حضرت حمزه ، مظهر رشادت وجهاد
بخش پنجم
به #شهادت رسیدن حضرت #حمزه، #اوج شادمانی و خرسندی #دشمنان اسلام بود. علت این بود که #حمزه همیشه روزگار دشمنان را سياه وتار مى نمودو آنان را به خاک ذلت می نشاند. از این رو، کینه او تا اعماق جان #مشرکان، به ویژه همسر ابوسفیان، #هند جگرخوار نفوذ کرده بود.
پس از آنکه هند #بدن حمزه را مُثله کرد، بر فراز #سنگ بلندی رفت و با صدای بلند اشعاری در بیان احساس خوشحالی خویش خواند. آن گاه لباس ها و زیورآلات خود را به #قاتل حمزه، #وحشی بخشید و به او گفت: «هرگاه به مکه برگشتم، به نزد من بیا تا هدایای دیگری به تو ببخشم».
پس از آنکه آتش جنگ #احد فرونشست و دو طرف به جایگاه خود برگشتند، #رسول خدا(ص) به یاران خود فرمودند: عمویم چه شده؟ بر سر او چه آمده است؟ #حارث بن صمّه را مأمور کرد تا خبری از او بیاورد.
حارث وقتی جنازه مثله شده حمزه را میان کشته ها یافت، نتوانست برگردد و گزارش دهد. از آن جا که بازگشت او به طول انجامید، پیامبر #امیرمؤمنان را برای آگاهی از احوال حمزه رهسپار کرد. آن حضرت هم چون دید نمی تواند احوال حمزه را برای پیامبر بیان کند برگشت و به ناچار خود پیامبر را به #قتلگاه حمزه برد.
رسول گرامی خداوقتی پیکر پاره پاره عمویش حمزه را دید؛ حال مبارکش به شدت منقلب شد و چون #ابر بهاری از دیدگانش #اشک بارید، آن گاه فرمود: «بزرگ تر از این مصیبت نخواهم دید و هرگز جایی بر من به سختی اینجا نگذشته است. خدا تو را رحمت کند که همواره در کارهای خیر کوشا بودی و به صله رحم علاقه داشتی... ای عموی رسول خدا، ای شیر خدا و رسول، ای نیکوکار، ای حمزه و ای مدافع و پشتیبان #رسول #خدا».
-------------
@drhadiansarii
Forwarded from دكتر هادى انصارى
حضرت حمزه ، مظهر رشادت وجهاد
بخش پنجم
به #شهادت رسیدن حضرت #حمزه، #اوج شادمانی و خرسندی #دشمنان اسلام بود. علت این بود که #حمزه همیشه روزگار دشمنان را سياه وتار مى نمودو آنان را به خاک ذلت می نشاند. از این رو، کینه او تا اعماق جان #مشرکان، به ویژه همسر ابوسفیان، #هند جگرخوار نفوذ کرده بود.
پس از آنکه هند #بدن حمزه را مُثله کرد، بر فراز #سنگ بلندی رفت و با صدای بلند اشعاری در بیان احساس خوشحالی خویش خواند. آن گاه لباس ها و زیورآلات خود را به #قاتل حمزه، #وحشی بخشید و به او گفت: «هرگاه به مکه برگشتم، به نزد من بیا تا هدایای دیگری به تو ببخشم».
پس از آنکه آتش جنگ #احد فرونشست و دو طرف به جایگاه خود برگشتند، #رسول خدا(ص) به یاران خود فرمودند: عمویم چه شده؟ بر سر او چه آمده است؟ #حارث بن صمّه را مأمور کرد تا خبری از او بیاورد.
حارث وقتی جنازه مثله شده حمزه را میان کشته ها یافت، نتوانست برگردد و گزارش دهد. از آن جا که بازگشت او به طول انجامید، پیامبر #امیرمؤمنان را برای آگاهی از احوال حمزه رهسپار کرد. آن حضرت هم چون دید نمی تواند احوال حمزه را برای پیامبر بیان کند برگشت و به ناچار خود پیامبر را به #قتلگاه حمزه برد.
رسول گرامی خداوقتی پیکر پاره پاره عمویش حمزه را دید؛ حال مبارکش به شدت منقلب شد و چون #ابر بهاری از دیدگانش #اشک بارید، آن گاه فرمود: «بزرگ تر از این مصیبت نخواهم دید و هرگز جایی بر من به سختی اینجا نگذشته است. خدا تو را رحمت کند که همواره در کارهای خیر کوشا بودی و به صله رحم علاقه داشتی... ای عموی رسول خدا، ای شیر خدا و رسول، ای نیکوکار، ای حمزه و ای مدافع و پشتیبان #رسول #خدا».
-------------
@drhadiansarii
سنت پياده روى اربعين ، محورهمبستگى اديان الهى
بخش سوم
#زید سخنان مرد #کشاورز را شنید، هر دو #اشک ریختند. وی گفت: من الان به شهر سامرا پیش متوکل می روم و حقایق را به وی کشف می کنم، خواه مرا بکشد یا آزاد کند. زید گفت: من هم با تو می آیم. هر دو با هم پیش متوکل آمدند، مرد کشاورز قضیه را کشف کرد، متوکل چنان خشمش گرفت و دستور داد مرد زارع را کشتند و طناب به پایش بستند در کوچه و بازار به رویش می کشیدند، سپس به دار آویختند.
