جامعه‌شناسی
40.4K subscribers
3.46K photos
474 videos
144 files
2.41K links
🌎جامعه شناسى مطالعه علمى زندگى بشر است.

💢 جستارهایی در:
- جامعه شناسی
- روانشناسی
- اقتصاد
- فلسفه
- ادبیات
- سینما

📞 تماس و تبلیغ:
@irsociology


بزرگترین مرجع علوم‌انسانی کشور
Download Telegram

📝 کیارستمی با طعم گیلاس جاودانه شد .طعم گیلاس فقط فیلم نبود مانفیستی برای زندگی بود. در زمانه ای که افسردگی ودلزدگی در حیات اجتماعی ایران پس ازپایان جنگی خانمان‌سوز و گسترش مدرنیسم وسیطره زندگی ماشینی در کنار فضای سرد داخلی ،انسان دهه هفتاد در غم از دست دادن رویاهای خود و ناامیدی به رسیدن به آینده روشن بیش از هردورانی بارهستی بردوشش سنگینی می کرد و #خودکشی در ناخودآگاه جمعی وسوسه نجات از شرایط دهشت بار اجتماع آن دوران بود. کیارستمی با طعم گیلاس پنجره ای را به سوی کوهستانهای امید گشود وهمگان را به پناه بردن به ذات پاک طبیعت ودست دراز کردن به مهر مادر زمین و سایه درختان و چشیدن دوباره طعم زندگی ولذت بودن در مسیر آزادگی فراخواند. یادش گرامی باد.
@IranSociology


📜 درباره #عباس_کیارستمی

عباس کیارستمی (۱ تیر ۱۳۱۹ تهران - ۱۴ تیر ۱۳۹۵ پاریس) فیلمنامه‌نویس، تهیه‌کننده، کارگردان، کارگردان هنری،تدوین‌گر و عکاس بین‌المللی اهل ایران بود.

آثار وی با استقبال فراوان منتقدان، فستیوال‌ها و بنیادهای فرهنگی هنری جهان روبه‌رو شده است. کیارستمی از سال ۱۹۷۰ میلادی در عرصهٔ سینما شروع به فعالیت کرد، او بیش از ۴۰ فیلم سینمایی، کوتاه و مستند ساخته است. از مهم‌ترین آثار وی می‌توان به: سه‌گانه کوکر، کلوزآپ (۱۹۹۰)،طعم گیلاس (۱۹۹۷)، باد ما را خواهد برد (۱۹۹۹) و کپی برابر اصل (۲۰۱۰) اشاره کرد. کیارستمی علاوه بر سینما در عرصه‌های دیگر هنری از جمله شعر، عکاسی، چیدمان، موسیقی، طراحی گرافیک، طراحی و نقاشی نیز فعال بود. او را باید در زمره سینماگران موسوم به موج نوی سینما در ایران به شمار آورد. سادگی، استفاده از کودکان به عنوان نقش اول و قهرمان داستان، سبک مستندگونه، بهره‌گیری از فضاهای روستایی، حذف کارگردان، شاعرانگی و نیز مکالمهٔ شخصیت‌ها در خودرو برخی از ویژگی‌های فیلم‌های کیارستمی است. کیارستمی برنده چندین جایزهٔ بزرگ سینمایی است. کیارستمی پنج بار نامزد دریافت جایزه نخل طلای جشنواره فیلم کن شد و در سال ۱۹۹۷ در پنجاهمین دورهٔ جشنواره فیلم کن برای فیلم طعم گیلاس موفق به دریافت این جایزه گردید.

💢 داوری در جشنواره‌ها

کیارستمی در بسیاری از جشنواره‌های فیلم به عنوان داور حضور داشته است که می‌توان از جشنواره فیلم کن در سال‌های ۱۹۹۳، ۲۰۰۲ و ۲۰۰۵ به عنوان برجسته‌ترین آن‌ها یاد کرد.

