📝📝📝بازاندیشی و اقدام سیاسی
🔻🔻🔻یادداشتی از علیرضا علویتبار منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
📌بریدهای از متن:
🖊مطابق با یکی از صورتبندیها «هنجار نهایی اخلاق» به همه انسانها یادآوری میشود که: «چنان عمل کن که انسان را، خواه شخص خودت و خواه دیگران، همواره غایت بدانی. نه هرگز صرفاً وسیله» (سالیوان، ۱۳۸۰: ۶۲).
🖊اگر این قاعده را بپذیریم یکی از مهمترین معیارهای ما در انتخاب راهها و روشهای سیاسی، «حفظ کرامت انسانی» خواهد بود. فدا کردن انسانهای واقعی برای دستیابی به اهداف سیاسی، مسئولیت بسیار سنگین اخلاقی را بر عهده افراد میگذارد که کمتر کسی را توان تحمل آن است.
🖊تحقق اهداف سیاسی، تنها زمانی موجّه است که با کمترین هزینه انسانی ممکن بهدست آید. تا زمانیکه امکان رسیدن به هدفی با روشی کمهزینهتر وجود دارد، به راههایی با هزینه بیشتر نباید اندیشید.
🖊از این رو هر اقدامی که توسط حکومت صورت میگیرد، بدون توجه به انگیزه آن، که میتواند به آزادی دستگیرشدگان و زندانیان بینجامد، باید گامی بهسوی موفقیت تلقی گردد. نباید با خیالهای خام و برای تشدید تضادها بر سر اینگونه اقدامها مانع ایجاد کرد.
🖊اگر هدف فعالیتهای سیاسیِ شرافتمندانه افزایش رضایت خاطر مردم و بالا بردن سطح رفاه آنهاست، هر اقدام کوچکی که خانوادهای را خوشحال میکند، باید در راستای تحقق خیر/هدف عمومی تلقی شود. از روشهای مبارزاتی که به آسیبهای غیرقابل جبران به مبارزین منجر میشود نباید دفاع کرد و آنها را بهصورت روشی عمومی ترویج کرد.
🖊اگر «زندگی» خود هدف است، روشهای ما نباید نقض آگاهانه و مداوم این هدف باشد. در مبارزه سیاسی، انسانهای واقعی و ملموس را باید مهم دانست و حفظ و رفاه آنها را از معیارهای انتخاب شیوه قلمداد کرد. دعوت به مبارزه سیاسی و پایداری در آن درست و قابل قبول است اما این دعوت باید مسئولانه و با ارزیابی انتقادی هزینههای انسانی آن صورت گیرد.
🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=5824
#علیرضا_علویتبار #سیاست #اخلاق
🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
t.me/mashghenowofficial
🔻🔻🔻یادداشتی از علیرضا علویتبار منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
📌بریدهای از متن:
🖊مطابق با یکی از صورتبندیها «هنجار نهایی اخلاق» به همه انسانها یادآوری میشود که: «چنان عمل کن که انسان را، خواه شخص خودت و خواه دیگران، همواره غایت بدانی. نه هرگز صرفاً وسیله» (سالیوان، ۱۳۸۰: ۶۲).
🖊اگر این قاعده را بپذیریم یکی از مهمترین معیارهای ما در انتخاب راهها و روشهای سیاسی، «حفظ کرامت انسانی» خواهد بود. فدا کردن انسانهای واقعی برای دستیابی به اهداف سیاسی، مسئولیت بسیار سنگین اخلاقی را بر عهده افراد میگذارد که کمتر کسی را توان تحمل آن است.
🖊تحقق اهداف سیاسی، تنها زمانی موجّه است که با کمترین هزینه انسانی ممکن بهدست آید. تا زمانیکه امکان رسیدن به هدفی با روشی کمهزینهتر وجود دارد، به راههایی با هزینه بیشتر نباید اندیشید.
🖊از این رو هر اقدامی که توسط حکومت صورت میگیرد، بدون توجه به انگیزه آن، که میتواند به آزادی دستگیرشدگان و زندانیان بینجامد، باید گامی بهسوی موفقیت تلقی گردد. نباید با خیالهای خام و برای تشدید تضادها بر سر اینگونه اقدامها مانع ایجاد کرد.
🖊اگر هدف فعالیتهای سیاسیِ شرافتمندانه افزایش رضایت خاطر مردم و بالا بردن سطح رفاه آنهاست، هر اقدام کوچکی که خانوادهای را خوشحال میکند، باید در راستای تحقق خیر/هدف عمومی تلقی شود. از روشهای مبارزاتی که به آسیبهای غیرقابل جبران به مبارزین منجر میشود نباید دفاع کرد و آنها را بهصورت روشی عمومی ترویج کرد.
🖊اگر «زندگی» خود هدف است، روشهای ما نباید نقض آگاهانه و مداوم این هدف باشد. در مبارزه سیاسی، انسانهای واقعی و ملموس را باید مهم دانست و حفظ و رفاه آنها را از معیارهای انتخاب شیوه قلمداد کرد. دعوت به مبارزه سیاسی و پایداری در آن درست و قابل قبول است اما این دعوت باید مسئولانه و با ارزیابی انتقادی هزینههای انسانی آن صورت گیرد.
🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=5824
#علیرضا_علویتبار #سیاست #اخلاق
🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
t.me/mashghenowofficial
مشق نو
بازاندیشی و اقدام سیاسی - مشق نو
وبسایت «مشق نو» با گرایش اصلاحطلبانه و رویکردی تحلیلی تلاش دارد در یادداشتها، مقالات و گفتوگوهای خود، نگاهی نظری با جنبههای آموزشی را مدنظر قرار دهند.