در ادامه این روایت نقل شده که زید چند روز منتظر ماند تا جنازه این کشاورز از دار پایین آورده شود تا آن را دفن کند. پس از پایین آوردن جنازه آن را در دجله غسل داد، کفن نمود، #نماز خواند و آن را #دفن کرد. چند روز بر مزار کشاورز آمد و قرآن تلاوت کرد. در روز سوم جمعیتی را دید که برای مرده ای نوحه سرایی می کنند و با مراسم با شکوهی در پی تدفین آن هستند. زید از فردی نسب متوفا را می پرسد. به او می گویند که این جسد ریحانه یکی از کنیزان متوکل است که علاقه فراوانی به او داشته و دستور داده در بارگاه اختصاصی خود او را دفن کنند.
#علامه #مجلسی می نویسد: «زید مجنون وقتی اینها را دید، خاک بر سر خود ریخت و داشت می نالید و می گفت: قبر پسر پیامبر (ص) را ویران می کنند، برای یک کنیز زنازاده قبه و بارگاه بنا می کنند. آنقدر می گریست که مردم به حال او رقت می کردند.»
سخت گیری بر زوار امام (ع) در طول تاریخ ادامه داشته است. هر چند در دوره های آل بویه و پس از مدتی در دوره صفوی نشر تشیع مانع سخت گیری بر زوار شد؛ اما در دوران معاصر با شکل گیری موازنه جدید قوا و روی کار آمدن عثمانی و پس از آن حکومت های مستبد و دست نشانده، سخت گیری بر زوار امام (ع) در موسم اربعین بار دیگر افزایش پیدا کرد. سنت پیاده روی اربعین در دوره معاصر به #شیخ #انصاری نسبت داده می شود که احیاگر این سنت نامیده شده و پس از آن محدث نوری این شعار عظیم را بر عهده می گیرد.
— — — —
@drhadiansarii
بخش سوم
#زید سخنان مرد #کشاورز را شنید، هر دو #اشک ریختند. وی گفت: من الان به شهر سامرا پیش متوکل می روم و حقایق را به وی کشف می کنم، خواه مرا بکشد یا آزاد کند. زید گفت: من هم با تو می آیم. هر دو با هم پیش متوکل آمدند، مرد کشاورز قضیه را کشف کرد، متوکل چنان خشمش گرفت و دستور داد مرد زارع را کشتند و طناب به پایش بستند در کوچه و بازار به رویش می کشیدند، سپس به دار آویختند.
در ادامه این روایت نقل شده که زید چند روز منتظر ماند تا جنازه این کشاورز از دار پایین آورده شود تا آن را دفن کند. پس از پایین آوردن جنازه آن را در دجله غسل داد، کفن نمود، #نماز خواند و آن را #دفن کرد. چند روز بر مزار کشاورز آمد و قرآن تلاوت کرد. در روز سوم جمعیتی را دید که برای مرده ای نوحه سرایی می کنند و با مراسم با شکوهی در پی تدفین آن هستند. زید از فردی نسب متوفا را می پرسد. به او می گویند که این جسد ریحانه یکی از کنیزان متوکل است که علاقه فراوانی به او داشته و دستور داده در بارگاه اختصاصی خود او را دفن کنند.
#علامه #مجلسی می نویسد: «زید مجنون وقتی اینها را دید، خاک بر سر خود ریخت و داشت می نالید و می گفت: قبر پسر پیامبر (ص) را ویران می کنند، برای یک کنیز زنازاده قبه و بارگاه بنا می کنند. آنقدر می گریست که مردم به حال او رقت می کردند.»
سخت گیری بر زوار امام (ع) در طول تاریخ ادامه داشته است. هر چند در دوره های آل بویه و پس از مدتی در دوره صفوی نشر تشیع مانع سخت گیری بر زوار شد؛ اما در دوران معاصر با شکل گیری موازنه جدید قوا و روی کار آمدن عثمانی و پس از آن حکومت های مستبد و دست نشانده، سخت گیری بر زوار امام (ع) در موسم اربعین بار دیگر افزایش پیدا کرد. سنت پیاده روی اربعین در دوره معاصر به #شیخ #انصاری نسبت داده می شود که احیاگر این سنت نامیده شده و پس از آن محدث نوری این شعار عظیم را بر عهده می گیرد.
— — — —
@drhadiansarii
چرا خداوند آب #دهان را #شیرین. و #اشک _چشم را #شور و آب #گوش را #تلخ و آب #بینی را #خنک قرار داده است؟؟؟؟؟
جواب
امام صادق (ع)میفرمایند:
آب #دهان شیرین است تا انسان از خوردن و آشامیدن #لذت ببرد.
آب چشم #شور است برای محفوظ نگه داشتن پیه #چشم زیرا اگر شور نبود پیه چشم آب می شدوفایده دیگرآن ضد عفونی کردن چشم است.
