💞💞
برای اینکه آدم کسی را عاشقانه دوست داشته باشد، باید سخت به هیجان بیاید!
وقتی بازی دوطرفه باشد، ارزش انجام و هیجان را دارد.
ولی اگر قرار باشد آدم به تنهایی بازی کند، بازی احمقانه میشود.
«سیمون دوبووار»
✍️این پست را مدتها قبل در کانال تلگرام گذاشته بودم. اما این روزها با ارتباط نزدیکتری که با بانوان سرزمینم دارم، باز نشر و تشریح و توضیح آن را موثرتر میبینم.
سیمون دوبوار از پرچمدارهای نسل دوم فمینیزم بود. قطعا داستانهای زیادی از رابطهء غریب این فیلسوف قرن بیستم با ژان پل سارتر از قطب های فلسفهء اگزیستانسیالیسم شنیده اید. و علاقمندان به این حوزه میدانند که گاه این رابطه را معادل نوعی بهره کشی (و حتی سرقت روانی سارتر از سیمون ) تعریف کرده اند.
اینکه کم و کیف داستان چه بوده و واقعیت ماجرا کجاست ؛ مورد بحث امروز ما نیست. آنچه مرا به دوباره خوانی این سخن ترغیب کرد تاکید دو اصل اساسی در مبحث «عشق» می باشد.
اول آنکه سیمون دوبوار (علیرغم شایعات درست یا غلط در رابطهء عاشقانه اش با ژان پل سارتر) ؛ #عشق را یک #رابطهء_دوسویه میداند...
او به یک بازی دو طرفه اشاره میکند که شاید خط بطلانی بر عشق های افلاطونی یا احساسات رومانتیک یکسویه باشد!
دوم آنکه ارتباط دوبوار با جنبش فمینیزم و حقوق زنان ، وجوب حقوق زنان را در یک رابطهء عاشقانه تاکید میکند!
پس شاید در برهه ای از زمان که به پست مدرنیسم رسیده ایم باید این پیام را به زنان سرزمینمان داد که از نقش انفعالی در روابط عاطفی و عاشقانه تان خارج شوید.
اگرچه #عشق یک معامله نیست ؛ اما قطعا یک # رابطه است و هر رابطه ای دو سر دارد.
یک سر رابطه شمایید و سر دیگر در دست آن دیگریست ؛ هر یک از شما که سر طناب را رها کنید، هیچ رابطه ای معنا نخواهد داشت.
به قدرت خود و لزوم حضور فعالانه و موثر خود واقف باشید. اما بدانید که این طناب با یک دست، به مراد نخواهد چرخید و مطمئن باشید که تنها و تنها در اینصورت است که #هیجانی که لازمهء #پایایی عشق شماست پایدار خواهد ماند!!
@drbgholampour
جهت رزرو نوبت مشاوره و ویزیت آنلاین به لینک زیر مراجعه کنید :
www.drgholampour.com
برای اینکه آدم کسی را عاشقانه دوست داشته باشد، باید سخت به هیجان بیاید!
وقتی بازی دوطرفه باشد، ارزش انجام و هیجان را دارد.
ولی اگر قرار باشد آدم به تنهایی بازی کند، بازی احمقانه میشود.
«سیمون دوبووار»
✍️این پست را مدتها قبل در کانال تلگرام گذاشته بودم. اما این روزها با ارتباط نزدیکتری که با بانوان سرزمینم دارم، باز نشر و تشریح و توضیح آن را موثرتر میبینم.
سیمون دوبوار از پرچمدارهای نسل دوم فمینیزم بود. قطعا داستانهای زیادی از رابطهء غریب این فیلسوف قرن بیستم با ژان پل سارتر از قطب های فلسفهء اگزیستانسیالیسم شنیده اید. و علاقمندان به این حوزه میدانند که گاه این رابطه را معادل نوعی بهره کشی (و حتی سرقت روانی سارتر از سیمون ) تعریف کرده اند.
اینکه کم و کیف داستان چه بوده و واقعیت ماجرا کجاست ؛ مورد بحث امروز ما نیست. آنچه مرا به دوباره خوانی این سخن ترغیب کرد تاکید دو اصل اساسی در مبحث «عشق» می باشد.
اول آنکه سیمون دوبوار (علیرغم شایعات درست یا غلط در رابطهء عاشقانه اش با ژان پل سارتر) ؛ #عشق را یک #رابطهء_دوسویه میداند...
او به یک بازی دو طرفه اشاره میکند که شاید خط بطلانی بر عشق های افلاطونی یا احساسات رومانتیک یکسویه باشد!
دوم آنکه ارتباط دوبوار با جنبش فمینیزم و حقوق زنان ، وجوب حقوق زنان را در یک رابطهء عاشقانه تاکید میکند!
پس شاید در برهه ای از زمان که به پست مدرنیسم رسیده ایم باید این پیام را به زنان سرزمینمان داد که از نقش انفعالی در روابط عاطفی و عاشقانه تان خارج شوید.
اگرچه #عشق یک معامله نیست ؛ اما قطعا یک # رابطه است و هر رابطه ای دو سر دارد.
یک سر رابطه شمایید و سر دیگر در دست آن دیگریست ؛ هر یک از شما که سر طناب را رها کنید، هیچ رابطه ای معنا نخواهد داشت.
به قدرت خود و لزوم حضور فعالانه و موثر خود واقف باشید. اما بدانید که این طناب با یک دست، به مراد نخواهد چرخید و مطمئن باشید که تنها و تنها در اینصورت است که #هیجانی که لازمهء #پایایی عشق شماست پایدار خواهد ماند!!
@drbgholampour
جهت رزرو نوبت مشاوره و ویزیت آنلاین به لینک زیر مراجعه کنید :
www.drgholampour.com
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
آدرس کانال تلگرامی:
https://t.me/drbgholampour
وبسایت رسمی جهت رزرو نوبت ویزیت و مشاوره:
www.drgholampour.com
اینستاگرام:
https://www.instagram.com/beheshte_gholampour
لينك گروه «گفت و شنود»:
https://t.me/joinchat/BrJpUFbIKksGBzeCa8JHrw
https://t.me/drbgholampour
وبسایت رسمی جهت رزرو نوبت ویزیت و مشاوره:
www.drgholampour.com
اینستاگرام:
https://www.instagram.com/beheshte_gholampour
لينك گروه «گفت و شنود»:
https://t.me/joinchat/BrJpUFbIKksGBzeCa8JHrw
🕸🧠
ارتباط سيستم مشبك مغز در هدايت رفتار و عادات ما
چگونه این سیستم را در مغز خود در جهت رسیدن به اهدافمان فعال کنیم؟
بخش پایانی:
همانطور که گفتیم قدرتمندترین راه فعالسازی سیستم RAS #تصویرسازی_ذهنی است.
وقتی من داستانی را برای شما تعریف میکنم ذهن شما تلاش میکند تصویر آن را به شما نشان دهد و این راه ارتباطی بسیار قدرتمندی خواهد بود.
به طور کلی میتوان گفت :”اگر شما حواس پنجگانه خود را با موضوع مد نظر درگیر کنید سیستم RAS مغزتان را برای رسیدن به آن موضوع فعال کردهاید.”
درگیری حواس پنجگانه همان ابزاریست که سیستم #RAS به آن احتیاج دارد. که همانطور که قبلا هم تذکر دادیم همیشه در جهت مثبت و مثمر عمل نمیکندو اتفاقا گاها ما در مواردی که از جایی آسیب میبینیم هم به همین صورت خواهد بود. زیرا ممکن است ناآگاهانه سیستم RAS را در جهت آسیب رساندن به خودمان فعال کرده باشیم بطوریکه ممکن است بارها علیرغم تمام نیاز و تلاشتان اتفاقات بدی برای شما رخ دهد و یا متوجه میشوید که هرچه تلاش میکنید خبری از رسیدن به هدف نیست. در این مورد هم باید به فیلتراسیون #سیستم_راس و #حواس_پنجگانه خود توجه کنید.
🔲 چیزهایی که باید بررسی کنید را میتوان در پاسخ به این سوالات پیدا کرد:
▪️فکر من بیشتر درگیر نتیجه بد است یا خوب؟
مثلا ممکن است در خریدن ماشین مورد نظر تان بارها شنیده باشید که عمر کوتاهی دارد و این جمله بر تمام تصورات خوب شما اثر گذاشته باشد.
▪️کدام حواسم را به این موضوع اختصاص دادهام؟
مثلا نگرانی از یک اتفاق بد میتواند پرس و جو از یک شخص نادرست و دیدن آسیب دیگران از انتخاب نادرست و حتی موارد مثل لمس کردن شرایط نادرست باشد.
▪️کدام حواس خود را به این موضوع اختصاص ندادهام؟
هرچه تعداد بیشتری از حواس خود را به موضوع مورد نظر اختصاص دهید طبیعاتا نتیجه بهتری نیز خواهید گرفت.
▪️آیا سیستم راس مغز من منجر به این اتفاق شده است؟
گاهی نمیدانیم چرا یک اتفاق خوب یا بد به صورت ناگهانی رخ میدهد و این در حالیست که باور آن غیرممکن است.
پرسیدن این سوال میتواند تا حد زیادی هدایت ادامه مسیر را به کنترل خودتان دربیاورد!
حال با آشنایی با کارایی این سیستم آگاهی شما نسبت به وقایع اطرافتان بیشتر شده و از حالا میتوانید نسبت به تصمیمهای زودگذر خود تجدید نظر کنید.
پس هربار که میخواهید اتفاقی را تحلیل کنید حتما سیستم راس مغز را هم درگیر ماجرا کنید.
داستانی که من از خودم تعریف کردم مختص خودم است و شما باید داستان خود را بسازید.
به بیانی دیگر باید ببینید آیا حواس پنجگانه را درگیر چیزی که میخواهید کردهاید یا خیر.
در مواردی که ما از جایی آسیب میبینیم هم به همین صورت خواهد بود. زیرا ممکن است ناآگاهانه سیستم راس را در جهت آسیب رساندن به خودمان فعال کرده باشیم.
@drbgholampour
وبسایت رسمی جهت رزرو نوبت ویزیت و مشاوره:
www.drgholampour.com
ارتباط سيستم مشبك مغز در هدايت رفتار و عادات ما
چگونه این سیستم را در مغز خود در جهت رسیدن به اهدافمان فعال کنیم؟
بخش پایانی:
همانطور که گفتیم قدرتمندترین راه فعالسازی سیستم RAS #تصویرسازی_ذهنی است.
وقتی من داستانی را برای شما تعریف میکنم ذهن شما تلاش میکند تصویر آن را به شما نشان دهد و این راه ارتباطی بسیار قدرتمندی خواهد بود.
