📕📒📗 دکتر اردستانی
276 subscribers
4.42K photos
565 videos
1.04K files
2.98K links
دکتر حسن سبیلان اردستانی #استاداردستانی
🔸Hasan sabilan ardestani

🔹 www.instagram.com/hasansabilanardestani

🔸 https://t.me/Hasanardestani

📚 hasanardestani@yahoo.com

🔹 http://sabilan.blog.ir/

🔸http://advertisers.blog.ir/

🔹 http://sabilan.blogfa.com/
Download Telegram
▫️غفلتی که ۶۴ ساله شد
🔸درباره آموزش روزنامه‌نگاری حرفه‌ای در ایران 
#پژمان_موسوی
امروز برای جامعه #روزنامه‌نگارانِ ایرانی یک سالروزِ مهم است؛ یک شروع، یک نقطه عطف. ۶۴ سال پیش در چنین روزی، نخستین دوره #آموزش_روزنامه‌نگاری حرفه‌ای در ایران آغاز به کار کرد، در ساختمان قدیمی و خاطره‌انگیز #روزنامه_اطلاعات در حوالی میدان توپخانه‌ی تهران. برای شرکت در این دوره آموزشی که در آن برای تدریس از اساتید داخلی و خارجی استفاده می‌شد، شوقِ زیادی وجود داشت. تا پیش از آن، کوشش‌های پراکنده‌ای برای برگزاری دوره‌های حرفه‌ای و آکادمیکِ روزنامه‌نگاری از سوی موسسات بزرگ مطبوعاتی صورت گرفته بود اما ۲۴ خرداد ۱۳۳۵ نخستین بروزِ جدی و همه‌جانبه این کوشش‌ها بود و همین موضوع هم این دوره را به دوره‌ای متفاوت برای روزنامه‌نگاران و علاقمندان به روزنامه‌نگاری تبدیل کرده بود. این دوره،دوره‌های مشابه و کوشش‌هایی که برای حرفه‌ای شدن و بهره‌گیریِ روزنامه‌نگاری ایران از آموزش‌های آکادمیکِ روزِ جهانی صورت می‌گرفت، در سال‌های بعد به تشکیل #موسسه_عالی_مطبوعات و روابط‌عمومی و در نهایت دانشکده ارتباطات و روزنامه‌نگاری منجر شد و روزنامه‌نگاری معاصر ایران را وارد مرحله‌ی تازه‌ای کرد.
امروز اما در بیست و چهارم خرداد ماه سال ۱۳۹۹، یعنی ۶۴ سال بعد از آن نقطه عطف، روزنامه‌نگاری ایران کجا ایستاده است؟ مرورِ تمامِ تجربیاتِ این ۶۴ سال، چه در سال‌های پیش از انقلاب و چه در سال‌های پس از آن، چه آموزه‌هایی برای روزنامه‌نگاران ایران دارد؟ آیا امروز می‌توانیم با قاطعیت از حرکتِ سپهر رسانه‌ای ایران و #روزنامه‌نگاران_حرفه‌ای آن بر مدارِ دانش روزِ جهانی در عرصه روزنامه‌نگاری سخن بگوییم؟ آیا اگر به تمام این سال‌ها نگاه کنیم، می‌توانیم به این جمع‌بندی برسیم که #روزنامه‌نگاری_ایران همواره مبتنی بر دانشِ روزِ #ارتباطات و روزنامه‌نگاری و عمل به استانداردهای آن حرکت کرده است؟ آیا می‌توانیم به این پرسش یک پاسخِ درست بدهیم که چه میزان از روزنامه‌نگاری ایران بر اساس تجربه جلو می‌رود و چه میزان بر پایه ترکیبی از علم و تجربه؟ آیا واقعا روزنامه‌نگاران ایران از جدیدترین نظریات حوزه ارتباطات و روزنامه‌نگاری آگاهی دارند و مهم‌تر از آن به اصول آن عمل می‌کنند؟ آیا روزنامه‌نگارانِ ایرانی می‌دانند در دانشکده‌ها و موسسات تحقیقاتی و آموزشی روزنامه‌نگاری چه می‌گذرد و جدیدترین نظریاتِ این حوزه روی چه چیزهایی تاکید دارد؟ مهم‌تر از تمام اینها، آیا روزنامه‌نگاران ایرانی می‌دانند عمل به قواعدِ آکادمیک و رعایتِ استانداردهای حرفه‌ای روزنامه‌نگاری چگونه می‌تواند آنها را در خدمتگزاری #حقیقت و خدمتگزاری #آزادی و در یک کلام دفاع از منافع مردم و مخاطبان یاری رساند؟
