🔰« دوم خرداد، کنشجمعی ایرانیان برای گفتن نه! »
🔵 بسیار دشوار است ۲۶ سال پساز دوم خرداد ۱۳۷۶ و در شرایط امروز کشور و مطالبات گروههای مختلف مردم، از آن رخداد سخنی گفته شود. اما برای درک درست آنچه در جامعهی امروز ایران میگذرد، این نگاه و واکاوی؛ ضروری بنظر میرسد. اکنون در دوم خرداد سال ۱۴۰۲ و پساز گذشت بیشاز چهاردهه از انقلاب سال ۱۳۵۷ و گذشت حدود سه دهه از رخداد دوم خرداد سال ۱۳۷۶، برای تحلیل جامعه، حاکمیت، حوادث و اعتراضات سالهای ۱۳۷۸ تا امروز؛ و تبیین اتفاقات و پدیدههای اجتماعی در طول این مدت، بهویژه وضعیت کشور در اعتراضات اخیر موسوم به جنبش #زنزندگیآزادی؛ گریزی از نقد و نگاه به این مقطع مهم از زیست سیاسی_اجتماعی ایرانیان وجود ندارد.
🔷 برخیاز ویژگیهای رخداد سیاسی_اجتماعی #دوم_خرداد ۱۳۷۶ را میتوان چنین برشمرد:
۱- شکلگیری #کنشجمعی ایرانیان
۲- کنشی با نگاه و رویکرد سوژهمحور
۳- کنشی جمعی با #مهارت_نهگفتن به جریان رسمی و قدرتمند حاکمیت
۴- اعلام رسا و آشکار عمومی برای خواست همگانی و ایجاد گفتمانی جدید
۵- صفبندی آشکار مناسبات قدرت دربرابر خواست عمومی مردم برای تغییر
۶- حضور آشکار نیروهای #نظامی سپاه پاسداران و بسیج برای جلوگیری از این کنشجمعی
۷- حضور آشکار #گروههای_فشار سیاسی، شبهنظامی، و ایدوئولوژیک برای جلوگیری از این کنشجمعی
۸- استفادهی آشکار از #مساجد بهعنوان پایگاههای اجتماعی نهاد دین و طبقهی روحانیت برای رویارویی با کنشجمعی مردم
۹- اقبال مردم از مخالفت با خواست حاکمیت
۱۰- همراهی جریان #تکنوکرات و دانشگاهیان با این کنشجمعی
۱۱- حضور طبقهی متوسط جامعهی آنروز در گفتن نه به حاکمیت با پیوستن به کنشجمعی
۱۲- همراهی و همگرایی منتقدین داخلی نظام مانند ملیگرایان و نهضت آزادی در کنشجمعی مردم
۱۳- برای نخستینبار و برخلاف جهت معمول، همگامی کاندیدای ریاستجمهوری با معیارها و مطالبات عمومی مردم
۱۴- برای نخستین بار، دادن فرصت تغییر و تحولات اساسی مسالمتآمیز و بدون خشونت ازسوی مردم به حاکمیت ازطریق اصلاحات
۱۵- افزایش همبستگی اجتماعی عمومی و بروز آن
۱۶- افزایش و بروز نشاط اجتماعی عمومی از نقش داشتن در ایجاد تغییر و تحول در جامعه
۱۷- ایفای نقش گستردهی سیاسی_اجتماعی نوجوانان
۱۸- افزایش #امید_اجتماعی عمومی برای توان نهگفتن
۱۹- ایجاد باور عمومی به توان مطالبهگری و مقاومت مدنی بدون خشونت
۲۰- ادامهی اعتراضات و مطالبات سالهای ۱۳۷۳ و ۱۳۷۴ کوی طلاب مشهد و اسلامشهر تهران در کنشجمعی بدون خشونت انتخاباتی
💢 در برابر این ویژگیها، اکنون و پساز گذشت ۲۶ سال از آنچه که میتوانست دستاوردهای مهم انگاشته شود و ازآن درجهت توسعهیافتگی متوازن و پایدار جامعه و ایجاد زیست فردی و عمومی توأم با عزت و رفاه و عدالت و آرامش و آزادی، بهرهبرداری شود؛ امروز با این پرسشها روبرو هستیم:
