Forwarded from عبدالكريم سروش
#گزیدهایازگفتارهاواندیشههای دکترسروش
شماره۷ : #ارکانفرهنگیدموکراسی
#دموکراسی برحسب یکی ازتعاریف آن، مجموعه ای ازنهادهاست که هدف آن به حداقل رساندن خطاهای مدیریت سیاسی ازطریق به حداکثررساندن مشارکت مردم وتقلیل نقش شخصی فرد دراتخاذ تصمیمات سیاسی است.
دموکراسی نظریه ای است علمی وانسانی برای اداره جامعه و روش موثری است برای تبدیل #انقلابات به #اصلاحات.
دراین میان #سوسیالیسم مدعی است که نظریه ای برای توزیع عادلانه ثروت است، درحالیکه دموکراسی توزیع صحیح قدرت را درجامعه مدنظردارد.
هرچند که درآغازنمایندگان سوسیالیسم، دموکراسی را برای دفاع ازثروتمندان میدانستند، اما بعدها دریافتند که هریک بدون دیگری توهم محض است در واقع هر دوی آنها با #دیکتاتوری سروکار داشتند، "دیکتاتوری سرمایه" و "دیکتاتوری فرمانروایان" وهردوباعدالت وحقوق بشرسروکار داشتند.
بررسی دقیق #لیبرالیسم معلوم میدارد که این نظام بر نظریه جایزالخطا بودن انسان متکی است. بنابراین نظریه، حقیقت آشکارنیست وانسانها موجودات جایزالخطا هستند که باید بصورت جمعی درپی یافتن حقیقت تلاش کنند.
حرکت درجهت توزیع ثروت وقدرت به ادامه دموکراسی کمک خواهد کرد.
عشق مفرط به قدرت یاعطش ثروت موانع زیانباری برسر راه دموکراسی محسوب میشوند. ثروت یا قدرت را باید وسیله دانست نه هدف. به همین سبب نفی ثروت وقدرت میتواند کمک بزرگی برای رشد و رونق دموکراسی باشد.
دموکراسی یکی از لوازم مهمش اینست که کاری نباید کرد که درآن کار به ثروت وقدرت عظیم حاجت باشد، که نفی #صوفیانه ثروت وقدرت این خاصیت دل انگیز را دارد. غالبا برسنتهای صوفیانه خرده میگیرند که به امور جهان بی اعتنایی میکنند و ثروت وقدرت را خوار میشمارند. درست است که به زحمت میتوان #عارفانه زیستن را با سیاست زمانه ی ما سازگار کرد، با این وصف انکار نمیتوان کرد که بی اعتنایی به این دوعامل میتواند دربه تعویق افکندن زایش دیکتاتوریها نقش گرانبهایی داشته باشد.
دراین میان اهمیت احترام به علم نیز کم نیست. بین احترام به دموکراسی وتعهد کسب دانش ویا ترویج آن همبستگی مثبتی وجود دارد. درجامعه دموکراتیک اقتدار #دانش برهراقتدار دیگری غلبه میکند و دیکتاتوری استدلال قوی تر، جایگزین دیکتاتوری اراده های خودخواهانه میشود. بدون دموکراسی، علمی وجود نخواهد داشت وبدون علم، دموکراسی ای.
و اما #خدا. هر #مذهبی معرف رابطه خاصی بین انسان وخداست وهمین رابطه خاص شکل دهنده سمت گیری های مومنان با یکدیگراست. اعتقاد به خدای رحیم نوعی رفتار را ایجاب میکند و اعتقاد به خدایی که او را تصویری ازآرزوی انسان دربند بدانی نوعی رفتاردیگر را موجب میشود. دموکراسی نیازمند معیارهای عالی اخلاقی است وازاینرو درسنتهای مذهبی که خدایشان رعایت این معیارها را واجب نمیشمرد، دموکراسی دست یافتنی نیست.
دموکراسی به انباشت قدرت بیش ازثروت حساسیت دارد و به نظرمیرسد که تساهل واجماع را بالاترازحقیقت مینشاند و اگراین دونقض به نحوموثری رفع میشدند بشرسعادتمند می بود.