این پرسش‌ها و پرسش‌هایی از این دست، جملگی مسائل مهم و قابل اعتنایی هستند که به نظر می‌رسد خیلی وقت است فراموش شده‌اند؛ انگار که روزنامه‌نگاران ایران در یک دورِ تندِ رقابت افتاده‌اند که تنها هدف، ربودن گوی سبقت و عمل بر پایه اصل #سرعت است؛آن هم مبتنی بر تجربه صرف. این نه یک ادعا که گزاره‌ای قابل اثبات است که بسیاری از روزنامه‌نگاران ایران، اساسا پیوندهای معرفتی و آکادمیکِ خود را با مراکز آموزشی و حرفه‌ای در دنیا قطع کرده‌اند و واقعا نمی‌دانند دانشِ روزِ روزنامه‌نگاری چه ویژگی‌ها، کارکردها و آموزه‌هایی برایشان دارد. بخشی از آنها حتی نمی‌دانند تحریریه فلان رسانه معتبر جهانی که بر پایه آموزه‌های نوین ارتباطات و روزنامه‌نگاری اداره می‌شود، چگونه تحریریه‌ایست و کار در یک رسانه‌ حرفه‌ای از زمان انتخاب سوژه تا لحظه‌ی انتشار، چه مسیری را طی می‌کند و مخاطب کجای این مسیر ایستاده است؟ (اینکه تاکید بر «ندانستن»دارم طبعا اشاره‌ام عدم آگاهی از مجاری دانشگاهی و آکادمیک است وگرنه که اطلاعات ویکی‌پدیایی را که همگان دارند و اساسا دردی را در این موضوع از ما دوا نمی‌کند.)
راه چاره اما چیست؟ چگونه می‌توان هم مسلح به دانشِ روزِ روزنامه‌نگاری شد و هم همچنان برای مردم نوشت و مدافع منافعِ مردم بود؟ به نظر می‌رسد سرراست‌ترین پاسخ،تعهد حرفه‌ای شخصی و تعهد حرفه‌ای رسانه‌های معتبر، رسمی و مهم ایران به بهره‌گیری از دانشِ روزِ آکادمیک و چگونگی پیوندِ آن با روزنامه‌نگاری معاصر است .اولی حتی از دومی هم مهم‌تر است چرا که اگر ما به عنوانِ روزنامه‌نگار، خودمان را به دانش روزِ جهانی مجهز کنیم و خود را ملزم به رعایتِ قواعد آن نماییم، رسانه‌های ما هم متاثر از این تعهد، به این سمت گام بر خواهند داشت.طبیعی هم هست که این دانشِ روز که این همه مورد تاکید است، چیزی نیست جز راه‌هایی برای ایفای نقش درست‌تر، حرفه‌ای‌تر و متعهدانه‌تر به مخاطب.
📚روزنامه‌نگاران؛ سربازان شطرنج مطبوعات
این روزها اگر هشتگ #روزنامه_شرق را در توییتر دنبال کنید، خبرهایی در خصوص اخراج حدود ۱۵ نفر از اعضای تحریریه و تیم فنی این روزنامه، واکنش‌های روزنامه‌نگاران، پاسخ‌های مسئولان روزنامه و نگاه انجمن صنفی روزنامه‌نگاران به این ماجرای تلخ را خواهید دید؛ اما در این روزها سایر روزنامه‌نگاران اخراجی طی سال‌های اخیر هم سکوت خود را شکسته و از سوابق اخراج خود با هشتگ دیگری با عنوان #فقط_شرق_نیست گفته‌اند.
