نقد دین اسلام
563 subscribers
15.9K photos
9.97K videos
1.5K files
9.28K links
هیچ امر مقدسی وجود ندارد. همه چیز و همه کس قابل نقد هستند.
Download Telegram
Forwarded from نقدى بر اسلام
💥 شيوه گردآورى قرآن توسط عثمان، خليفه سوم
https://t.me/naghde_eslamm/21728
#قسمت_هشتم

در قسمتهاى قبل خوانديم كه در نهایت تعداد قرائتهاى مختلف قرآن چهارده مورد شد که باز هم هر کدام به دو روایت تقسیم شدند، یعنی ٢٨ روایت!
معروف ترین آنها بدین قرار است:
١) ابن عامر: عبد الله بن عامر یحصبى (متوفاى ١١٨)
٢) ابن کثیر: عبد الله بن کثیر دارمى (متوفاى ١٢٠)
٣) عاصم: عاصم بن ابى النجود اسدى (متوفاى ١٢٨)
٤) حفص قرآن عاصم را دقیق تر و معتبر تر میدانست و قرائت عاصم به وسیله او منتشر شده و تا امروز متداول است و همین قرائتى است که امروزه در اکثر کشورهاى اسلامى رایج است .
٥) ابو عمرو: زبان ابو عمرو بن علاء مازنى، (متوفاى ١۵۴)
حمزه: حمزة بن حبیب زیات (متوفاى ١۵۶)
٦) نافع: نافع بن عبد الرحمان اللیثى (متوفاى ١١٠ -
١۶٩) هستند و این نوع قرآن امروزه در برخی کشور های عربی رایج است.
٧) کسائى: على بن حمزه (متوفاى ١٨٩)
بعدها سه نفر یگر به این هفت نفر اضافه شدند که عبارتند از :
٨) خلف بن هشام، راوى حمزه (متوفاى ٢٢٩)
٩) یعقوب: یعقوب حضرمى (متوفاى ٢٠۵)
١٠) ابو جعفر: ابو جعفر مخزومى (متوفاى ١٣٠)
با گذشت زمان چهار نفر دیگر به این جمع اضافه شدند:
١١) حسن بصرى: حسن بن یسار (متوفاى ١١٠)
١٢) ابن محیصن: محمد بن عبد الرحمان (متوفاى ١٢٣)
١٣) یزیدى: یحیى بن مبارك (متوفاى ٢٠٢)
١٤) اعمش: سلیمان بن مهران اسدى (متوفاى ١۴٨)
#منبع: التمهید فی علوم القرآن، آیتالله محمد هادی معرفت، ج ٢، صفحات ٢۴١ تا ٢۴٣)
توضيحات بيشتر و مفصلتر در مورد اين قرائتهاى مخالف را ميتوان در لينك زير بخوانيد(همراه با تصاوير)
https://t.me/naghde_eslamm/19829

اگر چه حاکمان وقت در یکسان سازی قرآن ها جدیت فراوانی بخرج دادند، ولی مسلمانان تا مدت زیادی در مقابل این تغییرات مقاومت می کردند.
به نظر می رسد که بعد از فوت #محمد و یکسان سازی قرآن در زمان عثمان جانشینان او که از قوم #قریش بودند، با خواندن قرآن با هر نوع لهجه ای غیر از لهجه ی خودشان مخالفت می کردند. البته در این میان کسانی هم بودند که با مطرح کردن بحث قرآئات قرآن سعی در آن داشتند که نحوه ی خواندن قران را از انحصار لهجه ی قریش
خارج سازند.
مثلا ابو شامه در دفاع از خواندن قرآن به لهجه های مختلف می گوید:
حق همین است؛ زیرا علت اجازه قرائت قرآن به غیر لهجه ی قریش، توسعه بر عرب بوده است؛ چون سزاوار نیست تنها بر یك قوم توسعه داده شود.
بنابراین هیچ کس جز به اندازه توانش، مكلف نمیگردد. کسى که عادت در لهجه و لغت او، اماله یا تخفیف همزه یا ادغام یا مضموم نمودن میم جمع یا وصل هاء انایه و چیزهایى شبیه این امور است، چگونه به گونه اى دیگر تكلیف شود؟
منبع: التمهید فی علوم القرآن، آیت الله محمد هادی معرفت، ج ٢، صفحات ١٠٠_٩٩ و ١۶٢ _ ١۶١

ادامه دارد ...

