This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 پذیرایی مردم سیستان و بلوچستان از دُرناهای اوراسیایی، که هزاران کیلومتر را از شمال قفقاز، آسیای میانه، سیبری و اروپا طی کردهاند تا زمستانی گرم و نرم را در منطقه سرجنگل کورین در اطراف زاهدان تا سواحل چابهار سپری میکنند.
کودکان را با زیباییهای طبیعت آشنا کنیم و مهربانی با موجودات را به آنها نشان دهیم.
#مهاجرت_درناها
#کودکان_و_طبیعت
پانوشت:درناهای سفید از دیرباز در آسیای شرقی نماد صلح بودند و پس از جنگ جهانی دوم و بمباران هیروشیما و رنج مصدومین فاجعه ی اتمی، این مفهوم در کل دنیا پذیرفته شده است.
فرزندان مان را برای مشارکت در ساختن دنیایی بدون خشونت تربیت کنیم.
@iranboom_ir
@farhangkoodak
کودکان را با زیباییهای طبیعت آشنا کنیم و مهربانی با موجودات را به آنها نشان دهیم.
#مهاجرت_درناها
#کودکان_و_طبیعت
پانوشت:درناهای سفید از دیرباز در آسیای شرقی نماد صلح بودند و پس از جنگ جهانی دوم و بمباران هیروشیما و رنج مصدومین فاجعه ی اتمی، این مفهوم در کل دنیا پذیرفته شده است.
فرزندان مان را برای مشارکت در ساختن دنیایی بدون خشونت تربیت کنیم.
@iranboom_ir
@farhangkoodak
#چهارشنبه_سوری و #پرندهها
در زمانی از سال هستیم که آخرین پرندگان #مهاجر در ایران مشغول ترک کشور بوده و اولین دستههای پرندگان بهاری وارد کشور شدهاند. به این معنا که اغلب پرندگان یا به صورت گله مشغول مهاجرتند و یا در حال تعیین قلمرو و ساخت لانه برای #زادآوری.
💣 در این شرایط صدای بلند یک ترقه چه میتواند بکند؟💣
صدای بلند یک #ترقه در شب، به راحتی میتواند پرندگانی را که مشغول استراحت میان گیاهاناند، فراری داده و گله را از هم دور کند. بسیاری از پرندگان گله خود و مسیر مهاجرت را گم میکنند.
🐧فراموش نکنید که پرندگان هم مانند انسانها در تاریکی #دید_خوبی_ندارند و در صورت گم شدن در شب، به سمت نور حرکت میکنند که در شهر نور معمولا به معنی #مرگ پرنده خواهد بود، چرا که منابع نور پنجره خانهها، نور چراغ اتومبیلها و جادهها و … است.
🧨صدای بلند یک ترقه میتواند موجب فراری دادن یک پرنده از لانهای شود که روزها انرژی خود را صرف ساختن آن کرده و شاید جوجه آوری یک جفت پرنده را به شدت به تاخیر بیاندازد.
💫نور فشفشههای که به آسمان میرود میتواند موجب اخلال در مسیریابی گلههای پرندگان در حال #مهاجرت شود.
