⭕️➡️🎤 @drshhs
#مفهوم #یاس_اجتماعی؟؟
#خبرگزاری_آنا
امکانسنجی تمدن سازی اسلامی(12)؛ دکتر #سید_حسین_حسینی*
ضرورت توجه به مفهوم یأس اجتماعی در مباحث تمدن سازی
متن کامل این یادداشت در👇🏻
http://ana.ir/news/349029
#تمدن #روش_شناسی #تحلیل #علوم_انسانی #نقد #اجتماعی #زلزله #حوادث #منتقد #فلسفه #علمی
https://t.me/joinchat/AAAAAEApA-u_0LOwiizh8g
#مفهوم #یاس_اجتماعی؟؟
#خبرگزاری_آنا
امکانسنجی تمدن سازی اسلامی(12)؛ دکتر #سید_حسین_حسینی*
ضرورت توجه به مفهوم یأس اجتماعی در مباحث تمدن سازی
متن کامل این یادداشت در👇🏻
http://ana.ir/news/349029
#تمدن #روش_شناسی #تحلیل #علوم_انسانی #نقد #اجتماعی #زلزله #حوادث #منتقد #فلسفه #علمی
https://t.me/joinchat/AAAAAEApA-u_0LOwiizh8g
سیدحسینحسینی؛فلسفه/روش/نقدپژوهی
✅⁉️ @drshhs طبیعت + انسان + تمدن = ؟
طبیعت + انسان + تمدن = ؟!
...بشر معاصر، چه¬ها که بر سَر محیط زیست طبیعی خود نیاورده است!
و در واقع زمین خاکی، دیگر تابِ تحمّل حضور چنین انسان متمدنی را ندارد! ؛ که همۀ اینها، محصول تمدن مادّی اومانیستی است.
چنین تمدنی، سازگار با چنین طبیعتی نیست؛ تمدنی که بر مدار فزون¬خواهی و فزون¬طلبی و سلطه بر طبیعت بناشده و تا بدانجا پیش رفته که انسان، طبیعت را در چنبرۀ قدرت خود فشرده و نابود ساخته و متعاقباً خود را نیز نابود می¬سازد.
طبیعتِ ساخته و پرداختۀ الهی، تمدنی میطلبد که امکان همراهی و توازن با طبیعت و انسان را فراهم کند.
اگر تمدن معاصر غربی، امری عارض بر طبیعت است( و البته ناسازگار با طبیعت و فطرت انسانی)، پس دلیلی وجود ندارد که احتمال امکان ظهور تمدنی دیگر و سازگار و همراه باطبیعت را، مُنتفی بدانیم؛ به شرط آنکه بشر کنونی پی ببرد زمان پایان سلطه¬گری تمدن مادی فرا رسیده است.
هرآینه از این نکته غفلت نکنیم که دامنۀ سیطرۀ تمدن مادی معاصر تنها بر محیط زیست طبیعی نبوده است که عوارض آن تا محیط زیست اجتماعی، محیط زیست سیاسی، محیط زیست فرهنگی، محیط زیست اخلاقی، و محیط زیست اقتصادی بشر امروز نیز پیش رفته؛ و این امر، برآمده از ویژگی سیطرۀ تمدنی است.
در این خصوص ببینید: کتاب تمدن پژوهی، انتشارات جامعه شناسان و نیز: مقاله تحلیل مبانی فلسفی و تکنولوژیکی بحران محیط زیست؛ ضرورت تولید علم دینی،نشریه علمی پژوهشی حکمت معاصر.
نمودار:
طبیعت الهی + انسان تک بُعدی + تمدن مادی = تنزّل انسان و طبیعت (-)
طبیعت الهی + انسان فطری + تمدن دینی = تعالی انسان و طبیعت (+)
#سید_حسین_حسینی #انسان #طبیعت #تمدن #محیط_زیست #زمین #اومانیست #مادی #الهی #سلطه #فطرت #غربی #بشر #فرهنگ #سیاست #اقتصاد #اجتماعی #تحلیل #روششناسی #نقد_اجتماعی #فلسفه #مقاله #حکمت #علم_دینی #تمدن_پژوهی #کتاب
https://t.me/joinchat/AAAAAEApA-u_0LOwiizh8g
...بشر معاصر، چه¬ها که بر سَر محیط زیست طبیعی خود نیاورده است!
و در واقع زمین خاکی، دیگر تابِ تحمّل حضور چنین انسان متمدنی را ندارد! ؛ که همۀ اینها، محصول تمدن مادّی اومانیستی است.
چنین تمدنی، سازگار با چنین طبیعتی نیست؛ تمدنی که بر مدار فزون¬خواهی و فزون¬طلبی و سلطه بر طبیعت بناشده و تا بدانجا پیش رفته که انسان، طبیعت را در چنبرۀ قدرت خود فشرده و نابود ساخته و متعاقباً خود را نیز نابود می¬سازد.
طبیعتِ ساخته و پرداختۀ الهی، تمدنی میطلبد که امکان همراهی و توازن با طبیعت و انسان را فراهم کند.
اگر تمدن معاصر غربی، امری عارض بر طبیعت است( و البته ناسازگار با طبیعت و فطرت انسانی)، پس دلیلی وجود ندارد که احتمال امکان ظهور تمدنی دیگر و سازگار و همراه باطبیعت را، مُنتفی بدانیم؛ به شرط آنکه بشر کنونی پی ببرد زمان پایان سلطه¬گری تمدن مادی فرا رسیده است.