اما آب #گوش و رطوبتش #تلخ است برای جلوگیری ورود #حشرات ریزکه به خاطر تلخی نمیتوانند وارد گوش و از آنجا وارد مغز شوند.
آب بینی هم #خنک است به خاطر سالم ماندن #مغز سر انسان تا طیلان و جاری نشود زیرا اگر آب بینی گرم بود باعث جاری شدن مغز به داخل بینی میگردید.
……………………
@drhadiansarii
جواب
امام صادق (ع)میفرمایند:
آب #دهان شیرین است تا انسان از خوردن و آشامیدن #لذت ببرد.
آب چشم #شور است برای محفوظ نگه داشتن پیه #چشم زیرا اگر شور نبود پیه چشم آب می شدوفایده دیگرآن ضد عفونی کردن چشم است.
اما آب #گوش و رطوبتش #تلخ است برای جلوگیری ورود #حشرات ریزکه به خاطر تلخی نمیتوانند وارد گوش و از آنجا وارد مغز شوند.
آب بینی هم #خنک است به خاطر سالم ماندن #مغز سر انسان تا طیلان و جاری نشود زیرا اگر آب بینی گرم بود باعث جاری شدن مغز به داخل بینی میگردید.
……………………
@drhadiansarii
#پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله به ابن #مسعود، یکی از اصحاب و شاگردان مکتب #قرآن، فرمودند: برایم قرآن بخوان! ابن مسعود عرض کرد: قرآن به شما نازل شده است؛ آن وقت من برای شما بخوانم؟! #رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: «من دوست دارم قرآن را از دیگری بشنوم». ابنمسعود قرآن خواند و دیدگان پیامبر صلی الله علیه و آله پر از #اشک شد.
___________
@drhadiansarii
___________
@drhadiansarii
با سلام
ومن هم با خواندن این مطلب #اشک از دیدگانم سرازیر شد 🔸
😭😭😭
چندی پیش در رابطه #وحدت میان #حوزه ودانشگاه ، مطالبی را به قلم آورده وبا عزیزان درددل نمودم.
در آنجا عنوان نمودم که بیشتر گناه انحرافات ودین گریزی ها ودین ستیزی ها ، به برخورد سردمداران مذهبی ما وروحانیون ما باز می گردد.
ما متاسفانه حد اقل در سه دهه پیش ، #روحانی از سنخ آیة الله #شاه آبادی یا نداشته ویا بسیار اندک داریم.
البته از سنخ ایشان وطرز تفکرشان بسیار داریم لیکن متاسفانه بخاطر شرایط جامعه ، گوشه گزینی را انتخاب کرده وبا همه قهر کرده اند !
ویا به زبانی دیگر ، آنچنان متاثر از جامعه وشرایط فرهنگی آن هستند ، که قدرت سر برآوردن ندارند ، چه رسد که به درون آنان وارد شده وچنین اقدامانی کنند. البته معتقدم باید امثال شاه آبادی ها ، گام به میدان نهاده و#فحش وناسزا وتازیانه های نگاههای تند جوانان وجز اینها وناراضیان را به دل وتن خریده وفداکارانه ، دوباره به تبلیغ تخصصی خود ونفوذ به درون دلها وقلبهای مردم وجامعه را از نو آغاز کنند.
هنوز #لوطی ها وجود دارند!
هنوز مردم ما توان آن را دارند که یک #روحانی ، هنگامی که به درون آنان گام نهد ، وی را در آغوش گرفته وبه سخنانش جان دل ، بسپارند.
جامعه ما به خدا سوگند نیاز به روحانیونی از سنخ آیة الله شاه آبادی ها و#مرندی ها و#جعفری ها وصدها چهره برجسته از این طبقه داشته ، که همچون مردم وبا مردم ، به درون آنان رفته وابتدا گوش به انتقادها وتندی ها وگاه ناسزا شنیدن داشته باشند ، وقدرت تحمل آن را هم داشته باشند ، سپس ببینند که محصول وخروجی آن چگونه است؟؟
به #خدا سوگند ، جامعه مانیاز مند راهنمایان از جنس خودی دارد.
دیروز یک روحانی به مطب من آمده بود ، ودر آغاز به من گفت که در میانه راه ، به داستانی که از مرحوم آیة الله #خویی در چندین سال قبل ،
نقل قول کرده بودی ، فکر کرده ومی گفتم که بزرگان ما در #خشت خام می بینند وما در آیینه نمی بینیم ، لیک با شخصی که در ماشین ابتدا
بی ادبانه به من تندی کرد ، سخن گفته وبه درد دل هایش گوش دادم
وکم کم خود را جمع کرده وسرانجام اشک احساساتش را سرازیر ساختم.
آری جامعه ما نیازمند است
نیاز به روحانیونی از سنخ آیة الله شاه آبادی
اللهم وفقنا لمراضیک
دکتر #هادى _انصاری
___________
@drhadiansarii
ومن هم با خواندن این مطلب #اشک از دیدگانم سرازیر شد 🔸
😭😭😭
چندی پیش در رابطه #وحدت میان #حوزه ودانشگاه ، مطالبی را به قلم آورده وبا عزیزان درددل نمودم.