به طور کلی میتوان گفت :”اگر شما حواس پنجگانه خود را با موضوع مد نظر درگیر کنید سیستم RAS مغزتان را برای رسیدن به آن موضوع فعال کردهاید.”
درگیری حواس پنجگانه همان ابزاریست که سیستم #RAS به آن احتیاج دارد. که همانطور که قبلا هم تذکر دادیم همیشه در جهت مثبت و مثمر عمل نمیکندو اتفاقا گاها ما در مواردی که از جایی آسیب میبینیم هم به همین صورت خواهد بود. زیرا ممکن است ناآگاهانه سیستم RAS را در جهت آسیب رساندن به خودمان فعال کرده باشیم بطوریکه ممکن است بارها علیرغم تمام نیاز و تلاشتان اتفاقات بدی برای شما رخ دهد و یا متوجه میشوید که هرچه تلاش میکنید خبری از رسیدن به هدف نیست. در این مورد هم باید به فیلتراسیون #سیستم_راس و #حواس_پنجگانه خود توجه کنید.
🔲 چیزهایی که باید بررسی کنید را میتوان در پاسخ به این سوالات پیدا کرد:
▪️فکر من بیشتر درگیر نتیجه بد است یا خوب؟
مثلا ممکن است در خریدن ماشین مورد نظر تان بارها شنیده باشید که عمر کوتاهی دارد و این جمله بر تمام تصورات خوب شما اثر گذاشته باشد.
▪️کدام حواسم را به این موضوع اختصاص دادهام؟
مثلا نگرانی از یک اتفاق بد میتواند پرس و جو از یک شخص نادرست و دیدن آسیب دیگران از انتخاب نادرست و حتی موارد مثل لمس کردن شرایط نادرست باشد.
▪️کدام حواس خود را به این موضوع اختصاص ندادهام؟
هرچه تعداد بیشتری از حواس خود را به موضوع مورد نظر اختصاص دهید طبیعاتا نتیجه بهتری نیز خواهید گرفت.
▪️آیا سیستم راس مغز من منجر به این اتفاق شده است؟
گاهی نمیدانیم چرا یک اتفاق خوب یا بد به صورت ناگهانی رخ میدهد و این در حالیست که باور آن غیرممکن است.
پرسیدن این سوال میتواند تا حد زیادی هدایت ادامه مسیر را به کنترل خودتان دربیاورد!
حال با آشنایی با کارایی این سیستم آگاهی شما نسبت به وقایع اطرافتان بیشتر شده و از حالا میتوانید نسبت به تصمیمهای زودگذر خود تجدید نظر کنید.
پس هربار که میخواهید اتفاقی را تحلیل کنید حتما سیستم راس مغز را هم درگیر ماجرا کنید.
داستانی که من از خودم تعریف کردم مختص خودم است و شما باید داستان خود را بسازید.
به بیانی دیگر باید ببینید آیا حواس پنجگانه را درگیر چیزی که میخواهید کردهاید یا خیر.
در مواردی که ما از جایی آسیب میبینیم هم به همین صورت خواهد بود. زیرا ممکن است ناآگاهانه سیستم راس را در جهت آسیب رساندن به خودمان فعال کرده باشیم.
@drbgholampour
وبسایت رسمی جهت رزرو نوبت ویزیت و مشاوره:
www.drgholampour.com
☀️☀️
درودی گرم اگرچه دیر هنگام به همراهان وفادار صفحه
امید که اگرچه فاصله های دیدار و شنیدارمان طولانی شده اما همچنان “حرفی برای گفتن که ارزش شنیدن دارد”، داشته باشیم.
ابتدا از عزیزانی که در چند هفته اخیر با مشکلاتی در زمینهء مشاورهء آنلاین روبه رو شدند، پوزش میخواهم.
عواملی چون مشکلات تکنیکال ، نت، عدم امکان هماهنگی مشاوره های حضوری و آنلاین در شروع فعالیت مجدد حضوری پس از بازگشت به وطن و ….. موجب این معضلات بود که سعی در رفع آن داشتیم و داریم و امیدوارم که در روزهای آینده با وجود مدیریت توانمند سرکار خانم مهندس طیار خدماتی در خور عزیزان در هر دو زمینهء ویزیت و مشاورهء آنلاین و حضوری داشته باشیم.
طبق روال گذشته، مراجعین خارج از کشور و یا مراجعین داخل کشور که امکان مراجعهء حضوری با توجه به بعد مسافت یا شرایط خاص بهداشتی حاصل از اپیدمی کرونا را نداشته و ندارند ؛ میتوانند از طریق وبسایت رسمی اینجانب به آدرس :
www.drgholampour.com
با کلیک روی لینک فوق وارد صفحهء نوبتدهی شده و زمان مورد نظر خود را براحتی رزرو نمایند. ویزیت و مشاورهء آنلاین از طریق اپلیکیشن واتساپ یا Google duo صورت خواهد گرفت.
در صورت تمایل و نیاز به ویزیت و يا مشاورهء حضوری نیز در آدرس زیر 👇👇 با هماهنگی قبلی از طریق تلفنهای درج شده در خدمتتان خواهیم بود.
امیدوارم با توجه به شرایط بهینه شده بتوانیم بیش از پیش یاور روزهای سخت ، همراه سفر پر پیچ و خم زندگی و درمانگر آلام روحی و روانشناختی شما باشیم.
🌱🌱
درودی گرم اگرچه دیر هنگام به همراهان وفادار صفحه
امید که اگرچه فاصله های دیدار و شنیدارمان طولانی شده اما همچنان “حرفی برای گفتن که ارزش شنیدن دارد”، داشته باشیم.
ابتدا از عزیزانی که در چند هفته اخیر با مشکلاتی در زمینهء مشاورهء آنلاین روبه رو شدند، پوزش میخواهم.
عواملی چون مشکلات تکنیکال ، نت، عدم امکان هماهنگی مشاوره های حضوری و آنلاین در شروع فعالیت مجدد حضوری پس از بازگشت به وطن و ….. موجب این معضلات بود که سعی در رفع آن داشتیم و داریم و امیدوارم که در روزهای آینده با وجود مدیریت توانمند سرکار خانم مهندس طیار خدماتی در خور عزیزان در هر دو زمینهء ویزیت و مشاورهء آنلاین و حضوری داشته باشیم.
طبق روال گذشته، مراجعین خارج از کشور و یا مراجعین داخل کشور که امکان مراجعهء حضوری با توجه به بعد مسافت یا شرایط خاص بهداشتی حاصل از اپیدمی کرونا را نداشته و ندارند ؛ میتوانند از طریق وبسایت رسمی اینجانب به آدرس :
www.drgholampour.com
با کلیک روی لینک فوق وارد صفحهء نوبتدهی شده و زمان مورد نظر خود را براحتی رزرو نمایند. ویزیت و مشاورهء آنلاین از طریق اپلیکیشن واتساپ یا Google duo صورت خواهد گرفت.
در صورت تمایل و نیاز به ویزیت و يا مشاورهء حضوری نیز در آدرس زیر 👇👇 با هماهنگی قبلی از طریق تلفنهای درج شده در خدمتتان خواهیم بود.
امیدوارم با توجه به شرایط بهینه شده بتوانیم بیش از پیش یاور روزهای سخت ، همراه سفر پر پیچ و خم زندگی و درمانگر آلام روحی و روانشناختی شما باشیم.
🌱🌱
دكتر بهشته غلامپور pinned «☀️☀️ درودی گرم اگرچه دیر هنگام به همراهان وفادار صفحه امید که اگرچه فاصله های دیدار و شنیدارمان طولانی شده اما همچنان “حرفی برای گفتن که ارزش شنیدن دارد”، داشته باشیم. ابتدا از عزیزانی که در چند هفته اخیر با مشکلاتی در زمینهء مشاورهء آنلاین روبه رو شدند،…»
🤔اندکی تامل
" سکسیزم مخفی در زبان "
🔱🔆چند شب پیش رفته بودیم میهمانی. طبق معمول، به لحظات سخت و جانکاه و گفتوشنود حرفهای صد من یکغاز رسیدیم. خانم صاحبخانه بادی در غبغب
انداخت و با غروری مثالزدنی گفت:
مادرم بعد از فوت آقام واقعا "مثل یه مرد" ما بچهها رو بزرگ کرد.
عبارت "مثل یک مرد" بهسان پتکی سهمگین بر سرم فرود آمد و مرا به فکر واداشت.
🔱🔆چرا یک زن وقتی میخواهد از رشادت، بزرگواری و ایستادگی صحبت کند، مثالش را از واژهی "مرد" میآورد؟
یعنی یک زن نمیتواند این ویژگیها را داشته باشد؟!
🔱🔆یک آقا وقتی بخواهد از یک آقای دیگر تمجید کند و به او بگوید که چقدر بامعرفت است، این جمله را بر زبان میآورد: خیلی مردی.
اما تابهحال کدام خانم به خانم دیگری منباب تعریف گفته "خیلی زنی" ؟؟!!
مرد بودن ارزش است؟
🔱🔆اگر ارزش نیست پس چرا به زنی که مستقل و روی پای خویش و به اتکای زحمات خودش زندگی میکند میگوییم: مردیه واسه خودش
یا چرا معادل مروت میشود "رادمردی" و "جوانمردی" یا چرا بعضی از مردها با خشم و عتاب این جمله را بر زبان میآورند: از زن کمترم اگر فلان کار رو انجام ندم
🔱🔆چند ضربالمثل را با هم مرور کنیم:
- زن و اژدها، هر دو در خاک بِه
- عین حموم زنونه است.
- چه مردی بود کز زنی کم بود؟
- زن پارسا در جهان نادر است
- مکر زن ابلیس دید و بر زمین بینی کشید.
- زن ناقصالعقل است.
- اسب و زن و شمشیر وفادار که دید؟
این عبارات به گوشتان آشنا نیست؟
- عیال
- منزل
- مادر بچهها
- ضعیفه
- جنس دوم
- پیر دختر
- ترشیده
🔱🔆هیچکدام از اینها معادلی در استفاده برای مردان ندارد.
🔱🔆به تبعیض جنسیتی در زبان دقت کنید.از کنار این کلمات ساده نگذرید. در گذار سالها، از بس که میشنویم و میخوانیم و میگوییم، در عمق ذهن و ضمیرمان تهنشین شده و سنگبنای افکارمان را نهاده است.
✍️رضا_مقصودی
@drbgholampour
www.drgholampour.com
" سکسیزم مخفی در زبان "
🔱🔆چند شب پیش رفته بودیم میهمانی. طبق معمول، به لحظات سخت و جانکاه و گفتوشنود حرفهای صد من یکغاز رسیدیم. خانم صاحبخانه بادی در غبغب
انداخت و با غروری مثالزدنی گفت:
مادرم بعد از فوت آقام واقعا "مثل یه مرد" ما بچهها رو بزرگ کرد.