۱- چرا اندک زمانی پساز آن رخداد عظیم مردمی و کنشجمعی سترگ، بحرانهای مخرب و ویرانگر نشاط و امید اجتماعی عمومی؛ بدون هیچ مخالفتی ازسوی حاکمیت، آغاز شد و با شدت به پیش رفت؟
۲- چرا نه حاکمیت و نه آنچه باعنوان اصلاحطلبی و جریان منتسب به آن وجود و ظهور یافت؛ از این ظرفیت مدنی تحولخواه و بدون خشونت، بهرهبرداری نکرد؟
۳- چرا نهتنها از این ظرفیت بهرهبرداری نشد، بلکه چهرهی آنرا، آلوده و کدر و مغشوش نمودند؟
۴- آیا رقابتهای ستیزه گونهی جناحی در #مناسبات_قدرت، ارزشی والاتر و بالاتر از ایرانی آرام و بانشاط و پرامید و قابلاحترام در روابط جهانی و منطقهای داشت؟
۵- اگر پاسخ مثبت است، چرا #فروپاشی_اجتماعی همراه با بیاعتمادی و ناامیدی عمومی و اعتراض گسترده نسبت به حاکمیت در جامعهای امروز را به دشمنان و جاسوسان نسبت میدهیم؟
۶- چرا پساز انواع دهنکجی به خواست عمومی مطالبات دوم خرداد و بیمهری و ستم و بیعدالتی به مردم، ظهور و بروز یک کنشجمعی مسالمتآمیز دیگر در خرداد ۱۳۸۸، از ایرانیان تحولخواه سلب شد و اندک اعتماد و امید به #تحولخواهی نیز رو به افول رفت؟
۷- و پرسشی بسیار مهم و خطرناک که در شرایط کنونی قوت یافته، آیا این نوع کنشجمعی مسالمتآمیز و مدنی و بدون خشونت؛ واقعا میتواند تغییر و تحولی در این جامعه ایجاد کند؟
👈 ایران امروز و اعتراضات و نارضایتیهای پساز واقعهی فجیع کوی دانشگاه سال ۱۳۷۸ تا مطالبات و اعتراضات عمومی اخیر، بیشاز هر عامل دیگری پیامد نادیدهانگاری #نه_بزرگ و #مسالمتآمیز ایرانیان تحولخواه از روزهای آغازین پساز پیروزی انقلاب سال ۱۳۵۷ تا کنشجمعی بدون خشونت و مدنی گستردهی دوم خرداد سال ۱۳۷۶ و #انحراف و #حذف و #سرکوب کنشگران آن و ایدهآلها و مطالبات مطرح شده در آن رخدادهاست.
خودکرده را تدبیر نیست...
✍️ فریبا نظری
دوم خرداد ۱۴۰۲
#زنزندگیآزادی
#کنشگر_باشیم
https://t.me/Sociologyofsocialgroups
🔵 بسیار دشوار است ۲۶ سال پساز دوم خرداد ۱۳۷۶ و در شرایط امروز کشور و مطالبات گروههای مختلف مردم، از آن رخداد سخنی گفته شود. اما برای درک درست آنچه در جامعهی امروز ایران میگذرد، این نگاه و واکاوی؛ ضروری بنظر میرسد. اکنون در دوم خرداد سال ۱۴۰۲ و پساز گذشت بیشاز چهاردهه از انقلاب سال ۱۳۵۷ و گذشت حدود سه دهه از رخداد دوم خرداد سال ۱۳۷۶، برای تحلیل جامعه، حاکمیت، حوادث و اعتراضات سالهای ۱۳۷۸ تا امروز؛ و تبیین اتفاقات و پدیدههای اجتماعی در طول این مدت، بهویژه وضعیت کشور در اعتراضات اخیر موسوم به جنبش #زنزندگیآزادی؛ گریزی از نقد و نگاه به این مقطع مهم از زیست سیاسی_اجتماعی ایرانیان وجود ندارد.