#كانال_تخصصى_نقد_اسلام
https://t.me/naghde_eslamm/21728
Forwarded from نقدى بر اسلام
💥گذرى بر زندگى على بن ابيطالب، شخصيت افسانه اى شيعيان

#قسمت_دهم

#علی_شریعتی يكى از به ظاهر روشنفكران مذهبى كه تلاش زيادى داشت كه اسلام و قوانين متحجرانه آنرا با ليبراليسم گره بزند و از آن يك دين مترقى بيرون بياورد درباره بی دانشی پیش از اسلام در #عربستان چنین می نویسد :
نه تنها در #حجاز جز هفت یا دوازده تن کاغذ نویس پست که در جامعه در ردیف صنعتگران حقیر و بی ارزش بشمار میرفتند وجود نداشت بلکه اصولا عرب قلم را حقیر میشمرد و نویسندگی را تحقیر میکرد و این روح حتى پس از اسلام در میان پیش رفته ترین گروههای #قریش رایج بود.
آنچه بنظر آنان مقدس بود شمشیر بود و اسب نه قلم و نوشته
(#منبع: اسلام شناسى على شريعتى درسهاى دانشگاه مشهد برگِ ٤٢)
پيامبر اسلام اسرای جنگی را که نوشتن و خواندن میدانستند از اعدام و بردگی معاف ساخت تا مسلمانان را تعلیم دهند
(#منبع: اسلام شناسى على شريعتى درسهاى دانشگاه مشهد برگِ ٤٣).
در اسلام بنگرید یک سو على است و ابوذر بدوی و بلال برده حبشی و عمار و ياسر و سمیه سیاه افريقاني و میثم خرمافروش که هیچکدام را در تاریخ و علوم و فلسفه مقامی نیست.
(#منبع: اسلام شناسى على شريعتى درسهاى دانشگاه مشهد برگِ ٨٥)
با مردمی که تنها به اسب و شمشیر و نسب افتخار می کنند و در میانشان جز هفت یا یازده تن نبطی و رومی فقیر و از نظر اجتماعی پست که برای ارتزاق خود به کاغذ نویسی مشغولند کسی قادر به نوشتن و خواندن نیست بلکه آنرا بی ارزش میشمارند.
حتی پس از اسلام که عرب عزت و قدرت یافته بود و بر کشورهای متمدن حکومت میراند قلم را خوار میشمرد و شعر و شمشیر را بر آن ترجيح میداد
(#منبع: اسلام شناسى على شريعتى درسهاى دانشگاه مشهد برگِ ١٠٣).
در دفتر #امام_حسین و ایران چنین آمده که چون تازیان پیش از اسلام از خواندن و نوشتن بی بهره بودند و نسک و نسک خانه ای نداشتند و نمی شناختند ناآگاهانه همه نسک خانه ها (کتابخانه) را به آتش کشیدند و نابود کردند (#منبع: دفتر امام حسین و ایران برگردان ذبيح الله منصورى برگِ ٤٠).
#محمد به پيروانش اجازه نميداد جز خواندن قرآن چيزى فرا بگيرند و درباره كسب دانش ميگويد از نحو بياموزيد آنقدر كه سخن درست بگوييد و از نسب مادران و پدران بدانيد و شمار روزها را نه بيشتر.
(منبع: از حاشيه بر ٢٣ سال برگهاى ٢٤١ و ٢٤٢ ، تفسير طبرى برگِ ٢٤٩ و حلاج ميرفطروس چاپ دوازدهم برگِ ٨٨ برداشت از تاريخ تمدن اسلامى جرجى زيدان پوشينه سوم برگ ٤٣٤ و تاريخ علوم عقلى در تمدن اسلامى ذبيح الله صفا برگ ٣٣ و ٣٤)
و درباره زنان گفته است نوشتن به آنها نياموزيد و در غرفه بالاى خانه جا ندهيد به آنها چرخ رشتن(ريسندگى) و سوره نور را ياد بدهيد.
(#منبع: حلية المتقين محمدباقر مجلسى برگِ ٧٨)
#متن_عربی اين روايت در كتاب هاى:
١) كافى شيخ كلينى جلد ٥ صفحه ٥١٦
٢) من لايحضرة الفقيه شيخ صدوق جلد ١ صفحه ٣٧٤:
اين متن عربى روايت است: علي بن إبراهيم ، عن أبيه ، عن النوفلي ، عن السكوني ، عن أبي عبد الله عليه‌السلام قال قال رسول الله صلى‌ الله‌ عليه‌ وآله لا تنزلوا النساء بالغرف ولا تعلموهن الكتابة وعلموهن المغزل وسورة النور.