یکی از خبرنگاران اخراج‌شده روزنامه شرق که مایل به ذکر نامش نیست، به «خبرنگاری جرم نیست»، می‌گوید: «تنها دلیل اخراج‌ها مشکلات مالی روزنامه بود. مهم‌ترین اسپانسر روزنامه آقای مظاهری فوت کردند. آقای رحمانیان، مدیر مسئول روزنامه ساختمانی برای روزنامه خریدند و در حال پرداخت قسط آن است. تبلیغات و فروش روزنامه علی‌الخصوص در دوره شیوع کرونا کم شده بود. همه این موارد را من خبرنگار می‌دانم آن چیزی که برای من و دوستانم پذیرفته نیست این است که چرا اولین کسی که باید از این اتفاقات ضربه بخورد، خبرنگار است؟ چطور در طول این سالیان، زمانی که مسئولان روزنامه از قبل روزنامه سود بردند، روزنامه‌نگار در سود آن‌ها شریک نبود اما حالا که وقت ضرر شد، روزنامه‌نگار باید زمین بخورد؟»
روزنامه شرق بیش از ۱۶ سال قدمت دارد و بی‌شک سال‌های سودآور و در مقابل، مانند این روزهای خود سال‌های زیانباری را متحمل شده است. این روزنامه در هفته گذشته علاوه بر اخراج ۱۵ نفر از اعضای تحریریه و بخش فنی، صفحات روزنامه را نیز از ۱۶ به ۱۲ صفحه کاهش داده است.
📕در شرق چه خبر است؟
همه‌چیز از ابتدای سال ۱۳۹۹ شروع شد. زمانی که «مهدی رحمانیان»، مدیرمسئول روزنامه شرق از عدم توانایی پرداخت دستمزد اعضای تحریریه شرق سخن به میان آورد.
سپس پیشنهاد گسترش «شرق آنلاین» در تحریریه مطرح شد و دبیر سرویس‌ها پیشنهاد کردند که به‌جای اخراج خبرنگار، از حقوق ماهانه دبیران کاسته و به خبرنگار داده شود. موضوعی که تا حدودی رحمانیان را قانع کرد اما با اتمام فصل بهار، خزان شرق فرا رسید.
خبرنگار اخراجی شرق به «خبرنگاری جرم نیست» می‌گوید: «در شرق خبرنگار مستقیما با سردبیر یا مدیرمسئول ارتباط ندارد. همه امور از کانال دبیر سرویس‌ها منتقل می‌شود. روز یکم تیر جلسه دبیران برگزار شد، بعد دبیر من تماس گرفت و گفت اخراج شدی و روز دوم تیر حقوق ما با ۶۰۰ هزار تومان کسری واریز شد. ما ماندیم بدون حتی یک عذرخواهی و یا توضیح درباره کم شدن آخرین حقوقمان.»
این خبرنگار می‌گوید همه‌چیز از اوایل امسال در شرق آنلاین شروع شد: «اوایل سال عنوان شد که تعدادی از خبرنگاران باید تعدیل شوند. با پیشنهاداتی که مطرح شد قرار بود ما در پیشبرد شرق آنلاین کمک کنیم. در جلسه‌ای که با حضور دبیران برگزار شد، خبرنگاران دغدغه‌های خودشان را مطرح کردند. واقعا امکان‌پذیر نبود که یک خبرنگار با ۲ میلیون تومان دستمزد بیاید و بخش دیگری از کار را برعهده بگیرد. اما مدیران این روزنامه و روزنامه‌های دیگر به کولی گرفتن از خبرنگاران عادت کرده‌اند که یک خبرنگار علاوه بر بستن صفحات، چند کار موازی دیگر هم انجام دهد.»
به اعتقاد این روزنامه‌نگار، ناهماهنگی میان سردبیر، دبیران و خبرنگاران و توقعات متعدد از خبرنگار بدون افزایش حقوق و نداشتن ایده و نقشه‌ای برای پیشبرد فضای مجازی روزنامه شرق که می‌توانست در کوتاه‌مدت به یک منبع درآمد تبدیل شود، باعث شد تا شرق آنلاین در این مسیر موفق عمل نکرده و نتیجه‌اش اخراج و کم شدن آخرین حقوق دریافتی‌ تعدادی از روزنامه‌نگاران باشد.
ماجرای بقایی و داستان حجاریان و حملۀ مغول!

