ماهنامهٔ سینمایی فیلم امروز
11.1K subscribers
8.27K photos
4.12K videos
20 files
1.8K links
Download Telegram
حمیدرضا صدر: چرا فیلم‌های عاشقانه و نقش‌های رمانتیک کم‌تر داشته‌اید؟
آنتونی هاپکینز: هرگز بازیگر نقش‌های رمانتیک قلمداد نشده‌ام. شباهتی به تام کروز ندارم، و خوش‌شانسی من هم در همین است. این به من اجازه داده است که در نقش‌های مختلفی بازی کنم و به عرصه‌های متنوعی پا بگذارم. در پنجاه‌وپنج‌سالگی در دو فیلم «هاواردز اند» و «بقایای روز»، عشق و دوست داشتن را در شخصیت‌هایی که بازی کرده‌ام، تجربه می‌کنم، و این بسیار جذاب و شیرین است. در «سکوت بره‌ها » هم در عین همۀ تلخی و سیاهی که دارد، می‌توان جرقه‌هایی از عشق را پیدا کرد. این هم بسیار شوق‌برانگیز است.
حمیدرضا صدر: در بیش‌تر نقش‌های‌تان نوعی درد به چشم می‌خورد، نوعی پریشانی.
آنتونی هاپکینز: خودم فکر می‌کنم در قالب شخصیت‌هایی که بازی کردم، جنبه‌های مختلفی را به نمایش گذاشته‌ام. برخی از این شخصیت‌ها، آدم‌های آشفته و پریشانی بوده‌اند اما سعی کردم به آن‌ها وجوه انسانی بدهم و آن‌ها را انسانی‌تر کنم. در هر حال این احساس را ندارم که مبنای کار من تراژدی بوده است...*


* بخشی از گفت‌وگوی زنده‌یاد حمیدرضا صدر با آنتونی هاپکینز. متن کامل این گفت‌وگو (با عنوان «همه چیز از دست‌رفته نیست») را می‌توانید در صفحات 74 تا 77 مجله «فیلم امروز» شمارۀ 3 بخوانید.
ویدئو از صفحۀ شخصی هاپکینز است.

#فیلم_امروز #مجله_فیلم_امروز
#آنتونی_هاپکینز #حمیدرضا_صدر #هاپکینز #حمیدرضاصدر #سکوت_بره_ها #عاشقانه #فیلم_عاشقانه #رومانتیک #فیلم #سریال #سینما #سینمای_جهان #پیانو #نوازندگی #بازیگر #بازیگری
#filmemrooz #filmemroozmagazine
#anthonyhopkins #hamidrezasadr

@filmemrooz_official
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
جک پالانس و شنای یک‌دست روی سن اسکار

سی‌ام مارس 1992، سالن دوروتی چندلر پاویون، لس‌آنجلس؛ در شبی که «سکوت بره‌ها» جوایز اصلی را درو کرد، جک پالانس برای دریافت جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل مرد روی سن رفت و کاری غیرمعمول انجام داد. او که 73ساله بود برای نشان دادن آمادگی جسمانی‌اش با شنا رفتن روی یک دست، تعجب و تحسین همه را برانگیخت.
جک پالانس کهنه‌سرباز جنگ جهانی دوم و بوکسور نیمه‌حرفه‌ای که در دهۀ پنجاه وارد سینما شد، به دلیل چهرۀ سرسخت و صدای خاصش، در نقش بدمن‌های خشن سینمای وسترن جا افتاد. او که عمری در نقش‌های منفی ظاهر شده بود در سال 1992 برای ایفای نقش کمدی در «شیادان شهر» (ران آندروود، 1991) برندۀ تنها جایزه اسکار زندگی‌اش اسکار شد.


#فیلم_امروز #مجله_فیلم_امروز #جک_پالانس #اسکار #سکوت_بره_ها #وسترن #نقش_منفی
#JackPalance #CitySlickers #Oscar