🌏 البته میزان خطری که ترقه و آتش بازی برای پرندگان ایجاد میکند، بستگی بسیاری به پرندگان منطقه، #زمان سال و #مکان_جغرافیایی دارد. به طور مثال در Arkansas آمریکا در سال 2011 یک آتش بازی موجب مرگ بیش از 5000 پرنده در طول یک شبانه روز شد که به دلیل موقعیت جغرافیایی و زمان حساس سال بود! 🌏
دود آلوده ترقهها🌪 آلوده کردن آبهای راکد در شهرها که منبع اصلی نوشیدن پرندگان هستند.💧مواد باقی مانده از آتشبازی که آلوده به مواد سربی هستند🔫 هم تاثیر خطرناکی بر زادآوری پرندگان میگذارند و همچنین در مناطق ساحلی، باقیمانده ترقهها و مواد آتشزا میتواند توسط پرنده به اشتباه به عنوان غذا بلعیده شود.⚡️
💥 به نظر میرسد در صورتی که نتوانیم #آتش_بازی و #ترقه_بازی را به طور کل لغو کنیم برای کاهش آسیب این مشکل بر پرندگان و دیگر جانداران باید راهکارهای دیگری بیندیشیم.💥
🌟در حال حاضر بهترین راهکاری که در کشورهایی با سنت های مشابه #چهارشنبهسوری اجرا میشود، متمرکز کردن تمام فعالیتها در مناطقی خاص است. پراکنده بودن فعالیتهای آتش بازی باعث میشود جانداران پس از فرار بر اثر شنیدن صدای ترقه، قادر به یافتن مکانی امن و موقت برای استراحت و مخفی شدن نباشند، چرا که از هر سو صدای ترقه و نور آتش به چشم میخورد. متمرکز کردن این فعالیتها در منطقه یا مناطقی خاص، باعث میشود پرندگان بتوانند از دیگر نقاط شهر به عنوان نقاط امن استفاده کنند.
⭐️زمان این رسیده است که بفهمیم به جز انسانها، همسایههای دیگری هم پیرامون خودمان داریم. یک شب هیجان ما میتواند به معنی مرگ صدها همسایه ما باشد.⭐️
به کوشش: ایمان ابراهیمی، فاطمه موسوی
@nardebanbooks
@farhangkoodak
در زمانی از سال هستیم که آخرین پرندگان #مهاجر در ایران مشغول ترک کشور بوده و اولین دستههای پرندگان بهاری وارد کشور شدهاند. به این معنا که اغلب پرندگان یا به صورت گله مشغول مهاجرتند و یا در حال تعیین قلمرو و ساخت لانه برای #زادآوری.
💣 در این شرایط صدای بلند یک ترقه چه میتواند بکند؟💣
صدای بلند یک #ترقه در شب، به راحتی میتواند پرندگانی را که مشغول استراحت میان گیاهاناند، فراری داده و گله را از هم دور کند. بسیاری از پرندگان گله خود و مسیر مهاجرت را گم میکنند.
🐧فراموش نکنید که پرندگان هم مانند انسانها در تاریکی #دید_خوبی_ندارند و در صورت گم شدن در شب، به سمت نور حرکت میکنند که در شهر نور معمولا به معنی #مرگ پرنده خواهد بود، چرا که منابع نور پنجره خانهها، نور چراغ اتومبیلها و جادهها و … است.
🧨صدای بلند یک ترقه میتواند موجب فراری دادن یک پرنده از لانهای شود که روزها انرژی خود را صرف ساختن آن کرده و شاید جوجه آوری یک جفت پرنده را به شدت به تاخیر بیاندازد.
💫نور فشفشههای که به آسمان میرود میتواند موجب اخلال در مسیریابی گلههای پرندگان در حال #مهاجرت شود.
🌏 البته میزان خطری که ترقه و آتش بازی برای پرندگان ایجاد میکند، بستگی بسیاری به پرندگان منطقه، #زمان سال و #مکان_جغرافیایی دارد. به طور مثال در Arkansas آمریکا در سال 2011 یک آتش بازی موجب مرگ بیش از 5000 پرنده در طول یک شبانه روز شد که به دلیل موقعیت جغرافیایی و زمان حساس سال بود! 🌏
دود آلوده ترقهها🌪 آلوده کردن آبهای راکد در شهرها که منبع اصلی نوشیدن پرندگان هستند.💧مواد باقی مانده از آتشبازی که آلوده به مواد سربی هستند🔫 هم تاثیر خطرناکی بر زادآوری پرندگان میگذارند و همچنین در مناطق ساحلی، باقیمانده ترقهها و مواد آتشزا میتواند توسط پرنده به اشتباه به عنوان غذا بلعیده شود.⚡️
💥 به نظر میرسد در صورتی که نتوانیم #آتش_بازی و #ترقه_بازی را به طور کل لغو کنیم برای کاهش آسیب این مشکل بر پرندگان و دیگر جانداران باید راهکارهای دیگری بیندیشیم.💥
🌟در حال حاضر بهترین راهکاری که در کشورهایی با سنت های مشابه #چهارشنبهسوری اجرا میشود، متمرکز کردن تمام فعالیتها در مناطقی خاص است. پراکنده بودن فعالیتهای آتش بازی باعث میشود جانداران پس از فرار بر اثر شنیدن صدای ترقه، قادر به یافتن مکانی امن و موقت برای استراحت و مخفی شدن نباشند، چرا که از هر سو صدای ترقه و نور آتش به چشم میخورد. متمرکز کردن این فعالیتها در منطقه یا مناطقی خاص، باعث میشود پرندگان بتوانند از دیگر نقاط شهر به عنوان نقاط امن استفاده کنند.