هرآینه از این نکته غفلت نکنیم که دامنۀ سیطرۀ تمدن مادی معاصر تنها بر محیط زیست طبیعی نبوده است که عوارض آن تا محیط زیست اجتماعی، محیط زیست سیاسی، محیط زیست فرهنگی، محیط زیست اخلاقی، و محیط زیست اقتصادی بشر امروز نیز پیش رفته؛ و این امر، برآمده از ویژگی سیطرۀ تمدنی است.
در این خصوص ببینید: کتاب تمدن پژوهی، انتشارات جامعه شناسان و نیز: مقاله تحلیل مبانی فلسفی و تکنولوژیکی بحران محیط زیست؛ ضرورت تولید علم دینی،نشریه علمی پژوهشی حکمت معاصر.
نمودار:
طبیعت الهی + انسان تک بُعدی + تمدن مادی = تنزّل انسان و طبیعت (-)
طبیعت الهی + انسان فطری + تمدن دینی = تعالی انسان و طبیعت (+)
#سید_حسین_حسینی #انسان #طبیعت #تمدن #محیط_زیست #زمین #اومانیست #مادی #الهی #سلطه #فطرت #غربی #بشر #فرهنگ #سیاست #اقتصاد #اجتماعی #تحلیل #روششناسی #نقد_اجتماعی #فلسفه #مقاله #حکمت #علم_دینی #تمدن_پژوهی #کتاب
https://t.me/joinchat/AAAAAEApA-u_0LOwiizh8g
📌📌@drshhs
"#نقد_روش_شناختی"
در اسفند ماه 1396 در جلسۀ #دفاع #دکتری یکی از دانشجویان #پژوهشگاه به عنوان داور دعوت داشتم؛ رسالهای در خصوص رسالۀ عملیۀ سیاسیه و نسبت آن با عرفی شدن بود.
تاکید کردم که، موضوع #رساله، جدید و از مسایل لازمی بود که کمتر به آن پرداخته شده، به ویژه از جهت ضرورت توجه #فقه به مسایل سیاسی و اجتماعی جدید جامعه که یکی از نشانههای فقه پویا، همین است. اشاره کردم اخیراً بصورت تصادفی عناوین دروس خارج فقه و اصول را که در سطح حوزههای علمیۀ کشور برگزار میشود، دنبال میکردم و از حدود 700 عنوان درس خارج، اکثراً موضوعاتی تکراری بودند، نه جدید و نه مسایل سیاسی اجتماعی مورد نیاز جامعه، به غیر از چند مورد بسیار نادر و انگشت شمار!
از جمله مسایلی که اشاره کردم؛ تطویل و خروج موضوعی، پَرِش روشی، و نقص در ترسیم #مفاهیم_بنیادی تحقیق.
با این وجود تأکید من بیشتر بر نکات #روش_شناختی و چند مسألۀ محتوایی بود؛
۱- در نتیجهگیری یک کار پژوهشی، بایستی دستاوردهای پژوهش را به صورت روشن و واضح ارائه داد؛ یعنی داوریها و قضاوتهای نهایی پیرامون مسألۀ #تحقیق و اینکه چه چیزی اثبات و یا ردّ شده است.
۲- عنوان پژوهش بایستی همراستا با هدف و مسألۀ اصلی تنظیم شود.
۳- سؤال تحقیق مبهم و کلّی نباشد.
۴- اگر موضوعی را به عنوان پیشفرض تلّقی میکنیم، در متن تحقیق نیازی به بحث و اثبات آن نیست.
۵- پیشینۀ تحقیق، پیشینۀ مرتبط با پرسش تحقیق است؛ یعنی بایستی بر محور سؤال تحقیق، به بررسی و نقد منابع مرتبط اقدام کرد تا مشخص شود دراین خصوص چه دستاوردهایی در دست داریم و به چه دستاوردهای جدیدی باید دست یافت.
۶- در خصوص #ساماندهی پژوهش و ساختار فصول آن، بهترین راه برای جلوگیری از تطویل، آن است که اگر فصل یا فصولی را حذف کنیم و سپس، خللی به کلیّت کار وارد نشود، نشان آن است که حضور چنین فصلی ضروری نیست و میتواند حذف شود.
۷- یک اصل روش تحقیقی به ما میگوید چنانچه محقّق لازم است مطالبی را به عنوان پیشینۀ ذهنیاش بداند، الزاماً ضرورتی ندارد همۀ آن اطلاعات را در گزارش کار تحقیقی خود منعکس کند.
۸- بایستی از ذکر مطالب فاقد #منبع و تکراری و نیز ارجاع به منابع غیر مستقیم، در صورتی که امکان دسترسی به منابع مستقیم وجود دارد، پرهیز کرد.
اما چند نکتۀ محتوایی:
۱- برای اثبات دلایل کُند بودن فرآیند #عرفی شدن در جوامع شیعی و ایران، محتاج دلایل محکمی هستیم.
۲- وابسته کردن علت تأخیر #سکولار شدن جامعه به تحریر چند رساله عملیه سیاسیه، محل تأمّل است؛ بویژه که در مصداق رساله عملیه بودن، سیاسیه بودن رسالهها، و تأثیرگذاری بر کلّ فرآیند جامعه نیز تردیدهایی وجود دارد.
۳- نمیتوان به سادگی حیات #سیاسی با حیات #اجتماعی جامعه را یکی دانست؛ علاوه بر اینکه دایرۀ حیات سیاسی و اجتماعی جامعه بسیار وسیع و فراخ است و اگر سخن از نسبت رسالههای عملیه سیاسیه با فرآیند عرفی شدن در حیات سیاسی و اجتماعی داریم، بایستی کاملاً دایره و مصادیق چنین عرصۀ وسیعی از حیات سیاسی و اجتماعی را مشخص کنیم.
