واضح تری را برای محمد ارسال کند.
از سوره های ۸۵ تا ۷۷ نیز الله تنها به شکل سوم شخص ظاهر می شود و هیچ کجا جمله ای ذکر نمی شود که بتوان لاجرم آنرا به الله نسبت داد.
اما در سوره ۷۶ (#سوره_انسان) در همان اولین آیه نوشته می شود:
هَلْ أَتَى عَلَى الْإِنْسَانِ حِينٌ مِنَ الدَّهْرِ لَمْ يَكُنْ
شَيْئًا مَذْكُورًا ﴿۱
#ترجمه: آیا زمانی طولانی برای انسان گذشت که چیز قابل ذکری نبود؟
سپس ناگهان الله به شکل اول شخص جمع ظاهر می شود:
#ترجمه: ما انسان را از نطفه مختلطی آفریدیم و او را می آزماییم بدین جهت او را شنوا و بینا قرار دادیم (۲) ماه را به او نشان دادیم خواه شاکر باشد و پذیرا گردد یا ناسپاس (۳). ما برای کافران زنجیرها و غلها و شعله های سوزان آماده کرده ایم (۴) ...》
ادامه دارد .....
https://t.me/naghde_eslamm/33824
Telegram
نقدى بر اسلام
چه كسانى قرآن را نوشته و هدف آنها چه بوده است؟
آيا قرآن ميتواند تنها نامه هاى شخصى محمد بوده باشد؟
آيا ميتوان پاسخ اين سئوال را در آيه قرآنى يافت؟
براى يافتن پاسخ به اين سئوالات مقاله مربوطه در كانال نقد اسلام را به دقت مطالعه كنيد.
اين مقاله بزودى در كانال…
آيا قرآن ميتواند تنها نامه هاى شخصى محمد بوده باشد؟
آيا ميتوان پاسخ اين سئوال را در آيه قرآنى يافت؟
براى يافتن پاسخ به اين سئوالات مقاله مربوطه در كانال نقد اسلام را به دقت مطالعه كنيد.
اين مقاله بزودى در كانال…
Forwarded from نقدى بر اسلام
▪️ چه كسانى قرآن را نوشته و هدفشان چه بوده است؟
#قسمت_بيست_و_ششم
در آیه ۲۹ به عنوان پایان نوشته می شود:
《 این [آیات] پند نامه ای است تا هرکه خواهد راهی به سوی پروردگار خود پیش گیرد (۲۹) و تا الله نخواهد [شما] نخواهید خواست قطعا الله دانای حکیم است(۳۰) هر که را خواهد به رحمت خویش در می آورد و براط ظالمان عذابی پر درد آماده کرده است (۳۱)
بنابراین در این سوره نقل قول مشخص است و در انتها گفته میشود که این ذکر است برای کسانی که که پند گیرند . پس در اینجا ما با یک نقل قول طرف هستیم که از زبان خدا بیان شده است
در نتیجه، اگر سوره های کوتاه پایانی آخر کتاب قرآن را همانطور که بسیاری از مفسرین و پژوهشگران قرآنی اذعان دارند، به لحاظ زمانی مقدم بر سوره های بلندتر بدانیم، با مطالعه آنها در می یابیم که الله به تدریج و بر اساس یک ضرورت، به شکل اول شخص جمع در متن ظاهر می شود. چرا اینطور است ؟ چرا بعد از مدتی، مولف گاهی در نقش الله یا فرشته خدا ظاهر می شود؟
این مسئله برای فرضیه ما تا حدی چالش برانگیز است، همیشه برای من سوال بود که چرا نویسنده در نامه های شخصی مجبور بوده گاهی نقش الله یا فرشته الله را برای محمد ایفا کند .
در نظر گرفتن متن قرآن به صورت مجموعه ای از نامه ها تا حدی زیادی معنای آیات اولیه هر سوره را روشن می سازد. اما باید نکته دیگری را هم در نظر بگیریم که منظور اصلی بسیاری از نامه هاست (خصوصا سوره های بلند). پاسخ را باید در #سوره_یونس آیه ۳۹ جستجو کرد :
بَلْ كَذَّبُوا بِمَا لَمْ يُحِيطُوا بِعِلْمِهِ وَلَمَّا يَأْتِهِمْ
تَأْوِيلُهُ ۚ كَذَٰلِكَ كَذَّبَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ ۖ فَانْظُرْ
كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الظَّالِمِينَ (۳۹)
#ترجمه: بلکه چیزی را دروغ شمردند که به علم آن احاطه نداشتند و هنوز تاویل آن برایشان نیامده است کسانی [هم] که پیش از آنان بودند همین گونه [پیامبرانشان] را تکذیب کردند. پس بنگر که فرجام ستمگران چگونه بوده است.》
همچنین در سوره ۷۵ (قیامت) گفته می شود:
لَا تُحَرِّكْ بِهِ لِسَانَكَ لِتَعْجَلَ بِهِ ﴿۱۶﴾
زبانت را بخاطر عجله برای خواندن آن[قرآن] حرکت مده 》
إِنَّ عَلَيْنَا جَمْعَهُ وَقُرْآنَهُ ﴿۱۷﴾
چرا که جمع کردن و خواندن آن بر عهده ماست》
فَإِذَا قَرَأْنَاهُ فَاتَّبِعْ قُرْآنَهُ ﴿۱۸﴾
پس هرگاه آن را خواندیم از خواندن آن پیروی کن》
ثُمَّ إِنَّ عَلَيْنَا بَيَانَهُ ﴿۱۹﴾
سپس بیان و توضیح آن نیز برعهده ماست.
نویسنده از #محمد می خواهد که عجله نکند و صبر کند که از آنچه برایش فرستاده شده در نامه ها جمع بندی شود و منتظر توضیح و بیان کتب ارسالی از سوی ایشان بماند. پس نامه ها علاوه بر پاسخ به مسائل پیش آمده در رسالت محمد، این هدف را دنبال می کنند که خلاصه و جمع بندی و اشاراتی به متن داشته باشند و یا نکات مهم کتب الحاقی را به محمد گوشزد می شود.
ادامه دارد .....
https://t.me/naghde_eslamm/33824
#قسمت_بيست_و_ششم
در آیه ۲۹ به عنوان پایان نوشته می شود:
《 این [آیات] پند نامه ای است تا هرکه خواهد راهی به سوی پروردگار خود پیش گیرد (۲۹) و تا الله نخواهد [شما] نخواهید خواست قطعا الله دانای حکیم است(۳۰) هر که را خواهد به رحمت خویش در می آورد و براط ظالمان عذابی پر درد آماده کرده است (۳۱)
بنابراین در این سوره نقل قول مشخص است و در انتها گفته میشود که این ذکر است برای کسانی که که پند گیرند . پس در اینجا ما با یک نقل قول طرف هستیم که از زبان خدا بیان شده است
در نتیجه، اگر سوره های کوتاه پایانی آخر کتاب قرآن را همانطور که بسیاری از مفسرین و پژوهشگران قرآنی اذعان دارند، به لحاظ زمانی مقدم بر سوره های بلندتر بدانیم، با مطالعه آنها در می یابیم که الله به تدریج و بر اساس یک ضرورت، به شکل اول شخص جمع در متن ظاهر می شود. چرا اینطور است ؟ چرا بعد از مدتی، مولف گاهی در نقش الله یا فرشته خدا ظاهر می شود؟
این مسئله برای فرضیه ما تا حدی چالش برانگیز است، همیشه برای من سوال بود که چرا نویسنده در نامه های شخصی مجبور بوده گاهی نقش الله یا فرشته الله را برای محمد ایفا کند .
در نظر گرفتن متن قرآن به صورت مجموعه ای از نامه ها تا حدی زیادی معنای آیات اولیه هر سوره را روشن می سازد. اما باید نکته دیگری را هم در نظر بگیریم که منظور اصلی بسیاری از نامه هاست (خصوصا سوره های بلند). پاسخ را باید در #سوره_یونس آیه ۳۹ جستجو کرد :
بَلْ كَذَّبُوا بِمَا لَمْ يُحِيطُوا بِعِلْمِهِ وَلَمَّا يَأْتِهِمْ
تَأْوِيلُهُ ۚ كَذَٰلِكَ كَذَّبَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ ۖ فَانْظُرْ
كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الظَّالِمِينَ (۳۹)
#ترجمه: بلکه چیزی را دروغ شمردند که به علم آن احاطه نداشتند و هنوز تاویل آن برایشان نیامده است کسانی [هم] که پیش از آنان بودند همین گونه [پیامبرانشان] را تکذیب کردند. پس بنگر که فرجام ستمگران چگونه بوده است.》
همچنین در سوره ۷۵ (قیامت) گفته می شود:
لَا تُحَرِّكْ بِهِ لِسَانَكَ لِتَعْجَلَ بِهِ ﴿۱۶﴾
زبانت را بخاطر عجله برای خواندن آن[قرآن] حرکت مده 》
إِنَّ عَلَيْنَا جَمْعَهُ وَقُرْآنَهُ ﴿۱۷﴾
چرا که جمع کردن و خواندن آن بر عهده ماست》
فَإِذَا قَرَأْنَاهُ فَاتَّبِعْ قُرْآنَهُ ﴿۱۸﴾
پس هرگاه آن را خواندیم از خواندن آن پیروی کن》
ثُمَّ إِنَّ عَلَيْنَا بَيَانَهُ ﴿۱۹﴾
سپس بیان و توضیح آن نیز برعهده ماست.
نویسنده از #محمد می خواهد که عجله نکند و صبر کند که از آنچه برایش فرستاده شده در نامه ها جمع بندی شود و منتظر توضیح و بیان کتب ارسالی از سوی ایشان بماند. پس نامه ها علاوه بر پاسخ به مسائل پیش آمده در رسالت محمد، این هدف را دنبال می کنند که خلاصه و جمع بندی و اشاراتی به متن داشته باشند و یا نکات مهم کتب الحاقی را به محمد گوشزد می شود.
ادامه دارد .....
https://t.me/naghde_eslamm/33824
Telegram
نقدى بر اسلام
چه كسانى قرآن را نوشته و هدف آنها چه بوده است؟
آيا قرآن ميتواند تنها نامه هاى شخصى محمد بوده باشد؟
آيا ميتوان پاسخ اين سئوال را در آيه قرآنى يافت؟
براى يافتن پاسخ به اين سئوالات مقاله مربوطه در كانال نقد اسلام را به دقت مطالعه كنيد.
اين مقاله بزودى در كانال…
آيا قرآن ميتواند تنها نامه هاى شخصى محمد بوده باشد؟
آيا ميتوان پاسخ اين سئوال را در آيه قرآنى يافت؟
براى يافتن پاسخ به اين سئوالات مقاله مربوطه در كانال نقد اسلام را به دقت مطالعه كنيد.
اين مقاله بزودى در كانال…
Forwarded from نقدى بر اسلام
▪️ چه كسانى قرآن را نوشته و هدفشان چه بوده است؟
#قسمت_بيست_و_ششم
در آیه ۲۹ به عنوان پایان نوشته می شود:
《 این [آیات] پند نامه ای است تا هرکه خواهد راهی به سوی پروردگار خود پیش گیرد (۲۹) و تا الله نخواهد [شما] نخواهید خواست قطعا الله دانای حکیم است(۳۰) هر که را خواهد به رحمت خویش در می آورد و براط ظالمان عذابی پر درد آماده کرده است (۳۱)
بنابراین در این سوره نقل قول مشخص است و در انتها گفته میشود که این ذکر است برای کسانی که که پند گیرند . پس در اینجا ما با یک نقل قول طرف هستیم که از زبان خدا بیان شده است
در نتیجه، اگر سوره های کوتاه پایانی آخر کتاب قرآن را همانطور که بسیاری از مفسرین و پژوهشگران قرآنی اذعان دارند، به لحاظ زمانی مقدم بر سوره های بلندتر بدانیم، با مطالعه آنها در می یابیم که الله به تدریج و بر اساس یک ضرورت، به شکل اول شخص جمع در متن ظاهر می شود. چرا اینطور است ؟ چرا بعد از مدتی، مولف گاهی در نقش الله یا فرشته خدا ظاهر می شود؟
این مسئله برای فرضیه ما تا حدی چالش برانگیز است، همیشه برای من سوال بود که چرا نویسنده در نامه های شخصی مجبور بوده گاهی نقش الله یا فرشته الله را برای محمد ایفا کند .
در نظر گرفتن متن قرآن به صورت مجموعه ای از نامه ها تا حدی زیادی معنای آیات اولیه هر سوره را روشن می سازد. اما باید نکته دیگری را هم در نظر بگیریم که منظور اصلی بسیاری از نامه هاست (خصوصا سوره های بلند). پاسخ را باید در #سوره_یونس آیه ۳۹ جستجو کرد :
بَلْ كَذَّبُوا بِمَا لَمْ يُحِيطُوا بِعِلْمِهِ وَلَمَّا يَأْتِهِمْ
تَأْوِيلُهُ ۚ كَذَٰلِكَ كَذَّبَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ ۖ فَانْظُرْ
كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الظَّالِمِينَ (۳۹)
#ترجمه: بلکه چیزی را دروغ شمردند که به علم آن احاطه نداشتند و هنوز تاویل آن برایشان نیامده است کسانی [هم] که پیش از آنان بودند همین گونه [پیامبرانشان] را تکذیب کردند. پس بنگر که فرجام ستمگران چگونه بوده است.》
همچنین در سوره ۷۵ (قیامت) گفته می شود:
لَا تُحَرِّكْ بِهِ لِسَانَكَ لِتَعْجَلَ بِهِ ﴿۱۶﴾
زبانت را بخاطر عجله برای خواندن آن[قرآن] حرکت مده 》
إِنَّ عَلَيْنَا جَمْعَهُ وَقُرْآنَهُ ﴿۱۷﴾
چرا که جمع کردن و خواندن آن بر عهده ماست》
فَإِذَا قَرَأْنَاهُ فَاتَّبِعْ قُرْآنَهُ ﴿۱۸﴾
پس هرگاه آن را خواندیم از خواندن آن پیروی کن》
ثُمَّ إِنَّ عَلَيْنَا بَيَانَهُ ﴿۱۹﴾
سپس بیان و توضیح آن نیز برعهده ماست.
نویسنده از #محمد می خواهد که عجله نکند و صبر کند که از آنچه برایش فرستاده شده در نامه ها جمع بندی شود و منتظر توضیح و بیان کتب ارسالی از سوی ایشان بماند. پس نامه ها علاوه بر پاسخ به مسائل پیش آمده در رسالت محمد، این هدف را دنبال می کنند که خلاصه و جمع بندی و اشاراتی به متن داشته باشند و یا نکات مهم کتب الحاقی را به محمد گوشزد می شود.
