جشنوارهی بازیهای محلی روستای شیور اهر
بازیهای قدیمی، یکی از بخشهای مهم میراث فرهنگی بهشمار میآید.
بیشتر بچهها وقتی میفهمند فرهنگ از طریق غذا و بازی هم منتقل میشود، خندهشان میگیرد. من اسمش را گذاشتهام میراث 🥰😉
حالخوبکن.
گز و آبگوشت و گرگم بههوا، شلهزرد و …. مگر حس دیگری هم دارد؟
همینقدر ساده میشود با هزاران سال تجربه و معنای زندگی ارتباط برقرار کرد و حس افتخار داشت، نسبت به هویت خود.
منبع عکس: سایت خبری انتخاب
@farhangkoodak
#میراث_معنوی
#میراث_ناملموس
#بازی_های_محلی
#ایران
#هویت
بازیهای قدیمی، یکی از بخشهای مهم میراث فرهنگی بهشمار میآید.
بیشتر بچهها وقتی میفهمند فرهنگ از طریق غذا و بازی هم منتقل میشود، خندهشان میگیرد. من اسمش را گذاشتهام میراث 🥰😉
حالخوبکن.
گز و آبگوشت و گرگم بههوا، شلهزرد و …. مگر حس دیگری هم دارد؟
همینقدر ساده میشود با هزاران سال تجربه و معنای زندگی ارتباط برقرار کرد و حس افتخار داشت، نسبت به هویت خود.
منبع عکس: سایت خبری انتخاب
@farhangkoodak
#میراث_معنوی
#میراث_ناملموس
#بازی_های_محلی
#ایران
#هویت
🔻بازدید رایگان از آرامگاه شاعران در روز پاسداشت زبان فارسی
🔸همزمان با ۲۵ اردیبهشت، روز پاسداشت زبان فارسی و روز بزرگداشت حکیم ابوالقاسم فردوسی، بازدید از آرامگاههای شاعران کشور، رایگان است.
📍فهرست این آرامگاهها به شرح زیر است:
۱- آرامگاه فردوسی و موزه توس
۲- سعدیه در شیراز
۳- حافظیه در شیراز
۴- آرامگاه باباطاهر عریان در همدان
۵- آرامگاه شمس تبریزی در خوی
۶-آرامگاه عطار در نیشابور
۷- آرامگاه خیام در نیشابور
۸- آرامگاه بایزید بسطامی در سمنان
۹-آرامگاه و خانهموزه نیما یوشیج در یوش
۱۰- آرامگاه میر رضیالدین آرتیمانی در تویسرکان
۱۱- آرامگاه اوحدی مراغهای در مراغه
۱۲- بقعه شیخ شهابالدین اهری در اهر
@mirasbashi
@farhangkoodak
#روز_بزرگداشت_زبان_فارسی
🔸همزمان با ۲۵ اردیبهشت، روز پاسداشت زبان فارسی و روز بزرگداشت حکیم ابوالقاسم فردوسی، بازدید از آرامگاههای شاعران کشور، رایگان است.
📍فهرست این آرامگاهها به شرح زیر است:
۱- آرامگاه فردوسی و موزه توس
۲- سعدیه در شیراز
۳- حافظیه در شیراز
۴- آرامگاه باباطاهر عریان در همدان
۵- آرامگاه شمس تبریزی در خوی
۶-آرامگاه عطار در نیشابور
۷- آرامگاه خیام در نیشابور
۸- آرامگاه بایزید بسطامی در سمنان
۹-آرامگاه و خانهموزه نیما یوشیج در یوش
۱۰- آرامگاه میر رضیالدین آرتیمانی در تویسرکان
۱۱- آرامگاه اوحدی مراغهای در مراغه
۱۲- بقعه شیخ شهابالدین اهری در اهر
@mirasbashi
@farhangkoodak
#روز_بزرگداشت_زبان_فارسی
Forwarded from موسسه پژوهشی کودکان دنیا
جدول برنامههای رویداد «گذر از تاریکی؛ تجربهای مشترک با کودکان و نوجوانان با اختلال بینایی»
خانهی هنرمندان ایران
۲۰ تا ۲۸ اردیبهشت، ساعت ۱۶ تا ۲۰
موسسهی پژوهشی کودکان دنیا
در همکاری با انجمن مجسمهسازان ایران
*مخاطب برنامههای این رویداد همهی افراد بینا و نابینا هستند*
خانهی هنرمندان ایران
۲۰ تا ۲۸ اردیبهشت، ساعت ۱۶ تا ۲۰
موسسهی پژوهشی کودکان دنیا
در همکاری با انجمن مجسمهسازان ایران
*مخاطب برنامههای این رویداد همهی افراد بینا و نابینا هستند*
کودک و فرهنگ
جدول برنامههای رویداد «گذر از تاریکی؛ تجربهای مشترک با کودکان و نوجوانان با اختلال بینایی» خانهی هنرمندان ایران ۲۰ تا ۲۸ اردیبهشت، ساعت ۱۶ تا ۲۰ موسسهی پژوهشی کودکان دنیا در همکاری با انجمن مجسمهسازان ایران *مخاطب برنامههای این رویداد همهی افراد…
حضور در موزهها و نمایشگاهها، یکی از بهترین تجربیاتیست که میتوانیم برای کودکان ایجاد کنیم.
