🔴 «جهشی خجسته به درون ابدیت /1»
🔸 یادبود یازدهمین سالگرد شهادت هدی صابر
( زادهی ۲۴ اسفند۱۳۳۷ – درگذشتهی ۲۱ خرداد ۱۳۹۰ )
💠 محمد حیدرزاده
@iranfardamag
🔸 در سالیان اخیر پس از درگذشت اندوهبار هدی صابر، دیگرانی از او چه در زمینه آثار فکری بجا ماندهی وی و چه در زمینه زیست پهلوان مآبانهاش گفته و نوشتهاند اما کمتر کسی به چگونگی مرگ او نه از آن حیث که چه اتفاقاتی درون زندان منجر به آن لحظهی دردناک شد بلکه از این حیث که آن «چگونه مرگی» بود؟ پرداخته است. در واقع شاید دلیل اینکه کمتر پرداخته شد و یا شاید پرداخته نشد این باشد که« نزدیکی» به چنین مرگی (اگر اساسا بتوان آن را مرگ نامید!) بسی هراسانگیز باشد. پر واضح است که اینجا مقصود از نزدیکی یک نزدیکی هستیشناسانه است. هستیشناسی قِسمی مرگ! مرگی چنان قدرتمند که گویی جایی برای فهم کردن خود باقی نمیگذارد. این نوشته تلاشی است برای آنکه بتواند مرگ او را تا حدی قابل فهم گرداند اگر میسر باشد.
▪️ هدی صابر قبل از آنکه بمیرد مرده بود، او آنگاه که خبر درگذشت هاله سحابی در روز تشییع پدر را شنید در دم جان سپرد، ظلمی چنان بزرگ رقم خورده بود که تنها با مردن میتوانست تسلی یابد! اما اگر مرگ هدی را در همین عبارت خلاصه کنیم ظلمی مضاعف در حق او مرتکب شدهایم. اما این چگونه مرگی است؟
🔸 همه آنانی که صابر را میشناختند بر این امر صحه میگذارند که او مردی دیندار و مومن بود و سخت با خدای خویش در راز و نیاز، چه بسا که درسگفتارهای بلند او با عنوان «باب بگشا» نیز تصدیقگر نکته مزبور باشد. لحظهی بحرانی در فهم مرگ او نیز از اینجا بر میخیزد که ما در بیانیهی اعتصاب غذای او با عبارتی غریب روبرو میشویم: «بدون طرح هیچ گونه مطالبه و خواسته شخصی، دست به اعتصاب غذای تر میزنیم و با آب و چای و قند و نمک، سر میکنیم». عبارتی که در بادی امر چیزی جز مرگ خودخواسته را بر ذهن متبادر نمیکند! که با قدری گستاخی و بیپروایی میتوان گفت که دست به خودکشی زده است. اما این جز سخنی سبک و کم مایه نخواهد بود. چگونه میشود کسی که آنچنان به زندگی موحدانه خو گرفته است این آموزهی آفریدگار خویش را فراموش کند که خودکشی گناهی بس بزرگ است؟ خیر این چیزی نخواهد بود که بتوان به مرگ هدا نسبت داد بلکه فرسنگها از آن به دور است. دشوارهی مرگ هدا دقیقا از همین جا بر میخیزد که آن دیندار سختکوش چگونه مرگی این چنین را رقم میزند؟ آیا میتوان آن را در نظامی اخلاقی قابل فهم گرداند؟
▪️ یکی از دشوارترین نظامهای اخلاقی از آن کانت است و به زعم برخی نیز دشوارترین نظام اخلاقی موجود است. چنانکه خود کانت در بنیاد مابعدالطبیعه اخلاق خاطرنشان میکند: «اگرچه شاید هرگز کارهایی [از روی وظیفه اخلاقی] روی نداده است که از سرچشمههایی چنین پاک برخاسته باشد، لیکن اینکه این یا آن کار در واقعِ جهان روی داده است یا نه اصلا موضوع بحث نیست، بلکه مهم این است که عقل به خودی خود و مستقل از هرگونه تجربه، حکم میکند که چه کارهایی باید انجام گیرد، و از این رو کارهایی که شاید جهان تاکنون رنگ آنها را به خود ندیده است... عقل به نحوی تعطیلناپذیر آنها را به ما فرمان میدهد... »...
متن کامل :
https://bit.ly/3aNZHGB
#ایران_فردا
#هدی_صابر
#محمد_حیدرزاده
#یازدهمین_یادمان_شهادت
https://t.me/iranfardamag
🔸 یادبود یازدهمین سالگرد شهادت هدی صابر
( زادهی ۲۴ اسفند۱۳۳۷ – درگذشتهی ۲۱ خرداد ۱۳۹۰ )
💠 محمد حیدرزاده
@iranfardamag
🔸 در سالیان اخیر پس از درگذشت اندوهبار هدی صابر، دیگرانی از او چه در زمینه آثار فکری بجا ماندهی وی و چه در زمینه زیست پهلوان مآبانهاش گفته و نوشتهاند اما کمتر کسی به چگونگی مرگ او نه از آن حیث که چه اتفاقاتی درون زندان منجر به آن لحظهی دردناک شد بلکه از این حیث که آن «چگونه مرگی» بود؟ پرداخته است. در واقع شاید دلیل اینکه کمتر پرداخته شد و یا شاید پرداخته نشد این باشد که« نزدیکی» به چنین مرگی (اگر اساسا بتوان آن را مرگ نامید!) بسی هراسانگیز باشد. پر واضح است که اینجا مقصود از نزدیکی یک نزدیکی هستیشناسانه است. هستیشناسی قِسمی مرگ! مرگی چنان قدرتمند که گویی جایی برای فهم کردن خود باقی نمیگذارد. این نوشته تلاشی است برای آنکه بتواند مرگ او را تا حدی قابل فهم گرداند اگر میسر باشد.