🟢🟢 « روزنامه نگاری، اخلاق حرفهای یا جرم؟ »/ بخش دوم
🔴 برخیاز سختیهای روزنامهنگاری را مرور میکنیم:
۱- زمان طولانی و بدون تعطیلی کار
۲- شرایط پراضطراب و استرس تهیه و جمعآوری مستندات و اخبار
۳- حساسیت حوزههای تهیهی اخبار
۴- تسلط بر فن نگارش روان، گویا، شفاف
۵- رعایت اخلاق حرفهای همراه با صداقت و جسارت بیان حقایق
۶- در ارتباط بودن مداوم با رویدادها، وقایع، دادهها و مشاهدات تلخ و خشونتزا و رنجآور
۷- درآمد پایین
۸- پرداخت هزینهی جانی، روانی و مالی برای بیان حقایق
🟥 برخیاز مهمترین چالشها و مشکلات روزنامه نگاری در ایران علاوهبر مواردی که گفتهشد، عبارتنداز:
۱- رویکرد غیرفرهنگی و نگاه درآمدزایی به این حرفه ازسوی برخیاز سرمایهگذاران
۲- دستمزد و حقوق ناکافی
۳- وجود تعداد زیاد نیروی جوان و کمتجربه، و مستعد برای حقوق پایین ازسوی کارفرما
۴- وجود ضعف اجرایی و محدودیت اختیارات درانجمن صنفی روزنامهنگاران
۵- رویکرد ایدئولوژیک و امنیتی به روزنامهنگاری
۶- وجود خط قرمز ها و محدودیتهای فراقانونی و سلیقهای
۷- تعطیلی و توقف موقت یا دائم فعالیت روزنامهنگاران به دلایل مختلف امنیتی و سیاسی و ایدئولوژیک
۸- آمار بالای جرم انگاری و بازداشت روزنامهنگاران
۹- تعطیلی واحدهای روزنامهنگاری به دلایل بحرانهای اقتصادی
۱۰- نبود امنیت و ثبات شغلی
۱۱- نبود بیمه یا مراحل دشوار دریافت آن
🔺در بازهی زمانی دورههای اعتراضی مختلف دهههای پیشین، بهویژه پساز اعتراضات کوی دانشگاه تهران و جنبش سبز ۱۳۸۸ تا جنبش #زنزندگیآزادی؛ شاهد دستگیری گسترده و صدور و اجرای احکام طولانی زندان، ممنوعیت از کار، تبعید، و ممنوعیت خروج از کشور تعدادی از روزنامهنگاران بودهایم.
💢زهرا کاظمی( مرگ در بازداشت)، ایرج جمشیدی، عمادالدین باقی، مسعود باستانی، ماشاالله شمسالواعظین، محمدنوریزاد، فریبا داوودی مهاجر، حمیدرضا جلاییپور، مهسا امرآبادی، عبدالواحد بوتیمار، ابوالفضل عابدینی، اعظم ویسمه، فریبا پژوه، ژیلا بنی یعقوب، هنگامه شهیدی، عبدالرضا تاجیک، علیرضا بهشتی، کسری نوری، ساسان آقایی، رضا طالشیان، کیومرث مرزبان، مرضیه امیری، کیوان صمیمی، احمدزیدآبادی، امیرحسین میراسماعیلی، الهه محمدی، نیلوفر حامدی؛ ازجمله برخیاز روزنامهنگاران بازداشتی و محکوم به زندان و شلاق در بازهی سالهای ۱۳۸۲ تا ۱۴۰۲ هستند.
بازداشت دو روزنامهنگار، الهه محمدی و نیلوفر حامدی در جریان اعتراضات اخیر جنبش #زنزندگیآزادی در سال ۱۴۰۱؛ و اعلام احکام سنگین آنها پساز یک دورهی طولانی بازداشت، ابهامات و پرسشهای بسیاری در اذهان عمومی جامعه و نیز اصحاب رسانه و قانون؛ ایجاد نمود.
🔹الهه محمدی، خبرنگار روزنامه هم میهن است که سال گذشته برای تهیهی گزارش از مراسم خاکسپاری #مهساامینی به سقز سفر کرد و پساز انتشار گزارشش، در تاریخ هفتم مهر بازداشت شد.
🔹نیلوفر حامدی، خبرنگار روزنامه شرق نیز در ۳۱ شهریور ۱۴۰۱ بازداشت شد. وی یکی از نخستین خبرنگارانی بود که با حضور در بیمارستان کسری جاییکه #مهساامینی بستری بود دربارهی او اطلاع رسانی کرد و عکس پدر و مادر مهسا را پس از شنیدن خبر جانباختن او، منتشر کرد.
🔸انتشار احکام بدوی صادرهی این دو روزنامهنگار بازتاب گستردهای داشته و ازسوی انجمن صنفی روزنامهنگاران، تعدادی از وکلا و حقوقدانان، تعدادی از روزنامهنگاران و کنشگران سیاسی، و مدیران مسئول روزنامههای شرق و هممیهن؛ با اعتراضات و پرسشها و اشکالات حقوقی و قانونی متعددی همراه بوده است. ازجمله:
۱- رد اتهامات امنیتی و هرگونه همکاری با دولتهای خارجی ازسوی این دو روزنامهنگار
۲- مستندات ناکافی و مبهم پرونده به اذعان وکلای این دو
۳- ابهام حقوقی در مصادیق دول متخاصم
۴- ابهام در عدم دستگیری پیشاز پوشش خبری جانباختن #مهساامینی باتوجه به همکاری با رسانهی دیدهبان آزار
۵- انجام وظایف روزنامهنگاری و بیان شفاف رویداد جانباختن یک شهروند در سال ۱۴۰۱
۶- انتشار گزارش صادقانه از یک رخداد اجتماعی بهمنظور اطلاعرسانی عمومی
۷- نحوهی ابلاغ رأی به صورت انتشار عمومی برخلاف مفاد قانون و رویهی حقوقی
🔰🔰 بار دیگر تعریف ساده و مختصر روزنامهنگاری و اصلیترین کارکرد آنرا که در پاراگراف (بند) نخست بدان اشاره نمودم، بخوانیم.
اکنون این پرسش مهم مطرح است که چگونه این دو روزنامهنگار که مسئولیت اجتماعی و حرفهای خود را برای اطلاعرسانی و افزایش آگاهی جامعه با محوریت حقایق و ابعاد شفاف و مختلف رخدادی اجتماعی، به انجام رساندهاند؛ مجرم شناخته شدهاند؟
روزنامهنگاری، رعایت اخلاق حرفهای است یا جرم؟!