در آنجا عنوان نمودم که بیشتر گناه انحرافات ودین گریزی ها ودین ستیزی ها ، به برخورد سردمداران مذهبی ما وروحانیون ما باز می گردد.
ما متاسفانه حد اقل در سه دهه پیش ، #روحانی از سنخ آیة الله #شاه آبادی یا نداشته ویا بسیار اندک داریم.
البته از سنخ ایشان وطرز تفکرشان بسیار داریم لیکن متاسفانه بخاطر شرایط جامعه ، گوشه گزینی را انتخاب کرده وبا همه قهر کرده اند !
ویا به زبانی دیگر ، آنچنان متاثر از جامعه وشرایط فرهنگی آن هستند ، که قدرت سر برآوردن ندارند ، چه رسد که به درون آنان وارد شده وچنین اقدامانی کنند. البته معتقدم باید امثال شاه آبادی ها ، گام به میدان نهاده و#فحش وناسزا وتازیانه های نگاههای تند جوانان وجز اینها وناراضیان را به دل وتن خریده وفداکارانه ، دوباره به تبلیغ تخصصی خود ونفوذ به درون دلها وقلبهای مردم وجامعه را از نو آغاز کنند.
هنوز #لوطی ها وجود دارند!
هنوز مردم ما توان آن را دارند که یک #روحانی ، هنگامی که به درون آنان گام نهد ، وی را در آغوش گرفته وبه سخنانش جان دل ، بسپارند.
جامعه ما به خدا سوگند نیاز به روحانیونی از سنخ آیة الله شاه آبادی ها و#مرندی ها و#جعفری ها وصدها چهره برجسته از این طبقه داشته ، که همچون مردم وبا مردم ، به درون آنان رفته وابتدا گوش به انتقادها وتندی ها وگاه ناسزا شنیدن داشته باشند ، وقدرت تحمل آن را هم داشته باشند ، سپس ببینند که محصول وخروجی آن چگونه است؟؟
به #خدا سوگند ، جامعه مانیاز مند راهنمایان از جنس خودی دارد.
دیروز یک روحانی به مطب من آمده بود ، ودر آغاز به من گفت که در میانه راه ، به داستانی که از مرحوم آیة الله #خویی در چندین سال قبل ،
نقل قول کرده بودی ، فکر کرده ومی گفتم که بزرگان ما در #خشت خام می بینند وما در آیینه نمی بینیم ، لیک با شخصی که در ماشین ابتدا
بی ادبانه به من تندی کرد ، سخن گفته وبه درد دل هایش گوش دادم
وکم کم خود را جمع کرده وسرانجام اشک احساساتش را سرازیر ساختم.
آری جامعه ما نیازمند است
نیاز به روحانیونی از سنخ آیة الله شاه آبادی
اللهم وفقنا لمراضیک
دکتر #هادى _انصاری
___________
@drhadiansarii
📝
#ادیسون به خانه بازگشت یادداشتی به #مادرش داد، گفت :
این را آموزگارم داد گفت فقط مادرت بخواند،
مادر در حالی که #اشک در چشمان داشت یادداشت برای کودکش خواند:
"فرزند شما یک #نابغه است و این مدرسه برای او #کوچک است آموزش او را خود بر عهده بگیرید"
سالها گذشت مادرش درگذشت. روزی #ادیسون که اکنون بزرگترین مخترع #قرن بود در گنجه خانه خاطراتش را مرور میکرد برگه ای در میان #شکاف دیوار او را کنجکاو کرد آن را در آورده و خواند، نوشته بود:#کودک شما کودن است از فردا او را به #مدرسه راه نمی دهیم. ادیسون ساعتها گریست و در خاطراتش نوشت:
"توماس ادیسون کودک کودنی بود که توسط یک مادر #قهرمان _نابغه شد.
__________
@drhadiansarii
#ادیسون به خانه بازگشت یادداشتی به #مادرش داد، گفت :
این را آموزگارم داد گفت فقط مادرت بخواند،
مادر در حالی که #اشک در چشمان داشت یادداشت برای کودکش خواند:
"فرزند شما یک #نابغه است و این مدرسه برای او #کوچک است آموزش او را خود بر عهده بگیرید"
سالها گذشت مادرش درگذشت. روزی #ادیسون که اکنون بزرگترین مخترع #قرن بود در گنجه خانه خاطراتش را مرور میکرد برگه ای در میان #شکاف دیوار او را کنجکاو کرد آن را در آورده و خواند، نوشته بود:#کودک شما کودن است از فردا او را به #مدرسه راه نمی دهیم. ادیسون ساعتها گریست و در خاطراتش نوشت:
"توماس ادیسون کودک کودنی بود که توسط یک مادر #قهرمان _نابغه شد.
__________
@drhadiansarii
باشد.
به #هوش باشیم، !!
با #هم باشیم، !!
#فریب نخوریم !!
به روز #واقعه بیاندیشیم. !!
مشکلات #اقتصادی ،#عقلمان را ضعیف نکند. !!
تحت تأثیر #غوغاسالاریها، راست و #دروغهای کارشناسانهی رسانهای غرب قرار نگیریم.!!