گذشته از مواجهه با هنر و زیبایی به معنای اعم آن، درک «دیگری» در راستای رسیدن به صلح است.
امیدوارم بتوانم بیشتر دربارهی اهمیت نزدیک شدن به افراد و موضوعات متفاوت و بیگانه و اثرش بر زندگی تکتک ما بنویسم.
#موزه_گردی_با_کودکان
#گالری_گردی_با_کودکان
#عشق_و_صلح
#دیگری
@farhangkoodak
گذشته از مواجهه با هنر و زیبایی به معنای اعم آن، درک «دیگری» در راستای رسیدن به صلح است.
امیدوارم بتوانم بیشتر دربارهی اهمیت نزدیک شدن به افراد و موضوعات متفاوت و بیگانه و اثرش بر زندگی تکتک ما بنویسم.
#موزه_گردی_با_کودکان
#گالری_گردی_با_کودکان
#عشق_و_صلح
#دیگری
@farhangkoodak
خیابان آبان و سالهای زندگی من
🔸خیابان «آبان» خیلی کوتاهست. سر تا تهش را در سه دقیقه میتوان طی کرد. عریض است و شیبدار و خلوت.
🔹از «کریمخان» که وارد میشوم، دهههای عمرم را پیشچشمم میبینم. فیلمی که نقش اولش منم.
اگر کارگردان بودم؛ فلاشبک میزدم به سال هفتاد. اعتراض برای رتبه در ساختمان سازمان سنجش که دیگر نیست، بعدتر، شور ضیافتهای سالگرد مجله در «نایب»، قرارهای دوران نامزدی در باغ «رستوران سورن»، چشیدن طعم گس انتظار در «کلینیک ناباروری بیمارستان آبان» با دوست و دیدن رنج عزیزی دیگر در حال عبور از جهان در طبقات بالای همین ساختمان.
«قنادی هانس» و اولین جشن تولد دخترم و تمام دورهمیها در «رستوران فرید» با دوستانی که مثل خانوادهام بودند و بعداً مهاجرت کردند.
🔸از «آبان» سرازیر میشوم. نم باران میزند و متعجبم که فقط دلتنگ هستم اما غم از دسترفتهها را ندارم.
🔹بالاخره، یادگرفتهام مسافر زندگیباشم. زنی معمولی که نه به دنبال تیتر دکترا و شهرت رفته و نه توانایی کسب ثروت داشته. یکی از میلیاردها. یکی که تنها دستاوردش شاید، دنبال کردن رویاهایش بوده و بس. سعیکرده، ساکن لحظهشود. در پنجاه سالگی سبزی شگفت برگها را ببیند و قد کشیدن چنارهایی را که پنجرههای قدی «رستوران لئون» را پوشاندهاند. گلهای رز رونده، توتهای سیاه آبدار ، زندهشدن ساختمانهای قدیمی را بفهمد و قدرت پاها برای پیادهروی را ارجنهد. از بارش بیهوای باران کلافه نشود و از بازی باد با مژههای کوتاه یکیدر میانش بخندد .
🔹در حسرت آن جمعها، آن تجربهها و آن روزها نیستم. من با عزیزانم و هرآنچه دوستداشتم، زندگی کردهام. همانقدر که امکان داشت؛ کوتاه کوتاه کوتاه.
عطر یاد و عشقشان برای باقی زندگی من کفایت میکند، حتی اگر سالی یکبار هم صدایشان را نشنوم.
🔸حسرتی نیست. نمیشد جور دیگری بشود. اصلاً، شاید زندگی همین باشد. کوتاه و بهظاهر ثابت اما پر از تغییر مثل خیابان «آبان»، نازنین و دوستداشتنی.
بیست و چهار اردیبهشت ۱۴۰۳، تهران عزیز من.
#ریحانه_قاسمرشیدی
#تجربهی_زیسته
#طهرانگردی
#فلسفهی_رواقی
#مهاجرت
#میانسالی
@farhangkoodak
🔸خیابان «آبان» خیلی کوتاهست. سر تا تهش را در سه دقیقه میتوان طی کرد. عریض است و شیبدار و خلوت.
🔹از «کریمخان» که وارد میشوم، دهههای عمرم را پیشچشمم میبینم. فیلمی که نقش اولش منم.