⭐️زمان این رسیده است که بفهمیم به جز انسانها، همسایههای دیگری هم پیرامون خودمان داریم. یک شب هیجان ما میتواند به معنی مرگ صدها همسایه ما باشد.⭐️
به کوشش: ایمان ابراهیمی، فاطمه موسوی
@nardebanbooks
@farhangkoodak
📚کتابها ما را به زمانها و مکانهای دیگر میبرند و آثار برگزیده این کار را به شکلی جادویی و باورنکردنی انجام میدهند.
ما در باشگاه « گذر از کودکی» با نوجوانان یازده ودوازدهساله سفری به چین داریم، با کتاب زیبای «جایی که کوه به ماه بوسه میزند». از شاعرانگیاش هر چه بگویم کماست. انگار دارید در مینیاتورهای چینی قدم میزنید و با نمادهای این فرهنگ کهن دوست میشوید؛ از ماهی قرمز تا اژدها و پیرمرد دانا و ….
کتاب با ظاهری ساده، بچهها را به مفاهیم مهمی راهنما میشود. اعضای باشگاه نکات جالبی را در نخستین جلسه درک کردند و مطمئنم که در جلسات بعد این اکتشافها ادامه خواهد داشت.
📚از ترجمهی عالی خانم پروین علیپور ارجمند هم باید یاد کرد که متن را با ظرافت تمام به فارسی برگرداندهاند طوری که بهنطر میرسد متنی تألیفی را میخوانیم.
💓این کتاب به چه کسی توصیه میشود؟
اگر اعتماد به نفس و جسارت حرکت و ساختن زندگی را برای فرزندتان آرزومیکنید، برای شما انتخابی فوقالعاده است.
#جایی_که_کوه_بوسه_میزند_بر_ماه
#نشر_افق
#پروین_علی_پور
#مهارتهای_زندگی
#افسانه
#چین
#مهاجرت
#سفر_قهرمانی
#باشگاه_کتابخوانی_کودک_و_فرهنگ
#یادگیری
#یادگیری_در_بستر_زندگی
#نیوبری
#برگزیده_شورای_کتاب_کودک
#ماهی_سیاه_کوچولو
#ریحانه_قاسمرشیدی
#اعتماد_بهنفس
#فرزندپروری
@farhangkoodak
ارتباط:
@rb1105
ما در باشگاه « گذر از کودکی» با نوجوانان یازده ودوازدهساله سفری به چین داریم، با کتاب زیبای «جایی که کوه به ماه بوسه میزند». از شاعرانگیاش هر چه بگویم کماست. انگار دارید در مینیاتورهای چینی قدم میزنید و با نمادهای این فرهنگ کهن دوست میشوید؛ از ماهی قرمز تا اژدها و پیرمرد دانا و ….
کتاب با ظاهری ساده، بچهها را به مفاهیم مهمی راهنما میشود. اعضای باشگاه نکات جالبی را در نخستین جلسه درک کردند و مطمئنم که در جلسات بعد این اکتشافها ادامه خواهد داشت.