کدامیک را میپذیریم؟؟
✍️ فریبا نظری
۳ آبان ۱۴۰۲
#زنزندگیآزادی
#جنبشسبز
#اخلاق_حرفهای
#الهه_محمدی
#نیلوفر_حامدی
#مطالبهگر_باشیم
https://t.me/Sociologyofsocialgroups
🔴 برخیاز سختیهای روزنامهنگاری را مرور میکنیم:
۱- زمان طولانی و بدون تعطیلی کار
۲- شرایط پراضطراب و استرس تهیه و جمعآوری مستندات و اخبار
۳- حساسیت حوزههای تهیهی اخبار
۴- تسلط بر فن نگارش روان، گویا، شفاف
۵- رعایت اخلاق حرفهای همراه با صداقت و جسارت بیان حقایق
۶- در ارتباط بودن مداوم با رویدادها، وقایع، دادهها و مشاهدات تلخ و خشونتزا و رنجآور
۷- درآمد پایین
۸- پرداخت هزینهی جانی، روانی و مالی برای بیان حقایق
🟥 برخیاز مهمترین چالشها و مشکلات روزنامه نگاری در ایران علاوهبر مواردی که گفتهشد، عبارتنداز:
۱- رویکرد غیرفرهنگی و نگاه درآمدزایی به این حرفه ازسوی برخیاز سرمایهگذاران
۲- دستمزد و حقوق ناکافی
۳- وجود تعداد زیاد نیروی جوان و کمتجربه، و مستعد برای حقوق پایین ازسوی کارفرما
۴- وجود ضعف اجرایی و محدودیت اختیارات درانجمن صنفی روزنامهنگاران
۵- رویکرد ایدئولوژیک و امنیتی به روزنامهنگاری
۶- وجود خط قرمز ها و محدودیتهای فراقانونی و سلیقهای
۷- تعطیلی و توقف موقت یا دائم فعالیت روزنامهنگاران به دلایل مختلف امنیتی و سیاسی و ایدئولوژیک
۸- آمار بالای جرم انگاری و بازداشت روزنامهنگاران
۹- تعطیلی واحدهای روزنامهنگاری به دلایل بحرانهای اقتصادی
۱۰- نبود امنیت و ثبات شغلی
۱۱- نبود بیمه یا مراحل دشوار دریافت آن
🔺در بازهی زمانی دورههای اعتراضی مختلف دهههای پیشین، بهویژه پساز اعتراضات کوی دانشگاه تهران و جنبش سبز ۱۳۸۸ تا جنبش #زنزندگیآزادی؛ شاهد دستگیری گسترده و صدور و اجرای احکام طولانی زندان، ممنوعیت از کار، تبعید، و ممنوعیت خروج از کشور تعدادی از روزنامهنگاران بودهایم.
💢زهرا کاظمی( مرگ در بازداشت)، ایرج جمشیدی، عمادالدین باقی، مسعود باستانی، ماشاالله شمسالواعظین، محمدنوریزاد، فریبا داوودی مهاجر، حمیدرضا جلاییپور، مهسا امرآبادی، عبدالواحد بوتیمار، ابوالفضل عابدینی، اعظم ویسمه، فریبا پژوه، ژیلا بنی یعقوب، هنگامه شهیدی، عبدالرضا تاجیک، علیرضا بهشتی، کسری نوری، ساسان آقایی، رضا طالشیان، کیومرث مرزبان، مرضیه امیری، کیوان صمیمی، احمدزیدآبادی، امیرحسین میراسماعیلی، الهه محمدی، نیلوفر حامدی؛ ازجمله برخیاز روزنامهنگاران بازداشتی و محکوم به زندان و شلاق در بازهی سالهای ۱۳۸۲ تا ۱۴۰۲ هستند.
بازداشت دو روزنامهنگار، الهه محمدی و نیلوفر حامدی در جریان اعتراضات اخیر جنبش #زنزندگیآزادی در سال ۱۴۰۱؛ و اعلام احکام سنگین آنها پساز یک دورهی طولانی بازداشت، ابهامات و پرسشهای بسیاری در اذهان عمومی جامعه و نیز اصحاب رسانه و قانون؛ ایجاد نمود.
🔹الهه محمدی، خبرنگار روزنامه هم میهن است که سال گذشته برای تهیهی گزارش از مراسم خاکسپاری #مهساامینی به سقز سفر کرد و پساز انتشار گزارشش، در تاریخ هفتم مهر بازداشت شد.
🔹نیلوفر حامدی، خبرنگار روزنامه شرق نیز در ۳۱ شهریور ۱۴۰۱ بازداشت شد. وی یکی از نخستین خبرنگارانی بود که با حضور در بیمارستان کسری جاییکه #مهساامینی بستری بود دربارهی او اطلاع رسانی کرد و عکس پدر و مادر مهسا را پس از شنیدن خبر جانباختن او، منتشر کرد.
🔸انتشار احکام بدوی صادرهی این دو روزنامهنگار بازتاب گستردهای داشته و ازسوی انجمن صنفی روزنامهنگاران، تعدادی از وکلا و حقوقدانان، تعدادی از روزنامهنگاران و کنشگران سیاسی، و مدیران مسئول روزنامههای شرق و هممیهن؛ با اعتراضات و پرسشها و اشکالات حقوقی و قانونی متعددی همراه بوده است. ازجمله:
۱- رد اتهامات امنیتی و هرگونه همکاری با دولتهای خارجی ازسوی این دو روزنامهنگار
۲- مستندات ناکافی و مبهم پرونده به اذعان وکلای این دو
۳- ابهام حقوقی در مصادیق دول متخاصم
۴- ابهام در عدم دستگیری پیشاز پوشش خبری جانباختن #مهساامینی باتوجه به همکاری با رسانهی دیدهبان آزار
۵- انجام وظایف روزنامهنگاری و بیان شفاف رویداد جانباختن یک شهروند در سال ۱۴۰۱
۶- انتشار گزارش صادقانه از یک رخداد اجتماعی بهمنظور اطلاعرسانی عمومی
۷- نحوهی ابلاغ رأی به صورت انتشار عمومی برخلاف مفاد قانون و رویهی حقوقی
🔰🔰 بار دیگر تعریف ساده و مختصر روزنامهنگاری و اصلیترین کارکرد آنرا که در پاراگراف (بند) نخست بدان اشاره نمودم، بخوانیم.
اکنون این پرسش مهم مطرح است که چگونه این دو روزنامهنگار که مسئولیت اجتماعی و حرفهای خود را برای اطلاعرسانی و افزایش آگاهی جامعه با محوریت حقایق و ابعاد شفاف و مختلف رخدادی اجتماعی، به انجام رساندهاند؛ مجرم شناخته شدهاند؟
روزنامهنگاری، رعایت اخلاق حرفهای است یا جرم؟!
کدامیک را میپذیریم؟؟
✍️ فریبا نظری
۳ آبان ۱۴۰۲
#زنزندگیآزادی
#جنبشسبز
#اخلاق_حرفهای
#الهه_محمدی
#نیلوفر_حامدی
#مطالبهگر_باشیم
https://t.me/Sociologyofsocialgroups
Telegram
جامعهشناسی گروههای اجتماعی
👈تحلیل، نقد، معرفی کتاب، مقالات و پژوهش ها
در حوزه جامعه شناسی گروههای اجتماعی، جنگ، ادبیات، غذا
✅فریبا نظری
دانش آموخته دکترای جامعهشناسی
و مطالبی از دنیای:
👈ادبیات
👈 موسیقی
👈سینما
📝 @f_nazari :ارتباط با من👈
در حوزه جامعه شناسی گروههای اجتماعی، جنگ، ادبیات، غذا
✅فریبا نظری
دانش آموخته دکترای جامعهشناسی
و مطالبی از دنیای:
👈ادبیات
👈 موسیقی
👈سینما
📝 @f_nazari :ارتباط با من👈
📊📐
انقلاب ۵۷ و جستجوی عینکی که روی چشم مان بود!