▪️ هدی صابر قبل از آنکه بمیرد مرده بود، او آنگاه که خبر درگذشت هاله سحابی در روز تشییع پدر را شنید در دم جان سپرد، ظلمی چنان بزرگ رقم خورده بود که تنها با مردن میتوانست تسلی یابد! اما اگر مرگ هدی را در همین عبارت خلاصه کنیم ظلمی مضاعف در حق او مرتکب شدهایم. اما این چگونه مرگی است؟
🔸 همه آنانی که صابر را میشناختند بر این امر صحه میگذارند که او مردی دیندار و مومن بود و سخت با خدای خویش در راز و نیاز، چه بسا که درسگفتارهای بلند او با عنوان «باب بگشا» نیز تصدیقگر نکته مزبور باشد. لحظهی بحرانی در فهم مرگ او نیز از اینجا بر میخیزد که ما در بیانیهی اعتصاب غذای او با عبارتی غریب روبرو میشویم: «بدون طرح هیچ گونه مطالبه و خواسته شخصی، دست به اعتصاب غذای تر میزنیم و با آب و چای و قند و نمک، سر میکنیم». عبارتی که در بادی امر چیزی جز مرگ خودخواسته را بر ذهن متبادر نمیکند! که با قدری گستاخی و بیپروایی میتوان گفت که دست به خودکشی زده است. اما این جز سخنی سبک و کم مایه نخواهد بود. چگونه میشود کسی که آنچنان به زندگی موحدانه خو گرفته است این آموزهی آفریدگار خویش را فراموش کند که خودکشی گناهی بس بزرگ است؟ خیر این چیزی نخواهد بود که بتوان به مرگ هدا نسبت داد بلکه فرسنگها از آن به دور است. دشوارهی مرگ هدا دقیقا از همین جا بر میخیزد که آن دیندار سختکوش چگونه مرگی این چنین را رقم میزند؟ آیا میتوان آن را در نظامی اخلاقی قابل فهم گرداند؟
▪️ یکی از دشوارترین نظامهای اخلاقی از آن کانت است و به زعم برخی نیز دشوارترین نظام اخلاقی موجود است. چنانکه خود کانت در بنیاد مابعدالطبیعه اخلاق خاطرنشان میکند: «اگرچه شاید هرگز کارهایی [از روی وظیفه اخلاقی] روی نداده است که از سرچشمههایی چنین پاک برخاسته باشد، لیکن اینکه این یا آن کار در واقعِ جهان روی داده است یا نه اصلا موضوع بحث نیست، بلکه مهم این است که عقل به خودی خود و مستقل از هرگونه تجربه، حکم میکند که چه کارهایی باید انجام گیرد، و از این رو کارهایی که شاید جهان تاکنون رنگ آنها را به خود ندیده است... عقل به نحوی تعطیلناپذیر آنها را به ما فرمان میدهد... »...
متن کامل :
https://bit.ly/3aNZHGB
#ایران_فردا
#هدی_صابر
#محمد_حیدرزاده
#یازدهمین_یادمان_شهادت
https://t.me/iranfardamag
Telegraph
🔴 «جهشی خجسته به درون ابدیت[1]»
( زادهی ۲۴ اسفند۱۳۳۷ – درگذشتهی ۲۱ خرداد 1390) [1] ترس و لرز، رشیدیان (68،1397) بر 💠 محمد حیدرزاده @iranfardamag 🔸 در سالیان اخیر پس از درگذشت اندوهبار هدی صابر، دیگرانی از او چه در زمینه آثار فکری بجا ماندهی وی و چه در زمینه زیست پهلوان مآبانهاش…
🔴مقصود فراستخواه در گفتگو با ایران فردا:
💠«پارادایم امکان» و تلاش برای قلمروزایی اجتماعی
🔻به کوشش: ابوطالب آدینهوند ـ محمد حیدرزاده
@iranfardamag
✅ در اولین سالگرد اعتراضات ۱۴۰۱ هستیم، اعتراضاتی كه چندماه به طول انجامید. با همه اتفاقات و با همه پیامدها، جامعه را دچار لرزشهای بسیار كرد و بهنوعی چشماندازی از تحولات اجتماعی را حداقل در کوتاهمدت و میانمدت در پیش چشمان جامعه قرار داد .هنوز تحلیل وجمعبندیای دقیقی از این كه ماهیت این اعتراض چه بود،صورت نگرفته است. برخی بهعنوان شورش ،برخی جنبش و بعضی برای آن ماهیت انقلابی ترسیم میکنند.در وهله اول ازنظر شما بهعنوان یك متخصص اموراجتماعی این نوع اعتراضات در چه فرم و قالبی فهم و دسته بندی میکنید؟ آیا این رویداد به یك جنبش شبیه است؟ آیا ماهیت انقلابی دارد و یا ...؟دشوارههای پیش روی این اعتراضات چیست؟ آیا توانسته به دستآوردها و نتایجی كه میخواسته دست یابد؟ آیا هنوزدر ابتدای راه است و یا به سرانجام رسیده ؟