📚از ترجمهی عالی خانم پروین علیپور ارجمند هم باید یاد کرد که متن را با ظرافت تمام به فارسی برگرداندهاند طوری که بهنطر میرسد متنی تألیفی را میخوانیم.
💓این کتاب به چه کسی توصیه میشود؟
اگر اعتماد به نفس و جسارت حرکت و ساختن زندگی را برای فرزندتان آرزومیکنید، برای شما انتخابی فوقالعاده است.
#جایی_که_کوه_بوسه_میزند_بر_ماه
#نشر_افق
#پروین_علی_پور
#مهارتهای_زندگی
#افسانه
#چین
#مهاجرت
#سفر_قهرمانی
#باشگاه_کتابخوانی_کودک_و_فرهنگ
#یادگیری
#یادگیری_در_بستر_زندگی
#نیوبری
#برگزیده_شورای_کتاب_کودک
#ماهی_سیاه_کوچولو
#ریحانه_قاسمرشیدی
#اعتماد_بهنفس
#فرزندپروری
@farhangkoodak
ارتباط:
@rb1105
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
مهاجرت؛ گزینهی اول رتبههایبرتر کنکور
گزارش رکنا از همایش معرفی رشتههای دانشگاه تهران که امروز برگزار شد.
#کنکور
#مهاجرت
@farhangkoodak
گزارش رکنا از همایش معرفی رشتههای دانشگاه تهران که امروز برگزار شد.
#کنکور
#مهاجرت
@farhangkoodak
خیابان آبان و سالهای زندگی من
🔸خیابان «آبان» خیلی کوتاهست. سر تا تهش را در سه دقیقه میتوان طی کرد. عریض است و شیبدار و خلوت.
🔹از «کریمخان» که وارد میشوم، دهههای عمرم را پیشچشمم میبینم. فیلمی که نقش اولش منم.
اگر کارگردان بودم؛ فلاشبک میزدم به سال هفتاد. اعتراض برای رتبه در ساختمان سازمان سنجش که دیگر نیست، بعدتر، شور ضیافتهای سالگرد مجله در «نایب»، قرارهای دوران نامزدی در باغ «رستوران سورن»، چشیدن طعم گس انتظار در «کلینیک ناباروری بیمارستان آبان» با دوست و دیدن رنج عزیزی دیگر در حال عبور از جهان در طبقات بالای همین ساختمان.
«قنادی هانس» و اولین جشن تولد دخترم و تمام دورهمیها در «رستوران فرید» با دوستانی که مثل خانوادهام بودند و بعداً مهاجرت کردند.
🔸از «آبان» سرازیر میشوم. نم باران میزند و متعجبم که فقط دلتنگ هستم اما غم از دسترفتهها را ندارم.
🔹بالاخره، یادگرفتهام مسافر زندگیباشم. زنی معمولی که نه به دنبال تیتر دکترا و شهرت رفته و نه توانایی کسب ثروت داشته. یکی از میلیاردها. یکی که تنها دستاوردش شاید، دنبال کردن رویاهایش بوده و بس. سعیکرده، ساکن لحظهشود. در پنجاه سالگی سبزی شگفت برگها را ببیند و قد کشیدن چنارهایی را که پنجرههای قدی «رستوران لئون» را پوشاندهاند. گلهای رز رونده، توتهای سیاه آبدار ، زندهشدن ساختمانهای قدیمی را بفهمد و قدرت پاها برای پیادهروی را ارجنهد. از بارش بیهوای باران کلافه نشود و از بازی باد با مژههای کوتاه یکیدر میانش بخندد .
🔹در حسرت آن جمعها، آن تجربهها و آن روزها نیستم. من با عزیزانم و هرآنچه دوستداشتم، زندگی کردهام. همانقدر که امکان داشت؛ کوتاه کوتاه کوتاه.
عطر یاد و عشقشان برای باقی زندگی من کفایت میکند، حتی اگر سالی یکبار هم صدایشان را نشنوم.