اگر آمریکا به قول دولتمردانش به دنبال حمایت و دوستی با مردم ایران بود ورود آنها را به آمریکا ممنوع نمیکرد و یا مردم ایران را تروریست نمیخواند. !!
به دولتمردان آنها #اهانت نمیکرد.!!
این روش #روباهصفتانه آمریکا برای ربودن همان قالب #پنیر است.!!
آمریکا !!#ایران آباد و آزاد نمیخواهد. !!
و گرنه راههای تفاهم و مذاکره باز است مهم این است با چه کسی مذاکره میکنی؟ !!
با یک عهدشکن #قمارباز !!#بیادب !!#دهنبین !!و یا واقعاً یک #رئیس جمهور باسواد و پایبند به قول و وعده و قوانین بینالمللی.!!؟؟؟
کسی که تمامی قوانین بینالمللی را یک طرفه نادیده میگیرد با این تصور که منافع ملت آمریکا در آن است برای مردم آمریکا هم یک #خائن است که بوی تعفًن آن بعداً بلند میشود !!!
و خواهیم دید کسی که قصد دارد جهان را به هم بریزد چگونه در دریای #گلآلود خودساخته #غرق خواهد شد. !!!
آنروز #دیر نیست.!!!
#خدا شاهد است آن روز را از نزدیک می بینم!!
بلکه همه ما آن را می #بینیم!!
آری خواهیم دید وهمه ملت ایران ، ونه بلکه همه مسلمانان وباز نه همه آزادگان جهان ، #اشک شوق از دیده ها جاری ساخته وپیروزی حق بر زور !! وپیروزی #مستضعفان بر #مستکبران وابر قدرتان را خواهیم دید !!
آیا مگر #قرآن نفرموده است:
الیس الصبح بقریب ؟؟؟
به امید این روز نزدیک که #سپیده دمش در حال ظهور است.
دکتر #هادی _انصاری
در آغازین بامداد هشتم مرداد ۱۳۹۷
……………………
@drhadiansarii
به #هوش باشیم، !!
با #هم باشیم، !!
#فریب نخوریم !!
به روز #واقعه بیاندیشیم. !!
مشکلات #اقتصادی ،#عقلمان را ضعیف نکند. !!
تحت تأثیر #غوغاسالاریها، راست و #دروغهای کارشناسانهی رسانهای غرب قرار نگیریم.!!
اگر آمریکا به قول دولتمردانش به دنبال حمایت و دوستی با مردم ایران بود ورود آنها را به آمریکا ممنوع نمیکرد و یا مردم ایران را تروریست نمیخواند. !!
به دولتمردان آنها #اهانت نمیکرد.!!
این روش #روباهصفتانه آمریکا برای ربودن همان قالب #پنیر است.!!
آمریکا !!#ایران آباد و آزاد نمیخواهد. !!
و گرنه راههای تفاهم و مذاکره باز است مهم این است با چه کسی مذاکره میکنی؟ !!
با یک عهدشکن #قمارباز !!#بیادب !!#دهنبین !!و یا واقعاً یک #رئیس جمهور باسواد و پایبند به قول و وعده و قوانین بینالمللی.!!؟؟؟
کسی که تمامی قوانین بینالمللی را یک طرفه نادیده میگیرد با این تصور که منافع ملت آمریکا در آن است برای مردم آمریکا هم یک #خائن است که بوی تعفًن آن بعداً بلند میشود !!!
و خواهیم دید کسی که قصد دارد جهان را به هم بریزد چگونه در دریای #گلآلود خودساخته #غرق خواهد شد. !!!
آنروز #دیر نیست.!!!
#خدا شاهد است آن روز را از نزدیک می بینم!!
بلکه همه ما آن را می #بینیم!!
آری خواهیم دید وهمه ملت ایران ، ونه بلکه همه مسلمانان وباز نه همه آزادگان جهان ، #اشک شوق از دیده ها جاری ساخته وپیروزی حق بر زور !! وپیروزی #مستضعفان بر #مستکبران وابر قدرتان را خواهیم دید !!
آیا مگر #قرآن نفرموده است:
الیس الصبح بقریب ؟؟؟
به امید این روز نزدیک که #سپیده دمش در حال ظهور است.
دکتر #هادی _انصاری
در آغازین بامداد هشتم مرداد ۱۳۹۷
……………………
@drhadiansarii
حاج آقا کمال #حشمتی ، مرحوم حاج میرزا علی #هسته ای وتعدادی دیگر که از برخی شهرستانها همچون #قم و#اصفهان به تهران می آمدند ، مانند مرحوم #ترابی ، ومرحوم #اشراقی وبزرگانی همچون آیات عظام #وحید _خراسانی ، #مکارم _شیرازی ، وجعفر #سبحانی وجز اینها ، همه ستارگان سخن وخطابه وحدیث وتفسیر قرآن وروایات ونهج البلاغه بودند.
