Forwarded from فریبا خانی نویسنده و روزنامهنگار
من در کلاس شاهرخ مسکوب
🟡در کلاسهای شاهنامهی #شاهرخ_مسکوب هستم در پاریس دلگیر حتماً. دلگیر چون هر جا که تبعید شوی حتی زیباترین بهشت، دلگیر است. خیلی از روشنفکران ما بعد از انقلاب به همین #پاریس رفتند و دق کردند. همینطور در آمریکا و کانادا و دیگر کشورها. آنها در غربت مردند در حالیکه باید روی تخم چشم ما بودند. در دانشگاههای ایران کلاسهای پرشور داشتند و تلویزیون و رسانهها در اختیارشان بود... اما این چنین نشد.
🟡صدای شاهرخ مسکوب واضح نیست. صدایش میرود و میآید کمی خشدار میشود اما من با ولع هی گوش میدهم.
در کلاسهای او هستم که در سال ۲۰۰۲ تا۲۰۰۴ برگزار شد.
درست زمانی که در تهرانم رو به خیابانی که ماشینها سر و صداشان تا ناف خانه میآید.
رختهای شسته شده را جمع میکنم و تا میکنم تا در کشو لباسها جا بدهم.
گاهی مجبورم دکمه پاز را بزنم و باز از اول گوش بدهم. هی مجبورم از کار خانه دست بردارم و یادداشت کنم...
آن جا که میگوید: فردوسی، خاطرهی جمعی ما را سروده....
گریهام می گیرد.
🟡در خیابان موقع رانندگی هم در کلاسهای مسکوبم وقتی از فردوسی می خواند:
بناهای آباد گردد خراب/ ز باران و زتابش آفتاب
پی افکندم از نظم کاخی بلند/که از باد و بارانش ناید گزند
مسکوب میگوید: حماسه برای دورهای است که یک قوم بخواهد تشکیل بشود. مثلاً در دورهی اشکانی ما حماسه داشتیم و بخش حماسی #شاهنامه متعلق به این دوره است. او توضیح میدهد که در قرن چهارم هجری بعد از حمله اعراب ما نیاز بازیابی قومی داشتیم و شاهنامه حماسهی متاخر است.
🟡او می گوید:موبدان #زرتشتی و در دورهی #ساسانیان زروانیان را مرتد میدانستند و آزارشان میدادند. اما ریشه #زروان بسیار در ایران عمیق بوده او معتقد است که خیام و زکریای رازی دهری هستند و به نوعی عقاید مانوی و زروانی داشتند.
او توضیح میدهد: که هویت ما از فرهنگ به دست آمده است نه تاریخ... یاد حرفهای #مهرداد_بهار میافتم که میگوید: ما مردمی هستیم که به #تاریخ بیتوجه بودهایم برعکس مردم چین یا یونان... و هرگز از تاریخ درس نگرفتهایم. مسکوب میگوید که #جمشید نوروز را پیریزی کرد و جشن #نوروز منسوب به اوست. اما در ماه مهر، فریدون #ضحاک را شکست داد و جشن مهرگان یادگار فریدون است!
🟡باید این ها را یادداشت کنم.
جلوی در مدرسه دخترم منتظر تعطیل شدن او هستم اما در پاریس هم هستم آن جا که مسکوب می گوید: در ادبیات فارسی دو تا دیالوگ نویس قهار داریم یکی #فردوسی و دیگری #نظامی اما #حافظ ، مونولوگ نویس چیرهدستی است.
مسکوب دریاست تمام کتابهای اسطوره شناسان و زبان شناسان جهان را بلعیده است و مدام به آنها اشاره میکند. او بر روی تمام ابیات شاهنامه تامل کرده است با استفاده از اسطوره و تاریخ و زبان شناسی از شاهنامه رمزگشایی های درخشان
می کند.