🔸حسرتی نیست. نمیشد جور دیگری بشود. اصلاً، شاید زندگی همین باشد. کوتاه و بهظاهر ثابت اما پر از تغییر مثل خیابان «آبان»، نازنین و دوستداشتنی.
بیست و چهار اردیبهشت ۱۴۰۳، تهران عزیز من.
#ریحانه_قاسمرشیدی
#تجربهی_زیسته
#طهرانگردی
#فلسفهی_رواقی
#مهاجرت
#میانسالی
@farhangkoodak
🔸خیابان «آبان» خیلی کوتاهست. سر تا تهش را در سه دقیقه میتوان طی کرد. عریض است و شیبدار و خلوت.
🔹از «کریمخان» که وارد میشوم، دهههای عمرم را پیشچشمم میبینم. فیلمی که نقش اولش منم.
اگر کارگردان بودم؛ فلاشبک میزدم به سال هفتاد. اعتراض برای رتبه در ساختمان سازمان سنجش که دیگر نیست، بعدتر، شور ضیافتهای سالگرد مجله در «نایب»، قرارهای دوران نامزدی در باغ «رستوران سورن»، چشیدن طعم گس انتظار در «کلینیک ناباروری بیمارستان آبان» با دوست و دیدن رنج عزیزی دیگر در حال عبور از جهان در طبقات بالای همین ساختمان.
«قنادی هانس» و اولین جشن تولد دخترم و تمام دورهمیها در «رستوران فرید» با دوستانی که مثل خانوادهام بودند و بعداً مهاجرت کردند.
🔸از «آبان» سرازیر میشوم. نم باران میزند و متعجبم که فقط دلتنگ هستم اما غم از دسترفتهها را ندارم.
🔹بالاخره، یادگرفتهام مسافر زندگیباشم. زنی معمولی که نه به دنبال تیتر دکترا و شهرت رفته و نه توانایی کسب ثروت داشته. یکی از میلیاردها. یکی که تنها دستاوردش شاید، دنبال کردن رویاهایش بوده و بس. سعیکرده، ساکن لحظهشود. در پنجاه سالگی سبزی شگفت برگها را ببیند و قد کشیدن چنارهایی را که پنجرههای قدی «رستوران لئون» را پوشاندهاند. گلهای رز رونده، توتهای سیاه آبدار ، زندهشدن ساختمانهای قدیمی را بفهمد و قدرت پاها برای پیادهروی را ارجنهد. از بارش بیهوای باران کلافه نشود و از بازی باد با مژههای کوتاه یکیدر میانش بخندد .
🔹در حسرت آن جمعها، آن تجربهها و آن روزها نیستم. من با عزیزانم و هرآنچه دوستداشتم، زندگی کردهام. همانقدر که امکان داشت؛ کوتاه کوتاه کوتاه.
عطر یاد و عشقشان برای باقی زندگی من کفایت میکند، حتی اگر سالی یکبار هم صدایشان را نشنوم.
🔸حسرتی نیست. نمیشد جور دیگری بشود. اصلاً، شاید زندگی همین باشد. کوتاه و بهظاهر ثابت اما پر از تغییر مثل خیابان «آبان»، نازنین و دوستداشتنی.
بیست و چهار اردیبهشت ۱۴۰۳، تهران عزیز من.
#ریحانه_قاسمرشیدی
#تجربهی_زیسته
#طهرانگردی
#فلسفهی_رواقی
#مهاجرت
#میانسالی
@farhangkoodak
گلهای «عشق و صلح» در باشگاه کتابخوانی مجازی کودک و فرهنگ
🍀شنبه دوم تیر، آخرین جلسهی ترم بهار باشگاه ده و یازدهسالهها بود. گروهی که در آغاز، تابستان سخت ۹۹، با هدف کتابخوانی و یادگیری مهارتهای زندگی تشکیل شد. اما در طی چهار سال توانست بهسمت ایجاد روابط پایدار و تجربهی «عشق و صلح» پیش برود.