💢 ده فیلم‌ساز برتر آسیا

کیارستمی و فیلم کلوزآپ ساخته وی، در جریان بیستمین جشنواره بین‌المللی فیلم پوسان ۲۰۱۵ در رده‌بندی برترین هنرمندان و فیلم‌های قاره آسیا، در میان ۱۰ هنرمند و اثر شاخص قاره قرار گرفتند.

عباس کیارستمی در فهرست ۱۰ کارگردان برتر سینمای آسیا، پس از یاسوجیرو اوزو و هو شیائو-شین در رده سوم برترین‌ها قرار گرفته است. آکیرا کوروساوا، ساتیا جیت رای، وونگ کار وای، اپیچاتپونگ ویراستاکول، جیا ژانکه، کنجی میزوگوچی و ادوارد یانگرتبه‌های بعدی این رده‌بندی را به خود اختصاص داده‌اند.

💢 ششمین کارگردان برتر جهان

روزنامه گاردین در سال ۲۰۱۱ در گزارشی فهرست ۴۰ کارگردان بزرگ معاصر سینمای دنیا را منتشر کرد. عباس کیارستمی در مکان ششم این لیست و بالاتر از بسیاری از چهره‌های نامدار سینما همچون دیوید کراننبرگ، دیوید فینچر، استیون سودربرگ، پدرو آلمودوار و گاس ون سنت قرار گرفت.

💢دیگر فعالیت ها

کیارستمی تجربه‌های متفاوتی در زمینه‌های مختلف نظیر آهنگسازی، طراحی صحنه، پوستر و لباس، تدوین و حتی بازیگری و رهبری اپرا داشته‌است، وی همچنین در زمینه ٔعکاسی طبیعت شناخته شده‌است. او به تازگی دو کتاب از ادبیات کلاسیک ایران به نام‌های حافظ به روایت "عباس کیارستمی" و "سعدی از دست خویشتن فریاد" را منتشر ساخته‌است.

♦️اگر درختی را که ریشه در خاک دارد از جایی به جای دیگر ببرید، آن درخت دیگر میوه نمی‌دهد و اگر بدهد آن میوه دیگر به خوبی میوه‌ای که در سرزمین مادری اش می‌تواند بدهد نیست. این یک قانون طبیعت است. فکر می‌کنم اگر سرزمینم را رها کرده بودم درست مانند این درخت شده بودم. - عباس کیارستمی


 ♦️ در تمام فیلم‌ها خواسته‌ام این است که تصویری مهربان‌تر و صمیمی تر از انسانیت و کشورم را به نمایش بگذارم. کیارستمی در مصاحبه با #گاردین

♦️ من مثل یک درخت هستم؛ درخت به‌خاطر این‌که از زمین رشد کرده و بیرون آمده، نسبت به آن احساس مسوولیت ندارد، بلکه باید میوه، برگ و شکوفه بیاورد. من هیچ وظیفه‌ای برای تصحیح شناخت اشتباه از کشور و فرهنگ‌ام ندارم. من چه‌کسی هستم که چنین وظیفه‌ای داشته باشم. ازسوی دیگر، تعداد کسانی که فیلم‌های مرا می‌بینند را با کسانی که تحت تأثیر رسانه‌های جمعی غرب هستند مقایسه کنید! من چه کاری می‌خواهم انجام دهم؟
عباس کیارستمی


کانال جامعه شناسی
https://telegram.me/joinchat/BW29hDusPve1xfOrGDB4Eg
📝 #خشونت، #سینما و دیگری: خوانشی لویناسی از «باد ما را خواهد برد»