با توجه به وجه راهبردی مباحت مربوط به ماهیت وقتی میگوییم كه ماهیت انقلابی دارد، به امر انقلاب و یا وقتی میگوییم ماهیت جنبشی دارد به سناریوهایی كه راهبرد جنبشهای تحولخواه یا جنبشهای گذار دموكراتیك دارند ربط پیدا می کند. بهاضافه اینكه برخی معتقدند كه ماهیت این جنبش اجتماعی و از سنخ جنبشهای سبك زندگی است، به خاطر اینكه به بحث راهبردی هم ورود كنیم تمایل ماهیتی و سرشت این جنبش به کدامیک از راهبردهای اجتماعی نزدیك میشود؟ و اساسا میل این رانه به كجاست؟
🔹آبان ماه سال گذشته بود كه در انجمن جامعهشناسی، بعد از اعتراضات جلساتی گذاشته شد كه هركس از دوستان میآمد و درك و تحلیل خودش از این اعتراضات كه تازه شروع شده بود بیان میکرد و موردبررسی قرار میگرفت. بنده نیز در نیمه دوم آبان یا اوایل آذر طی سلسله جلساتی در آنجا این جنبش پسالحظه مهسایی را از منظر پویایی شناسی اجتماعی[۱] بررسی كردم. امثال گیلبرت و دیگران در این زمینه بحثهایی كردند،بنده از این جنبش در واقع یک تحلیل مومنتومی یا بزنگاه كردم. یعنی جنبش اعتراضی در ایران را بعد از لحظه مهسایی بهعنوان یك تحلیل بزنگاه كه یك مومنتومی بود این لحظه مهسایی كه بار همه آن تنشهای فشرده و انباشته چند دهه ایران را با خود می کشید با چارچوبهایی كه در تحلیل مومنتوم داریم بار همه این تنشها و تعارضهای انباشته، خشمهای فروخفته و زندگیهای نكرده و تمام تنشها بهویژه در سالهای اخیر و در دهه ۸۰ كه در قالب جنبش سبز بود و بعد در ۹۶ و بعد ۹۸ و نهایتاً جمع شده بود در این لحظه مهسایی فوران کرد، این توضیحی كه من دادم از مسئله این بود؛ مجموعه تعارضهای یك دوره چندنسلی در یك (یعنی هم افزایی انواع عوامل پرتنش) از یك بزنگاه سر زد. ببینید من همان موقع درك دانشآموزی خودم را عرض كردم كه این اتفاق یك دگرجنبش است. من بهطور صریح به دوستان و همكاران و علما و اصحاب علوم اجتماعی كه خیلی از آنها هم در جلسه بودند گفتم كه این را باید، یك دگرجنبش بدانیم.
✅دگر جنبش یعنی چه؟
🔸یعنی مثلاً قابلتقلیل به یك جنبش فمینیستی یا كارگری یا طبقه متوسط یا جنبش سبك زندگی یا قابل فروكاستن به جنبش قومی و بقیه نیست. آنموقع ۱۲ جنبش درون این دگر جنبش برشمردم. اگر به سایت جامعهشناسی مراجعه فرمودید گزارشها آنجا هست. این دیگرسانی و دگربودگی که تحلیل من بود را به لحاظ نظری می توانید در كسانی مانند ژرژ باتای یا میشل دوسرتو یا میشل فوكو ببینید که در این زمینه بحث كردهاند، این یك دگرجنبش است و بهطورکلی متفاوت. یعنی تمایزهایی از چیزهای دیگری داشت كه من دیگر نمیخواهم آن بحث را تكرار كنم. درواقع نامش را هرچه بگذاریم یك تنش، اعتراض، بنده ارائه كردم. پس پشت این تنش،اعتراض و جنبش و این دگر جنبش یك جرم بحرانی[۲] بود. در كتاب مسئله ایران كه حاوی بحثهای دو دهه ۸۰ و ۹۰ بنده است و نشر آگاه آن را منتشر كرده است و اخیراً به چاپ سوم رسیده است، من بارها و بارها در چندین فصل از یك جرم بحرانی تحلیل كردم و صحبت كردم كه ایران در طی چند دهه اخیر با تغییرات دموگرافیك روبهرو بوده است ، مشخصات جمعیتی ایران تغییر پیدا كرده است؛ از جمله شهرنشینی، ارتباطات، اینترنت، تحصیلات، گروههای جدید اجتماعی وغیره را برشمردم و بهتفصیل در آن كتاب آوردم كه نتیجۀ آن یک توده یا جرم بحرانی در ایران شده....
