حضرت حمزه ، مظهر رشادت وجهاد
بخش پنجم
به #شهادت رسیدن حضرت #حمزه، #اوج شادمانی و خرسندی #دشمنان اسلام بود. علت این بود که #حمزه همیشه روزگار دشمنان را سياه وتار مى نمودو آنان را به خاک ذلت می نشاند. از این رو، کینه او تا اعماق جان #مشرکان، به ویژه همسر ابوسفیان، #هند جگرخوار نفوذ کرده بود.
پس از آنکه هند #بدن حمزه را مُثله کرد، بر فراز #سنگ بلندی رفت و با صدای بلند اشعاری در بیان احساس خوشحالی خویش خواند. آن گاه لباس ها و زیورآلات خود را به #قاتل حمزه، #وحشی بخشید و به او گفت: «هرگاه به مکه برگشتم، به نزد من بیا تا هدایای دیگری به تو ببخشم».
پس از آنکه آتش جنگ #احد فرونشست و دو طرف به جایگاه خود برگشتند، #رسول خدا(ص) به یاران خود فرمودند: عمویم چه شده؟ بر سر او چه آمده است؟ #حارث بن صمّه را مأمور کرد تا خبری از او بیاورد.
حارث وقتی جنازه مثله شده حمزه را میان کشته ها یافت، نتوانست برگردد و گزارش دهد. از آن جا که بازگشت او به طول انجامید، پیامبر #امیرمؤمنان را برای آگاهی از احوال حمزه رهسپار کرد. آن حضرت هم چون دید نمی تواند احوال حمزه را برای پیامبر بیان کند برگشت و به ناچار خود پیامبر را به #قتلگاه حمزه برد.
رسول گرامی خداوقتی پیکر پاره پاره عمویش حمزه را دید؛ حال مبارکش به شدت منقلب شد و چون #ابر بهاری از دیدگانش #اشک بارید، آن گاه فرمود: «بزرگ تر از این مصیبت نخواهم دید و هرگز جایی بر من به سختی اینجا نگذشته است. خدا تو را رحمت کند که همواره در کارهای خیر کوشا بودی و به صله رحم علاقه داشتی... ای عموی رسول خدا، ای شیر خدا و رسول، ای نیکوکار، ای حمزه و ای مدافع و پشتیبان #رسول #خدا».
-------------
@drhadiansarii
Forwarded from دكتر هادى انصارى
حضرت حمزه ، مظهر رشادت وجهاد
بخش پنجم
به #شهادت رسیدن حضرت #حمزه، #اوج شادمانی و خرسندی #دشمنان اسلام بود. علت این بود که #حمزه همیشه روزگار دشمنان را سياه وتار مى نمودو آنان را به خاک ذلت می نشاند. از این رو، کینه او تا اعماق جان #مشرکان، به ویژه همسر ابوسفیان، #هند جگرخوار نفوذ کرده بود.
پس از آنکه هند #بدن حمزه را مُثله کرد، بر فراز #سنگ بلندی رفت و با صدای بلند اشعاری در بیان احساس خوشحالی خویش خواند. آن گاه لباس ها و زیورآلات خود را به #قاتل حمزه، #وحشی بخشید و به او گفت: «هرگاه به مکه برگشتم، به نزد من بیا تا هدایای دیگری به تو ببخشم».
پس از آنکه آتش جنگ #احد فرونشست و دو طرف به جایگاه خود برگشتند، #رسول خدا(ص) به یاران خود فرمودند: عمویم چه شده؟ بر سر او چه آمده است؟ #حارث بن صمّه را مأمور کرد تا خبری از او بیاورد.
حارث وقتی جنازه مثله شده حمزه را میان کشته ها یافت، نتوانست برگردد و گزارش دهد. از آن جا که بازگشت او به طول انجامید، پیامبر #امیرمؤمنان را برای آگاهی از احوال حمزه رهسپار کرد. آن حضرت هم چون دید نمی تواند احوال حمزه را برای پیامبر بیان کند برگشت و به ناچار خود پیامبر را به #قتلگاه حمزه برد.
رسول گرامی خداوقتی پیکر پاره پاره عمویش حمزه را دید؛ حال مبارکش به شدت منقلب شد و چون #ابر بهاری از دیدگانش #اشک بارید، آن گاه فرمود: «بزرگ تر از این مصیبت نخواهم دید و هرگز جایی بر من به سختی اینجا نگذشته است. خدا تو را رحمت کند که همواره در کارهای خیر کوشا بودی و به صله رحم علاقه داشتی... ای عموی رسول خدا، ای شیر خدا و رسول، ای نیکوکار، ای حمزه و ای مدافع و پشتیبان #رسول #خدا».
-------------
@drhadiansarii