🟡میگوید فردوسی بسیار شاعر اخلاقی است چون هیچگاه حرف اخلاق را نمیزند. او به #وندیداد اشاره میکند و به اصول سخت طهارت در آن اشاره میکند که
مشابهش را در فقه اسلامی هم داریم. او معتقد است این بیتها و
مصرع، 《زن و اژدها هر دو در
خاک به》 هرگز سروده ی فردوسی
نیست و فرودسی به زنان احترام
بی حد و حصر داشت و زنان در
شاهنامه خردمند و باهوشند باید
یادداشت کنم او گاهی به نویسندگان
معاصر هم اشاره میکند. مثلاً
میگوید اگر رضا شاه مورخ میشد
حتماً کسروی میشد.چون کسروی هم دیکتاتور بود.کنارش کتاب《 روزهای در راه》 رامیخوانم مسکوب را می بینم در
تظاهرات سال56 و 57 از شورش
مردم علیه نظام استبداد شاهنشاهی
می نویسد. ماموران ساواک بر
معترضان رنگ میپاشند تا اگر فرار
کنند در کوچه های دیگر شناسایی
شوند. او قبل از انقلاب سه بار
زندانی شده است و خلق و خویش به
گفته دوستانی چون ابتهاج تغییر
کرد. اما بعد از انقلاب هم سرگشته و
مغموم است.
🟡بعد از انقلاب مجبور به ترک ایران میشود و در فرانسه میماند با رنج
و محنت مثل روشنفکران و
نویسندگان و شاعران دیگر در غربت
روزگارش سخت می شود.
و در آخر در اثر سرطان خون این
زندگی را بدرود میگوید.
او مینویسد ایران کشور شهیدان
است که در آن ملتی هر روز شهید
می شوند... من در کلاس مسکوبم درست ۱۹ سال بعد از اینکه او به
مرگ تسلیم شد. او میگوید در
اسطوره مرگ شکارچی قهرمان
نیست قهرمان شکارچی مرگ است....
باید یادداشت بردارم.
#فریبا_خانی
#ادبیات
#اسطوره
#ادبیات_کلاسیک
@dastanenadastan
🟡در کلاسهای شاهنامهی #شاهرخ_مسکوب هستم در پاریس دلگیر حتماً. دلگیر چون هر جا که تبعید شوی حتی زیباترین بهشت، دلگیر است. خیلی از روشنفکران ما بعد از انقلاب به همین #پاریس رفتند و دق کردند. همینطور در آمریکا و کانادا و دیگر کشورها. آنها در غربت مردند در حالیکه باید روی تخم چشم ما بودند. در دانشگاههای ایران کلاسهای پرشور داشتند و تلویزیون و رسانهها در اختیارشان بود... اما این چنین نشد.
🟡صدای شاهرخ مسکوب واضح نیست. صدایش میرود و میآید کمی خشدار میشود اما من با ولع هی گوش میدهم.
در کلاسهای او هستم که در سال ۲۰۰۲ تا۲۰۰۴ برگزار شد.
درست زمانی که در تهرانم رو به خیابانی که ماشینها سر و صداشان تا ناف خانه میآید.
رختهای شسته شده را جمع میکنم و تا میکنم تا در کشو لباسها جا بدهم.
گاهی مجبورم دکمه پاز را بزنم و باز از اول گوش بدهم. هی مجبورم از کار خانه دست بردارم و یادداشت کنم...
آن جا که میگوید: فردوسی، خاطرهی جمعی ما را سروده....
گریهام می گیرد.
🟡در خیابان موقع رانندگی هم در کلاسهای مسکوبم وقتی از فردوسی می خواند:
بناهای آباد گردد خراب/ ز باران و زتابش آفتاب
پی افکندم از نظم کاخی بلند/که از باد و بارانش ناید گزند
مسکوب میگوید: حماسه برای دورهای است که یک قوم بخواهد تشکیل بشود. مثلاً در دورهی اشکانی ما حماسه داشتیم و بخش حماسی #شاهنامه متعلق به این دوره است. او توضیح میدهد که در قرن چهارم هجری بعد از حمله اعراب ما نیاز بازیابی قومی داشتیم و شاهنامه حماسهی متاخر است.