🔷 برخیاز ویژگیهای رخداد سیاسی_اجتماعی #دوم_خرداد ۱۳۷۶ را میتوان چنین برشمرد:
۱- شکلگیری #کنشجمعی ایرانیان
۲- کنشی با نگاه و رویکرد سوژهمحور
۳- کنشی جمعی با #مهارت_نهگفتن به جریان رسمی و قدرتمند حاکمیت
۴- اعلام رسا و آشکار عمومی برای خواست همگانی و ایجاد گفتمانی جدید
۵- صفبندی آشکار مناسبات قدرت دربرابر خواست عمومی مردم برای تغییر
۶- حضور آشکار نیروهای #نظامی سپاه پاسداران و بسیج برای جلوگیری از این کنشجمعی
۷- حضور آشکار #گروههای_فشار سیاسی، شبهنظامی، و ایدوئولوژیک برای جلوگیری از این کنشجمعی
۸- استفادهی آشکار از #مساجد بهعنوان پایگاههای اجتماعی نهاد دین و طبقهی روحانیت برای رویارویی با کنشجمعی مردم
۹- اقبال مردم از مخالفت با خواست حاکمیت
۱۰- همراهی جریان #تکنوکرات و دانشگاهیان با این کنشجمعی
۱۱- حضور طبقهی متوسط جامعهی آنروز در گفتن نه به حاکمیت با پیوستن به کنشجمعی
۱۲- همراهی و همگرایی منتقدین داخلی نظام مانند ملیگرایان و نهضت آزادی در کنشجمعی مردم
۱۳- برای نخستینبار و برخلاف جهت معمول، همگامی کاندیدای ریاستجمهوری با معیارها و مطالبات عمومی مردم
۱۴- برای نخستین بار، دادن فرصت تغییر و تحولات اساسی مسالمتآمیز و بدون خشونت ازسوی مردم به حاکمیت ازطریق اصلاحات
۱۵- افزایش همبستگی اجتماعی عمومی و بروز آن
۱۶- افزایش و بروز نشاط اجتماعی عمومی از نقش داشتن در ایجاد تغییر و تحول در جامعه
۱۷- ایفای نقش گستردهی سیاسی_اجتماعی نوجوانان
۱۸- افزایش #امید_اجتماعی عمومی برای توان نهگفتن
۱۹- ایجاد باور عمومی به توان مطالبهگری و مقاومت مدنی بدون خشونت
۲۰- ادامهی اعتراضات و مطالبات سالهای ۱۳۷۳ و ۱۳۷۴ کوی طلاب مشهد و اسلامشهر تهران در کنشجمعی بدون خشونت انتخاباتی
💢 در برابر این ویژگیها، اکنون و پساز گذشت ۲۶ سال از آنچه که میتوانست دستاوردهای مهم انگاشته شود و ازآن درجهت توسعهیافتگی متوازن و پایدار جامعه و ایجاد زیست فردی و عمومی توأم با عزت و رفاه و عدالت و آرامش و آزادی، بهرهبرداری شود؛ امروز با این پرسشها روبرو هستیم:
۱- چرا اندک زمانی پساز آن رخداد عظیم مردمی و کنشجمعی سترگ، بحرانهای مخرب و ویرانگر نشاط و امید اجتماعی عمومی؛ بدون هیچ مخالفتی ازسوی حاکمیت، آغاز شد و با شدت به پیش رفت؟
۲- چرا نه حاکمیت و نه آنچه باعنوان اصلاحطلبی و جریان منتسب به آن وجود و ظهور یافت؛ از این ظرفیت مدنی تحولخواه و بدون خشونت، بهرهبرداری نکرد؟
۳- چرا نهتنها از این ظرفیت بهرهبرداری نشد، بلکه چهرهی آنرا، آلوده و کدر و مغشوش نمودند؟
۴- آیا رقابتهای ستیزه گونهی جناحی در #مناسبات_قدرت، ارزشی والاتر و بالاتر از ایرانی آرام و بانشاط و پرامید و قابلاحترام در روابط جهانی و منطقهای داشت؟