اگر کارگردان بودم؛ فلاشبک میزدم به سال هفتاد. اعتراض برای رتبه در ساختمان سازمان سنجش که دیگر نیست، بعدتر، شور ضیافتهای سالگرد مجله در «نایب»، قرارهای دوران نامزدی در باغ «رستوران سورن»، چشیدن طعم گس انتظار در «کلینیک ناباروری بیمارستان آبان» با دوست و دیدن رنج عزیزی دیگر در حال عبور از جهان در طبقات بالای همین ساختمان.
«قنادی هانس» و اولین جشن تولد دخترم و تمام دورهمیها در «رستوران فرید» با دوستانی که مثل خانوادهام بودند و بعداً مهاجرت کردند.
🔸از «آبان» سرازیر میشوم. نم باران میزند و متعجبم که فقط دلتنگ هستم اما غم از دسترفتهها را ندارم.
🔹بالاخره، یادگرفتهام مسافر زندگیباشم. زنی معمولی که نه به دنبال تیتر دکترا و شهرت رفته و نه توانایی کسب ثروت داشته. یکی از میلیاردها. یکی که تنها دستاوردش شاید، دنبال کردن رویاهایش بوده و بس. سعیکرده، ساکن لحظهشود. در پنجاه سالگی سبزی شگفت برگها را ببیند و قد کشیدن چنارهایی را که پنجرههای قدی «رستوران لئون» را پوشاندهاند. گلهای رز رونده، توتهای سیاه آبدار ، زندهشدن ساختمانهای قدیمی را بفهمد و قدرت پاها برای پیادهروی را ارجنهد. از بارش بیهوای باران کلافه نشود و از بازی باد با مژههای کوتاه یکیدر میانش بخندد .
🔹در حسرت آن جمعها، آن تجربهها و آن روزها نیستم. من با عزیزانم و هرآنچه دوستداشتم، زندگی کردهام. همانقدر که امکان داشت؛ کوتاه کوتاه کوتاه.
عطر یاد و عشقشان برای باقی زندگی من کفایت میکند، حتی اگر سالی یکبار هم صدایشان را نشنوم.
🔸حسرتی نیست. نمیشد جور دیگری بشود. اصلاً، شاید زندگی همین باشد. کوتاه و بهظاهر ثابت اما پر از تغییر مثل خیابان «آبان»، نازنین و دوستداشتنی.
بیست و چهار اردیبهشت ۱۴۰۳، تهران عزیز من.
#ریحانه_قاسمرشیدی
#تجربهی_زیسته
#طهرانگردی
#فلسفهی_رواقی
#مهاجرت
#میانسالی
@farhangkoodak
Forwarded from با من بخوان
موسسهی پژوهشی تاریخ ادبیات کودکان و برنامهی «با من بخوان» همواره ترویجگران و کتابداران را تشویق میکنند تا در پی ایدهها و فعالیتهایی برای پیوند کودک امروز و دیروز، فرهنگ بیننسلی و ارتباط بین فرهنگهای گوناگون باشند.
در همین راستا از شما دعوت میکنیم مصاحبهی کتابک با «کفایت آریاییفر» عکاس، پژوهشگر و نویسندهی کتاب «پیشههای رو به فراموشی» را مطالعه کنید. این کتاب دربارهی شماری از پیشههایی است که روزگاری در گیلان رونق فراوان داشتند و اینک با تغییرات زندگی اقتصادی و اجتماعی، کمرنگ شده یا در شرف فراموشی هستند. آریاییفر در این گفتوگو دربارهی روند شکلگیری این کتاب، اهمیت جستوجو و ثبت میراث فرهنگی ملموس و ناملموس، و پیشنهادهایی برای اجرای پروژههای ساده در حوزهی میراث فرهنگی با کودکان و نوجوانان سخن گفته است.
این گفتوگو را که در دو بخش منتشر شده است در لینکهای زیر بخوانید:
👈🏻 ما بر دوش پیشینیان ایستادهایم! - گفتوگو با کفایت آریاییفر - بخش نخست
👈🏻 پیشنهادهایی عملی برای آشنا کردن کودکان با میراث فرهنگی- گفتوگو با کفایت آریاییفر - بخش دوم
#میراث_فرهنگی
#بازآفرینی
🔻
@khanak_org
در همین راستا از شما دعوت میکنیم مصاحبهی کتابک با «کفایت آریاییفر» عکاس، پژوهشگر و نویسندهی کتاب «پیشههای رو به فراموشی» را مطالعه کنید. این کتاب دربارهی شماری از پیشههایی است که روزگاری در گیلان رونق فراوان داشتند و اینک با تغییرات زندگی اقتصادی و اجتماعی، کمرنگ شده یا در شرف فراموشی هستند. آریاییفر در این گفتوگو دربارهی روند شکلگیری این کتاب، اهمیت جستوجو و ثبت میراث فرهنگی ملموس و ناملموس، و پیشنهادهایی برای اجرای پروژههای ساده در حوزهی میراث فرهنگی با کودکان و نوجوانان سخن گفته است.