حقیقتاً سال ۱۳۵۷ هجری شمسی مردم چه میخواستند؟
و حالا سال ۱۴۰۲ هجری شمسی، ما مردم واقعاً چه می خواهیم؟
آیا مردم در جستجوی یک مدینه فاضله بودند و هستند؟؟
(آنجا دقیقا چگونه جایی است؟!)
و آیا جایی که به آن می گویند مدینه فاضله، اتوپیا و یا چه و چه....، اساساً وجود خارجی دارد؟
طبیب اصفهانی جایی در وصف جهنم می گوید:
"داد درویشی از سرِ تمهید
سرِ قلیانِ خویش را به مرید
گفت کز دوزخ ای نکوکردار
قدری آتش به روی آن بگذار
بگرفت و ببرد و باز آورد
عِقدِ گوهر ز دُرجِ راز آورد
گفت در دوزخ هر چه گردیدم
درکاتِ جحیم را دیدم
آتش و هیزم و زغال نبود
اخگری بهرِ اشتعال نبود
هیچ کس آتشی نمی افروخت
هرکس از آتش خودش می سوخت"
اینجا مجدداً سوال تاکیدی که پیش می آید این است:
آیا چیزی به نام مدینه فاضله اساساً وجود خارجی دارد و یا خیر؟
جواب این سوال به جهانبینیِ هر شخص برمیگردد.
به نظر این منِ کوچکِ خدا، پیش از هر پیامبری، خداوند عقل را بعنوان چراغ راه و درواقع بعنوان #پیامبر_همراه در کوله پشتیِ بشریت قرار داد. اما خب فطرتاً بشر، گاهی آنقدر چموش است و بازیگوش که یا این چراغ را اینطرف و آنطرف جا می گذارد و یا آنقدر شلنگ تخته می اندازد که چراغ از دست می دهد.
گفت:
"طیِّ این مرحله بی همرهیِ خضر مکن
ظلمات است، بترس از خطرِ تنهایی"
طبیعیست آدمیزاد بدون چراغ که راهیِ تاریکی بشود حتی ممکن است شست پایش به جایی یا چیزی گیر کند و برود توی چشمش. مثلا به عبایِ گل و گشادِ یک حاجی آخوند(به آن معنا که میدانیم).
اما واقعاً اسلام چیست؟
یک اسم؛
آنچه به آن معنی می دهد چیست؟
یک رسم؛
این اسم و رسم از کجا و از ناحیه چه چیزی مورد پذیرشِ عقل قرار می گیرد؟
از ناحیه #وجدان و #شعور_عاطفی .
همان که به #اخلاق شهرت دارد و سالک برایش، پیر و مرشد و استاد و راهنما می جوید.
یعنی اساساً میخواهد "شرفُ المکانِ بِالمکین" را فهم کند.
من و شما اگر شبانه روز به درگاه خدا دولا و راست شویم و نفهمیم چه میکنیم و چه می گوییم، همان از تهی سرشاریم.
شاید بپرسید حالا این همه شرحِ کلثوم خواندی که چه؟
که هیچ!
که بدانیم پهلوی یک عنوانِ معمولی بود و دهان پر نکن! آنچه به آن اسم و رسم داد، روح و جوهره رشد و فرصت سازی و یا همان هنرِ عقل معاشِ مردان و زنان مسئولش بود؛
جمهوری اسلامی اما عنوانی غیرمعمولی و دهان پرکن است و از تهی سرشار؛ با ظاهری غلط انداز که ارواحِ ساده دلان را به خیالِ محال و سودای یک مدینه فاضله با خود همراه کرد.
ایدئولوژی و تئوری را برداشت و عقل را جا گذاشت.
آن انسانهای ساده دل ، هرگز نمی دانستند که قرار است چه تاوانی بابت این ساده لوحی شان بپردازند و چون با همه اعتماد و انرژی و دل و جان شان همراه شده بودند تمام کم و کاستی ها را با تکه های وجود خود جبران می کردند؛
آنها آنقدر این کار را ادامه دادند تا دیگر چیزی از خودشان باقی نماند!
هرچه داشتند برای رسیدن به آن مدینه فاضله.ی موعود خرج کرده بودند و حالا متضرر و سرخورده با گردِ پیری روی سر و چشمهایی کم سو و فرصت هایی سوخته، فهمیده ا ند که عینکی که به دنبالش می گشتند درواقع از همان ابتدا روی چشم شان بوده و این چمدان سفر که تمام این سالها با خود حمل می کردند خالیست.
عمیقاً فهمیده اند که از ابتدا هم هیچ مدینه فاضله ای در کار نبوده بجز
رشدِ عقلِ معاش
#زندگی_محوری
اخلاق اندیشی
و همزیستی
یا همان بازگشت به خویشتن.
که طبیعتاً اینها هرلحظه و هرجا که با آدمی باشند مدینه فاضله اش هم همانجاست؛
رها و آگاه و آزاد؛
با ایمان و اخلاق و دین و دنیا و آخرتی آباد.
اگرچه مشکلاتی هم در زندگی دارند اما #معمولی و عادی اند.
تا زمانی که میل به قدرت طلبی در آدمی مهار شود؛ این زیستنِ آباد حفظ میشود.
ویرانی از جایی شروع میشود که میلِ قدرت طلبی سرکش میشود و عقل گم.
آن وقت هرکاری مجاز میشود حتی کدخدایی کردن برای خدا در لباس دین!!
"من این حروف نوشتم چنان که #غیر، ندانست
تو هم ز روی کرامت، چنان بخوان که تو دانی"
#بینی
#جهانبینی
_وارش_
@ir_varesh
انقلاب ۵۷ و جستجوی عینکی که روی چشم مان بود!
حقیقتاً سال ۱۳۵۷ هجری شمسی مردم چه میخواستند؟
و حالا سال ۱۴۰۲ هجری شمسی، ما مردم واقعاً چه می خواهیم؟
آیا مردم در جستجوی یک مدینه فاضله بودند و هستند؟؟
(آنجا دقیقا چگونه جایی است؟!)
و آیا جایی که به آن می گویند مدینه فاضله، اتوپیا و یا چه و چه....، اساساً وجود خارجی دارد؟
طبیب اصفهانی جایی در وصف جهنم می گوید:
"داد درویشی از سرِ تمهید
سرِ قلیانِ خویش را به مرید
گفت کز دوزخ ای نکوکردار
قدری آتش به روی آن بگذار
بگرفت و ببرد و باز آورد
عِقدِ گوهر ز دُرجِ راز آورد
گفت در دوزخ هر چه گردیدم
درکاتِ جحیم را دیدم
آتش و هیزم و زغال نبود
اخگری بهرِ اشتعال نبود
هیچ کس آتشی نمی افروخت
هرکس از آتش خودش می سوخت"
اینجا مجدداً سوال تاکیدی که پیش می آید این است:
آیا چیزی به نام مدینه فاضله اساساً وجود خارجی دارد و یا خیر؟
جواب این سوال به جهانبینیِ هر شخص برمیگردد.