ادامه دارد .....
https://t.me/naghde_eslamm/33824
#قسمت_بيست_و_ششم
در آیه ۲۹ به عنوان پایان نوشته می شود:
《 این [آیات] پند نامه ای است تا هرکه خواهد راهی به سوی پروردگار خود پیش گیرد (۲۹) و تا الله نخواهد [شما] نخواهید خواست قطعا الله دانای حکیم است(۳۰) هر که را خواهد به رحمت خویش در می آورد و براط ظالمان عذابی پر درد آماده کرده است (۳۱)
بنابراین در این سوره نقل قول مشخص است و در انتها گفته میشود که این ذکر است برای کسانی که که پند گیرند . پس در اینجا ما با یک نقل قول طرف هستیم که از زبان خدا بیان شده است
در نتیجه، اگر سوره های کوتاه پایانی آخر کتاب قرآن را همانطور که بسیاری از مفسرین و پژوهشگران قرآنی اذعان دارند، به لحاظ زمانی مقدم بر سوره های بلندتر بدانیم، با مطالعه آنها در می یابیم که الله به تدریج و بر اساس یک ضرورت، به شکل اول شخص جمع در متن ظاهر می شود. چرا اینطور است ؟ چرا بعد از مدتی، مولف گاهی در نقش الله یا فرشته خدا ظاهر می شود؟
این مسئله برای فرضیه ما تا حدی چالش برانگیز است، همیشه برای من سوال بود که چرا نویسنده در نامه های شخصی مجبور بوده گاهی نقش الله یا فرشته الله را برای محمد ایفا کند .
در نظر گرفتن متن قرآن به صورت مجموعه ای از نامه ها تا حدی زیادی معنای آیات اولیه هر سوره را روشن می سازد. اما باید نکته دیگری را هم در نظر بگیریم که منظور اصلی بسیاری از نامه هاست (خصوصا سوره های بلند). پاسخ را باید در #سوره_یونس آیه ۳۹ جستجو کرد :
بَلْ كَذَّبُوا بِمَا لَمْ يُحِيطُوا بِعِلْمِهِ وَلَمَّا يَأْتِهِمْ
تَأْوِيلُهُ ۚ كَذَٰلِكَ كَذَّبَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ ۖ فَانْظُرْ
كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الظَّالِمِينَ (۳۹)
#ترجمه: بلکه چیزی را دروغ شمردند که به علم آن احاطه نداشتند و هنوز تاویل آن برایشان نیامده است کسانی [هم] که پیش از آنان بودند همین گونه [پیامبرانشان] را تکذیب کردند. پس بنگر که فرجام ستمگران چگونه بوده است.》
همچنین در سوره ۷۵ (قیامت) گفته می شود:
لَا تُحَرِّكْ بِهِ لِسَانَكَ لِتَعْجَلَ بِهِ ﴿۱۶﴾
زبانت را بخاطر عجله برای خواندن آن[قرآن] حرکت مده 》
إِنَّ عَلَيْنَا جَمْعَهُ وَقُرْآنَهُ ﴿۱۷﴾
چرا که جمع کردن و خواندن آن بر عهده ماست》
فَإِذَا قَرَأْنَاهُ فَاتَّبِعْ قُرْآنَهُ ﴿۱۸﴾
پس هرگاه آن را خواندیم از خواندن آن پیروی کن》
ثُمَّ إِنَّ عَلَيْنَا بَيَانَهُ ﴿۱۹﴾
سپس بیان و توضیح آن نیز برعهده ماست.
نویسنده از #محمد می خواهد که عجله نکند و صبر کند که از آنچه برایش فرستاده شده در نامه ها جمع بندی شود و منتظر توضیح و بیان کتب ارسالی از سوی ایشان بماند. پس نامه ها علاوه بر پاسخ به مسائل پیش آمده در رسالت محمد، این هدف را دنبال می کنند که خلاصه و جمع بندی و اشاراتی به متن داشته باشند و یا نکات مهم کتب الحاقی را به محمد گوشزد می شود.
ادامه دارد .....
https://t.me/naghde_eslamm/33824
Telegram
نقدى بر اسلام
چه كسانى قرآن را نوشته و هدف آنها چه بوده است؟
آيا قرآن ميتواند تنها نامه هاى شخصى محمد بوده باشد؟
آيا ميتوان پاسخ اين سئوال را در آيه قرآنى يافت؟
براى يافتن پاسخ به اين سئوالات مقاله مربوطه در كانال نقد اسلام را به دقت مطالعه كنيد.
اين مقاله بزودى در كانال…
آيا قرآن ميتواند تنها نامه هاى شخصى محمد بوده باشد؟
آيا ميتوان پاسخ اين سئوال را در آيه قرآنى يافت؟
براى يافتن پاسخ به اين سئوالات مقاله مربوطه در كانال نقد اسلام را به دقت مطالعه كنيد.
اين مقاله بزودى در كانال…
Forwarded from نقدى بر اسلام
▪️ چه كسانى قرآن را نوشته و هدفشان چه بوده است؟
#قسمت_بيست_و_هشتم(آخر)
در اغلب موارد و در سوره های بلند قرآن، متن اشاراتی دارد به متن دیگری که مفصل تر است و آنرا تاویل میکند.
به همین خاطر در اکثر موارد کلمه "اذ"یا ذکر کن آمده است. گاها نویسنده در میان تاویل خود از متن الحاقی، #محمد را خطاب قرار می دهد. وی لا به لای تاویل با استنتاج از آن، به مسائل محمد پل می زند و توضیح می دهد که به مشرکین چه بگوید و چه کارهایی را باید انجام دهد؛
سپس در ادامه به جمع بندی داستان ها پرداخته و یا به تاویل خود ادامه می دهد(به همین دلیل قصص انبیا کوتاه و عاری از جزئیاتی هستند که در تورات می توان دید). از همین رو گاه الله به صورت سوم شخص مفرد ظاهر می شود و گاه به صورت اول شخص جمع. در جاهایی که به صورت اول شخص جمع ظاهر می شود در واقع تاویل یا تکراری است از متن الحاقی.
دلیل تمامی ابهامات، تغییر ضمایر و پراکندگی متن در این نهفته است که متن نامه ها همواره به متن دیگری خارج از آن اشاره دارند و معنا و منظور اصلی نویسنده تنها با حضور متن ارجاعی قابل درک است.
برای مثال در #سوره_قلم می خوانیم:
فَاصْبِرْ لِحُكْمِ رَبِّكَ وَلَا تَكُنْ كَصَاحِبِ الْحُوتِ إِذْ
نَادَىٰ وَهُوَ مَكْظُومٌ ﴿٤٨﴾
#ترجمه: پس در [امتثال] حکم پروردگارت شکیبایی ورز و مانند همدم ماهی[=یونس] مباش آنگاه که اندوه زده ندا در داد》
-لَوْلَا أَنْ تَدَارَكَهُ نِعْمَةٌ مِنْ رَبِّهِ لَنُبِذَ بِالْعَرَاءِ وَهُوَ
مَذْمُومٌ ﴿٤٩﴾
#ترجمه: اگر لطفی از جانب پروردگارش تدارک[حال] او نمی کرد قطعا نکوهش شده بر زمین خشک انداخته می شد.
-فَاجْتَبَاهُ رَبُّهُ فَجَعَلَهُ مِنَ الصَّالِحِينَ ﴿٥٠﴾
#ترجمه: پس پروردگارش وی را برگزید و از شایستگانش گردانید》
ظاهرا این آیات اشاره به داستان #یونس دارند اما پیشتر در این سوره هیچ اشاره ای به داستان یونس نشده است بلکه داستان کاملا متفاوتی نقل می شود درباره باغداران که ان شاء الله نگفتند و باغشان آفت زد. پس داستان یونس باید در جای دیگری نقل شده باشد و نویسنده به آن ارجاع میدهد.
همچنین در سوره ۱۴ می خوانیم:
-أَلَمْ تَرَ كَيْفَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا كَلِمَةً طَيِّبَةً كَشَجَرَةٍ
طَيِّبَةٍ أَصْلُهَا ثَابِتٌ وَفَرْعُهَا فِي السَّمَاءِ﴿۲۴﴾
#ترجمه: آیا ندیدی چگونه خداوند کلمه طیبه (و گفتار پاکیزه) را به درخت پاکیزه ای تشبیه کرده که ریشه آن (در زمین) ثابت و شاخه آن در آسمان است؟!
چرا باید عبارت(الم ترا = آیا ندیدی) به کار رفته باشد؟
در هیچ کجای این متن اشاره ای به این مثل مشاهده نمی شود. مشخص است که نویسنده توجه محمد را به قسمتی از داخل متنی دیگر جلب میکند.
اینرا نیز باید در نظر داشت که نظم و ترتیب آیات می تواند کاملا تصادفی یا اشتباهی باشد برای مثال در #سوره_نمل آیه ۳۰ ، متن ناگهان نقل قولی را از #سلیمان با عبارت بسم الله الرحمن الرحیم آغاز می کند اما این نقل قول مشخص و واضح نیست. همچنین دقت کنید به آیات پراکنده #سوره_بقره که برخی مکی و برخی مدنی هستند. به نظر می رسد که گرد آورندگان قرآن، آیات نا مشخص و متفرقه را در یکجا و در سوره بقره جمع کرده اند و آن را تبديل به يك سوره كرده و بدليل بزرگى نام آنرا بقره نهاده اند زيرا اعراب هر چيز بزرگى را به گاو تشبيه ميكردند.
در مقاله اى كه بزودى خدمتتان ارائه خواهم داد، به #كتاب_فرقان خواهم پرداخت و اينكه اين كتاب چه هست و اكنون در كجا استفاده ميشود.
پايان ....
https://t.me/naghde_eslamm/33824
#قسمت_بيست_و_هشتم(آخر)
در اغلب موارد و در سوره های بلند قرآن، متن اشاراتی دارد به متن دیگری که مفصل تر است و آنرا تاویل میکند.
به همین خاطر در اکثر موارد کلمه "اذ"یا ذکر کن آمده است. گاها نویسنده در میان تاویل خود از متن الحاقی، #محمد را خطاب قرار می دهد. وی لا به لای تاویل با استنتاج از آن، به مسائل محمد پل می زند و توضیح می دهد که به مشرکین چه بگوید و چه کارهایی را باید انجام دهد؛
سپس در ادامه به جمع بندی داستان ها پرداخته و یا به تاویل خود ادامه می دهد(به همین دلیل قصص انبیا کوتاه و عاری از جزئیاتی هستند که در تورات می توان دید). از همین رو گاه الله به صورت سوم شخص مفرد ظاهر می شود و گاه به صورت اول شخص جمع. در جاهایی که به صورت اول شخص جمع ظاهر می شود در واقع تاویل یا تکراری است از متن الحاقی.
دلیل تمامی ابهامات، تغییر ضمایر و پراکندگی متن در این نهفته است که متن نامه ها همواره به متن دیگری خارج از آن اشاره دارند و معنا و منظور اصلی نویسنده تنها با حضور متن ارجاعی قابل درک است.
برای مثال در #سوره_قلم می خوانیم:
فَاصْبِرْ لِحُكْمِ رَبِّكَ وَلَا تَكُنْ كَصَاحِبِ الْحُوتِ إِذْ
نَادَىٰ وَهُوَ مَكْظُومٌ ﴿٤٨﴾
#ترجمه: پس در [امتثال] حکم پروردگارت شکیبایی ورز و مانند همدم ماهی[=یونس] مباش آنگاه که اندوه زده ندا در داد》
-لَوْلَا أَنْ تَدَارَكَهُ نِعْمَةٌ مِنْ رَبِّهِ لَنُبِذَ بِالْعَرَاءِ وَهُوَ
مَذْمُومٌ ﴿٤٩﴾
#ترجمه: اگر لطفی از جانب پروردگارش تدارک[حال] او نمی کرد قطعا نکوهش شده بر زمین خشک انداخته می شد.
-فَاجْتَبَاهُ رَبُّهُ فَجَعَلَهُ مِنَ الصَّالِحِينَ ﴿٥٠﴾
#ترجمه: پس پروردگارش وی را برگزید و از شایستگانش گردانید》
ظاهرا این آیات اشاره به داستان #یونس دارند اما پیشتر در این سوره هیچ اشاره ای به داستان یونس نشده است بلکه داستان کاملا متفاوتی نقل می شود درباره باغداران که ان شاء الله نگفتند و باغشان آفت زد. پس داستان یونس باید در جای دیگری نقل شده باشد و نویسنده به آن ارجاع میدهد.
همچنین در سوره ۱۴ می خوانیم:
-أَلَمْ تَرَ كَيْفَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا كَلِمَةً طَيِّبَةً كَشَجَرَةٍ
طَيِّبَةٍ أَصْلُهَا ثَابِتٌ وَفَرْعُهَا فِي السَّمَاءِ﴿۲۴﴾
#ترجمه: آیا ندیدی چگونه خداوند کلمه طیبه (و گفتار پاکیزه) را به درخت پاکیزه ای تشبیه کرده که ریشه آن (در زمین) ثابت و شاخه آن در آسمان است؟!
چرا باید عبارت(الم ترا = آیا ندیدی) به کار رفته باشد؟
در هیچ کجای این متن اشاره ای به این مثل مشاهده نمی شود. مشخص است که نویسنده توجه محمد را به قسمتی از داخل متنی دیگر جلب میکند.
اینرا نیز باید در نظر داشت که نظم و ترتیب آیات می تواند کاملا تصادفی یا اشتباهی باشد برای مثال در #سوره_نمل آیه ۳۰ ، متن ناگهان نقل قولی را از #سلیمان با عبارت بسم الله الرحمن الرحیم آغاز می کند اما این نقل قول مشخص و واضح نیست. همچنین دقت کنید به آیات پراکنده #سوره_بقره که برخی مکی و برخی مدنی هستند. به نظر می رسد که گرد آورندگان قرآن، آیات نا مشخص و متفرقه را در یکجا و در سوره بقره جمع کرده اند و آن را تبديل به يك سوره كرده و بدليل بزرگى نام آنرا بقره نهاده اند زيرا اعراب هر چيز بزرگى را به گاو تشبيه ميكردند.
در مقاله اى كه بزودى خدمتتان ارائه خواهم داد، به #كتاب_فرقان خواهم پرداخت و اينكه اين كتاب چه هست و اكنون در كجا استفاده ميشود.
پايان ....
https://t.me/naghde_eslamm/33824
Telegram
نقدى بر اسلام
چه كسانى قرآن را نوشته و هدف آنها چه بوده است؟
آيا قرآن ميتواند تنها نامه هاى شخصى محمد بوده باشد؟
آيا ميتوان پاسخ اين سئوال را در آيه قرآنى يافت؟
براى يافتن پاسخ به اين سئوالات مقاله مربوطه در كانال نقد اسلام را به دقت مطالعه كنيد.
اين مقاله بزودى در كانال…
آيا قرآن ميتواند تنها نامه هاى شخصى محمد بوده باشد؟
آيا ميتوان پاسخ اين سئوال را در آيه قرآنى يافت؟
براى يافتن پاسخ به اين سئوالات مقاله مربوطه در كانال نقد اسلام را به دقت مطالعه كنيد.
اين مقاله بزودى در كانال…
Forwarded from نقدى بر اسلام
آخوند زيرك اما شياد بعد از اينكه رسوايش كرديم مجبور به نوشتن دروغى مضحكتر شده و تلاش دارد خلقت جهان در قرآن را به نظريه بيگ بنگ بچسباند و براى قرآن معجزه بتراشد.
اما يادش رفته در همان كتاب مضحك قرآن در مورد خلقت زمين و آسمان اين 👇خزعبلات هم نوشته شده است.
