🔥 کانال ایران نوین (مردم سالاری انجمن های مردمی) 🔥
373 subscribers
8.07K photos
3.11K videos
71 files
4.61K links
🔥 کانال ایران نوین ( مردم سالاری انجمن های مردمی) 🔥

ایرانی آگاه

آزاد

و اباد

و با رفاه


🔥با ایران نوین، تا ایران نوین🔥
Download Telegram
[({🔥 @iran_novin1🔥})]

]🔥 ایران نوین 🔥[

#جامعه_شناسی
☆1
#دیدگاه_جبر_اجتماعی

دیدگاه جبر اجتماعی بیانگر این اعتقاد است که رفتار انسانی در چارچوب دنیای پیرامون شکل‌یافته و تکوین می‌پذیرد.

بر پایه این دیدگاه زمانی که فردی متولد می‌شود همچون لوحی نانوشته است، پس خوبی و بدی و شکست و توفیق او تابع محیط پیرامون اوست که شامل خانواده، جمع دوستان، همکاران و به‌طور کلی جامعه و فرهنگ است.
فرد از بدو تولد، از طرق مختلف با امور و پدیده‌های اجتماعی موجود در جامعه آشنا می‌شود و به‌تدریج ضوابط و مقررات اجتماعی را فرا می‌گیرد و در درون او نهادی و ریشه‌ای می‌شوند. از این‌رو جبری بودن آن‌ها را چندان احساس نمی‌کند.
جبری بودن پدیده‌های اجتماعی از آن جهت است که افراد موظف به رعایت آن هستند.

#جبر_اجتماعی محصول خواست و اراده فرد به‌خصوص نیست و زاده قرارداد نیز نمی‌باشد، و همان اجباری بودن آن، همگانی بودن آن را سبب می‌شود؛ مثلا موضوع مهاجرت افراد از دهات به سوی شهرها نتیجه تصمیمات متعدد انفرادی نیست، بلکه معلول علل اقتصادی یا سیاسی یا اجتماعی و به‌طور خلاصه محصول یک کشش و جبر خارجی است.

#پیشینه_تاریخی

دیدگاه جبر اجتماعی در بین برخی جامعه‌شناسان از جمله #اگوست_کنت و #امیل_دورکیم، ریشه دارد.

کنت در #نظریه_ارگانیستی‌اش فرد را تابع بی‌چون و چرای جامعه می‌داند.

کنت با توجه به وحدت روش علوم، در جستجوی قوانین ثابتی است که روی مشاهده خارجی امور استوار باشد.

او در پی کشف علل دائمی و قوانین مسلم جامعه‌شناسی است. به نظر وی جبر علمی در تمام امور اجتماعی حکمفرماست و علت‌ها معلول‌ها را به وجود می‌آورند.

دورکیم که مدافع راستین مکتب #اصالت_جمع است برای اولین‌بار اصطلاح " #وجدان_جمع " را در برابر #وجدان_فرد به‌کار برد و آن را اساس جامعه‌شناسی خود قرار داد.

وجدان جمع که بازتاب مکتب اصالت جمع می‌باشد، واقعیتی عینی، والا و متمایز از وجدان‌های فردی در جهت تبیین امر اجتماعی به‌کار رفته است.

مکتب جامعه‌شناسی دورکیم و همکاران او برای امر اجتماعی طبیعتی مخصوص قائل است و با توجه به جمع در پی توجیه آن است.

به نظر دورکیم آنچه اجتماعی است مافوق انفرادی و مقدم بر آن است و امور اجتماعی عینی هستند و با جبری مخصوص همراه می‌باشند.

 🆔👉 @iran_novin1
[({🔥 @iran_novin1🔥})]

]🔥 ایران نوین 🔥[

#مقاله_علمی

#عنوان : نظریه های فشار اجتماعی مبتنی بر عدم برابری فرصتها
#دورکیم و #مرتون

☆2

#مبانی_و_کلیات_نظریات_فشار_اجتماعی

1-1. #سیر_تاریخی_و_تحولات_نظریه_های_معاصر_فشار، ریشه در پبدایش جامعه شناسی به عنوان رشته ای علمی و قلمروی شناخته شده از کوشش های خرد ورزانه دارد.

جریانی که یکی از چهره های اصلی آن، #امیل_دورکیم جامعه شناس فرانسوی است که تقریبا در اوایل فرن بیستم، دست به کار نوشتن و تدوین آثار خویش بود. وی بخشی از کلاسهای درس خود را به بحث درباره #جامعه_شناسی_جنایی اختصاص داد.
این عنوان از سالهای 2981 و پس از آن وارد ادبیات حقوقی فرانسه شد.

اهمیت در خور توجه آثار دورکبم، بدان سبب است که او پیوسته تحلیل خویش را درباره جامعه و همچنین در باب مسائل اجتماعی، به گونه ای ارائه می کرد که از وجود پیوندی نزدیک میان ساختار اجتماعی (سازمان جامعه) و هنجارها و ارزش های جامعه (حیات اجتماعی و فرهنگ) حکایت داشت.