به نظر این منِ کوچکِ خدا، پیش از هر پیامبری، خداوند عقل را بعنوان چراغ راه و درواقع بعنوان #پیامبر_همراه در کوله پشتیِ بشریت قرار داد. اما خب فطرتاً بشر، گاهی آنقدر چموش است و بازیگوش که یا این چراغ را اینطرف و آنطرف جا می گذارد و یا آنقدر شلنگ تخته می اندازد که چراغ از دست می دهد.
گفت:
"طیِّ این مرحله بی همرهیِ خضر مکن
ظلمات است، بترس از خطرِ تنهایی"
طبیعیست آدمیزاد بدون چراغ که راهیِ تاریکی بشود حتی ممکن است شست پایش به جایی یا چیزی گیر کند و برود توی چشمش. مثلا به عبایِ گل و گشادِ یک حاجی آخوند(به آن معنا که میدانیم).
اما واقعاً اسلام چیست؟
یک اسم؛
آنچه به آن معنی می دهد چیست؟
یک رسم؛
این اسم و رسم از کجا و از ناحیه چه چیزی مورد پذیرشِ عقل قرار می گیرد؟
از ناحیه #وجدان و #شعور_عاطفی .
همان که به #اخلاق شهرت دارد و سالک برایش، پیر و مرشد و استاد و راهنما می جوید.
یعنی اساساً میخواهد "شرفُ المکانِ بِالمکین" را فهم کند.
من و شما اگر شبانه روز به درگاه خدا دولا و راست شویم و نفهمیم چه میکنیم و چه می گوییم، همان از تهی سرشاریم.
شاید بپرسید حالا این همه شرحِ کلثوم خواندی که چه؟
که هیچ!
که بدانیم پهلوی یک عنوانِ معمولی بود و دهان پر نکن! آنچه به آن اسم و رسم داد، روح و جوهره رشد و فرصت سازی و یا همان هنرِ عقل معاشِ مردان و زنان مسئولش بود؛
جمهوری اسلامی اما عنوانی غیرمعمولی و دهان پرکن است و از تهی سرشار؛ با ظاهری غلط انداز که ارواحِ ساده دلان را به خیالِ محال و سودای یک مدینه فاضله با خود همراه کرد.
ایدئولوژی و تئوری را برداشت و عقل را جا گذاشت.
آن انسانهای ساده دل ، هرگز نمی دانستند که قرار است چه تاوانی بابت این ساده لوحی شان بپردازند و چون با همه اعتماد و انرژی و دل و جان شان همراه شده بودند تمام کم و کاستی ها را با تکه های وجود خود جبران می کردند؛
آنها آنقدر این کار را ادامه دادند تا دیگر چیزی از خودشان باقی نماند!
هرچه داشتند برای رسیدن به آن مدینه فاضله.ی موعود خرج کرده بودند و حالا متضرر و سرخورده با گردِ پیری روی سر و چشمهایی کم سو و فرصت هایی سوخته، فهمیده ا ند که عینکی که به دنبالش می گشتند درواقع از همان ابتدا روی چشم شان بوده و این چمدان سفر که تمام این سالها با خود حمل می کردند خالیست.
عمیقاً فهمیده اند که از ابتدا هم هیچ مدینه فاضله ای در کار نبوده بجز
رشدِ عقلِ معاش
#زندگی_محوری
اخلاق اندیشی
و همزیستی
یا همان بازگشت به خویشتن.
که طبیعتاً اینها هرلحظه و هرجا که با آدمی باشند مدینه فاضله اش هم همانجاست؛
رها و آگاه و آزاد؛
با ایمان و اخلاق و دین و دنیا و آخرتی آباد.
اگرچه مشکلاتی هم در زندگی دارند اما #معمولی و عادی اند.
تا زمانی که میل به قدرت طلبی در آدمی مهار شود؛ این زیستنِ آباد حفظ میشود.
ویرانی از جایی شروع میشود که میلِ قدرت طلبی سرکش میشود و عقل گم.
آن وقت هرکاری مجاز میشود حتی کدخدایی کردن برای خدا در لباس دین!!
"من این حروف نوشتم چنان که #غیر، ندانست
تو هم ز روی کرامت، چنان بخوان که تو دانی"
#بینی
#جهانبینی
_وارش_
@ir_varesh
Forwarded from مدرسه علوم انسانی
Ⓜ️ افشاگری در حکومت دموکراتیک
➕ در جامعههاي دموکراتيک، افشاگري پديده اي نادر است، زيرا آزادي بيان و قلم از سويي و اِعمال اصل شفافيت از سوي ديگر، نياز به افشاگري را مرتفع ميسازد. اگر در جامعههاي دموکراتيک در مواردي شفافيت اعمال نشود و حکومتها در ارتباط با پاره اي رخدادها بخواهند پردهپوشي کنند، ديريازود اين موارد آفتابي ميشوند؛ زيرا طبيعت جامعههاي دموکراتيک که با آزادي، چندصدايي و تنوع منابع خبري همراه است، اجازۀ پردهپوشي به دورويان، پنهانکاران و خاطيان را نميدهد.
➕ نبايد پنداشت که در جامعههاي دموکراتيک ميتوان هر خبر و اطلاعي را انتشار داد تا به افشاگري حاجت نيفتد. آزادي تبادل اخبار و اطلاعات در جامعههاي دموکراتيک داراي محدوديتهايي است؛ محدوديتهايي که قانون آنها را تعريف ميکند: افشاي مسائل خصوصي افراد، کاري خلاف قانون است، چرا که عرصۀخصوصي داراي استقلال و حريمي دستنيافتني است. رعايت حرمت و آبروي افراد و احزاب ضروري است. با تهمتزدن و دروغبستن به افراد و گروهها مقابله ميشود. افشاي اسرار نظام حکومتي، يعني انتشار اسناد طبقهبنديشده، شامل اسناد محرمانه، خيليمحرمانه، ، سري و بهکليسري، جرم به شمار ميرود و مستوجب مجازات است. البته مطالعة تاريخ کشورها و تاريخ روابط بينالملل، دستکم از قرن نوزدهم ميلادي تا به امروز، نشان ميدهد که به تدريج از حجم اسناد طبقهبندي شده کاسته شده است.