متن عربى آيات در تصوير بالا
#سوره_فصلت:
#ترجمه: بگو آيا به آن كسى كه زمين را در دو روز آفريد كفر مى ورزيد و براى او همتايانى قرار مى دهيد اين است پروردگار جهانيان (۹)
#ترجمه: و در زمين از فراز آن كوهها نهاد و در آن خير فراوان پديد آورد و مواد خوراكى آن را در چهار روز اندازه گيرى كرد براى درخواست كنندگان (۱۰)
#ترجمه: سپس قصد آسمان كرد و آن دود بود پس به اسمان و به زمين فرمود خواه يا ناخواه بياييد آن دو گفتند فرمانپذيريم (۱۱)
#ترجمه: پس آنها را به صورت هفت آسمان در دو روز بوجود آورد و در هر آسمانى كار [مربوط به] آن را وحى فرمود و آسمان دنيا را به چراغها(ستارگان) آذين كرديم و آنرا نگاه داشتيم(١٢)
#ادمين: اين داستان مضحك ربطى به بيگ بنگ دارد؟
اول زمين را در دو روز ساختيم بعد رفتيم هفت آسمان كه دود بود را ساختيم، ستاره ها هم چراغ زينتى هستند😂
اما يادش رفته در همان كتاب مضحك قرآن در مورد خلقت زمين و آسمان اين 👇خزعبلات هم نوشته شده است.
متن عربى آيات در تصوير بالا
#سوره_فصلت:
#ترجمه: بگو آيا به آن كسى كه زمين را در دو روز آفريد كفر مى ورزيد و براى او همتايانى قرار مى دهيد اين است پروردگار جهانيان (۹)
#ترجمه: و در زمين از فراز آن كوهها نهاد و در آن خير فراوان پديد آورد و مواد خوراكى آن را در چهار روز اندازه گيرى كرد براى درخواست كنندگان (۱۰)
#ترجمه: سپس قصد آسمان كرد و آن دود بود پس به اسمان و به زمين فرمود خواه يا ناخواه بياييد آن دو گفتند فرمانپذيريم (۱۱)
#ترجمه: پس آنها را به صورت هفت آسمان در دو روز بوجود آورد و در هر آسمانى كار [مربوط به] آن را وحى فرمود و آسمان دنيا را به چراغها(ستارگان) آذين كرديم و آنرا نگاه داشتيم(١٢)
#ادمين: اين داستان مضحك ربطى به بيگ بنگ دارد؟
اول زمين را در دو روز ساختيم بعد رفتيم هفت آسمان كه دود بود را ساختيم، ستاره ها هم چراغ زينتى هستند😂
Forwarded from نقدى بر اسلام
▪️قرمطيان، تخريب كعبه و بى تفاوتى الله در دفاع از خانه امنش!
#قسمت_اول
همه شما داستان اصحاب فيل و سپاه ابرهه را شنيده و يا خوانده ايد، خلاصه داستان اينگونه است كه ابرهه پادشاه يمن براى تخريب كعبه سپاهى از فيل تشكيل داد و به سوى كعبه روان شد.
ابرهه تصميم داشت خانه كعبه را خراب كند و به جاى آن در يمن معبدى را ساخته بود كه جايگزين آن كند.
در قرآن هم سوره اى در اينمورد هست كه تنها اشاره ميكند كه به اينكه الله سپاه فيل را بوسيله پرندگانى كه سنگهاى آتشين با منقارشان حمل ميكردند مورد حمله قرار داد و سپاه فيل نابود شد.
در اين مقاله اصلا قصد دلايل مضحك بودن اين داستان را بنويسم يا اينكه اثبات كنم اين داستان دروغ است.
در اين ويديو دكتر محمد المسيح
به اين داستان و دروغين بودن آن اشاره ميكند كه توصيه ميكنم آنرا با دقت ببينيد.
نكته مهمى كه در داستان ابرهه و سپاه فيل هست اين است كه در زمانى كه ابرهه قصد حمله به كعبه را داشت، اين مكان بعنوان مكانى براى نگه دارى بتها شناخته شده و در واقع يك بتخانه مركزى بود.
اسلامگرايان ادعا ميكنند اين مكان توسط ابراهيم ساخته شده و ازين بابت آنرا خانه الله ميدانند درصورتى كه تا آنجائى كه تاريخ مكتوب اقوام عرب و اقوام سامرى نشان ميدهند، كعبه هميشه يك بتكده بوده است.
اما چرا اين موضوع را تاكيد ميكنم دليلش اين است كه در داستان ابرهه، الله براى محافظت از مكانى كه يك بتخانه شناخته شده بوده معجزه كرده و پرندگان الهى را ميفرستد.
باتوجه به اين پيشگفتار، بايد توقع داشت كه الله براى محافظت از خانه اش هربار اقدام كرده و نگذارد آسيبى به آن برسد اما وقتى به تازيخ خود مسلمانان مراجعه ميكنيم ميبينيم كه كعبه چندين و چند بار توسط بلاهاى طبيعى و غيرطبيعى و انسانى كاملا ويران شده و از الله هيچ خبرى نبوده است.
در تاريخ خود مسلمانان به حدود ١٠ يا ١١ بار تخريب اشاره شده است و در برخى ازين موارد كل بناى كعبه را از جا كنده و از نو ساخته اند.
ما براى آگاهى و اطلاع شما عزيزان در اين مقاله مختصرى از روايات تاريخى در مورد ويرانى و بازسازى كعبه در طول ١٤٠٠ سال گذشته را خدمتتان ارائه ميكنيم.
ادامه دارد.......
https://t.me/naghde_eslamm/34189
#قسمت_اول
همه شما داستان اصحاب فيل و سپاه ابرهه را شنيده و يا خوانده ايد، خلاصه داستان اينگونه است كه ابرهه پادشاه يمن براى تخريب كعبه سپاهى از فيل تشكيل داد و به سوى كعبه روان شد.
ابرهه تصميم داشت خانه كعبه را خراب كند و به جاى آن در يمن معبدى را ساخته بود كه جايگزين آن كند.
در قرآن هم سوره اى در اينمورد هست كه تنها اشاره ميكند كه به اينكه الله سپاه فيل را بوسيله پرندگانى كه سنگهاى آتشين با منقارشان حمل ميكردند مورد حمله قرار داد و سپاه فيل نابود شد.
در اين مقاله اصلا قصد دلايل مضحك بودن اين داستان را بنويسم يا اينكه اثبات كنم اين داستان دروغ است.
در اين ويديو دكتر محمد المسيح
به اين داستان و دروغين بودن آن اشاره ميكند كه توصيه ميكنم آنرا با دقت ببينيد.
نكته مهمى كه در داستان ابرهه و سپاه فيل هست اين است كه در زمانى كه ابرهه قصد حمله به كعبه را داشت، اين مكان بعنوان مكانى براى نگه دارى بتها شناخته شده و در واقع يك بتخانه مركزى بود.
اسلامگرايان ادعا ميكنند اين مكان توسط ابراهيم ساخته شده و ازين بابت آنرا خانه الله ميدانند درصورتى كه تا آنجائى كه تاريخ مكتوب اقوام عرب و اقوام سامرى نشان ميدهند، كعبه هميشه يك بتكده بوده است.
اما چرا اين موضوع را تاكيد ميكنم دليلش اين است كه در داستان ابرهه، الله براى محافظت از مكانى كه يك بتخانه شناخته شده بوده معجزه كرده و پرندگان الهى را ميفرستد.
باتوجه به اين پيشگفتار، بايد توقع داشت كه الله براى محافظت از خانه اش هربار اقدام كرده و نگذارد آسيبى به آن برسد اما وقتى به تازيخ خود مسلمانان مراجعه ميكنيم ميبينيم كه كعبه چندين و چند بار توسط بلاهاى طبيعى و غيرطبيعى و انسانى كاملا ويران شده و از الله هيچ خبرى نبوده است.
در تاريخ خود مسلمانان به حدود ١٠ يا ١١ بار تخريب اشاره شده است و در برخى ازين موارد كل بناى كعبه را از جا كنده و از نو ساخته اند.
ما براى آگاهى و اطلاع شما عزيزان در اين مقاله مختصرى از روايات تاريخى در مورد ويرانى و بازسازى كعبه در طول ١٤٠٠ سال گذشته را خدمتتان ارائه ميكنيم.
ادامه دارد.......
https://t.me/naghde_eslamm/34189
Telegram
نقدى بر اسلام
▪️افسانه اصحاب فیل كپى از اسطوره هاى قديمى است
ترجمه و زيرنويس: عبدالله و بهرام بسطامى
مصاحبه حامد عبدالصمد (منتقدِ سرشناس اسلام) با استاد محمد المسیح
سوره فیل در قرآن کاملا قهریست و هیچ جزئیاتی از کیستی اصحاب فیل و چرایی آن واقعه را گزارش نمیکند؛
اما…
ترجمه و زيرنويس: عبدالله و بهرام بسطامى
مصاحبه حامد عبدالصمد (منتقدِ سرشناس اسلام) با استاد محمد المسیح
سوره فیل در قرآن کاملا قهریست و هیچ جزئیاتی از کیستی اصحاب فیل و چرایی آن واقعه را گزارش نمیکند؛
اما…
Forwarded from نقدى بر اسلام
▪️از ديد اسلام، اختلاس كردن جرم نيست و مجازاتى ندارد
https://t.me/naghde_eslamm/34688
در دين اسلام طبق آيه ٣٨ #سوره_مائده بايد دست دزد قطع شود حال آنكه اگر كسى #اختلاس و كلاهبردارى كند دستش قطع نميشود و اصولاً اين دين مبين با اختلاسگر و كلاهبردار سر دشمنى ندارد و اختلاس و كلاهبردارى و چپاول اموال مردم مشمول حكم اين آيه نميشود.
حكم اين آيه تنها براى دزديهاى كوچك ثابت است و كاربرد دارد، اين مسئله به صورت يك حكم كلى در اسلام مطرح شده و مربوط به مذهب خاصى نيست و شيعه و سُنى هم ندارد. اينهم مدرك از كتب معتبر مسلمين:
#روايت_اول- حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ خَشْرَمٍ قَالَ: حَدَّثَنَا
عِيسَى بْنُ يُونُسَ، عَنْ ابْنِ جُرَيْجٍ، عَنْ أَبِي الزُّبَيْرِ،
عَنْ جَابِرٍ، عَنِ النَّبِيِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ قَالَ:
«لَيْسَ عَلَى خَائِنٍ، وَلَا مُنْتَهِبٍ، وَلَا مُخْتَلِسٍ
قَطْعٌ»: هَذَا حَدِيثٌ حَسَنٌ صَحِيحٌ، وَالعَمَلُ عَلَى هَذَا عِنْدَ أَهْلِ العِلْمِ
#ترجمه: جابر عبدالله انصارى از پيامبر اسلام نقل كرده است كه دست خائن و چپاولگر و مختلس قطع نميشود.
اين روايت حسن و صحيح است و نزد اهل علم به آن عمل ميشود.
#منبع: سنن الترمذى، ابوعيسى ترمذى،أبواب الحدود، باب جاء في الخائن والمختلس و المنتهب، جلد ٤ صفحه ٥٢ تحقيق وتعليق: احمد محمد شاكر
لينك منبع:
#روايت_دوم- حَدَّثَنَا أَبُو بَكْرٍ قَالَ: حَدَّثَنَا حَفْصٌ،
عَنْ أَشْعَثَ، عَنْ أَبِي الزُّبَيْرِ، عَنْ جَابِرٍ، قَالَ: قَالَ
رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: «لَيْسَ فِي
الْغُلُولِ قَطْعٌ»
#روايت_سوم- حَدَّثَنَا أَبُو بَكْرٍ قَالَ: حَدَّثَنَا
حَفْصٌ، عَنْ حَجَّاجٍ، عَنْ أَبِي الزُّبَيْرِ، عَنْ جَابِرٍ،
قَالَ: «لَيْسَ فِي الْغُلُولِ قَطْعٌ»
#ترجمه: طبق حديث جابر از پيامبر اسلام نقل است كه در كلاهبردارى دست قطع نميشود
#منبع: مصنف ابن ابى شعبه، كتاب الحدود ، باب فِي الرَّجُلِ يُؤْخَذُ وَقَدْ غَلَّ، مَا عَلَيْهِ
الناشر: مكتبة الرشد - الرياض ، جلد ٥ صفحه ٥٣٠
لينك منبع:
#روايت_چهارم: محمد بن جعفر الكوفي، عن محمد بن عبد الحميد، عن سيف بن عميرة، عن منصور ابن حازم قال: سمعت أبا عبد الله عليه السلام يقول: يقطع النباش والطرار، ولا يقطع المختلس
#منبع:
فروع الكافى، شيخ كلينى، كتاب الحدود ، باب حد النباش، جلد ٧ صفحه ٢٢٩
#ترجمه: منصور بن حازم ميگويد از امام صادق شنيدم كه مى فرمود دست كفن دزد و جيب بُر قطع ميشود اما دست اختلاسگر قطع نميشود
#علامه_مجلسى نيز در مرأة العقول اين حديث را بر ظاهر صحيح دانسته است و درباره آن ميگويد
الحديث السادس :
صحيح على الظاهر
مرآة العقول في شرح أخبار آل الرسول، محمد باقر بن محمدتقى مجلسى جلد : ٢٣ صفحه : ٣٥٧
پس مشخص شد كه علت اين اختلاسها در كشور چه بوده است و چرا دست اختلاسگران در چپاول اموال مردم باز است.
www.eslam.nu
https://t.me/naghde_eslamm/34688
در دين اسلام طبق آيه ٣٨ #سوره_مائده بايد دست دزد قطع شود حال آنكه اگر كسى #اختلاس و كلاهبردارى كند دستش قطع نميشود و اصولاً اين دين مبين با اختلاسگر و كلاهبردار سر دشمنى ندارد و اختلاس و كلاهبردارى و چپاول اموال مردم مشمول حكم اين آيه نميشود.
حكم اين آيه تنها براى دزديهاى كوچك ثابت است و كاربرد دارد، اين مسئله به صورت يك حكم كلى در اسلام مطرح شده و مربوط به مذهب خاصى نيست و شيعه و سُنى هم ندارد. اينهم مدرك از كتب معتبر مسلمين:
#روايت_اول- حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ خَشْرَمٍ قَالَ: حَدَّثَنَا
عِيسَى بْنُ يُونُسَ، عَنْ ابْنِ جُرَيْجٍ، عَنْ أَبِي الزُّبَيْرِ،
عَنْ جَابِرٍ، عَنِ النَّبِيِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ قَالَ:
«لَيْسَ عَلَى خَائِنٍ، وَلَا مُنْتَهِبٍ، وَلَا مُخْتَلِسٍ
قَطْعٌ»: هَذَا حَدِيثٌ حَسَنٌ صَحِيحٌ، وَالعَمَلُ عَلَى هَذَا عِنْدَ أَهْلِ العِلْمِ
#ترجمه: جابر عبدالله انصارى از پيامبر اسلام نقل كرده است كه دست خائن و چپاولگر و مختلس قطع نميشود.
اين روايت حسن و صحيح است و نزد اهل علم به آن عمل ميشود.