۴- این تحقیق مدعی بود کار خود را بر مبنای #نظریۀ ماهیتگرایی استوار کرده در حالی که این نظریه مستلزم نوعی دور مضمر است.
طبق این مدل، برای تبیین چیستی رسالۀ عملیۀ سیاسیه، به کتاب مرحوم نائینی مراجعه کرده تا از این کتاب به کشف ملاک بپردازد و سپس این ملاک را بر سایرین بار کند تا مصداقها را تشخیص دهد؛ در حالی که به چه دلیل مثلاً کتاب نائینی را میتوان مصداق رسالۀ عملیه سیاسیه دانست؟! در حقیقت این مدل، کار را به نوعی تناقض روشی میکشاند و به همین دلیل در ادامۀ تحقیق و در تبیین ویژگیهای رسالۀ عملیۀ سیاسیه نیز این تناقض، خود را نشان داده است.
بنظر میآید در چنین مباحثی شیوۀ منطقی آن است که نخست، تعریف خود را از مفهوم مورد نظر ارائه دهیم و سپس بر اساس آن مفهوم بنیادین، به دنبال مصادیق باشیم.
۵- دربارۀ مفهوم #دین باید دقت کرد که:
اولاً، بخش ارزشهای اخلاقی دین را از یاد نبریم. یعنی در هر تعریفی از دین، توجه داشته باشیم ادیان و بویژه اسلام، جدای از قوانین و مقررات اعتقادی و احکام اسلامی؛ دارای بخش سومی با عنوان ارزشهای اخلاقی هم هستند. تفکیک بین بینش و کُنش و ارزش یا فکر و فعل و خُلق ضروری است. در این باره #مقالۀ #تحلیل مؤلفههای مفهومی دین در نشریۀ پژوهشی #حکمت_معاصر کارگشاست.
ثانیاً، دین صرفاً مجموع اعتقاد در حقیقت انسان و جهان نیست، بلکه شامل بخش احکام و دستورات فردی و اجتماعی و نیز بخش قوانین و مقررات ارزشی نیز میشود.
ثالثاً، اعتقادات اسلامی نه تنها ریشه در قرآن، که از آبشخور سنّت و روایات معصومین(ع) نیز بهره میبرد.
رابعاً، حوزههای اثرگذاری دین شامل ابعاد فردی، اجتماعی، و سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، و نیز دنیوی و اخروی میشود.
"#نقد_روش_شناختی"
در اسفند ماه 1396 در جلسۀ #دفاع #دکتری یکی از دانشجویان #پژوهشگاه به عنوان داور دعوت داشتم؛ رسالهای در خصوص رسالۀ عملیۀ سیاسیه و نسبت آن با عرفی شدن بود.
تاکید کردم که، موضوع #رساله، جدید و از مسایل لازمی بود که کمتر به آن پرداخته شده، به ویژه از جهت ضرورت توجه #فقه به مسایل سیاسی و اجتماعی جدید جامعه که یکی از نشانههای فقه پویا، همین است. اشاره کردم اخیراً بصورت تصادفی عناوین دروس خارج فقه و اصول را که در سطح حوزههای علمیۀ کشور برگزار میشود، دنبال میکردم و از حدود 700 عنوان درس خارج، اکثراً موضوعاتی تکراری بودند، نه جدید و نه مسایل سیاسی اجتماعی مورد نیاز جامعه، به غیر از چند مورد بسیار نادر و انگشت شمار!
از جمله مسایلی که اشاره کردم؛ تطویل و خروج موضوعی، پَرِش روشی، و نقص در ترسیم #مفاهیم_بنیادی تحقیق.
با این وجود تأکید من بیشتر بر نکات #روش_شناختی و چند مسألۀ محتوایی بود؛
۱- در نتیجهگیری یک کار پژوهشی، بایستی دستاوردهای پژوهش را به صورت روشن و واضح ارائه داد؛ یعنی داوریها و قضاوتهای نهایی پیرامون مسألۀ #تحقیق و اینکه چه چیزی اثبات و یا ردّ شده است.
۲- عنوان پژوهش بایستی همراستا با هدف و مسألۀ اصلی تنظیم شود.
۳- سؤال تحقیق مبهم و کلّی نباشد.
۴- اگر موضوعی را به عنوان پیشفرض تلّقی میکنیم، در متن تحقیق نیازی به بحث و اثبات آن نیست.
۵- پیشینۀ تحقیق، پیشینۀ مرتبط با پرسش تحقیق است؛ یعنی بایستی بر محور سؤال تحقیق، به بررسی و نقد منابع مرتبط اقدام کرد تا مشخص شود دراین خصوص چه دستاوردهایی در دست داریم و به چه دستاوردهای جدیدی باید دست یافت.
۶- در خصوص #ساماندهی پژوهش و ساختار فصول آن، بهترین راه برای جلوگیری از تطویل، آن است که اگر فصل یا فصولی را حذف کنیم و سپس، خللی به کلیّت کار وارد نشود، نشان آن است که حضور چنین فصلی ضروری نیست و میتواند حذف شود.
۷- یک اصل روش تحقیقی به ما میگوید چنانچه محقّق لازم است مطالبی را به عنوان پیشینۀ ذهنیاش بداند، الزاماً ضرورتی ندارد همۀ آن اطلاعات را در گزارش کار تحقیقی خود منعکس کند.
۸- بایستی از ذکر مطالب فاقد #منبع و تکراری و نیز ارجاع به منابع غیر مستقیم، در صورتی که امکان دسترسی به منابع مستقیم وجود دارد، پرهیز کرد.