🪷سالی که گذشت، سالی دشوار برای ما بود. با مهاجرت یکی از اعضا، دو راه داشتیم. اول کتمان فشاری که بر فرزندمان و خانوادهاش وارد میشد و همینطور بر دوست صمیمی عزیزش و ادامهی روال عادی. و راه سختتر اما خوشایندتر همدلی.
⭐️تفاوت ساعت و روزهای تعطیل باعث شد تا چارهای جز انتقال کارگاه به روز شنبه باقینماند. برای بچههای کلاس چهارم و پنجم که کلی تکلیف دارند، چنین تغییری سخت بود. اما مادران و فرزندان نازنینم این زحمت را متحمل شدند. خوشحالم که با هم «عشق و صلح» را زندگی کردیم.
🦋بهجای عکس بچهها، گلزاری از گونهی «عشق و صلح» رز گذاشتم. تا تشکری باشد از محبت همهی خانوادهها و همدلیشان.
#باشگاه_کتابخوانی_مجازی_کودک_و_فرهنگ
#عشق_و_صلح
#ریحانه_قاسمرشیدی
#همدلی
#مهاجرت
@farhangkoodak
🍀شنبه دوم تیر، آخرین جلسهی ترم بهار باشگاه ده و یازدهسالهها بود. گروهی که در آغاز، تابستان سخت ۹۹، با هدف کتابخوانی و یادگیری مهارتهای زندگی تشکیل شد. اما در طی چهار سال توانست بهسمت ایجاد روابط پایدار و تجربهی «عشق و صلح» پیش برود.
🪷سالی که گذشت، سالی دشوار برای ما بود. با مهاجرت یکی از اعضا، دو راه داشتیم. اول کتمان فشاری که بر فرزندمان و خانوادهاش وارد میشد و همینطور بر دوست صمیمی عزیزش و ادامهی روال عادی. و راه سختتر اما خوشایندتر همدلی.
⭐️تفاوت ساعت و روزهای تعطیل باعث شد تا چارهای جز انتقال کارگاه به روز شنبه باقینماند. برای بچههای کلاس چهارم و پنجم که کلی تکلیف دارند، چنین تغییری سخت بود. اما مادران و فرزندان نازنینم این زحمت را متحمل شدند. خوشحالم که با هم «عشق و صلح» را زندگی کردیم.
🦋بهجای عکس بچهها، گلزاری از گونهی «عشق و صلح» رز گذاشتم. تا تشکری باشد از محبت همهی خانوادهها و همدلیشان.
#باشگاه_کتابخوانی_مجازی_کودک_و_فرهنگ
#عشق_و_صلح
#ریحانه_قاسمرشیدی
#همدلی
#مهاجرت
@farhangkoodak
«گلی ترقی» نازنین و خاطرهساز در سرای سالمندان فرانسه
🍃لعنت به مهاجرت! چه چشمها که به در خشکید و عزیز نیامد! چه مادرها که حسرت بوسهای را با خود به جهان باقی بردند! و حالا این خبر دردناک درمورد نویسندهی خاطرهساز ما.
🥀میدانم انتخاب مکان زندگی حق همه است اما دلم خون است از این که بازی روزگار ما را به تماشای پردهای رسانده که نوباوگانمان از رفتن حرف میزنند و بزرگانمان….
🍂 نشستهایم تا غولهای ادبیات و هنر ایران، تک به تک در غربت روزگارشان را بهپایان ببرند.
اکنون نوبت صاحب شیرینترین داستانهای معاصر فارسی شده، کسی که با «دو دنیا»، «خاطرات پراکنده»، «من هم چهگوارا هستم» و … خاطرهی جمعی برای ما ساخته و زندگی در سالهای گمشدهی ابتدای قرن پیش را در تهران زنده کرده. سهم خانم نویسنده، انتقال به سرای سالمندانی در حومهی پاریس شده.