عبارت "مثل یک مرد" بهسان پتکی سهمگین بر سرم فرود آمد و مرا به فکر واداشت.
🔱🔆چرا یک زن وقتی میخواهد از رشادت، بزرگواری و ایستادگی صحبت کند، مثالش را از واژهی "مرد" میآورد؟
یعنی یک زن نمیتواند این ویژگیها را داشته باشد؟!
🔱🔆یک آقا وقتی بخواهد از یک آقای دیگر تمجید کند و به او بگوید که چقدر بامعرفت است، این جمله را بر زبان میآورد: خیلی مردی.
اما تابهحال کدام خانم به خانم دیگری منباب تعریف گفته "خیلی زنی" ؟؟!!
مرد بودن ارزش است؟
🔱🔆اگر ارزش نیست پس چرا به زنی که مستقل و روی پای خویش و به اتکای زحمات خودش زندگی میکند میگوییم: مردیه واسه خودش
یا چرا معادل مروت میشود "رادمردی" و "جوانمردی" یا چرا بعضی از مردها با خشم و عتاب این جمله را بر زبان میآورند: از زن کمترم اگر فلان کار رو انجام ندم
🔱🔆چند ضربالمثل را با هم مرور کنیم:
- زن و اژدها، هر دو در خاک بِه
- عین حموم زنونه است.
- چه مردی بود کز زنی کم بود؟
- زن پارسا در جهان نادر است
- مکر زن ابلیس دید و بر زمین بینی کشید.
- زن ناقصالعقل است.
- اسب و زن و شمشیر وفادار که دید؟
این عبارات به گوشتان آشنا نیست؟
- عیال
- منزل
- مادر بچهها
- ضعیفه
- جنس دوم
- پیر دختر
- ترشیده
🔱🔆هیچکدام از اینها معادلی در استفاده برای مردان ندارد.
🔱🔆به تبعیض جنسیتی در زبان دقت کنید.از کنار این کلمات ساده نگذرید. در گذار سالها، از بس که میشنویم و میخوانیم و میگوییم، در عمق ذهن و ضمیرمان تهنشین شده و سنگبنای افکارمان را نهاده است.
✍️رضا_مقصودی
@drbgholampour
www.drgholampour.com
🤴🏻👸🏻
🔱Hubris Syndrome
سندرم هوبریس چیست؟
در فرهنگ لغت #هوبریس به معنای غرور بیش از اندازه است.
و در فرهنگ جامعه شناسی نوعی شخصیت اکتسابی ناشی از سوء استفاده از منابع قدرت و یا موقعیت فرهنگی، سیاسی و اجتماعی یا اقتصادی فرد است. بعبارتی تغییر شخصیتی که ناشی از بدست داشتن قدرت رهبریست.
جفری جیمز، در راستای مطالعات روانکاوی خود با صدها مدیرعامل و مدیر اجرایی مصاحبه کرده و معتقد است که مدیران ارشد، بهویژه در شرکتهای بزرگ، خصوصیات اخلاقی مشابهی دارند:
آنها خودمحور، بی ادراک و خودشیفته هستند و تصور وهمآلودی از نبوغ و دانش خود دارند.
برخی فکر میکنند این خصوصیات اخلاقی، هرچند منفی هستند ولی برای شکلگیری شخصیت مدیر لازماند. اینطور نیست. برای رشد و پیشرفت یک شرکت، مدیران به همدلی (برای کار با دیگران) و فروتنی (برای کنار گذاشتن عقاید خود به نفع ایدههای بهتر دیگران) نیاز دارند.
طبق مطالعات دانشگاه مک مستر انتاریو، اغلب مدیران بعد از اینکه به هدف خود رسیدند، دچار کوتهفکری و تحکم بیمنطق میشوند؛ چراکه اعمال قدرت مداوم و توانایی حکمرانی (چه به لحاظ تجاری و چه به لحاظ سیاسی) آسیب قابل توجهی به مغز میزند که علم پزشکی و بیولوژی آن را نگرانکننده میخواند.
زیرا همکاری با اجتماعات کوچک از صفاتی است که روی DNA انسان دیده شده است و برعکس آن، اعمال قدرت بر گروههای بزرگ مردم از ویژگیهای ژنتیکی انسانها نیست. بههمین دلیل جای تعجب نیست که این شکل از #ارتباط اثرات مخربی روی مغز داشته باشد.
دکتر کلتنر پیش از این گفته بود مغز افرادی که قدرت تحکم بر دیگر انسانها را دارند، مثل مغز افرادی که دچار جراحات فیزیکی مغزی شدهاند دچار نقصان و آسیب میشود.
▪️آنها بدون فکر و از روی انگیزههای آنی رفتار میکنند،
▪️قدرت تشخیص ریسک خود را از دست میدهند؛
▪️مهمتر از همه، قادر نیستند مسائل را از دریچه دید دیگری ببینند و نمیتوانند خودشان را با اجتماعات انسانی تطبیق بدهند.
هنگامیکه فرد صاحب قدرت توسط افراد متملق و چاپلوس احاطه شده باشد، یعنی افرادی که به احساس توانایی حاکمیت آنها بالوپر میدهند، این آسیبهای مغزی (و متعاقب آن رفتارهای غریب و غیر مأنوس) هم افزایش مییابند.
📰مجلهی علوم اعصاب Brain، در یک مقاله با رفرنسهای مستند نشان داده است که آسیبهای مغزی ناشی از این شرایط به وضعیتی میانجامند که سندروم هوبریس (Hubris) نام دارد و خود را با این علائم رفتاری نشان میدهد:
*میخواهند با استفاده از قدرت، تکریم شخصی به دست بیاورند و فکر میکنند دنیا موظف است به این خواستهی آنها تن بدهد
*حاضر هستند به هر کاری که بتواند تصویر بزرگتر وبرتری از آنها بدهد، دست بزنند
ادعا میکنند که با ملت، کشور یا سازمانشان گره خوردهاند.
*بیشازحد اعتمادبهنفس دارند.
*بهصورت آشکار دیگران را تحقیر میکنند.
*ارتباط با واقعیات را از دست میدهند.
*همیشه احساس بیقراری میکنند، بدون فکر و با انگیزههای آنی و لحظهای دست به عمل میزنند و توانایی تشخیص خطر را از دست میدهند.
*با بیکفایتی، بیاعتنایی و بیخیالی سیاستگذاری میکنند.
البته پیدا کردن نمونههای بارز رفتارهای سوء ناشی از آسیبهای مغزی در مدیرعاملهای معروف کار آسانی نیست. آنها به طرز شگفتآوری تلاش میکنند طوری رفتار خود را مدیریت کنند که نرمال به نظر برسند.
قدرتمندانی که نمیخواهند آسیبهای مغزی را تجربه کنند و به عوارض ناشی از سندروم هوبریس دچار شوند، باید گامهای مثبتی برای اجتناب از این مشکل بردارند. کارشناسان راههای زیر را برای کمک به این افراد توصیه میکنند:
📌مردمی که پیش از رسیدن به قدرت هم شما را میشناختند در اطراف خود نگهدارید. آنها میتوانند حباب خود بزرگبینی و ظلم شما را بترکانند.
📌مشاوران و کارمندان خود را به صداقت و راستگویی تشویق کنید و تا جای ممکن خودتان را از تملق و مدیحهگویی زیردستانتان دور کنید.
📌از هرگونه امتیازاتی که قدرت به شما میدهد و باعث میشود از اجتماعات و تعاملات عادی انسانی دور شوید پرهیز کنید.
📌و در آخر، اگر تعریف شما از مدیریت شرکت یا سازمان، موفقیت در زندگی انسانی است؛ باید ریشههای خود را حفظ کنید.
@drbgholampour
www.drgholampour.com
🔱Hubris Syndrome
سندرم هوبریس چیست؟
در فرهنگ لغت #هوبریس به معنای غرور بیش از اندازه است.
و در فرهنگ جامعه شناسی نوعی شخصیت اکتسابی ناشی از سوء استفاده از منابع قدرت و یا موقعیت فرهنگی، سیاسی و اجتماعی یا اقتصادی فرد است. بعبارتی تغییر شخصیتی که ناشی از بدست داشتن قدرت رهبریست.
جفری جیمز، در راستای مطالعات روانکاوی خود با صدها مدیرعامل و مدیر اجرایی مصاحبه کرده و معتقد است که مدیران ارشد، بهویژه در شرکتهای بزرگ، خصوصیات اخلاقی مشابهی دارند:
آنها خودمحور، بی ادراک و خودشیفته هستند و تصور وهمآلودی از نبوغ و دانش خود دارند.
برخی فکر میکنند این خصوصیات اخلاقی، هرچند منفی هستند ولی برای شکلگیری شخصیت مدیر لازماند. اینطور نیست. برای رشد و پیشرفت یک شرکت، مدیران به همدلی (برای کار با دیگران) و فروتنی (برای کنار گذاشتن عقاید خود به نفع ایدههای بهتر دیگران) نیاز دارند.
طبق مطالعات دانشگاه مک مستر انتاریو، اغلب مدیران بعد از اینکه به هدف خود رسیدند، دچار کوتهفکری و تحکم بیمنطق میشوند؛ چراکه اعمال قدرت مداوم و توانایی حکمرانی (چه به لحاظ تجاری و چه به لحاظ سیاسی) آسیب قابل توجهی به مغز میزند که علم پزشکی و بیولوژی آن را نگرانکننده میخواند.
زیرا همکاری با اجتماعات کوچک از صفاتی است که روی DNA انسان دیده شده است و برعکس آن، اعمال قدرت بر گروههای بزرگ مردم از ویژگیهای ژنتیکی انسانها نیست. بههمین دلیل جای تعجب نیست که این شکل از #ارتباط اثرات مخربی روی مغز داشته باشد.
دکتر کلتنر پیش از این گفته بود مغز افرادی که قدرت تحکم بر دیگر انسانها را دارند، مثل مغز افرادی که دچار جراحات فیزیکی مغزی شدهاند دچار نقصان و آسیب میشود.
▪️آنها بدون فکر و از روی انگیزههای آنی رفتار میکنند،
▪️قدرت تشخیص ریسک خود را از دست میدهند؛
▪️مهمتر از همه، قادر نیستند مسائل را از دریچه دید دیگری ببینند و نمیتوانند خودشان را با اجتماعات انسانی تطبیق بدهند.
هنگامیکه فرد صاحب قدرت توسط افراد متملق و چاپلوس احاطه شده باشد، یعنی افرادی که به احساس توانایی حاکمیت آنها بالوپر میدهند، این آسیبهای مغزی (و متعاقب آن رفتارهای غریب و غیر مأنوس) هم افزایش مییابند.