بنابراين #علی چگونه و در کجا دانش آموخته که #نهج_البلاغه داشته باشد؟
اگر همه این بن مایه ها را نادیده بگیریم به سختی میتوان باور داشت که او به اندازه خواندن و نوشتن چیزی میدانسته است نه بیشتر و تمامى ادعاهاى اسلامگرايان در مورد علم و دانش و .... دروغى بيش نيست و زائيده ذهن خيالپرداز آخوندهائيست كه با اين افسانه ها راهى براى مفتخورى خود و فرزندانشان ساخته و پرداخته اند.

ادامه دارد....

https://t.me/naghde_eslamm/25186
Forwarded from نقدى بر اسلام
💥گذرى بر زندگى على بن ابيطالب، شخصيت افسانه اى شيعيان
https://t.me/naghde_eslamm/25186
#قسمت_سيزدهم

#على در زمان رهبری #عثمان گناهکاران را شلاق میزد و امر به شلاق زدن ميكرد در روايت #يعقوبى آمده است یکی از کسانیکه بدست على شلاق خورد #وليد_عتبه برادر عثمان به گناه میخوارگی بود که در مسجد بالا آورد. #منابع: از دفتر تشیع در مسیر تاریخ نوشته جعفری برگ ۱۴ و
بلاذری پوشینه پنجم برگ ۳۲ -
و مروج الذهب پوشینه سوم برگ ۲۲۵ -
عایشه بعد از پیغمبر-
تاريخ يعقوبى جلد ٢ صفحه ١٦٥)
#متن_عربى: و فيها ولي الوليد بن عقبة بن أبي معيط الكوفة مكان سعد، و صلى بالناس الغداة، و هو سكران، أربع ركعات، ثم تهوع في المحراب،و التفت إلى من كان خلفه، فقال: أزيدكم؟ ثم جلس في صحن المسجد، و أتي بساحر يدعى بطروي من الكوفة، فاجتمع الناس عليه ....و كتبوا إلى عثمان مع رسلهم، فعزله و ولى سعيد بن العاص مكانه. فلما قدم الوليد قال عثمان: من يضربه؟ فأحجم الناس لقرابته، و كان أخا عثمانلأمه، فقام علي فضربه
تاريخ اليعقوبي ج ٢ ص ١٦٥
http://lib.eshia.ir/10382/2/165
انساب الاشراف البلاذري ج ٥ ص ٥٢٠ و ٥٢١
http://lib.efatwa.ir/40503/5/521
لينك 👆صفحه هردو كتاب در سايت حوزه.
روز پس از رویداد جمل على به نزد عایشه رفت.
وقتيكه وارد اتاق عايشه شد جمعى از زنان بصره را يافت كه پيرامون او نشسته اند #عايشه تا على را ديد از جاى خود تكان نخورد و فقط شروع به گريستن با صداى بلند كرد زنانى كه آنجا بودند به على پرخاش كردند زن عبدالله بن خلف كه شوهرش ديروز در جنگ در ميدان جنگ كشته شده بود فرياد برآورد
كه زنان ديگر نيز با او هم آواز شدند و اين كلمات را گفت:
ای کشنده دوستان و اى پراكنده كننده جمعها خدا فرزندان ترا يتيم كند چنانكه فرزندان شوهر مرا يتيم كردى.
على فورى او را شناخت و گفت تو حق دارى كه مرا دشمن دارى زيرا جد ترا روز بدر و عموى ترا روز احد و شوهر ترا ديروز من كشته ام
#منبع: دفتر زندگانى حسين پوشينه دوم نوشته زين العابدين رهنما چاپ ششم برگ ٣٩٦
طعهمه پسر عدي - ابوجردل - نوفل پسر خويلد - ابوجهل - نضر پسر حارث پسر خلف و هفتاد نفر دیگر از سرشناسان #قریش را ببهانه های گوناگون کشت تا راه پیشرفت خود را بر رهبری مردم هموار کند.
{#منابع: منتهی الامال قمی پوشینه یکم برگهای ۵۷-۱۴۵-۱۵٦ - در برگ ۵۷ میگوید اسدالله الغالب چون شیر حمله میکرد مرد و مرکب می افکند و ۳٦ تن از رجال را پی جان گرد و سربرید و به یک ضرب شمشیر هر دو چشم حنظله پسر ابی سفیان را از کاسه بدر آورد و چون سر ابوجهل را برای پیغمبر بردند سجده شکر بجای آورد
#منبع: دفتر زندگانی حسین نوشته زین العابدین رهنما پوشينه دوم برگ ۵۲ - همچنين در تحفته المجالس نوشته تاج الدین سلطان محمد برگ ٢٠ میگوید:
شیر خدا بدستور محمد با یکضرب شمشیر نوفل را به قتل رساند
#منبع:- منتهی الامال پوشینه نخست برگهای ۵۵ تا ۵۷}

ادامه دارد .....