سیدحسینحسینی؛فلسفه/روش/نقدپژوهی
✏️🔻✏️🔻 @drshhs مقاله بایسته های ترسیم و تحلیل منطقی نظام فضایل و رذایل اخلاقی... #سید_حسین_حسینی
مقاله بایسته های ترسیم و تحلیل منطقی نظام فضایل و رذایل اخلاقی... #سید_حسین_حسینی
#پژوهش_نامه انتقادی متون و برنامههای #علوم_انسانی
سال پانزدهم، زمستان 1394، شماره 37
چکیده #مقاله
تبیین #فضایل و #زدایل اخلاقی در #اسلام همواره یکی از دغدغههای مؤلفان کتابهای #اخلاق_اسلامی بوده اما باید بتوان این مهم را همراه با تحلیل و ترسیم" نظام اخلاقی" در اسلام پیش برد، تا نهایتاً به توضیح معقولی از آن دست یابیم؛ درغیر این صورت نمی توان ادعا کرد #مکتب اسلام در ارائة مجموعة وسیعی از دستورات و #احکام اخلاقی الهی دارای یک برنامه و چارچوب منظم و هماهنگ است. مسألة اصلی این مقاله نحوۀ تفاوت گذاردن بین رویکرد "تبیین" فضایل ورذایل اخلاقی با رویکرد "تحلیل نظاممند" آنهاست؛ امری که دغدغة اصلی نویسندة این مقاله در مسیر بررسی #کتب #دانشگاهی با عنوان اخلاق اسلامی بوده است.
با این حساب پس از معرفی کلّی کتاب "اخلاق اسلامی؛ #مبانی و #مفاهیم"، در قالب ابعاد شکلی و محتوایی، و با هدف نقد و بررسی اثر، به ارزیابی نقاط #قوت و #ضعف آن میپردازیم و در پایان پس از طرح نتیجه گیری، پیشنهادهای خود را برای تکمیل آن ارائه خواهیم داد.
کلیدواژه: #نظام_اخلاقی_اسلام، #نقد، #روششناسی، #تبیین #تحلیل
https://t.me/joinchat/AAAAAEApA-u_0LOwiizh8g
#پژوهش_نامه انتقادی متون و برنامههای #علوم_انسانی
سال پانزدهم، زمستان 1394، شماره 37
چکیده #مقاله
تبیین #فضایل و #زدایل اخلاقی در #اسلام همواره یکی از دغدغههای مؤلفان کتابهای #اخلاق_اسلامی بوده اما باید بتوان این مهم را همراه با تحلیل و ترسیم" نظام اخلاقی" در اسلام پیش برد، تا نهایتاً به توضیح معقولی از آن دست یابیم؛ درغیر این صورت نمی توان ادعا کرد #مکتب اسلام در ارائة مجموعة وسیعی از دستورات و #احکام اخلاقی الهی دارای یک برنامه و چارچوب منظم و هماهنگ است. مسألة اصلی این مقاله نحوۀ تفاوت گذاردن بین رویکرد "تبیین" فضایل ورذایل اخلاقی با رویکرد "تحلیل نظاممند" آنهاست؛ امری که دغدغة اصلی نویسندة این مقاله در مسیر بررسی #کتب #دانشگاهی با عنوان اخلاق اسلامی بوده است.
با این حساب پس از معرفی کلّی کتاب "اخلاق اسلامی؛ #مبانی و #مفاهیم"، در قالب ابعاد شکلی و محتوایی، و با هدف نقد و بررسی اثر، به ارزیابی نقاط #قوت و #ضعف آن میپردازیم و در پایان پس از طرح نتیجه گیری، پیشنهادهای خود را برای تکمیل آن ارائه خواهیم داد.
کلیدواژه: #نظام_اخلاقی_اسلام، #نقد، #روششناسی، #تبیین #تحلیل
https://t.me/joinchat/AAAAAEApA-u_0LOwiizh8g
📌📌@drshhs
"#نقد_روش_شناختی"
در اسفند ماه 1396 در جلسۀ #دفاع #دکتری یکی از دانشجویان #پژوهشگاه به عنوان داور دعوت داشتم؛ رسالهای در خصوص رسالۀ عملیۀ سیاسیه و نسبت آن با عرفی شدن بود.