📰مجلهی علوم اعصاب Brain، در یک مقاله با رفرنسهای مستند نشان داده است که آسیبهای مغزی ناشی از این شرایط به وضعیتی میانجامند که سندروم هوبریس (Hubris) نام دارد و خود را با این علائم رفتاری نشان میدهد:
*میخواهند با استفاده از قدرت، تکریم شخصی به دست بیاورند و فکر میکنند دنیا موظف است به این خواستهی آنها تن بدهد
*حاضر هستند به هر کاری که بتواند تصویر بزرگتر وبرتری از آنها بدهد، دست بزنند
ادعا میکنند که با ملت، کشور یا سازمانشان گره خوردهاند.
*بیشازحد اعتمادبهنفس دارند.
*بهصورت آشکار دیگران را تحقیر میکنند.
*ارتباط با واقعیات را از دست میدهند.
*همیشه احساس بیقراری میکنند، بدون فکر و با انگیزههای آنی و لحظهای دست به عمل میزنند و توانایی تشخیص خطر را از دست میدهند.
*با بیکفایتی، بیاعتنایی و بیخیالی سیاستگذاری میکنند.
البته پیدا کردن نمونههای بارز رفتارهای سوء ناشی از آسیبهای مغزی در مدیرعاملهای معروف کار آسانی نیست. آنها به طرز شگفتآوری تلاش میکنند طوری رفتار خود را مدیریت کنند که نرمال به نظر برسند.
قدرتمندانی که نمیخواهند آسیبهای مغزی را تجربه کنند و به عوارض ناشی از سندروم هوبریس دچار شوند، باید گامهای مثبتی برای اجتناب از این مشکل بردارند. کارشناسان راههای زیر را برای کمک به این افراد توصیه میکنند:
📌مردمی که پیش از رسیدن به قدرت هم شما را میشناختند در اطراف خود نگهدارید. آنها میتوانند حباب خود بزرگبینی و ظلم شما را بترکانند.
📌مشاوران و کارمندان خود را به صداقت و راستگویی تشویق کنید و تا جای ممکن خودتان را از تملق و مدیحهگویی زیردستانتان دور کنید.
📌از هرگونه امتیازاتی که قدرت به شما میدهد و باعث میشود از اجتماعات و تعاملات عادی انسانی دور شوید پرهیز کنید.
📌و در آخر، اگر تعریف شما از مدیریت شرکت یا سازمان، موفقیت در زندگی انسانی است؛ باید ریشههای خود را حفظ کنید.
@drbgholampour
www.drgholampour.com
📘📗📕
🖌قانون پارکینسون ویا اصل پیش پا افتادگي
اگرچه این قانون یک ترم ارزشمند در علوم مدیریتی است اما با توجه به شیوع آن در جمعیت عمومی و تاثیر بر نوع و روند علایق اجتماعی و تغییرات فرهنگی جامعه که مانع بزرگی بر سر راه #خودشکوفایی_فردی و #پویایی_اجتماعی محسوب میشود؛ طرح آن در این صفحه خالی از لطف نیست.
سیریل نورث کوت پارکینسون، مورخ و نویسنده انگلیسی در سال ۱۹۵۵ در مقالهای طنزآمیز در #اکونومیست_ژورنال به این قانون اشاره کرده و در سال ۱۹۵۷ #اصل_پیشپاافتادگی یا #قانون_علاقه_به_چرندیات را رسما مطرح کرد
اگرچه عمده تاکید این قانون بر روی گسترش بیرویه #بوروکراسی و در زمینهء #مدیریت مطرح شد. اما در محیط اجتماعی نیز او متوجه شد مردم به موضوعات مبتذل و پیشپاافتاده ارزشی بیشتر از موضوعات تخصصی میدهند.
نظریهی پارکینسون بر اساس مشاهداتش از کمیته مسئول تصویب طرح احداث یک نیروگاه اتمی بود. ماجرا از این قرار بود افراد کمیته اکثر وقت جلسات را صرف بحث روی موضوعات بیهوده و پیشپا افتاده و غیرمهم، ولی قابل فهم برای عوام کرده بودند. مثلاً مدت طولانی را صرف بحث دربارهی شکل و نوع سقف جایگاه دوچرخهی کارمندان کرده بودند، در حالیکه به موضوعاتی چون طراحی ساختمان و تجهیزات اصلی خود نیروگاه اتمی کمتوجهی میشد؛ موضوعی که بسیار مهمتر و پیچیدهتر بوده، و بررسی آن دشوارتر و تخصصیتر بود.
یک راکتور بقدری پیچیده و گرانقیمت است که یک انسان معمولی قادر به درک آن نیست و تخصصی در مورد ساختار و تجهیزات آن ندارد، لذا به راحتی با جمع کنار میآید و برای اینکه احمق به نظر نرسد سکوت میکند. اما همه میتوانند یک پارکینگ دوچرخه ارزان و ساده را در ذهنشان مجسم کنند و هرکسی میتواند یکی از آنها بسازد. در نتیجه افراد عادی برای اینکه در بحث حضور داشته و درتصمیمسازی نقش داشته باشند وارد این بحث کماهمیت شده و برنامهریزی برای این موضوع ساده منجر به بحثهای چرند بیپایان میشود و هرکسی میخواهد چیزی اضافه کند و سهم خودش را در تصمیمگیری کلان نشان دهد.
اصطلاح «ساختن پارکینگ دوچرخه» استعاره از بحثهای بیاهمیتی است که منجر به مذاکرات گسترده میشوند، پای مردم و رسانهها را به میان میکشند و باعث غفلت از موارد مهم و اصلی میشوند، چرا که برای گفتگوی بیخاصیت طولانی در مورد موضوعات پیش پاافتاده مدرک و تخصص خاصی نیاز نیست و میتوان تا پایان دنیا در مورد آن بحث کرد.
بگذریم که چگونه سیاست مداران از این موضوع در جهت تحمیق توده ها و به جیب زدن سرمایه های ملی سود میبرند. و ……
اما متاسفانه این قانون تغییرات بنیادی در سیر نزولی فرهنگی ما به قهقرا را توضیح میدهد.
مردمی که برای صرفه جویی در استفاده از سیناپسهای مغزی به خوراکهای شبه فرهنگی اینستاگرامی علاقه بیشتری از مطالعات ثقیل تر چند برگی نشان میدهند ، در نهایت دغدغه هایشان رنگ موی سال یا ترند جدید لباس و آرایش خواهد شد و از تفکر در جهت پویایی خود و تغییرات مثبت جامعه دور خواهند ماند.
@drbgholampour
www.drgholampour.com
🖌قانون پارکینسون ویا اصل پیش پا افتادگي
اگرچه این قانون یک ترم ارزشمند در علوم مدیریتی است اما با توجه به شیوع آن در جمعیت عمومی و تاثیر بر نوع و روند علایق اجتماعی و تغییرات فرهنگی جامعه که مانع بزرگی بر سر راه #خودشکوفایی_فردی و #پویایی_اجتماعی محسوب میشود؛ طرح آن در این صفحه خالی از لطف نیست.
سیریل نورث کوت پارکینسون، مورخ و نویسنده انگلیسی در سال ۱۹۵۵ در مقالهای طنزآمیز در #اکونومیست_ژورنال به این قانون اشاره کرده و در سال ۱۹۵۷ #اصل_پیشپاافتادگی یا #قانون_علاقه_به_چرندیات را رسما مطرح کرد
اگرچه عمده تاکید این قانون بر روی گسترش بیرویه #بوروکراسی و در زمینهء #مدیریت مطرح شد. اما در محیط اجتماعی نیز او متوجه شد مردم به موضوعات مبتذل و پیشپاافتاده ارزشی بیشتر از موضوعات تخصصی میدهند.
نظریهی پارکینسون بر اساس مشاهداتش از کمیته مسئول تصویب طرح احداث یک نیروگاه اتمی بود. ماجرا از این قرار بود افراد کمیته اکثر وقت جلسات را صرف بحث روی موضوعات بیهوده و پیشپا افتاده و غیرمهم، ولی قابل فهم برای عوام کرده بودند. مثلاً مدت طولانی را صرف بحث دربارهی شکل و نوع سقف جایگاه دوچرخهی کارمندان کرده بودند، در حالیکه به موضوعاتی چون طراحی ساختمان و تجهیزات اصلی خود نیروگاه اتمی کمتوجهی میشد؛ موضوعی که بسیار مهمتر و پیچیدهتر بوده، و بررسی آن دشوارتر و تخصصیتر بود.
یک راکتور بقدری پیچیده و گرانقیمت است که یک انسان معمولی قادر به درک آن نیست و تخصصی در مورد ساختار و تجهیزات آن ندارد، لذا به راحتی با جمع کنار میآید و برای اینکه احمق به نظر نرسد سکوت میکند. اما همه میتوانند یک پارکینگ دوچرخه ارزان و ساده را در ذهنشان مجسم کنند و هرکسی میتواند یکی از آنها بسازد. در نتیجه افراد عادی برای اینکه در بحث حضور داشته و درتصمیمسازی نقش داشته باشند وارد این بحث کماهمیت شده و برنامهریزی برای این موضوع ساده منجر به بحثهای چرند بیپایان میشود و هرکسی میخواهد چیزی اضافه کند و سهم خودش را در تصمیمگیری کلان نشان دهد.
اصطلاح «ساختن پارکینگ دوچرخه» استعاره از بحثهای بیاهمیتی است که منجر به مذاکرات گسترده میشوند، پای مردم و رسانهها را به میان میکشند و باعث غفلت از موارد مهم و اصلی میشوند، چرا که برای گفتگوی بیخاصیت طولانی در مورد موضوعات پیش پاافتاده مدرک و تخصص خاصی نیاز نیست و میتوان تا پایان دنیا در مورد آن بحث کرد.
بگذریم که چگونه سیاست مداران از این موضوع در جهت تحمیق توده ها و به جیب زدن سرمایه های ملی سود میبرند. و ……
اما متاسفانه این قانون تغییرات بنیادی در سیر نزولی فرهنگی ما به قهقرا را توضیح میدهد.
مردمی که برای صرفه جویی در استفاده از سیناپسهای مغزی به خوراکهای شبه فرهنگی اینستاگرامی علاقه بیشتری از مطالعات ثقیل تر چند برگی نشان میدهند ، در نهایت دغدغه هایشان رنگ موی سال یا ترند جدید لباس و آرایش خواهد شد و از تفکر در جهت پویایی خود و تغییرات مثبت جامعه دور خواهند ماند.
@drbgholampour
www.drgholampour.com
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
در عصر فقر کیفی ارتباطات (علیرغم نام او) و سطحی تر شدن عواطف انسانی ، كاهش همدلي و همكارى در جوامع پيشرفته منتظر مبتلایان بیشتر دمانس(زوال عقل) باشیم!