حضور نامتعارف حمید بقایی در دفتر روزنامۀ شرق را می‌توان نشان از درماندگی و استیصالی دانست که تقریباً دامن بسیاری از فعالان عرصه‌های مختلف را گرفته است.
لازم نیست بقایی و دوستانش با مشاهدۀ واژه‌های درماندگی و استیصال، فوری خشمگین شوند و در صدد عکس‌العمل برآیند چون منظور از کاربرد این واژه عصبی کردن آنان نیست بلکه از قضا نوعی همدلی با آنهاست.
من نمی‌دانم چرا همکاران عزیزمان در روزنامۀ شرق، صرفاً با تکیه بر حدس و گمانه‌زنی و بدون ارائه هرگونه سند و شاهدی، آن گزارش را در مورد احتمال فرار بقایی از کشور منتشر کردند! اگر بی‌هزینه یا کم‌هزینه بودن طرح هر نوع حدس و گمانی در بارۀ چهره‌های اصطلاحاً "حلقۀ انحرافی" در پشت ذهن آنها جایی داشته است، به نظرم باید نگاه خود را در این زمینه به طور بنیادی اصلاح کنند.
شاید حمید بقایی نیز با توجه به همین احتمال، عنان اختیار و کنترل اعصاب خود را از دست داده و مرتکب رفتاری شده است که از هر جهت نابهنجار تلقی می‌شود.
ممکن است همکاران روزنامۀ شرق استدلال کنند که بقایی به جای حضور تهاجم آمیزش به تحریریۀ روزنامه، می‌توانست تکذیبیه بفرستد و یا به دستگاه قضایی شکایت ببرد. همۀ ما اما می‌دانیم که در شرایط امروز ایران که گویی حکم "جنگ همه علیه همه" را پیدا کرده است، نقل یا انتشار یک خبر بی‌پایه و اساس، همچون تیری است که کمان رها می‌شود و در اغلب موارد نیز به هدف می‌نشیند و تکذیب آن خبر نیز، تیر را به جای نخست خود بازنمی‌گرداند.
انتظار طرح شکایت نزدِ دستگاه قضایی از سوی فردی مانند بقایی نیز بی‌مورد است چرا که او اساساً خود را "قربانی بی‌گناه" همین دستگاه می‌داند و از سخنانش اینطور دریافت می‌شود که کمترین امیدی به آن در جهت بازگردان آب رفته به جوی را ندارد. در واقع نقطۀ درماندگی و استیصال افراد نیز همین جاست!
به عبارت روشن‌تر، وقتی افراد یک جامعه نسبت به بی‌طرفی و استقلال و عدالتِ دستگاهی که باید فصل‌الخطاب اینگونه نزاع‌ها باشد، اعتماد لازم را نداشته باشند و هر نوع رأی موافق و مخالف آن، جامعه را نسبت به درستی و نادرستی امری متقاعد نکند، در آن صورت بعضاً افرادی برای دفاع از خود رأساً دست به کار می‌شوند و در نهایت شگفتی‌هایی مانند رفتار بقایی خلق می‌شود!
بدبختانه بازار تهمت و افتراء در کشور ما بسیار داغ است و مشتری‌های کثیر و پر و پا قرصی هم در میان عامۀ مردم دارد! در این میانۀ هولناک، هر فرد و گروه و جناحی هم گمان می‌برد که فقط خودش باید حرمت لازم را داشته باشد و طرف مقابل‌اش هدف سهل و مشروعی برای طرح هر نوع اتهام ثابت نشده و مبهم و حتی بی‌پایه و اساسی است.
نمونه‌ای از این رفتار را می‌توان در ایراد اتهام یک نمایندۀ عضو جبهۀ پایداری مجلس به سعید حجاریان نیز به روشنی مشاهده کرد. حجاریان سال‌هاست که بر اثر ترور، سلامتی خود را از دست داده است و با این وضعیت جسمی، در اندیشۀ هر چه باشد، مسلماً در کار تجارت و اقتصاد و سود و رانت نیست!
با این حال، آن نماینده، اصولاً نیازی ندیده است که موضوع مورد ادعای خود را مستند کند و اسناد خود را به مرجعی قانونی ارائه دهد و پس از روشن شدن ماجرا آن را علنی کند. اینکه او ابتدا به ساکن ادعای خود را رسانه‌ای کرده است، آیا دلیلی جز این دارد که در صدد هتک حرمت و بدنام کردن شخصیتی برآمده است که طیف سیاسی او توان هماوردی با او را در حوزۀ فکر سیاسی ندارند؟
جالب آنکه، به دنبال این اتهام و ادعا، لشکری از سایبریان هم بسیج شده‌اند و با مسلم و قطعی گرفتن این اتهام، سعید را به عنوان "سلطان گندم" به باد فحش و ناسزا گرفته‌اند!
حالا سعید حجاریان در برابر این اتهام چه باید بکند؟ تکذیب؟ مگر تکذیب وضع را به حال سابق برمی‌گرداند؟ شکایت؟ به کجا؟ به دستگاهی که عملیات ترور او را آنگونه رسیدگی کرد؟ آیا او هم از سر درماندگی باید وارد مجلس شود و یقۀ آن نماینده را بگیرد و با همان زبان بقایی از او مدرک و سند بخواهد؟ سعید اگر ویلچرنشین هم نبود، این کار را نمی‌کرد چرا که این نوع کارها آدم مخصوص خود را می‌خواهد.
به واقع اخلاق اجتماعی ما ایرانیان که قرار بود نمونۀ مکارم اخلاق در این عصر شود، عمدتاً به دلیل قدرت‌پرستی‌های تحت لوای دینمداری و تا اندازه‌ای هم به علتِ سیطرۀ خوی سیتزه‌جوی سیاسی بر تمام ارکان و روابط زندگی ما، به یک ابتذال فراگیر تبدیل شده است و در حال برکندن تمام ریشه‌های حیات جمعی مردم این سرزمین است. فاجعه‌ای هولناکتر از این در تاریخ ایران رخ نداده است حتی در عهد حملۀ مغول! از این جهت روزهای بسیار تلخ و ناخوشی پیش رو داریم!
#احمد_زیدآبادی
#روزنامه_شرق
#حمید_بقایی
#سعید_حجاریان
#حمله_مغول
@ahmadzeidabad
https://instagram.com/ahmadzeidabadiii
🔸 اجتناب کردن از روزنامه‌نگاری ساختگی