به نظر دورکیم، هنگام تحلیل یک پدیده اجتماعی خاص باید این نکته را در نظر داشت که جامعه های مختلف، ساختارها، باورها و احساساتی متفاوت را درون خود می پرورانند و بدین ترتیب، الگوهای رفتاری متفاوتی را شکل می دهند (سلیمی، 2191، ص 241).

از سوی دیگر، دورکیم بر آن است که هر نوع جامعه را می توان با شکلی خاص از وجدان ( آگاهی) جمعی مشخص ساخت.
در نگاه او، این مفهوم به مجموعه ای از باورها و احساسات مشترک در تمامی
سطوح یک جامعه اشاره دارد.

به کار گرفتن مفاهیم یاد شده در قلمرو اختصاصی جرم شناسی، زمینه ی سخنی دیگر را برای دورکیم فراهم آورده است و آن اینکه، طبیعت جامعه ای که افراد در آن زندگی می کنند، نحوه ی برخورد جامعه با کجروان را تعیین می کند.
بدین ترتیب، اصولا این سازمان جامعه است که طبیعت جرم و ماهیت نظم دادن به رفتارهای مجرمانه را تعیین می کند.

در واقع #جرم، بخش بهنجار از جامعه و جزء مکمل آن به حساب می آید.

به نظر دورکیم در جامعه ای که تقسیم کار، ناسالم باشد (مثال، تقسیم کاری که بر زور مبتنی است، نه گزینش) و یا اینکه وجدان جمعی به شکلی سالم و کارامد، نظم نیافته باشد (مثال اینکه هنجارها به خوبی تثبیت و ریشه دار نشده باشند) هم میزان وقوع جرم بالا میرود و هم احتمال فراگیر شدن آن بیشتر می شود.
بدین ترتیب، دورکیم به دو نکته توجه دارد:
✔️نخست آنکه جامعه ها بر حسب میزان توانمندی در عرصه ی نظم دهی اجتماعی متفاوتند،
✔️و دیگر آنکه این تفاوت تا اندازه ای از طبیعت تقسیم کار موجود در آنها نشات می گیرد.

✔️افزون بر این، او به این احتمال توجه می دهد که ممکن است وجدان جمعی جامعه از رشد کافی برخوردار نگردد و یا آنکه به گونه ای، دچار تحریف و انحراف شود.
چنین وضعیتی به نظر وی می تواند به همان اندازه بر رفتار افراد تاثیر بگذارد.

حاصل آنکه دورکیم مدعی است که ممکن است وضعیت کلی جامعه (و نه افراد) به گونه ای باشد که هنجارها و
ارزش های اجتماعی را در نوعی حالت بی ثباتی قرار داده، یا حتی آنها را تا حدودی تخریب کرده باشد.
دورکیم بر آن است که افراد از آرزوها و خواسته هایی نا محدود برخوردارند و این جامعه است که به آرزوهای آنان جهت می دهد و آن را محدود می سازد. در هر حال اهمیت و اعتبار دورکیم به عنوان متفکری بنیان گذار در درون سنت نظریه ی فشار، بدان سبب است که وی اثبات کرده :

✔️جرم اصولا پدیده ای اجتماعی است.

همچنین اینکه جرم، پیوندی تفکیک ناپذیر با خود طبیعت جامعه دارد

و سرانجام،
اینکه بزهکاری را باید محصول گونه هایی خاص از انواع نظم اجتماعی دانست.

🆔👉 @iran_novin1
[({🔥 @iran_novin1🔥})]

]🔥 ایران نوین 🔥[

#مقاله_علمی

#عنوان : #نظریه_های_فشار_اجتماعی_مبتنی_بر_عدم_برابری_فرصتها
#دورکیم_و _مرتون


#مبانی_و_کلیات_نظرات_فشار_اجتماعی

☆4

2. #شرح_نظریات_دورکیم_و_مرتون

1-2. #امیل_دورکیم ، #بی_هنجاری (آنومی)

امیل دورکیم (2822-2919) را یکی از نامورترین متفکرانی نامیده اند که در بین بزرگترین متفکران اجتماعی، نظریه های وی در کم ترین اندازه فهمیده شده است (الکاپرا، 2821، ص1).

امیل دورکیم جامعه شناس فرانسوی که می توان گفت جامعه شناس جنایی نیز می باشد.

تحلیل دورکیم از فرایندهای دگرگونی اجتماعی مستلزم صنعتی شدن در نخستین اثر عمده اش، تقسیم کار در جامعه (دورکیم، ترجمه ی سیمپسون، 2811)، که به عنوان تز دکتری اش نوشته شده بود و در سال 2891 منتشر گشت، ارائه می شود.

در مقابل این جامعه، جامعه ای ارگانیک است که در آن بخش های متفاوت جامعه در یک تقسیم کار بسیار سازمان یافته به یکدیگر وابستگی دارند (آرون، ترجمه ی هووارد و ویور، 2812، ص21-21).