۵- اگر پاسخ مثبت است، چرا #فروپاشی_اجتماعی همراه با بیاعتمادی و ناامیدی عمومی و اعتراض گسترده نسبت به حاکمیت در جامعهای امروز را به دشمنان و جاسوسان نسبت میدهیم؟
۶- چرا پساز انواع دهنکجی به خواست عمومی مطالبات دوم خرداد و بیمهری و ستم و بیعدالتی به مردم، ظهور و بروز یک کنشجمعی مسالمتآمیز دیگر در خرداد ۱۳۸۸، از ایرانیان تحولخواه سلب شد و اندک اعتماد و امید به #تحولخواهی نیز رو به افول رفت؟
۷- و پرسشی بسیار مهم و خطرناک که در شرایط کنونی قوت یافته، آیا این نوع کنشجمعی مسالمتآمیز و مدنی و بدون خشونت؛ واقعا میتواند تغییر و تحولی در این جامعه ایجاد کند؟
👈 ایران امروز و اعتراضات و نارضایتیهای پساز واقعهی فجیع کوی دانشگاه سال ۱۳۷۸ تا مطالبات و اعتراضات عمومی اخیر، بیشاز هر عامل دیگری پیامد نادیدهانگاری #نه_بزرگ و #مسالمتآمیز ایرانیان تحولخواه از روزهای آغازین پساز پیروزی انقلاب سال ۱۳۵۷ تا کنشجمعی بدون خشونت و مدنی گستردهی دوم خرداد سال ۱۳۷۶ و #انحراف و #حذف و #سرکوب کنشگران آن و ایدهآلها و مطالبات مطرح شده در آن رخدادهاست.
خودکرده را تدبیر نیست...
✍️ فریبا نظری
دوم خرداد ۱۴۰۲
#زنزندگیآزادی
#کنشگر_باشیم
https://t.me/Sociologyofsocialgroups
Telegram
جامعهشناسی گروههای اجتماعی
👈تحلیل، نقد، معرفی کتاب، مقالات و پژوهش ها
در حوزه جامعه شناسی گروههای اجتماعی، جنگ، ادبیات، غذا
✅فریبا نظری
دانش آموخته دکترای جامعهشناسی
و مطالبی از دنیای:
👈ادبیات
👈 موسیقی
👈سینما
📝 @f_nazari :ارتباط با من👈
در حوزه جامعه شناسی گروههای اجتماعی، جنگ، ادبیات، غذا
✅فریبا نظری
دانش آموخته دکترای جامعهشناسی
و مطالبی از دنیای:
👈ادبیات
👈 موسیقی
👈سینما
📝 @f_nazari :ارتباط با من👈
با دُم شیربازی نکن / بکن
رضا رضائی 30/3/1402
یک روزی گفته شده بود " اگر فقط سازمان اوقاف را به ما تحویل دهید، هیچ فقیری در ایران باقی نمی ماند " و بعد که تحویل شد، همان نشد که گفته بودند، روزی هم یکی از اهداف بنیاد مستضعفان به این شرح بود " کمک به رفع استضعاف و محرومیت مناطق محروم و افزایش توانمندی برای ارتقای سطح زندگی مادی، معنوی و فرهنگ مستضعفان" و حالا می بینیم که همان نشد که گفته و نوشته بودند.
در این میان، مطرح کردن #اوقاف گیت و " بنیاد گیت " و " قرارگاه گیت "، دقیقا مثل " با دُم شیر بازی کردن است " و باید هشتار داد که : با دُم شیر بازی نکن. چون " این تو بمیری از آن تو بمیری ها نیست " . به عبارت ساده تر، بعضی از نهاد ها و سازمان ها یا خیلی مقدس یا خیلی پر زور یا خیلی ثروتمند یا خیلی ستم پیشه هستند و هرگونه افشاگری در مورد آنها مثل میخ بر سنگ و آهن و فولاد کوبیدن و شفافیت خواهی یا پاسخگو سازی آنها مثل " آب در هاون کوبیدن " است.