دیوید بروئر
نخستین سردبیر سایت بی‌بی‌سی (BBC News Online) و مدرس روزنامه‌نگاری

نقش ما به عنوان #روزنامه‌نگار کشف اطلاعات، آماده‌سازی و سپس نمایش آن به نفع #مخاطب است. ما برای جعل، سوء استفاده یا تحمیل کردن اینجا نیستیم. ما اینجا هستیم تا حقایق را کشف کنیم، نه اینکه چیزی را در جایی قرار دهیم. بنابراین، نگرش‌های ضروری مورد نیاز هنگام انتشار یک گزارش چه هستند؟

روزنامه نگار نباید دستور کار داشته باشد

من این ماژول آموزشی را پس از تجربه‌ای در قفقاز نوشتم، زمانی که یک روزنامه‌نگار جوان خانم با من مصاحبه کرد. به من گفته شد که مصاحبه قرار است در مورد دوره‌ای باشد که تدریس می‌کردم.

با این حال مشخص شد که خبرنگار فقط یک سوال در ذهن دارد. او می‌خواست بداند که من در مورد وضعیت سیاسی کشورش چه فکر می‌کنم، و مدام سوال را تکرار می‌کرد و آشکارا مشتاق شنیدن پاسخی بود که می‌خواست از یک مربی روزنامه‌نگاری میهمان از انگلیس بشنود.

او مدام به همان سوال برمی‌گشت و من فقط توانستم به او بگویم که من آنجا هستم تا آموزش روزنامه‌نگاری را ارائه دهم و در مورد وضعیت سیاسی کشور اظهار نظر نکنم. اما او تسلیم نمی‌شد و هر بار که این سوال را می‌پرسید بیشتر و بیشتر تحریک می‌شد و نظر و عصبانیت را به سوالات اصلی خود اضافه می‌کرد.

این رویکردی بود که من شخصاً قبلاً با آن مواجه نشده بودم و این باعث شد که فکر کنم چقدر مهم است که روزنامه‌نگاران نه تنها هنگام گزارش دادن درباره رویدادها، بلکه هنگام برنامه‌ریزی مصاحبه، عینی و بی‌طرف بمانند. به علاوه موارد متعددی را به یادم آورد که گزارشی را با نتیجه نهایی آن در ذهنم، منتشر کرده‌ام.