@drbgholampour
www.drgholampour.com
@drbgholampour
www.drgholampour.com
📕📒📘
زندگی، بهای پذیرش
هنگام #پذیرش شما ظهور خواهید کرد، خونین، شکسته و کبود، اما زنده.
آنها به شما خواهند گفت شما در سیاره ای به نام زمین هستید. آنها به شما نام میدهند. نام شخصی دیگر. آنها آنچه را که گمان می کنند درست است به شما می آموزند
شما می آموزید که با زبانی خاص که انتخاب شما نیست، سخن برانید. آنها به شما اعتقادات، ارزش ها، قوانین و رفتار خود را خواهند آموخت.
«اینها را به عنوان حقیقت مطلق مپندارید؛ این فقط نسخه ی آنها از حقیقت است».
آنها شما را ستایش یا سرزنش می کنند. از شما پشتیبانی می کنند یا نمی کنند. به شما هدیه میدهند یا از شما هدیه دریافت می کنند. شما را اشتباه، بد، خودخواه یا شیطان (صفت) خطاب می کنند. شما را بهترین شگفت انگیز، نابغه یا ناجی خود قلمداد می کنند،
زیر بار نام و قضاوت های خوب یا بد آنها نروید. شما زنده هستند. شما نمی توانید شامل چیزی شوید. با چیزی کنترل یا با واژگاني تعریف شوید.
شما عاشق خواهید شد و عشق را از دست خواهید داد. قلب شما اغلب شکسته می شود. شما بزرگ ترین و جد واعماقی از مالیخولیا را لمس خواهید کرد. کسانی که دوستشان دارید، می میرند. شما واقعیت، هویت و حتی عقل خود را زیر سوال خواهید برد. بعضی اوقات احساس خواهید کرد که نمی توانید ادامه دهید. شما ادامه خواهید داد.
شما با آگاهی از هدف خود حیرت زده خواهید شد.
هدفی را بیابید، آن را گم کنید. نقشی را ایفا کنید، آن را فروریزید. به کسی اعتماد کنید؛ شاید آن اعتماد از بین برود یا سالم و دست نخورده باقی بماند. یا به زانو در می آیید و یا می ایستید. سقوط کنید، دوباره بایستید و ادامه دهید.
شما طعم تمام زندگی، تاریکی و نور را خواهید چشید. تمام زندگی با شادی و غم، کسالت و سعادت، يقين و تردید، هیجانات بزرگ و وحشت های اعماق در درون شما جاری خواهد شد.
شما دیگران را لمس خواهید کرد و در ازای آن لمس خواهید شد. می رقصید و آواز می خوانید و در ناامیدی فرو می روید. شما گریه خواهید کرد و خواهید خندید و به رمز و راز خواهید افتاد. و در پایان فریاد میکشید :
«من زندگی کرده ام! من زیسته ام!»
🖌جف فوستر
📚مسیر آرامش
@drbgholampour
www.drgholampour.com
زندگی، بهای پذیرش
هنگام #پذیرش شما ظهور خواهید کرد، خونین، شکسته و کبود، اما زنده.
آنها به شما خواهند گفت شما در سیاره ای به نام زمین هستید. آنها به شما نام میدهند. نام شخصی دیگر. آنها آنچه را که گمان می کنند درست است به شما می آموزند
شما می آموزید که با زبانی خاص که انتخاب شما نیست، سخن برانید. آنها به شما اعتقادات، ارزش ها، قوانین و رفتار خود را خواهند آموخت.
«اینها را به عنوان حقیقت مطلق مپندارید؛ این فقط نسخه ی آنها از حقیقت است».
آنها شما را ستایش یا سرزنش می کنند. از شما پشتیبانی می کنند یا نمی کنند. به شما هدیه میدهند یا از شما هدیه دریافت می کنند. شما را اشتباه، بد، خودخواه یا شیطان (صفت) خطاب می کنند. شما را بهترین شگفت انگیز، نابغه یا ناجی خود قلمداد می کنند،
زیر بار نام و قضاوت های خوب یا بد آنها نروید. شما زنده هستند. شما نمی توانید شامل چیزی شوید. با چیزی کنترل یا با واژگاني تعریف شوید.
شما عاشق خواهید شد و عشق را از دست خواهید داد. قلب شما اغلب شکسته می شود. شما بزرگ ترین و جد واعماقی از مالیخولیا را لمس خواهید کرد. کسانی که دوستشان دارید، می میرند. شما واقعیت، هویت و حتی عقل خود را زیر سوال خواهید برد. بعضی اوقات احساس خواهید کرد که نمی توانید ادامه دهید. شما ادامه خواهید داد.
شما با آگاهی از هدف خود حیرت زده خواهید شد.
هدفی را بیابید، آن را گم کنید. نقشی را ایفا کنید، آن را فروریزید. به کسی اعتماد کنید؛ شاید آن اعتماد از بین برود یا سالم و دست نخورده باقی بماند. یا به زانو در می آیید و یا می ایستید. سقوط کنید، دوباره بایستید و ادامه دهید.
شما طعم تمام زندگی، تاریکی و نور را خواهید چشید. تمام زندگی با شادی و غم، کسالت و سعادت، يقين و تردید، هیجانات بزرگ و وحشت های اعماق در درون شما جاری خواهد شد.
شما دیگران را لمس خواهید کرد و در ازای آن لمس خواهید شد. می رقصید و آواز می خوانید و در ناامیدی فرو می روید. شما گریه خواهید کرد و خواهید خندید و به رمز و راز خواهید افتاد. و در پایان فریاد میکشید :
«من زندگی کرده ام! من زیسته ام!»
🖌جف فوستر
📚مسیر آرامش
@drbgholampour
www.drgholampour.com
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
نفرین زندگی ما آدمیان نه رنج ، بلکه در بی معنایی رنج کشیدن است!
و با کشف این معنا ما بالاتر از رنجهای خود بر قله ای خواهیم ایستاد که حتی بزرگترین تراژدیهای زندگی نیز از این فراز دیگر تراژدی نخواهند بود.
@drbgholampour
www.drgholampour.com
و با کشف این معنا ما بالاتر از رنجهای خود بر قله ای خواهیم ایستاد که حتی بزرگترین تراژدیهای زندگی نیز از این فراز دیگر تراژدی نخواهند بود.
@drbgholampour
www.drgholampour.com
💫💫
🖌دیگر از میانسالی و سالمندی نهراسید !
تصور عامیانه و شایع در مورد همراهی افزایش سن با کاهش قدرت مغز توسط مدیر دانشکده پزشکی دانشگاه جورج واشنگتن آمریکا به چالش کشیده است.
وی معتقد است که مغز یک انسان مسن دارای قابلیت انعطاف بیشتری است تا آنچه که عوامانه تصور میشود.
چرا که در این مرحلهء سنی ، تداخل و همکاری بین طرفین نیمکرههای چپ و راست مغز هماهنگتر عمل کرده و باعث خلاقیت بیشترشان میگردد. و به همین دلیل است که در بین افراد ۶۰ ساله خصوصیات فردی را میابید که گویا دوران خلاقیتشان تازه شکوفا شده.
البته سرعت فعالیت مغز بسرعت دوران جوانی نیست، ولی بسیار قابل انعطافتر است.
و به همین دلیل با بالا رفتن سن تصمیمگیریها صحیحتر و کمتر در معرض احساسات میباشند.
نقطه اوج فعالیت عقلانی ما در حدود هفتادسالگی بروز میکند، زمانیکه مغز با تمام توان خویش بکار گرفته میشود.
در گذر ایام، مقدار “میلین” در مغز افزایش یافته و باعث میشود که پیام (سیگنال)های بین نرونی افزایش بیابد. و به همین دلیل توانمندی عقلانی در افراد تا (٪۳۰۰)سیصد درصد در مقایسه با معدل عقلانیت نسبی افزایش یابد.
نقطه اوج این گونه فعالیت گفته میشود بین سال های ۶۰ تا ۸۰ اتفاق بیافتد.
چیزی که جالب است این است که در حقیقت بعد از ۶۰ سالگی شخص از هر دو نیمکره مغزی بطور همزمان بهره گیری مینماید. در این مرحله از سن، شما میتوانید مسائل بغرنجتر و پیچیدهتری را حل کنید.
در این راستا پرفسور « مونچی اوری» استاد دانشگاه مک گیل کانادا معتقد است که مغز یک انسان مسن برای انجام هر کاری کمترین انرژی را برای حل مشکل بکار برده و موضوعات بی ارتباط را حذف میکند.
یک مطالعه که در آن افراد با سنین متفاوت شرکت داشتند، مشاهده شد که افراد جوانتر برای تست زنی بیشتر از افراد مسن سردرگم شده بودند در حالیکه افراد بالای شصت سال تصمیمات صحیحتری میگرفتند.
با توجه به مطالعات و اظهار نظرهای فوق چگونه میتوان بر این باور شایع و ملموس را که مغز هم مانند تمام اعضاء و جوارح انسان پیر میشود را توجیه منطقی و علمی داشت:
💤در افرادی که با دیگران ارتباط عقلانی برقرار نمیکنند( بطور شایع بیماران مبتلا به #دمانس با زوال عقل) ، نرونهای مغز آنها، آنگونه که اطرافیان ایشان معتقدند از بین نمیروند بلکه فقط ارتباط بین آنها از بین رفته است.
🌀#حواس پرتی، #عدم تمرکز، #فراموشکاری در این سنین به دلیل حجم سنگین و زیاد اطلاعات (مفیدیا مزاحم و غیر ضروری ) اتفاق می افتد.
قدر مسلم برای پیشگیری از ابتلا به #آلزایمر یکی از مسایل مهم این است که نباید تمام زندگیتان را بروی چیزهایی متمرکز کنید که با اهمیت نبوده و بی ارزشند.
🌐نتیجه :
با توجه به اینکه در اوائل پای گذاشتن به ۶۰ سالگی شخص برای تصمیم گیری نه از یک نیمکره بلکه از هردو نیمکره های مغز بهره وری میکند،اگر شخص #زندگی_سالمی را برگزیده و #تحرک_کافی داشته باشد و یک سری حرکات فیزیکی را انجام بدهد و از #تمام_ظرفیت_مغزیاش استفاده کند، خرد ورزی وی با بالا رفتن سن کاهش نمییابد بلکه بطرف بهتر شدن رفته و اوج آن در ۸۰ تا ۹۰ سالگی پدیدار میگردد.
پس نگران پیر شدن نباشید و کوشش کنید خردمندانه به پیش رفته سرگرمیهای جدید بیاموزید، از موسیقی لذت ببرید و سعی کنید تا حرفه ای جدید فراگیرید، نقاشی کنید! شادی کنید، جاذبهای در زندگی بیابید، طرحهایی برای آینده بریزید، به جاهایی که دوست دارید مسافرت کنید. فراموش نکنید که به فروشگاهها، کافهها و کنسرتها بروید. در را بروی خودتان قفل نکنید - این برای هرکسی ویران کننده است. با این اندیشه زندگی کنید که: تمام چیزهای خوب در پیش روی من هستند.