اما چند نکتۀ محتوایی:
۱- برای اثبات دلایل کُند بودن فرآیند #عرفی شدن در جوامع شیعی و ایران، محتاج دلایل محکمی هستیم.
۲- وابسته کردن علت تأخیر #سکولار شدن جامعه به تحریر چند رساله عملیه سیاسیه، محل تأمّل است؛ بویژه که در مصداق رساله عملیه بودن، سیاسیه بودن رسالهها، و تأثیرگذاری بر کلّ فرآیند جامعه نیز تردیدهایی وجود دارد.
۳- نمیتوان به سادگی حیات #سیاسی با حیات #اجتماعی جامعه را یکی دانست؛ علاوه بر اینکه دایرۀ حیات سیاسی و اجتماعی جامعه بسیار وسیع و فراخ است و اگر سخن از نسبت رسالههای عملیه سیاسیه با فرآیند عرفی شدن در حیات سیاسی و اجتماعی داریم، بایستی کاملاً دایره و مصادیق چنین عرصۀ وسیعی از حیات سیاسی و اجتماعی را مشخص کنیم.
۴- این تحقیق مدعی بود کار خود را بر مبنای #نظریۀ ماهیتگرایی استوار کرده در حالی که این نظریه مستلزم نوعی دور مضمر است.
طبق این مدل، برای تبیین چیستی رسالۀ عملیۀ سیاسیه، به کتاب مرحوم نائینی مراجعه کرده تا از این کتاب به کشف ملاک بپردازد و سپس این ملاک را بر سایرین بار کند تا مصداقها را تشخیص دهد؛ در حالی که به چه دلیل مثلاً کتاب نائینی را میتوان مصداق رسالۀ عملیه سیاسیه دانست؟! در حقیقت این مدل، کار را به نوعی تناقض روشی میکشاند و به همین دلیل در ادامۀ تحقیق و در تبیین ویژگیهای رسالۀ عملیۀ سیاسیه نیز این تناقض، خود را نشان داده است.
بنظر میآید در چنین مباحثی شیوۀ منطقی آن است که نخست، تعریف خود را از مفهوم مورد نظر ارائه دهیم و سپس بر اساس آن مفهوم بنیادین، به دنبال مصادیق باشیم.
۵- دربارۀ مفهوم #دین باید دقت کرد که:
اولاً، بخش ارزشهای اخلاقی دین را از یاد نبریم. یعنی در هر تعریفی از دین، توجه داشته باشیم ادیان و بویژه اسلام، جدای از قوانین و مقررات اعتقادی و احکام اسلامی؛ دارای بخش سومی با عنوان ارزشهای اخلاقی هم هستند. تفکیک بین بینش و کُنش و ارزش یا فکر و فعل و خُلق ضروری است. در این باره #مقالۀ #تحلیل مؤلفههای مفهومی دین در نشریۀ پژوهشی #حکمت_معاصر کارگشاست.
ثانیاً، دین صرفاً مجموع اعتقاد در حقیقت انسان و جهان نیست، بلکه شامل بخش احکام و دستورات فردی و اجتماعی و نیز بخش قوانین و مقررات ارزشی نیز میشود.
ثالثاً، اعتقادات اسلامی نه تنها ریشه در قرآن، که از آبشخور سنّت و روایات معصومین(ع) نیز بهره میبرد.
رابعاً، حوزههای اثرگذاری دین شامل ابعاد فردی، اجتماعی، و سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، و نیز دنیوی و اخروی میشود.
سیدحسینحسینی؛فلسفه/روش/نقدپژوهی
✅ @drshhs
✅✅ @drshhs
#تحول_علوم_انسانی؛ #مسألۀ_علم_دینی
در این جلسه با حضور استادان و اعضاء هیات علمی، بر محور نامۀ اخیر دکتر #داوری و نقدی که با عنوان "فلسفه را گِل آلود نکنیم..." نوشتم، نکاتی به بحث گذاشته شد:
1 – سیاسی شدن مسایل جدّی علمی، از #آسیبهای زمانۀ ماست که بایستی برای آن چاره کرد.
2 – تحریر محل نزاع در موضوع #علم دینی؛ با پاسخ به این پرسش که علم دینی، چه چیزی نیست؟
3 – طرح مسألۀ علم دینی، مربوط به دورۀ جدید تحولات #علوم_انسانی معاصر است یعنی دوره¬ای که علم، امری #اجتماعی و #کاربردی قلمداد میشود و نگاه #فرآیند محور به آن وجود دارد.
4 – از نکات مهم در بحث علم دینی، تعریف علم و نحوۀ مرزگذاری بین مفهوم #دانش و علم است.
5 – بدون مدیریت علم، رَه به جایی نخواهیم بُرد و بایستی مسیر تحول را پیدا کرد؛ تحول فکری، نقطۀ آغاز؛ و ترویج جریان فراگیر #نقد علوم معاصر، میتواند از مهمترین راهکارهای تحول فکری قلمداد شود.
6 – محل بحث در خصوص علم دینی، علوم انسانی است، اما دربارۀ چگونگی تناسب این علوم با آموزه¬های دینی، توجه به مولفه¬هایی ضروری بنظر میرسد:
یک – نگاه فرآیند محور به علم بجای نگاههای #ذات گرایانه و #آرمان گرایانه.
دو – رویکردهای غالب حداقلی و حداکثری به علم دینی، قادر به حل #پژوهشی مسأله نیستند.
سه – بایستی به مدلهایی که از تناسب روشمند (متدیک) و نظام¬مند ( سیستمی) علم با آموزه¬های دینی سخن میگویند، بها داد.