#منبع: سنن الترمذى، ابوعيسى ترمذى،أبواب الحدود، باب جاء في الخائن والمختلس و المنتهب، جلد ٤ صفحه ٥٢ تحقيق وتعليق: احمد محمد شاكر
لينك منبع:
#روايت_دوم- حَدَّثَنَا أَبُو بَكْرٍ قَالَ: حَدَّثَنَا حَفْصٌ،
عَنْ أَشْعَثَ، عَنْ أَبِي الزُّبَيْرِ، عَنْ جَابِرٍ، قَالَ: قَالَ
رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: «لَيْسَ فِي
الْغُلُولِ قَطْعٌ»
#روايت_سوم- حَدَّثَنَا أَبُو بَكْرٍ قَالَ: حَدَّثَنَا
حَفْصٌ، عَنْ حَجَّاجٍ، عَنْ أَبِي الزُّبَيْرِ، عَنْ جَابِرٍ،
قَالَ: «لَيْسَ فِي الْغُلُولِ قَطْعٌ»
#ترجمه: طبق حديث جابر از پيامبر اسلام نقل است كه در كلاهبردارى دست قطع نميشود
#منبع: مصنف ابن ابى شعبه، كتاب الحدود ، باب فِي الرَّجُلِ يُؤْخَذُ وَقَدْ غَلَّ، مَا عَلَيْهِ
الناشر: مكتبة الرشد - الرياض ، جلد ٥ صفحه ٥٣٠
لينك منبع:
#روايت_چهارم: محمد بن جعفر الكوفي، عن محمد بن عبد الحميد، عن سيف بن عميرة، عن منصور ابن حازم قال: سمعت أبا عبد الله عليه السلام يقول: يقطع النباش والطرار، ولا يقطع المختلس
#منبع:
فروع الكافى، شيخ كلينى، كتاب الحدود ، باب حد النباش، جلد ٧ صفحه ٢٢٩
#ترجمه: منصور بن حازم ميگويد از امام صادق شنيدم كه مى فرمود دست كفن دزد و جيب بُر قطع ميشود اما دست اختلاسگر قطع نميشود
#علامه_مجلسى نيز در مرأة العقول اين حديث را بر ظاهر صحيح دانسته است و درباره آن ميگويد
الحديث السادس :
صحيح على الظاهر
مرآة العقول في شرح أخبار آل الرسول، محمد باقر بن محمدتقى مجلسى جلد : ٢٣ صفحه : ٣٥٧
پس مشخص شد كه علت اين اختلاسها در كشور چه بوده است و چرا دست اختلاسگران در چپاول اموال مردم باز است.
www.eslam.nu
Telegram
نقدى بر اسلام
▪️اختلاس، جرم محسوب نميشود و حتى در دين مبين اسلام، اختلاس جزو دزديها محسوب نميشود.
در اين ويديو كارشناس دينى برنامه به وضوح ميگويد كه اختلاس، دزدى محسوب نميشود.
روايات زيادى از ائمه شيعه در معتبرترين كتب روائى شيعيان وجود دارد كه گفته اند دست دزد بريده…
در اين ويديو كارشناس دينى برنامه به وضوح ميگويد كه اختلاس، دزدى محسوب نميشود.
روايات زيادى از ائمه شيعه در معتبرترين كتب روائى شيعيان وجود دارد كه گفته اند دست دزد بريده…
Forwarded from Unclesam
از ديد اسلام، اختلاس كردن جرم نيست و مجازاتى ندارد
در دين اسلام طبق آيه ٣٨ #سوره_مائده بايد دست دزد قطع شود حال آنكه اگر كسى #اختلاس و كلاهبردارى كند دستش قطع نميشود و اصولاً اين دين مبين با اختلاسگر و كلاهبردار سر دشمنى ندارد و اختلاس و كلاهبردارى و چپاول اموال مردم مشمول حكم اين آيه نميشود.
حكم اين آيه تنها براى دزديهاى كوچك ثابت است و كاربرد دارد، اين مسئله به صورت يك حكم كلى در اسلام مطرح شده و مربوط به مذهب خاصى نيست و شيعه و سُنى هم ندارد. اينهم مدرك از كتب معتبر مسلمين:
#روايت_اول- حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ خَشْرَمٍ قَالَ: حَدَّثَنَا
عِيسَى بْنُ يُونُسَ، عَنْ ابْنِ جُرَيْجٍ، عَنْ أَبِي الزُّبَيْرِ،
عَنْ جَابِرٍ، عَنِ النَّبِيِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ قَالَ:
«لَيْسَ عَلَى خَائِنٍ، وَلَا مُنْتَهِبٍ، وَلَا مُخْتَلِسٍ
قَطْعٌ»: هَذَا حَدِيثٌ حَسَنٌ صَحِيحٌ، وَالعَمَلُ عَلَى هَذَا عِنْدَ أَهْلِ العِلْمِ
#ترجمه: جابر عبدالله انصارى از پيامبر اسلام نقل كرده است كه دست خائن و چپاولگر و مختلس قطع نميشود.
اين روايت حسن و صحيح است و نزد اهل علم به آن عمل ميشود.
#منبع: سنن الترمذى، ابوعيسى ترمذى،أبواب الحدود، باب جاء في الخائن والمختلس و المنتهب، جلد ٤ صفحه ٥٢ تحقيق وتعليق: احمد محمد شاكر
لينك منبع:
#روايت_دوم- حَدَّثَنَا أَبُو بَكْرٍ قَالَ: حَدَّثَنَا حَفْصٌ،
عَنْ أَشْعَثَ، عَنْ أَبِي الزُّبَيْرِ، عَنْ جَابِرٍ، قَالَ: قَالَ
رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: «لَيْسَ فِي
الْغُلُولِ قَطْعٌ»
#روايت_سوم- حَدَّثَنَا أَبُو بَكْرٍ قَالَ: حَدَّثَنَا
حَفْصٌ، عَنْ حَجَّاجٍ، عَنْ أَبِي الزُّبَيْرِ، عَنْ جَابِرٍ،
قَالَ: «لَيْسَ فِي الْغُلُولِ قَطْعٌ»
#ترجمه: طبق حديث جابر از پيامبر اسلام نقل است كه در كلاهبردارى دست قطع نميشود
#منبع: مصنف ابن ابى شعبه، كتاب الحدود ، باب فِي الرَّجُلِ يُؤْخَذُ وَقَدْ غَلَّ، مَا عَلَيْهِ
الناشر: مكتبة الرشد - الرياض ، جلد ٥ صفحه ٥٣٠
لينك منبع:
#روايت_چهارم: محمد بن جعفر الكوفي، عن محمد بن عبد الحميد، عن سيف بن عميرة، عن منصور ابن حازم قال: سمعت أبا عبد الله عليه السلام يقول: يقطع النباش والطرار، ولا يقطع المختلس
#منبع:
فروع الكافى، شيخ كلينى، كتاب الحدود ، باب حد النباش، جلد ٧ صفحه ٢٢٩
#ترجمه: منصور بن حازم ميگويد از امام صادق شنيدم كه مى فرمود دست كفن دزد و جيب بُر قطع ميشود اما دست اختلاسگر قطع نميشود
#علامه_مجلسى نيز در مرأة العقول اين حديث را بر ظاهر صحيح دانسته است و درباره آن ميگويد
الحديث السادس :
صحيح على الظاهر
مرآة العقول في شرح أخبار آل الرسول، محمد باقر بن محمدتقى مجلسى جلد : ٢٣ صفحه : ٣٥٧
پس مشخص شد كه علت اين اختلاسها در كشور چه بوده است و چرا دست اختلاسگران در چپاول اموال مردم باز است.
در دين اسلام طبق آيه ٣٨ #سوره_مائده بايد دست دزد قطع شود حال آنكه اگر كسى #اختلاس و كلاهبردارى كند دستش قطع نميشود و اصولاً اين دين مبين با اختلاسگر و كلاهبردار سر دشمنى ندارد و اختلاس و كلاهبردارى و چپاول اموال مردم مشمول حكم اين آيه نميشود.
حكم اين آيه تنها براى دزديهاى كوچك ثابت است و كاربرد دارد، اين مسئله به صورت يك حكم كلى در اسلام مطرح شده و مربوط به مذهب خاصى نيست و شيعه و سُنى هم ندارد. اينهم مدرك از كتب معتبر مسلمين:
#روايت_اول- حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ خَشْرَمٍ قَالَ: حَدَّثَنَا
عِيسَى بْنُ يُونُسَ، عَنْ ابْنِ جُرَيْجٍ، عَنْ أَبِي الزُّبَيْرِ،
عَنْ جَابِرٍ، عَنِ النَّبِيِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ قَالَ:
«لَيْسَ عَلَى خَائِنٍ، وَلَا مُنْتَهِبٍ، وَلَا مُخْتَلِسٍ
قَطْعٌ»: هَذَا حَدِيثٌ حَسَنٌ صَحِيحٌ، وَالعَمَلُ عَلَى هَذَا عِنْدَ أَهْلِ العِلْمِ
#ترجمه: جابر عبدالله انصارى از پيامبر اسلام نقل كرده است كه دست خائن و چپاولگر و مختلس قطع نميشود.
اين روايت حسن و صحيح است و نزد اهل علم به آن عمل ميشود.
#منبع: سنن الترمذى، ابوعيسى ترمذى،أبواب الحدود، باب جاء في الخائن والمختلس و المنتهب، جلد ٤ صفحه ٥٢ تحقيق وتعليق: احمد محمد شاكر
لينك منبع:
#روايت_دوم- حَدَّثَنَا أَبُو بَكْرٍ قَالَ: حَدَّثَنَا حَفْصٌ،
عَنْ أَشْعَثَ، عَنْ أَبِي الزُّبَيْرِ، عَنْ جَابِرٍ، قَالَ: قَالَ
رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: «لَيْسَ فِي
الْغُلُولِ قَطْعٌ»
#روايت_سوم- حَدَّثَنَا أَبُو بَكْرٍ قَالَ: حَدَّثَنَا
حَفْصٌ، عَنْ حَجَّاجٍ، عَنْ أَبِي الزُّبَيْرِ، عَنْ جَابِرٍ،
قَالَ: «لَيْسَ فِي الْغُلُولِ قَطْعٌ»
#ترجمه: طبق حديث جابر از پيامبر اسلام نقل است كه در كلاهبردارى دست قطع نميشود
#منبع: مصنف ابن ابى شعبه، كتاب الحدود ، باب فِي الرَّجُلِ يُؤْخَذُ وَقَدْ غَلَّ، مَا عَلَيْهِ
الناشر: مكتبة الرشد - الرياض ، جلد ٥ صفحه ٥٣٠
لينك منبع:
#روايت_چهارم: محمد بن جعفر الكوفي، عن محمد بن عبد الحميد، عن سيف بن عميرة، عن منصور ابن حازم قال: سمعت أبا عبد الله عليه السلام يقول: يقطع النباش والطرار، ولا يقطع المختلس
#منبع:
فروع الكافى، شيخ كلينى، كتاب الحدود ، باب حد النباش، جلد ٧ صفحه ٢٢٩
#ترجمه: منصور بن حازم ميگويد از امام صادق شنيدم كه مى فرمود دست كفن دزد و جيب بُر قطع ميشود اما دست اختلاسگر قطع نميشود
#علامه_مجلسى نيز در مرأة العقول اين حديث را بر ظاهر صحيح دانسته است و درباره آن ميگويد
الحديث السادس :
صحيح على الظاهر
مرآة العقول في شرح أخبار آل الرسول، محمد باقر بن محمدتقى مجلسى جلد : ٢٣ صفحه : ٣٥٧
پس مشخص شد كه علت اين اختلاسها در كشور چه بوده است و چرا دست اختلاسگران در چپاول اموال مردم باز است.
Forwarded from نقدى بر اسلام
▪️اثبات جهل و بيسوادى استاد جعل و تحريف روايات، نسبت به تاريخ
#قسمت_اول
ادمين كانال پرسمان كه استاد جعل حديث ميباشد در مورد لوح خداى بابل و توضيحات آن، فقر دانش و بيسوادى خود نسبت به تاريخ را اثبات كرده است و مطالبى نوشته كه بيشتر در سطح كودكستان است تا يك ملاى حوزوى.
همانطور كه در تصوير بالا ميبينيد او با مقايسه ما با رائفى پور، استاد مهدى شناسى شيعيان نوشته: ملحد با استفاده از يك تصوير گنگ و مبهم از خداى بابليان(طبق ادعاى خودش)، مدعى شده كه بابليان مدعى بوده اند كه خدايشان بر روى عرش و تخت است و حاملينى دارد و ...
من واقعا نميفهمم چرا اين آخوندها پوزه آلوده شان را در هر جائى فرو ميكنند؟ وقتى اطلاع و آگاهى نسبت به موضوعى ندارى يا از كنارش بگذر و يا قبل از نظر دهى، چند صفحه در موردش مطالعه كن!
▪️الف) اين لوح يكى از الواح يافته شده قرن نوزدهم در بين النهرين(در عراق) و پس از كشف كتابخانه بزرگ آشور بانيپال همراه با هزاران لوح تصويرى و نوشتارى ديگر است كه اكنون در موزه نگهدارى ميشود(تصوير در اثبات اين ادعا در ادامه ارائه خواهد شد). كافى بود اين ملا كمى در اينمورد تحقيق كند.
اصلا كافى بود اين استاد جعل و تحريف كمى كتابهاى تفسير خودشان را ميخواند،
زيرا علامه طباطبائى در تفسير الميزان زير تفسير به اين موضوع اشاره كرده است كه در انتهاى اين متن مستنداتش را قرار خواهم داد.
▪️ب) كجا ما نوشته ايم كه بابليان چنين اعتقادى داشتند؟
تمامى نمادهاى درون اين لوح نشان دهنده اعتقادى خاص است كه پرداختن به آن در اين مقال نميگنجد.
اما كسانى كه دركى از اعتقادات بابليان نداشته اند و پس از آنها زيسته اند برداشتشان ازين لوح چنين بوده است كه در قرآن آمده است.
▪️پ) اما اينكه قرآن كپى بردارى از داستانها و اسطوره هاى باستانى است در خود قرآن در بيش از ٥ آيه تكرار شده است كه به ٤ آيه اشاره ميكنيم:
١) #سوره_انعام:
يَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنْ هَذَا إِلَّا أَسَاطِيرُ الْأَوَّلِينَ ﴿۲۵﴾
#ترجمه: كسانى كه كفر ورزيدند ميگويند: اين چيزى نيست جز افسانه هاى پيشينيان(اقوام ماقبل تاريخ)
٢) #سوره_انفال:
وَإِذَا تُتْلَى عَلَيْهِمْ آيَاتُنَا قَالُوا قَدْ سَمِعْنَا لَوْ نَشَاءُ لَقُلْنَا مِثْلَ هَذَا إِنْ هَذَا إِلَّا أَسَاطِيرُ الْأَوَّلِينَ ﴿۳۱﴾
#ترجمه: و چون آيات ما بر آنان خوانده شود مى گويند به خوبى شنيديم اگر مى خواستيم قطعا ما نيز همانند اين را مى گفتيم اين چيزى نيست جز اسطوره هاى پيشينيان (۳۱)
٣) #سوره_نحل:
وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ مَاذَا أَنْزَلَ رَبُّكُمْ قَالُوا أَسَاطِيرُ الْأَوَّلِينَ ﴿۲۴﴾
#ترجمه: چون به آنان گفته شود پروردگارتان چه چيز نازل كرده مى گويند اسطوره هاى پيشينيان (۲۴)
٤) #سوره_فرقان:
وَقَالُوا أَسَاطِيرُ الْأَوَّلِينَ اكْتَتَبَهَا فَهِيَ تُمْلَى عَلَيْهِ بُكْرَةً وَأَصِيلًا ﴿۵﴾
#ترجمه: و گفتند افسانه هاى پيشينيان است كه آنها را براى خود نوشته و صبح و شام بر او املا مى شود (۵)
ادامه دارد ....
https://t.me/naghde_eslamm/35875
#قسمت_اول
ادمين كانال پرسمان كه استاد جعل حديث ميباشد در مورد لوح خداى بابل و توضيحات آن، فقر دانش و بيسوادى خود نسبت به تاريخ را اثبات كرده است و مطالبى نوشته كه بيشتر در سطح كودكستان است تا يك ملاى حوزوى.