برگرفته از کتاب #فربهتر_از_ایدیولوژی
#عبدالکریمسروش
@SchoolofRumi
شماره۷ : #ارکانفرهنگیدموکراسی
#دموکراسی برحسب یکی ازتعاریف آن، مجموعه ای ازنهادهاست که هدف آن به حداقل رساندن خطاهای مدیریت سیاسی ازطریق به حداکثررساندن مشارکت مردم وتقلیل نقش شخصی فرد دراتخاذ تصمیمات سیاسی است.
دموکراسی نظریه ای است علمی وانسانی برای اداره جامعه و روش موثری است برای تبدیل #انقلابات به #اصلاحات.
دراین میان #سوسیالیسم مدعی است که نظریه ای برای توزیع عادلانه ثروت است، درحالیکه دموکراسی توزیع صحیح قدرت را درجامعه مدنظردارد.
هرچند که درآغازنمایندگان سوسیالیسم، دموکراسی را برای دفاع ازثروتمندان میدانستند، اما بعدها دریافتند که هریک بدون دیگری توهم محض است در واقع هر دوی آنها با #دیکتاتوری سروکار داشتند، "دیکتاتوری سرمایه" و "دیکتاتوری فرمانروایان" وهردوباعدالت وحقوق بشرسروکار داشتند.
بررسی دقیق #لیبرالیسم معلوم میدارد که این نظام بر نظریه جایزالخطا بودن انسان متکی است. بنابراین نظریه، حقیقت آشکارنیست وانسانها موجودات جایزالخطا هستند که باید بصورت جمعی درپی یافتن حقیقت تلاش کنند.
حرکت درجهت توزیع ثروت وقدرت به ادامه دموکراسی کمک خواهد کرد.
عشق مفرط به قدرت یاعطش ثروت موانع زیانباری برسر راه دموکراسی محسوب میشوند. ثروت یا قدرت را باید وسیله دانست نه هدف. به همین سبب نفی ثروت وقدرت میتواند کمک بزرگی برای رشد و رونق دموکراسی باشد.
دموکراسی یکی از لوازم مهمش اینست که کاری نباید کرد که درآن کار به ثروت وقدرت عظیم حاجت باشد، که نفی #صوفیانه ثروت وقدرت این خاصیت دل انگیز را دارد. غالبا برسنتهای صوفیانه خرده میگیرند که به امور جهان بی اعتنایی میکنند و ثروت وقدرت را خوار میشمارند. درست است که به زحمت میتوان #عارفانه زیستن را با سیاست زمانه ی ما سازگار کرد، با این وصف انکار نمیتوان کرد که بی اعتنایی به این دوعامل میتواند دربه تعویق افکندن زایش دیکتاتوریها نقش گرانبهایی داشته باشد.
دراین میان اهمیت احترام به علم نیز کم نیست. بین احترام به دموکراسی وتعهد کسب دانش ویا ترویج آن همبستگی مثبتی وجود دارد. درجامعه دموکراتیک اقتدار #دانش برهراقتدار دیگری غلبه میکند و دیکتاتوری استدلال قوی تر، جایگزین دیکتاتوری اراده های خودخواهانه میشود. بدون دموکراسی، علمی وجود نخواهد داشت وبدون علم، دموکراسی ای.
و اما #خدا. هر #مذهبی معرف رابطه خاصی بین انسان وخداست وهمین رابطه خاص شکل دهنده سمت گیری های مومنان با یکدیگراست. اعتقاد به خدای رحیم نوعی رفتار را ایجاب میکند و اعتقاد به خدایی که او را تصویری ازآرزوی انسان دربند بدانی نوعی رفتاردیگر را موجب میشود. دموکراسی نیازمند معیارهای عالی اخلاقی است وازاینرو درسنتهای مذهبی که خدایشان رعایت این معیارها را واجب نمیشمرد، دموکراسی دست یافتنی نیست.
دموکراسی به انباشت قدرت بیش ازثروت حساسیت دارد و به نظرمیرسد که تساهل واجماع را بالاترازحقیقت مینشاند و اگراین دونقض به نحوموثری رفع میشدند بشرسعادتمند می بود.
برگرفته از کتاب #فربهتر_از_ایدیولوژی
#عبدالکریمسروش
@SchoolofRumi