امیر گنجوی

ترجمه: آرش عزیزی

@IranSociology
چکیده

در این #مقاله با بررسی نظریات امانوئل لویناس [۱] راجع به اخلاق و دیگری، می کوشم به موضوع خشونت در سینما از منظر امانوئل لویناس نگاهی بیندازم. امانوئل لویناس به هنر دیدگاهی منفی داشت و هنر را کاهندۀ درک دیگری و نامناسب برای کاهش خشونت می‌خواند. استدلال نگارنده این است که فیلم لزوماً و صد در صد نمی‌تواند کاهنده‌ی «دیگری» باشد، زیرا برخی کیفیت‌های مشخص، آن را از سایر عرصه‌های هنر متمایز می کند؛ با توجه به این ناکاهندگی، لازم است چارچوب لویناسی سینما را توسعه بدهیم. مقصود این مقاله هم نشان دادن سودمندی این رویکرد در قبال فیلمِ «باد ما را خواهد برد»، به کارگردانی #عباس_کیارستمی است؛ فیلمی که بر مسئله‌ی «دیگری» و خشونت تصویری برعلیه دیگری تأکید می‌کند. به نظر نویسنده‌ی این مقاله، این فیلم به خاطر روند سفر در آن، نگاه به جزئیات زندگیِ «دیگری» و استفاده‌ی ظریف از سبک‌های مختلف هنری، کمک می‌کند در رابطه‌ با دیگران و معنای خشونت روزمره ژرف‌اندیشی کنیم.

کانال جامعه شناسی
https://telegram.me/joinchat/BW29hDusPve1xfOrGDB4Eg

👇👇متن کامل را در فایل زیر بخوانید👇👇
📝 قصه و غصه ی اقتدارگرایی پزشکی:
تحلیلی جامعه‌شناسانه از «اخلاق #پزشکی» در #ایران در گفت و گو با دکتر #حسن_محدثی


(متن کامل این گفتگو در فایل پیوست زیر قابل دریافت است)

مریم حاجیان

@IRANSOCIOLOGY

✏️ بیش از یک ماه از درگذشت کارگردان برجسته ی کشورمان #عباس_کیارستمی می‌گذرد، اما هم چنان گمانه‌زنی در مورد پرونده ی پزشکی وی ادامه دارد و برخی علت اصلی فوت او را به قصور پزشکی مربوط می‌دانند. همین امر، نقدهایی را متوجّه جامعه ی پزشکی کرد؛ هرچند که می‌دانیم بی‌شک جامعه ی پزشکی یکی از گروه‌های مرجع، قابل احترام، و مسئولیت‌پذیر در هر جامعه‌ای است. اما در چند ماه اخیر جریان‌های دردناکی اتفاق افتاد که چون برخلاف انتظار جامعه بود با واکنش‌های بسیاری از سوی مردم روبه رو شد: کشیده شدن بخیه پسر بچه‌ای در خمینی شهر به دستور پزشک معالجش به دلیل ناتوانی در پرداخت هزینه ی درمان، کتک زدن کودکی شش ساله توسط دندان پزشکی در اصفهان و درگیری یک پزشک با بیمار 72 ساله‌اش در آستارا که منجر به ضرب و شتم بیمار شد. در بحبوحه ی این جریان‌ها آماری منتشر شد که روزانه حدود 8 مورد قصور پزشکی از سوی نظام پزشکی تأیید می‌شود که 3/3 درصد نسبت به سال گذشته افزایش داشته است. هرچند باور داریم این موارد متوجّه کل جامعه ی پزشکی نیست اما همین موارد هم قابل تأمل و بررسی است. به منظور «آسیب‌شناسی اخلاق پزشکی در ایران» به سراغ دکتر حسن محدثی، استاد جامعه‌شناسی دانشگاه آزاد اسلامی [..] رفتیم. او که متأسفانه برادر خود را نیز در اثر قصور پزشکی از دست داد، بیش از سه سال است که به همراه تیم کوچکی در حال جمع‌ آوری داده‌هایی از وضعیت پزشکی در ایران است. نام دکتر محدثی بیشتر با جامعه‌شناسی دین پیوند خورده است و کتاب‌هایی همچون «الهیات انتقادی: رویکردی بدیل اما ناشناخته»، «دین و حیات اجتماعی- دیالکتیک تغییرات»، «دین و ساختار اجتماعی» و ... را در کارنامه علمی خود دارد اما این بار جامعه پزشکی را محل تأمل جامعه‌شناسانه خود قرار داده است.