با این تفاسیر حتی نمی توان در مورد دُم شیر، خبری گفت یا تحلیلی ارائه کرد یا حتی زبانم لال شایعه ای ساخت و یا گوش شیطان کر، به شایعه ای دامن زد که در اینصورت با چنگ و دندان شیر مواجه خواهیم شد اما این سوال مطرح است که : وقتی دُم شیر همه جا ولو شده و زیر دست و پای ماست، با آن چه کنیم؟ بازی کنیم یا نکنیم؟
بی شک وقتی شیر پیر شده و یال و کوپالش ریخته و دم به دم مشغول چرت زدن است، می شود با دُمش بازی کرد و حتی گفت که: کاری با وقف و اوقاف و اموال مصادره شده و بودجه های بازسازی و دین و ایمان مردم کردند که #عروس_گیت و #سیسمونی_گیت و #شاسی_بلند_گیت و #نجومی_بگیر_گیت و صد ها گیت دیگه هم پیش آن لنگ می اندازد.
به واقع احساس سرخوردگی و یأس از بانیان و عاملان و آمران وضعیت موجود اسفناک کشور اینقدر دردناک است که اصل غارت و فساد نیست و هیچ مرهمی برای این دردها نیست مگر اینکه " دُم شیر" را بکنیم و خودش را در قفس بیاندازیم و به هر قانون و مجری که طی 44 سال گذشته، این بلاها را بر سر ملک و ملت آوردند، یک #نه بزرگ بگوییم و پیش نسلهای آتی شرمنده نشویم.
به یاد داشته باشیم، تا زمانیکه #نه گفتن را مشق نکنیم و اعتماد بنفس ابراز آن را نیابیم، بازهم ممکن است یک #آری مثل 58 بگوییم و 44 سال نتوانیم آن را اصلاح کنیم.
پاینده باد ایران آزاد و آباد
رضا رضائی 30/3/1402
یک روزی گفته شده بود " اگر فقط سازمان اوقاف را به ما تحویل دهید، هیچ فقیری در ایران باقی نمی ماند " و بعد که تحویل شد، همان نشد که گفته بودند، روزی هم یکی از اهداف بنیاد مستضعفان به این شرح بود " کمک به رفع استضعاف و محرومیت مناطق محروم و افزایش توانمندی برای ارتقای سطح زندگی مادی، معنوی و فرهنگ مستضعفان" و حالا می بینیم که همان نشد که گفته و نوشته بودند.
در این میان، مطرح کردن #اوقاف گیت و " بنیاد گیت " و " قرارگاه گیت "، دقیقا مثل " با دُم شیر بازی کردن است " و باید هشتار داد که : با دُم شیر بازی نکن. چون " این تو بمیری از آن تو بمیری ها نیست " . به عبارت ساده تر، بعضی از نهاد ها و سازمان ها یا خیلی مقدس یا خیلی پر زور یا خیلی ثروتمند یا خیلی ستم پیشه هستند و هرگونه افشاگری در مورد آنها مثل میخ بر سنگ و آهن و فولاد کوبیدن و شفافیت خواهی یا پاسخگو سازی آنها مثل " آب در هاون کوبیدن " است.
با این تفاسیر حتی نمی توان در مورد دُم شیر، خبری گفت یا تحلیلی ارائه کرد یا حتی زبانم لال شایعه ای ساخت و یا گوش شیطان کر، به شایعه ای دامن زد که در اینصورت با چنگ و دندان شیر مواجه خواهیم شد اما این سوال مطرح است که : وقتی دُم شیر همه جا ولو شده و زیر دست و پای ماست، با آن چه کنیم؟ بازی کنیم یا نکنیم؟
بی شک وقتی شیر پیر شده و یال و کوپالش ریخته و دم به دم مشغول چرت زدن است، می شود با دُمش بازی کرد و حتی گفت که: کاری با وقف و اوقاف و اموال مصادره شده و بودجه های بازسازی و دین و ایمان مردم کردند که #عروس_گیت و #سیسمونی_گیت و #شاسی_بلند_گیت و #نجومی_بگیر_گیت و صد ها گیت دیگه هم پیش آن لنگ می اندازد.