همانطور كه در تصوير بالا ميبينيد او با مقايسه ما با رائفى پور، استاد مهدى شناسى شيعيان نوشته: ملحد با استفاده از يك تصوير گنگ و مبهم از خداى بابليان(طبق ادعاى خودش)، مدعى شده كه بابليان مدعى بوده اند كه خدايشان بر روى عرش و تخت است و حاملينى دارد و ...
من واقعا نميفهمم چرا اين آخوندها پوزه آلوده شان را در هر جائى فرو ميكنند؟ وقتى اطلاع و آگاهى نسبت به موضوعى ندارى يا از كنارش بگذر و يا قبل از نظر دهى، چند صفحه در موردش مطالعه كن!
▪️الف) اين لوح يكى از الواح يافته شده قرن نوزدهم در بين النهرين(در عراق) و پس از كشف كتابخانه بزرگ آشور بانيپال همراه با هزاران لوح تصويرى و نوشتارى ديگر است كه اكنون در موزه نگهدارى ميشود(تصوير در اثبات اين ادعا در ادامه ارائه خواهد شد). كافى بود اين ملا كمى در اينمورد تحقيق كند.
اصلا كافى بود اين استاد جعل و تحريف كمى كتابهاى تفسير خودشان را ميخواند،
زيرا علامه طباطبائى در تفسير الميزان زير تفسير به اين موضوع اشاره كرده است كه در انتهاى اين متن مستنداتش را قرار خواهم داد.
▪️ب) كجا ما نوشته ايم كه بابليان چنين اعتقادى داشتند؟
تمامى نمادهاى درون اين لوح نشان دهنده اعتقادى خاص است كه پرداختن به آن در اين مقال نميگنجد.
اما كسانى كه دركى از اعتقادات بابليان نداشته اند و پس از آنها زيسته اند برداشتشان ازين لوح چنين بوده است كه در قرآن آمده است.
▪️پ) اما اينكه قرآن كپى بردارى از داستانها و اسطوره هاى باستانى است در خود قرآن در بيش از ٥ آيه تكرار شده است كه به ٤ آيه اشاره ميكنيم:
١) #سوره_انعام:
يَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنْ هَذَا إِلَّا أَسَاطِيرُ الْأَوَّلِينَ ﴿۲۵﴾
#ترجمه: كسانى كه كفر ورزيدند ميگويند: اين چيزى نيست جز افسانه هاى پيشينيان(اقوام ماقبل تاريخ)
٢) #سوره_انفال:
وَإِذَا تُتْلَى عَلَيْهِمْ آيَاتُنَا قَالُوا قَدْ سَمِعْنَا لَوْ نَشَاءُ لَقُلْنَا مِثْلَ هَذَا إِنْ هَذَا إِلَّا أَسَاطِيرُ الْأَوَّلِينَ ﴿۳۱﴾
#ترجمه: و چون آيات ما بر آنان خوانده شود مى گويند به خوبى شنيديم اگر مى خواستيم قطعا ما نيز همانند اين را مى گفتيم اين چيزى نيست جز اسطوره هاى پيشينيان (۳۱)
٣) #سوره_نحل:
وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ مَاذَا أَنْزَلَ رَبُّكُمْ قَالُوا أَسَاطِيرُ الْأَوَّلِينَ ﴿۲۴﴾
#ترجمه: چون به آنان گفته شود پروردگارتان چه چيز نازل كرده مى گويند اسطوره هاى پيشينيان (۲۴)
٤) #سوره_فرقان:
وَقَالُوا أَسَاطِيرُ الْأَوَّلِينَ اكْتَتَبَهَا فَهِيَ تُمْلَى عَلَيْهِ بُكْرَةً وَأَصِيلًا ﴿۵﴾
#ترجمه: و گفتند افسانه هاى پيشينيان است كه آنها را براى خود نوشته و صبح و شام بر او املا مى شود (۵)
ادامه دارد ....
https://t.me/naghde_eslamm/35875
Telegram
نقدى بر اسلام
Forwarded from نقدى بر اسلام
▪️اثبات جهل و بيسوادى استاد جعل و تحريف روايات، نسبت به تاريخ
#قسمت_دوم
همانطور كه در قسمت اول و با استناد به آيات خود قرآن ديديد، اعراب زمان محمد هم ميگفتند كه توصيفات قرآن چيزى نيست جز افسانه ها و اسطوره هاى باستانى اقوام ماقبل تاريخ!
▪️ج) استاد جعل حديث ميگويد: نشستن الله بر روى عرش يعنى تسلط جهان هستى و فرشتگان حامل عرش يعنى اجرا كنندگان تدبير الله!
عجب!
پس لابد الله شما غلط زيادى كرده كه حتى تعداد حاملان اين تاج و تخت را نيز مشخص كرده است:
١)#سوره_حاقه: وَيَحْمِلُ عَرْشَ رَبِّكَ فَوْقَهُمْ يَوْمَئِذٍ ثَمَانِيَةٌ ﴿١٧﴾
#ترجمه: و در آن روز هشت فرشته، عرش پروردگارت را بر فراز همه آنها حمل می کنند.
٢)#سوره_غافر:
الَّذِينَ يَحْمِلُونَ الْعَرْشَ وَمَنْ حَوْلَهُ يُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَيُؤْمِنُونَ بِهِ (٧)
#ترجمه: كسانى كه عرش و اطرافش را حمل ميكنند، پردوردگارشان را تسبيح ميگويند و به او ايمان دارند.
با استناد به اين آيات ٨ فرشته هستند كه تخت الله و باقى متعلقاتش را حمل ميكنند و مجيز الله را ميگويند، نه حرفى از جهان هستى است و نه اجرا كنندگان تدبير الهى و طبق معمول ملاها براى الله بى زبان توضيحات من درآوردى وجهه ساختند. باز شانس آورديم نگفته بود ١٢ يا ١٤ نفر هستند:)
▪️چ) اما ملاى جاعل تاريخ و حديث مانند هميشه با دروغ و شيادى ميگويد الله جسم ندارد!
ببينم در قرآن در اينمورد چه آياتى وجود دارد:
١) #سوره_فرقان:
الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ الرَّحْمَنُ(٥٩)
#ترجمه: كسى كه آسمانها و زمين و آنچه را كه ميان آن دو را در شش روز آفريد سپس بر عرش قرار گرفت(بر تخت نشست)
٢) #سوره_اعراف:
إِنَّ رَبَّكُمُ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ(٥٤)
#ترجمه: پروردگارتان الله همان است كه آسمانها و زمين را در ٦ روز آفريد و سپس بر روى عرش قرار گرفت.
در اين آيات اولا قيد زمان آمده است يعنى مدت زمان خلق اسمانها و زمين كه ٦ روز است. سپس به قيد مكان اشاره شده است كه همان عرش يا تاج و تخت الله باشد.
اما همه ميدانيم كه زمان و مكان براى موجودات فيزيكى و ٣ بعدى معنا دارد و نه موجوداتى كه در فركانس پايينتر يا بالاتر هستند و جسم ندارند.
گذشته ازين ده ها روايت وجود دارد كه به جسميت الله اشاره دارد.
كه به زودى تمامى اين روايات را در كتب هر دو مذهب شيعه و سنى را در قالب يك پست جداگانه در كانال نقد اسلام قرار خواهم داد.
▪️خ) اما در مورد اصطلاح الله اكبر اصلا نياز به توضيح زيادى نيست چون اكبر صفت برتر است و به معناى الله بزرگتر است، براى قياس بين چند شئ كلمه اكبر يعنى بزرگتر بكار ميرود اما اگر منظور بزرگترين يا بزرگتر از هر چيزى بود مطمئنا صفت برترين بكار ميرفت مانند الله بزرگترين است. بازهم اينجا اثبات ميشود كه الله در قياس با نوعى ديگر يا اشخاصى ديگر، بزرگتر معرفى شده است كه من در توضيحات لوح به آن اشاره كردم.
▪️قضاوت با شما
https://t.me/naghde_eslamm/35875
#قسمت_دوم
همانطور كه در قسمت اول و با استناد به آيات خود قرآن ديديد، اعراب زمان محمد هم ميگفتند كه توصيفات قرآن چيزى نيست جز افسانه ها و اسطوره هاى باستانى اقوام ماقبل تاريخ!
▪️ج) استاد جعل حديث ميگويد: نشستن الله بر روى عرش يعنى تسلط جهان هستى و فرشتگان حامل عرش يعنى اجرا كنندگان تدبير الله!
عجب!
پس لابد الله شما غلط زيادى كرده كه حتى تعداد حاملان اين تاج و تخت را نيز مشخص كرده است:
١)#سوره_حاقه: وَيَحْمِلُ عَرْشَ رَبِّكَ فَوْقَهُمْ يَوْمَئِذٍ ثَمَانِيَةٌ ﴿١٧﴾
#ترجمه: و در آن روز هشت فرشته، عرش پروردگارت را بر فراز همه آنها حمل می کنند.
٢)#سوره_غافر:
الَّذِينَ يَحْمِلُونَ الْعَرْشَ وَمَنْ حَوْلَهُ يُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَيُؤْمِنُونَ بِهِ (٧)
#ترجمه: كسانى كه عرش و اطرافش را حمل ميكنند، پردوردگارشان را تسبيح ميگويند و به او ايمان دارند.
با استناد به اين آيات ٨ فرشته هستند كه تخت الله و باقى متعلقاتش را حمل ميكنند و مجيز الله را ميگويند، نه حرفى از جهان هستى است و نه اجرا كنندگان تدبير الهى و طبق معمول ملاها براى الله بى زبان توضيحات من درآوردى وجهه ساختند. باز شانس آورديم نگفته بود ١٢ يا ١٤ نفر هستند:)
▪️چ) اما ملاى جاعل تاريخ و حديث مانند هميشه با دروغ و شيادى ميگويد الله جسم ندارد!
ببينم در قرآن در اينمورد چه آياتى وجود دارد:
١) #سوره_فرقان:
الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ الرَّحْمَنُ(٥٩)
#ترجمه: كسى كه آسمانها و زمين و آنچه را كه ميان آن دو را در شش روز آفريد سپس بر عرش قرار گرفت(بر تخت نشست)
٢) #سوره_اعراف:
إِنَّ رَبَّكُمُ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ(٥٤)
#ترجمه: پروردگارتان الله همان است كه آسمانها و زمين را در ٦ روز آفريد و سپس بر روى عرش قرار گرفت.
در اين آيات اولا قيد زمان آمده است يعنى مدت زمان خلق اسمانها و زمين كه ٦ روز است. سپس به قيد مكان اشاره شده است كه همان عرش يا تاج و تخت الله باشد.
اما همه ميدانيم كه زمان و مكان براى موجودات فيزيكى و ٣ بعدى معنا دارد و نه موجوداتى كه در فركانس پايينتر يا بالاتر هستند و جسم ندارند.
گذشته ازين ده ها روايت وجود دارد كه به جسميت الله اشاره دارد.
كه به زودى تمامى اين روايات را در كتب هر دو مذهب شيعه و سنى را در قالب يك پست جداگانه در كانال نقد اسلام قرار خواهم داد.
▪️خ) اما در مورد اصطلاح الله اكبر اصلا نياز به توضيح زيادى نيست چون اكبر صفت برتر است و به معناى الله بزرگتر است، براى قياس بين چند شئ كلمه اكبر يعنى بزرگتر بكار ميرود اما اگر منظور بزرگترين يا بزرگتر از هر چيزى بود مطمئنا صفت برترين بكار ميرفت مانند الله بزرگترين است. بازهم اينجا اثبات ميشود كه الله در قياس با نوعى ديگر يا اشخاصى ديگر، بزرگتر معرفى شده است كه من در توضيحات لوح به آن اشاره كردم.
▪️قضاوت با شما
https://t.me/naghde_eslamm/35875
Telegram
نقدى بر اسلام
Forwarded from نقدى بر اسلام
از ديد اسلام، اختلاس كردن جرم نيست و مجازاتى ندارد
در دين اسلام طبق آيه ٣٨ #سوره_مائده بايد دست دزد قطع شود حال آنكه اگر كسى #اختلاس و كلاهبردارى كند دستش قطع نميشود و اصولاً اين دين مبين با اختلاسگر و كلاهبردار سر دشمنى ندارد و اختلاس و كلاهبردارى و چپاول اموال مردم مشمول حكم اين آيه نميشود.
حكم اين آيه تنها براى دزديهاى كوچك ثابت است و كاربرد دارد، اين مسئله به صورت يك حكم كلى در اسلام مطرح شده و مربوط به مذهب خاصى نيست و شيعه و سُنى هم ندارد. اينهم مدرك از كتب معتبر مسلمين:
#روايت_اول- حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ خَشْرَمٍ قَالَ: حَدَّثَنَا
عِيسَى بْنُ يُونُسَ، عَنْ ابْنِ جُرَيْجٍ، عَنْ أَبِي الزُّبَيْرِ،
عَنْ جَابِرٍ، عَنِ النَّبِيِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ قَالَ:
«لَيْسَ عَلَى خَائِنٍ، وَلَا مُنْتَهِبٍ، وَلَا مُخْتَلِسٍ
قَطْعٌ»: هَذَا حَدِيثٌ حَسَنٌ صَحِيحٌ، وَالعَمَلُ عَلَى هَذَا عِنْدَ أَهْلِ العِلْمِ
#ترجمه: جابر عبدالله انصارى از پيامبر اسلام نقل كرده است كه دست خائن و چپاولگر و مختلس قطع نميشود.
اين روايت حسن و صحيح است و نزد اهل علم به آن عمل ميشود.
#منبع: سنن الترمذى، ابوعيسى ترمذى،أبواب الحدود، باب جاء في الخائن والمختلس و المنتهب، جلد ٤ صفحه ٥٢ تحقيق وتعليق: احمد محمد شاكر
لينك منبع:
#روايت_دوم- حَدَّثَنَا أَبُو بَكْرٍ قَالَ: حَدَّثَنَا حَفْصٌ،
عَنْ أَشْعَثَ، عَنْ أَبِي الزُّبَيْرِ، عَنْ جَابِرٍ، قَالَ: قَالَ
رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: «لَيْسَ فِي
الْغُلُولِ قَطْعٌ»
#روايت_سوم- حَدَّثَنَا أَبُو بَكْرٍ قَالَ: حَدَّثَنَا
حَفْصٌ، عَنْ حَجَّاجٍ، عَنْ أَبِي الزُّبَيْرِ، عَنْ جَابِرٍ،
قَالَ: «لَيْسَ فِي الْغُلُولِ قَطْعٌ»
#ترجمه: طبق حديث جابر از پيامبر اسلام نقل است كه در كلاهبردارى دست قطع نميشود
#منبع: مصنف ابن ابى شعبه، كتاب الحدود ، باب فِي الرَّجُلِ يُؤْخَذُ وَقَدْ غَلَّ، مَا عَلَيْهِ
الناشر: مكتبة الرشد - الرياض ، جلد ٥ صفحه ٥٣٠
لينك منبع:
#روايت_چهارم: محمد بن جعفر الكوفي، عن محمد بن عبد الحميد، عن سيف بن عميرة، عن منصور ابن حازم قال: سمعت أبا عبد الله عليه السلام يقول: يقطع النباش والطرار، ولا يقطع المختلس
#منبع:
فروع الكافى، شيخ كلينى، كتاب الحدود ، باب حد النباش، جلد ٧ صفحه ٢٢٩
#ترجمه: منصور بن حازم ميگويد از امام صادق شنيدم كه مى فرمود دست كفن دزد و جيب بُر قطع ميشود اما دست اختلاسگر قطع نميشود
#علامه_مجلسى نيز در مرأة العقول اين حديث را بر ظاهر صحيح دانسته است و درباره آن ميگويد
الحديث السادس :
صحيح على الظاهر
مرآة العقول في شرح أخبار آل الرسول، محمد باقر بن محمدتقى مجلسى جلد : ٢٣ صفحه : ٣٥٧
پس مشخص شد كه علت اين اختلاسها در كشور چه بوده است و چرا دست اختلاسگران در چپاول اموال مردم باز است.
www.eslam.nu
@naghde_eslamm
در دين اسلام طبق آيه ٣٨ #سوره_مائده بايد دست دزد قطع شود حال آنكه اگر كسى #اختلاس و كلاهبردارى كند دستش قطع نميشود و اصولاً اين دين مبين با اختلاسگر و كلاهبردار سر دشمنى ندارد و اختلاس و كلاهبردارى و چپاول اموال مردم مشمول حكم اين آيه نميشود.