تاکید کردم که، موضوع #رساله، جدید و از مسایل لازمی بود که کمتر به آن پرداخته شده، به ویژه از جهت ضرورت توجه #فقه به مسایل سیاسی و اجتماعی جدید جامعه که یکی از نشانههای فقه پویا، همین است. اشاره کردم اخیراً بصورت تصادفی عناوین دروس خارج فقه و اصول را که در سطح حوزههای علمیۀ کشور برگزار میشود، دنبال میکردم و از حدود 700 عنوان درس خارج، اکثراً موضوعاتی تکراری بودند، نه جدید و نه مسایل سیاسی اجتماعی مورد نیاز جامعه، به غیر از چند مورد بسیار نادر و انگشت شمار!
از جمله مسایلی که اشاره کردم؛ تطویل و خروج موضوعی، پَرِش روشی، و نقص در ترسیم #مفاهیم_بنیادی تحقیق.
با این وجود تأکید من بیشتر بر نکات #روش_شناختی و چند مسألۀ محتوایی بود؛
۱- در نتیجهگیری یک کار پژوهشی، بایستی دستاوردهای پژوهش را به صورت روشن و واضح ارائه داد؛ یعنی داوریها و قضاوتهای نهایی پیرامون مسألۀ #تحقیق و اینکه چه چیزی اثبات و یا ردّ شده است.
۲- عنوان پژوهش بایستی همراستا با هدف و مسألۀ اصلی تنظیم شود.
۳- سؤال تحقیق مبهم و کلّی نباشد.
۴- اگر موضوعی را به عنوان پیشفرض تلّقی میکنیم، در متن تحقیق نیازی به بحث و اثبات آن نیست.
۵- پیشینۀ تحقیق، پیشینۀ مرتبط با پرسش تحقیق است؛ یعنی بایستی بر محور سؤال تحقیق، به بررسی و نقد منابع مرتبط اقدام کرد تا مشخص شود دراین خصوص چه دستاوردهایی در دست داریم و به چه دستاوردهای جدیدی باید دست یافت.
۶- در خصوص #ساماندهی پژوهش و ساختار فصول آن، بهترین راه برای جلوگیری از تطویل، آن است که اگر فصل یا فصولی را حذف کنیم و سپس، خللی به کلیّت کار وارد نشود، نشان آن است که حضور چنین فصلی ضروری نیست و میتواند حذف شود.
۷- یک اصل روش تحقیقی به ما میگوید چنانچه محقّق لازم است مطالبی را به عنوان پیشینۀ ذهنیاش بداند، الزاماً ضرورتی ندارد همۀ آن اطلاعات را در گزارش کار تحقیقی خود منعکس کند.
۸- بایستی از ذکر مطالب فاقد #منبع و تکراری و نیز ارجاع به منابع غیر مستقیم، در صورتی که امکان دسترسی به منابع مستقیم وجود دارد، پرهیز کرد.
اما چند نکتۀ محتوایی:
۱- برای اثبات دلایل کُند بودن فرآیند #عرفی شدن در جوامع شیعی و ایران، محتاج دلایل محکمی هستیم.
۲- وابسته کردن علت تأخیر #سکولار شدن جامعه به تحریر چند رساله عملیه سیاسیه، محل تأمّل است؛ بویژه که در مصداق رساله عملیه بودن، سیاسیه بودن رسالهها، و تأثیرگذاری بر کلّ فرآیند جامعه نیز تردیدهایی وجود دارد.
۳- نمیتوان به سادگی حیات #سیاسی با حیات #اجتماعی جامعه را یکی دانست؛ علاوه بر اینکه دایرۀ حیات سیاسی و اجتماعی جامعه بسیار وسیع و فراخ است و اگر سخن از نسبت رسالههای عملیه سیاسیه با فرآیند عرفی شدن در حیات سیاسی و اجتماعی داریم، بایستی کاملاً دایره و مصادیق چنین عرصۀ وسیعی از حیات سیاسی و اجتماعی را مشخص کنیم.
۴- این تحقیق مدعی بود کار خود را بر مبنای #نظریۀ ماهیتگرایی استوار کرده در حالی که این نظریه مستلزم نوعی دور مضمر است.