متن کامل:
https://cutt.ly/kwUWqSR0
#ایران_فردا
#زن_زندگی_آزادی
#مقصود_فراستخواه
#ابوطالب_آدینهوند #محمد_حیدرزاده
#امر_سیاسی #امر_اجتماعی #کنشگران_مرزی
#پارادایم_فقدان #پارادایم_امکان #عاملیت_اخلاقی
https://t.me/iranfardamag
💠«پارادایم امکان» و تلاش برای قلمروزایی اجتماعی
🔻به کوشش: ابوطالب آدینهوند ـ محمد حیدرزاده
@iranfardamag
✅ در اولین سالگرد اعتراضات ۱۴۰۱ هستیم، اعتراضاتی كه چندماه به طول انجامید. با همه اتفاقات و با همه پیامدها، جامعه را دچار لرزشهای بسیار كرد و بهنوعی چشماندازی از تحولات اجتماعی را حداقل در کوتاهمدت و میانمدت در پیش چشمان جامعه قرار داد .هنوز تحلیل وجمعبندیای دقیقی از این كه ماهیت این اعتراض چه بود،صورت نگرفته است. برخی بهعنوان شورش ،برخی جنبش و بعضی برای آن ماهیت انقلابی ترسیم میکنند.در وهله اول ازنظر شما بهعنوان یك متخصص اموراجتماعی این نوع اعتراضات در چه فرم و قالبی فهم و دسته بندی میکنید؟ آیا این رویداد به یك جنبش شبیه است؟ آیا ماهیت انقلابی دارد و یا ...؟دشوارههای پیش روی این اعتراضات چیست؟ آیا توانسته به دستآوردها و نتایجی كه میخواسته دست یابد؟ آیا هنوزدر ابتدای راه است و یا به سرانجام رسیده ؟
با توجه به وجه راهبردی مباحت مربوط به ماهیت وقتی میگوییم كه ماهیت انقلابی دارد، به امر انقلاب و یا وقتی میگوییم ماهیت جنبشی دارد به سناریوهایی كه راهبرد جنبشهای تحولخواه یا جنبشهای گذار دموكراتیك دارند ربط پیدا می کند. بهاضافه اینكه برخی معتقدند كه ماهیت این جنبش اجتماعی و از سنخ جنبشهای سبك زندگی است، به خاطر اینكه به بحث راهبردی هم ورود كنیم تمایل ماهیتی و سرشت این جنبش به کدامیک از راهبردهای اجتماعی نزدیك میشود؟ و اساسا میل این رانه به كجاست؟
🔹آبان ماه سال گذشته بود كه در انجمن جامعهشناسی، بعد از اعتراضات جلساتی گذاشته شد كه هركس از دوستان میآمد و درك و تحلیل خودش از این اعتراضات كه تازه شروع شده بود بیان میکرد و موردبررسی قرار میگرفت. بنده نیز در نیمه دوم آبان یا اوایل آذر طی سلسله جلساتی در آنجا این جنبش پسالحظه مهسایی را از منظر پویایی شناسی اجتماعی[۱] بررسی كردم. امثال گیلبرت و دیگران در این زمینه بحثهایی كردند،بنده از این جنبش در واقع یک تحلیل مومنتومی یا بزنگاه كردم. یعنی جنبش اعتراضی در ایران را بعد از لحظه مهسایی بهعنوان یك تحلیل بزنگاه كه یك مومنتومی بود این لحظه مهسایی كه بار همه آن تنشهای فشرده و انباشته چند دهه ایران را با خود می کشید با چارچوبهایی كه در تحلیل مومنتوم داریم بار همه این تنشها و تعارضهای انباشته، خشمهای فروخفته و زندگیهای نكرده و تمام تنشها بهویژه در سالهای اخیر و در دهه ۸۰ كه در قالب جنبش سبز بود و بعد در ۹۶ و بعد ۹۸ و نهایتاً جمع شده بود در این لحظه مهسایی فوران کرد، این توضیحی كه من دادم از مسئله این بود؛ مجموعه تعارضهای یك دوره چندنسلی در یك (یعنی هم افزایی انواع عوامل پرتنش) از یك بزنگاه سر زد. ببینید من همان موقع درك دانشآموزی خودم را عرض كردم كه این اتفاق یك دگرجنبش است. من بهطور صریح به دوستان و همكاران و علما و اصحاب علوم اجتماعی كه خیلی از آنها هم در جلسه بودند گفتم كه این را باید، یك دگرجنبش بدانیم.
✅دگر جنبش یعنی چه؟
🔸یعنی مثلاً قابلتقلیل به یك جنبش فمینیستی یا كارگری یا طبقه متوسط یا جنبش سبك زندگی یا قابل فروكاستن به جنبش قومی و بقیه نیست. آنموقع ۱۲ جنبش درون این دگر جنبش برشمردم. اگر به سایت جامعهشناسی مراجعه فرمودید گزارشها آنجا هست. این دیگرسانی و دگربودگی که تحلیل من بود را به لحاظ نظری می توانید در كسانی مانند ژرژ باتای یا میشل دوسرتو یا میشل فوكو ببینید که در این زمینه بحث كردهاند، این یك دگرجنبش است و بهطورکلی متفاوت. یعنی تمایزهایی از چیزهای دیگری داشت كه من دیگر نمیخواهم آن بحث را تكرار كنم. درواقع نامش را هرچه بگذاریم یك تنش، اعتراض، بنده ارائه كردم. پس پشت این تنش،اعتراض و جنبش و این دگر جنبش یك جرم بحرانی[۲] بود. در كتاب مسئله ایران كه حاوی بحثهای دو دهه ۸۰ و ۹۰ بنده است و نشر آگاه آن را منتشر كرده است و اخیراً به چاپ سوم رسیده است، من بارها و بارها در چندین فصل از یك جرم بحرانی تحلیل كردم و صحبت كردم كه ایران در طی چند دهه اخیر با تغییرات دموگرافیك روبهرو بوده است ، مشخصات جمعیتی ایران تغییر پیدا كرده است؛ از جمله شهرنشینی، ارتباطات، اینترنت، تحصیلات، گروههای جدید اجتماعی وغیره را برشمردم و بهتفصیل در آن كتاب آوردم كه نتیجۀ آن یک توده یا جرم بحرانی در ایران شده....