به واقع احساس سرخوردگی و یأس از بانیان و عاملان و آمران وضعیت موجود اسفناک کشور اینقدر دردناک است که اصل غارت و فساد نیست و هیچ مرهمی برای این دردها نیست مگر اینکه " دُم شیر" را بکنیم و خودش را در قفس بیاندازیم و به هر قانون و مجری که طی 44 سال گذشته، این بلاها را بر سر ملک و ملت آوردند، یک #نه بزرگ بگوییم و پیش نسلهای آتی شرمنده نشویم.
به یاد داشته باشیم، تا زمانیکه #نه گفتن را مشق نکنیم و اعتماد بنفس ابراز آن را نیابیم، بازهم ممکن است یک #آری مثل 58 بگوییم و 44 سال نتوانیم آن را اصلاح کنیم.
پاینده باد ایران آزاد و آباد
Forwarded from وارش
⏳
"بینشِ او در حد ویترین است" و به انبار اعتقادی ندارد؛
درواقع او پشت ویترینِ یک آرامشِ کاذبِ مذهبی، چنان سنگری گرفته که جان به جانش کنی، محال است روزی از پشت آن بتواند افق درک و دریافتِ اقتصادی اش را از تعصبات کلاس های حوزه و دروسِ #خارج_فقه فراتر بِبرد، و همین میشود که هرگز فرق میان #ثبات و #رکود را هم هیچ فهم نخواهد کرد!
اساساً او با خط محدودِ فکری و آن ذهنیتِ حجره ای شکلش، هیچ درکی از کیفیتِ نرمالِ زیست و زندگیِ شهروندی، که از نتایج تعامل و ثبات اقتصادی یک حاکمیتِ نرمال و مُقتصد در جهان بشریت است را نداشته، که بفهمد!
او تمامِ دغدغه اش این شده که بی هیچ حرفِ پس و پیش، فلسطین را آزاد کند، چون به خیالِ خودش معتقد است که باید روزی ناجیِ این سرزمینِ غصب شده باشد، و حالا در دنباله روی از چنین آرزوی دور و محالی، دچار چنان اِعوجاج و زیاده روی شده که حالی اش نیست کشور خودش بزودی قطعاً و بی چک و چانه، توسط مهاجرین، اشغال(غصب) خواهد شد و او با همه احساسِ فقاهت و زرنگی اش، از آنجا رانده و از اینجا مانده، می باید کفش هایشان را جفت کند؛ پس ضرورتِ عقل اقتضا میکند که تا دیرتر نشده اول برای وطنِ به یغما رفته یِ خودش، رگ غیرتی بجنباند!
اما،،،، دریغ!
اساساً او هرگز در خود، هیچگونه دردی از وطن و بی رگی را حس نمیکرده است که بخواهد بجنباند!
چون او #امت میفهمد؛
نه #ملت،
نه #وطن.
از آن بدترش این است که او یک درصد از این همه را هم که گفته شد، قبول ندارد و حتی خود را پیشِ توهماتِ ذهن مِه گرفته اش، بسیار سربلند می یابد؛ بنابراین در برابر هر گونه انتقادی جبهه میگیرد که چرا بی بصیرتانِ فقیه ستیزِ تهی از حکمت، افقِ دیدشان به سمت و سوی بلندای قله حکمتِ او هدایت(ارشاد) نمیشود؟!!!
او دقیقا مصداق این آیه شده:
صُمٌّ بُكمٌ عُميٌ فَهُم لا يَرجِعونَ﴿۱۸﴾
آنها کران، گنگها و کورانند؛ لذا (از راه خطا) بازنمیگردند!
بنابراین، با تعصبی کاذب که تنها ناشی از اِنگاشته ها و برداشت های خیالاتِ مغشوشِ خودش است، مصرانه بر آنچه که #اصول می پندارد پافشاری میکند و دیگران را هم به پافشاری بر آن اصول، مجبور و #پرشور و بی چون و چرا میخواهد!
ولو این پنداشته ها، باعث ایجادِ غیظ، خشونت، جناح بندیِ ناصوابِ خطرناک در زیستِ طبیعیِ بشری، ایجاد گسل در پهنه هموار هستی، خسران و نهایتاً به گروگان گرفته شدنِ حیات طبیعیِ انسان شود؛
بعنوان مثال؛
همین کلیدواژه یِ "جهان اسلام!!