طبق این مدل، برای تبیین چیستی رسالۀ عملیۀ سیاسیه، به کتاب مرحوم نائینی مراجعه کرده تا از این کتاب به کشف ملاک بپردازد و سپس این ملاک را بر سایرین بار کند تا مصداقها را تشخیص دهد؛ در حالی که به چه دلیل مثلاً کتاب نائینی را میتوان مصداق رسالۀ عملیه سیاسیه دانست؟! در حقیقت این مدل، کار را به نوعی تناقض روشی میکشاند و به همین دلیل در ادامۀ تحقیق و در تبیین ویژگیهای رسالۀ عملیۀ سیاسیه نیز این تناقض، خود را نشان داده است.
بنظر میآید در چنین مباحثی شیوۀ منطقی آن است که نخست، تعریف خود را از مفهوم مورد نظر ارائه دهیم و سپس بر اساس آن مفهوم بنیادین، به دنبال مصادیق باشیم.
۵- دربارۀ مفهوم #دین باید دقت کرد که:
اولاً، بخش ارزشهای اخلاقی دین را از یاد نبریم. یعنی در هر تعریفی از دین، توجه داشته باشیم ادیان و بویژه اسلام، جدای از قوانین و مقررات اعتقادی و احکام اسلامی؛ دارای بخش سومی با عنوان ارزشهای اخلاقی هم هستند. تفکیک بین بینش و کُنش و ارزش یا فکر و فعل و خُلق ضروری است. در این باره #مقالۀ #تحلیل مؤلفههای مفهومی دین در نشریۀ پژوهشی #حکمت_معاصر کارگشاست.
ثانیاً، دین صرفاً مجموع اعتقاد در حقیقت انسان و جهان نیست، بلکه شامل بخش احکام و دستورات فردی و اجتماعی و نیز بخش قوانین و مقررات ارزشی نیز میشود.
ثالثاً، اعتقادات اسلامی نه تنها ریشه در قرآن، که از آبشخور سنّت و روایات معصومین(ع) نیز بهره میبرد.
رابعاً، حوزههای اثرگذاری دین شامل ابعاد فردی، اجتماعی، و سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، و نیز دنیوی و اخروی میشود.
"#نقد_روش_شناختی"
در اسفند ماه 1396 در جلسۀ #دفاع #دکتری یکی از دانشجویان #پژوهشگاه به عنوان داور دعوت داشتم؛ رسالهای در خصوص رسالۀ عملیۀ سیاسیه و نسبت آن با عرفی شدن بود.
تاکید کردم که، موضوع #رساله، جدید و از مسایل لازمی بود که کمتر به آن پرداخته شده، به ویژه از جهت ضرورت توجه #فقه به مسایل سیاسی و اجتماعی جدید جامعه که یکی از نشانههای فقه پویا، همین است. اشاره کردم اخیراً بصورت تصادفی عناوین دروس خارج فقه و اصول را که در سطح حوزههای علمیۀ کشور برگزار میشود، دنبال میکردم و از حدود 700 عنوان درس خارج، اکثراً موضوعاتی تکراری بودند، نه جدید و نه مسایل سیاسی اجتماعی مورد نیاز جامعه، به غیر از چند مورد بسیار نادر و انگشت شمار!
از جمله مسایلی که اشاره کردم؛ تطویل و خروج موضوعی، پَرِش روشی، و نقص در ترسیم #مفاهیم_بنیادی تحقیق.
با این وجود تأکید من بیشتر بر نکات #روش_شناختی و چند مسألۀ محتوایی بود؛
۱- در نتیجهگیری یک کار پژوهشی، بایستی دستاوردهای پژوهش را به صورت روشن و واضح ارائه داد؛ یعنی داوریها و قضاوتهای نهایی پیرامون مسألۀ #تحقیق و اینکه چه چیزی اثبات و یا ردّ شده است.
۲- عنوان پژوهش بایستی همراستا با هدف و مسألۀ اصلی تنظیم شود.
۳- سؤال تحقیق مبهم و کلّی نباشد.
۴- اگر موضوعی را به عنوان پیشفرض تلّقی میکنیم، در متن تحقیق نیازی به بحث و اثبات آن نیست.
۵- پیشینۀ تحقیق، پیشینۀ مرتبط با پرسش تحقیق است؛ یعنی بایستی بر محور سؤال تحقیق، به بررسی و نقد منابع مرتبط اقدام کرد تا مشخص شود دراین خصوص چه دستاوردهایی در دست داریم و به چه دستاوردهای جدیدی باید دست یافت.
