حضرت حمزه مطهر ، رشادت وجهاد
بخش ششم
پس از جنگ #احد، #حمزه نخستین شهیدی بود که رسول خدا صلی الله علیه و آله بر او نماز گزارد. سپس دیگر شهیدان را نزد آن حضرت می آوردند. هرگاه شهیدی را نزد ایشان می بردند، او را کنار حمزه قرار می دادند و آن حضرت همزمان بر #بدن حمزه و دیگر شهیدان #نماز می خواند تا اینکه #هفتاد بار بر بدن حمزه نماز گزارد، آن گاه فرمود: «#ملائکه را دیدم که بدن حمزه را شست و شو می دهند».
تاریخ نگاران می نویسند: هنگامی که #پیکر حمزه را در قبر نهادند، رسول خدا صلی الله علیه و آله ، امر کرد پارچه ای روی جسد حمزه کشیده شود. پارچه# ای آوردند، اما هرگاه بر #سر او می کشیدند، پاهایش نمایان می شد و اگر پاهایش را با آن می پوشاندند، سرش نمایان بود. پس پیامبر دستور داد سرش را با پارچه و پاهایش را با #اسپند بپوشانند.
کسانی که در یک #واقعه و #نبرد به شهادت می رسند، هر چند همه آنها برای یک هدف و آرمان قربانی شده اند، تفاوت هایی# میانشان دیده می شود که برخی را بر دیگران امتیاز می بخشد. یک فرمانده ارشد که زندگی اش# سراسر حماسه و فداکاری بوده و توانسته مهلک ترین ضربه ها را بر توان رزمی دشمن وارد سازد، با افراد دیگر در یک راه نیست و فقدان او جانگدازتر و غمبارتر است و باید در نقطه اوج سوگواری ها قرار گیرد. از این رو، پیامبر گرامی پس از شهادت حمزه، توجه همگان را به ضرورت اشک ریزی و عزاداری در #سوگ حمزه جلب نمود.
-------------
@drhadiansarii
بخش ششم
پس از جنگ #احد، #حمزه نخستین شهیدی بود که رسول خدا صلی الله علیه و آله بر او نماز گزارد. سپس دیگر شهیدان را نزد آن حضرت می آوردند. هرگاه شهیدی را نزد ایشان می بردند، او را کنار حمزه قرار می دادند و آن حضرت همزمان بر #بدن حمزه و دیگر شهیدان #نماز می خواند تا اینکه #هفتاد بار بر بدن حمزه نماز گزارد، آن گاه فرمود: «#ملائکه را دیدم که بدن حمزه را شست و شو می دهند».
تاریخ نگاران می نویسند: هنگامی که #پیکر حمزه را در قبر نهادند، رسول خدا صلی الله علیه و آله ، امر کرد پارچه ای روی جسد حمزه کشیده شود. پارچه# ای آوردند، اما هرگاه بر #سر او می کشیدند، پاهایش نمایان می شد و اگر پاهایش را با آن می پوشاندند، سرش نمایان بود. پس پیامبر دستور داد سرش را با پارچه و پاهایش را با #اسپند بپوشانند.
کسانی که در یک #واقعه و #نبرد به شهادت می رسند، هر چند همه آنها برای یک هدف و آرمان قربانی شده اند، تفاوت هایی# میانشان دیده می شود که برخی را بر دیگران امتیاز می بخشد. یک فرمانده ارشد که زندگی اش# سراسر حماسه و فداکاری بوده و توانسته مهلک ترین ضربه ها را بر توان رزمی دشمن وارد سازد، با افراد دیگر در یک راه نیست و فقدان او جانگدازتر و غمبارتر است و باید در نقطه اوج سوگواری ها قرار گیرد. از این رو، پیامبر گرامی پس از شهادت حمزه، توجه همگان را به ضرورت اشک ریزی و عزاداری در #سوگ حمزه جلب نمود.
-------------
@drhadiansarii
در #سوگ حجة الاسلام #فيروزيان
در سال ١٣٥٨ در ساختمان #بنياد _بعثت واقع در #خيابان _سميه با اين شخصيت آشنا شدم.
دغدغه اش خدمت بود. برايش مهم نبود كه به چه كسى ، فقط #انسان است و#مسلمان
در جلسه مطلبى مطرح مى شد وعهده دار كارى مى گرديد ، در جلسه بعد گزارش كار خود را عنوان كرده وتمام موارد را با آمار وارقام ارائه مى داد در حاليكه دهه ششم زندگى خويش را پشت سر گزارده وكهن سالترين #عضو گروه ودر عين حال فعالترين بود.
من خستگى را هيچگاه در سيمايش نديدم
شور وهيجان كار وى را همواره همچون انسان جوانى مى نمود كه براى ما سرمشق گردد.
هفته اى در #سيستان و#بلوچستان ، #كردستان ، #غرب و_شرق ، او همه جا بود.
نداشتن هزينه كار وى را از پاى نينداخته وبه هر طريقى بود كار را انجام مى داد.
گاهى در جلسه به ديگران التماس مى كرد
حاضر بود دست ببوسد تا شخص را وادار كند كه با كمكش خانواده اى را نجات دهد.
گرفتاريهاى زمانه واشتغالات بيش از دو دهه ما را از يكديگر دور داشت تا اينكه اخيرا توفيق يافتم متاسفانه در بستر بيمارى از او عيادت كرده واشك از ديدگانم جارى شود.
اشك حسرت بر از دست دادن چنين چهره هاى خدوم وگمنام
آثار لقاء اللهى را در سيمايش مى ديدم ودر همي حال بود كه به من مى گفت كه در جريان فعاليتهاى تو هستم وچند بار دست به دعا برداشت.
#درود بى پايان بر روح پرفتوحش كه دعاى هزاران انسان دردمند ومستمندى كه همچون #پدر بر خانه ها وكاشانه هاى آنان در حال #پرواز بود ، بدرقه راه وآخرتش مى باشد.
عاش #سعيدا ومات #سعيدا
---------------
@drhadiansarii
در سال ١٣٥٨ در ساختمان #بنياد _بعثت واقع در #خيابان _سميه با اين شخصيت آشنا شدم.