➕ اگرچه نظامهاي استبدادي ميکوشند از گردش آزاد اخبار و اطلاعات در جامعههاي دموکراتيک، سوژههايي براي تبليغات سياسي عليه دموکراسي و نظامهاي دموکراتيک پيدا کنند، اما نظامهاي دموکراتيک در انتشار مطالب، چه مثبت، چه منفي، چه اخلاقي و چه غيراخلاقي، ترديد به خود راه نميدهند. البته نظامهاي تماميتخواه و خودکامه، نميتوانند از نمﺪ آزادي بيان و قلم و شفافيت دموکراتيک، کلاهي براي توجيه خودکامگيهاي خويش بسازند، زيرا انفجار اطلاعات و اخبار در روزگار جهانيشدن، هرچه بيشتر به شفافيت در عرصۀ جهاني مدد ميرساند و گردوخاک ناشي از تبليغات استبدادي را فرومي نشاند.
▪️سید علی محمودی، درخششهای دموکراسی، تأملاتی در اخلاق سیاسی، دین و دموکراسی لیبرال، تهران، نگاه معاصر.
#سیاست
#اخلاق
🛜 @zistboommedia || مدرسه علوم انسانی
➕ در جامعههاي دموکراتيک، افشاگري پديده اي نادر است، زيرا آزادي بيان و قلم از سويي و اِعمال اصل شفافيت از سوي ديگر، نياز به افشاگري را مرتفع ميسازد. اگر در جامعههاي دموکراتيک در مواردي شفافيت اعمال نشود و حکومتها در ارتباط با پاره اي رخدادها بخواهند پردهپوشي کنند، ديريازود اين موارد آفتابي ميشوند؛ زيرا طبيعت جامعههاي دموکراتيک که با آزادي، چندصدايي و تنوع منابع خبري همراه است، اجازۀ پردهپوشي به دورويان، پنهانکاران و خاطيان را نميدهد.
➕ نبايد پنداشت که در جامعههاي دموکراتيک ميتوان هر خبر و اطلاعي را انتشار داد تا به افشاگري حاجت نيفتد. آزادي تبادل اخبار و اطلاعات در جامعههاي دموکراتيک داراي محدوديتهايي است؛ محدوديتهايي که قانون آنها را تعريف ميکند: افشاي مسائل خصوصي افراد، کاري خلاف قانون است، چرا که عرصۀخصوصي داراي استقلال و حريمي دستنيافتني است. رعايت حرمت و آبروي افراد و احزاب ضروري است. با تهمتزدن و دروغبستن به افراد و گروهها مقابله ميشود. افشاي اسرار نظام حکومتي، يعني انتشار اسناد طبقهبنديشده، شامل اسناد محرمانه، خيليمحرمانه، ، سري و بهکليسري، جرم به شمار ميرود و مستوجب مجازات است. البته مطالعة تاريخ کشورها و تاريخ روابط بينالملل، دستکم از قرن نوزدهم ميلادي تا به امروز، نشان ميدهد که به تدريج از حجم اسناد طبقهبندي شده کاسته شده است.
➕ اگرچه نظامهاي استبدادي ميکوشند از گردش آزاد اخبار و اطلاعات در جامعههاي دموکراتيک، سوژههايي براي تبليغات سياسي عليه دموکراسي و نظامهاي دموکراتيک پيدا کنند، اما نظامهاي دموکراتيک در انتشار مطالب، چه مثبت، چه منفي، چه اخلاقي و چه غيراخلاقي، ترديد به خود راه نميدهند. البته نظامهاي تماميتخواه و خودکامه، نميتوانند از نمﺪ آزادي بيان و قلم و شفافيت دموکراتيک، کلاهي براي توجيه خودکامگيهاي خويش بسازند، زيرا انفجار اطلاعات و اخبار در روزگار جهانيشدن، هرچه بيشتر به شفافيت در عرصۀ جهاني مدد ميرساند و گردوخاک ناشي از تبليغات استبدادي را فرومي نشاند.
▪️سید علی محمودی، درخششهای دموکراسی، تأملاتی در اخلاق سیاسی، دین و دموکراسی لیبرال، تهران، نگاه معاصر.
#سیاست
#اخلاق
🛜 @zistboommedia || مدرسه علوم انسانی
Forwarded from مهران صولتی
🔹 غفلت از نقش حکومت در تخریب اخلاق!
@solati_mehran
✍ مهران صولتی
✅ پویش فکری توسعه در گفت و گویی با دکتر محسن گودرزی، جامعه شناس در تیرماه ۱۴۰۰ به بررسی وضعیت توسعه در ایران امروز پرداخته است. گودرزی در این مصاحبه با ترجیح مفهوم حیات جامعه بر مفهوم توسعه کلیت سخن خود را در این عبارت خلاصه کرده است؛ ما به یک اخلاق تازه برای جامعه امروزمان نیاز داریم👇
http://tinyurl.com/yk7o9uk3
✅ گودرزی در این مصاحبه امید اجتماعی را نتیجه رویای ملی دانسته و معتقد است که جامعه ایران در شرایط کنونی، به خود، زیست جهان اش و هم چنین به مسیری که می پیماید در چارچوب زوال اجتماعی می نگرد. جامعه ای که به عرصه رویارویی دو گرایش همبسته ساز و گسیخته ساز تبدیل شده و نیازمند اخلاق نوینی برای تنظیم روابط اجتماعی خود می باشد.
✅ گودرزی همچنین ما را متوجه نسلی می سازد که به باور او منفعت طلب و لذت جو هستند، از قید مرجعیت اجتماعی رها شده و آزادی عمل پیدا کرده اند، به دلیل ابتلا به فردگرایی خودخواهانه امکان کنش جمعی و دستیابی به توافق را ندارند، و در نتیجه به دلیل بی توجهی به دیگران نمی توانند توسعه گرا باشند.
✅ رونالد اینگلهارت در کتاب؛ تکامل فرهنگی: تغییر ارزش ها و استحاله جهان تصریح می کند که فرهنگ یک جامعه تحت تاثیر میزان احساس مردم از امنیت جانی شکل می گیرد. بر این اساس در جوامعی که مردم نسبت به تحولات آینده خوش بین تر هستند ما با رشد ارزش های فرامادی و به عکس در جوامعی که مردم آن دید بدبینانه ای نسبت به وضعیت آینده خود دارند ما با افزایش ارزش های مادی مواجه هستیم.
✅ گودرزی اگر چه بر رشد فزاینده ارزش های مادی مانند قدرت و ثروت در ایران بعد از انقلاب تاکید می ورزد ولی به اندازه کافی از نقش مخرب حکومت در مسدود کردن چشم اندازهای امیدآفرین فراروی ایرانیان سخن نمی گوید بلکه بیشتر بر فرآیند تغییر جامعه تاکید می ورزد. این شاید به دلیل ناامیدی جامعه شناسان از تاثیر پذیری حکومت به دلیل ناشنوایی سیستماتیک آن در قبال انتقادات و نارضایتی های شهروندان باشد.