در حفظ همبستگی اجتماعی هر یک از این دو نوع جامعه، قانون نقشی اساسی ایفا می کند، ولی به شیوه های بسیار متفاوتی. در جامعه ی مکانیکی، قانون تقویت یک گونگی اعضای گروه اجتماعی را بر عهده دارد و از این رو، جهت گیری آن به سرکوب هر گونه کژروی از هنجارهای زمان خود است.

از سوی دیگر، در جامعه ارگانیک، وظیفه ی قانون تنظیم میان کنش های بخش های مختلف جامعه است.

دورکیم بر این عقیده است که کجرفتاری هر چند در همه جوامع اتفاق می افتد، شکل مدرن آن خاص جامعه مدون با انسجام ارگانیکی است که عمدتا در قالب حالت آنومی به عنوان یک بیماری مدرن ظاهر می شود یعنی رشد سریع اقتصاد مدرن بدون رشد نیروهای تنظیم کننده آن واقع شده است (ممتاز 2192، ص11).

منبع اصلی کجرفتاری در انسجام ارگانیک دو بعد دارد، اول شرایط #آنومیک که در اثر تغییر و تحول سریع بوجود می آید،

بعد دیگر آن گسترش اهمیت فردگرایی است، تاکید زیاد بر فردگرایی می تواند باعث شکل گیری هنجارهایی گردد که توسعه آرزوهای فردی و محدود نشده را تشویق می کنند.

دورکیم استدلال می نمود به میزانی
که جامعه مکانیکی باقی می ماند، جرم « #بهنجار » است، بدین معنا که، جامعه ی بی جرم به لحاظ آسیب شناسانه پر کنترل خواهد بود.

به نظر دورکیم #تبهکاری اجتناب ناپذیر است زیرا تمام اعضای جامعه نمی توانند براساس احساسات جمعی، ارزش های مشترک و اعتقادات جامعه رفتار کنند.

تبهکاری نه تنها اجتناب ناپذیر است بلکه می تواند کارکردی هم باشد.

او استدلال می کند که تبهکاری فقط زمانی بدون کارکرد می شود که میزان آن بطور غیر عادی افزایش یابد (هاراالمبوس، 2121، ص11).

امیل دورکیم به عنوان اندیشمند پیشتاز در رهیافت های فشار، جرم را نتیجه ی شکنندگی در ساختار همبستگی اجتماعی می داند، ساختاری که در آن تمام گروه ها و افراد جامعه به هم وابسته و منسجم بوده و ارزش های جامعه آنچنان درونی شده اند که جامعه بی حرمتی به آن ارزش ها را بر نمی تابد.

در چنین شرایطی تا زمانی که انسجام جمعی به دلیل تحکیم اخلاقیات تضمین می گردد، بی تردید وجدان جمعی نیز آن اندازه توانمند است که تخطی از آن در عادی ترین حد ممکن به وقوع بپیوندد.
اما از لحظه ای که الگوهای اخلاقی تضعیف شوند، پای بندی افراد به ساختار اجتماعی کاهش یافته، انسجام اجتماعی کم رنگ شده، فردگرایی و خودخواهی رواج می یابد و جامعه خود را گرفتار بحران رفتارهای کجروانه خواهد دید.

دورکیم که بنیانگذار جامعه شناسی #واقعیت_اجتماعی نیز هست، علت همه رفتارهای غیرعادی را در محیط اجتماعی جست و جو می کند و در نهایت عقیده دارد که جرم یک پدیده طبیعی و اجتماعی است و همچنین ایشان معتقد است که بین جرم و فرهنگ محل وقوع جرم ارتباط وجود دارد.

دورکیم با اظهار نظرات خویش راه را
برای بررسی محیط های متفاوت که در آن مجرمین و غیر مجرمین زندگی می کنند هموار کرد و تحقیقات گسترده ای توسط جامعه شناسان و جرم شناسان در خصوص تاثیر محیط بر وقوع جرایم صورت پذیرفت.

بر اساس نظریه اجتماعی دورکیم میتوان علل بزهکاری و ارتکاب به جرم در افراد حاشیه نشین را چنین بر شمرد :

تغییر ناگهانی در استانداردهای زندگی،

قرار گرفتن هنجارها در معرض شرائط دائما در حال تغییر،

پیشرفت اقتصادی بر روابط فردی آزار شده از نظم و تضعیف نیروهای اخلاقی جامعه (احمدی، 2194، ص41).

دورکیم از علت شناسی جنایی که ریشه های پزشکی و زیستی داشت فاصله گرفت و در مقابل این فاصله گیری به شکل گیری رفتار مجرمانه در پرتو جامعه و محیط تاکید کرد.

ویژگی دیگر کار دورکیم آن است که از
ملاحظات اخلاقی و فلسفی راجع به جرم نیز فاصله گرفت و در خصوص چرایی جرم بیشتر به واکنش اجتماعی علیه جرم یعنی واکنش هیئت اجتماع علیه جرم توجه کرد.

🆔👉 @iran_novin1