متن کامل:
https://cutt.ly/kwUWqSR0
#ایران_فردا
#زن_زندگی_آزادی
#مقصود_فراستخواه
#ابوطالب_آدینهوند #محمد_حیدرزاده
#امر_سیاسی #امر_اجتماعی #کنشگران_مرزی
#پارادایم_فقدان #پارادایم_امکان #عاملیت_اخلاقی
https://t.me/iranfardamag
Telegraph
🔴"مقصود فراستخواه" در گفتگو با ایران فردا:
🔻به کوشش: ابوطالب آدینهوند ـ محمد حیدرزاده @iranfardamag ✅ در اولین سالگرد اعتراضات ۱۴۰۱ هستیم، اعتراضاتی كه چندماه به طول انجامید. با همه اتفاقات و با همه پیامدها، جامعه را دچار لرزشهای بسیار كرد و بهنوعی چشماندازی از تحولات اجتماعی را حداقل در کوتاهمدت…
🔴اخلاقِ پهلوانی
به یادِ هدی صابر
🔷محمد حیدرزاده
✅یادمان سیزدهمین سال شهادت
@iranfardamag
▪️«منش» در اخلاق به خلقوخو، دیدگاهها، انگیزهها، خصائل و عادات رفتاری فرد دلالت دارد که در بین دو رویکرد کلی اخلاقی مشتمل بر اخلاق فضیلتمحور و اخلاق مبتنی بر کردار (عمل)، در کانون مباحث اخلاق فضیلتمحور جای میگیرد. رویکردی اخلاقی که بیشتر مربوط به دورههای باستانی و یا کهن محسوب میشود که با فرا رسیدن عصر نوین بشری یا آغاز مدرنیته جای خود را به رویکرد دوم و نظریههای جدیدتر اخلاقی میسپارد و اگرچه در طی چند سده گذشته تا میانههای قرن بیستم، با قد برافراشتن رویکردهای مدرن اخلاقی ( از جمله قانون پرستی، فایده نگر ، طبیعت گرایی و غیره) بادی بر پرچم فضیلتگرایی نمیوزید اما رفته رفته با توجه به منازعات بیپایان در رویکردهای اخلاقی مزبور، بار دیگر نگاهها بسوی اخلاق فضیلت محور دوخته شد.
🔸در رویکرد مبتنی بر کردار، بیشتر توجهات بر این امر است که یک عمل از نظر اخلاقی چرا درست یا نادرست است و اینکه آیا بر طبق یک قانون اخلاقی رخ داده است یا خیر، و یا اینکه آیا توانسته است اصولی یگانه یا متکثر را لحاظ کند؟ در این رویکرد منش، سیرت شخص و یا مسائلی از این دست در کانون توجه قرار نمیگیرد بلکه بیشتر بدنبال آن است که بتواند رایی صادر کند مبنی بر اینکه این یا آن عمل از حیث اخلاقی درست یا نادرست است و عموما نیز معیار تشخیص این درستی را یا از قانونی برگرفته از عقل ، یا مطابقت با طبیعت و یا اصولی از پیش مفروض ، اخذ میکند . اما در اخلاق فضیلت محور علاوه بر اعمال ، اشخاص هم محل داوری قرار میگیرند.
▪️در رویکرد کردار محور تنها به این بسنده میشود که «عمل درست را انجام بده» اما در رویکرد فضیلت محور، تمرکز بر این است که «شخص خوبی باش.» در رویکرد اخیر به این موضوع اندیشیده میشود که چگونه کسی نیک میشود؟ بنابراین اندیشیدن به این پرسش رو به سوی اشخاصی میکند که امروزه از آنها بهعنوان کهن الگو / سرنمون (archetype) یاد میشود . به عبارتی فهمیدن اینکه چگونه زیستن ، زیستنی فضیلتمند است بیشتر از آنکه از پی تاملی بر حصول قوانین اخلاقی باشد، تاملی بر زیستن سرنمون اخلاقی است. بنابراین اینجا کشف قانونی بنیادی یا اصولی اساسی که فضیلتمندی بر آن ابتنا گردد، محل اعتنا نیست. ما با کسانی سروکار داریم که عموما (و نه مطلقا) خیر را بدرستی تشخیص میدهند. اما تشخیص خیر و عمل به آن، آنچنان که ارسطو میگوید میتواند با « آموزش و کوشش » بدست آید . در واقع هر که از تربیتی نیک برخوردار باشد میتواند انسانی فضیلتمند شود.