چهار – لزوم توجه به جنبه¬های اجتماعی علم یک ضرورت است.
پنج – فقدان نگاههای #روش شناختی به مسألۀ علم دینی، آسیبهایی پژوهشی چندی را بوجود آورده است.
شش – در طرح مسألۀ علم دینی ، تعیین جایگاه نقد علمی نظریه¬های علوم انسانی معاصر بسیار اهمیت دارد.
#دکتر_سید_حسین_حسینی
Drshhs44@gmail.com
https://t.me/joinchat/AAAAAEApA-u_0LOwiizh8g
#تحول_علوم_انسانی؛ #مسألۀ_علم_دینی
در این جلسه با حضور استادان و اعضاء هیات علمی، بر محور نامۀ اخیر دکتر #داوری و نقدی که با عنوان "فلسفه را گِل آلود نکنیم..." نوشتم، نکاتی به بحث گذاشته شد:
1 – سیاسی شدن مسایل جدّی علمی، از #آسیبهای زمانۀ ماست که بایستی برای آن چاره کرد.
2 – تحریر محل نزاع در موضوع #علم دینی؛ با پاسخ به این پرسش که علم دینی، چه چیزی نیست؟
3 – طرح مسألۀ علم دینی، مربوط به دورۀ جدید تحولات #علوم_انسانی معاصر است یعنی دوره¬ای که علم، امری #اجتماعی و #کاربردی قلمداد میشود و نگاه #فرآیند محور به آن وجود دارد.
4 – از نکات مهم در بحث علم دینی، تعریف علم و نحوۀ مرزگذاری بین مفهوم #دانش و علم است.
5 – بدون مدیریت علم، رَه به جایی نخواهیم بُرد و بایستی مسیر تحول را پیدا کرد؛ تحول فکری، نقطۀ آغاز؛ و ترویج جریان فراگیر #نقد علوم معاصر، میتواند از مهمترین راهکارهای تحول فکری قلمداد شود.
6 – محل بحث در خصوص علم دینی، علوم انسانی است، اما دربارۀ چگونگی تناسب این علوم با آموزه¬های دینی، توجه به مولفه¬هایی ضروری بنظر میرسد:
یک – نگاه فرآیند محور به علم بجای نگاههای #ذات گرایانه و #آرمان گرایانه.
دو – رویکردهای غالب حداقلی و حداکثری به علم دینی، قادر به حل #پژوهشی مسأله نیستند.
سه – بایستی به مدلهایی که از تناسب روشمند (متدیک) و نظام¬مند ( سیستمی) علم با آموزه¬های دینی سخن میگویند، بها داد.
چهار – لزوم توجه به جنبه¬های اجتماعی علم یک ضرورت است.
پنج – فقدان نگاههای #روش شناختی به مسألۀ علم دینی، آسیبهایی پژوهشی چندی را بوجود آورده است.
شش – در طرح مسألۀ علم دینی ، تعیین جایگاه نقد علمی نظریه¬های علوم انسانی معاصر بسیار اهمیت دارد.
#دکتر_سید_حسین_حسینی
Drshhs44@gmail.com
https://t.me/joinchat/AAAAAEApA-u_0LOwiizh8g
@drshhs
افکار #فلسفی را باید در زمینه های تولد و بسترهای #اجتماعی اش بررسی نمود.
سیر آرا فکری یک متفکر و شخصیت فکری او را نیز نمیتوان بدون نظاره بر شخصیت تربیتی اش فهم کرد،
هرچند این امر نیازمند یک #مدل تحلیلی جامع است.
این نکته را پیشتر در #کتاب سنت،غرب،غربت🔺️
و مقدمه کتاب ت.ت.ت.ا. آوردم.
کتاب فیلسوفان بدکردار🔺️ نیز آن را بخوبی نشان میدهد.
البته #نویسندگان این کتاب متمایل به این ایدهاند که آثار #فکری یک متفکر باید پیش از هرچیز بر زندگی همان متفکر اثر گذارد والا بدرد نمیخورد.
میتوان در این ایده #تردید کرد چراکه الزاما رابطه منطقی و حتمی بین آنچه میاندیشید با عمل خارجی وجود ندارد.
این کتاب چکیدههای واضحی از افکار فلاسفه بیان کرده که بی ارتباط با شرایط امروز جامعه فکری و #سیاسی ما هم نیست!
مانند:
شباهتهای #ویتگنشتاین به هیتلر
دهاتیگریهای هایدگر و تندرویهای سیاسی در دفاع از پیشوا.
زورگیریهای فکری سارتر.
جنون فوکو و نسبت بین محدود کردن قدرت مردم با خیال پردازیهای #جنسی.
انزوای شوپنهاور و بدبینیهای خطرناک.
زن بارگیهای راسل.
ناآرامیهای نیچه.
همه #دشمن پنداری و روحیه ضد #تمدنی روسو.
🔻🔻🔻
افکار #فلسفی را باید در زمینه های تولد و بسترهای #اجتماعی اش بررسی نمود.
سیر آرا فکری یک متفکر و شخصیت فکری او را نیز نمیتوان بدون نظاره بر شخصیت تربیتی اش فهم کرد،
هرچند این امر نیازمند یک #مدل تحلیلی جامع است.
این نکته را پیشتر در #کتاب سنت،غرب،غربت🔺️
و مقدمه کتاب ت.ت.ت.ا. آوردم.
کتاب فیلسوفان بدکردار🔺️ نیز آن را بخوبی نشان میدهد.