پاره هایی از متن:

‼️محدثی: تصوّر می کنم که ما در اکنون در ایران با پدیده¬ی «#اقتدارگرایی پزشکی» مواجه هستیم. اقتدارگرایی نشانه-گانی دارد که من در این مجال محدود فقط می توانم به برخی از آن ها اشاره کنم. یکی از مهم¬ترین نشانه ها و آثار و نتایج اقتدارگرایی پزشکی در ایران، همین واکنش هایی است که در میان جامعه ی پزشکی دیده می شود و من از آن تحت عنوان «مقاومت در برابر موضوع شدگی» یاد می کنم؛ یعنی نیروهای فعال در یک حوزه به هر ترتیبی می خواهند از تحت نظر و بررسی شدن طفره بروند و مدنظر هیچ نگاهی قرار نگیرند. نمونه ی این امر را می توان در واکنش هایی که پزشکان نسبت به فیلم «در حاشیه» و نیز ماجرای فوت کارگردان نامدار و افتخارآفرین ایرانی آقای عباس کیارستمی داشتند، دید. همه اینها ما را به این موضوع می رساند که نیروهای فعال در حوزه پزشکی مایل نیستند که از بیرون مورد مطالعه و نقد و بررسی قرار بگیرند.

‼️ محدثی : به نظر می رسد در روند تکوین این پدیده می توان از چند علّت اساسی سخن گفت که هر یک از آن ها باید جداگانه مورد توجه قرار گیرد: فقدان نظارت فراحوزه ای؛ یعنی سازمانی بیرون از حوزه پزشکی وجود ندارد که از بیرون به اقدامات این حوزه نگاه کند و در این راستا، تنها سازمان نظام پزشکی و وزارت بهداشت را داریم که صرفا نگاهی درون حوزه ای دارند و از این رو، نظارت درونی بدون نظارت بیرونی، نمی تواند نظارت موثری باشد.

‼️ محدثی: علت دیگری که وجود دارد، #تجاری_شدن حوزه ی پزشکی در ایران بعد از انقلاب است. پزشکی و خدمات مربوط به آن کالایی همگانی است؛ مثل آموزش. وقتی بخش خصوصی وارد این حوزه ی کالاهای همه گانی می شود، باید نگران این باشیم که این کالای همه گانی نیز تابع ساز و کارهای بازار آزاد شوند. مطالعات در مورد برخی از کشورها از جمله کشور هند نشان می دهند که خصوصی شدن و تجاری شدن آسیب های جدّی در حوزه ی پزشکی ایجاد کرده است. یکی از آثار خطرناک آن رواج اخلاق تجاری و بازاری در حوزه ی پزشکی است. در اثر این فرآیند، به تدریج اخلاق پزشکی در ایران نیز افول کرده است. در این فضا، به بیمار به عنوان کالا نگریسته می شود.

‼️ محدثی: علّت بعدی، وجود تبعیض بسیار شدید در درون نظام پزشکی است. واقعیت این است که وضعیتی شبه کاستی در درون حوزه ی پزشکی ایجاد شده و در این شرایط پزشک متخصص از یک قدرت بسیار بالا برخوردار شده است...به تعبیری، ما در حوزه ی پزشکی با یک تبعیض بسیار شدید مواجه هستیم...

متن کامل این گفتگو را در فایل PDF زیر بخوانید.👇👇👇

#خطای_پزشکی #قصور_پزشکی #حقوق_بیمار

کانال جامعه شناسی
🆔 @IRANSOCIOLOGY
.
.
.
اباذری: خودمان را به دست پزشکانی میسپاریم که کوچکترین اطلاعی از وضعیت فرهنگی و فلسفی ایران و جهان ندارند.