حكم اين آيه تنها براى دزديهاى كوچك ثابت است و كاربرد دارد، اين مسئله به صورت يك حكم كلى در اسلام مطرح شده و مربوط به مذهب خاصى نيست و شيعه و سُنى هم ندارد. اينهم مدرك از كتب معتبر مسلمين:
#روايت_اول- حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ خَشْرَمٍ قَالَ: حَدَّثَنَا
عِيسَى بْنُ يُونُسَ، عَنْ ابْنِ جُرَيْجٍ، عَنْ أَبِي الزُّبَيْرِ،
عَنْ جَابِرٍ، عَنِ النَّبِيِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ قَالَ:
«لَيْسَ عَلَى خَائِنٍ، وَلَا مُنْتَهِبٍ، وَلَا مُخْتَلِسٍ
قَطْعٌ»: هَذَا حَدِيثٌ حَسَنٌ صَحِيحٌ، وَالعَمَلُ عَلَى هَذَا عِنْدَ أَهْلِ العِلْمِ
#ترجمه: جابر عبدالله انصارى از پيامبر اسلام نقل كرده است كه دست خائن و چپاولگر و مختلس قطع نميشود.
اين روايت حسن و صحيح است و نزد اهل علم به آن عمل ميشود.
#منبع: سنن الترمذى، ابوعيسى ترمذى،أبواب الحدود، باب جاء في الخائن والمختلس و المنتهب، جلد ٤ صفحه ٥٢ تحقيق وتعليق: احمد محمد شاكر
لينك منبع:
#روايت_دوم- حَدَّثَنَا أَبُو بَكْرٍ قَالَ: حَدَّثَنَا حَفْصٌ،
عَنْ أَشْعَثَ، عَنْ أَبِي الزُّبَيْرِ، عَنْ جَابِرٍ، قَالَ: قَالَ
رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: «لَيْسَ فِي
الْغُلُولِ قَطْعٌ»
#روايت_سوم- حَدَّثَنَا أَبُو بَكْرٍ قَالَ: حَدَّثَنَا
حَفْصٌ، عَنْ حَجَّاجٍ، عَنْ أَبِي الزُّبَيْرِ، عَنْ جَابِرٍ،
قَالَ: «لَيْسَ فِي الْغُلُولِ قَطْعٌ»
#ترجمه: طبق حديث جابر از پيامبر اسلام نقل است كه در كلاهبردارى دست قطع نميشود
#منبع: مصنف ابن ابى شعبه، كتاب الحدود ، باب فِي الرَّجُلِ يُؤْخَذُ وَقَدْ غَلَّ، مَا عَلَيْهِ
الناشر: مكتبة الرشد - الرياض ، جلد ٥ صفحه ٥٣٠
لينك منبع:
#روايت_چهارم: محمد بن جعفر الكوفي، عن محمد بن عبد الحميد، عن سيف بن عميرة، عن منصور ابن حازم قال: سمعت أبا عبد الله عليه السلام يقول: يقطع النباش والطرار، ولا يقطع المختلس
#منبع:
فروع الكافى، شيخ كلينى، كتاب الحدود ، باب حد النباش، جلد ٧ صفحه ٢٢٩
#ترجمه: منصور بن حازم ميگويد از امام صادق شنيدم كه مى فرمود دست كفن دزد و جيب بُر قطع ميشود اما دست اختلاسگر قطع نميشود
#علامه_مجلسى نيز در مرأة العقول اين حديث را بر ظاهر صحيح دانسته است و درباره آن ميگويد
الحديث السادس :
صحيح على الظاهر
مرآة العقول في شرح أخبار آل الرسول، محمد باقر بن محمدتقى مجلسى جلد : ٢٣ صفحه : ٣٥٧
پس مشخص شد كه علت اين اختلاسها در كشور چه بوده است و چرا دست اختلاسگران در چپاول اموال مردم باز است.
www.eslam.nu
@naghde_eslamm
Telegram
نقدى بر اسلام
▪️اختلاس، جرم محسوب نميشود و حتى در دين مبين اسلام، اختلاس جزو دزديها محسوب نميشود.
در اين ويديو كارشناس دينى برنامه به وضوح ميگويد كه اختلاس، دزدى محسوب نميشود.
روايات زيادى از ائمه شيعه در معتبرترين كتب روائى شيعيان وجود دارد كه گفته اند دست دزد بريده…
در اين ويديو كارشناس دينى برنامه به وضوح ميگويد كه اختلاس، دزدى محسوب نميشود.
روايات زيادى از ائمه شيعه در معتبرترين كتب روائى شيعيان وجود دارد كه گفته اند دست دزد بريده…
Forwarded from نقدى بر اسلام
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
▪️افسانه اصحاب فیل كپى از اسطوره هاى قديمى است
ترجمه و زيرنويس: عبدالله و بهرام بسطامى(كانال تفكر انتقادى)
مصاحبه حامد عبدالصمد (منتقدِ اسلام) با استاد محمد المسیح
#سوره_فیل در قرآن کاملا قهریست و هیچ جزئیاتی از کیستی اصحاب فیل و چرایی آن واقعه را گزارش نمیکند؛
اما برای تاریخ اسلامی سورهای مهم است، چون تمهیدی است برای ولادت محمد كه مثل عیسی، یک تاریخ معجزه محور ساخته شود. به همین خاطر پس از ۱۳۰ سال از وفات محمد، سیره نويسان و مفسران، برای نوشتن داستانی بسیار مفصلتر از سوره فیل، پیدا شدند؛ داستانی که تناقضات حیرتآوری با عقل سلیم دارد.
الله از کعبه وقتی مرکز شرک بود، حفاظت کرد، اما هنگامی که قرامطه کعبه را منهدم کردند و حجرالاسود را دزدیدند، هیچ نکرد و هنگامی که حجاج کعبه را با منجنیق ویران کرد، گفت: «چون جدال بین مسلمانان است، لازم نیست من دخالت کنم!»
▪️ ادمين: در اسطوره هاى هندو، اسكندر مقدونى قصد حمله به هند را دارد كه با سپاهى شامل ٣٠٠ فيل جنگى به سوى هند حركت ميكند، اما شيوا، خداى هندوها بوسيله پرنده هايى كه از منقارشان گلوله آتشين بيرون مى آمد سپاه اسكندر را شكست ميدهند.
@Naghde_Eslamm
ترجمه و زيرنويس: عبدالله و بهرام بسطامى(كانال تفكر انتقادى)
مصاحبه حامد عبدالصمد (منتقدِ اسلام) با استاد محمد المسیح
#سوره_فیل در قرآن کاملا قهریست و هیچ جزئیاتی از کیستی اصحاب فیل و چرایی آن واقعه را گزارش نمیکند؛
اما برای تاریخ اسلامی سورهای مهم است، چون تمهیدی است برای ولادت محمد كه مثل عیسی، یک تاریخ معجزه محور ساخته شود. به همین خاطر پس از ۱۳۰ سال از وفات محمد، سیره نويسان و مفسران، برای نوشتن داستانی بسیار مفصلتر از سوره فیل، پیدا شدند؛ داستانی که تناقضات حیرتآوری با عقل سلیم دارد.
الله از کعبه وقتی مرکز شرک بود، حفاظت کرد، اما هنگامی که قرامطه کعبه را منهدم کردند و حجرالاسود را دزدیدند، هیچ نکرد و هنگامی که حجاج کعبه را با منجنیق ویران کرد، گفت: «چون جدال بین مسلمانان است، لازم نیست من دخالت کنم!»
▪️ ادمين: در اسطوره هاى هندو، اسكندر مقدونى قصد حمله به هند را دارد كه با سپاهى شامل ٣٠٠ فيل جنگى به سوى هند حركت ميكند، اما شيوا، خداى هندوها بوسيله پرنده هايى كه از منقارشان گلوله آتشين بيرون مى آمد سپاه اسكندر را شكست ميدهند.
@Naghde_Eslamm
Forwarded from نقدى بر اسلام
از ديد اسلام، اختلاس كردن جرم نيست و مجازاتى ندارد
در دين اسلام طبق آيه ٣٨ #سوره_مائده بايد دست دزد قطع شود حال آنكه اگر كسى #اختلاس و كلاهبردارى كند دستش قطع نميشود و اصولاً اين دين مبين با اختلاسگر و كلاهبردار سر دشمنى ندارد و اختلاس و كلاهبردارى و چپاول اموال مردم مشمول حكم اين آيه نميشود.
حكم اين آيه تنها براى دزديهاى كوچك ثابت است و كاربرد دارد، اين مسئله به صورت يك حكم كلى در اسلام مطرح شده و مربوط به مذهب خاصى نيست و شيعه و سُنى هم ندارد. اينهم مدرك از كتب معتبر مسلمين:
#روايت_اول- حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ خَشْرَمٍ قَالَ: حَدَّثَنَا
عِيسَى بْنُ يُونُسَ، عَنْ ابْنِ جُرَيْجٍ، عَنْ أَبِي الزُّبَيْرِ،
عَنْ جَابِرٍ، عَنِ النَّبِيِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ قَالَ:
«لَيْسَ عَلَى خَائِنٍ، وَلَا مُنْتَهِبٍ، وَلَا مُخْتَلِسٍ
قَطْعٌ»: هَذَا حَدِيثٌ حَسَنٌ صَحِيحٌ، وَالعَمَلُ عَلَى هَذَا عِنْدَ أَهْلِ العِلْمِ
#ترجمه: جابر عبدالله انصارى از پيامبر اسلام نقل كرده است كه دست خائن و چپاولگر و مختلس قطع نميشود.
اين روايت حسن و صحيح است و نزد اهل علم به آن عمل ميشود.
#منبع: سنن الترمذى، ابوعيسى ترمذى،أبواب الحدود، باب جاء في الخائن والمختلس و المنتهب، جلد ٤ صفحه ٥٢ تحقيق وتعليق: احمد محمد شاكر
لينك منبع:
#روايت_دوم- حَدَّثَنَا أَبُو بَكْرٍ قَالَ: حَدَّثَنَا حَفْصٌ،
عَنْ أَشْعَثَ، عَنْ أَبِي الزُّبَيْرِ، عَنْ جَابِرٍ، قَالَ: قَالَ
رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: «لَيْسَ فِي
الْغُلُولِ قَطْعٌ»
#روايت_سوم- حَدَّثَنَا أَبُو بَكْرٍ قَالَ: حَدَّثَنَا
حَفْصٌ، عَنْ حَجَّاجٍ، عَنْ أَبِي الزُّبَيْرِ، عَنْ جَابِرٍ،
قَالَ: «لَيْسَ فِي الْغُلُولِ قَطْعٌ»
#ترجمه: طبق حديث جابر از پيامبر اسلام نقل است كه در كلاهبردارى دست قطع نميشود
#منبع: مصنف ابن ابى شعبه، كتاب الحدود ، باب فِي الرَّجُلِ يُؤْخَذُ وَقَدْ غَلَّ، مَا عَلَيْهِ
الناشر: مكتبة الرشد - الرياض ، جلد ٥ صفحه ٥٣٠
لينك منبع:
#روايت_چهارم: محمد بن جعفر الكوفي، عن محمد بن عبد الحميد، عن سيف بن عميرة، عن منصور ابن حازم قال: سمعت أبا عبد الله عليه السلام يقول: يقطع النباش والطرار، ولا يقطع المختلس
#منبع:
فروع الكافى، شيخ كلينى، كتاب الحدود ، باب حد النباش، جلد ٧ صفحه ٢٢٩
#ترجمه: منصور بن حازم ميگويد از امام صادق شنيدم كه مى فرمود دست كفن دزد و جيب بُر قطع ميشود اما دست اختلاسگر قطع نميشود
#علامه_مجلسى نيز در مرأة العقول اين حديث را بر ظاهر صحيح دانسته است و درباره آن ميگويد
الحديث السادس :
صحيح على الظاهر
مرآة العقول في شرح أخبار آل الرسول، محمد باقر بن محمدتقى مجلسى جلد : ٢٣ صفحه : ٣٥٧
پس مشخص شد كه علت اين اختلاسها در كشور چه بوده است و چرا دست اختلاسگران در چپاول اموال مردم باز است.
www.eslam.nu
@naghde_eslamm
در دين اسلام طبق آيه ٣٨ #سوره_مائده بايد دست دزد قطع شود حال آنكه اگر كسى #اختلاس و كلاهبردارى كند دستش قطع نميشود و اصولاً اين دين مبين با اختلاسگر و كلاهبردار سر دشمنى ندارد و اختلاس و كلاهبردارى و چپاول اموال مردم مشمول حكم اين آيه نميشود.
حكم اين آيه تنها براى دزديهاى كوچك ثابت است و كاربرد دارد، اين مسئله به صورت يك حكم كلى در اسلام مطرح شده و مربوط به مذهب خاصى نيست و شيعه و سُنى هم ندارد. اينهم مدرك از كتب معتبر مسلمين:
#روايت_اول- حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ خَشْرَمٍ قَالَ: حَدَّثَنَا
عِيسَى بْنُ يُونُسَ، عَنْ ابْنِ جُرَيْجٍ، عَنْ أَبِي الزُّبَيْرِ،
عَنْ جَابِرٍ، عَنِ النَّبِيِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ قَالَ:
«لَيْسَ عَلَى خَائِنٍ، وَلَا مُنْتَهِبٍ، وَلَا مُخْتَلِسٍ
قَطْعٌ»: هَذَا حَدِيثٌ حَسَنٌ صَحِيحٌ، وَالعَمَلُ عَلَى هَذَا عِنْدَ أَهْلِ العِلْمِ
#ترجمه: جابر عبدالله انصارى از پيامبر اسلام نقل كرده است كه دست خائن و چپاولگر و مختلس قطع نميشود.
اين روايت حسن و صحيح است و نزد اهل علم به آن عمل ميشود.