که اتفاقاً حسابی بابِ طبع قله پسندِ اوست و فهمِ مستمعِ معاصرِ بیچاره هم نمیشود یعنی چه!
و اصلا در جهان امروز، که تنازعی برای بقاست، قائل بودن به چنین چیزی، چه ضرورت و حاصلی جز ایجادِ انحصارِ منجر به انزوای بیشتر در این مسیر پرنوسانِ توسعه میتواند داشته باشد!
میرزا کوچکِ جنگلی راست میگفت:
"دشمن که فقط اجنبی نیست"
واقعیت این است که واژه دشمن به هر آنچه که در ذهن بشر، باعث ایجادِ خودبرتری، قطب بندی و توهم شود، میتواند اطلاق گردد.
بنابراین، او هرگز از #خودش به خودش، دشمن تر پیدا نخواهد کرد.
و تا مادامی که با یک چنین افکارِ مخرب و مسمومی، میل به جهت دهی و ریاست بر دیگران داشته باشد، هرگز قابل #اعتماد نیست؛ چون اصولاً در او چیزی به خواستِ خودش تغییر نمیکند مگر به واسطه یِ اهرمِ #زور ؛
به #نیروی_مطالبه جامعه و در کنار آن، جوامعِ بین المللی.
باید به او یک #نهِ بزرگ گفت و اگر باز بر اصرارش افزود، #سیلی_محکمی به چهره یِ توهمات و تعصباتش نواخت.
تا که ملتفتِ خواست جامعه بشود؛
این که او،، هم متهم است و هم مجرم.
این که کشوری را با همه تمدنِ چند هزارساله اش به قهقرا رساندن، کارِ کسی نیست الاّ ناکس !
باید #تفهیم_اتهام شود.
یا میشود یا مثلِ آن دیگران، میرود؛
بین عاقل بودن یا دیکتاتور بودن، یک گزینه وجود دارد که #انتخابش با خودِ اوست؛
می ماند مردمان؛
که اگر عادتِ اجدادیِ مصرف کننده بودن، عافیت طلبی و ساده لوحی، بشود #انتخابِ دوباره شان، ای بسا که سزاوارِ چرخه یِ فریب اند و ظلم و دیکتاتوریِ همچنان....
#تجربه_تاریخی
_وارش_
@varesh_ir
"بینشِ او در حد ویترین است" و به انبار اعتقادی ندارد؛
درواقع او پشت ویترینِ یک آرامشِ کاذبِ مذهبی، چنان سنگری گرفته که جان به جانش کنی، محال است روزی از پشت آن بتواند افق درک و دریافتِ اقتصادی اش را از تعصبات کلاس های حوزه و دروسِ #خارج_فقه فراتر بِبرد، و همین میشود که هرگز فرق میان #ثبات و #رکود را هم هیچ فهم نخواهد کرد!
اساساً او با خط محدودِ فکری و آن ذهنیتِ حجره ای شکلش، هیچ درکی از کیفیتِ نرمالِ زیست و زندگیِ شهروندی، که از نتایج تعامل و ثبات اقتصادی یک حاکمیتِ نرمال و مُقتصد در جهان بشریت است را نداشته، که بفهمد!
او تمامِ دغدغه اش این شده که بی هیچ حرفِ پس و پیش، فلسطین را آزاد کند، چون به خیالِ خودش معتقد است که باید روزی ناجیِ این سرزمینِ غصب شده باشد، و حالا در دنباله روی از چنین آرزوی دور و محالی، دچار چنان اِعوجاج و زیاده روی شده که حالی اش نیست کشور خودش بزودی قطعاً و بی چک و چانه، توسط مهاجرین، اشغال(غصب) خواهد شد و او با همه احساسِ فقاهت و زرنگی اش، از آنجا رانده و از اینجا مانده، می باید کفش هایشان را جفت کند؛ پس ضرورتِ عقل اقتضا میکند که تا دیرتر نشده اول برای وطنِ به یغما رفته یِ خودش، رگ غیرتی بجنباند!