این گفتوگو را که در دو بخش منتشر شده است در لینکهای زیر بخوانید:
👈🏻 ما بر دوش پیشینیان ایستادهایم! - گفتوگو با کفایت آریاییفر - بخش نخست
👈🏻 پیشنهادهایی عملی برای آشنا کردن کودکان با میراث فرهنگی- گفتوگو با کفایت آریاییفر - بخش دوم
#میراث_فرهنگی
#بازآفرینی
🔻
@khanak_org
Forwarded from اطلاع رسانی موسسه مادران امروز (مام)
کودک و فرهنگ
Photo
•نام کتاب: جاسوس اتفاقی
• نویسنده: دبورا هاپکینسون
• مترجم: سینا یوسفی
• ناشر: پرتقال
• تاریخ چاپ سوم : ۱۴۰۲
• تعداد صفحات: ۲۴۴
• نوع کتاب: رمان نوجوان
• گروه سنی: بالای ۱۲ سال
• معرفی کننده: لیلا بهاری
یک سال مانده به پایان جنگ دوم جهانی، لندن پایتخت انگلستان زیر حملات هوایی و موشکی آلمان قرار دارد و شبی نیست که آژیر قرمز به صدا درنیاید. شهر پرشده است از سربازان و مامورهای امریکایی که برای کمک به متفقین آمدهاند. در این بین، جاسوسهای آلمانی هم میان مردم فعالیت میکنند.
برتی نوجوان سیزده ساله که همراه پدرش در آپارتمانهای سازمانی ادارهی پلیس زندگی میکند، به طور ناخواسته درگیر ماجرایی جاسوسی میشود و همراه دختری به نام النور برای کشف معمای دفترچهای مرموز و یافتن عنصر ستون پنجم تلاش میکند....
دبورا هاپکینسون، نویسندهی توانای امریکایی، در این رمان مهیج و پرتعلیق، خواننده را به صحنهی یکی از مهمترین اتفاقات تاریخ معاصر میبرد و حس ماجراجویی اورا به شدت تحت تاثیر قرار میدهد.
این کتاب در فهرست چهلم لاکپشت پرنده، برنده چهارنشان لاکپشت شده است. شخصیتهای داستان کاملا آشنا و قابل همذات پنداری هستند. دوستی، اعتماد کردن یا نکردن، شجاعت در حین ترسیدن، مسئولیت پذیری، جستجوگری و مهارت تصمیم گیری، مسائلی هستند که برتی را به چالش میکشند و لازم است که با آنها روبه رو شود.
این کتاب که مولفههای یک داستان کارآگاهی را کاملا رعایت کرده است و در بستر ماجرای تاریخی اتفاق میافتد، برای خوانندهی نوجوان بسیار جذاب است و چهبسا زمینه ساز مطالعات بعدی او در ژانر معمایی و تاریخی شود.
@porteghalpub
@L_Bahari
#موسسه_مادران_امروز
#معرفی_کتاب
#داستان_نوجوان
#رمان_نوجوان
#نشر_پرتقال
#جاسوس_اتفاقی
#دبورا_هاپکینسون
#سینا_یوسفی
• نویسنده: دبورا هاپکینسون
• مترجم: سینا یوسفی
• ناشر: پرتقال
• تاریخ چاپ سوم : ۱۴۰۲
• تعداد صفحات: ۲۴۴
• نوع کتاب: رمان نوجوان
• گروه سنی: بالای ۱۲ سال
• معرفی کننده: لیلا بهاری
یک سال مانده به پایان جنگ دوم جهانی، لندن پایتخت انگلستان زیر حملات هوایی و موشکی آلمان قرار دارد و شبی نیست که آژیر قرمز به صدا درنیاید. شهر پرشده است از سربازان و مامورهای امریکایی که برای کمک به متفقین آمدهاند. در این بین، جاسوسهای آلمانی هم میان مردم فعالیت میکنند.
برتی نوجوان سیزده ساله که همراه پدرش در آپارتمانهای سازمانی ادارهی پلیس زندگی میکند، به طور ناخواسته درگیر ماجرایی جاسوسی میشود و همراه دختری به نام النور برای کشف معمای دفترچهای مرموز و یافتن عنصر ستون پنجم تلاش میکند....
دبورا هاپکینسون، نویسندهی توانای امریکایی، در این رمان مهیج و پرتعلیق، خواننده را به صحنهی یکی از مهمترین اتفاقات تاریخ معاصر میبرد و حس ماجراجویی اورا به شدت تحت تاثیر قرار میدهد.