#منبع: سنن الترمذى، ابوعيسى ترمذى،أبواب الحدود، باب جاء في الخائن والمختلس و المنتهب، جلد ٤ صفحه ٥٢ تحقيق وتعليق: احمد محمد شاكر
لينك منبع:
#روايت_دوم- حَدَّثَنَا أَبُو بَكْرٍ قَالَ: حَدَّثَنَا حَفْصٌ،
عَنْ أَشْعَثَ، عَنْ أَبِي الزُّبَيْرِ، عَنْ جَابِرٍ، قَالَ: قَالَ
رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: «لَيْسَ فِي
الْغُلُولِ قَطْعٌ»
#روايت_سوم- حَدَّثَنَا أَبُو بَكْرٍ قَالَ: حَدَّثَنَا
حَفْصٌ، عَنْ حَجَّاجٍ، عَنْ أَبِي الزُّبَيْرِ، عَنْ جَابِرٍ،
قَالَ: «لَيْسَ فِي الْغُلُولِ قَطْعٌ»
#ترجمه: طبق حديث جابر از پيامبر اسلام نقل است كه در كلاهبردارى دست قطع نميشود
#منبع: مصنف ابن ابى شعبه، كتاب الحدود ، باب فِي الرَّجُلِ يُؤْخَذُ وَقَدْ غَلَّ، مَا عَلَيْهِ
الناشر: مكتبة الرشد - الرياض ، جلد ٥ صفحه ٥٣٠
لينك منبع:
#روايت_چهارم: محمد بن جعفر الكوفي، عن محمد بن عبد الحميد، عن سيف بن عميرة، عن منصور ابن حازم قال: سمعت أبا عبد الله عليه السلام يقول: يقطع النباش والطرار، ولا يقطع المختلس
#منبع:
فروع الكافى، شيخ كلينى، كتاب الحدود ، باب حد النباش، جلد ٧ صفحه ٢٢٩
#ترجمه: منصور بن حازم ميگويد از امام صادق شنيدم كه مى فرمود دست كفن دزد و جيب بُر قطع ميشود اما دست اختلاسگر قطع نميشود
#علامه_مجلسى نيز در مرأة العقول اين حديث را بر ظاهر صحيح دانسته است و درباره آن ميگويد
الحديث السادس :
صحيح على الظاهر
مرآة العقول في شرح أخبار آل الرسول، محمد باقر بن محمدتقى مجلسى جلد : ٢٣ صفحه : ٣٥٧
پس مشخص شد كه علت اين اختلاسها در كشور چه بوده است و چرا دست اختلاسگران در چپاول اموال مردم باز است.
www.eslam.nu
@naghde_eslamm
Telegram
نقدى بر اسلام
▪️اختلاس، جرم محسوب نميشود و حتى در دين مبين اسلام، اختلاس جزو دزديها محسوب نميشود.
در اين ويديو كارشناس دينى برنامه به وضوح ميگويد كه اختلاس، دزدى محسوب نميشود.
روايات زيادى از ائمه شيعه در معتبرترين كتب روائى شيعيان وجود دارد كه گفته اند دست دزد بريده…
در اين ويديو كارشناس دينى برنامه به وضوح ميگويد كه اختلاس، دزدى محسوب نميشود.
روايات زيادى از ائمه شيعه در معتبرترين كتب روائى شيعيان وجود دارد كه گفته اند دست دزد بريده…
Forwarded from فرود فولادوند
🔴 از ديد اسلام، اختلاس كردن جرم نيست و مجازاتى ندارد
در دين اسلام طبق آيه ٣٨ #سوره_مائده بايد دست دزد قطع شود حال آنكه اگر كسى #اختلاس و كلاهبردارى كند دستش قطع نميشود و اصولاً اين دين مبين با اختلاسگر و كلاهبردار سر دشمنى ندارد و اختلاس و كلاهبردارى و چپاول اموال مردم مشمول حكم اين آيه نميشود.
حكم اين آيه تنها براى دزديهاى كوچك ثابت است و كاربرد دارد، اين مسئله به صورت يك حكم كلى در اسلام مطرح شده و مربوط به مذهب خاصى نيست و شيعه و سُنى هم ندارد. اينهم مدرك از كتب معتبر مسلمين:
#روايت_اول- حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ خَشْرَمٍ قَالَ: حَدَّثَنَا
عِيسَى بْنُ يُونُسَ، عَنْ ابْنِ جُرَيْجٍ، عَنْ أَبِي الزُّبَيْرِ،
عَنْ جَابِرٍ، عَنِ النَّبِيِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ قَالَ:
«لَيْسَ عَلَى خَائِنٍ، وَلَا مُنْتَهِبٍ، وَلَا مُخْتَلِسٍ
قَطْعٌ»: هَذَا حَدِيثٌ حَسَنٌ صَحِيحٌ، وَالعَمَلُ عَلَى هَذَا عِنْدَ أَهْلِ العِلْمِ
#ترجمه: جابر عبدالله انصارى از پيامبر اسلام نقل كرده است كه دست خائن و چپاولگر و مختلس قطع نميشود.
اين روايت حسن و صحيح است و نزد اهل علم به آن عمل ميشود.
#منبع: سنن الترمذى، ابوعيسى ترمذى،أبواب الحدود، باب جاء في الخائن والمختلس و المنتهب، جلد ٤ صفحه ٥٢ تحقيق وتعليق: احمد محمد شاكر
لينك منبع:
#روايت_دوم- حَدَّثَنَا أَبُو بَكْرٍ قَالَ: حَدَّثَنَا حَفْصٌ،
عَنْ أَشْعَثَ، عَنْ أَبِي الزُّبَيْرِ، عَنْ جَابِرٍ، قَالَ: قَالَ
رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: «لَيْسَ فِي
الْغُلُولِ قَطْعٌ»
#روايت_سوم- حَدَّثَنَا أَبُو بَكْرٍ قَالَ: حَدَّثَنَا
حَفْصٌ، عَنْ حَجَّاجٍ، عَنْ أَبِي الزُّبَيْرِ، عَنْ جَابِرٍ،
قَالَ: «لَيْسَ فِي الْغُلُولِ قَطْعٌ»
#ترجمه: طبق حديث جابر از پيامبر اسلام نقل است كه در كلاهبردارى دست قطع نميشود
#منبع: مصنف ابن ابى شعبه، كتاب الحدود ، باب فِي الرَّجُلِ يُؤْخَذُ وَقَدْ غَلَّ، مَا عَلَيْهِ
الناشر: مكتبة الرشد - الرياض ، جلد ٥ صفحه ٥٣٠
لينك منبع:
#روايت_چهارم: محمد بن جعفر الكوفي، عن محمد بن عبد الحميد، عن سيف بن عميرة، عن منصور ابن حازم قال: سمعت أبا عبد الله عليه السلام يقول: يقطع النباش والطرار، ولا يقطع المختلس
#منبع:
فروع الكافى، شيخ كلينى، كتاب الحدود ، باب حد النباش، جلد ٧ صفحه ٢٢٩
#ترجمه: منصور بن حازم ميگويد از امام صادق شنيدم كه مى فرمود دست كفن دزد و جيب بُر قطع ميشود اما دست اختلاسگر قطع نميشود
#علامه_مجلسى نيز در مرأة العقول اين حديث را بر ظاهر صحيح دانسته است و درباره آن ميگويد
الحديث السادس :
صحيح على الظاهر
مرآة العقول في شرح أخبار آل الرسول، محمد باقر بن محمدتقى مجلسى جلد : ٢٣ صفحه : ٣٥٧
پس مشخص شد كه علت اين اختلاسها در كشور چه بوده است و چرا دست اختلاسگران در چپاول اموال مردم باز است. از ديد اسلام، اختلاس كردن جرم نيست و مجازاتى ندارد
پست دریافتی🌺
در دين اسلام طبق آيه ٣٨ #سوره_مائده بايد دست دزد قطع شود حال آنكه اگر كسى #اختلاس و كلاهبردارى كند دستش قطع نميشود و اصولاً اين دين مبين با اختلاسگر و كلاهبردار سر دشمنى ندارد و اختلاس و كلاهبردارى و چپاول اموال مردم مشمول حكم اين آيه نميشود.
حكم اين آيه تنها براى دزديهاى كوچك ثابت است و كاربرد دارد، اين مسئله به صورت يك حكم كلى در اسلام مطرح شده و مربوط به مذهب خاصى نيست و شيعه و سُنى هم ندارد. اينهم مدرك از كتب معتبر مسلمين:
#روايت_اول- حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ خَشْرَمٍ قَالَ: حَدَّثَنَا
عِيسَى بْنُ يُونُسَ، عَنْ ابْنِ جُرَيْجٍ، عَنْ أَبِي الزُّبَيْرِ،
عَنْ جَابِرٍ، عَنِ النَّبِيِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ قَالَ:
«لَيْسَ عَلَى خَائِنٍ، وَلَا مُنْتَهِبٍ، وَلَا مُخْتَلِسٍ
قَطْعٌ»: هَذَا حَدِيثٌ حَسَنٌ صَحِيحٌ، وَالعَمَلُ عَلَى هَذَا عِنْدَ أَهْلِ العِلْمِ
#ترجمه: جابر عبدالله انصارى از پيامبر اسلام نقل كرده است كه دست خائن و چپاولگر و مختلس قطع نميشود.
اين روايت حسن و صحيح است و نزد اهل علم به آن عمل ميشود.
#منبع: سنن الترمذى، ابوعيسى ترمذى،أبواب الحدود، باب جاء في الخائن والمختلس و المنتهب، جلد ٤ صفحه ٥٢ تحقيق وتعليق: احمد محمد شاكر
لينك منبع:
#روايت_دوم- حَدَّثَنَا أَبُو بَكْرٍ قَالَ: حَدَّثَنَا حَفْصٌ،
عَنْ أَشْعَثَ، عَنْ أَبِي الزُّبَيْرِ، عَنْ جَابِرٍ، قَالَ: قَالَ
رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: «لَيْسَ فِي
الْغُلُولِ قَطْعٌ»
#روايت_سوم- حَدَّثَنَا أَبُو بَكْرٍ قَالَ: حَدَّثَنَا
حَفْصٌ، عَنْ حَجَّاجٍ، عَنْ أَبِي الزُّبَيْرِ، عَنْ جَابِرٍ،
قَالَ: «لَيْسَ فِي الْغُلُولِ قَطْعٌ»
#ترجمه: طبق حديث جابر از پيامبر اسلام نقل است كه در كلاهبردارى دست قطع نميشود
#منبع: مصنف ابن ابى شعبه، كتاب الحدود ، باب فِي الرَّجُلِ يُؤْخَذُ وَقَدْ غَلَّ، مَا عَلَيْهِ
الناشر: مكتبة الرشد - الرياض ، جلد ٥ صفحه ٥٣٠
لينك منبع:
#روايت_چهارم: محمد بن جعفر الكوفي، عن محمد بن عبد الحميد، عن سيف بن عميرة، عن منصور ابن حازم قال: سمعت أبا عبد الله عليه السلام يقول: يقطع النباش والطرار، ولا يقطع المختلس
#منبع:
فروع الكافى، شيخ كلينى، كتاب الحدود ، باب حد النباش، جلد ٧ صفحه ٢٢٩
#ترجمه: منصور بن حازم ميگويد از امام صادق شنيدم كه مى فرمود دست كفن دزد و جيب بُر قطع ميشود اما دست اختلاسگر قطع نميشود
#علامه_مجلسى نيز در مرأة العقول اين حديث را بر ظاهر صحيح دانسته است و درباره آن ميگويد
الحديث السادس :
صحيح على الظاهر
مرآة العقول في شرح أخبار آل الرسول، محمد باقر بن محمدتقى مجلسى جلد : ٢٣ صفحه : ٣٥٧
پس مشخص شد كه علت اين اختلاسها در كشور چه بوده است و چرا دست اختلاسگران در چپاول اموال مردم باز است. از ديد اسلام، اختلاس كردن جرم نيست و مجازاتى ندارد
پست دریافتی🌺
lib.efatwa.ir
کتابخانه مدرسه فقاهت کتابخانهای رایگان برای مستند کردن مقالهها است
سنن الترمذي - ت شاكر - الترمذي، محمد بن عيسى -
کتابخانه مدرسه فقاهت
کتابخانه مدرسه فقاهت
Forwarded from نقدى بر اسلام
از ديد اسلام، اختلاس كردن جرم نيست و مجازاتى ندارد
در دين اسلام طبق آيه ٣٨ #سوره_مائده بايد دست دزد قطع شود حال آنكه اگر كسى #اختلاس و كلاهبردارى كند دستش قطع نميشود و اصولاً اين دين مبين با اختلاسگر و كلاهبردار سر دشمنى ندارد و اختلاس و كلاهبردارى و چپاول اموال مردم مشمول حكم اين آيه نميشود.
حكم اين آيه تنها براى دزديهاى كوچك ثابت است و كاربرد دارد، اين مسئله به صورت يك حكم كلى در اسلام مطرح شده و مربوط به مذهب خاصى نيست و شيعه و سُنى هم ندارد. اينهم مدرك از كتب معتبر مسلمين:
#روايت_اول- حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ خَشْرَمٍ قَالَ: حَدَّثَنَا
عِيسَى بْنُ يُونُسَ، عَنْ ابْنِ جُرَيْجٍ، عَنْ أَبِي الزُّبَيْرِ،
عَنْ جَابِرٍ، عَنِ النَّبِيِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ قَالَ:
«لَيْسَ عَلَى خَائِنٍ، وَلَا مُنْتَهِبٍ، وَلَا مُخْتَلِسٍ
قَطْعٌ»: هَذَا حَدِيثٌ حَسَنٌ صَحِيحٌ، وَالعَمَلُ عَلَى هَذَا عِنْدَ أَهْلِ العِلْمِ
#ترجمه: جابر عبدالله انصارى از پيامبر اسلام نقل كرده است كه دست خائن و چپاولگر و مختلس قطع نميشود.
اين روايت حسن و صحيح است و نزد اهل علم به آن عمل ميشود.
#منبع: سنن الترمذى، ابوعيسى ترمذى،أبواب الحدود، باب جاء في الخائن والمختلس و المنتهب، جلد ٤ صفحه ٥٢ تحقيق وتعليق: احمد محمد شاكر
لينك منبع:
#روايت_دوم- حَدَّثَنَا أَبُو بَكْرٍ قَالَ: حَدَّثَنَا حَفْصٌ،
عَنْ أَشْعَثَ، عَنْ أَبِي الزُّبَيْرِ، عَنْ جَابِرٍ، قَالَ: قَالَ
رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: «لَيْسَ فِي
الْغُلُولِ قَطْعٌ»
#روايت_سوم- حَدَّثَنَا أَبُو بَكْرٍ قَالَ: حَدَّثَنَا
حَفْصٌ، عَنْ حَجَّاجٍ، عَنْ أَبِي الزُّبَيْرِ، عَنْ جَابِرٍ،
قَالَ: «لَيْسَ فِي الْغُلُولِ قَطْعٌ»
#ترجمه: طبق حديث جابر از پيامبر اسلام نقل است كه در كلاهبردارى دست قطع نميشود
#منبع: مصنف ابن ابى شعبه، كتاب الحدود ، باب فِي الرَّجُلِ يُؤْخَذُ وَقَدْ غَلَّ، مَا عَلَيْهِ
الناشر: مكتبة الرشد - الرياض ، جلد ٥ صفحه ٥٣٠
لينك منبع:
#روايت_چهارم: محمد بن جعفر الكوفي، عن محمد بن عبد الحميد، عن سيف بن عميرة، عن منصور ابن حازم قال: سمعت أبا عبد الله عليه السلام يقول: يقطع النباش والطرار، ولا يقطع المختلس
#منبع:
فروع الكافى، شيخ كلينى، كتاب الحدود ، باب حد النباش، جلد ٧ صفحه ٢٢٩
#ترجمه: منصور بن حازم ميگويد از امام صادق شنيدم كه مى فرمود دست كفن دزد و جيب بُر قطع ميشود اما دست اختلاسگر قطع نميشود
#علامه_مجلسى نيز در مرأة العقول اين حديث را بر ظاهر صحيح دانسته است و درباره آن ميگويد
الحديث السادس :
صحيح على الظاهر
مرآة العقول في شرح أخبار آل الرسول، محمد باقر بن محمدتقى مجلسى جلد : ٢٣ صفحه : ٣٥٧
پس مشخص شد كه علت اين اختلاسها در كشور چه بوده است و چرا دست اختلاسگران در چپاول اموال مردم باز است.
www.eslam.nu
@naghde_eslamm
در دين اسلام طبق آيه ٣٨ #سوره_مائده بايد دست دزد قطع شود حال آنكه اگر كسى #اختلاس و كلاهبردارى كند دستش قطع نميشود و اصولاً اين دين مبين با اختلاسگر و كلاهبردار سر دشمنى ندارد و اختلاس و كلاهبردارى و چپاول اموال مردم مشمول حكم اين آيه نميشود.