البته #نویسندگان این کتاب متمایل به این ایدهاند که آثار #فکری یک متفکر باید پیش از هرچیز بر زندگی همان متفکر اثر گذارد والا بدرد نمیخورد.
میتوان در این ایده #تردید کرد چراکه الزاما رابطه منطقی و حتمی بین آنچه میاندیشید با عمل خارجی وجود ندارد.
این کتاب چکیدههای واضحی از افکار فلاسفه بیان کرده که بی ارتباط با شرایط امروز جامعه فکری و #سیاسی ما هم نیست!
مانند:
شباهتهای #ویتگنشتاین به هیتلر
دهاتیگریهای هایدگر و تندرویهای سیاسی در دفاع از پیشوا.
زورگیریهای فکری سارتر.
جنون فوکو و نسبت بین محدود کردن قدرت مردم با خیال پردازیهای #جنسی.
انزوای شوپنهاور و بدبینیهای خطرناک.
زن بارگیهای راسل.
ناآرامیهای نیچه.
همه #دشمن پنداری و روحیه ضد #تمدنی روسو.
🔻🔻🔻
@drshhs
.
.
اصولا یکی از دلایلی که #فیلسوفان پیشرو(نه پیرو) به وضع مفاهیم جدید و یک نقطه کانونی اصیل(دال مرکزی) مبادرت میکنند تا پس از آن بتوانند #نظام فکری_ مفهومی خود را شکل بدهند،
این است که
با مفاهیم و مواد پیشین در قالب #پارادایم حاکم نمیتوانند به چارهجویی چالشهای دنیای جدید و عالم
خودشان که در آن #زیست میکنند، برآیند.
این به معنای آن نیست هرکه مفهوم سازی نوینی کرده الزاما نظام #فلسفی هم ابداع میکند یا توانسته به هدف خود برسد.
مسایل فلسفی و #اجتماعی را فیکس و بسته و بسیط و خطی و علت معلولی نبینیم.
به #قول شلیک، مبادا #فلسفه هیچگاه نرسد تا مسالهای اصیل طرح کند!
در این باره ر.ک:
كتاب پرسش _ #نقد فلسفی ص ۸۳.
.
.
اصولا یکی از دلایلی که #فیلسوفان پیشرو(نه پیرو) به وضع مفاهیم جدید و یک نقطه کانونی اصیل(دال مرکزی) مبادرت میکنند تا پس از آن بتوانند #نظام فکری_ مفهومی خود را شکل بدهند،
این است که
با مفاهیم و مواد پیشین در قالب #پارادایم حاکم نمیتوانند به چارهجویی چالشهای دنیای جدید و عالم
خودشان که در آن #زیست میکنند، برآیند.
این به معنای آن نیست هرکه مفهوم سازی نوینی کرده الزاما نظام #فلسفی هم ابداع میکند یا توانسته به هدف خود برسد.
مسایل فلسفی و #اجتماعی را فیکس و بسته و بسیط و خطی و علت معلولی نبینیم.
به #قول شلیک، مبادا #فلسفه هیچگاه نرسد تا مسالهای اصیل طرح کند!
در این باره ر.ک:
كتاب پرسش _ #نقد فلسفی ص ۸۳.
آیا چیزی بعنوان #روح ملتها یا اقوام وجود دارد؟ مانند روح ایرانی، آمریکایی، آفریقایی،...
دیلتای میگوید
این دست مفاهیم که روح یا نفس فلان #قوم را برمینهند در تاریخ بی مصرفاند مثل بی معنابودن مفهوم نیروی حیات در فیزیولوژی.
لذا وی از #ملی گرایی هم فاصله گرفت و...
ریشه تحلیل دیلتای در #اجتماعی دیدن انسان و تاریخ است.
میگفت #انسان بعنوان یک امر واقعی که مقدم بر #تاریخ و جامعه باشد وجود ندارد
و برهمین مبنا ع.ا. را هم دارای سرشت هنجاری و مرتبط با نظامهای فرهنگی میدانست یعنی بشکل گسترده صبغه فرهنگی داشته و کلیه وجوه زندگی اجتماعی ما را دربرمی گیرند و انسان پیشاپیش در چنین نظامهایی متولد میشود...
(کتاب دیلتای و یورک دانشنامه فلسفه
استنفورد)
@drshhs
🔻🔻🔻
دیلتای میگوید
این دست مفاهیم که روح یا نفس فلان #قوم را برمینهند در تاریخ بی مصرفاند مثل بی معنابودن مفهوم نیروی حیات در فیزیولوژی.
لذا وی از #ملی گرایی هم فاصله گرفت و...
ریشه تحلیل دیلتای در #اجتماعی دیدن انسان و تاریخ است.
میگفت #انسان بعنوان یک امر واقعی که مقدم بر #تاریخ و جامعه باشد وجود ندارد
و برهمین مبنا ع.ا. را هم دارای سرشت هنجاری و مرتبط با نظامهای فرهنگی میدانست یعنی بشکل گسترده صبغه فرهنگی داشته و کلیه وجوه زندگی اجتماعی ما را دربرمی گیرند و انسان پیشاپیش در چنین نظامهایی متولد میشود...
(کتاب دیلتای و یورک دانشنامه فلسفه
استنفورد)
@drshhs
🔻🔻🔻
@drshhs
سرمایه #اجتماعی؟
س.ا. عامل #وحدت و تجمع مردم از همه اقشار و طبقات مختلف است.
اگر این س.ا. فرد باشد، از وجودش میتوان شکافهای موجود و چالشهای #جامعه را برطرف کرد،
خودش را متعلق به همه میداند نه فقط طبقهای از حاکمیت. در دوران امر، بسمت مردم میل میکند نه اوامر یک طایفه یا طبقه خاص.
