انجمن آسیب شناسی اجتماعی ایران
10.7K subscribers
2.05K photos
912 videos
58 files
2.16K links
🇮🇷 انجمن آسیب شناسی اجتماعی ایران🇮🇷
یک سازمان مردم نهاد در ایران است که با هدف آگاهی بخشی و توانمندسازی آحادجامعه، سعی درپیشگیری و
کاهش آسیبهای اجتماعی جامعه دارد.



جهت ارسال مطالب، تبادل و تبلیغات به آیدی زیر پیام دهید👇👇👇

@FAtemeh_Hoseynaei
Download Telegram
🔴 استان های #مهاجر_پذیر و #مهاجر_فرست ایران

🔻الگوی جابجایی ۴۳۰۰۹۸۸ نفر جمعیت در داخل کشور طی سال های ۹۵_۱۳۹۰

🇮🇷 @Iranianspa
♦️داستان‌های دختر بلوچ /۱

🔸حنیسا

حنیسا دختری از روستاهای پرت استان کرمان و در واقع هم‌مرز استان سیستان و بلوچستان بود. سورگاه در دوره‌های قدیم، از روستاهای استان سیستان و بلوچستان بود، اما طی تقسیم‌بندی‌های جدیدتر، واگذار شد به استان کرمان.

سورگاه نام روستای حنیسا بود. دختری بلوچ که تا پنجم ابتدایی بیش‌تر به مدرسه نرفت و بعد از آن به حوزه‌ی علمیه فرستاده شد. هجده ساله که شد در همان بحبوحه، بنیاد مسکن برای روستاهای فقیر و خانواده‌های کم‌بضاعت و بی‌مسکن طرح ساخت مسکن را راه‌اندازی کرد.

گروه‌های مختلفی از طرف بنیاد مسکن به روستای مختلف برای ساخت مسکن فرستاده شدند. یکی از این روستاها، روستای حنیسا بود. حنیسا از همین طریق با عبدالله آشنا شد.

عبدالله پسر جوان افغانستانی بود که کارگر ساخت خانه‌های بنیاد مسکن در روستای سورگاه بود. عبدالله به خاطر موقعیت‌اش، جرات رفتن به خواست‌گاری حنیسا را نداشت، تا این‌که برنامه‌ی فرار را طراحی می‌کنند.

دخترک مظلوم شناسنامه‌ی خود را برمی‌دارد و فرار با پسر افغان را بر قرار ترجیح می‌دهد. بعد از رسیدن به جیرفت عقد می‌کنند. حنیسا با خانواده تماس می‌گیرد. خانواده سراسیمه بزرگ خاندان را در جریان قرار می‌دهند. او حنیسا را قانع می‌کند که هیچ چیزی تو را تهدید نمی‌کند. آدرس را بده تا بیایم دنبال شما‌. این‌جا برای‌تان مراسم عروسی می‌گیریم.

حنیسا آدرس را می‌دهد. همه می‌آیند دنبال‌شان. اما عبدالله تحویل پلیس داده می‌شود. هر قدر تقلا می‌کند ما عقد کردیم و من اصلا هنوز به دختر شما دست نزده‌ام، قبول نمی‌کنند.

دخترک مظلوم را به روستای‌شان سورگاه می‌برند. دو روز بعد از کلی جنجال، عموی دخترک برخلاف میل بقیه‌ی اعضای خانواده، پنهانی داخل اتاق حنیسا می‌شود. اتاق را قفل می‌کند و حنیسا را با دستان‌اش خفه می‌کند.

پلیس خبر می‌شود. عمو را به زندان و جسد را به پزشکی قانونی می‌برند و آن‌جا معلوم می‌شود که دخترک هیچ رابطه‌ی جنسی‌ای، حتی به‌رغم عقدش، با عبدالله نداشته.

عبدالله هنوز در زندان است. حنیسا هم چهار سال است زیر خرواری مشت خاک متعصب خوابیده است. عموی حنیسا چهار ماه فقط در زندان ماند و پس از آن آزاد شد.

#ناریا_بلوچ

تاریخ انتشار: ۱۸ خرداد ۱۳۹۹

#عشق
#خانواده
#قتل_ناموسی
#قتل_خانواده‌گی
#فرهنگ_تزویر
#مهاجر_افغانستانی

منبع: کانال زیر سقف آسمان

http://telegram.me/Iranianspa
🔴 سرگشتگی #زنان_مهاجر در تهران

📰 یادداشت
#احمد_بخارایی در روزنامه‌ی هم‌دلی درباره‌ی انگیزه‌ها و وضعیت #مهاجرت زنان به تهران | منتشرشده در شنبه ۵ مهر ۱۳۹۹


🖌 پانسیون‌ها میزبان سه گروه از #زنان و #دختران هستند.
معمولاً یک گروه زنانی که در شهر خودشان به آن‌ها برچسبی زده شده است. مانند آن‌هایی که #طلاق گرفته‌اند یا که برچسب «#بیوه» خورده‌اند یا دیگرانی که به لحاظ اخلاقی یا #هنجارشکنی با برچسب‌هایی مواجه شده‌اند. در چنین شرایطی یک #زن در آن #خرده‌فرهنگ ادامه‌ی حیات برایش غیرممکن می‌شود. در این موارد همان دافعه‌ی شهر محل سکونت است که یک زن را مجبور به مهاجرت به شهرهای دیگر می‌کند.