#یوسف_اباذری درباره پزشکان و #عباس_کیارستمی
بخوانید:
https://goo.gl/LLESkb

🆔 @IRANSOCIOLOGY
🍂 عشق، تباهی است
📝 بخشی از گفت‌وگوی امید روحانی با #عباس_کیارستمی درباره‌ی مثلِ یک عاشق [بخش اول]
🔹ماهنامه تجربه، شماره ۱۴ مرداد ۱۳۹۱

@IranSociology

🍁 در چند موردی که با موضوع عشق در روابط عاطفی زن و مرد کار کرده‌ای همیشه آن را در بحران مطرح کرده‌ای، از «گزارش» بگیریم تا همین فیلم اخیر. از «گزارش» ‌که حتماً به تجربه‌ی شخصی در آن سال‌ها برمی‌گردد، در «زیر درختان زیتون»‌ با آغاز یک عشق سروکار داریم که از ابتدا در سوءتفاهم و بحران است، تا «کپی برابر اصل» ‌که انگار زن و مردی می‌کوشند دوباره بر بحران قبلی فائق بیایند و نمی‌توانند تا همین فیلم «مثل یک عاشق» که اصلاً‌ دو نوع عشق و ارتباط و هر دو در بحران… انگار این دغدغه‌ی ذهنی است؟

🔅همه‌اش بحرانی است چون بحران بخشی از عشق است. نمی‌توانیم فکر کنیم که دو انسان که به کلی با هم متفاوت‌اند در کنار همدیگر زندگی عاشقانه داشته باشند و سال‌ها ادامه بدهند. البته موارد استثنایی هم داریم. بگذار از آخرین فیلم عاشقانه‌ای که دیدم مثال بزنم. فیلم «عشق»‌ میشل هانکه. پیرمردی ۸۰ وچند ساله، با گفتن ده‌ها قصه‌ی عاشقانه همسرش را خفه می‌کند. این برای من یک تراژدی تکان‌دهنده بود. اول از پرسوناژ خوشم نیامد اما بعد فکر کردم شاید حقیقتی در آن است و این سوال که آیا این نوع زندگی به آدم تحمیل نمی‌شود؟ یا این واقعیت دارد که وقتی مجوز می‌گیری می‌توانی همراه زندگیت را که ادعای عاشق بودن بر او را داری در این شکل مخوف از بین ببری؟ این نتیجه‌ی خشم انباشته شده‌ی سالیان نیست؟ خشمی که کسی یارای ابراز و جرأت بیانش را ندارد. من هرچه می‌شنوم همه دارند از هم می‌نالند پس ناگزیرم نتیجه بگیرم که ذات کار ایراد دارد. خود رابطه اشکال دارد. نمی‌دانم این جمله‌ی درخشان را چه کسی گفته ولی درخشان است که عشق نتیجه‌ی یک سوءتفاهم است و وقتی به تفاهم می‌رسیم عشق کم می‌شود. احساس خیانت چرا به کسی دست می‌دهد؟ ناشی از همین سوءتفاهم است. مثل این است که پای برهنه‌ات را روی یک میخ یا پونز بگذاری و بعد بگویی عجب پونز بدی بود. پونز خوب وجود ندارد. یعنی نمی‌توانی بگویی پس از چند سال، که همراه زندگی من همراه بدی بود. این قیمت عشق است.

🔅عشق هم زمانی دارد. مهلتی که تمام می‌شود. نشئگی دائمی نیست. در فیلم «مثل یک عاشق» پسر جوان دیگری عکسی از دختر را به عاشق دختر نشان می‌دهد که مرد را به هم می‌ریزد و پیرمرد فرهیخته‌ی ما جمله‌ای به او می‌گوید که در واقع تعریف و مصداق یک مصراع زیبای خودمان است که «جگر شیر نداری سفر عشق مکن.» پسر جوان عاشق فیلم از پیرمرد می‌پرسد چطور باور کنم که او نتوانسته باشد یک شارژر برای شارژ موبایلش پیدا کند و پیرمرد می‌گوید که الان موقع ازدواج تو نیست، وقتی می‌توانی ازدواج کنی که اولاً سوال نکنی و اگر کردی باید با هر جوابی قانع بشوی. پسر می‌پرسد چگونه می‌شود با جواب دروغ قانع شد و پیرمرد پاسخ می‌دهد نمی‌گویم که قانع شو بلکه نشان بده که قانع شده‌ای. اگر این کار را بتوانی بکنی برای همه‌ی عمرت می‌توانی عنوان یک عاشق را یدک بکشی.