منبع:
New England Journal of Medicine
@drbgholampour
www.drgholampour.com
🖌دیگر از میانسالی و سالمندی نهراسید !
تصور عامیانه و شایع در مورد همراهی افزایش سن با کاهش قدرت مغز توسط مدیر دانشکده پزشکی دانشگاه جورج واشنگتن آمریکا به چالش کشیده است.
وی معتقد است که مغز یک انسان مسن دارای قابلیت انعطاف بیشتری است تا آنچه که عوامانه تصور میشود.
چرا که در این مرحلهء سنی ، تداخل و همکاری بین طرفین نیمکرههای چپ و راست مغز هماهنگتر عمل کرده و باعث خلاقیت بیشترشان میگردد. و به همین دلیل است که در بین افراد ۶۰ ساله خصوصیات فردی را میابید که گویا دوران خلاقیتشان تازه شکوفا شده.
البته سرعت فعالیت مغز بسرعت دوران جوانی نیست، ولی بسیار قابل انعطافتر است.
و به همین دلیل با بالا رفتن سن تصمیمگیریها صحیحتر و کمتر در معرض احساسات میباشند.
نقطه اوج فعالیت عقلانی ما در حدود هفتادسالگی بروز میکند، زمانیکه مغز با تمام توان خویش بکار گرفته میشود.
در گذر ایام، مقدار “میلین” در مغز افزایش یافته و باعث میشود که پیام (سیگنال)های بین نرونی افزایش بیابد. و به همین دلیل توانمندی عقلانی در افراد تا (٪۳۰۰)سیصد درصد در مقایسه با معدل عقلانیت نسبی افزایش یابد.
نقطه اوج این گونه فعالیت گفته میشود بین سال های ۶۰ تا ۸۰ اتفاق بیافتد.
چیزی که جالب است این است که در حقیقت بعد از ۶۰ سالگی شخص از هر دو نیمکره مغزی بطور همزمان بهره گیری مینماید. در این مرحله از سن، شما میتوانید مسائل بغرنجتر و پیچیدهتری را حل کنید.
در این راستا پرفسور « مونچی اوری» استاد دانشگاه مک گیل کانادا معتقد است که مغز یک انسان مسن برای انجام هر کاری کمترین انرژی را برای حل مشکل بکار برده و موضوعات بی ارتباط را حذف میکند.
یک مطالعه که در آن افراد با سنین متفاوت شرکت داشتند، مشاهده شد که افراد جوانتر برای تست زنی بیشتر از افراد مسن سردرگم شده بودند در حالیکه افراد بالای شصت سال تصمیمات صحیحتری میگرفتند.
با توجه به مطالعات و اظهار نظرهای فوق چگونه میتوان بر این باور شایع و ملموس را که مغز هم مانند تمام اعضاء و جوارح انسان پیر میشود را توجیه منطقی و علمی داشت:
💤در افرادی که با دیگران ارتباط عقلانی برقرار نمیکنند( بطور شایع بیماران مبتلا به #دمانس با زوال عقل) ، نرونهای مغز آنها، آنگونه که اطرافیان ایشان معتقدند از بین نمیروند بلکه فقط ارتباط بین آنها از بین رفته است.
🌀#حواس پرتی، #عدم تمرکز، #فراموشکاری در این سنین به دلیل حجم سنگین و زیاد اطلاعات (مفیدیا مزاحم و غیر ضروری ) اتفاق می افتد.
قدر مسلم برای پیشگیری از ابتلا به #آلزایمر یکی از مسایل مهم این است که نباید تمام زندگیتان را بروی چیزهایی متمرکز کنید که با اهمیت نبوده و بی ارزشند.
🌐نتیجه :
با توجه به اینکه در اوائل پای گذاشتن به ۶۰ سالگی شخص برای تصمیم گیری نه از یک نیمکره بلکه از هردو نیمکره های مغز بهره وری میکند،اگر شخص #زندگی_سالمی را برگزیده و #تحرک_کافی داشته باشد و یک سری حرکات فیزیکی را انجام بدهد و از #تمام_ظرفیت_مغزیاش استفاده کند، خرد ورزی وی با بالا رفتن سن کاهش نمییابد بلکه بطرف بهتر شدن رفته و اوج آن در ۸۰ تا ۹۰ سالگی پدیدار میگردد.
پس نگران پیر شدن نباشید و کوشش کنید خردمندانه به پیش رفته سرگرمیهای جدید بیاموزید، از موسیقی لذت ببرید و سعی کنید تا حرفه ای جدید فراگیرید، نقاشی کنید! شادی کنید، جاذبهای در زندگی بیابید، طرحهایی برای آینده بریزید، به جاهایی که دوست دارید مسافرت کنید. فراموش نکنید که به فروشگاهها، کافهها و کنسرتها بروید. در را بروی خودتان قفل نکنید - این برای هرکسی ویران کننده است. با این اندیشه زندگی کنید که: تمام چیزهای خوب در پیش روی من هستند.
منبع:
New England Journal of Medicine
@drbgholampour
www.drgholampour.com
📈📉
🌐چرا ضریب هوشی ایرانی ها رو به کاهش است؟
اعلام میانگین ضریب هوشی ۸۴ برای ایرانیها، سبب تعجب بسیاری از نخبگان ایران گردیده است. عدهای با انکار این آمار درصدد اعتراض به آن برآمدهاند، اما بسياري از جامعه شناسان و كارگزاران حوزهء روان از سالها پيش اين امر را پيش بيني كرده و حتي ترم #ترقيق_هوشي را براى آن برگزيده اند.
همانطور كه ميدانيد ضریب هوشی یک نسبت است که از تقسیم سن عقلی بر سن تقویمی ضرب در صد به دست میآید. اگر سن عقلی شما با سن تقویمی یکسان باشد، ضریب هوشی شما عد ١٠٠ خواهد شد.
اما در برخي موارد اين رقم كمتر يا بيشتر خواهد بود كه به اين معناست فرد هوشي كمتر از سن تقويمي اش دارد يا بالعكس.
برای به دست آوردن سن عقلی راههای زیادی وجود دارد و معمولا کارشناسان از تستهای خاصی استفاده میکنند و در آن جنبههای مختلف عملكرد مغز انسان مانند :
-تشخیص الگوها،
-قدرت حافظه کوتاه مدت،
-استفاده فرد از واژهها،
-سرعت محاسبه فرد،
-درک روابط یا جبر،
-اطلاعات عمومی،
-محاسبات ریاضیات،
-درک فضایی،
-منطق
-املا
را ارزیابی میکند.
Ⓜ️قابل توجه والديني كه تنها با معيار حافظه خوب فرزندانشان آنها را باهوش قلمداد ميكنند!!
طبيعي است وقتي جامعه اي به میانگین ضریب هوشی بالاتر دست پيدا ميكند، يعني به يكي از ابزار مهم توسعه مسلح است.
عموما هرساله بررسي آمارى براى تخمين متوسط ضريب هوشي اقوام مختلف صورت ميگيرد
مطالعات اخير نشان داده است كه :
میانگین ضریب هوشی در آمریکا و انگلستان حدود ۱۰۰ است.
این عدد برای شهروندان ژاپنی، چینی، کرهای، هنگ کنگی و تایوانی ۱۰۵ ؛
برای ترکیه، کشورهای خاورمیانه و جنوب آسیا بین ۷۸ و ۹۰ ؛
برای کشورهای آفریقایی پایین تر از صحرای آفریقا بین ۶۵ تا ۷۵ ؛
و در این میان کشور ما ایران با ضریب هوشی متوسط ۸۴ رتبه ۹۷ را بین ۱۸۵ کشور جهان دارا میباشد.
طبيعي است ، هنگامی که با تفاوت میانگین ضریب هوشی میان دو کشور یا دو نژاد مواجه میشویم به تفاوت ژنتیکی هم توجه كنيم (كه متاسفانه اين امر دستاويز نژادپرستان بعنوان ژن برتر نيز قرار گرفته است!)
اما ميدانيم كه بجز عوامل ژنتیکی، عوامل محیطی متعددی روی ضریب هوشی تاثیر میگذارد:
- وضعیت تغذیهای به خصوص در دوران کودکی، -استرسها و تروماهای روانی،
-فقر عاطفی و ارتباطی
-کمیت و کیفیت تحصیلات
همگی بر ضریب هوشی موثرترند
يكي از عوامل مهمي كه ميتواند در راستي آزمايي اين آمار مداخله مستقيم داشته باشد #مهاجرت_نخبگان كشورهاي در حال توسعه با عقب مانده به كشورهاي توسعه يافته است.
بدیهی است که بار توسعه و پیشرفت جوامع بر دوش هوشمندان و نخبگان هر جامعهای است. حال وقتی در یک جامعه شرایط به گونهای باشد که نخبگان در گذر زمان آن را ترک میکنند، نه تنها خروج آنها مستقیماً جامعه را متاثر میکند، بلکه در دراز مدت، ذخیره ژنتیکی کشور را نیز فقیرتر میکند و در نسلهای آتی، روند انتقال ضرایب بالای هوشی به «نسلهای آینده» با اختلال مواجه میشود.
این امر در مورد کشور اسکاتلند طی بیش از نیم قرن به دقت مطالعه شده است. از اوایل قرن بیستم، هر ساله تعداد زیادی از افراد تحصیل کرده اسکاتلندی به انگلستان مهاجرت میکنند. درصد متوسط مهاجرت سالانه تحصیل کردگان دانشگاهی از اسکاتلند به انگلستان ۱۷٫۲ درصد و ضریب هوشی متوسط این مهاجران ۱۰۸٫۱ میباشد.
این موضوع سبب شده است که میانگین ضریب هوشی اسکاتلندیها به طور متوسط در هر نسل یک امتیاز نسبت به نسل قبل کاهش پیدا کند و اسکاتلندیها در اواسط قرن بیستم به کمهوشترین ملت اروپایی (با میانگین ضریب هوشی ۹۷) تبدیل شدند.
🛗پس مهاجرت انتخابی نخبگان اثری مخرب بر توسعه ملي میگذارد!!
بر اساس آمار صندوق بین المللی پول، ایران با ضریب مهاجرت ۱۵ درصد، رتبه اول را در میان ۶۱ کشور توسعه نیافته و در حال توسعه دارا میباشد و میتوان تخمین زد که در طی سه دهه اخیر حداقل سه واحد از ضریب هوشی متوسط ایرانیها صرفا به سبب مهاجرت کاهش پیدا کرده است.
مهاجرت نخبگان تنها سبب کاهش میانگین ضریب هوشی ملل نمیشود، بلکه این کشورها را از نوابغ تهی میسازد.