س.ا. باید به #بلوغ فکری و اندیشهای مستقلی رسیده باشد تا بتواند ذهن #مردم را یک قدم به پیش برد نه اینکه خودش گرفتار در چرندیات و خرافات باشد.
س.ا مایه #انسجام است نه تفرق و تشتت و بنوعی منبعی قابل رجوع برای اتحاد مردم، و افراد با تمسک به آن به اعتلا و اعتبار ارزشمندی میرسند.
س.ا. #پویا و مولد است نه ایستا و درجازننده و میتواند کارایی و حس تعامل اجتماعی را بالا برد.
س.ا. باید شان و حرمت #اجتماعی و توازن رفتاری داشته باشد و اگر هیچیک از اینها را ندارد حداقل قیافه و تیپی داشته باشد! نه اینکه لات بازی کند!
خلاصه به هرکه از راه رسید یا بدلایل سیاسی از وی خوشتان آمد، #خطاب س.ا. نکنید. واژهها #حرمت و #معنا دارند.
این همه سرمایه های اجتماعی در حوزه های علمی و فرهنگی داریم که عمر خود را بپای بلوغ اندیشه جامعه سپری کردند، همه را فراموش کردید یا...؟!
سرمایه #اجتماعی؟
س.ا. عامل #وحدت و تجمع مردم از همه اقشار و طبقات مختلف است.
اگر این س.ا. فرد باشد، از وجودش میتوان شکافهای موجود و چالشهای #جامعه را برطرف کرد،
خودش را متعلق به همه میداند نه فقط طبقهای از حاکمیت. در دوران امر، بسمت مردم میل میکند نه اوامر یک طایفه یا طبقه خاص.
س.ا. باید به #بلوغ فکری و اندیشهای مستقلی رسیده باشد تا بتواند ذهن #مردم را یک قدم به پیش برد نه اینکه خودش گرفتار در چرندیات و خرافات باشد.
س.ا مایه #انسجام است نه تفرق و تشتت و بنوعی منبعی قابل رجوع برای اتحاد مردم، و افراد با تمسک به آن به اعتلا و اعتبار ارزشمندی میرسند.
س.ا. #پویا و مولد است نه ایستا و درجازننده و میتواند کارایی و حس تعامل اجتماعی را بالا برد.
س.ا. باید شان و حرمت #اجتماعی و توازن رفتاری داشته باشد و اگر هیچیک از اینها را ندارد حداقل قیافه و تیپی داشته باشد! نه اینکه لات بازی کند!
خلاصه به هرکه از راه رسید یا بدلایل سیاسی از وی خوشتان آمد، #خطاب س.ا. نکنید. واژهها #حرمت و #معنا دارند.
این همه سرمایه های اجتماعی در حوزه های علمی و فرهنگی داریم که عمر خود را بپای بلوغ اندیشه جامعه سپری کردند، همه را فراموش کردید یا...؟!
@drshhs
قال یا نوح انه لیس من اهلک انه عمل غیر صالح... (هود/۴۶)
🔻🔻🔻
نکته ف.ت. :
ممکن است این #عمل، شامل حوادث و رخدادهای سیاسی #اجتماعی برآمده از انتخاب و #اختیار جمعی انسانها هم بشود
و اگر برای "انسان اجتماعی"، هویت جمعی و منحصر به فردی قائل باشیم مساله، تقویت و پیچیده تر میشود
🔻
twitter.com/HJHOSSEINI2/st…
🔻
ر.ک:
مقاله #پژوهشی :
تحلیل نسبت #تهذیب اجتماعی با انسان اجتماعی
(تهذیب اجتماعی ~ انسان اجتماعی)
پژوهشنامه #انتقادی
شماره 8
سال
1401
🔻🔻🔻
قال یا نوح انه لیس من اهلک انه عمل غیر صالح... (هود/۴۶)
🔻🔻🔻
نکته ف.ت. :
ممکن است این #عمل، شامل حوادث و رخدادهای سیاسی #اجتماعی برآمده از انتخاب و #اختیار جمعی انسانها هم بشود
و اگر برای "انسان اجتماعی"، هویت جمعی و منحصر به فردی قائل باشیم مساله، تقویت و پیچیده تر میشود
🔻
twitter.com/HJHOSSEINI2/st…
🔻
ر.ک:
مقاله #پژوهشی :
تحلیل نسبت #تهذیب اجتماعی با انسان اجتماعی
(تهذیب اجتماعی ~ انسان اجتماعی)
پژوهشنامه #انتقادی
شماره 8
سال
1401
🔻🔻🔻
@drshhs
امان از #حسادت!
آیا امری باعنوان "حسادت جمعی" معنا و مفهومی محصل دارد؟
احتمال۱:
جمع عددی؛ یعنی در برابر حسادت فردی، با حسادت عدهای از افراد مواجه شویم که نه یک #فرد بلکه عدهای علیه شما حسادت کنند.
احتمال۲:
جمع #ترکیبی؛ یعنی فضا و محیط و ساختار اجتماعی بنحوی شکل گیرد که وقتی در آن فضا/جامعه قرار میگیرد مورد حسادت واقع شوید که اتمسفر و برآیند جمع ترکیبی چنین ایجاب کند یعنی نیرویی فراتر از قدرت یک فرد یا #قدرت چندین نفر باهم بلکه قدرت تاثیر و زور یک #جامعه ترکیبی جدید که البته در بستر قوانین و روابط #اجتماعی ظهور و بروز و تجلی مییابد...
امان از #حسادت!