اما،،،، دریغ!
اساساً او هرگز در خود، هیچگونه دردی از وطن و بی رگی را حس نمیکرده است که بخواهد بجنباند!
چون او #امت میفهمد؛
نه #ملت،
نه #وطن.
از آن بدترش این است که او یک درصد از این همه را هم که گفته شد، قبول ندارد و حتی خود را پیشِ توهماتِ ذهن مِه گرفته اش، بسیار سربلند می یابد؛ بنابراین در برابر هر گونه انتقادی جبهه میگیرد که چرا بی بصیرتانِ فقیه ستیزِ تهی از حکمت، افقِ دیدشان به سمت و سوی بلندای قله حکمتِ او هدایت(ارشاد) نمیشود؟!!!
او دقیقا مصداق این آیه شده:
صُمٌّ بُكمٌ عُميٌ فَهُم لا يَرجِعونَ﴿۱۸﴾
آنها کران، گنگها و کورانند؛ لذا (از راه خطا) بازنمیگردند!
بنابراین، با تعصبی کاذب که تنها ناشی از اِنگاشته ها و برداشت های خیالاتِ مغشوشِ خودش است، مصرانه بر آنچه که #اصول می پندارد پافشاری میکند و دیگران را هم به پافشاری بر آن اصول، مجبور و #پرشور و بی چون و چرا میخواهد!
ولو این پنداشته ها، باعث ایجادِ غیظ، خشونت، جناح بندیِ ناصوابِ خطرناک در زیستِ طبیعیِ بشری، ایجاد گسل در پهنه هموار هستی، خسران و نهایتاً به گروگان گرفته شدنِ حیات طبیعیِ انسان شود؛
بعنوان مثال؛
همین کلیدواژه یِ "جهان اسلام!!
که اتفاقاً حسابی بابِ طبع قله پسندِ اوست و فهمِ مستمعِ معاصرِ بیچاره هم نمیشود یعنی چه!
و اصلا در جهان امروز، که تنازعی برای بقاست، قائل بودن به چنین چیزی، چه ضرورت و حاصلی جز ایجادِ انحصارِ منجر به انزوای بیشتر در این مسیر پرنوسانِ توسعه میتواند داشته باشد!
میرزا کوچکِ جنگلی راست میگفت:
"دشمن که فقط اجنبی نیست"
واقعیت این است که واژه دشمن به هر آنچه که در ذهن بشر، باعث ایجادِ خودبرتری، قطب بندی و توهم شود، میتواند اطلاق گردد.
بنابراین، او هرگز از #خودش به خودش، دشمن تر پیدا نخواهد کرد.
و تا مادامی که با یک چنین افکارِ مخرب و مسمومی، میل به جهت دهی و ریاست بر دیگران داشته باشد، هرگز قابل #اعتماد نیست؛ چون اصولاً در او چیزی به خواستِ خودش تغییر نمیکند مگر به واسطه یِ اهرمِ #زور ؛
به #نیروی_مطالبه جامعه و در کنار آن، جوامعِ بین المللی.
باید به او یک #نهِ بزرگ گفت و اگر باز بر اصرارش افزود، #سیلی_محکمی به چهره یِ توهمات و تعصباتش نواخت.
تا که ملتفتِ خواست جامعه بشود؛
این که او،، هم متهم است و هم مجرم.
این که کشوری را با همه تمدنِ چند هزارساله اش به قهقرا رساندن، کارِ کسی نیست الاّ ناکس !
باید #تفهیم_اتهام شود.
یا میشود یا مثلِ آن دیگران، میرود؛
بین عاقل بودن یا دیکتاتور بودن، یک گزینه وجود دارد که #انتخابش با خودِ اوست؛
می ماند مردمان؛
که اگر عادتِ اجدادیِ مصرف کننده بودن، عافیت طلبی و ساده لوحی، بشود #انتخابِ دوباره شان، ای بسا که سزاوارِ چرخه یِ فریب اند و ظلم و دیکتاتوریِ همچنان....
#تجربه_تاریخی
_وارش_
@varesh_ir