✅متن کامل:
https://cutt.ly/ceiZ5e1T
#ایران_فردا
#هدی_صابر
#اخلاق_پهلوانی
#محمد_حیدرزاده
https://t.me/iranfardamag
به یادِ هدی صابر
🔷محمد حیدرزاده
✅یادمان سیزدهمین سال شهادت
@iranfardamag
▪️«منش» در اخلاق به خلقوخو، دیدگاهها، انگیزهها، خصائل و عادات رفتاری فرد دلالت دارد که در بین دو رویکرد کلی اخلاقی مشتمل بر اخلاق فضیلتمحور و اخلاق مبتنی بر کردار (عمل)، در کانون مباحث اخلاق فضیلتمحور جای میگیرد. رویکردی اخلاقی که بیشتر مربوط به دورههای باستانی و یا کهن محسوب میشود که با فرا رسیدن عصر نوین بشری یا آغاز مدرنیته جای خود را به رویکرد دوم و نظریههای جدیدتر اخلاقی میسپارد و اگرچه در طی چند سده گذشته تا میانههای قرن بیستم، با قد برافراشتن رویکردهای مدرن اخلاقی ( از جمله قانون پرستی، فایده نگر ، طبیعت گرایی و غیره) بادی بر پرچم فضیلتگرایی نمیوزید اما رفته رفته با توجه به منازعات بیپایان در رویکردهای اخلاقی مزبور، بار دیگر نگاهها بسوی اخلاق فضیلت محور دوخته شد.
🔸در رویکرد مبتنی بر کردار، بیشتر توجهات بر این امر است که یک عمل از نظر اخلاقی چرا درست یا نادرست است و اینکه آیا بر طبق یک قانون اخلاقی رخ داده است یا خیر، و یا اینکه آیا توانسته است اصولی یگانه یا متکثر را لحاظ کند؟ در این رویکرد منش، سیرت شخص و یا مسائلی از این دست در کانون توجه قرار نمیگیرد بلکه بیشتر بدنبال آن است که بتواند رایی صادر کند مبنی بر اینکه این یا آن عمل از حیث اخلاقی درست یا نادرست است و عموما نیز معیار تشخیص این درستی را یا از قانونی برگرفته از عقل ، یا مطابقت با طبیعت و یا اصولی از پیش مفروض ، اخذ میکند . اما در اخلاق فضیلت محور علاوه بر اعمال ، اشخاص هم محل داوری قرار میگیرند.
▪️در رویکرد کردار محور تنها به این بسنده میشود که «عمل درست را انجام بده» اما در رویکرد فضیلت محور، تمرکز بر این است که «شخص خوبی باش.» در رویکرد اخیر به این موضوع اندیشیده میشود که چگونه کسی نیک میشود؟ بنابراین اندیشیدن به این پرسش رو به سوی اشخاصی میکند که امروزه از آنها بهعنوان کهن الگو / سرنمون (archetype) یاد میشود . به عبارتی فهمیدن اینکه چگونه زیستن ، زیستنی فضیلتمند است بیشتر از آنکه از پی تاملی بر حصول قوانین اخلاقی باشد، تاملی بر زیستن سرنمون اخلاقی است. بنابراین اینجا کشف قانونی بنیادی یا اصولی اساسی که فضیلتمندی بر آن ابتنا گردد، محل اعتنا نیست. ما با کسانی سروکار داریم که عموما (و نه مطلقا) خیر را بدرستی تشخیص میدهند. اما تشخیص خیر و عمل به آن، آنچنان که ارسطو میگوید میتواند با « آموزش و کوشش » بدست آید . در واقع هر که از تربیتی نیک برخوردار باشد میتواند انسانی فضیلتمند شود.
✅متن کامل:
https://cutt.ly/ceiZ5e1T
#ایران_فردا
#هدی_صابر
#اخلاق_پهلوانی
#محمد_حیدرزاده
https://t.me/iranfardamag
Telegraph
🔴اخلاق پهلوانی
🔷محمد حیدرزاده ✅یادمان سیزدهمین سال شهادت @iranfardamag «منش» در اخلاق به خلقوخو، دیدگاهها، انگیزهها، خصائل و عادات رفتاری فرد دلالت دارد که در بین دو رویکرد کلی اخلاقی مشتمل بر اخلاق فضیلتمحور و اخلاق مبتنی بر کردار (عمل)، در کانون مباحث اخلاق فضیلتمحور…
🔴تاملی بر یک بازی غامض
🔷محمد حیدرزاده
@iranfardamag
▪️جو سیاسی در ایران بواسطه عدهای ایجاب میکند که پیش از هر چیز باید ابتدائا موضع سیاسی خود را در نسبت با حکومت روشن کنید و اگر موضع خصمانه در نسبت با آن ابراز نشود، احتمال فراوان آماج حملاتی متعدد واقع میشوید. اما آنانکه جز انداختن و برانداختن بر زبانشان جاری نمیشود هیچگاه توضیح نمیدهند که عامل این براندازی چه کسی است؟ نیروی اجتماعی او در کدام طبقات اجتماعی و یا فرهنگی کمین کرده است؟ رهبری آن را چه کسی بر عهده میگیرد؟ و با فرض همهی این موارد چه زمانی وقت آن فرا میرسد که بطور متعین این نیرو با تمامی مختصاتش پا به عرصه بگذارد؟ تمامی مختصات یعنی آنکه سوالات فوق را پاسخ دهند و در ابهام و دزدانه هر اعتراض اجتماعی را به نام خود سند نزنند، بلکه با شناسنامه خود در دست، خیابانها را فتح کنند، همچنانکه جنبش سبز به مدت دو سال بارها توانست خیابانها را با هویت عیان خویش فتح کند هرچند با حصر راهبر-همراهانش تا حد زیادی ناکام ماند. البته که مرحلهی پیلافکن براندازی در موقع عمل است و هیچگاه پاسخ نمیدهند اگر پروژه براندازی آنان به نتیجه نرسید چه کسی پاسخگوی هزینههای برگشتناپذیری است که بر ملک و ملت وارد میآید؟ ضمن آنکه عامدانه از اسم انقلاب حذر میکنند تا هدف مورد نظرشان به هر نحوی محقق شود، تا هر چیزی حتی حمله خارجی نیز موجه شود.