در آن هنگام مسجد #ارک وحسینیه #بنی فاطمه ومسجد #آذربایجانیها ودهها مرکز دیگر ، در ماه #محرم و#صفر ویک ماه #رمضان ، پذیرای سخنرانیها وپرتو افشانیهای علوم آل محمد این ستارگان بود که بیاد دارم مرحوم حجة الاسلام والمسلمین فلسفی ، در ماه مبارک رمضان سال ۱۳۵۴ ، بحث زیبای ( #روح ) را مطرح نموده وهر شب آیه مشهور
( ویسألونک عن الرًوح قل الرًوح من أمر ربًي وما أوتیتم من العلم الًا قلیلا )را در ابتدای منبر قرائت فرموده وسی شب در باره ( #نسخ ) ، ( #رسخ ) ، ( #فسخ ) ، ( #مسخ ) سخن راندند وبیش از یک ساعت همه گوشها وچشم ها ، محو سخنان ایشان بود.
بقیة السلف این بزرگان وشاگرد توانای ستارگان نامی یاد شده ، مرحوم حجة الاسلام والمسلمین سید قاسم #شجاعی ، از آنجا که انس فراوانی با مرحوم آقای فلسفی داشت وبیاد دارم که در روزهای پنجشنبه ، همواره وی در کنار سمت راست ویا چپ مرحوم فلسفی در خانه آن مرحوم در خیابان ری که هم اکنون به مرکز پرورش مبلًغ ودانشکده ای در این راستا گردیده است ، نشسته بود واز بحث ها وسخنان وکیفیت طرح آن واشکالات ، سخن به میان می آمد ویکی از متکلمین وصاحب نظران این انجمن ، مرحوم شجاعی بود که اظهار نظر وسخنش با احسنت آقای ، مرحوم فلسفی روبرو می گردید.
از آنجا که مرحوم شجاعی ، تربیت شده مکتب مرحوم خندق آبادی وحاج شیخ مرتضی انصاری ومرحوم فلسفی وجز اینها بود ، چنین مطالب وسخنرانیها وجزئیات را فرا گرفته بود که در هر باب ومساله ای ، متاع ومطلب داشت واین هنری بود که در این دوران ودوران مرحوم شجاعی بسیار اندک وکم نظیر بشمار می آمد.
مرحوم حجة الاسلام سید قاسم شجاعی ، یک #مدرسه بود ، او یک دائرة المعارفی بود که از هر باب وسخن ومطلب ، با بهره از قدرت بیان وحافظه قدرتمند وداشتن علم انساب ، منبر وسخنرانیهای او مجموعه ای از مطالب سودمند علمی ، روایی ،تاریخی ، اجتماعی وحتی #پزشکی را در بر می گرفت.
سخنرانی پرشور او را در بزرگداشت شهدای #حوزه علمیه نجف أشرف که به دعوت اینجانب در مسجد ارک وبا حضور #رهبر معظم #انقلاب ، وتمام شخصیتهای حوزوی قم وتهران وعلما وشخصیتهای سیاسی واجتماعی وسرشناسان بازار وجز اینها بود را تاریخ مسجد ارک ومردم وهمه از یاد نمی برند ! که آن روز همه به هم چنین می گفتند که
آقای فلسفی با #عمامه _سیاه بر منبر رفته است.
در سه سال قبل توفیق یافتم که در کنگره شعبانیه ، میزبان ایشان ودیگر فضلای قم وتهران در #کربلا باشم. چه لحظات زیبا وپر روحانیتی را با وی سپری نمودم که در آغاز ونیمه وپایان هرروز از این سفر ، با بیان شیوا ومقتدرانه اش زبان به سپاس وتقدیر باز می نمود ومرا شرمنده الطاف خود می نمود که این خود نشان از صفا ووفا وگسترده دلی وتواضع او داشت.
آخرین بار در چند ماه پیش در مراسم #ختم همسر مرحوم آیة الله #شاه آبادی ، خدمت این سید بزرگوار ووفادار که همواره بوی مرحوم پدرم را از وی استشمام می کردم ، رسیده و#تربت اربابش حضرت اباعبد الله الحسین ع را که به وی قول داده بودم ، تقدیم داشتم.
چه حال وهوایی به این بزرگوار دست داد! #اشک از دیدگانش سرازیر وبر ظرف تربت ،دهها بوسه زد وبا خود چنین زمزمه می نمود :
حسین جانم
یک عمر دم از نوکریت زدم ، وافتخار خادمی وروضه خوانی تو را ، همچون مدال بر سینه زده ام ، لا تخیًبني ، سیدی ومولای!!
در پایان ،درود بی پایان خود را به روح این سخنور توانا ودیگر ستارگان سخن وخادمان حسینی فرستاده وامید آن دارم که من ودیگر دوستدارانشان را نزد سالار شهیدان ، #شفیع قرار دهند، انشاء الله
والسلام علیهم یوم ولدوا ، ویوم ماتوا ، ویوم یبعثون حیًا
دکتر #هادی _انصاری
۲۱ مهر ماه ۱۳۹۷
۲ صفر ۱٤٤٠
____________
@drhadiansarii
در آن هنگام مسجد #ارک وحسینیه #بنی فاطمه ومسجد #آذربایجانیها ودهها مرکز دیگر ، در ماه #محرم و#صفر ویک ماه #رمضان ، پذیرای سخنرانیها وپرتو افشانیهای علوم آل محمد این ستارگان بود که بیاد دارم مرحوم حجة الاسلام والمسلمین فلسفی ، در ماه مبارک رمضان سال ۱۳۵۴ ، بحث زیبای ( #روح ) را مطرح نموده وهر شب آیه مشهور
( ویسألونک عن الرًوح قل الرًوح من أمر ربًي وما أوتیتم من العلم الًا قلیلا )را در ابتدای منبر قرائت فرموده وسی شب در باره ( #نسخ ) ، ( #رسخ ) ، ( #فسخ ) ، ( #مسخ ) سخن راندند وبیش از یک ساعت همه گوشها وچشم ها ، محو سخنان ایشان بود.