با نگاهی به فهرست اسامی افرادی مانند لئوناردو داوینچی (ضریب هوشی۲۲۰)، گوته(۲۱۰)، پاسکال (۱۹۵)، نیوتن (۱۹۰)، لاپلاس (۱۹۰)، ولتر (۱۹۰)، دکارت (۱۸۵)، گالیله (۱۸۵)، کانت (۱۷۵)، داروین (۱۶۵)، موزارت (۱۶۵)، بیل گیتس (۱۶۰)، کوپرنیک (۱۶۰) و اینشتین(۱۶۰) بهسادگی درمییابیم که توسعه دانش بشر در طول تاریخ بیش از هر چیز مرهون افراد #نابغه میباشد.
نوابغ همان کسانی هستند که توان حل پیچیدهترین مشکلات یک کشور را دارا میباشند و مسوولیت راهبری کشور را در وضعیتهای بحرانی بر عهده دارند.
🌐چرا ضریب هوشی ایرانی ها رو به کاهش است؟
اعلام میانگین ضریب هوشی ۸۴ برای ایرانیها، سبب تعجب بسیاری از نخبگان ایران گردیده است. عدهای با انکار این آمار درصدد اعتراض به آن برآمدهاند، اما بسياري از جامعه شناسان و كارگزاران حوزهء روان از سالها پيش اين امر را پيش بيني كرده و حتي ترم #ترقيق_هوشي را براى آن برگزيده اند.
همانطور كه ميدانيد ضریب هوشی یک نسبت است که از تقسیم سن عقلی بر سن تقویمی ضرب در صد به دست میآید. اگر سن عقلی شما با سن تقویمی یکسان باشد، ضریب هوشی شما عد ١٠٠ خواهد شد.
اما در برخي موارد اين رقم كمتر يا بيشتر خواهد بود كه به اين معناست فرد هوشي كمتر از سن تقويمي اش دارد يا بالعكس.
برای به دست آوردن سن عقلی راههای زیادی وجود دارد و معمولا کارشناسان از تستهای خاصی استفاده میکنند و در آن جنبههای مختلف عملكرد مغز انسان مانند :
-تشخیص الگوها،
-قدرت حافظه کوتاه مدت،
-استفاده فرد از واژهها،
-سرعت محاسبه فرد،
-درک روابط یا جبر،
-اطلاعات عمومی،
-محاسبات ریاضیات،
-درک فضایی،
-منطق
-املا
را ارزیابی میکند.
Ⓜ️قابل توجه والديني كه تنها با معيار حافظه خوب فرزندانشان آنها را باهوش قلمداد ميكنند!!
طبيعي است وقتي جامعه اي به میانگین ضریب هوشی بالاتر دست پيدا ميكند، يعني به يكي از ابزار مهم توسعه مسلح است.
عموما هرساله بررسي آمارى براى تخمين متوسط ضريب هوشي اقوام مختلف صورت ميگيرد
مطالعات اخير نشان داده است كه :
میانگین ضریب هوشی در آمریکا و انگلستان حدود ۱۰۰ است.
این عدد برای شهروندان ژاپنی، چینی، کرهای، هنگ کنگی و تایوانی ۱۰۵ ؛
برای ترکیه، کشورهای خاورمیانه و جنوب آسیا بین ۷۸ و ۹۰ ؛
برای کشورهای آفریقایی پایین تر از صحرای آفریقا بین ۶۵ تا ۷۵ ؛
و در این میان کشور ما ایران با ضریب هوشی متوسط ۸۴ رتبه ۹۷ را بین ۱۸۵ کشور جهان دارا میباشد.
طبيعي است ، هنگامی که با تفاوت میانگین ضریب هوشی میان دو کشور یا دو نژاد مواجه میشویم به تفاوت ژنتیکی هم توجه كنيم (كه متاسفانه اين امر دستاويز نژادپرستان بعنوان ژن برتر نيز قرار گرفته است!)
اما ميدانيم كه بجز عوامل ژنتیکی، عوامل محیطی متعددی روی ضریب هوشی تاثیر میگذارد:
- وضعیت تغذیهای به خصوص در دوران کودکی، -استرسها و تروماهای روانی،
-فقر عاطفی و ارتباطی
-کمیت و کیفیت تحصیلات
همگی بر ضریب هوشی موثرترند
يكي از عوامل مهمي كه ميتواند در راستي آزمايي اين آمار مداخله مستقيم داشته باشد #مهاجرت_نخبگان كشورهاي در حال توسعه با عقب مانده به كشورهاي توسعه يافته است.
بدیهی است که بار توسعه و پیشرفت جوامع بر دوش هوشمندان و نخبگان هر جامعهای است. حال وقتی در یک جامعه شرایط به گونهای باشد که نخبگان در گذر زمان آن را ترک میکنند، نه تنها خروج آنها مستقیماً جامعه را متاثر میکند، بلکه در دراز مدت، ذخیره ژنتیکی کشور را نیز فقیرتر میکند و در نسلهای آتی، روند انتقال ضرایب بالای هوشی به «نسلهای آینده» با اختلال مواجه میشود.
این امر در مورد کشور اسکاتلند طی بیش از نیم قرن به دقت مطالعه شده است. از اوایل قرن بیستم، هر ساله تعداد زیادی از افراد تحصیل کرده اسکاتلندی به انگلستان مهاجرت میکنند. درصد متوسط مهاجرت سالانه تحصیل کردگان دانشگاهی از اسکاتلند به انگلستان ۱۷٫۲ درصد و ضریب هوشی متوسط این مهاجران ۱۰۸٫۱ میباشد.
این موضوع سبب شده است که میانگین ضریب هوشی اسکاتلندیها به طور متوسط در هر نسل یک امتیاز نسبت به نسل قبل کاهش پیدا کند و اسکاتلندیها در اواسط قرن بیستم به کمهوشترین ملت اروپایی (با میانگین ضریب هوشی ۹۷) تبدیل شدند.
🛗پس مهاجرت انتخابی نخبگان اثری مخرب بر توسعه ملي میگذارد!!
بر اساس آمار صندوق بین المللی پول، ایران با ضریب مهاجرت ۱۵ درصد، رتبه اول را در میان ۶۱ کشور توسعه نیافته و در حال توسعه دارا میباشد و میتوان تخمین زد که در طی سه دهه اخیر حداقل سه واحد از ضریب هوشی متوسط ایرانیها صرفا به سبب مهاجرت کاهش پیدا کرده است.
مهاجرت نخبگان تنها سبب کاهش میانگین ضریب هوشی ملل نمیشود، بلکه این کشورها را از نوابغ تهی میسازد.
با نگاهی به فهرست اسامی افرادی مانند لئوناردو داوینچی (ضریب هوشی۲۲۰)، گوته(۲۱۰)، پاسکال (۱۹۵)، نیوتن (۱۹۰)، لاپلاس (۱۹۰)، ولتر (۱۹۰)، دکارت (۱۸۵)، گالیله (۱۸۵)، کانت (۱۷۵)، داروین (۱۶۵)، موزارت (۱۶۵)، بیل گیتس (۱۶۰)، کوپرنیک (۱۶۰) و اینشتین(۱۶۰) بهسادگی درمییابیم که توسعه دانش بشر در طول تاریخ بیش از هر چیز مرهون افراد #نابغه میباشد.
نوابغ همان کسانی هستند که توان حل پیچیدهترین مشکلات یک کشور را دارا میباشند و مسوولیت راهبری کشور را در وضعیتهای بحرانی بر عهده دارند.
تاثیر نوابغ روی توسعه جوامع به حدی است که میتوان عبارت معروف «ملتی که قهرمان ندارد هیچ چیز ندارد» را با جمله «ملتی که نوابغ را در راس مدیریت خود ندارد، به هیچ جا نخواهد رسید»جایگزین کرد.
براساس مقاله اي از دکتر شهرام یزدانی
@drbgholampour
www.drgholampour.com
براساس مقاله اي از دکتر شهرام یزدانی
@drbgholampour
www.drgholampour.com
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
تفاوتهاي يك فرد عاقل و يك فرد باهوش !
شايد بتوان به اين نتيجه رسيد كه :
شخص #عاقل ، فردي است كه از موهبت داشتن و بكار گرفتن IQ و EQ برخوردار است.
اما فرد #باهوش تنها از توانايي بالا بودن IQ خود استفاده ميكند
@drbgholampour
www.drgholampour.com
شايد بتوان به اين نتيجه رسيد كه :
شخص #عاقل ، فردي است كه از موهبت داشتن و بكار گرفتن IQ و EQ برخوردار است.
اما فرد #باهوش تنها از توانايي بالا بودن IQ خود استفاده ميكند
@drbgholampour
www.drgholampour.com
☁️🌥⛅️🌤☀️
🔎نگاهي ديگر
بیماری بهنجاری
احتمالا تشخیص بسیاری از اختلالات روانی، نظیر اضطراب و افسردگی، برای اغلب مردم بسیار آسان است، اما اختلالات دیگری وجود دارند که نه تنها تشخیص آنها برای روانشناسان و روانپزشکان بسیار دشوار است، بلکه درک و فهم ماهیت آنها برای نظریه پردازانی که در لبۀ مرزهای دانش نیز گام برمی دارند بسیار سخت است.
این بیماران نه تنها برای قرن ها از چشم نظریه پردازها پنهان باقی مانده اند بلکه به عنوان افرادی کاملا سالم مورد تایید و تحسین خانواده و جامعه قرار گرفته اند.
در حالی که دیگر بیماران مبتلا به اختلالات روانی با انحراف از ریل های بهنجاری خود را آشکار می کنند، افراد مبتلا به بیماری بهنجاری خود را در لا به لای ریل های بهنجاری پنهان کرده اند.
این افراد به طرز #نابهنجاری، #بهنجار هستند:
📍آنها ممکن است بسیار سالم و اجتماعی به نظر برسند.
📍چنین افرادی تمایلی به تامل و تفکر در دنیای درونی و اجتماعی خود ندارند و بر روی پدیده های کاملا عینی دنیای بیرونی تمرکز می کنند.
📍آنها مطیع و نامرئی هستند و بخوبی در فرهنگ غالب و متعارف گم می شوند.
📍آنها فاقد فردیت و هویت مستقل هستند.
📍این افراد گرایش به همرنگی بیمارگونه با جماعت دارند، از فردیت و درون نگری (تآمل در احوالات خود) می ترسند و به شدت وابسته به تایید و تحسین دیگران هستند.
📍هویت فرد مبتلا به اختلال بهنجاری غرق در هویت اجتماعی یا خانوادگی اوست. این افراد مانند یک قطره مایع بی بو و بی رنگ در یک ظرف آب حل می شوند بی آنکه هیچ اثری از آنها باقی بماند. افراد مبتلا به اختلال بهنجاری از نظر روانی هویت متمایز و مستقلی از محیط اجتماعی پیرامون خود ندارند.