🔸البته که بحث نوشتار پیشرو پرداختن به براندازی نیست و اشاره بسیار اجمالی فوق کافیست تا پاسخ به هر کدام از پرسشهای بالا بیدرنگ سوالات متعدد دیگری را مطرح کند که تنها فاقد اعتبار بودن این ادعا را نشانه میرود. همچنان نیز باید تاکید کنم که جمهوری اسلامی در تمامی زمینهها قابلیت دفاع از خود را از دست داده است و اشاره مزبور هیچ دلالتی بر تایید حکومت وقت بدست بهانهگیران نمیدهد. حال مخاطب محق است که بپرسد در برابر حکومتی که از هر درجهای از اعتبار ساقط شده است چه عملی را باید در پیش بگیرد؟ آنچه روشن است پاسخ به این پرسش جز پاسخی در سطح کلان نخواهد بود و هر پاسخ در سطح کلان نیز نمیتواند منقطع از تاریخ عرضه شود. لازم به ذکر است که نگارنده هیچ باوری به تاریخمندی وقایع در معنای غایتمندی آن ندارد. آنچنانکه در توهماتی مغشوش غوطهور شویم و گمان کنیم که الزاما منزلگهی خجسته رسیدن ما را به انتظار نشسته است. رجوع به تاریخ تنها جهت کشف عللی است که امروز ما را رقم زده است و احتمالا دستاوردهایی که ارزش نگاهداری و نگاهبانی دارند.
▪️واقع امر آن است که هر ادعایی مبنی بر آن که میتواند تمامی بحرانهای پیش روی ما را نسخهپیچی کند سزاوار آن است که با دیده تردید جدی به آن نگریسته شود و حتی از آن دوری شود. از این رو نگارنده نیز معتقد است آنچه عنوان میکند تنها باز کردن پنجرهای است برای دیدن زشتیها و زیباییها در مجاورت هم. شاید اگر پنجرههای فراوان گشوده شود بهتر بتوانیم حدود بایدها و نبایدها را تمییز دهیم.
🔸حدود ۱۲۰ سال از انقلاب مشروطه و ۴۵ سال از انقلاب ۵۷ که بعدها به انقلابی اسلامی تبدیل شد، میگذرد. به باور نگارنده هیچ واقعهای در تاریخ معاصر ما درسآموزتر از مشروطه وجود ندارد. خروشی اجتماعی که از مرگ ناصرالدینشاه آغاز میشود و تا برآمدن رضاشاه پهلوی تداوم مییابد. ملموسترین دستاورد آن رویداد تاریخی آشنایی مردم ایران با صندق رای بود، ابزاری که بواسطهی آن گمان میکردند میتوانند قدرت حاکمان را تحدید کنند. قدرتی که تا پیش از آن عموما بر اولوهیتی بجامانده از اعصار کهن برقرار میگشت و صندوق رای توانسته بود این باور کهن و سنتی را با چالشی اساسی روبرو کند. اگرچه صندوق رای در بیشینه مواقع نتوانسته بود کارکرد خود را بجای آورد و و برخلاف هدف اولیهاش ابزاری جهت پیشبرد مقاصد حکام میگشت اما تا به امروز هرگز کسی نتوانسته است به حذف آن اقدام کند و همچون کابوسی دائمی شب مستبد را ناتمام گذاشته است. صندوق رای، مُهر مشروطه است بر تاریخ ایران، مهری که تا اطلاع ثانوی قابل حذف شدن نیست و حتی مستبد باید خود را جلوهای از آن بداند ولو جلوهای دروغین. اگر نیک بنگریم این حعبه جادویی اگر چه ابزار دست مستبد میشود اما در عین حال وسیله رسوایی او نیز میشود، چرا که جز از طریق شعبدهبازیای رقتانگیز نمیتواند مقاصدش را از آن طریق دنبال کند.....
✅متن کامل:
https://cutt.ly/cefe6gQV
#انتخابات
#ایران_فردا
#محمد_حیدرزاده
https://t.me/iranfardamag
🔷محمد حیدرزاده
@iranfardamag
▪️جو سیاسی در ایران بواسطه عدهای ایجاب میکند که پیش از هر چیز باید ابتدائا موضع سیاسی خود را در نسبت با حکومت روشن کنید و اگر موضع خصمانه در نسبت با آن ابراز نشود، احتمال فراوان آماج حملاتی متعدد واقع میشوید. اما آنانکه جز انداختن و برانداختن بر زبانشان جاری نمیشود هیچگاه توضیح نمیدهند که عامل این براندازی چه کسی است؟ نیروی اجتماعی او در کدام طبقات اجتماعی و یا فرهنگی کمین کرده است؟ رهبری آن را چه کسی بر عهده میگیرد؟ و با فرض همهی این موارد چه زمانی وقت آن فرا میرسد که بطور متعین این نیرو با تمامی مختصاتش پا به عرصه بگذارد؟ تمامی مختصات یعنی آنکه سوالات فوق را پاسخ دهند و در ابهام و دزدانه هر اعتراض اجتماعی را به نام خود سند نزنند، بلکه با شناسنامه خود در دست، خیابانها را فتح کنند، همچنانکه جنبش سبز به مدت دو سال بارها توانست خیابانها را با هویت عیان خویش فتح کند هرچند با حصر راهبر-همراهانش تا حد زیادی ناکام ماند. البته که مرحلهی پیلافکن براندازی در موقع عمل است و هیچگاه پاسخ نمیدهند اگر پروژه براندازی آنان به نتیجه نرسید چه کسی پاسخگوی هزینههای برگشتناپذیری است که بر ملک و ملت وارد میآید؟ ضمن آنکه عامدانه از اسم انقلاب حذر میکنند تا هدف مورد نظرشان به هر نحوی محقق شود، تا هر چیزی حتی حمله خارجی نیز موجه شود.