این کتاب در فهرست چهلم لاکپشت پرنده، برنده چهارنشان لاکپشت شده است. شخصیتهای داستان کاملا آشنا و قابل همذات پنداری هستند. دوستی، اعتماد کردن یا نکردن، شجاعت در حین ترسیدن، مسئولیت پذیری، جستجوگری و مهارت تصمیم گیری، مسائلی هستند که برتی را به چالش میکشند و لازم است که با آنها روبه رو شود.
این کتاب که مولفههای یک داستان کارآگاهی را کاملا رعایت کرده است و در بستر ماجرای تاریخی اتفاق میافتد، برای خوانندهی نوجوان بسیار جذاب است و چهبسا زمینه ساز مطالعات بعدی او در ژانر معمایی و تاریخی شود.
@porteghalpub
@L_Bahari
#موسسه_مادران_امروز
#معرفی_کتاب
#داستان_نوجوان
#رمان_نوجوان
#نشر_پرتقال
#جاسوس_اتفاقی
#دبورا_هاپکینسون
#سینا_یوسفی
Forwarded from تاریخ هنر نقاشی 🎨
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
پرسه در جهان نقاشىهاى ونسان ون گوگ
انيميشن كوتاه «سايه ون گوگ»، محصول استودیوی لوکا آنیانی، يك سفر سه دقيقهاى فوقالعاده مسحوركننده در دنياى نقاشىهاى نابغه مشهورىست كه شايد بيش از هر آرتيست سرشناس ديگرى در عرصه هنرهاى تجسمى، حتى بيشتر از داوينچى و ميكل آنژ و كاراواجو، به زندگى و آثارش پرداخته شده و هنوز جهان رازآلود و رنگارنگش براى راويانى از زبانها و زواياى گوناگون جذاب و وسوسهبرانگيز است.
كيفيت شگفت قابها و نوع متحركسازى و استفاده از رنگ و نور و سايه در اين انيميشن خلاقانه و زيبا، ظرايف و امكانات سينما براى بازنمايى تصويرى را نشان مىدهد.
@TarikhHonarNaghashi
انيميشن كوتاه «سايه ون گوگ»، محصول استودیوی لوکا آنیانی، يك سفر سه دقيقهاى فوقالعاده مسحوركننده در دنياى نقاشىهاى نابغه مشهورىست كه شايد بيش از هر آرتيست سرشناس ديگرى در عرصه هنرهاى تجسمى، حتى بيشتر از داوينچى و ميكل آنژ و كاراواجو، به زندگى و آثارش پرداخته شده و هنوز جهان رازآلود و رنگارنگش براى راويانى از زبانها و زواياى گوناگون جذاب و وسوسهبرانگيز است.
كيفيت شگفت قابها و نوع متحركسازى و استفاده از رنگ و نور و سايه در اين انيميشن خلاقانه و زيبا، ظرايف و امكانات سينما براى بازنمايى تصويرى را نشان مىدهد.
@TarikhHonarNaghashi
Forwarded from دیوار فرهاد حسنزاده (Farhad Hasanzadeh)
امیرکبیر فقط اسم یک خیابان نیست
◊رمان-زندگینامه برای نوجوانها
◊ناشر: محراب قلم- کتابهای مهتاب
◊چاپ اول: ۱۴۰۳ (ویرایش جدید)
این کتاب، رمانی است امروزی که در دل خود داستان زندگی امیرکبیر را بازگو میکند.
شهرزاد دختر نوجوانی است که به طور اتفاقی پی میبرد یکی از نوادگان امیرکبیر است. او در نامههایی که به برادرش در خارج از ایران مینویسد شرح میدهد که امیرکبیر کیست و برای ایران چه کارها کرده و چطور به قتل رسیده است.
خوانندهی کتاب از طریق نامههای شهرزاد که زبانی داستانی دارد با زندگی یکی از مردان تاثیرگذار ایران و بخشی از تاریخ قاجار آشنا میشود.
♣️ چند سطر از کتاب:
همه چیز عوض شده بود. تمام مسترهای خارجی از آقایی افتاده بودند. تمام آنهایی که عمری توی دربار شاه به مفتخوری عادت داشتند، نانشان بریده شده بود. همهی کسانی که یک زمانی لقبهایی مثل «چیچی خان» و «چطورالدوله» و «چهمیدانم میرزا» داشتند، از اسب افتاده بودند.
دولت پاکیزه شده و امیر دست اینجور آدمها را بریده بود. اما فقط دست نیست. دست دیده میشود، مهم روح است، روح دیده نمیشود…
@farhadhas🔅دیوار فرهاد حسن زاده
◊رمان-زندگینامه برای نوجوانها
◊ناشر: محراب قلم- کتابهای مهتاب
◊چاپ اول: ۱۴۰۳ (ویرایش جدید)
این کتاب، رمانی است امروزی که در دل خود داستان زندگی امیرکبیر را بازگو میکند.