🍁 همه‌ی پرسش من این است که دغدغه‌ات بحران در روابط عاطفی است؟

🔅زمان عشق زمان کوتاهی است. طلوع و غروب خورشید فقط زیبا نیستند بلکه تو را در نور امنی می‌برند ولی ظل آفتاب توان تو را می‌گیرد و عشق ظل آفتاب است. وقتی طلوع آفتاب را ستایش می‌کنی باید یاد ظل آفتاب هم باشی. عشق ثابت نیست، در یک وضعیت نمی‌ماند. مدام در حال تغییر است. واقعیت این است که عشق را نمی‌شود مدیریت کرد. نمی‌توانی آن را از آن خود کنی. پیرمرد فیلم من یک قاعده‌ی دشوار مدیریت عشق را به پسر می‌گوید ولی باز واقعیت این است که دست‌کم پسر این توانایی را ندارد و سنگی که در انتهای فیلم، از زور حسادت پسر به شیشه‌ی آپارتمان پیرمرد می‌خورد همین را می‌گوید که اینجا، این مورد هم شکست خورده است. قابل مدیریت نبود، یعنی جوان عاشق از نوع و جنس آدمی به پختگی پیرمرد نیست.

🌐جامعه شناسی👇
https://t.me/joinchat/AAAAADusPvdsjE0JsdJd3Q
🍂 عشق، تباهی است
📝 بخشی از گفت‌وگوی امید روحانی با #عباس_کیارستمی درباره‌ی مثلِ یک عاشق [بخش اول]
🔹ماهنامه تجربه، شماره ۱۴ مرداد ۱۳۹۱

@IranSociology

🍁 در چند موردی که با موضوع عشق در روابط عاطفی زن و مرد کار کرده‌ای همیشه آن را در بحران مطرح کرده‌ای، از «گزارش» بگیریم تا همین فیلم اخیر. از «گزارش» ‌که حتماً به تجربه‌ی شخصی در آن سال‌ها برمی‌گردد، در «زیر درختان زیتون»‌ با آغاز یک عشق سروکار داریم که از ابتدا در سوءتفاهم و بحران است، تا «کپی برابر اصل» ‌که انگار زن و مردی می‌کوشند دوباره بر بحران قبلی فائق بیایند و نمی‌توانند تا همین فیلم «مثل یک عاشق» که اصلاً‌ دو نوع عشق و ارتباط و هر دو در بحران… انگار این دغدغه‌ی ذهنی است؟

🔅همه‌اش بحرانی است چون بحران بخشی از عشق است. نمی‌توانیم فکر کنیم که دو انسان که به کلی با هم متفاوت‌اند در کنار همدیگر زندگی عاشقانه داشته باشند و سال‌ها ادامه بدهند. البته موارد استثنایی هم داریم. بگذار از آخرین فیلم عاشقانه‌ای که دیدم مثال بزنم. فیلم «عشق»‌ میشل هانکه. پیرمردی ۸۰ وچند ساله، با گفتن ده‌ها قصه‌ی عاشقانه همسرش را خفه می‌کند. این برای من یک تراژدی تکان‌دهنده بود. اول از پرسوناژ خوشم نیامد اما بعد فکر کردم شاید حقیقتی در آن است و این سوال که آیا این نوع زندگی به آدم تحمیل نمی‌شود؟ یا این واقعیت دارد که وقتی مجوز می‌گیری می‌توانی همراه زندگیت را که ادعای عاشق بودن بر او را داری در این شکل مخوف از بین ببری؟ این نتیجه‌ی خشم انباشته شده‌ی سالیان نیست؟ خشمی که کسی یارای ابراز و جرأت بیانش را ندارد. من هرچه می‌شنوم همه دارند از هم می‌نالند پس ناگزیرم نتیجه بگیرم که ذات کار ایراد دارد. خود رابطه اشکال دارد. نمی‌دانم این جمله‌ی درخشان را چه کسی گفته ولی درخشان است که عشق نتیجه‌ی یک سوءتفاهم است و وقتی به تفاهم می‌رسیم عشق کم می‌شود. احساس خیانت چرا به کسی دست می‌دهد؟ ناشی از همین سوءتفاهم است. مثل این است که پای برهنه‌ات را روی یک میخ یا پونز بگذاری و بعد بگویی عجب پونز بدی بود. پونز خوب وجود ندارد. یعنی نمی‌توانی بگویی پس از چند سال، که همراه زندگی من همراه بدی بود. این قیمت عشق است.