🔸البته که بحث نوشتار پیشرو پرداختن به براندازی نیست و اشاره بسیار اجمالی فوق کافیست تا پاسخ به هر کدام از پرسشهای بالا بیدرنگ سوالات متعدد دیگری را مطرح کند که تنها فاقد اعتبار بودن این ادعا را نشانه میرود. همچنان نیز باید تاکید کنم که جمهوری اسلامی در تمامی زمینهها قابلیت دفاع از خود را از دست داده است و اشاره مزبور هیچ دلالتی بر تایید حکومت وقت بدست بهانهگیران نمیدهد. حال مخاطب محق است که بپرسد در برابر حکومتی که از هر درجهای از اعتبار ساقط شده است چه عملی را باید در پیش بگیرد؟ آنچه روشن است پاسخ به این پرسش جز پاسخی در سطح کلان نخواهد بود و هر پاسخ در سطح کلان نیز نمیتواند منقطع از تاریخ عرضه شود. لازم به ذکر است که نگارنده هیچ باوری به تاریخمندی وقایع در معنای غایتمندی آن ندارد. آنچنانکه در توهماتی مغشوش غوطهور شویم و گمان کنیم که الزاما منزلگهی خجسته رسیدن ما را به انتظار نشسته است. رجوع به تاریخ تنها جهت کشف عللی است که امروز ما را رقم زده است و احتمالا دستاوردهایی که ارزش نگاهداری و نگاهبانی دارند.
▪️واقع امر آن است که هر ادعایی مبنی بر آن که میتواند تمامی بحرانهای پیش روی ما را نسخهپیچی کند سزاوار آن است که با دیده تردید جدی به آن نگریسته شود و حتی از آن دوری شود. از این رو نگارنده نیز معتقد است آنچه عنوان میکند تنها باز کردن پنجرهای است برای دیدن زشتیها و زیباییها در مجاورت هم. شاید اگر پنجرههای فراوان گشوده شود بهتر بتوانیم حدود بایدها و نبایدها را تمییز دهیم.
🔸حدود ۱۲۰ سال از انقلاب مشروطه و ۴۵ سال از انقلاب ۵۷ که بعدها به انقلابی اسلامی تبدیل شد، میگذرد. به باور نگارنده هیچ واقعهای در تاریخ معاصر ما درسآموزتر از مشروطه وجود ندارد. خروشی اجتماعی که از مرگ ناصرالدینشاه آغاز میشود و تا برآمدن رضاشاه پهلوی تداوم مییابد. ملموسترین دستاورد آن رویداد تاریخی آشنایی مردم ایران با صندق رای بود، ابزاری که بواسطهی آن گمان میکردند میتوانند قدرت حاکمان را تحدید کنند. قدرتی که تا پیش از آن عموما بر اولوهیتی بجامانده از اعصار کهن برقرار میگشت و صندوق رای توانسته بود این باور کهن و سنتی را با چالشی اساسی روبرو کند. اگرچه صندوق رای در بیشینه مواقع نتوانسته بود کارکرد خود را بجای آورد و و برخلاف هدف اولیهاش ابزاری جهت پیشبرد مقاصد حکام میگشت اما تا به امروز هرگز کسی نتوانسته است به حذف آن اقدام کند و همچون کابوسی دائمی شب مستبد را ناتمام گذاشته است. صندوق رای، مُهر مشروطه است بر تاریخ ایران، مهری که تا اطلاع ثانوی قابل حذف شدن نیست و حتی مستبد باید خود را جلوهای از آن بداند ولو جلوهای دروغین. اگر نیک بنگریم این حعبه جادویی اگر چه ابزار دست مستبد میشود اما در عین حال وسیله رسوایی او نیز میشود، چرا که جز از طریق شعبدهبازیای رقتانگیز نمیتواند مقاصدش را از آن طریق دنبال کند.....
✅متن کامل:
https://cutt.ly/cefe6gQV
#انتخابات
#ایران_فردا
#محمد_حیدرزاده
https://t.me/iranfardamag
Telegraph
🔴تاملی بر یک بازی غامض
🔷محمد حیدرزاده @iranfardamag ▪️جو سیاسی در ایران بواسطه عدهای ایجاب میکند که پیش از هر چیز باید ابتدائا موضع سیاسی خود را در نسبت با حکومت روشن کنید و اگر موضع خصمانه در نسبت با آن ابراز نشود، احتمال فراوان آماج حملاتی متعدد واقع میشوید. اما آنانکه…