بقیة السلف این بزرگان وشاگرد توانای ستارگان نامی یاد شده ، مرحوم حجة الاسلام والمسلمین سید قاسم #شجاعی ، از آنجا که انس فراوانی با مرحوم آقای فلسفی داشت وبیاد دارم که در روزهای پنجشنبه ، همواره وی در کنار سمت راست ویا چپ مرحوم فلسفی در خانه آن مرحوم در خیابان ری که هم اکنون به مرکز پرورش مبلًغ ودانشکده ای در این راستا گردیده است ، نشسته بود واز بحث ها وسخنان وکیفیت طرح آن واشکالات ، سخن به میان می آمد ویکی از متکلمین وصاحب نظران این انجمن ، مرحوم شجاعی بود که اظهار نظر وسخنش با احسنت آقای ، مرحوم فلسفی روبرو می گردید.
از آنجا که مرحوم شجاعی ، تربیت شده مکتب مرحوم خندق آبادی وحاج شیخ مرتضی انصاری ومرحوم فلسفی وجز اینها بود ، چنین مطالب وسخنرانیها وجزئیات را فرا گرفته بود که در هر باب ومساله ای ، متاع ومطلب داشت واین هنری بود که در این دوران ودوران مرحوم شجاعی بسیار اندک وکم نظیر بشمار می آمد.
مرحوم حجة الاسلام سید قاسم شجاعی ، یک #مدرسه بود ، او یک دائرة المعارفی بود که از هر باب وسخن ومطلب ، با بهره از قدرت بیان وحافظه قدرتمند وداشتن علم انساب ، منبر وسخنرانیهای او مجموعه ای از مطالب سودمند علمی ، روایی ،تاریخی ، اجتماعی وحتی #پزشکی را در بر می گرفت.
سخنرانی پرشور او را در بزرگداشت شهدای #حوزه علمیه نجف أشرف که به دعوت اینجانب در مسجد ارک وبا حضور #رهبر معظم #انقلاب ، وتمام شخصیتهای حوزوی قم وتهران وعلما وشخصیتهای سیاسی واجتماعی وسرشناسان بازار وجز اینها بود را تاریخ مسجد ارک ومردم وهمه از یاد نمی برند ! که آن روز همه به هم چنین می گفتند که
آقای فلسفی با #عمامه _سیاه بر منبر رفته است.
در سه سال قبل توفیق یافتم که در کنگره شعبانیه ، میزبان ایشان ودیگر فضلای قم وتهران در #کربلا باشم. چه لحظات زیبا وپر روحانیتی را با وی سپری نمودم که در آغاز ونیمه وپایان هرروز از این سفر ، با بیان شیوا ومقتدرانه اش زبان به سپاس وتقدیر باز می نمود ومرا شرمنده الطاف خود می نمود که این خود نشان از صفا ووفا وگسترده دلی وتواضع او داشت.
آخرین بار در چند ماه پیش در مراسم #ختم همسر مرحوم آیة الله #شاه آبادی ، خدمت این سید بزرگوار ووفادار که همواره بوی مرحوم پدرم را از وی استشمام می کردم ، رسیده و#تربت اربابش حضرت اباعبد الله الحسین ع را که به وی قول داده بودم ، تقدیم داشتم.
چه حال وهوایی به این بزرگوار دست داد! #اشک از دیدگانش سرازیر وبر ظرف تربت ،دهها بوسه زد وبا خود چنین زمزمه می نمود :
حسین جانم
یک عمر دم از نوکریت زدم ، وافتخار خادمی وروضه خوانی تو را ، همچون مدال بر سینه زده ام ، لا تخیًبني ، سیدی ومولای!!
در پایان ،درود بی پایان خود را به روح این سخنور توانا ودیگر ستارگان سخن وخادمان حسینی فرستاده وامید آن دارم که من ودیگر دوستدارانشان را نزد سالار شهیدان ، #شفیع قرار دهند، انشاء الله
والسلام علیهم یوم ولدوا ، ویوم ماتوا ، ویوم یبعثون حیًا
دکتر #هادی _انصاری
۲۱ مهر ماه ۱۳۹۷
۲ صفر ۱٤٤٠
____________
@drhadiansarii
💐
جوانی تعریف می کرد: با #پدرم بحث کردم و صداها بالا رفت.
از هم جدا شدیم.
شب به #تخت خوابم رفتم.
ولی #اندوه، تمام وجودم را فرا گرفته بود...
مثل همیشه سرم را روی بالش گذاشتم، چون هر وقت غم ها زیاد می شوند با #خواب از آنها می گریزم...