📍زندگی این افراد کاملا مبتنی بر یک سری الگوهای کلیشه ای پیش می رود، به این معنا که آنها به دانشگاه می روند، کار می کنند، ازدواج می کنند تنها به این دلیل که این کارها بخشی از توالی زندگی بهنجار جامعه محسوب می شود.
📍آنها نه تنها فاقد استدلال و اشتیاق شخصی برای تصمیم های مهم زندگی خود هستند بلکه به طرز بسیار غم انگیزی فاقد هویت مستقلی برای اندیشیدن هستند
📍رفتار فرد مبتلا به بیماری بهنجاری بیشتر از آنکه ماهیتی انسانی داشته باشد ماهیتی ربات گونه و برنامه ریزی شده دارد و فاقد خودانگیختگی و اصالت است.
📍افراد مبتلا به بیماری بهنجاری ممکن است بسیار انعطاف پذیر و همراه به نظر برسند، اما #انعطاف پذیری مهارت متفاوتی است که از یک سو نشان دهنده پختگی شخصیتی است و از سوی دیگر مبتنی بر انتخاب است.
📍بیماران مبتلا به اختلال بهنجاری مانند یک مایع، شکل ظرف متعارف اجتماع را به خود می گیرند و فاقد استحکام ذاتی هستند.
به میزانی که یک فرد از فردیت و اصالتی که مسئولیت فردی و اجتماعی را در این جهان بر روی دوش او می گذارد فاصله بیشتری بگیرد، بیشتر در معرض بیماری بهنجاری قرار خواهد گرفت.
اصطلاح بیماری بهنجاری را برای اولین بار در دهه هفتاد 1970 میلادی، نظریه پردازی به نام کریستوفر بولاس در توصیف بیمارانی به کار برد که در ظاهر کاملا #بهنجار بودند ولی این بهنجاری صرفا در همرنگی و همراهی با رفتار جامعه بود،
بیماری بهنجاری یعنی تن دادن به نابهنجاری هایی که بخشی از روال معمول زندگی روزمره ما شده اند و به سادگی از کنار آنها می گذریم، بیماری بهنجاری، بیماری عصر ما، یعنی همرنگی با جریان غالبی که مملو از نابرابری و بی عدالتی است، یعنی سکوت و همراهی، یعنی سرسپردگی کورکوانه به قانون ها و هنجارهای غیرانسانی و غیراخلاقی، یعنی تن دادن به غلط های متعارف یک فرهنگ و چشم پوشی از درست های نامتعارف.
وقتی در مورد #بیماری_بهنجاری صحبت می کنیم این نگرانی به وجود می آید که سلامتی معادل ساختار شکنی و قانون گریزی تلقی گردد، در حالی که افرادی که ساختارها و قوانین را می شکنند نه تنها سالم نیستند بلکه مبتلا به #اختلال_شخصیت_ضداجتماعی هستند.
@drbgholampour
🔎نگاهي ديگر
بیماری بهنجاری
احتمالا تشخیص بسیاری از اختلالات روانی، نظیر اضطراب و افسردگی، برای اغلب مردم بسیار آسان است، اما اختلالات دیگری وجود دارند که نه تنها تشخیص آنها برای روانشناسان و روانپزشکان بسیار دشوار است، بلکه درک و فهم ماهیت آنها برای نظریه پردازانی که در لبۀ مرزهای دانش نیز گام برمی دارند بسیار سخت است.
این بیماران نه تنها برای قرن ها از چشم نظریه پردازها پنهان باقی مانده اند بلکه به عنوان افرادی کاملا سالم مورد تایید و تحسین خانواده و جامعه قرار گرفته اند.
در حالی که دیگر بیماران مبتلا به اختلالات روانی با انحراف از ریل های بهنجاری خود را آشکار می کنند، افراد مبتلا به بیماری بهنجاری خود را در لا به لای ریل های بهنجاری پنهان کرده اند.
این افراد به طرز #نابهنجاری، #بهنجار هستند:
📍آنها ممکن است بسیار سالم و اجتماعی به نظر برسند.
📍چنین افرادی تمایلی به تامل و تفکر در دنیای درونی و اجتماعی خود ندارند و بر روی پدیده های کاملا عینی دنیای بیرونی تمرکز می کنند.
📍آنها مطیع و نامرئی هستند و بخوبی در فرهنگ غالب و متعارف گم می شوند.
📍آنها فاقد فردیت و هویت مستقل هستند.
📍این افراد گرایش به همرنگی بیمارگونه با جماعت دارند، از فردیت و درون نگری (تآمل در احوالات خود) می ترسند و به شدت وابسته به تایید و تحسین دیگران هستند.
📍هویت فرد مبتلا به اختلال بهنجاری غرق در هویت اجتماعی یا خانوادگی اوست. این افراد مانند یک قطره مایع بی بو و بی رنگ در یک ظرف آب حل می شوند بی آنکه هیچ اثری از آنها باقی بماند. افراد مبتلا به اختلال بهنجاری از نظر روانی هویت متمایز و مستقلی از محیط اجتماعی پیرامون خود ندارند.
📍زندگی این افراد کاملا مبتنی بر یک سری الگوهای کلیشه ای پیش می رود، به این معنا که آنها به دانشگاه می روند، کار می کنند، ازدواج می کنند تنها به این دلیل که این کارها بخشی از توالی زندگی بهنجار جامعه محسوب می شود.
📍آنها نه تنها فاقد استدلال و اشتیاق شخصی برای تصمیم های مهم زندگی خود هستند بلکه به طرز بسیار غم انگیزی فاقد هویت مستقلی برای اندیشیدن هستند
📍رفتار فرد مبتلا به بیماری بهنجاری بیشتر از آنکه ماهیتی انسانی داشته باشد ماهیتی ربات گونه و برنامه ریزی شده دارد و فاقد خودانگیختگی و اصالت است.
📍افراد مبتلا به بیماری بهنجاری ممکن است بسیار انعطاف پذیر و همراه به نظر برسند، اما #انعطاف پذیری مهارت متفاوتی است که از یک سو نشان دهنده پختگی شخصیتی است و از سوی دیگر مبتنی بر انتخاب است.
📍بیماران مبتلا به اختلال بهنجاری مانند یک مایع، شکل ظرف متعارف اجتماع را به خود می گیرند و فاقد استحکام ذاتی هستند.
به میزانی که یک فرد از فردیت و اصالتی که مسئولیت فردی و اجتماعی را در این جهان بر روی دوش او می گذارد فاصله بیشتری بگیرد، بیشتر در معرض بیماری بهنجاری قرار خواهد گرفت.
اصطلاح بیماری بهنجاری را برای اولین بار در دهه هفتاد 1970 میلادی، نظریه پردازی به نام کریستوفر بولاس در توصیف بیمارانی به کار برد که در ظاهر کاملا #بهنجار بودند ولی این بهنجاری صرفا در همرنگی و همراهی با رفتار جامعه بود،
بیماری بهنجاری یعنی تن دادن به نابهنجاری هایی که بخشی از روال معمول زندگی روزمره ما شده اند و به سادگی از کنار آنها می گذریم، بیماری بهنجاری، بیماری عصر ما، یعنی همرنگی با جریان غالبی که مملو از نابرابری و بی عدالتی است، یعنی سکوت و همراهی، یعنی سرسپردگی کورکوانه به قانون ها و هنجارهای غیرانسانی و غیراخلاقی، یعنی تن دادن به غلط های متعارف یک فرهنگ و چشم پوشی از درست های نامتعارف.
وقتی در مورد #بیماری_بهنجاری صحبت می کنیم این نگرانی به وجود می آید که سلامتی معادل ساختار شکنی و قانون گریزی تلقی گردد، در حالی که افرادی که ساختارها و قوانین را می شکنند نه تنها سالم نیستند بلکه مبتلا به #اختلال_شخصیت_ضداجتماعی هستند.
@drbgholampour
یک مطالعه در امریکا نشان داده است که:
بالاترین بازدهی فرد در سن بین ۶۰ تا ۷۰ اتفاق میافتد؛
دومین سالهای بازدهی بالا در سن ۷۰ تا ۸۰ اتفاق میافتد؛
سومین سن برای بازدهی بالا بین ۵۰ تا ۶۰ سال است.
معدل سنی برندگان جایزه نوبل ۶۲ سال است؛
میانگین سنی ۱۰۰ نفر از مدیران ارشد شرکت های بزرگ جهانی ۶۳ سال است؛
روحانیون ارشد در یکصد کلیسای بزرگ جهان در امریکا ۷۱ سال، و معدل سنی پدران ۷۶ سال است.
مطلب بالا تاییدکننده این حقیقت است که بهترین سال های بهروزی حداکثری افراد بین ۶۰ تا ۸۰ سال است.
این تحقیقات توسط تیمی متشکل از پزشکان و روانشناسان و در ژورنال پزشکی نیو انگلند به چاپ رسیده است.
آنها دریافتند که در ۶۰ سالگی شما در اوج عواطف روحی و پتانسیل عقلانی هستید و این موضوع تا ۸۰ سالگی دوام خواهد آورد.
بنابراین چنانچه بین سالهای ۶۰ ،۷۰ یا ۸۰ هستید بدانید که دارید بهترین سنوات عمرتان را طی میکنید.
@drgholampour
www.drgholampour.com
بالاترین بازدهی فرد در سن بین ۶۰ تا ۷۰ اتفاق میافتد؛
دومین سالهای بازدهی بالا در سن ۷۰ تا ۸۰ اتفاق میافتد؛
سومین سن برای بازدهی بالا بین ۵۰ تا ۶۰ سال است.
معدل سنی برندگان جایزه نوبل ۶۲ سال است؛
میانگین سنی ۱۰۰ نفر از مدیران ارشد شرکت های بزرگ جهانی ۶۳ سال است؛
روحانیون ارشد در یکصد کلیسای بزرگ جهان در امریکا ۷۱ سال، و معدل سنی پدران ۷۶ سال است.
مطلب بالا تاییدکننده این حقیقت است که بهترین سال های بهروزی حداکثری افراد بین ۶۰ تا ۸۰ سال است.
این تحقیقات توسط تیمی متشکل از پزشکان و روانشناسان و در ژورنال پزشکی نیو انگلند به چاپ رسیده است.
آنها دریافتند که در ۶۰ سالگی شما در اوج عواطف روحی و پتانسیل عقلانی هستید و این موضوع تا ۸۰ سالگی دوام خواهد آورد.
بنابراین چنانچه بین سالهای ۶۰ ،۷۰ یا ۸۰ هستید بدانید که دارید بهترین سنوات عمرتان را طی میکنید.
@drgholampour
www.drgholampour.com