😔بهنظر شما، چهارراه نادری، کلاس بالهی مادام، مدرسهی انوشیروان دادگر، کوچههای الهیه منتظر قدمهای پیر قصهگوی خود نیستند؟
آیا سرنوشت کسانی که زندگی خود را صرف فرهنگ و ادبیات ما میکنند باید چنین مرگی کنم سکوت نویسندهی محبوب هزاران باشد؟
ترجیح میدهم تصور کنم او، خودش و فارسی حرفزدن را از یاد برده.
فراموش کردن بهتر از در اندوه غرقشدن و فکر کردن به مرگ محتوم در میان بیگانهها نیست؟
📚📚📚اگر تا کنون اثری از ایشان را مطالعه نکردهاید، پیشنهاد میکنم این کتابها را بخوانید:
اتفاق، من هم چهگوارا هستم، جایی دیگر، دو دنیا، خاطرات پراکنده، خواب زمستانی و دیوهای خوشپوش.
#گلی_ترقی
#مهاجرت
#ما_نیز_مردمی_هستیم
@farhangkoodak
🍃لعنت به مهاجرت! چه چشمها که به در خشکید و عزیز نیامد! چه مادرها که حسرت بوسهای را با خود به جهان باقی بردند! و حالا این خبر دردناک درمورد نویسندهی خاطرهساز ما.
🥀میدانم انتخاب مکان زندگی حق همه است اما دلم خون است از این که بازی روزگار ما را به تماشای پردهای رسانده که نوباوگانمان از رفتن حرف میزنند و بزرگانمان….
🍂 نشستهایم تا غولهای ادبیات و هنر ایران، تک به تک در غربت روزگارشان را بهپایان ببرند.
اکنون نوبت صاحب شیرینترین داستانهای معاصر فارسی شده، کسی که با «دو دنیا»، «خاطرات پراکنده»، «من هم چهگوارا هستم» و … خاطرهی جمعی برای ما ساخته و زندگی در سالهای گمشدهی ابتدای قرن پیش را در تهران زنده کرده. سهم خانم نویسنده، انتقال به سرای سالمندانی در حومهی پاریس شده.
😔بهنظر شما، چهارراه نادری، کلاس بالهی مادام، مدرسهی انوشیروان دادگر، کوچههای الهیه منتظر قدمهای پیر قصهگوی خود نیستند؟
آیا سرنوشت کسانی که زندگی خود را صرف فرهنگ و ادبیات ما میکنند باید چنین مرگی کنم سکوت نویسندهی محبوب هزاران باشد؟
ترجیح میدهم تصور کنم او، خودش و فارسی حرفزدن را از یاد برده.
فراموش کردن بهتر از در اندوه غرقشدن و فکر کردن به مرگ محتوم در میان بیگانهها نیست؟
📚📚📚اگر تا کنون اثری از ایشان را مطالعه نکردهاید، پیشنهاد میکنم این کتابها را بخوانید:
اتفاق، من هم چهگوارا هستم، جایی دیگر، دو دنیا، خاطرات پراکنده، خواب زمستانی و دیوهای خوشپوش.
#گلی_ترقی
#مهاجرت
#ما_نیز_مردمی_هستیم
@farhangkoodak
Forwarded from فریبا خانی نویسنده و روزنامهنگار
از کلاهات برای ما سرزمینی بیرون بیاور
برای ما، مادرانی که بیمار نشوند بیرون بیاور
و دوستانی که #مهاجرت نکنند
خانههایی را بیرون بیاور
که #جنگ نشانیشان را نمیداند
ای جادوگر به ستوه آمدهایم از خرگوشها!
■شاعر: #کاتیا_راسم [ عراق ]
■برگردان: #سعید_هلیچی
#شعر
@dastanenadastan
برای ما، مادرانی که بیمار نشوند بیرون بیاور
و دوستانی که #مهاجرت نکنند
خانههایی را بیرون بیاور
که #جنگ نشانیشان را نمیداند
ای جادوگر به ستوه آمدهایم از خرگوشها!
■شاعر: #کاتیا_راسم [ عراق ]
■برگردان: #سعید_هلیچی
#شعر
@dastanenadastan