شهرزاد دختر نوجوانی است که به طور اتفاقی پی میبرد یکی از نوادگان امیرکبیر است. او در نامههایی که به برادرش در خارج از ایران مینویسد شرح میدهد که امیرکبیر کیست و برای ایران چه کارها کرده و چطور به قتل رسیده است.
خوانندهی کتاب از طریق نامههای شهرزاد که زبانی داستانی دارد با زندگی یکی از مردان تاثیرگذار ایران و بخشی از تاریخ قاجار آشنا میشود.
♣️ چند سطر از کتاب:
همه چیز عوض شده بود. تمام مسترهای خارجی از آقایی افتاده بودند. تمام آنهایی که عمری توی دربار شاه به مفتخوری عادت داشتند، نانشان بریده شده بود. همهی کسانی که یک زمانی لقبهایی مثل «چیچی خان» و «چطورالدوله» و «چهمیدانم میرزا» داشتند، از اسب افتاده بودند.
دولت پاکیزه شده و امیر دست اینجور آدمها را بریده بود. اما فقط دست نیست. دست دیده میشود، مهم روح است، روح دیده نمیشود…
@farhadhas🔅دیوار فرهاد حسن زاده
Forwarded from دیوار فرهاد حسنزاده (Farhad Hasanzadeh)
🔹گذشته را میتوان با رجوع به دو منبع شناخت: تاریخ و ادبیات
✅یادداشت یاشار هدایی بر کتاب «امیرکبیر فقط اسم یک خیابان نیست»
خواندن کتابها و متون تاریخی، انبوهی از دادهها و اطلاعات تاریخی را در اختیار مخاطب قرار میدهد.اما چنین متونی که غالبا نثری سنگین و پرتکلف دارند، فاقد زمینه و بستر هستند. اما ادبیات، آنگاه که به تاریخ میپردازد و از آن سخن می گوید، متن(text) را با زمینه یا بستر (context)گره میزند. این تفاوت خاصه در ادبیات کودک و نوجوان دارای اهمیت و معنا است. نیاز مخاطب کودک و نوجوان در فهم و شناخت تاریخ در گرو وجود زمینه است. دادهها و اطلاعات تاریخی صرف برای کودک و نوجوان در حکم ماده درسی خواهد بود. اما نویسنده یک رمان و داستان تاریخی، برای انعکاس وقایع گذشته، زبانی هنری به کار می گیرد. او تلاش می کند تا شخصیتهای تاریخی را بدل به شخصیتهای داستانی کند. اما چنین تلاشی آفتخیز است. زیرا ممکن است شخصیتهای تاریخی پرده زمان را از هم بدرند و به بستر تاریخی خود وفادار نمانند و بدل به شخصیت داستانی امروزی شوند.
داستان بلند “امیرکبیر فقط اسم یک خیابان نیست!”، به قلم فرهاد حسنزاده ابتکاری ارزنده است در میانه این دو راه و در نتیجه یک داستان تاریخی به معنای متعارف نیست.
حسنزاده در این داستان به شخصیتهای تاریخی دست نزده است و آنها را صرفاً با زبانی ادبی و در عین حال بی تکلف و درخور فهم مخاطب عرضه کرده است. ابتکار او طرح برشی از تاریخ در دل برشی از زندگی امروزی است.
حسنزاده در این کتاب دو روایت را به طور همزمان و موازی پیش برده است و در فرجام کار، به همان بهره و نتیجهای رسیده است که یک رمان تاریخی در پی ارائه آن است. یعنی آشتی دادن “متن” با “زمینه”.
روایت نخست، امروزی است. روایتی از یک خانواده ایرانی دوپاره شده که در قالب نامهنگاری بین خواهر و برادر-شهرزاد و امیرمسعود-ارائه میشود.
روایت دوم اما شرح حالی تاریخمند و دقیق از زندگی دراماتیک “میرزا تقیخان فراهانی” – صدراعظم ناصرالدین شاه قاجار- است که باز هم در قالب نامههای “شهرزاد” به “امیرمسعود” ارائه میشود.
شهرزاد به همراه مادر در ایران زندگی میکند و امیرمسعود به همراه پدر ساکن انگلیس است. شهرزاد با راهنمایی معلمش متوجه میشود که نسبت خانوادگیاش به امیرکبیر میرسد. آگاهی او از این انقطاع هویتی سببساز نامهنگاریهای او به امیرمسعود میشود که به اجبار پدر ساکن لندن شده است.
“شهرزاد” همچون “شهرزاد قصه گوی هزار و یک شب” که با روایت یک قصه در هر شب از مرگ رهایی می یابد و زندگی را در آغوش می کشد، با نوشتن هر نامه، در نهایت از انقطاع تاریخی و هویتی خود و برادرش جلوگیری می کند.