✅ گودرزی اگر چه بر نقش روشنفکران و هنرمندان در افق گشایی و شکل دادن به رویای ملی تاکید می کند ولی واقعیت این است که تا تغییرات عینی به ویژه در حوزه رفع تنگناهای معیشتی و محدودیت های اجتماعی اتفاق نیفتد شاهد جوانه زدن امید اجتماعی نخواهیم بود. همچنین به دلیل شخصی شدن سیاست و موازی سازی های نهادی امکان دستیابی به توافق جهت اتخاذ سیاست های موثر برای خروج از بحران های کنونی به حداقل خود رسیده است.
✅ اما نقطه امید بخش عبارت از میل فزاینده ایرانیان به برقراری روابط شبکه ای هر چند با پیوندهای ضعیف (مارک گرانووتر) می باشد که ابعاد آن در فضای مجازی بسیار وسعت یافته است. گستره ای شامل دورهمی های دوستانه، جمع های کتاب خوانی، تیم های ورزشی، و انجمن های نقد فیلم که نوید بخش گفت و گو گری، مدارا جویی، کنش گری و در نهایت نقش آفرینی در خلق نوعی اخلاق نوین برای ایران امروز می توانند باشند.
@solati_mehran
#اخلاق
#توسعه
#حیات_جامعه
#گودرزی
@solati_mehran
✍ مهران صولتی
✅ پویش فکری توسعه در گفت و گویی با دکتر محسن گودرزی، جامعه شناس در تیرماه ۱۴۰۰ به بررسی وضعیت توسعه در ایران امروز پرداخته است. گودرزی در این مصاحبه با ترجیح مفهوم حیات جامعه بر مفهوم توسعه کلیت سخن خود را در این عبارت خلاصه کرده است؛ ما به یک اخلاق تازه برای جامعه امروزمان نیاز داریم👇
http://tinyurl.com/yk7o9uk3
✅ گودرزی در این مصاحبه امید اجتماعی را نتیجه رویای ملی دانسته و معتقد است که جامعه ایران در شرایط کنونی، به خود، زیست جهان اش و هم چنین به مسیری که می پیماید در چارچوب زوال اجتماعی می نگرد. جامعه ای که به عرصه رویارویی دو گرایش همبسته ساز و گسیخته ساز تبدیل شده و نیازمند اخلاق نوینی برای تنظیم روابط اجتماعی خود می باشد.
✅ گودرزی همچنین ما را متوجه نسلی می سازد که به باور او منفعت طلب و لذت جو هستند، از قید مرجعیت اجتماعی رها شده و آزادی عمل پیدا کرده اند، به دلیل ابتلا به فردگرایی خودخواهانه امکان کنش جمعی و دستیابی به توافق را ندارند، و در نتیجه به دلیل بی توجهی به دیگران نمی توانند توسعه گرا باشند.
✅ رونالد اینگلهارت در کتاب؛ تکامل فرهنگی: تغییر ارزش ها و استحاله جهان تصریح می کند که فرهنگ یک جامعه تحت تاثیر میزان احساس مردم از امنیت جانی شکل می گیرد. بر این اساس در جوامعی که مردم نسبت به تحولات آینده خوش بین تر هستند ما با رشد ارزش های فرامادی و به عکس در جوامعی که مردم آن دید بدبینانه ای نسبت به وضعیت آینده خود دارند ما با افزایش ارزش های مادی مواجه هستیم.
✅ گودرزی اگر چه بر رشد فزاینده ارزش های مادی مانند قدرت و ثروت در ایران بعد از انقلاب تاکید می ورزد ولی به اندازه کافی از نقش مخرب حکومت در مسدود کردن چشم اندازهای امیدآفرین فراروی ایرانیان سخن نمی گوید بلکه بیشتر بر فرآیند تغییر جامعه تاکید می ورزد. این شاید به دلیل ناامیدی جامعه شناسان از تاثیر پذیری حکومت به دلیل ناشنوایی سیستماتیک آن در قبال انتقادات و نارضایتی های شهروندان باشد.
✅ گودرزی اگر چه بر نقش روشنفکران و هنرمندان در افق گشایی و شکل دادن به رویای ملی تاکید می کند ولی واقعیت این است که تا تغییرات عینی به ویژه در حوزه رفع تنگناهای معیشتی و محدودیت های اجتماعی اتفاق نیفتد شاهد جوانه زدن امید اجتماعی نخواهیم بود. همچنین به دلیل شخصی شدن سیاست و موازی سازی های نهادی امکان دستیابی به توافق جهت اتخاذ سیاست های موثر برای خروج از بحران های کنونی به حداقل خود رسیده است.
✅ اما نقطه امید بخش عبارت از میل فزاینده ایرانیان به برقراری روابط شبکه ای هر چند با پیوندهای ضعیف (مارک گرانووتر) می باشد که ابعاد آن در فضای مجازی بسیار وسعت یافته است. گستره ای شامل دورهمی های دوستانه، جمع های کتاب خوانی، تیم های ورزشی، و انجمن های نقد فیلم که نوید بخش گفت و گو گری، مدارا جویی، کنش گری و در نهایت نقش آفرینی در خلق نوعی اخلاق نوین برای ایران امروز می توانند باشند.
@solati_mehran
#اخلاق
#توسعه
#حیات_جامعه
#گودرزی
Forwarded from مهران صولتی
🔹 چرا از اخلاق توسعه برخوردار نیستیم؟
@solati_mehran
✍ مهران صولتی
#اپیزود_اول: محمود سریع القلم با بیان اینکه تا کنون به ۱۱۶ کشور جهان سفر کرده است میگوید که هیچ جامعهای را از نظر تفرد بالاتر از ایران نیافته است. به گفته او خودمحوری در جامعه ایران موج میزند و سعادت فردی بر سعادت جمعی اولویت دارد.
#اپیزود_دوم: محسن گودرزی ما را متوجه نسلی می سازد که به باور او منفعت طلب و لذت جو هستند، از قید مرجعیت اجتماعی رها شده و آزادی عمل پیدا کرده اند، به دلیل ابتلا به فردگرایی خودخواهانه امکان کنش جمعی، دستیابی به توافق، و اخلاق توسعه را ندارند.
✅ استبداد دیرپای تاریخی: ایران واجد تاریخ بلندی از حیات نظام های استبدادی است که آثاری ماندگار در ضمیر و رفتار ایرانیان به جا گذاشته اند. استبداد با کشتن فردیت، ایجاد ناامنی روانی، جلوگیری از رشد یافتگی شهروندان، اضمحلال کنشگری، و بازتولید و انتشار روابط عمودی و نابرابر در سراسر جامعه نقش مهمی در عدم توسعه یافتگی ایفا می کند.
