نمایش و تحلیل روانپژوهانهی فیلم سینمایی "درساژ"
در پردیس سینمایی قلهک
جمعه ۳ اسفند ماه ۹۷
ساعت ۱۱:۰۰ تا ۱۴:۳۰
با حضور آقای سینا امینی (متخصص روانپژوه)؛ آقای دکتر غلامرضا آذری(ارتباطپژوه) و هنرمندان دست اندرکار فیلم.
#سیاووشان #تحلیل_فیلم_سینمایی #درساژ #پردیس_سینمایی_قلهک #دکتر_حسین_مجتهدی #سینا_امینی #نوجوان #جشنواره_کن #پویا_بادکوبه #سمیرا_برادری #غلامرضا_آذری #دکتر_سید_حامد_واحدی #روانشناسی_سلامت #سلامتي #روان #روانشناسي #مشاور #مشاور_سلامت #مشاوران #مشاوره_فردی #فیلم #سینما #تحلیل #فیلم_درمانی #هنر #فرهنگ #ارتباط #جامعه #اجتماع #فرهنگی_هنری
@dr_hamedvahedi
http://www.instagram.com/dr.vahedi_healthpsychologist
در پردیس سینمایی قلهک
جمعه ۳ اسفند ماه ۹۷
ساعت ۱۱:۰۰ تا ۱۴:۳۰
با حضور آقای سینا امینی (متخصص روانپژوه)؛ آقای دکتر غلامرضا آذری(ارتباطپژوه) و هنرمندان دست اندرکار فیلم.
#سیاووشان #تحلیل_فیلم_سینمایی #درساژ #پردیس_سینمایی_قلهک #دکتر_حسین_مجتهدی #سینا_امینی #نوجوان #جشنواره_کن #پویا_بادکوبه #سمیرا_برادری #غلامرضا_آذری #دکتر_سید_حامد_واحدی #روانشناسی_سلامت #سلامتي #روان #روانشناسي #مشاور #مشاور_سلامت #مشاوران #مشاوره_فردی #فیلم #سینما #تحلیل #فیلم_درمانی #هنر #فرهنگ #ارتباط #جامعه #اجتماع #فرهنگی_هنری
@dr_hamedvahedi
http://www.instagram.com/dr.vahedi_healthpsychologist
نگاهی روانکاوانه به فیلم گرندجت:
"تو برای یک ثانیه در هوا هستی، هیچ چیز در پشت و جلوی تو نیست، این گرَندجِت تو هست"
جمله بالا را #شخصیت زن داستان در توصیف تکنیک گرند جت (پرش بزرگ) به هنرجویانش می گوید. نام #فیلم نیز از همین تکنیک رقص باله برگرفته شده که در آن، رقصنده با پرشی بزرگ به هوا، یک پا را به عقب پس رانده و پای دیگر را به جلو پرتاب می کند. شاید شبیه همان کاری که #زن با زندگیش کرده: او پسری را که حاصل یک رابطه موقت است به #مادر خود سپرده، به امید آینده ای بهتر یا فراری رو به جلو، به برلین آمده و خودش را معلق در هوای #رقص باله کرده است. اما روایت زن چیز دیگریست. بر اساس آنچه زن می گوید، به ظاهر قرار است او بی توجه به پیش و پس، از #لحظه ای که در هواست، کام جویی کند. این هم گرندجت اوست؛ اما کدام #هوا؟
آیا از آنچه زن می گوید، می توان آنچه نمی گوید را نیز شنید؟ البته که بین آنچه سوژه می گوید و آنچه می خواهد بگوید، فاصله است...