“شهرزاد” در نخستین نامه به برادرش از یک “راز” سخن می گوید: “چیزهایی پیش آمده که بعد، سر فرصت برایت می نویسم… مثل رازی سربسته که بالاخره گشوده شود، یا چیزی شبیه یک پنجره باز به روی یک باغ مخفی و اسرارآمیز”
این راز و نامههای متوالی شهرزاد مخاطب را به پیگیری خط سیر داستان راغب می کند. نامهها یکی از پس دیگری هم راوی زندگی امروز هستند و هم راوی سرگذشت امیرکبیر.
شهرزاد در نخستین نامه از گلدانی سخن می گوید که ریشههایش در شیشه است. به تعبیری دیگر این ریشهها در آب هستند. اما در نامههای واپسین، او از ریشههای تاریخی در خاک سخن می گوید که به مدد کنکاشهای او گویی در شیشهاند و هویدا. اما نه در آب.
دیوار فرهاد حسنزاده🔅@farhadhas
✅یادداشت یاشار هدایی بر کتاب «امیرکبیر فقط اسم یک خیابان نیست»
خواندن کتابها و متون تاریخی، انبوهی از دادهها و اطلاعات تاریخی را در اختیار مخاطب قرار میدهد.اما چنین متونی که غالبا نثری سنگین و پرتکلف دارند، فاقد زمینه و بستر هستند. اما ادبیات، آنگاه که به تاریخ میپردازد و از آن سخن می گوید، متن(text) را با زمینه یا بستر (context)گره میزند. این تفاوت خاصه در ادبیات کودک و نوجوان دارای اهمیت و معنا است. نیاز مخاطب کودک و نوجوان در فهم و شناخت تاریخ در گرو وجود زمینه است. دادهها و اطلاعات تاریخی صرف برای کودک و نوجوان در حکم ماده درسی خواهد بود. اما نویسنده یک رمان و داستان تاریخی، برای انعکاس وقایع گذشته، زبانی هنری به کار می گیرد. او تلاش می کند تا شخصیتهای تاریخی را بدل به شخصیتهای داستانی کند. اما چنین تلاشی آفتخیز است. زیرا ممکن است شخصیتهای تاریخی پرده زمان را از هم بدرند و به بستر تاریخی خود وفادار نمانند و بدل به شخصیت داستانی امروزی شوند.
داستان بلند “امیرکبیر فقط اسم یک خیابان نیست!”، به قلم فرهاد حسنزاده ابتکاری ارزنده است در میانه این دو راه و در نتیجه یک داستان تاریخی به معنای متعارف نیست.
حسنزاده در این داستان به شخصیتهای تاریخی دست نزده است و آنها را صرفاً با زبانی ادبی و در عین حال بی تکلف و درخور فهم مخاطب عرضه کرده است. ابتکار او طرح برشی از تاریخ در دل برشی از زندگی امروزی است.
حسنزاده در این کتاب دو روایت را به طور همزمان و موازی پیش برده است و در فرجام کار، به همان بهره و نتیجهای رسیده است که یک رمان تاریخی در پی ارائه آن است. یعنی آشتی دادن “متن” با “زمینه”.
روایت نخست، امروزی است. روایتی از یک خانواده ایرانی دوپاره شده که در قالب نامهنگاری بین خواهر و برادر-شهرزاد و امیرمسعود-ارائه میشود.
روایت دوم اما شرح حالی تاریخمند و دقیق از زندگی دراماتیک “میرزا تقیخان فراهانی” – صدراعظم ناصرالدین شاه قاجار- است که باز هم در قالب نامههای “شهرزاد” به “امیرمسعود” ارائه میشود.
شهرزاد به همراه مادر در ایران زندگی میکند و امیرمسعود به همراه پدر ساکن انگلیس است. شهرزاد با راهنمایی معلمش متوجه میشود که نسبت خانوادگیاش به امیرکبیر میرسد. آگاهی او از این انقطاع هویتی سببساز نامهنگاریهای او به امیرمسعود میشود که به اجبار پدر ساکن لندن شده است.
“شهرزاد” همچون “شهرزاد قصه گوی هزار و یک شب” که با روایت یک قصه در هر شب از مرگ رهایی می یابد و زندگی را در آغوش می کشد، با نوشتن هر نامه، در نهایت از انقطاع تاریخی و هویتی خود و برادرش جلوگیری می کند.
“شهرزاد” در نخستین نامه به برادرش از یک “راز” سخن می گوید: “چیزهایی پیش آمده که بعد، سر فرصت برایت می نویسم… مثل رازی سربسته که بالاخره گشوده شود، یا چیزی شبیه یک پنجره باز به روی یک باغ مخفی و اسرارآمیز”
این راز و نامههای متوالی شهرزاد مخاطب را به پیگیری خط سیر داستان راغب می کند. نامهها یکی از پس دیگری هم راوی زندگی امروز هستند و هم راوی سرگذشت امیرکبیر.