گروه دوم کسانی هستند که جاذبه‌ی تهران و شهرهای بزرگ باعث می‌شود از محل اولیه‌ی زندگی‌شان مهاجرت کنند که عمدتاً تحصیل‌کرده‌ها در این گروه قرار می‌گیرند. آن‌ها به امید دست‌یابی به #شغل مناسب مهاجرت می‌کنند.

گروه سوم هم کسانی‌اند که نه آن‌چنان گرفتار دافعه‌ی شهرستان و نه مجذوب جاذبه‌ی تهران هستند، آن‌ها وضعیتی بینابینی دارند. یعنی تصمیم می‌گیرند مهاجرت کنند تا شاید اتفاق تازه‌ای در زندگی‌شان بی‌افتد. به عبارتی خودشان را به باد می‌سپارند و تصوری از آینده‌ی خودشان ندارند.

این سه گروه از زنان دست به مهاجرت می‌زنند، اما همه‌ی آن‌ها وقتی به شهرهای بزرگی مانند تهران می‌آیند به دلیل وضعیت آشفته و شکننده‌ای که به لحاظ اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی وجود دارد نهایتاً گرفتار یک ناامیدی و سرکوب در این شهرها می‌شوند. چرا که مثال فردی که تحصیل کرده است شغل خودش را هم‌سو با تخصصی که دارد پیدا نمی‌کند، به‌ویژه که آن‌ها زن هستند و در #فرهنگ #مردسالار ما نگاه ویژه‌ای مانند نگاه تملکی و سودجویانه نسبت به جنس زن وجود دارد. اما آن دو گروه دیگری که تحصیلات کم‌تری دارند با سرگشتگی و حیرانی بیش‌تری در این شهرها که فاقد یک نظم مشخصی است، روبه‌رو می‌شوند.

در این شرایط که ناامیدی و سرگشتگی ایجاد می‌شود و زن‌های #مهاجر به اهداف خود نمی‌رسند، افراد را می‌توان به پنج گروه تقسیم کرد. عده‌ای از آن‌ها که با بی‌کاری یا #حقوق کم روبه‌رو هستند ممکن است پس از گذشت مدتی به شهرشان بازگردند، این برگشت با سرخوردگی همراه است و شخصیت آن‌ها احتمالاً بیش از پیش منکوب شده است. گروه دومی هستند که در روبه‌روشدن با مشکلات به‌واسطه‌ی آشنایی که با زن‌های دیگر پیدا می‌کنند به راه‌های ناصواب کشیده می‌شوند، مانند مصرف #مواد_مخدر یا متأسفانه در شرایط بد گاهی هم #تن‌فروشی.

گروه سوم که از جمله گروه‌های خوش‌شانس هستند ممکن است این‌جا #ازدواج کنند یا می‌توانند ارتباط به‌تری را با جنس مخالف برقرار کنند. این‌که سرنوشت این شکل از ازدواج‌ها و رابطه‌ها چه‌قدر می‌تواند موفقیت‌آمیز باشد باز هم جای بحث دارد.

گروه چهارم کسانی هستند که نه راه پس و نه راه پیش دارند. آن‌ها راه بازگشت به شهرستان‌شان را ندارند، چرا که احتمالاً پل‌های پشت سر خودشان را به هر دلیلی خراب شده می‌بینند. راه پیش هم ندارند چرا که از حقوق و #درآمد و موقعیت کافی برخوردار نیستند. آن‌ها خوش‌بینانه ماهانه دو میلیون تومان حقوق می‌گیرند که بیش از ۶۰درصد آن را خرج اجاره‌ی ماهانه در #پانسیون می‌کنند و با یک زندگی فلاکت‌بار و با تقریباً حداقل‌ها دست و پنجه نرم می‌کنند.

گروه پنجم و آخر گروه خاصی هستند، متخصص‌هایی که ممکن است به شغل مورد علاقه‌ی‌شان دست پیدا کنند که این گروه انگشت‌شمارند. بنابراین وقتی زنانی که نیاز عاطفی دارند، میل به شکوفایی و امید به رشد اقتصادی دارند به شهرهای بزرگی که بی‌سامان و آشفته هستند مهاجرت می‌کنند به‌ویژه آن‌هایی که ضعیف هستند به اشکال مختلف در این شهرها مورد هجمه قرار می‌گیرند و حذف می‌شوند. این زنان گاهی به حاشیه‌ی شهرها کشیده می‌شوند و مشکلات‌شان به واسطه‌ی آشنایی با خرده‌فرهنگ‌های جدید بیش‌تر و بیش‌تر می‌شوند. متأسفانه این افراد بعد از مدتی به واسطه‌ی همنشینی‌ها و ارتباطاتی که پیدا کرده‌اند و به دلیل تغییر سطح توقع، دیگر نه آن فرد سابق هستند و نه فردی که بشود نامشان را فرد شهری توسعه‌یافته گذاشت، بنابراین بیش‌تر از قبل مورد #آزار_روحی قرار می‌گیرند. این تأسف‌بار است که افراد به دلیل نبود امکانات مناسب یا وجود فرهنگ انگ‌زدن در محل زندگی خودشان، مجبور به مهاجرت می‌شوند، آن‌ها میان بد و بدتر، مهاجرت را انتخاب می‌کنند که گاهی شرایط بدتر برای‌شان اتفاق می‌افتد.

@dr_bokharaei

http://telegram.me/Iranianspa