دغدغه اش خدمت بود. برايش مهم نبود كه به چه كسى ، فقط #انسان است و#مسلمان
در جلسه مطلبى مطرح مى شد وعهده دار كارى مى گرديد ، در جلسه بعد گزارش كار خود را عنوان كرده وتمام موارد را با آمار وارقام ارائه مى داد در حاليكه دهه ششم زندگى خويش را پشت سر گزارده وكهن سالترين #عضو گروه ودر عين حال فعالترين بود.
من خستگى را هيچگاه در سيمايش نديدم
شور وهيجان كار وى را همواره همچون انسان جوانى مى نمود كه براى ما سرمشق گردد.
هفته اى در #سيستان و#بلوچستان ، #كردستان ، #غرب و_شرق ، او همه جا بود.
نداشتن هزينه كار وى را از پاى نينداخته وبه هر طريقى بود كار را انجام مى داد.
گاهى در جلسه به ديگران التماس مى كرد
حاضر بود دست ببوسد تا شخص را وادار كند كه با كمكش خانواده اى را نجات دهد.
گرفتاريهاى زمانه واشتغالات بيش از دو دهه ما را از يكديگر دور داشت تا اينكه اخيرا توفيق يافتم متاسفانه در بستر بيمارى از او عيادت كرده واشك از ديدگانم جارى شود.
اشك حسرت بر از دست دادن چنين چهره هاى خدوم وگمنام
آثار لقاء اللهى را در سيمايش مى ديدم ودر همي حال بود كه به من مى گفت كه در جريان فعاليتهاى تو هستم وچند بار دست به دعا برداشت.
#درود بى پايان بر روح پرفتوحش كه دعاى هزاران انسان دردمند ومستمندى كه همچون #پدر بر خانه ها وكاشانه هاى آنان در حال #پرواز بود ، بدرقه راه وآخرتش مى باشد.
عاش #سعيدا ومات #سعيدا
---------------
@drhadiansarii
در #سوگ سخنوری #توانا 🔴
نزدیک به نیم #قرن پیش ، نخستین بار با این سخنور توانا که در آن هنگام نزدیک به چهار دهه از زندگی خود را سپری کرده بود ، روبرو گردیدم. در بهار سال ۱۳۵۲ شمسی
روزی به همراه مرحوم پدرم #شهید آیة الله حاج شیخ احمد #انصاری ، به سوی مسافرخانه ای که در آن هنگام از شرایط نسبتا مناسبی در نجف اشرف برخوردار بود ،حرکت کردیم. پدرم فرمودند :سید #قاسم شجاعی که از منبریهای برجسته #تهران است به نجف آمده وآقای #فلسفی سفارش نموده اند که از ایشان احترام شود.
برای نخستین بار به مسافرخانه الصادق که در شارع الصادق #نجف قرار داشت گام نهاده ودر طبقه اول ،به اتاقی که کف آن موزاییک بوده وپنکه ای آویز از سقف در حال چرخش بود قدم گزاردیم. سیدی جوان که برخی از کلمات را اصطلاحا (توک زبانی ) تلفظ می نمود آغوش باز نموده وپدرم را صمیمانه همچون دو برادری که مدتها از هم دور شده باشند ، در آغوش گرفته وکلمات وجملاتی محبت آمیز میان یکدیگر ردً وبدل نمودند. سپس سید رو به من نموده واظهار لطف ومحبت خویش را پس از معرفی از سوی پدرم ، به حقیر اظهار داشت.
حجة الاسلام والمسلمین سید قاسم #شجاعی ،را که در میانه راه ،به هنگام بازگشت در خدمت مرحوم پدرم ،ویژگیهایی را از پدر درباره وی شنیدم وبیاد دارم که در آن هنگام مرحوم پدرم فرمودند : ایشان در میان ده منبری برجسته تهران آن روز بشمار می آیند!
بیاد دارم که نهاری را با جمعی از فضلای حوزه نجف اشرف میزبان ایشان در منزل بودیم وسپس به همراه پدرم ، خدمت مرحوم آیة الله العظمی #خویی رسیده وتعابیر زیبایی را در معرفی ایشان به حضرت آیة الله خویی کرده بودند که تا زمانیکه من با این شخصیت بزرگوار وقدر شناس ، پس از گذشت حدود نیم قرن ،در هر مجلس ومحفلی که گام می نهادم ، که گاه ایشان بر فراز منبر بوده ویا جز اینها ، آنچنان مقتدرانه سخن را به نجف وشهدای حوزه علمیه آن ومرحوم پدر شهیدم تغییر داده ویاد از محبت ایشان در آن هنگام می نمود که این ، علاوه بر قدرت وتسلط بیان ، نشان از وفاداری وبزرگواری او داشت. ایشان همواره سخن از آن پذیرایی ومحبت مرحوم پدرم وعبایی که از سوی مرحوم آیة الله خویی به عنوان قدر شناسی از ایشان ، ارسال گردیده بود را در هر شرایطی باز گو می نمود.
آری این شخصیت وسخنور توانا ، حجة الاسلام والمسلمین سید ابو القاسم شجاعی بود که متاسفانه پس از سپری کردن دوران سخت #بیماری ، در شامگاه دیشب جمعه بیستم مهرماه ۱۳۹۷ شمسی ، برابر با دوم صفر المظفر سال ۱٤٤٠ هجری وپس از سپری کردن حدود نه دهه از زندگی پر برکت خویش ، جان به جان آفرین تسلیم نمود.
حجة الاسلام والمسلمین حاج سید قاسم شجاعی تهرانی فرزند #روحانی نامدار دوران خود ، حجة الاسلام والمسلمین مرحوم حاج سید #حسن شجاعی بود که در خانه ای روحانی در سال ۱۳۱۲ ، دیده به جهان گشود.
وی از اساتیدی همچون مرحوم حاج شیخ جعفر #خندق آبادی وخاتم المحدثین دوران ، مرحوم حاج شیخ #مرتضی _انصاری قمی ومرحوم حسین علی راشد ومرحوم #سلطان الواعظین ، وسخنور توانای قرن ،مرحوم حجة الاسلام والمسلمین محمد تقی #فلسفی وچندین شخصیت علمی دیگر دوران خود بهره گرفت وروز به روز از پلکان ترقی وسخنوری ، بالاتر گام نهاد ،تا آنجا که رییس جامعه مبلغین ومروج وپرورش دهنده شیوه منبرداری وتکلم وخطابه مرحوم مغفور، آقای فلسفی گردید.
ایشان که خود از موسسین حسینیه مشهور #فاطمیون تهران بودند ، تا لحظات واپسین خویش ، در این راستا نیز فعالیت داشته ورییس هیأت مدیره آن بشمار می آمدند.
از آنجا که اصولا در دوران نشو ونمای این شخصیت ، #رادیو و#تلویزیون و#رایانه وجز اینها چندان در خانه ها ،به ویژه مذهبیان راه نفوذی نداشت ، شخصیت های برجسته منبر وسخن بودند که مجالس مذهبی #تهران را اداره کرده وسخنرانان معروف ومشهوری که خود هر یک با تسلط بر آیه های #قرآن وجملات #امیر المومنین ع در #نهج البلاغه ونیز بحار مرحوم #مجلسی وجز اینها ، #دائرة المعارف سیًار ومتحرکی بودند که مردم از سخنان آنان ، منبع ومعارف اسلامی اصیل ودقیق را فرا می گرفتند.
در آن هنگام سخنرانان وخطبای مشهوری همچون مرحوم حسین علی #راشد ، مرحوم #طبسی ، مرحوم #سلطان الواعظین ، مر حوم حاج شیخ محمود #حلبی ، مرحوم حاج شیخ مرتضی #انصاری قمی که خود محدًثی بنام بود وبا استفاده از آیات قرآن ، روایات را یکی پس از دیگری وگاه تا پنجاه روایت در یک منبر ، افاضه می نمود وچنین شهرت دارد که وی تمام #بحار را حفظ داشته وبر آنها تسلط کافی ووافی داشت ، مرحوم آقای فلسفی که خود در این راستا ودر سخن وتسلط برکلمات ، دست قدرتمندی را در اختیار داشت ومعجزه وار کلمات وجملات را مسلسل وار در سخن به هم پیوند می داد که جز شگفتی حاضران واحسنت گویان از سوی صاحبان فنً سخن ، همتایی برای خود نداشت. ، مرحوم شیخ علی اکبر #ترک ، مرحوم #سقًازاده ، مرحوم حاج آقا کمال #مرتضوی ، مرحوم #حشمت ، مرحوم
نزدیک به نیم #قرن پیش ، نخستین بار با این سخنور توانا که در آن هنگام نزدیک به چهار دهه از زندگی خود را سپری کرده بود ، روبرو گردیدم. در بهار سال ۱۳۵۲ شمسی
روزی به همراه مرحوم پدرم #شهید آیة الله حاج شیخ احمد #انصاری ، به سوی مسافرخانه ای که در آن هنگام از شرایط نسبتا مناسبی در نجف اشرف برخوردار بود ،حرکت کردیم. پدرم فرمودند :سید #قاسم شجاعی که از منبریهای برجسته #تهران است به نجف آمده وآقای #فلسفی سفارش نموده اند که از ایشان احترام شود.
برای نخستین بار به مسافرخانه الصادق که در شارع الصادق #نجف قرار داشت گام نهاده ودر طبقه اول ،به اتاقی که کف آن موزاییک بوده وپنکه ای آویز از سقف در حال چرخش بود قدم گزاردیم. سیدی جوان که برخی از کلمات را اصطلاحا (توک زبانی ) تلفظ می نمود آغوش باز نموده وپدرم را صمیمانه همچون دو برادری که مدتها از هم دور شده باشند ، در آغوش گرفته وکلمات وجملاتی محبت آمیز میان یکدیگر ردً وبدل نمودند. سپس سید رو به من نموده واظهار لطف ومحبت خویش را پس از معرفی از سوی پدرم ، به حقیر اظهار داشت.
حجة الاسلام والمسلمین سید قاسم #شجاعی ،را که در میانه راه ،به هنگام بازگشت در خدمت مرحوم پدرم ،ویژگیهایی را از پدر درباره وی شنیدم وبیاد دارم که در آن هنگام مرحوم پدرم فرمودند : ایشان در میان ده منبری برجسته تهران آن روز بشمار می آیند!
بیاد دارم که نهاری را با جمعی از فضلای حوزه نجف اشرف میزبان ایشان در منزل بودیم وسپس به همراه پدرم ، خدمت مرحوم آیة الله العظمی #خویی رسیده وتعابیر زیبایی را در معرفی ایشان به حضرت آیة الله خویی کرده بودند که تا زمانیکه من با این شخصیت بزرگوار وقدر شناس ، پس از گذشت حدود نیم قرن ،در هر مجلس ومحفلی که گام می نهادم ، که گاه ایشان بر فراز منبر بوده ویا جز اینها ، آنچنان مقتدرانه سخن را به نجف وشهدای حوزه علمیه آن ومرحوم پدر شهیدم تغییر داده ویاد از محبت ایشان در آن هنگام می نمود که این ، علاوه بر قدرت وتسلط بیان ، نشان از وفاداری وبزرگواری او داشت. ایشان همواره سخن از آن پذیرایی ومحبت مرحوم پدرم وعبایی که از سوی مرحوم آیة الله خویی به عنوان قدر شناسی از ایشان ، ارسال گردیده بود را در هر شرایطی باز گو می نمود.
آری این شخصیت وسخنور توانا ، حجة الاسلام والمسلمین سید ابو القاسم شجاعی بود که متاسفانه پس از سپری کردن دوران سخت #بیماری ، در شامگاه دیشب جمعه بیستم مهرماه ۱۳۹۷ شمسی ، برابر با دوم صفر المظفر سال ۱٤٤٠ هجری وپس از سپری کردن حدود نه دهه از زندگی پر برکت خویش ، جان به جان آفرین تسلیم نمود.
حجة الاسلام والمسلمین حاج سید قاسم شجاعی تهرانی فرزند #روحانی نامدار دوران خود ، حجة الاسلام والمسلمین مرحوم حاج سید #حسن شجاعی بود که در خانه ای روحانی در سال ۱۳۱۲ ، دیده به جهان گشود.
وی از اساتیدی همچون مرحوم حاج شیخ جعفر #خندق آبادی وخاتم المحدثین دوران ، مرحوم حاج شیخ #مرتضی _انصاری قمی ومرحوم حسین علی راشد ومرحوم #سلطان الواعظین ، وسخنور توانای قرن ،مرحوم حجة الاسلام والمسلمین محمد تقی #فلسفی وچندین شخصیت علمی دیگر دوران خود بهره گرفت وروز به روز از پلکان ترقی وسخنوری ، بالاتر گام نهاد ،تا آنجا که رییس جامعه مبلغین ومروج وپرورش دهنده شیوه منبرداری وتکلم وخطابه مرحوم مغفور، آقای فلسفی گردید.
ایشان که خود از موسسین حسینیه مشهور #فاطمیون تهران بودند ، تا لحظات واپسین خویش ، در این راستا نیز فعالیت داشته ورییس هیأت مدیره آن بشمار می آمدند.
از آنجا که اصولا در دوران نشو ونمای این شخصیت ، #رادیو و#تلویزیون و#رایانه وجز اینها چندان در خانه ها ،به ویژه مذهبیان راه نفوذی نداشت ، شخصیت های برجسته منبر وسخن بودند که مجالس مذهبی #تهران را اداره کرده وسخنرانان معروف ومشهوری که خود هر یک با تسلط بر آیه های #قرآن وجملات #امیر المومنین ع در #نهج البلاغه ونیز بحار مرحوم #مجلسی وجز اینها ، #دائرة المعارف سیًار ومتحرکی بودند که مردم از سخنان آنان ، منبع ومعارف اسلامی اصیل ودقیق را فرا می گرفتند.
در آن هنگام سخنرانان وخطبای مشهوری همچون مرحوم حسین علی #راشد ، مرحوم #طبسی ، مرحوم #سلطان الواعظین ، مر حوم حاج شیخ محمود #حلبی ، مرحوم حاج شیخ مرتضی #انصاری قمی که خود محدًثی بنام بود وبا استفاده از آیات قرآن ، روایات را یکی پس از دیگری وگاه تا پنجاه روایت در یک منبر ، افاضه می نمود وچنین شهرت دارد که وی تمام #بحار را حفظ داشته وبر آنها تسلط کافی ووافی داشت ، مرحوم آقای فلسفی که خود در این راستا ودر سخن وتسلط برکلمات ، دست قدرتمندی را در اختیار داشت ومعجزه وار کلمات وجملات را مسلسل وار در سخن به هم پیوند می داد که جز شگفتی حاضران واحسنت گویان از سوی صاحبان فنً سخن ، همتایی برای خود نداشت. ، مرحوم شیخ علی اکبر #ترک ، مرحوم #سقًازاده ، مرحوم حاج آقا کمال #مرتضوی ، مرحوم #حشمت ، مرحوم
مراسم #گل مالی لرستانی ها در #تهران ودر شب عاشوراء حسينى🔴
آیین گل مالی که یادگاری ازپیشینیان قوم #لر است، از دیرباز در #لرستان و بسیاری از مناطق لرنشین در کشورمان در مراسم #سوگ بزرگان، قهرمانان و جوانان برپا می شده است، این آیین بعداز واقعه #عاشورا درسوگ سرور و سالار #شهیدان ویاران باوفایش برپا می شود.
عشق و دلدادگی مردم لرستان به حضرت اباعبدالله الحسین ع زبانزد عام و خاص است، مردم حسین دوست این دیار دین مدار ارادت خود را به سرور شهیدان در قالب آیین های گوناگون ابراز می دارند، یکی از این مراسم به گل افتادن در روز عاشورا، خره مالی، است که جایگاه ویژه ای دارد.
در این مراسم ابتدا خاک تمیزی را ازمکانی که عاری ازهرگونه آلودگی باشد، تهیه کرده سپس آن را در حوضچههایی که معمولا به دو شکل مربع و دایره و با آجر ساخته می شود، الک کرده، درون حوضچه میریزند و بعد آن را با گلابهای نذری و آب به صورت گل در می آورند.
برای خشک کردن افراد به گل افتاده در روز عاشورا مقداری هیزم کنار حوضچه ها آتش می زنند.
دمدمه های صبح عاشورا عزاداران وارد حوضچهها ی گلی شده بعضی سر و صورت و چشم و بعضی بدن خود، برخی دیگر هم تنها کتف و شانه خود را گل میزنند و در کنار شعلههای آتش خود را خشک میکنند.
در ادامه برگزاری این مراسم ، صبح عاشورا قبل از #طلوع آفتاب نوای عزاداری مردم بهمراه صدای دهل که به نوای #چمرانه معروف ومعمولا در #سوگ جوانان نواخته میشود، به گوش می رسد، سپس عزاداران گل مالی شده در کنار آتش تا سپیده صبح به عزداری میپردازند، سپس عزاداران در دستههای منظم سینه و زنجیرزنی در شهر به راه میافتند و تااذان ظهر عاشورا به عزاداری میپردازند.
این آیین در روز #عاشورا پس از اقامه #نماز ظهربه پایان میرسد.
اين كليپ مربوط به مراسم شب محرم امسال( ١٤٤١ هجرى) مى باشد.
_________
@drhadiansarii
آیین گل مالی که یادگاری ازپیشینیان قوم #لر است، از دیرباز در #لرستان و بسیاری از مناطق لرنشین در کشورمان در مراسم #سوگ بزرگان، قهرمانان و جوانان برپا می شده است، این آیین بعداز واقعه #عاشورا درسوگ سرور و سالار #شهیدان ویاران باوفایش برپا می شود.
عشق و دلدادگی مردم لرستان به حضرت اباعبدالله الحسین ع زبانزد عام و خاص است، مردم حسین دوست این دیار دین مدار ارادت خود را به سرور شهیدان در قالب آیین های گوناگون ابراز می دارند، یکی از این مراسم به گل افتادن در روز عاشورا، خره مالی، است که جایگاه ویژه ای دارد.
در این مراسم ابتدا خاک تمیزی را ازمکانی که عاری ازهرگونه آلودگی باشد، تهیه کرده سپس آن را در حوضچههایی که معمولا به دو شکل مربع و دایره و با آجر ساخته می شود، الک کرده، درون حوضچه میریزند و بعد آن را با گلابهای نذری و آب به صورت گل در می آورند.
برای خشک کردن افراد به گل افتاده در روز عاشورا مقداری هیزم کنار حوضچه ها آتش می زنند.
دمدمه های صبح عاشورا عزاداران وارد حوضچهها ی گلی شده بعضی سر و صورت و چشم و بعضی بدن خود، برخی دیگر هم تنها کتف و شانه خود را گل میزنند و در کنار شعلههای آتش خود را خشک میکنند.
در ادامه برگزاری این مراسم ، صبح عاشورا قبل از #طلوع آفتاب نوای عزاداری مردم بهمراه صدای دهل که به نوای #چمرانه معروف ومعمولا در #سوگ جوانان نواخته میشود، به گوش می رسد، سپس عزاداران گل مالی شده در کنار آتش تا سپیده صبح به عزداری میپردازند، سپس عزاداران در دستههای منظم سینه و زنجیرزنی در شهر به راه میافتند و تااذان ظهر عاشورا به عزاداری میپردازند.
این آیین در روز #عاشورا پس از اقامه #نماز ظهربه پایان میرسد.
اين كليپ مربوط به مراسم شب محرم امسال( ١٤٤١ هجرى) مى باشد.
_________
@drhadiansarii
در #سوگ روحانی محبوب وسنگ #صبور😭
نزدیک به بیش از نیم قرن ، از دوران حضورم در سرزمین پاک ومقدس نجف أشرف ، با این روحانی محبوب یعنی مرحوم حجة الاسلام والمسلمین حاج شیخ محمد حسن ایمانی #شاهرودی آشنا بوده واز آنجا که در آن هنگام حوزه علمیه نجف أشرف ، بیش از هزار #روحانی وستاره برجسته علمی ایرانی فقه واصول وجز اینها در آن به فعالیت درس وتدریس وبهره وری وبهره دهی مشغول بودند ، همچون خانواده ای واحد ویکپارچه بشمار می آمدند! این ستارگان برجسته علمی حوزه ، ارتباط وصمیمیتشان با حضور در مراکز درسی حوزه از #مساجد وحسینیه ها وحجره های مدرسه ها گرفته تا حجره ها ومقابر صحن مطهر #امیر المومنین ع ، مسجد #خضراء، مسجد #طوسی ، مسجد #هندی ، مسجد شیخ #انصاری ، مقبره صاحب #جواهر ، مدرسه #بروجردی ، مدرسه #قوام ، مدرسه #آخوند ، مدرسه سید کاظم #یزدی ودهها مرکز درسی دیگر حوزه ، وبیوت مراجع عظام آن هنگام ، بیرونی مرحوم آیة الله سید عبد الهادی شیرازی ودیگر بیرونی های دائر آن هنگام ، وروضه های شب های پنجشنبه منزل مرحوم آیة الله حاج شیخ عبد الرضا روحانی ، مجلس عصرهای جمعه منزل شهید آیة الله سید أسد الله مدنی ودهها منزل ومکان وبیرونی ومحفل دیگر ، همه وهمه موجب آن گردیده بود که علاوه بر بهره های علمی وبحث های حوزوی که در این انجمن ها مطرح می گردید وبه بحث ومجادله علمی کشانیده می شد ، همبستگی وارتباط گسترده وتنگاتنگی را میان این شخصیت ها وخانواده هایشان بوجود می آورد. گفتنی است که در این راستا نباید نقش دبستان ودبیرستان علوی نجف أشرف که تاریخ فعالیت فرهنگی آن نزدیک به هشت دهه باز می گردید ، را از یاد برد. آموزشگاه علوی نجف اشرف که بزرگترین ومهمترین مرکز فرهنگی کشور ایران در عراق بشمار می آمد ، نزدیک به هشتصد دانش آموز ایرانی وافغانی وهندی وعراقی وکشمیری وتبتی وجز اینها را که اغلب از فرزندان روحانیون ساکن در حوزه علمیه نجف اشرف بودند را در خود جای داده بود وچه شخصیتهای علمی حوزوی ، از مراجع تقلید وپزشکان برجسته ومهندسین ووزیران نظام جمهوری اسلامی ایران ، ونمایندگان مجلس شورای اسلامی ودیگر پستهای علمی ودولتی در ایران وافغانستان وعراق ، همه از فارغ التحصیلان این مرکز بشمار آمده ومی آیند. تمامی این مراکز علمی وفرهنگی اشاره شده ، در همبستگی افراد وخانواده ها در غربت ، تاثیر بسزایی را داشت ودر یک جمله می توانم اشاره نمایم که این هزار خانواده ، همچون یک خانواده در کنار هم ، ....
دنباله مطلب را در این لینک ملاحظه کنید
👇👇👇
https://www.khabaronline.ir/news/1344240
______
@drhadiansarii
نزدیک به بیش از نیم قرن ، از دوران حضورم در سرزمین پاک ومقدس نجف أشرف ، با این روحانی محبوب یعنی مرحوم حجة الاسلام والمسلمین حاج شیخ محمد حسن ایمانی #شاهرودی آشنا بوده واز آنجا که در آن هنگام حوزه علمیه نجف أشرف ، بیش از هزار #روحانی وستاره برجسته علمی ایرانی فقه واصول وجز اینها در آن به فعالیت درس وتدریس وبهره وری وبهره دهی مشغول بودند ، همچون خانواده ای واحد ویکپارچه بشمار می آمدند! این ستارگان برجسته علمی حوزه ، ارتباط وصمیمیتشان با حضور در مراکز درسی حوزه از #مساجد وحسینیه ها وحجره های مدرسه ها گرفته تا حجره ها ومقابر صحن مطهر #امیر المومنین ع ، مسجد #خضراء، مسجد #طوسی ، مسجد #هندی ، مسجد شیخ #انصاری ، مقبره صاحب #جواهر ، مدرسه #بروجردی ، مدرسه #قوام ، مدرسه #آخوند ، مدرسه سید کاظم #یزدی ودهها مرکز درسی دیگر حوزه ، وبیوت مراجع عظام آن هنگام ، بیرونی مرحوم آیة الله سید عبد الهادی شیرازی ودیگر بیرونی های دائر آن هنگام ، وروضه های شب های پنجشنبه منزل مرحوم آیة الله حاج شیخ عبد الرضا روحانی ، مجلس عصرهای جمعه منزل شهید آیة الله سید أسد الله مدنی ودهها منزل ومکان وبیرونی ومحفل دیگر ، همه وهمه موجب آن گردیده بود که علاوه بر بهره های علمی وبحث های حوزوی که در این انجمن ها مطرح می گردید وبه بحث ومجادله علمی کشانیده می شد ، همبستگی وارتباط گسترده وتنگاتنگی را میان این شخصیت ها وخانواده هایشان بوجود می آورد. گفتنی است که در این راستا نباید نقش دبستان ودبیرستان علوی نجف أشرف که تاریخ فعالیت فرهنگی آن نزدیک به هشت دهه باز می گردید ، را از یاد برد. آموزشگاه علوی نجف اشرف که بزرگترین ومهمترین مرکز فرهنگی کشور ایران در عراق بشمار می آمد ، نزدیک به هشتصد دانش آموز ایرانی وافغانی وهندی وعراقی وکشمیری وتبتی وجز اینها را که اغلب از فرزندان روحانیون ساکن در حوزه علمیه نجف اشرف بودند را در خود جای داده بود وچه شخصیتهای علمی حوزوی ، از مراجع تقلید وپزشکان برجسته ومهندسین ووزیران نظام جمهوری اسلامی ایران ، ونمایندگان مجلس شورای اسلامی ودیگر پستهای علمی ودولتی در ایران وافغانستان وعراق ، همه از فارغ التحصیلان این مرکز بشمار آمده ومی آیند. تمامی این مراکز علمی وفرهنگی اشاره شده ، در همبستگی افراد وخانواده ها در غربت ، تاثیر بسزایی را داشت ودر یک جمله می توانم اشاره نمایم که این هزار خانواده ، همچون یک خانواده در کنار هم ، ....
دنباله مطلب را در این لینک ملاحظه کنید
👇👇👇
https://www.khabaronline.ir/news/1344240
______
@drhadiansarii
خبرآنلاین
در سوگ روحانی محبوب و مرد دیپلماسی مقاومت
به یاد مرحوم حجة الاسلام والمسلمین حاج شیخ محمد حسن ایمانی شاهرودی
امسال با وجود بیماری #کرونا ومحرومیت های گسترده ارتباط اجتماعی از آن جمله عدم برگزاری مجالس #سوگ وعزاداری ودسته ها ، لیکن شور حسینی در دل مردم به گونه ای بوده و است که با روش های مختلف از فضای مجازی گرفته ، تا نصب #پرچم های سیاه بر درب خانه ها ، ونصب نماد های عزاداری در خانه ها از سوی کودکان ونوجوانان وکهنسالان وجز اینها ، وحرکت سیار برخی مداحان در خیابانها ومحله ها ، وحرکت ماشین های عزاداری سیار در #تهران وبه ویژه #قم ونوحه خوانی وسنج زنی وطبالی ، همه وهمه به گونه ای بود که نشان داد مردم در برگزاری این مراسم ، از هیچ کوشش وتلاشی کوتاهی نکرده که امیدواریم مورد قبول درگاه الهی وسالار شهیدان قرار گرفته باشد.
آمین
………………………………
@drhadiansarii
آمین
………………………………
@drhadiansarii
در #سوگ مرحوم آية الله حاج سيد مهدى #روحانى
او سالها در #غربت زندگى كرد و تلاش نمود كه شاگردانى را در #حوزه خويش پرورش دهد، و چه نتيجه بخش بود.
اما هنگام رخداد (#منا) و ناپديد شدن فرزندش ، چه لحظات سخت و سنگينى را سپرى مى نمود! در كنارش بودم و هر لحظه خبرى مى رسيد و چه سخت آن لحظات سپرى شد!
هنگامى كه خبر #شهادت فرزند را شنيد ، مظلومانه مى گريست و لب به شكرانه درگاه الهى گشوده بود!
و آن هنگام كه در صحن مطهر حضرت #أبا عبد الله ع در كربلا ، خود بر #پيكر فرزند شهيدش #نماز مى خواند ، چنين احساس مى نمودم كه جان از بدن تهى خواهد كرد، اما او به پيروى از جدًش سالار شهيدان ، در حالى كه سر تا پايش را غمى جانكاه در بر گرفته بود ! نماز را با اشك و سوز خواند و ما در پس او از دو سوز مى گريستيم!
و از آن پس با سپردن پيكر فرزند شهيدش به سرزمين #وادى السلام ، و او را كه در پناه أمير المومنين ع و اجداد طاهرينش ، در سرزمين عشق و شور حماسه و سر زمين دل ها قرار داده بود ، آرامشى را در خود احساس مى نمود و لب جز به ثناى پروردگار نگشود!
و امروز كه ناگهان در لحظاتى دل هاى ما با #پرواز و آسمانى شدن روح گسترده او با ناباورى روبرو گرديد ، با استقبال فرزند شهيدش در آستانه بهشت ، به سوى اجداد طاهرينش ، و پروردگار ارحم الراحمين شتابان #عروج نمود!
آرى او به سوى پرواز و آسمانى شدن ، لحظه اى درنگ ننمود و تمام اين جريان و رخداد ، دقايقى بيش به درازا نكشيد كه روى در نقاب كشيده و دنياى باقى را بر دنياى فانى ترجيح داد!
آرى او به سوى پرودگار أرحم الراحمين عروج كرد و ترديد ندارم كه حيات طيبه خويش را پس از هفتاد و پنج سال زندگى پاك و درخشان در جهان فانى ، آغاز نمود!
و حال امروز من با نيم قرن خاطره از او ، لحظاتم را سپرى مى كنم.
اللًهم إني لا أعلم منه إلا خيراً
روحش شاد و يادش گرامى باد
#هادى _انصارى
چهارشنبه سوم شهريور ١٤٠٠
_________
@drhadiansarii
او سالها در #غربت زندگى كرد و تلاش نمود كه شاگردانى را در #حوزه خويش پرورش دهد، و چه نتيجه بخش بود.
اما هنگام رخداد (#منا) و ناپديد شدن فرزندش ، چه لحظات سخت و سنگينى را سپرى مى نمود! در كنارش بودم و هر لحظه خبرى مى رسيد و چه سخت آن لحظات سپرى شد!
هنگامى كه خبر #شهادت فرزند را شنيد ، مظلومانه مى گريست و لب به شكرانه درگاه الهى گشوده بود!
و آن هنگام كه در صحن مطهر حضرت #أبا عبد الله ع در كربلا ، خود بر #پيكر فرزند شهيدش #نماز مى خواند ، چنين احساس مى نمودم كه جان از بدن تهى خواهد كرد، اما او به پيروى از جدًش سالار شهيدان ، در حالى كه سر تا پايش را غمى جانكاه در بر گرفته بود ! نماز را با اشك و سوز خواند و ما در پس او از دو سوز مى گريستيم!
و از آن پس با سپردن پيكر فرزند شهيدش به سرزمين #وادى السلام ، و او را كه در پناه أمير المومنين ع و اجداد طاهرينش ، در سرزمين عشق و شور حماسه و سر زمين دل ها قرار داده بود ، آرامشى را در خود احساس مى نمود و لب جز به ثناى پروردگار نگشود!
و امروز كه ناگهان در لحظاتى دل هاى ما با #پرواز و آسمانى شدن روح گسترده او با ناباورى روبرو گرديد ، با استقبال فرزند شهيدش در آستانه بهشت ، به سوى اجداد طاهرينش ، و پروردگار ارحم الراحمين شتابان #عروج نمود!
آرى او به سوى پرواز و آسمانى شدن ، لحظه اى درنگ ننمود و تمام اين جريان و رخداد ، دقايقى بيش به درازا نكشيد كه روى در نقاب كشيده و دنياى باقى را بر دنياى فانى ترجيح داد!
آرى او به سوى پرودگار أرحم الراحمين عروج كرد و ترديد ندارم كه حيات طيبه خويش را پس از هفتاد و پنج سال زندگى پاك و درخشان در جهان فانى ، آغاز نمود!
و حال امروز من با نيم قرن خاطره از او ، لحظاتم را سپرى مى كنم.
اللًهم إني لا أعلم منه إلا خيراً
روحش شاد و يادش گرامى باد
#هادى _انصارى
چهارشنبه سوم شهريور ١٤٠٠
_________
@drhadiansarii
«در سالروز #سوگ _غریب شهر خود»
آخر، غربت هم اندازه ای دارد، صبر هم حدی دارد، غم هم... آه! چه بگویم از غم های بیکران تو ای پیشوای غریب!؟
گفتم: غریب؟ چه کنم که حروف، غیر از این توانی برای بیان حال تو ندارد؛ وگرنه کجا با یک کلمه می توان به عمق غربت تو رسید؟
حال تو را چه کسی جز خدای تو میداند؟
تو حتی در میان اهل خانه خود، غریب بودی و نگاه غمگینت را حتی از همسرت میپوشاندی !دلت شده بود ،خانه دردهای نگفتنی !
جز به خواهرت، به چه کسی میتوانستی اعتماد کنی ؟
آنگاه که ظرف طلب کردی برای فوران درد این سالها؟
سالها بود زهر در کام داشتی و دم برنمی آوردی!
سالها بود به هر بهانه ای ، راه خانه مخفی مادر را پیش میگرفتی و زائر شبانه اش بودی !
دردت را به خاک او که نمیگفتی !
دیگر چه کسی میتوانست مرهم زخم هایت باشد؟
سالها بود حتی برای زیارت مزار جدت ، باید از ازدحام نگاه های مرموز و پرکینه ای عبور میکردی و خود میدانستی معنی آن نگاه ها را!
سالها بود پشت صبر را به خاک رسانده بودی و طاقت برایت شده بود لهجه هر مصیبتی!
با این حال، هر که از هر کجا بی نصیب میماند، راه خانه تو احاطه اش میکرد و ناگاه، خود را جلوی دروازه کرامت تو میدید و بی پروا طلب میکرد حاجتش را!
آخر میدانست کریمی ! و به این صفت از همه به جدت شبیه تری؛
حتی چهره نورانی ات، همه را مسافر روزهای خوش مدینه با رسول میکرد.
از کوچه که میگذشتی، هر کس به بهانه ای در مسیر راهت می ایستاد تا لحظه ای، جلوه ای از #بهشت را در سیمای ملکوتی تو ببیند و تو با آن لبخند بی ریا و مهربانت به او سلام کنی؛ درست مثل جد بزرگوارت.
با این همه، تو در شهر خودت هم غریب بودی و در خانه ات و در میان دوستان!
حالا چگونه میشود این همه غربت را با یک کلمه تصویر کرد، امام #مظلوم و غریب ما، امام حسن مجتبی #😭
سالها توفيق برپايي مجلس ميلاد
كريم اهل بيت ، امام حسن مجتبى ع را در شب نيمه ماه مبارك #رمضان در مدينه منوره ، ومكًه مكرمه #داشته ، ودر #هفتم صفر ، سالروز شهادت غريبانه او در #تهران برگزار مى نمودم وسعى در هرچه باشكوهتر اين مجلس غريب ، حتى در ميان
دوست داران را داشته ودارم!
امًا اكنون دومين سال است كه با وجود بيمارى منحوس كرونا ، زانوى غم به بغل داشتم ! زيرا كه نمى توانستم بيست و ششمين سال برگزارى اين مراسم را آنچنان كه همه ساله در برپايي آن بيش از يك ماه و از آغاز ماه محرم ، مى كوشيدم وتلاش بر شكوه وگسترش و همه گير شدن آن را داشتم ، گامى برندارم وسرانجام از آنجا كه آغاز اين مجلس سوگ به بيش از نيم قرن پيش ، از سوى پدر شهيدم ، مرحوم آية الله #انصارى در نجف أشرف باز مى گرديد ، تصميم گرفتم كه مجلسى هر قدر به ظاهر ساده ومختصر را همچون سال پيش بر پا سازم وبا خانواده ، در سالروز شهادت غريبانه ومظلومانه اين امام كريم به سوگ بنشينيم و از نواى سوزناك يادگار مرحوم حاج محمد علامه ، آن پير غلام أباعبد #الله الحسين كه با نداى السلام عليك يا أبا عبد الله او ، مجلس به لرزه در مى آمد و اشك ها بر غربت آل الله از ديده ها سرازير مى گرديد ، بهره گرفتم و حاج حسين علامه ، قدم رنجه نمود و در حسنيه حقير ، لحظاتى را به سوگوارى بر آن امام غريب ، پرداختيم كه چقدر غريبانه بود!
ترديد ندارم هزاران فرشته آسمانى در اين #حسنيه وپيرامون آن ، در كوچه ها وخيابانهاى اطراف آن ، گرد آمده وبا ما عزاداران اين امام همام ، همنوا شده بودند!
اما امسال در مجلس غريبانه او از ابتدا تا انتها گريستيم ، بر غربتش ، بر مظلوميتش ، كه امسال غربت مجلس او آشكار تر بود!
اما آنچه كه مرا آرام مى نمود ! اين بود كه ترديد نداشتم ، انشاء الله
مادر پهلو شكسته او ، در آستانه حسنيه ، خود به سوگ نشسته ودر حقً همه دوستدارانش دعا مى كند!
انشاء الله
ليكن پروردگارا ! بار الها!
سال ديگر چنين هفتم صفرى ، بدون برگزارى مجلس گسترده وبا حضور عاشقان وارادتمندان حضرتش را كه در سوگ امام مجتبى شركت مى نمودند، وامسال چنين غريبانه برگزار شد ، را نمى توانم تحمًل نمايم!
گرچه زبان بايد به شكرانه باز نمود كه الحمد لله توفيق يار گرديد كه همين مجلس اندك وغريبانه را بر پا سازم.
السلام عليكم يا اهل بيت النبوًة ورحمة الله وبركاته
هادى _انصارى#
هفتم صفر
١٤٤٣
_________
@drhadiansarii
آخر، غربت هم اندازه ای دارد، صبر هم حدی دارد، غم هم... آه! چه بگویم از غم های بیکران تو ای پیشوای غریب!؟
گفتم: غریب؟ چه کنم که حروف، غیر از این توانی برای بیان حال تو ندارد؛ وگرنه کجا با یک کلمه می توان به عمق غربت تو رسید؟
حال تو را چه کسی جز خدای تو میداند؟
تو حتی در میان اهل خانه خود، غریب بودی و نگاه غمگینت را حتی از همسرت میپوشاندی !دلت شده بود ،خانه دردهای نگفتنی !
جز به خواهرت، به چه کسی میتوانستی اعتماد کنی ؟
آنگاه که ظرف طلب کردی برای فوران درد این سالها؟
سالها بود زهر در کام داشتی و دم برنمی آوردی!
سالها بود به هر بهانه ای ، راه خانه مخفی مادر را پیش میگرفتی و زائر شبانه اش بودی !
دردت را به خاک او که نمیگفتی !
دیگر چه کسی میتوانست مرهم زخم هایت باشد؟
سالها بود حتی برای زیارت مزار جدت ، باید از ازدحام نگاه های مرموز و پرکینه ای عبور میکردی و خود میدانستی معنی آن نگاه ها را!
سالها بود پشت صبر را به خاک رسانده بودی و طاقت برایت شده بود لهجه هر مصیبتی!
با این حال، هر که از هر کجا بی نصیب میماند، راه خانه تو احاطه اش میکرد و ناگاه، خود را جلوی دروازه کرامت تو میدید و بی پروا طلب میکرد حاجتش را!
آخر میدانست کریمی ! و به این صفت از همه به جدت شبیه تری؛
حتی چهره نورانی ات، همه را مسافر روزهای خوش مدینه با رسول میکرد.
از کوچه که میگذشتی، هر کس به بهانه ای در مسیر راهت می ایستاد تا لحظه ای، جلوه ای از #بهشت را در سیمای ملکوتی تو ببیند و تو با آن لبخند بی ریا و مهربانت به او سلام کنی؛ درست مثل جد بزرگوارت.
با این همه، تو در شهر خودت هم غریب بودی و در خانه ات و در میان دوستان!
حالا چگونه میشود این همه غربت را با یک کلمه تصویر کرد، امام #مظلوم و غریب ما، امام حسن مجتبی #😭
سالها توفيق برپايي مجلس ميلاد
كريم اهل بيت ، امام حسن مجتبى ع را در شب نيمه ماه مبارك #رمضان در مدينه منوره ، ومكًه مكرمه #داشته ، ودر #هفتم صفر ، سالروز شهادت غريبانه او در #تهران برگزار مى نمودم وسعى در هرچه باشكوهتر اين مجلس غريب ، حتى در ميان
دوست داران را داشته ودارم!
امًا اكنون دومين سال است كه با وجود بيمارى منحوس كرونا ، زانوى غم به بغل داشتم ! زيرا كه نمى توانستم بيست و ششمين سال برگزارى اين مراسم را آنچنان كه همه ساله در برپايي آن بيش از يك ماه و از آغاز ماه محرم ، مى كوشيدم وتلاش بر شكوه وگسترش و همه گير شدن آن را داشتم ، گامى برندارم وسرانجام از آنجا كه آغاز اين مجلس سوگ به بيش از نيم قرن پيش ، از سوى پدر شهيدم ، مرحوم آية الله #انصارى در نجف أشرف باز مى گرديد ، تصميم گرفتم كه مجلسى هر قدر به ظاهر ساده ومختصر را همچون سال پيش بر پا سازم وبا خانواده ، در سالروز شهادت غريبانه ومظلومانه اين امام كريم به سوگ بنشينيم و از نواى سوزناك يادگار مرحوم حاج محمد علامه ، آن پير غلام أباعبد #الله الحسين كه با نداى السلام عليك يا أبا عبد الله او ، مجلس به لرزه در مى آمد و اشك ها بر غربت آل الله از ديده ها سرازير مى گرديد ، بهره گرفتم و حاج حسين علامه ، قدم رنجه نمود و در حسنيه حقير ، لحظاتى را به سوگوارى بر آن امام غريب ، پرداختيم كه چقدر غريبانه بود!
ترديد ندارم هزاران فرشته آسمانى در اين #حسنيه وپيرامون آن ، در كوچه ها وخيابانهاى اطراف آن ، گرد آمده وبا ما عزاداران اين امام همام ، همنوا شده بودند!
اما امسال در مجلس غريبانه او از ابتدا تا انتها گريستيم ، بر غربتش ، بر مظلوميتش ، كه امسال غربت مجلس او آشكار تر بود!
اما آنچه كه مرا آرام مى نمود ! اين بود كه ترديد نداشتم ، انشاء الله
مادر پهلو شكسته او ، در آستانه حسنيه ، خود به سوگ نشسته ودر حقً همه دوستدارانش دعا مى كند!
انشاء الله
ليكن پروردگارا ! بار الها!
سال ديگر چنين هفتم صفرى ، بدون برگزارى مجلس گسترده وبا حضور عاشقان وارادتمندان حضرتش را كه در سوگ امام مجتبى شركت مى نمودند، وامسال چنين غريبانه برگزار شد ، را نمى توانم تحمًل نمايم!
گرچه زبان بايد به شكرانه باز نمود كه الحمد لله توفيق يار گرديد كه همين مجلس اندك وغريبانه را بر پا سازم.
السلام عليكم يا اهل بيت النبوًة ورحمة الله وبركاته
هادى _انصارى#
هفتم صفر
١٤٤٣
_________
@drhadiansarii