✅ تشکل زدایی سیستماتیک: آنچه نظام های اقتدارگرا را به شدت نگران می سازد نه مردم بلکه سازمان یافتگی مدنی آنهاست. از همین رو مستبدان تلاش می کنند تا جامعه را اتمیزه کرده و ایدئولوژی را به مثابه چسبی برای چسباندن و همراه کردن شهروندان با اهداف خود به کار گیرند. در همین راستا نظام های اقتدار گرا نوعی تشکل زدایی سیستماتیک را در دستور کار خود قرار داده و می کوشند با بالا بردن هزینه فعالیت های مدنی، شهروندان را به سمت ترجیح منافع فردی سوق دهند.
✅ عدم توافق برای توسعه: توسعه یافتگی نیازمند توافق جامعه و حکومت بر سر ناکارآمد تلقی کردن شیوه حکمرانی، استفاده از تجارب جهانی، و تلاش برای بهرهگیری از همه ظرفیتهای اجتماعی و انسانی می باشد. در تجربه نوین توسعه یافتگی در کشورهای شرق آسیا توافق نخبگان و سیاستمداران در برونرفت از وضعیت گذشته و گذار به اولویت یافتگی اقتصاد، ایجاد رابطه سازنده با جهان، و اتخاذ استراتژی توسعه صادرات کاملا مشهود بوده است.
✅ آموزش و پرورش ناکارآمد: برخورداری از اخلاق توسعه نیازمند جامعه پذیری موثر کودکان در مدارس و نهادینه شدن ویژگی هایی مانند فعالیت مشارکتی، میهن دوستی، اعتماد سازی، ظهور فردیت، و پرهیز از خودمحوری می باشد. این در حالی است که آموزش و پرورش ناکارآمد کنونی با چیرگی یافتن پدیده کنکور و آموزش فست فودی بر آن کودکان را هر چه بیشتر به سوی انزوا گرایی، بی اعتمادی، رقابت ناسالم، و خودمحوری سوق میدهد.
✅ تداوم فرهنگ غارتی- غنیمتی: علی رضاقلی معتقد بود که فرهنگ قبیلهای وجه غالب مناسبات اجتماعی در تاریخ بلند ایران بوده است. دورانی که در آن فرمان بر قانون، تبعیض بر برابری، روابط بر ضوابط، و خاص گرایی بر عام گرایی ترجیح و غلبه داشته است. این زمینه تاریخی/ اجتماعی توام با احساس ناامنی، بی آیندهگی و پیش بینی ناپذیری موجب شده است که توجه به خیر عمومی، آینده نگری، قانونگرایی، مشارکتجویی و جمع گرایی به عنوان مولفه های بنیادین اخلاق توسعه مجالی برای ظهور نیابند.
@solati_mehran
#توسعه
#اخلاق_توسعه
#آموزش_و_پرورش
#سریع_القلم
#گودرزی
@solati_mehran
✍ مهران صولتی
#اپیزود_اول: محمود سریع القلم با بیان اینکه تا کنون به ۱۱۶ کشور جهان سفر کرده است میگوید که هیچ جامعهای را از نظر تفرد بالاتر از ایران نیافته است. به گفته او خودمحوری در جامعه ایران موج میزند و سعادت فردی بر سعادت جمعی اولویت دارد.
#اپیزود_دوم: محسن گودرزی ما را متوجه نسلی می سازد که به باور او منفعت طلب و لذت جو هستند، از قید مرجعیت اجتماعی رها شده و آزادی عمل پیدا کرده اند، به دلیل ابتلا به فردگرایی خودخواهانه امکان کنش جمعی، دستیابی به توافق، و اخلاق توسعه را ندارند.
✅ استبداد دیرپای تاریخی: ایران واجد تاریخ بلندی از حیات نظام های استبدادی است که آثاری ماندگار در ضمیر و رفتار ایرانیان به جا گذاشته اند. استبداد با کشتن فردیت، ایجاد ناامنی روانی، جلوگیری از رشد یافتگی شهروندان، اضمحلال کنشگری، و بازتولید و انتشار روابط عمودی و نابرابر در سراسر جامعه نقش مهمی در عدم توسعه یافتگی ایفا می کند.
✅ تشکل زدایی سیستماتیک: آنچه نظام های اقتدارگرا را به شدت نگران می سازد نه مردم بلکه سازمان یافتگی مدنی آنهاست. از همین رو مستبدان تلاش می کنند تا جامعه را اتمیزه کرده و ایدئولوژی را به مثابه چسبی برای چسباندن و همراه کردن شهروندان با اهداف خود به کار گیرند. در همین راستا نظام های اقتدار گرا نوعی تشکل زدایی سیستماتیک را در دستور کار خود قرار داده و می کوشند با بالا بردن هزینه فعالیت های مدنی، شهروندان را به سمت ترجیح منافع فردی سوق دهند.
✅ عدم توافق برای توسعه: توسعه یافتگی نیازمند توافق جامعه و حکومت بر سر ناکارآمد تلقی کردن شیوه حکمرانی، استفاده از تجارب جهانی، و تلاش برای بهرهگیری از همه ظرفیتهای اجتماعی و انسانی می باشد. در تجربه نوین توسعه یافتگی در کشورهای شرق آسیا توافق نخبگان و سیاستمداران در برونرفت از وضعیت گذشته و گذار به اولویت یافتگی اقتصاد، ایجاد رابطه سازنده با جهان، و اتخاذ استراتژی توسعه صادرات کاملا مشهود بوده است.
✅ آموزش و پرورش ناکارآمد: برخورداری از اخلاق توسعه نیازمند جامعه پذیری موثر کودکان در مدارس و نهادینه شدن ویژگی هایی مانند فعالیت مشارکتی، میهن دوستی، اعتماد سازی، ظهور فردیت، و پرهیز از خودمحوری می باشد. این در حالی است که آموزش و پرورش ناکارآمد کنونی با چیرگی یافتن پدیده کنکور و آموزش فست فودی بر آن کودکان را هر چه بیشتر به سوی انزوا گرایی، بی اعتمادی، رقابت ناسالم، و خودمحوری سوق میدهد.
✅ تداوم فرهنگ غارتی- غنیمتی: علی رضاقلی معتقد بود که فرهنگ قبیلهای وجه غالب مناسبات اجتماعی در تاریخ بلند ایران بوده است. دورانی که در آن فرمان بر قانون، تبعیض بر برابری، روابط بر ضوابط، و خاص گرایی بر عام گرایی ترجیح و غلبه داشته است. این زمینه تاریخی/ اجتماعی توام با احساس ناامنی، بی آیندهگی و پیش بینی ناپذیری موجب شده است که توجه به خیر عمومی، آینده نگری، قانونگرایی، مشارکتجویی و جمع گرایی به عنوان مولفه های بنیادین اخلاق توسعه مجالی برای ظهور نیابند.
@solati_mehran
#توسعه
#اخلاق_توسعه
#آموزش_و_پرورش
#سریع_القلم
#گودرزی