من هم مثل همه روزنامه‌نگاران، همیشه دوست داشتم که گزارشم چه به صورت چاپی زمانی که روزنامه‌نگار #روزنامه بودم و چه در بولتن‌ها و برنامه‌های امور جاری زمانی که خبرنگار #رادیو و #تلویزیون بودم، کار شود. ضمن اینکه می‌خواستم تاثیرگذار، روشن‌فکر، خاطره‌انگیز باشد. صادقانه بگویم تحسین مرا برانگیزد و مرا خوب جلوه دهد.

با نگاهی به گذشته و با در نظر گرفتن مصاحبه‌ای که در قفقاز داشتم، این عقیده وجود دارد که چگونه می‌توان مطمئن شد روزنامه‌نگاری با واقعیت مرتبط است و ربطی به ایده خودمان در مورد چگونگی انجام یک موقعیت ندارد.

۱- ذهن پرسشگر داشته باشید

خیلی خوب است که پس از انجام تحقیقات‌تان و با یک سوال مهم در ذهن وارد مصاحبه شوید. در واقع، انجام ندادن این کار می‌تواند به عنوان شلختگی تلقی شود و شما را در معرض سوء استفاده قرار دهد.

با این حال، باید ذهنی پرسشگر داشته باشید و بپذیرید که ممکن است اتفاقات غیرمنتظره‌ای رخ دهد. ممکن است خط پرسشگری قوی‌تر از آن چیزی باشد که هنگام شروع مصاحبه به آن فکر می‌کردید. اگر روی یک متن تنظیم شده کار می‌کنید و نتیجه نهایی را در ذهن دارید، احتمالاً این فرصت را نخواهید داشت.

ضروری است که هنگام ملاقات با مصاحبه‌شونده آماده باشید که متن خود را کنار بگذارید و با ذهنیتی باز به مصاحبه بپردازید.

۲- مسئله را تحمیل نکنید

برخی از روزنامه‌نگاران به اشتباه فکر می‌کنند که مقاومت مصاحبه‌شونده در برابر سؤال یعنی اینکه او گناه خود را پذیرفته است و اگر مصاحبه‌شونده از پاسخ دادن امتناع یا از سؤال اجتناب می‌کند، چیزی برای پنهان کردن دارد. اما ممکن است به این معنی نباشد. این می تواند به این معنی باشد که سوال بدی از سوی خبرنگار بود که به موضوع مربوط نمی‌شد. ضمنا می‌تواند به این معنی باشد که شخصی که با او مصاحبه می‌کنید واقعاً پاسخ یا نظری ندارد. این می‌تواند به این معنی باشد که شما پیچیدگی موضوعات مورد بحث را درک نمی‌کنید. در چنین مواقعی خیلی سخت فشار آورید. در چنین موقعیت‌هایی، سماجت بیش از حد می‌تواند منجر به احمق جلوه دادن شما شود و به اعتبار رسانه‌ای که به آن وابسته هستید آسیب برساند. مقابله کردن لزوماً به معنای این نیست که روزنامه‌نگار خوبی هستید، فقط به این دلیل که واکنش مصاحبه‌شونده را دریافت می‌کنید و به این معنی نیست که نکته خوبی را بیان کرده‌اید.

۳- محکم اما منصف باشید

می‌توان مصاحبه‌های کامل و قوی انجام داد در حالی که منصف بود. بعید است که درگیر شدن در یک مسابقه فریاد زدن و بن بست، به شما در رسیدن به این هدف کمک کند. نیاز به پرسش‌های روشن و تفسیر معقول از پاسخ‌ها دارید.

نقش شما این نیست که باهوش ظاهر شوید و در مقابل مصاحبه‌شونده امتیاز بگیرید. نقش شما این است که مباحثه عمومی را اطلاع رسانی کنید تا مخاطب بتواند انتخاب‌های آگاهانه‌ای داشته باشد.

اگر سوالی پرسیده‌اید که به وضوح نامربوط و خارج از موضوع است، برای عقب‌نشینی از آن آمادگی داشته باشید. آماده اعتراف کردن به اشتباهات خود یا زمینه‌هایی که هنوز در حال یادگیری هستید، باشید.
(ادامه 👇)