🔅عشق هم زمانی دارد. مهلتی که تمام می‌شود. نشئگی دائمی نیست. در فیلم «مثل یک عاشق» پسر جوان دیگری عکسی از دختر را به عاشق دختر نشان می‌دهد که مرد را به هم می‌ریزد و پیرمرد فرهیخته‌ی ما جمله‌ای به او می‌گوید که در واقع تعریف و مصداق یک مصراع زیبای خودمان است که «جگر شیر نداری سفر عشق مکن.» پسر جوان عاشق فیلم از پیرمرد می‌پرسد چطور باور کنم که او نتوانسته باشد یک شارژر برای شارژ موبایلش پیدا کند و پیرمرد می‌گوید که الان موقع ازدواج تو نیست، وقتی می‌توانی ازدواج کنی که اولاً سوال نکنی و اگر کردی باید با هر جوابی قانع بشوی. پسر می‌پرسد چگونه می‌شود با جواب دروغ قانع شد و پیرمرد پاسخ می‌دهد نمی‌گویم که قانع شو بلکه نشان بده که قانع شده‌ای. اگر این کار را بتوانی بکنی برای همه‌ی عمرت می‌توانی عنوان یک عاشق را یدک بکشی.

🍁 همه‌ی پرسش من این است که دغدغه‌ات بحران در روابط عاطفی است؟

🔅زمان عشق زمان کوتاهی است. طلوع و غروب خورشید فقط زیبا نیستند بلکه تو را در نور امنی می‌برند ولی ظل آفتاب توان تو را می‌گیرد و عشق ظل آفتاب است. وقتی طلوع آفتاب را ستایش می‌کنی باید یاد ظل آفتاب هم باشی. عشق ثابت نیست، در یک وضعیت نمی‌ماند. مدام در حال تغییر است. واقعیت این است که عشق را نمی‌شود مدیریت کرد. نمی‌توانی آن را از آن خود کنی. پیرمرد فیلم من یک قاعده‌ی دشوار مدیریت عشق را به پسر می‌گوید ولی باز واقعیت این است که دست‌کم پسر این توانایی را ندارد و سنگی که در انتهای فیلم، از زور حسادت پسر به شیشه‌ی آپارتمان پیرمرد می‌خورد همین را می‌گوید که اینجا، این مورد هم شکست خورده است. قابل مدیریت نبود، یعنی جوان عاشق از نوع و جنس آدمی به پختگی پیرمرد نیست.

🌏جامعه‌شناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 عشق تباهی است!
#عباس_کیارستمی

🔅کلاس به دلیل مشکلات فنی نیم ساعت دیرتر شروع شد. کیارستمی گفت هر سوالی دارید ازم بپرسید. یکی از بچه‌ها در مورد عشق ازش پرسید...

🔹گفتنی است که امید روحانی در مرداد 91 گفتگویی با عباس کیارستمی تحت عنوان "عشق، تباهی است" انجام می‌دهد که در ماهنامه تجربه به چاپ می‌رسد. متن آن گفتگو را در لینک زیر بخوانید:
http://bit.ly/2X2tjnj

🌏جامعه‌شناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
#عباس_کیارستمی از تنهایی می‌گوید.

در ستایش تنهایی

🌎جامعه‌شناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY