دكتر بهشته غلامپور
317 subscribers
692 photos
148 videos
1 file
1.03K links
راهی به سوی خود شكوفايي

تماس با ادمين :
@Beheshteh5683
Download Telegram
📙📘📕

نگاهی بر رمان «هویت» اثر میلان کوندرا

قطعا با نام «میلان کوندرا» نویسنده چک آشنایی دارید. سبک داستان نویسی او منحصر به فرد است ، چرا که در میانهٔ داستان هایش به تحلیل روان شناختی و فلسفی ماجرا می پردازد.
رمان #هویت را میلان کوندرا در ۱۹۹۶ در فرانسه نوشته است.
هویت داستان رابطهٔ عاشقانهٔ مردی به نام “ژاک مارک” و زنی به نام “شانتال” است اما در میانهٔ ماجراهای این رابطه میلان کوندرا جا به جا به موضوعات فلسفی همچون جبر و اختیار، مرگ و زندگی و اخلاق و وظیفه می پردازد و نیز هستهٔ مرکزی تصمیمات انسانی را واکاوی می کند.
میلان کوندرا اغلب به این گفته هرمن بروخ متفکر و رمان نویس اتریشی اشاره می کند که گفته است:
«رمانی که جزء ناشناخته ای از هستی را کشف نکند، غیر اخلاقی است. شناخت، یگانه اخلاق رمان است».

محور کلیدی رمان هویت #ملال_وجودی یا #احساس_پوچی و بی معنایی (Absurdism) و نیز نحوه ء کنار آمدن انسان ها با این خلاء، پوچی و ملال است.

در این داستان میلان کوندرا سه شیوهٔ مدارا با #ملال را معرفی می کند:
#ملال_انفعالی، همچون ملال کسی که پشت میزی در کافه ای نشسته، آبجویی در دست دارد، به خلاء خیره شده است و گهگاه خمیازه می کشد.«ژان مارک ملال انفعالی را پیشه کرده است، به حاشیهٔ زندگی خزیده، دانشگاه را رها کرده و خود را با شغلی کم اهمیّت مشغول ساخته است. همه چیز زندگی برایش بی اهمیت است....»
#ملال_فعال، همچون ملال کسی که یکریز صحبت می کند، دربارهٔ وقایع بی اهمیت روزانه، و به سکوت مجال نمی دهد تا سؤالات عمیق را به رخ کشد و
«شانتال که با جدیت به شغلش چسبیده است و در همان حال که به بی معنایی شغلش آگاه است آن را با چنان جدیّتی به انجام می رساند که گویا صاحب دو چهره و شخصیّت است، چهره ای که به حرفه و پیشه اش پوزخند می زند و چهرهٔ دوّمی که با دقت و وظیفه شناسی جایگاه شغلی اش را ارتقا می بخشد....از این روست که او حرف می زند، زیرا کلمه هایی که می گوید به گونه ای پنهانی زمان را به حرکت در می آورند، در حالی که وقتی دهانش بسته می ماند زمان متوقف می شود».
#ملال_در_حال_سرکشی: جوانانی که می شکنند و به آتش می کشند!«بریتانیکوس، پیرمردی انگلیسی که با برپایی ضیافت های عیّاشی ملال زندگی را تاب می آورد».
هر کدام از قهرمانان رمان «هویت» به یکی از این شیوه ها ملال زندگی را تاب می آورند.

میلان کوندرا جا به جا، قصه گویی را متوقف می کند و به طرح پرسش های فلسفی و روان شناسانه می پردازد، پرسش هایی که خواننده را درگیر می کنند و باورهای عادتی ذهن او را به چالش می کشانند.

@drbgholampour