حكم اين آيه تنها براى دزديهاى كوچك ثابت است و كاربرد دارد، اين مسئله به صورت يك حكم كلى در اسلام مطرح شده و مربوط به مذهب خاصى نيست و شيعه و سُنى هم ندارد. اينهم مدرك از كتب معتبر مسلمين:
#روايت_اول- حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ خَشْرَمٍ قَالَ: حَدَّثَنَا
عِيسَى بْنُ يُونُسَ، عَنْ ابْنِ جُرَيْجٍ، عَنْ أَبِي الزُّبَيْرِ،
عَنْ جَابِرٍ، عَنِ النَّبِيِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ قَالَ:
«لَيْسَ عَلَى خَائِنٍ، وَلَا مُنْتَهِبٍ، وَلَا مُخْتَلِسٍ
قَطْعٌ»: هَذَا حَدِيثٌ حَسَنٌ صَحِيحٌ، وَالعَمَلُ عَلَى هَذَا عِنْدَ أَهْلِ العِلْمِ
#ترجمه: جابر عبدالله انصارى از پيامبر اسلام نقل كرده است كه دست خائن و چپاولگر و مختلس قطع نميشود.
اين روايت حسن و صحيح است و نزد اهل علم به آن عمل ميشود.
#منبع: سنن الترمذى، ابوعيسى ترمذى،أبواب الحدود، باب جاء في الخائن والمختلس و المنتهب، جلد ٤ صفحه ٥٢ تحقيق وتعليق: احمد محمد شاكر
لينك منبع:
#روايت_دوم- حَدَّثَنَا أَبُو بَكْرٍ قَالَ: حَدَّثَنَا حَفْصٌ،
عَنْ أَشْعَثَ، عَنْ أَبِي الزُّبَيْرِ، عَنْ جَابِرٍ، قَالَ: قَالَ
رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: «لَيْسَ فِي
الْغُلُولِ قَطْعٌ»
#روايت_سوم- حَدَّثَنَا أَبُو بَكْرٍ قَالَ: حَدَّثَنَا
حَفْصٌ، عَنْ حَجَّاجٍ، عَنْ أَبِي الزُّبَيْرِ، عَنْ جَابِرٍ،
قَالَ: «لَيْسَ فِي الْغُلُولِ قَطْعٌ»
#ترجمه: طبق حديث جابر از پيامبر اسلام نقل است كه در كلاهبردارى دست قطع نميشود
#منبع: مصنف ابن ابى شعبه، كتاب الحدود ، باب فِي الرَّجُلِ يُؤْخَذُ وَقَدْ غَلَّ، مَا عَلَيْهِ
الناشر: مكتبة الرشد - الرياض ، جلد ٥ صفحه ٥٣٠
لينك منبع:
#روايت_چهارم: محمد بن جعفر الكوفي، عن محمد بن عبد الحميد، عن سيف بن عميرة، عن منصور ابن حازم قال: سمعت أبا عبد الله عليه السلام يقول: يقطع النباش والطرار، ولا يقطع المختلس
#منبع:
فروع الكافى، شيخ كلينى، كتاب الحدود ، باب حد النباش، جلد ٧ صفحه ٢٢٩
#ترجمه: منصور بن حازم ميگويد از امام صادق شنيدم كه مى فرمود دست كفن دزد و جيب بُر قطع ميشود اما دست اختلاسگر قطع نميشود
#علامه_مجلسى نيز در مرأة العقول اين حديث را بر ظاهر صحيح دانسته است و درباره آن ميگويد
الحديث السادس :
صحيح على الظاهر
مرآة العقول في شرح أخبار آل الرسول، محمد باقر بن محمدتقى مجلسى جلد : ٢٣ صفحه : ٣٥٧
پس مشخص شد كه علت اين اختلاسها در كشور چه بوده است و چرا دست اختلاسگران در چپاول اموال مردم باز است.
www.eslam.nu
@naghde_eslamm
Telegram
نقدى بر اسلام
▪️اختلاس، جرم محسوب نميشود و حتى در دين مبين اسلام، اختلاس جزو دزديها محسوب نميشود.
در اين ويديو كارشناس دينى برنامه به وضوح ميگويد كه اختلاس، دزدى محسوب نميشود.
روايات زيادى از ائمه شيعه در معتبرترين كتب روائى شيعيان وجود دارد كه گفته اند دست دزد بريده…
در اين ويديو كارشناس دينى برنامه به وضوح ميگويد كه اختلاس، دزدى محسوب نميشود.
روايات زيادى از ائمه شيعه در معتبرترين كتب روائى شيعيان وجود دارد كه گفته اند دست دزد بريده…
Forwarded from نقدى بر اسلام
از ديد اسلام، اختلاس كردن جرم نيست و مجازاتى ندارد
در دين اسلام طبق آيه ٣٨ #سوره_مائده بايد دست دزد قطع شود حال آنكه اگر كسى #اختلاس و كلاهبردارى كند دستش قطع نميشود و اصولاً اين دين مبين با اختلاسگر و كلاهبردار سر دشمنى ندارد و اختلاس و كلاهبردارى و چپاول اموال مردم مشمول حكم اين آيه نميشود.
حكم اين آيه تنها براى دزديهاى كوچك ثابت است و كاربرد دارد، اين مسئله به صورت يك حكم كلى در اسلام مطرح شده و مربوط به مذهب خاصى نيست و شيعه و سُنى هم ندارد. اينهم مدرك از كتب معتبر مسلمين:
#روايت_اول- حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ خَشْرَمٍ قَالَ: حَدَّثَنَا
عِيسَى بْنُ يُونُسَ، عَنْ ابْنِ جُرَيْجٍ، عَنْ أَبِي الزُّبَيْرِ،
عَنْ جَابِرٍ، عَنِ النَّبِيِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ قَالَ:
«لَيْسَ عَلَى خَائِنٍ، وَلَا مُنْتَهِبٍ، وَلَا مُخْتَلِسٍ
قَطْعٌ»: هَذَا حَدِيثٌ حَسَنٌ صَحِيحٌ، وَالعَمَلُ عَلَى هَذَا عِنْدَ أَهْلِ العِلْمِ
#ترجمه: جابر عبدالله انصارى از پيامبر اسلام نقل كرده است كه دست خائن و چپاولگر و مختلس قطع نميشود.
اين روايت حسن و صحيح است و نزد اهل علم به آن عمل ميشود.
#منبع: سنن الترمذى، ابوعيسى ترمذى،أبواب الحدود، باب جاء في الخائن والمختلس و المنتهب، جلد ٤ صفحه ٥٢ تحقيق وتعليق: احمد محمد شاكر
لينك منبع:
#روايت_دوم- حَدَّثَنَا أَبُو بَكْرٍ قَالَ: حَدَّثَنَا حَفْصٌ،
عَنْ أَشْعَثَ، عَنْ أَبِي الزُّبَيْرِ، عَنْ جَابِرٍ، قَالَ: قَالَ
رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: «لَيْسَ فِي
الْغُلُولِ قَطْعٌ»
#روايت_سوم- حَدَّثَنَا أَبُو بَكْرٍ قَالَ: حَدَّثَنَا
حَفْصٌ، عَنْ حَجَّاجٍ، عَنْ أَبِي الزُّبَيْرِ، عَنْ جَابِرٍ،
قَالَ: «لَيْسَ فِي الْغُلُولِ قَطْعٌ»
#ترجمه: طبق حديث جابر از پيامبر اسلام نقل است كه در كلاهبردارى دست قطع نميشود
#منبع: مصنف ابن ابى شعبه، كتاب الحدود ، باب فِي الرَّجُلِ يُؤْخَذُ وَقَدْ غَلَّ، مَا عَلَيْهِ
الناشر: مكتبة الرشد - الرياض ، جلد ٥ صفحه ٥٣٠
لينك منبع:
#روايت_چهارم: محمد بن جعفر الكوفي، عن محمد بن عبد الحميد، عن سيف بن عميرة، عن منصور ابن حازم قال: سمعت أبا عبد الله عليه السلام يقول: يقطع النباش والطرار، ولا يقطع المختلس
#منبع:
فروع الكافى، شيخ كلينى، كتاب الحدود ، باب حد النباش، جلد ٧ صفحه ٢٢٩
#ترجمه: منصور بن حازم ميگويد از امام صادق شنيدم كه مى فرمود دست كفن دزد و جيب بُر قطع ميشود اما دست اختلاسگر قطع نميشود
#علامه_مجلسى نيز در مرأة العقول اين حديث را بر ظاهر صحيح دانسته است و درباره آن ميگويد
الحديث السادس :
صحيح على الظاهر
مرآة العقول في شرح أخبار آل الرسول، محمد باقر بن محمدتقى مجلسى جلد : ٢٣ صفحه : ٣٥٧
پس مشخص شد كه علت اين اختلاسها در كشور چه بوده است و چرا دست اختلاسگران در چپاول اموال مردم باز است.
www.eslam.nu
@naghde_eslamm
در دين اسلام طبق آيه ٣٨ #سوره_مائده بايد دست دزد قطع شود حال آنكه اگر كسى #اختلاس و كلاهبردارى كند دستش قطع نميشود و اصولاً اين دين مبين با اختلاسگر و كلاهبردار سر دشمنى ندارد و اختلاس و كلاهبردارى و چپاول اموال مردم مشمول حكم اين آيه نميشود.
حكم اين آيه تنها براى دزديهاى كوچك ثابت است و كاربرد دارد، اين مسئله به صورت يك حكم كلى در اسلام مطرح شده و مربوط به مذهب خاصى نيست و شيعه و سُنى هم ندارد. اينهم مدرك از كتب معتبر مسلمين:
#روايت_اول- حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ خَشْرَمٍ قَالَ: حَدَّثَنَا
عِيسَى بْنُ يُونُسَ، عَنْ ابْنِ جُرَيْجٍ، عَنْ أَبِي الزُّبَيْرِ،
عَنْ جَابِرٍ، عَنِ النَّبِيِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ قَالَ:
«لَيْسَ عَلَى خَائِنٍ، وَلَا مُنْتَهِبٍ، وَلَا مُخْتَلِسٍ
قَطْعٌ»: هَذَا حَدِيثٌ حَسَنٌ صَحِيحٌ، وَالعَمَلُ عَلَى هَذَا عِنْدَ أَهْلِ العِلْمِ
#ترجمه: جابر عبدالله انصارى از پيامبر اسلام نقل كرده است كه دست خائن و چپاولگر و مختلس قطع نميشود.
اين روايت حسن و صحيح است و نزد اهل علم به آن عمل ميشود.
#منبع: سنن الترمذى، ابوعيسى ترمذى،أبواب الحدود، باب جاء في الخائن والمختلس و المنتهب، جلد ٤ صفحه ٥٢ تحقيق وتعليق: احمد محمد شاكر
لينك منبع:
#روايت_دوم- حَدَّثَنَا أَبُو بَكْرٍ قَالَ: حَدَّثَنَا حَفْصٌ،
عَنْ أَشْعَثَ، عَنْ أَبِي الزُّبَيْرِ، عَنْ جَابِرٍ، قَالَ: قَالَ
رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: «لَيْسَ فِي
الْغُلُولِ قَطْعٌ»
#روايت_سوم- حَدَّثَنَا أَبُو بَكْرٍ قَالَ: حَدَّثَنَا
حَفْصٌ، عَنْ حَجَّاجٍ، عَنْ أَبِي الزُّبَيْرِ، عَنْ جَابِرٍ،
قَالَ: «لَيْسَ فِي الْغُلُولِ قَطْعٌ»
#ترجمه: طبق حديث جابر از پيامبر اسلام نقل است كه در كلاهبردارى دست قطع نميشود
#منبع: مصنف ابن ابى شعبه، كتاب الحدود ، باب فِي الرَّجُلِ يُؤْخَذُ وَقَدْ غَلَّ، مَا عَلَيْهِ
الناشر: مكتبة الرشد - الرياض ، جلد ٥ صفحه ٥٣٠
لينك منبع:
#روايت_چهارم: محمد بن جعفر الكوفي، عن محمد بن عبد الحميد، عن سيف بن عميرة، عن منصور ابن حازم قال: سمعت أبا عبد الله عليه السلام يقول: يقطع النباش والطرار، ولا يقطع المختلس
#منبع:
فروع الكافى، شيخ كلينى، كتاب الحدود ، باب حد النباش، جلد ٧ صفحه ٢٢٩
#ترجمه: منصور بن حازم ميگويد از امام صادق شنيدم كه مى فرمود دست كفن دزد و جيب بُر قطع ميشود اما دست اختلاسگر قطع نميشود
#علامه_مجلسى نيز در مرأة العقول اين حديث را بر ظاهر صحيح دانسته است و درباره آن ميگويد
الحديث السادس :
صحيح على الظاهر
مرآة العقول في شرح أخبار آل الرسول، محمد باقر بن محمدتقى مجلسى جلد : ٢٣ صفحه : ٣٥٧
پس مشخص شد كه علت اين اختلاسها در كشور چه بوده است و چرا دست اختلاسگران در چپاول اموال مردم باز است.
www.eslam.nu
@naghde_eslamm
Telegram
نقدى بر اسلام
▪️اختلاس، جرم محسوب نميشود و حتى در دين مبين اسلام، اختلاس جزو دزديها محسوب نميشود.
در اين ويديو كارشناس دينى برنامه به وضوح ميگويد كه اختلاس، دزدى محسوب نميشود.
روايات زيادى از ائمه شيعه در معتبرترين كتب روائى شيعيان وجود دارد كه گفته اند دست دزد بريده…
در اين ويديو كارشناس دينى برنامه به وضوح ميگويد كه اختلاس، دزدى محسوب نميشود.
روايات زيادى از ائمه شيعه در معتبرترين كتب روائى شيعيان وجود دارد كه گفته اند دست دزد بريده…
Audio
#احکام_روزه در اسلام از #کتاب_الله_اکبر
نوشته پروفسور #مسعود_انصاری
#سوره_فاتحه
نقد قرآن،
#امید_ترکاشوند
گنجایش بسیار بالا
@forudfouladvand 👈
نوشته پروفسور #مسعود_انصاری
#سوره_فاتحه
نقد قرآن،
#امید_ترکاشوند
گنجایش بسیار بالا
@forudfouladvand 👈