آیا امری باعنوان "حسادت جمعی" معنا و مفهومی محصل دارد؟
احتمال۱:
جمع عددی؛ یعنی در برابر حسادت فردی، با حسادت عدهای از افراد مواجه شویم که نه یک #فرد بلکه عدهای علیه شما حسادت کنند.
احتمال۲:
جمع #ترکیبی؛ یعنی فضا و محیط و ساختار اجتماعی بنحوی شکل گیرد که وقتی در آن فضا/جامعه قرار میگیرد مورد حسادت واقع شوید که اتمسفر و برآیند جمع ترکیبی چنین ایجاب کند یعنی نیرویی فراتر از قدرت یک فرد یا #قدرت چندین نفر باهم بلکه قدرت تاثیر و زور یک #جامعه ترکیبی جدید که البته در بستر قوانین و روابط #اجتماعی ظهور و بروز و تجلی مییابد...
آیا «جامعه علمی» وجود دارد؟
خیر!
💡💡💡
یکی از نشانه های تشکیل یک #جامعه بمعنای واقعی آن، مشارکت افراد در غم و شادی و داشتن حساسیتهای #اجتماعی و بی تفاوت نبودن است،دقیقا مانند یک خانواده.
⚽⚽⚽
اشکهای بازیکنان #فوتبال و نحوه عکس العمل آنها در غم و شادیها دیدنی و بمعنای
وجود یک #جامعه و همبستگی در مرتبه خودش هست.
🍀🍀🍀
اگر روزی افراد و اعضا در #مراکز علمی نسبت به یکدیگر یا مراکز در سازمانهای بزرگتر به چنین حالاتی رسیدند میتوان گفت «جامعه علمی» محقق شده است.
در آنصورت اگر ظلمی در این سوی کشور به اهل #علمی وارد آید در آن سو هم فریادی
برخواهد آمد و یا اگر شادی، در آن سو هم صدای هلهله و تشویق، دقیقا مانند یک #خانواده حقیقی. نه اینکه در یک دانشگاه یا #پژوهشگاه از ناراحتی و اعتراض و #حق کشی وارده بر ساکنین اتاق روبرو، هیچ صدایی حتی از اتاق همجوار هم در نیاید!
@drshhs
خیر!
💡💡💡
یکی از نشانه های تشکیل یک #جامعه بمعنای واقعی آن، مشارکت افراد در غم و شادی و داشتن حساسیتهای #اجتماعی و بی تفاوت نبودن است،دقیقا مانند یک خانواده.
⚽⚽⚽
اشکهای بازیکنان #فوتبال و نحوه عکس العمل آنها در غم و شادیها دیدنی و بمعنای
وجود یک #جامعه و همبستگی در مرتبه خودش هست.
🍀🍀🍀
اگر روزی افراد و اعضا در #مراکز علمی نسبت به یکدیگر یا مراکز در سازمانهای بزرگتر به چنین حالاتی رسیدند میتوان گفت «جامعه علمی» محقق شده است.
در آنصورت اگر ظلمی در این سوی کشور به اهل #علمی وارد آید در آن سو هم فریادی
برخواهد آمد و یا اگر شادی، در آن سو هم صدای هلهله و تشویق، دقیقا مانند یک #خانواده حقیقی. نه اینکه در یک دانشگاه یا #پژوهشگاه از ناراحتی و اعتراض و #حق کشی وارده بر ساکنین اتاق روبرو، هیچ صدایی حتی از اتاق همجوار هم در نیاید!
@drshhs
@drshhs
ایمان مرده و #ایمان زنده؟
عشق زنده و عشق مرده!
🪻🪻🕸️🕸️
ا.م.
ایمان بی اثر و بی فایده در زندگی
در هر لحظه فراموش میکنیم هنوز به آن باور داریم.
ا.ز.
باوری که برای زیستن کافی است
حضور دایمی و فعال دارد
میتوانیم روی آن حساب باز کنیم.
📚
اگرچه نکته خوزه ارتگایی در کتاب تاریخ
به مثابه نظام، مهم است اما غالبأ این نگاهها از منظر فردی است نه #اجتماعی و غافل از اهمیت دوچندان ایمان اجتماعی در دل جامعه و ساختارهای اجتماعی که صحنه حضور و بود و نبود و شدت و ضعف ایمانهای فردی و شخصی را تعیین میکند.
جالب اینکه وی چند صفحه بعد عنوان ایمان اجتماعی را هم بکار برده ولی باز در قالب همان #نگاه قرار میگیرد...
در این باره ببینید:
⬆️⬆️⬆️
ایمان مرده و #ایمان زنده؟
عشق زنده و عشق مرده!
🪻🪻🕸️🕸️
ا.م.
ایمان بی اثر و بی فایده در زندگی
در هر لحظه فراموش میکنیم هنوز به آن باور داریم.
ا.ز.
باوری که برای زیستن کافی است
حضور دایمی و فعال دارد
میتوانیم روی آن حساب باز کنیم.
📚
اگرچه نکته خوزه ارتگایی در کتاب تاریخ
به مثابه نظام، مهم است اما غالبأ این نگاهها از منظر فردی است نه #اجتماعی و غافل از اهمیت دوچندان ایمان اجتماعی در دل جامعه و ساختارهای اجتماعی که صحنه حضور و بود و نبود و شدت و ضعف ایمانهای فردی و شخصی را تعیین میکند.
جالب اینکه وی چند صفحه بعد عنوان ایمان اجتماعی را هم بکار برده ولی باز در قالب همان #نگاه قرار میگیرد...
در این باره ببینید:
⬆️⬆️⬆️