@filmemrooz_official
با نقش‌ها مى‌رقصد
شاهین شجرى کهن🖋 «آنتونی روی کلمات تأکید دارد. او پنج ماه پیش از آغاز فیلم‌برداری در ایمیلی از من خواست که حتی یک کلمه را هم از فیلم‌نامه تغییر ندهم زیرا در حال تمرین نقشش است و این کار را دشوار می‌سازد، چرا که فیلم‌نامه تا روز آغاز فیلم‌برداری و حتی پس از آن می‌تواند تغییر کند اما او در ده‌ها ایمیلی که برای من فرستاد تک‌تک کلمات و نحوۀ بازی هر لحظه از نقشش را با مهارتی مثال‌زدنی تحلیل کرده بود.»
این نقل قول از فرناندو میرلس، کارگردان فیلم «دو پاپ» که در پرونده مفصل آنتونى هاپکینز در شماره سوم «فیلم امروز» آمده، شاید به‌طور کامل نشان دهد که با چه جور بازیگرى سر و کار داریم. نه فقط یک غول سینمایى که تالار افتخاراتش به وسعت کاخ باکینگهام است و نان گذشته پرشکوهش را می‌خورد، که یک بازیگر سختکوش که حتى در 83سالگى هم همچنان براى بهتر شدن تلاش می‌کند.
او بازیگری است که می‌تواند احساساتی به‌شدت کنترل‌شده و فروخورده را همزمان با خشم و هیجانی در آستانه فوران در کنار یکدیگر قرار داده و در زمان لازم منفجر شود. مسیری که او برای کشف و پرورش یک شخصیت طی می‌کند، بی‌نظیر است. حافظه سینمایى ما پر از تصویرهاى یکه و ظریفى است که هاپکینز را در قالب شاه‌نقش‌هاى فراموش‌نشدنى ثبت کرده‌اند؛ نقش‌هایى که شاید هر کدامشان براى جاودانگى در تاریخ سینما کافى باشند؛ از جیمز استیونز پیر و فرودست در «بازمانده روز» جیمز آیورى تا هانیبال لکتر مخوف و آدمخوار در «سکوت بره‌ها»ى جاناتان دمى. و این شاهکار تازه‌اش در فیلم ستایش‌شده «پدر» که بهانه نقدها و تحلیل‌هاى جدیدى بر بازى و شخصیت حرفه‌اى این بازیگر بزرگ شد و نام نامى هاپکینز را براى چندمین بار در صدر فهرست‌هاى برترین بازیگران سال نشاند.
نوشتن و گفتن درباره هاپکینز تمامى ندارد، همان‌گونه که خود او محدوده و مرزى براى تجلى توانایی‌هایش نمی‌شناسد و از موسیقى تا سینما همواره در اوج بوده و خواهد ماند. تولد 84سالگى این آرتیست جنتلمن را باید به سینما تبریک گفت که چنین گوهر گران‌بهایى را در دامنش پرورده، و به سینمادوستانى که لذت تماشاى هنرش را بر پردۀ نقره‌اى تجربه کرده‌اند.
#فیلم_امروز #مجله_فیلم_امروز #آنتونی_هاپکینز #سکوت_بره_ها #هانیبال_لکتر #مرد_فیل_نما #دراکولا #هیچکاک #نیکسون #پدر #دو_پاپ
#AnthonyHopkins #TheSilenceoftheLambs #TheFather #TheElephantMan #Hitchcock #Hannibal

@filmemrooz_official
ماهنامهٔ سینمایی فیلم امروز
@filmemrooz_official «آگراندیسمان» و اهمیت سکوت در سینما👇
در بسیاری از سکانس‌ها حذف موسیقی و حتی افکت‌های صوتی برای انتقال حسی از جدیت یا خلأ، یا برای هشدار درباره واقعه عاطفی مهم استفاده می‌شود. همان‌طور که موسیقی یکی از کاتالیزورها یا انتقال‌دهنده‌های بسیار مهم در تشدید عواطف یا انتقال حس مورد نظر کارگردان است و حتی می‌تواند روی برداشت، دریافت، ادراک و قضاوت مخاطب از فیلم تأثیر بگذارد، فقدانش هم می‌تواند مؤلفه‌ای مهم همچنان در همان مسیر باشد؛ موسیقی به طرز عجیبی با تشدید یا فقدان حضورش باعث تلنگری حسی می‌شود و تماشاگر را نسبت به دریافت حسی مشخص حساس مى‌کند.
در سینمای ایران چند سالی مد بود که موسیقی به عنوان عنصری مخل و واسطه‌ای تزیینی از فیلم‌های جدی حذف شود. یکی از میراث‌های اصغر فرهادی و آن رئالیسم ناتورالیستی دهه ۱۳۸۰ که تا اوایل دهه ۹۰ هم ادامه پیدا کرد، حذف موسیقی و مواجهه با آن به عنوان عنصری تزیینی و شیک و سانتی‌مانتال بود. در حالی‌که در بهترین فیلم‌های تاریخ سینما، موسیقی، هم حضوری سنجیده و هم غیابی فکرشده دارد.
در این سکانس معروف از «آگراندیسمان» میکل‌آنجلو آنتونیونی (۱۹۶۶) حذف موسیقی و افکت در بازه زمانی مشخص و نسبتا طولانی، باعث می‌شود مخاطب بفهمد که اتفاقی ویژه رخ می‌دهد و با تمرکز وقایع روی پرده را دنبال کند. آیا همه نمونه‌های استفاده یا حذف کامل موسیقی در سینمای ایران به همین اندازه فکرشده است؟
Blowup (1966)
#فیلم_امروز #فیلم #سکوت #سینما #آگراندیسمان

@filmemrooz_official
کانال یوتیوب فیلم امروز:
youtube.com/@filmemrooz