🟡او می گوید:موبدان #زرتشتی و در دورهی #ساسانیان زروانیان را مرتد میدانستند و آزارشان میدادند. اما ریشه #زروان بسیار در ایران عمیق بوده او معتقد است که خیام و زکریای رازی دهری هستند و به نوعی عقاید مانوی و زروانی داشتند.
او توضیح میدهد: که هویت ما از فرهنگ به دست آمده است نه تاریخ... یاد حرفهای #مهرداد_بهار میافتم که میگوید: ما مردمی هستیم که به #تاریخ بیتوجه بودهایم برعکس مردم چین یا یونان... و هرگز از تاریخ درس نگرفتهایم. مسکوب میگوید که #جمشید نوروز را پیریزی کرد و جشن #نوروز منسوب به اوست. اما در ماه مهر، فریدون #ضحاک را شکست داد و جشن مهرگان یادگار فریدون است!
🟡باید این ها را یادداشت کنم.
جلوی در مدرسه دخترم منتظر تعطیل شدن او هستم اما در پاریس هم هستم آن جا که مسکوب می گوید: در ادبیات فارسی دو تا دیالوگ نویس قهار داریم یکی #فردوسی و دیگری #نظامی اما #حافظ ، مونولوگ نویس چیرهدستی است.
مسکوب دریاست تمام کتابهای اسطوره شناسان و زبان شناسان جهان را بلعیده است و مدام به آنها اشاره میکند. او بر روی تمام ابیات شاهنامه تامل کرده است با استفاده از اسطوره و تاریخ و زبان شناسی از شاهنامه رمزگشایی های درخشان
می کند.
🟡میگوید فردوسی بسیار شاعر اخلاقی است چون هیچگاه حرف اخلاق را نمیزند. او به #وندیداد اشاره میکند و به اصول سخت طهارت در آن اشاره میکند که
مشابهش را در فقه اسلامی هم داریم. او معتقد است این بیتها و
مصرع، 《زن و اژدها هر دو در
خاک به》 هرگز سروده ی فردوسی
نیست و فرودسی به زنان احترام
بی حد و حصر داشت و زنان در
شاهنامه خردمند و باهوشند باید
یادداشت کنم او گاهی به نویسندگان
معاصر هم اشاره میکند. مثلاً
میگوید اگر رضا شاه مورخ میشد
حتماً کسروی میشد.چون کسروی هم دیکتاتور بود.کنارش کتاب《 روزهای در راه》 رامیخوانم مسکوب را می بینم در
تظاهرات سال56 و 57 از شورش
مردم علیه نظام استبداد شاهنشاهی
می نویسد. ماموران ساواک بر
معترضان رنگ میپاشند تا اگر فرار
کنند در کوچه های دیگر شناسایی
شوند. او قبل از انقلاب سه بار
زندانی شده است و خلق و خویش به
گفته دوستانی چون ابتهاج تغییر
کرد. اما بعد از انقلاب هم سرگشته و
مغموم است.
🟡بعد از انقلاب مجبور به ترک ایران میشود و در فرانسه میماند با رنج
و محنت مثل روشنفکران و
نویسندگان و شاعران دیگر در غربت
روزگارش سخت می شود.
و در آخر در اثر سرطان خون این
زندگی را بدرود میگوید.
او مینویسد ایران کشور شهیدان
است که در آن ملتی هر روز شهید
می شوند... من در کلاس مسکوبم درست ۱۹ سال بعد از اینکه او به
مرگ تسلیم شد. او میگوید در
اسطوره مرگ شکارچی قهرمان
نیست قهرمان شکارچی مرگ است....
باید یادداشت بردارم.
#فریبا_خانی
#ادبیات
#اسطوره
#ادبیات_کلاسیک
@dastanenadastan