شهرزاد در نخستین نامه از گلدانی سخن می گوید که ریشههایش در شیشه است. به تعبیری دیگر این ریشهها در آب هستند. اما در نامههای واپسین، او از ریشههای تاریخی در خاک سخن می گوید که به مدد کنکاشهای او گویی در شیشهاند و هویدا. اما نه در آب.
دیوار فرهاد حسنزاده🔅@farhadhas
یک اتفاق جالب در دنیای مستندسازی حیات وحش!
این اتفاق شاید ربط مستقیمی به سینما و حتی مستندسازی نداشته باشد و اعتبارش بیشتر به عکاسهای صبور و هنرمند حیات وحش برسد، اما به هر حال شنیدن و دیدنش جالب است: عکاس حیات وحش دُلف وُلکر در آفریقای جنوبی داشت دنبال سوژه عکاسی میگشت که برای فرار از آفتاب سوزان، تصمیم گرفت چرتی کوتاه بزند. همانطور که چرت میزد متوجه تکانهای ظریفی شد. چشمش را باز کرد و دید یوزپلنگ جوانی اینجوری بغلش لم داده و او هم دوربینش را گرفت و شروع به ثبت این صحنهها کرد. لذت تماشایش را شریک شویم.
https://t.me/filmemrooz_official
آشنایی بچهها با طبیعت و درک هماهنگی و ارتباط ما با آن، جزو بهترین تجربههای صلحآمیز کودکان است.
در این زمینه چند کتاب با ترجمهی خانم منجزی برای +۹ سال پیشنهاد میکنم:
«با احترام از طرف زرافه» و «برسد به دست استاد نهنگ» و همینطور «در مدرسهی کرمها این چیزها را یاد نمیدهند» و جلد دومش. همگی در انتشارات ایرانبان.
@farhangkoodak
این اتفاق شاید ربط مستقیمی به سینما و حتی مستندسازی نداشته باشد و اعتبارش بیشتر به عکاسهای صبور و هنرمند حیات وحش برسد، اما به هر حال شنیدن و دیدنش جالب است: عکاس حیات وحش دُلف وُلکر در آفریقای جنوبی داشت دنبال سوژه عکاسی میگشت که برای فرار از آفتاب سوزان، تصمیم گرفت چرتی کوتاه بزند. همانطور که چرت میزد متوجه تکانهای ظریفی شد. چشمش را باز کرد و دید یوزپلنگ جوانی اینجوری بغلش لم داده و او هم دوربینش را گرفت و شروع به ثبت این صحنهها کرد. لذت تماشایش را شریک شویم.
https://t.me/filmemrooz_official
آشنایی بچهها با طبیعت و درک هماهنگی و ارتباط ما با آن، جزو بهترین تجربههای صلحآمیز کودکان است.
در این زمینه چند کتاب با ترجمهی خانم منجزی برای +۹ سال پیشنهاد میکنم:
«با احترام از طرف زرافه» و «برسد به دست استاد نهنگ» و همینطور «در مدرسهی کرمها این چیزها را یاد نمیدهند» و جلد دومش. همگی در انتشارات ایرانبان.
@farhangkoodak
پیشنهادهای عالی دوست ارجمندم، مترجم و ویراستار عزیز، خانم دکتر فهیمه شانه
#نوجوان
#مناسب_برای_دوازدهسال_به_بالا
#شگفتی
#دختری_که_از_بصره_آمد
#کابوسهای_خندهدار
#گذر_از_کودکی
#مناسب_برای_ده_سال_به_بالا
#ماتیلدا
#کودک
#مناسب_برای_هشت_سال_به_بالا
#تو_یک_جهانگردی
#روانخوانی
#سواد_پایه
#کلاس_اولی_کتاب_اولی
معرفی بسیاری از این کتابها در کانال وجود دارد.
@farhangkoodak
#پیشنهاد_کتاب
#کتاب_تألیفی_نوجوان
#نوجوان
#مناسب_برای_دوازدهسال_به_بالا
#شگفتی
#دختری_که_از_بصره_آمد
#کابوسهای_خندهدار
#گذر_از_کودکی
#مناسب_برای_ده_سال_به_بالا
#ماتیلدا
#کودک
#مناسب_برای_هشت_سال_به_بالا
#تو_یک_جهانگردی
#روانخوانی
#سواد_پایه
#کلاس_اولی_کتاب_اولی
معرفی بسیاری از این کتابها در کانال وجود دارد.
@farhangkoodak
#پیشنهاد_کتاب
#کتاب_تألیفی_نوجوان