(ادامه در پست بعدی)
#دکترواحدی_اردکانی #تحلیل_فیلم #روانکاوی #روانشناسی
"تو برای یک ثانیه در هوا هستی، هیچ چیز در پشت و جلوی تو نیست، این گرَندجِت تو هست"
جمله بالا را #شخصیت زن داستان در توصیف تکنیک گرند جت (پرش بزرگ) به هنرجویانش می گوید. نام #فیلم نیز از همین تکنیک رقص باله برگرفته شده که در آن، رقصنده با پرشی بزرگ به هوا، یک پا را به عقب پس رانده و پای دیگر را به جلو پرتاب می کند. شاید شبیه همان کاری که #زن با زندگیش کرده: او پسری را که حاصل یک رابطه موقت است به #مادر خود سپرده، به امید آینده ای بهتر یا فراری رو به جلو، به برلین آمده و خودش را معلق در هوای #رقص باله کرده است. اما روایت زن چیز دیگریست. بر اساس آنچه زن می گوید، به ظاهر قرار است او بی توجه به پیش و پس، از #لحظه ای که در هواست، کام جویی کند. این هم گرندجت اوست؛ اما کدام #هوا؟
آیا از آنچه زن می گوید، می توان آنچه نمی گوید را نیز شنید؟ البته که بین آنچه سوژه می گوید و آنچه می خواهد بگوید، فاصله است...
(ادامه در پست بعدی)
#دکترواحدی_اردکانی #تحلیل_فیلم #روانکاوی #روانشناسی
نگاهی روانکاوانه به فیلم از خودم خسته شدم
از قدیم گفته اند "سری که درد نمی کند را دستمال نمی بندند". اما فیلم "از خودم خسته شدم" مثالیست که گاهی سری به دنبال درد می گردد تا دستمالی بر آن ببندد. تا در آن سَر چه سِری باشد؟
شخصیت #زن داستان که در رقابتی آیینه وار با پارتنر خود است، در موقعیت های مختلفی در پی کسب توجه است که البته در بیشتر موارد دارای الگویی مازوخیستیک است. او در نهایت برای #درمان دردش به دنبال دارو می گردد. اما به گونه ای خاص: دارویی که عوارض پوستی آن اثبات شده و او آن را دارویی مناسب برای درمان دردش می یابد. اما اینجا درمان کننده #درد، خودش از جنس درد است. آری، دردی که وارد می شود تا شاید دردی دیگر را درمان کند. گویی با یک تیر دست کم دو نشانه را زده. نشانه اول، چرخش #نگاه ها از روی پارتنرش (که به واسطه کار هنری، مجله ها خواستار مصاحبه و گرفتن #عکس با او هستند) بر روی خودش و نشانه دوم ارضای نیاز به درد کشیدن. گویی "خشم ورزیدن" همه جا هست و فقط سوژه و ابژه آن تغییر می کند. (ادامه در پست بعدی)
#روانکاوی #دکترواحدی_اردکانی #تحلیل_فیلم
از قدیم گفته اند "سری که درد نمی کند را دستمال نمی بندند". اما فیلم "از خودم خسته شدم" مثالیست که گاهی سری به دنبال درد می گردد تا دستمالی بر آن ببندد. تا در آن سَر چه سِری باشد؟
شخصیت #زن داستان که در رقابتی آیینه وار با پارتنر خود است، در موقعیت های مختلفی در پی کسب توجه است که البته در بیشتر موارد دارای الگویی مازوخیستیک است. او در نهایت برای #درمان دردش به دنبال دارو می گردد. اما به گونه ای خاص: دارویی که عوارض پوستی آن اثبات شده و او آن را دارویی مناسب برای درمان دردش می یابد. اما اینجا درمان کننده #درد، خودش از جنس درد است. آری، دردی که وارد می شود تا شاید دردی دیگر را درمان کند. گویی با یک تیر دست کم دو نشانه را زده. نشانه اول، چرخش #نگاه ها از روی پارتنرش (که به واسطه کار هنری، مجله ها خواستار مصاحبه و گرفتن #عکس با او هستند) بر روی خودش و نشانه دوم ارضای نیاز به درد کشیدن. گویی "خشم ورزیدن" همه جا هست و فقط سوژه و ابژه آن تغییر می کند. (ادامه در پست بعدی)
#روانکاوی #دکترواحدی_اردکانی #تحلیل_فیلم