روز بعد از #دانشگاه بیرون آمدم و موبایلم را از جیبم درآوردم...
پیامی برای پدرم نوشتم تا به این وسیله از او دلجویی کنم.
در آن نوشتم:
شنیدم که #کف پای #انسان از پشت آن نرمتر و لطیف تر است.
آیا پای شما به من اجازه می دهد که با لبم از درستی این ادعا مطمئن شوم؟
به #خانه رسیدم و در را باز کردم. دیدم #پدرم در سالن منتظر من هست و چشمانش #اشکبار هست...
#پدرم گفت: اجازه نمی دهم که پایم را ببوسی
ولی این ادعا درست است و من شخصا بارها آن را انجام دادهام.
وقتی #کوچک بودی #کف و پشت پای تو را می #بوسیدم.
#اشک از چشمانم سرازیر شد...
یک روز پدرتان از این #دنیا می رود، قبل از این که او را از دست دهید به او #نزدیک شوید،
اگر هم از دنیا رفته است #یادش را گرامی دارید و بر او #رحمت و #درود بفرستید.
_____________
@drhadiansarii
جوانی تعریف می کرد: با #پدرم بحث کردم و صداها بالا رفت.
از هم جدا شدیم.
شب به #تخت خوابم رفتم.
ولی #اندوه، تمام وجودم را فرا گرفته بود...
مثل همیشه سرم را روی بالش گذاشتم، چون هر وقت غم ها زیاد می شوند با #خواب از آنها می گریزم...
روز بعد از #دانشگاه بیرون آمدم و موبایلم را از جیبم درآوردم...
پیامی برای پدرم نوشتم تا به این وسیله از او دلجویی کنم.
در آن نوشتم:
شنیدم که #کف پای #انسان از پشت آن نرمتر و لطیف تر است.
آیا پای شما به من اجازه می دهد که با لبم از درستی این ادعا مطمئن شوم؟
به #خانه رسیدم و در را باز کردم. دیدم #پدرم در سالن منتظر من هست و چشمانش #اشکبار هست...
#پدرم گفت: اجازه نمی دهم که پایم را ببوسی
ولی این ادعا درست است و من شخصا بارها آن را انجام دادهام.
وقتی #کوچک بودی #کف و پشت پای تو را می #بوسیدم.
#اشک از چشمانم سرازیر شد...
یک روز پدرتان از این #دنیا می رود، قبل از این که او را از دست دهید به او #نزدیک شوید،
اگر هم از دنیا رفته است #یادش را گرامی دارید و بر او #رحمت و #درود بفرستید.
_____________
@drhadiansarii
در پی #بیماری وبستری شدن دکتر #انصاری، جناب آقای دکتر سید محمد کاظم #بجنوردی ، ریاست #دائرة المعارف بزرگ اسلامی ، با ارسال نامه ای با متن ومحتوایی بسیار #زیبا ، که با خواندن آن از سوی پدر ، #اشک از دیدگانش را جاری نمود!! اظهار لطف ومحبت نمودند وبدین ترتیب احوالپرسی واظهار محبت ولطف خویش را رسانیدند.
متن نامه چنین است:
جناب آقای دکتر هادی انصاری
با عرض سلام ، با تأسف شنیدم که کسالتی عارض شده ودریغ از اینکه روح اطیف شما از آن آزرده شود. مایل بودم به دیدنتان بیایم، اما اشتغالات زیاد مرا از این #توفیق باز داشت . فکر کردم با ارسال این یادداشت کمی جبران کرده باشم.
دوست عزیز، از نعم الهی است که فردی هم #شهرت خوب داشته باشد و هم موفق به خدمات #انسانی ومذهبی وهم #محبوب قلوب ، که شما از این #نعمات برخوردارید. خداوند به شما #تندرستی وتوفیق بیشتر عنایت فرماید.
کاظم #موسوی _بجنوردی
۱۳۹۸/۸/۲۰
با #سپاس وتشکر از این نامه زیبا که خود به نوعی موجب تشویق بیشتر در خدمت رسانی پدر وانجاموظیفه خواهد گردید.
امیر انصاری
………………………………
@drhadiansarii
متن نامه چنین است:
جناب آقای دکتر هادی انصاری
با عرض سلام ، با تأسف شنیدم که کسالتی عارض شده ودریغ از اینکه روح اطیف شما از آن آزرده شود. مایل بودم به دیدنتان بیایم، اما اشتغالات زیاد مرا از این #توفیق باز داشت . فکر کردم با ارسال این یادداشت کمی جبران کرده باشم.
دوست عزیز، از نعم الهی است که فردی هم #شهرت خوب داشته باشد و هم موفق به خدمات #انسانی ومذهبی وهم #محبوب قلوب ، که شما از این #نعمات برخوردارید. خداوند به شما #تندرستی وتوفیق بیشتر عنایت فرماید.
کاظم #موسوی _بجنوردی
۱۳۹۸/۸/۲۰
با #سپاس وتشکر از این نامه زیبا که خود به نوعی موجب تشویق بیشتر در خدمت رسانی پدر وانجاموظیفه خواهد گردید.
امیر انصاری
………………………………
@drhadiansarii