۶- در خصوص #ساماندهی پژوهش و ساختار فصول آن، بهترین راه برای جلوگیری از تطویل، آن است که اگر فصل یا فصولی را حذف کنیم و سپس، خللی به کلیّت کار وارد نشود، نشان آن است که حضور چنین فصلی ضروری نیست و میتواند حذف شود.
۷- یک اصل روش تحقیقی به ما میگوید چنانچه محقّق لازم است مطالبی را به عنوان پیشینۀ ذهنیاش بداند، الزاماً ضرورتی ندارد همۀ آن اطلاعات را در گزارش کار تحقیقی خود منعکس کند.
۸- بایستی از ذکر مطالب فاقد #منبع و تکراری و نیز ارجاع به منابع غیر مستقیم، در صورتی که امکان دسترسی به منابع مستقیم وجود دارد، پرهیز کرد.
اما چند نکتۀ محتوایی:
۱- برای اثبات دلایل کُند بودن فرآیند #عرفی شدن در جوامع شیعی و ایران، محتاج دلایل محکمی هستیم.
۲- وابسته کردن علت تأخیر #سکولار شدن جامعه به تحریر چند رساله عملیه سیاسیه، محل تأمّل است؛ بویژه که در مصداق رساله عملیه بودن، سیاسیه بودن رسالهها، و تأثیرگذاری بر کلّ فرآیند جامعه نیز تردیدهایی وجود دارد.
۳- نمیتوان به سادگی حیات #سیاسی با حیات #اجتماعی جامعه را یکی دانست؛ علاوه بر اینکه دایرۀ حیات سیاسی و اجتماعی جامعه بسیار وسیع و فراخ است و اگر سخن از نسبت رسالههای عملیه سیاسیه با فرآیند عرفی شدن در حیات سیاسی و اجتماعی داریم، بایستی کاملاً دایره و مصادیق چنین عرصۀ وسیعی از حیات سیاسی و اجتماعی را مشخص کنیم.
۴- این تحقیق مدعی بود کار خود را بر مبنای #نظریۀ ماهیتگرایی استوار کرده در حالی که این نظریه مستلزم نوعی دور مضمر است.
طبق این مدل، برای تبیین چیستی رسالۀ عملیۀ سیاسیه، به کتاب مرحوم نائینی مراجعه کرده تا از این کتاب به کشف ملاک بپردازد و سپس این ملاک را بر سایرین بار کند تا مصداقها را تشخیص دهد؛ در حالی که به چه دلیل مثلاً کتاب نائینی را میتوان مصداق رسالۀ عملیه سیاسیه دانست؟! در حقیقت این مدل، کار را به نوعی تناقض روشی میکشاند و به همین دلیل در ادامۀ تحقیق و در تبیین ویژگیهای رسالۀ عملیۀ سیاسیه نیز این تناقض، خود را نشان داده است.
بنظر میآید در چنین مباحثی شیوۀ منطقی آن است که نخست، تعریف خود را از مفهوم مورد نظر ارائه دهیم و سپس بر اساس آن مفهوم بنیادین، به دنبال مصادیق باشیم.
۵- دربارۀ مفهوم #دین باید دقت کرد که:
اولاً، بخش ارزشهای اخلاقی دین را از یاد نبریم. یعنی در هر تعریفی از دین، توجه داشته باشیم ادیان و بویژه اسلام، جدای از قوانین و مقررات اعتقادی و احکام اسلامی؛ دارای بخش سومی با عنوان ارزشهای اخلاقی هم هستند. تفکیک بین بینش و کُنش و ارزش یا فکر و فعل و خُلق ضروری است. در این باره #مقالۀ #تحلیل مؤلفههای مفهومی دین در نشریۀ پژوهشی #حکمت_معاصر کارگشاست.
ثانیاً، دین صرفاً مجموع اعتقاد در حقیقت انسان و جهان نیست، بلکه شامل بخش احکام و دستورات فردی و اجتماعی و نیز بخش قوانین و مقررات ارزشی نیز میشود.
ثالثاً، اعتقادات اسلامی نه تنها ریشه در قرآن، که از آبشخور سنّت و روایات معصومین(ع) نیز بهره میبرد.
رابعاً، حوزههای اثرگذاری دین شامل ابعاد فردی، اجتماعی، و سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، و نیز دنیوی و اخروی میشود.